میگلمیگل دِ اونامونو: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:میگلمیگل دِ اونامونو.jpg|بندانگشتی|میگلمیگل دِ | [[پرونده:میگلمیگل دِ اونامونو.jpg|بندانگشتی|میگلمیگل دِ اونامونو، برگرفته از سایت ویستا، قابل بازیابی از https://vista.ir/w/a/21/uw4vw|212x212پیکسل]]اونامونو، نمایش نامه نویس، رمان نویس، شاعر، مقاله نویس و فیلسوف نا آرام اسپانیایی در ۲۹ سپتامبر ۱۸۶۴ در بیلبائو متولد شد.بیش از نیمی از عمرخویش را در شهر سالامانکا گذراند و در سال 1891 استاد زبان و ادبیات یونانی در این شهر شد. در سال 1901 به ریاست دانشگاه سالامانکا منصوب گشت و سیزده سال بعد به دلایل سیاسی از این سِمت عزل شد، در سال 1924 در زمان دیکتاتوری پریمو دِ ریبِرا به جزایر قناری و سپس به [[فرانسه]] تبعید شد. | ||
او یکی از چهرههای برجسته نسل 98 میباشد، به شانزده زبان دنیا کتاب میخواند، در سیرِ مطالعاتِ آثار متفکران برجسته غرب، کی یِر کِگارد فیلسوف اگزیستانسیالیسمِ دانمارکی نظر او را به خود جلب کرد. وی تمام عمر خویش را در کشاکش درونی بین شک و یقین بسر برد، تناقض و تعارض درونی اونامونو ریشه در این مسئله داشت، او با نوشتن کتاب سرشت سوزناک هستی(1913) به مسئله ابدی زندگی، مرگ و وجود انسان میپردازد. | |||
انسان برای او موجودیست که در کشاکش درونی میزید، از دیگر سو فانی است و نمیتواند بر عاقبت خویش اندوهناک نباشد و از سویی دیگر قادر به فرونشاندن میلِ به جاودانگی خود نیست، او در کتاب سرشت سوزناک هستی و دیگر آثارش به طرح این موضوع پرداخته است و اینگونه تناقضهای پویای چهره انسانی را نمایان میکند. این نویسنده برجستهی اسپانیایی در ۳۱ دسامبر ۱۹۳۶ در سالامانکا چشمانش را برای همیشه بست.<ref>.Lazar, Fernando, Literatura Española, Baracaldo, 1995, p. 336</ref> | |||
در داستانهای او شاهد آن هستیم که گاهی شخصیتهای داستان چنان تشخص میابند که خود نویسنده را بازخواست میکنند. او در کتاب "سرشت سوگناک هستی" اظهار میدارد که دون کیشوت از سروانتس حقیقیتر و برجستهتر است. در یکی از داستانهای او به نام مه (''Niebla'') شاهد آن هستیم که شخصیتِ داستان به اونامونو میگوید:" تو حقیقی تری یا من؟، اگر من مخلوق و ساخته تو هستم، تو و خوانندگانت مخلوق و ساخته خالق دیگری هستی و افسانهای بیش نیستید." | در داستانهای او شاهد آن هستیم که گاهی شخصیتهای داستان چنان تشخص میابند که خود نویسنده را بازخواست میکنند. او در کتاب "سرشت سوگناک هستی" اظهار میدارد که دون کیشوت از سروانتس حقیقیتر و برجستهتر است. در یکی از داستانهای او به نام مه (''Niebla'') شاهد آن هستیم که شخصیتِ داستان به اونامونو میگوید:" تو حقیقی تری یا من؟، اگر من مخلوق و ساخته تو هستم، تو و خوانندگانت مخلوق و ساخته خالق دیگری هستی و افسانهای بیش نیستید." | ||
برخی از آثار: صلح در جنگ (''Paz en la guerra'') (1897)؛ عشق و تربیت (''Amor y pedagogía'') (1902)؛ آینه مرگ (''El espejo de la muerte'') (1913)؛مه(1914)؛ ابل سانچز (''Abel Sánchez'') (1917)؛ تولیو مونتالبان (''Tulio Montalbán'') (1920)<ref>فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)</ref> | برخی از آثار: صلح در جنگ (''Paz en la guerra'') (1897)؛ عشق و تربیت (''Amor y pedagogía'') (1902)؛ آینه مرگ (''El espejo de la muerte'') (1913)؛مه(1914)؛ ابل سانچز (''Abel Sánchez'') (1917)؛ تولیو مونتالبان (''Tulio Montalbán'') (1920)<ref>فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ [[اسپانیا]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)</ref>. | ||
== نیز نگاه کنید به == | |||
[[زبان و ادبیات اسپانیا]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اسپانیا]]؛ [[مشاهیر ادبی اسپانیا]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۸
اونامونو، نمایش نامه نویس، رمان نویس، شاعر، مقاله نویس و فیلسوف نا آرام اسپانیایی در ۲۹ سپتامبر ۱۸۶۴ در بیلبائو متولد شد.بیش از نیمی از عمرخویش را در شهر سالامانکا گذراند و در سال 1891 استاد زبان و ادبیات یونانی در این شهر شد. در سال 1901 به ریاست دانشگاه سالامانکا منصوب گشت و سیزده سال بعد به دلایل سیاسی از این سِمت عزل شد، در سال 1924 در زمان دیکتاتوری پریمو دِ ریبِرا به جزایر قناری و سپس به فرانسه تبعید شد.
او یکی از چهرههای برجسته نسل 98 میباشد، به شانزده زبان دنیا کتاب میخواند، در سیرِ مطالعاتِ آثار متفکران برجسته غرب، کی یِر کِگارد فیلسوف اگزیستانسیالیسمِ دانمارکی نظر او را به خود جلب کرد. وی تمام عمر خویش را در کشاکش درونی بین شک و یقین بسر برد، تناقض و تعارض درونی اونامونو ریشه در این مسئله داشت، او با نوشتن کتاب سرشت سوزناک هستی(1913) به مسئله ابدی زندگی، مرگ و وجود انسان میپردازد.
انسان برای او موجودیست که در کشاکش درونی میزید، از دیگر سو فانی است و نمیتواند بر عاقبت خویش اندوهناک نباشد و از سویی دیگر قادر به فرونشاندن میلِ به جاودانگی خود نیست، او در کتاب سرشت سوزناک هستی و دیگر آثارش به طرح این موضوع پرداخته است و اینگونه تناقضهای پویای چهره انسانی را نمایان میکند. این نویسنده برجستهی اسپانیایی در ۳۱ دسامبر ۱۹۳۶ در سالامانکا چشمانش را برای همیشه بست.[۱]
در داستانهای او شاهد آن هستیم که گاهی شخصیتهای داستان چنان تشخص میابند که خود نویسنده را بازخواست میکنند. او در کتاب "سرشت سوگناک هستی" اظهار میدارد که دون کیشوت از سروانتس حقیقیتر و برجستهتر است. در یکی از داستانهای او به نام مه (Niebla) شاهد آن هستیم که شخصیتِ داستان به اونامونو میگوید:" تو حقیقی تری یا من؟، اگر من مخلوق و ساخته تو هستم، تو و خوانندگانت مخلوق و ساخته خالق دیگری هستی و افسانهای بیش نیستید."
برخی از آثار: صلح در جنگ (Paz en la guerra) (1897)؛ عشق و تربیت (Amor y pedagogía) (1902)؛ آینه مرگ (El espejo de la muerte) (1913)؛مه(1914)؛ ابل سانچز (Abel Sánchez) (1917)؛ تولیو مونتالبان (Tulio Montalbán) (1920)[۲].
نیز نگاه کنید به
زبان و ادبیات اسپانیا؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اسپانیا؛ مشاهیر ادبی اسپانیا
کتابشناسی
- ↑ .Lazar, Fernando, Literatura Española, Baracaldo, 1995, p. 336
- ↑ فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)