کودکان خیابانی در مالی: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
کودکان و نوجوانان فقیر و آواره در شهرهای کوچک و بزرگ مالی از دیگر مشکلات مهم اجتماعی این کشور است. این کودکان و نوجوانان که معمولاً ردۀ سنی بین 10 تا 16 سال را تشکیل می‌دهند، به سه گروه کلی؛ دارای پدر و مادر، مشغول تحصیل در مدارس قرآنی و بدون سرپرست تقسیم می‌شوند و شاخصۀ مشترک بین هر سه گروه، مستمندی و آوارگی آنهاست. کودکان و نوجوانان گروه اول که پدر و مادر و سرپناهی– حتی بسیار محقرانه و فقیرانه – دارند، وضعیتشان از بقیه بهتر است. آنها در پایان هرروز رهسپار کلبه‌های زاغه‌ مانند خانواده می‌شوند و اندک درآمد و موجودی خود را در اختیار آنان می‌گذارند. گروه دوم کودکان خیابانی، معمولاً در مدارس قرآنی و اسلامی تحصیل می‌کنند و به‌دلیل ناتوانی والدینشان، برای پرداخت شهریۀ ‌اندک خود باید هرروز بعد از ظهر، روانۀ کوچه و خیابان‌های شهرها ‌شوند و درآمدشان را هرروز صبح و هنگام آغاز کلاس‌های درس، به معلمان خود ‌دهند. گروه سوم را کودکان و نوجوانانی تشکیل می‌دهد که یا والدین آنها فوت شده‌اند و یا بر اثر برخی مشکلات از منازل خود فرار کرده‌اند. این کودکان و نوجوانان عموماً تحت سرپرستی افرادی اداره می‌شوند و درآمد خود را هم به‌صورت کامل به آنها می‌دهند. این گروه در کلبه‌های بسیار کثیف و متعفن گرد هم می‌آیند و شب را به صبح می‌رسانند. آنها معمولاً در این کلبه‌ها، مواد مخدر مصرف می‌کنند و ارتباط نامشروع جنسی نیز در بین آنان امری عادی است. گروه‌های اول و دوم کودکان خیابانی عمدتاً پس از چند سال دست از گدایی برمی‌دارند و مشغول کاری می‌شوند. وضعیت و آیندۀ کودکان فاقد سرپرست اما بسیار وخیم و دردناک است. بسیاری از این کودکان و نوجوانان خیابانی پیش از رسیدن به سن 18 سالگی، بر اثر ابتلا به بیماری‌های واگیردار و تعفن و آلودگی شدید محیط زندگی خود می‌میرند. کسانی هم که جان سالم به‌در می‌برند، به دلیل آنکه فاقد هرگونه آموزش و تخصصی هستند، به دزدی و راهزنی در شهرها و جاده‌های خارج شهر مشغول و اغلب هم به حبس‌های طویل‌المدت محکوم می‌شوند<ref>Information about Street Children – Mali, 2009</ref>.
کودکان و نوجوانان فقیر و آواره در شهرهای کوچک و بزرگ [[مالی]] از دیگر مشکلات مهم اجتماعی این کشور است. این کودکان و نوجوانان که معمولاً ردۀ سنی بین 10 تا 16 سال را تشکیل می‌دهند، به سه گروه کلی؛ دارای پدر و مادر، مشغول تحصیل در مدارس قرآنی و بدون سرپرست تقسیم می‌شوند و شاخصۀ مشترک بین هر سه گروه، مستمندی و آوارگی آنهاست. کودکان و نوجوانان گروه اول که پدر و مادر و سرپناهی– حتی بسیار محقرانه و فقیرانه – دارند، وضعیتشان از بقیه بهتر است. آنها در پایان هرروز رهسپار کلبه‌های زاغه‌ مانند خانواده می‌شوند و اندک درآمد و موجودی خود را در اختیار آنان می‌گذارند. گروه دوم کودکان خیابانی، معمولاً در مدارس قرآنی و اسلامی تحصیل می‌کنند و به‌دلیل ناتوانی والدینشان، برای پرداخت شهریۀ ‌اندک خود باید هرروز بعد از ظهر، روانۀ کوچه و خیابان‌های شهرها ‌شوند و درآمدشان را هرروز صبح و هنگام آغاز کلاس‌های درس، به معلمان خود ‌دهند. گروه سوم را کودکان و نوجوانانی تشکیل می‌دهد که یا والدین آنها فوت شده‌اند و یا بر اثر برخی مشکلات از منازل خود فرار کرده‌اند. این کودکان و نوجوانان عموماً تحت سرپرستی افرادی اداره می‌شوند و درآمد خود را هم به‌صورت کامل به آنها می‌دهند. این گروه در کلبه‌های بسیار کثیف و متعفن گرد هم می‌آیند و شب را به صبح می‌رسانند. آنها معمولاً در این کلبه‌ها، مواد مخدر مصرف می‌کنند و ارتباط نامشروع جنسی نیز در بین آنان امری عادی است. گروه‌های اول و دوم کودکان خیابانی عمدتاً پس از چند سال دست از گدایی برمی‌دارند و مشغول کاری می‌شوند. وضعیت و آیندۀ کودکان فاقد سرپرست اما بسیار وخیم و دردناک است. بسیاری از این کودکان و نوجوانان خیابانی پیش از رسیدن به سن 18 سالگی، بر اثر ابتلا به بیماری‌های واگیردار و تعفن و آلودگی شدید محیط زندگی خود می‌میرند. کسانی هم که جان سالم به‌در می‌برند، به دلیل آنکه فاقد هرگونه آموزش و تخصصی هستند، به دزدی و راهزنی در شهرها و جاده‌های خارج شهر مشغول و اغلب هم به حبس‌های طویل‌المدت محکوم می‌شوند<ref>Information about Street Children – Mali, 2009</ref>.


فقر شدید اقتصادی، جنگ داخلی، خشک‌سالی‌های پیاپی و مهاجرت‌های گستردۀ روستاییان به شهرها و به‌ویژه باماکو، از عوامل اصلی بروز این ناهنجاری اجتماعی به‌شمار می‌رود.
فقر شدید اقتصادی، جنگ داخلی، خشک‌سالی‌های پیاپی و مهاجرت‌های گستردۀ روستاییان به شهرها و به‌ویژه باماکو، از عوامل اصلی بروز این ناهنجاری اجتماعی به‌شمار می‌رود.
خط ۵: خط ۵:
هرچند دولت‌های وقت مالی بارها تلاش کرده‌اند به کمک سازمان‌های جهانی، به‌ویژه یونسکو و یونیسف، و جمع‌آوری کودکان و نوجوانان آواره و اسکان آنها در برخی مراکز اجتماعی، این معضل اجتماعی را برطرف کنند ولی اقدامات مقطعی دولت‌ها، خصوصاً در دهه‌های 1990 و 2000 میلادی چندان ثمری نداشته است. هم اکنون گروه‌های 10 تا 15 نفری کودکان و نوجوانان خیابانی و سرگردان در شهرهای باماکو،کیدال، گائو و... چهره زشتی به این شهرها بخشیده‌ است.<ref>برگرفته از سایت https://www.unesco.org</ref><ref>عرب احمدی ، امیر بهرام (1391).جامعه و فرهنگ مالی. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی و هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی] ،ص92.</ref>  
هرچند دولت‌های وقت مالی بارها تلاش کرده‌اند به کمک سازمان‌های جهانی، به‌ویژه یونسکو و یونیسف، و جمع‌آوری کودکان و نوجوانان آواره و اسکان آنها در برخی مراکز اجتماعی، این معضل اجتماعی را برطرف کنند ولی اقدامات مقطعی دولت‌ها، خصوصاً در دهه‌های 1990 و 2000 میلادی چندان ثمری نداشته است. هم اکنون گروه‌های 10 تا 15 نفری کودکان و نوجوانان خیابانی و سرگردان در شهرهای باماکو،کیدال، گائو و... چهره زشتی به این شهرها بخشیده‌ است.<ref>برگرفته از سایت https://www.unesco.org</ref><ref>عرب احمدی ، امیر بهرام (1391).جامعه و فرهنگ مالی. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی و هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی] ،ص92.</ref>  
==نیز نگاه کنید به==
==نیز نگاه کنید به==
[[جامعه و نظام اجتماعی مالی]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در مالی]]
==کتابشناسی==
==کتابشناسی==

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۲

کودکان و نوجوانان فقیر و آواره در شهرهای کوچک و بزرگ مالی از دیگر مشکلات مهم اجتماعی این کشور است. این کودکان و نوجوانان که معمولاً ردۀ سنی بین 10 تا 16 سال را تشکیل می‌دهند، به سه گروه کلی؛ دارای پدر و مادر، مشغول تحصیل در مدارس قرآنی و بدون سرپرست تقسیم می‌شوند و شاخصۀ مشترک بین هر سه گروه، مستمندی و آوارگی آنهاست. کودکان و نوجوانان گروه اول که پدر و مادر و سرپناهی– حتی بسیار محقرانه و فقیرانه – دارند، وضعیتشان از بقیه بهتر است. آنها در پایان هرروز رهسپار کلبه‌های زاغه‌ مانند خانواده می‌شوند و اندک درآمد و موجودی خود را در اختیار آنان می‌گذارند. گروه دوم کودکان خیابانی، معمولاً در مدارس قرآنی و اسلامی تحصیل می‌کنند و به‌دلیل ناتوانی والدینشان، برای پرداخت شهریۀ ‌اندک خود باید هرروز بعد از ظهر، روانۀ کوچه و خیابان‌های شهرها ‌شوند و درآمدشان را هرروز صبح و هنگام آغاز کلاس‌های درس، به معلمان خود ‌دهند. گروه سوم را کودکان و نوجوانانی تشکیل می‌دهد که یا والدین آنها فوت شده‌اند و یا بر اثر برخی مشکلات از منازل خود فرار کرده‌اند. این کودکان و نوجوانان عموماً تحت سرپرستی افرادی اداره می‌شوند و درآمد خود را هم به‌صورت کامل به آنها می‌دهند. این گروه در کلبه‌های بسیار کثیف و متعفن گرد هم می‌آیند و شب را به صبح می‌رسانند. آنها معمولاً در این کلبه‌ها، مواد مخدر مصرف می‌کنند و ارتباط نامشروع جنسی نیز در بین آنان امری عادی است. گروه‌های اول و دوم کودکان خیابانی عمدتاً پس از چند سال دست از گدایی برمی‌دارند و مشغول کاری می‌شوند. وضعیت و آیندۀ کودکان فاقد سرپرست اما بسیار وخیم و دردناک است. بسیاری از این کودکان و نوجوانان خیابانی پیش از رسیدن به سن 18 سالگی، بر اثر ابتلا به بیماری‌های واگیردار و تعفن و آلودگی شدید محیط زندگی خود می‌میرند. کسانی هم که جان سالم به‌در می‌برند، به دلیل آنکه فاقد هرگونه آموزش و تخصصی هستند، به دزدی و راهزنی در شهرها و جاده‌های خارج شهر مشغول و اغلب هم به حبس‌های طویل‌المدت محکوم می‌شوند[۱].

فقر شدید اقتصادی، جنگ داخلی، خشک‌سالی‌های پیاپی و مهاجرت‌های گستردۀ روستاییان به شهرها و به‌ویژه باماکو، از عوامل اصلی بروز این ناهنجاری اجتماعی به‌شمار می‌رود.

هرچند دولت‌های وقت مالی بارها تلاش کرده‌اند به کمک سازمان‌های جهانی، به‌ویژه یونسکو و یونیسف، و جمع‌آوری کودکان و نوجوانان آواره و اسکان آنها در برخی مراکز اجتماعی، این معضل اجتماعی را برطرف کنند ولی اقدامات مقطعی دولت‌ها، خصوصاً در دهه‌های 1990 و 2000 میلادی چندان ثمری نداشته است. هم اکنون گروه‌های 10 تا 15 نفری کودکان و نوجوانان خیابانی و سرگردان در شهرهای باماکو،کیدال، گائو و... چهره زشتی به این شهرها بخشیده‌ است.[۲][۳]

نیز نگاه کنید به

جامعه و نظام اجتماعی مالی؛ آسیب شناسی اجتماعی در مالی

کتابشناسی

  1. Information about Street Children – Mali, 2009
  2. برگرفته از سایت https://www.unesco.org
  3. عرب احمدی ، امیر بهرام (1391).جامعه و فرهنگ مالی. تهران: موسسه فرهنگی و هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی ،ص92.