|
|
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| | تشکیل و انحلال جمهوری متحد عربی برای حزب بعث بسیار گران تمام شد. اعضای حزب به دو دسته طرفداران و مخالفان جمهوری متحد عربی تقسیم شدند. در سال ۱۹۶۲ عفلق کنگرهای در حزب تشکیل داد و حزب بعث را دوباره و با ساختار جدید بنیان نهاد؛ اما شاخههای متعدد به وجود آمده دستورالعملهای حزب را دنبال نمیکردند و با عقاد ملیگرایی رادیکال، به شدت مخالف پانعربیسم شده بودند. کمیته نظامی (اللَّجْنَةُ العسکریة) که انقلاب ۸ مارس را راه اندازی کرد، متشکل از همین افراد بود یعنی حافظ اسد، «محمد عمران»، «صلاح جدید» (1926-1993)که هر سه علوی بودند و «احمد المیر» و «عبدالکریم الجندی» که هر دو اسماعیلی مذهب بودند. از این افراد، محمد عمران از همه با سابقه دارتر بود.<ref>شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)</ref> |
|
| |
|
| ====کودتای حزب بعث سوریه (انقلاب 8 آذار) 1963==== | | == نیز نگاه کنید به == |
| تشکیل و انحلال جمهوری متحد عربی برای حزب بعث بسیار گران تمام شد. اعضای حزب به دو دسته طرفداران و مخالفان جمهوری متحد عربی تقسیم شدند. در سال ۱۹۶۲ عفلق کنگرهای در حزب تشکیل داد و حزب بعث را دوباره و با ساختار جدید بنیان نهاد؛ اما شاخههای متعدد به وجود آمده دستورالعملهای حزب را دنبال نمیکردند و با عقاد ملیگرایی رادیکال، به شدت مخالف پانعربیسم شده بودند. کمیته نظامی (اللَّجْنَةُ العسکریة) که انقلاب ۸ مارس را راه اندازی کرد، متشکل از همین افراد بود[3]؛ یعنی حافظ اسد، «محمد عمران»، «صلاح جدید» (1926-1993)[4] که هر سه علوی بودند و «احمد المیر» و «عبدالکریم الجندی» که هر دو اسماعیلی مذهب بودند.[5] از این افراد، محمد عمران از همه با سابقهدارتر بود.[6] | | [[تشکیل جمهوری متحده عربی مصر و سوریه]] |
|
| |
|
| در همان سال، شاخه نظامی حزب بعث سوریه (کمیته نظامی) که از دسیسههای انتخاباتی و تقلب گسترده، سرخورده بود، شروع به برنامهریزی برای به دست آوردن قدرت به واسطه کودتای نظامی کرد. کلیات طرح. تصرف دو پایگاه نظامی مهم «الکسوه» و «قطنا»، دانشکده افسری حمص و ایستگاه رادیویی دمشق بود.[7]
| | == کتابشناسی == |
| | |
| برای عملیات، بایستی با تعدادی از فرماندهان ارتش سوریه توافق میشد. عمران و جدید این وظیفه را به عهده داشتند. آن زمان، فرماندهان ارتش سوریه به پنج جناح تقسیم شده بودند: جناح دمشقی که طرفداران قیومیت فرانسه بودند، طرفداران اکرم حورانی، ناصرگرایان، بعثیها و دسته مستقلها.[8]
| |
| | |
| جناح دمشقیها که از «ناظم قدسی» حمایت میکردند، رقیب اصلی کمیته بودند؛ همچنین جناح حامیان حورانی که خود بعثی بودند؛ اما به دلیل عقاید پانعربیستی، دشمن کمیته بهشمار میرفتند.
| |
| | |
| در سمت دیگر ناصری گرایان با تشویق جمال عبدالناصر به منظور تأسیس مجدد جمهوری متحد عربی با حزب بعث متحد شدند و تلاشهایشان منجر به کودتای ناموفق سرهنگ علوان پیشگفته شد.
| |
| | |
| ابتدا با سرهنگ «رشید القطینی»، فرمانده بخش اطلاعات ارتش، و سرهنگ «محمد السوفی»، فرمانده لشکر حمص، ارتباط برقرار کنند؛ همچنین سرهنگ «زیاد الحریری» که مستقل بود و سابقه ایستادگی در برابر اسرائیلیها را نیز داشت. (همان)
| |
| | |
| با وجود این که میشل عفلق، با کودتا مخالف بود؛ ولی به دلیل زیاد بودن شمار طرفداران کودتا، سکوت کرد. حافظ اسد که در آن دوران از فرماندهان کمیته نظامی بود.
| |
| | |
| شب ۸ مارس ۱۹۶۳ تانکها و واحدهای پایبند به کودتا به سمت دمشق شروع به پیشروی کردند. این واحدها از دو گردان تشکیل شده بودند: گردان اول که توسط زیاد الحریری هدایت میشد و در مرز سوریه و اسرائیل مستقر بود و گردان دیگر که توسط بعثیها در شهر سویدا سازماندهی شده بود.
| |
| | |
| نیروهای کودتا در مسیر پیشروی خود به سمت دمشق تیپ زرهی شماره ۷۰ مستقر در الکسوه را که قصد متوقف کردن آنها را داشت طی حرکتی گازانبری ساقط وبه واسطه توافقی که با فرمانده نظامی قطنا، منطقهای واقع در جنوب غربی دمشق، کرده بودند بدون درگیری وارد این منطقه شدند.
| |
| | |
| با تصرف الکسوه و قطنا گردان الحریری وارد دمشق شد و کنترل مناطق استراتژیکی همچون مرکز پست شهر را در دست گرفت. سروان سالم حاطوم، از فرماندهان حزب، هم ایستگاه رادیو را تصرف کرد. مقرفرماندهی وزارت دفاع سوریه نیز بدون هیچ مقاومتی سقوط کرد و ژنرال ظهیرالدین که فرماندهی کل قوا را برعهده داشت دستگیر شد. القدسی و حورانی نیز به سادگی توسط نیروهای کودتا ردیابی و دستگیر شدند.
| |
| | |
| گروهی که توسط حافظ اسد فرماندهی میشد، در پایگاه هوایی «الضمیر»، واقع در ۴۰ کیلومتری شمال شرقی دمشق، با نیروهای ارتش سوریه در گیر شدند. این درگیری اصلیترین مقاومتی بود که از جانب نیروهای ارتش سوریه در مقابل کودتاگران به عمل آمد.
| |
| | |
| فرماندهان این پایگاه به بعضی از خلبانان دستور داده بودند که شورشیان را بمباران کنند؛ بدین ترتیب، اسد به همراه تعدادی از سربازان گردان الحریری به سمت این پایگاه حرکت کرد تا عملیات را قبل از طلوع آفتاب متوقف کند.
| |
| | |
| به دلیل این که متوقف کردن تیپ زرهی شماره ۷۰ در الکسوه توسط نیروهای الحریری بیش از اندازه طول کشید، نیروهای اسد اندکی از برنامهریزی خود عقب بودند و اسد وقتی به الضمیر رسید که خورشید طلوع کرده بود.
| |
| | |
| بنابه گفته خود اسد، وقتی او و نیروهایش به الضمیر رسیدند، فرماندهان آن پایگاه حاضر به تسلیم شدن نبودند و او مجبور شد برای تصرف پایگاه با آنها بجنگد. طی این درگیری همه سربازان و فرماندهان حاضر در پایگاه کشته شدند. (همان)
| |
| | |
| صبح ۸ مارس کودتاگران پیروزی خود را در مقرفرماندهی ارتش جشن گرفتند. کودتا عموماً تلفات زیادی در پی نداشت و عموم مردم نسبت به آن بیتفاوت بودند.
| |
| | |
| «صابر فلحوت»، شاعری دروزی که بعدتر «شاعر انقلاب» لقب گرفت، شعری در ستاش کودتاگران سرود.
| |
| | |
| فرماندهی نیروهای مسلح بین پنج نفر از فرماندهان کودتا تقسیم شد و حکومت جدیدی به رهبری «محمد عمران» (1922-1972)، صلاح جدید و حافظ اسد بنا شد.(همان)
| |
| | |
| دیری نگذشت که اولین دولت انقلابی تشکیل شد و «شورای ملی فرماندهی انقلاب» (''NCRC'')[9]، امین الحافظ (1921-2009) را به عنوان رئیس جمهور و صلاح الدین بیطار را به عنوان نخست وزیر و محمد عمران را به سمت معاون نخست وزیر تعیین کرد.[10] حافظ اسد در این دولت به فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد و پس از آن به وزارت دفاع رسید.
| |
| | |
| صلاح جدید، که نقش مؤثری در این کودتا داشت، سال بعد، با درجه سرتیپی از ارتش کناره گیری کرد و به بخش غیرنظامی حزب رفت و در همان سال، در کنگره حزب بعث، معاون دبیر کل شد. وی اولین نظامی بعثی بود که به دایره رهبری حزب راه یافت.[11]
| |
| | |
| در مورد اهداف راهبردی حزب بعث نیز بعثیهای جوان و پیر اختلاف نظر داشتند. جوانان راه مبارزه با امپریالیسم را نفی مطلق سرمایهداری میدانستند و به ارزشها و عناصر فرهنگ اسلامی و عربی توجه چندانی نداشتند. آنان از بعثیهای قدیمی انتقاد میکردند که سوسیالیسم را به نفع ناسیونالیسم قربانی کردهاند و صلاح جدید نیز میشل عفلق را به محافظه کاری متهم می نمود (همان ، ص 105؛ رودنسون ، ص 137ـ 138).
| |
| | |
| دولت امین حافظف تحت نفوذ و اراده صلاح جدید، سیاست سوسیالیستی و ملی کردن صنایع (شامل کارخانه ها و مؤسسات ) و اصلاحات ارضی را در پیش گرفت. صلاح جدید با داشتن افکار مارکسیستی افراطی ، رهبری جنبش ملی کردن بخشهای گستردهای را که حتی شامل شرکتهای شخصی و کارگاههای صنعتی میشد، برعهده داشت. [12]
| |
| | |
| صلاح جدید که خود علوی بود، برای سیطره بیشتر بر حزب بعث ، زکی الارسوزی را که او هم علوی بود، به جای میشل عفلق، دبیرکل حزب نمود و عفلق و بیطار را در کنگره 1964 از حزب اخراج کرد.
| |
| | |
| وی، با اهمیت دادن به علویها، سبب شد که از سیزده عضو کمیته مرکزی ، فقط پنج نفر از اهل سنّت باقی بمانند.
| |