تنوع گویش در زبان چینی
زبان در حیات فرهنگی یک ملت، همیشه نقشی بنیادین داشته و چنان پر اهمیت است که وقتی یک نظام خاص زبانی پدید می آید، گویی ملتی نوین ظهور کرده است. لذا، زبان مشترک، یکی از معیارهای تعیین هویت یک ملت به شمار می آید. صورت های بیانی در ضمیر آگاه مردم، معیارهایی می شوند که فعالیت های فکری را به صورت الگویی ثابت تبدیل و فعالیت ها را به نتیجه گیری خاصی سوق می دهند. بنابراین می توان گفت زبان، تجلی آوایی، نوشتاری، و رفتاری، مفهومی است که در جریان فعالیت های فکری پدید آمده است[۱].
تنوع گویش ها در زبان چینی
زبان چینی، یکی از خانوادههای زبانی است که در خود شاخهها و گویشهای زبانی متعددی دارد. این زبانها به نام «فانگین (Fang Yen)» (زبانهای منطقهای) شناخته میشوند که همان لهجهها یا گویشهای متنوع زبان چینی هستند و تمام جمعیت 2.1 ملیاردی چین، حداقل به یک یا دو گویش از این لهجهها صحبت میکنند.
از ویژگیهای قابل توجه همهی گویشهای موجود در زبان چینی، حالت آهنگین (نواخت (Tonal)) داشتن آنها است. این بدان معنی است که هر هجا میتواند بسته به زیر و بم به کار رفته در قرائت و تلفظ آن، معنای متفاوتی به خود بگیرد.
مثلا گویش ماندارین (mandarin) دارای 4 نواخت، کانتونیCantonies) 6)تا 9 نواخت (بسته به اینکه از چه کسی سوال شود) و تایوانی (Taiwanies) دارای 7 نواخت دارد.
گویشهای عمدهی موجود در زبان چینی،[۲] اغلب برای افرادی که به آن گویش صحبت نمیکنند، غیر قابل فهم هستند. اما بیشتر مردمی که در چین یا تایوان زندگی کرده و گویش ماندارین گویش اصلی محلی آنها نیست، تا حدودی میتوانند به آن گویش صحبت کرده یا حتی آن را بفهمند.
هر یک از گویشهای عمدهی زبان چینی، شاخههای مختلفی را تشکیل میدهند.برای نمونه، گویش ماندارین به لهجههای شمالی، جنوبی و جنوب غربی تقسیم میشود که باز کم و بیش برای دیگران قابل درک نیست.[۳]