گرایش خانوادگی در چین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در فرهنگ سنتی [[چین]] خانواده دوستی، همیشه به منزلهی هستهی مرکزی [[ | در فرهنگ سنتی [[چین]] خانواده دوستی، همیشه به منزلهی هستهی مرکزی خانوادهگرایی بوده است. در این جامعه، [[نهاد خانواده در چین|خانواده]]، و نه فرد، زیر ساخت اصلی واحد اجتماعی است. در این جامعه، [[نهاد خانواده در چین|خانوده]] به اندازهای مهم است که براساس آن یک [[گرایش اجتماعی چینی(گوانشی)|گرایش قوی اجتماعی]] شکل گرفته که خدشه ناپذیر است. این گرایش دارای چهار جزء است: | ||
* هماهنگی و همبستگی خانوادگی. تا حدی که انطباق پذیری، تحمل، خود کوچک بینی، وفاداری و وابستگی تام به [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] را در حد اعلا برای فرد به وجود میآورد؛ | |||
* تبارگرایی گستردهی خانوادگی. به همین دلیل است که چینیها تمایل دارند هرچه بیشتر فرزند پسر و نوادهی پسری داشته باشند؛ | |||
* تلاش برای موفقیت خانوادگی. تأکید بیش از حد آنها به جایگاه و ثروت خانوادگی و تلاش برای منافع و بهبود وضعیت مادی و غیر مادی [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] از همین ایده نشأت میگیرد؛ | |||
* داشتن احساس قوی نسبت به [[نهاد خانواده در چین|خانواده]]. این احساس موجب میشود که یک فرد چینی اهداف، منافع و رفاه [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] را جایگزین منافع فردی کند<ref>Yang, K.S. (1993).Chinese Social Orientation: An Integrative Analysis. (selected papers from the first international conference 1993</ref>. لذا، حیات، همبستگی، موفقیت و آیندهی [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] خیلی مهمتر از اعضای [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] است. در نتیجه، اعضای [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] فردیت و خصیصههای ذاتی خود را در برابر [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] از دست میدهند و هیچ سازمان ونهادی نمیتواند جایگزین گروهگرایی خانوادگی شود. | |||
لذا، در [[نوع جامعه چین|جامعهی چینی]]، خانواده به عنوان پایهی تمام نهادهای غیر [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] به شمار میرود و یک فرد چینی تمام شرایط خانوادگی را در سایر گروههای غیر خانوادگی اعمال و از طریق تعمیم [[روابط خانوادگی در چین|روابط خانوادگی]]، سایر نهادهای اجتماعی از نظر ساختار و عملکرد، [[نهاد خانواده در چین|خانوادهی دوم]] تلقی میشوند<ref>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: [https://alhoda.ir موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،جلد1، ص.271-285. </ref>. | |||
لذا، در [[نوع جامعه چین|جامعهی چینی]]، خانواده به عنوان پایهی تمام نهادهای غیر [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] به شمار میرود و یک فرد چینی تمام شرایط خانوادگی را در سایر گروههای غیر خانوادگی اعمال و از طریق تعمیم [[روابط خانوادگی در چین|روابط خانوادگی]]، سایر نهادهای اجتماعی از نظر ساختار و عملکرد، [[نهاد خانواده در چین|خانوادهی دوم]] تلقی میشوند<ref>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی | |||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[نظام اجتماعی معاصر چین]]؛ [[نهاد خانواده در چین]]؛ [[روابط خانوادگی در چین]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۵۶
در فرهنگ سنتی چین خانواده دوستی، همیشه به منزلهی هستهی مرکزی خانوادهگرایی بوده است. در این جامعه، خانواده، و نه فرد، زیر ساخت اصلی واحد اجتماعی است. در این جامعه، خانوده به اندازهای مهم است که براساس آن یک گرایش قوی اجتماعی شکل گرفته که خدشه ناپذیر است. این گرایش دارای چهار جزء است:
- هماهنگی و همبستگی خانوادگی. تا حدی که انطباق پذیری، تحمل، خود کوچک بینی، وفاداری و وابستگی تام به خانواده را در حد اعلا برای فرد به وجود میآورد؛
- تبارگرایی گستردهی خانوادگی. به همین دلیل است که چینیها تمایل دارند هرچه بیشتر فرزند پسر و نوادهی پسری داشته باشند؛
- تلاش برای موفقیت خانوادگی. تأکید بیش از حد آنها به جایگاه و ثروت خانوادگی و تلاش برای منافع و بهبود وضعیت مادی و غیر مادی خانواده از همین ایده نشأت میگیرد؛
- داشتن احساس قوی نسبت به خانواده. این احساس موجب میشود که یک فرد چینی اهداف، منافع و رفاه خانواده را جایگزین منافع فردی کند[۱]. لذا، حیات، همبستگی، موفقیت و آیندهی خانواده خیلی مهمتر از اعضای خانواده است. در نتیجه، اعضای خانواده فردیت و خصیصههای ذاتی خود را در برابر خانواده از دست میدهند و هیچ سازمان ونهادی نمیتواند جایگزین گروهگرایی خانوادگی شود.
لذا، در جامعهی چینی، خانواده به عنوان پایهی تمام نهادهای غیر خانواده به شمار میرود و یک فرد چینی تمام شرایط خانوادگی را در سایر گروههای غیر خانوادگی اعمال و از طریق تعمیم روابط خانوادگی، سایر نهادهای اجتماعی از نظر ساختار و عملکرد، خانوادهی دوم تلقی میشوند[۲].
نیز نگاه کنید به
نظام اجتماعی معاصر چین؛ نهاد خانواده در چین؛ روابط خانوادگی در چین
کتابشناسی
- ↑ Yang, K.S. (1993).Chinese Social Orientation: An Integrative Analysis. (selected papers from the first international conference 1993
- ↑ سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد1، ص.271-285.