دلایل ماندگاری بشار اسد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
مرزهای شرقی و غربی هم در آغوش حمایتهای شیعی عراق و حزب الله است. مرز ساحلی نیز در امنیت قومیت علوی باروی مستحکمی است. | مرزهای شرقی و غربی هم در آغوش حمایتهای شیعی عراق و حزب الله است. مرز ساحلی نیز در امنیت قومیت علوی باروی مستحکمی است. | ||
مطلب دیگری که نباید از نظر دور داشت این است که نسل 1970 به بعدِ بر خلاف نسل 1950 و 1960 که حزب بعث سال 1963 را دیدهاند؛ همینطور پیوندهای اجتماعی سنتی اسلام و [[اخوان المسلمین]] دارند، با تربیت سکولار و آزاد بعث اسد بزرگ شدهاند و کمتر به رهبری پدران اپوزسیون؛ یعنی ریاض سیف، میشل کیلو، ریاض الترک و هیثم المالح تن در می دهند. | مطلب دیگری که نباید از نظر دور داشت این است که نسل 1970 به بعدِ بر خلاف نسل 1950 و 1960 که حزب بعث سال 1963 را دیدهاند؛ همینطور پیوندهای اجتماعی سنتی اسلام و [[اخوان المسلمین]] دارند، با تربیت سکولار و آزاد بعث اسد بزرگ شدهاند و کمتر به رهبری پدران اپوزسیون؛ یعنی ریاض سیف، میشل کیلو، ریاض الترک و هیثم المالح تن در می دهند.<ref>شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | |||
[[جنگ داخلی در سوریه]]، [[بشار اسد]] | |||
== کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۵۵
علاوه بر حمایتهای نظامی ایران و روسیه از دولت اسد که اصلیترین دلیل ماندگاری این دولت است، دو دلیل داخلی دیگر نیز در دوام حکومت اسد و غلبه بر مخالفین بسیار مؤثر بوده است؛ یکی موضوع اقلیت پشتیبان رژیم است و دیگری موقعیت ژئوپلوتیک سوریه؛ البته پراکندگی اجرایی، جغرافیایی و ایدئولوژیک معارضین را نیز نباید از نظر دور داشت.
همان طور که پیشتر شاره شد، عناصر اصلی کانون مدیریت سیاسی امنیتی سوریه، علویان (نُصيريه) هستند که بین ۱۳ تا ۱۸ درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند.
نصیریه که خود را دوازده امامی می دانند و در صفحات آینده از ایشان بیشتر سخن گفته خواهد شد،، برای دههها و شاید سدهها تحت فشار عثمانی و حکومتهای قبل از آنها قرار داشتهاند. آنها می دانند که با از دست دادن مدیریت کلان سوریه، در تمام شام امنیت نخواهد داشت و خطر بزرگی از فردای فروپاشی رژیم کنونی سوریه، همهی آنان را تهدید میکند؛ همین، زمینه همبستگی و پیوستگی درونی آنان را فراهم آورده است.
به حمایت اصیل علویها باید حمایت علویان کل منطقه آناتولی و شمال آفریقا را افزود؛ همچنین شیعیان جعفری که نسبتی مساوی با علویان در سوریه دارند و بیشتر در استان حما زندگی میکنند و دیگر اقلیتها که با علویان در سرکوب اکثریت سنی، سرنوشت مشترک داشتهاند؛ مثل کردها، مسیحیان و دروزیها و اسماعیلیه.
موقعیت ژئوپولوتیک سوریه نیز همچون قلعهای، ارسال کمکهای خارجی به معارضین را محدود به مرز گسترده ترکیه در شمال و مرز کوتاه با اردن در جنوب کرده است.
مرز ترکیه تحت رصد سنتی و مدام سوریه بودهاست و وضعیت شناخته شده و برنامهریزی شده تاریخی در تقابل دارد و جبهه جدیدی محسوب نمیشود و همه تحرکات آن، پیشتر پیشبینی شده و اجرا شده و مورد کنترل بوده است.
مرز اردن نیز هم به جهت مناسبات خوب از زمان حافظ اسد با اردن و هم به جهت مشغله اردن به التهابات داخلی، چندان خطر ساز نبوده است.
مرزهای شرقی و غربی هم در آغوش حمایتهای شیعی عراق و حزب الله است. مرز ساحلی نیز در امنیت قومیت علوی باروی مستحکمی است.
مطلب دیگری که نباید از نظر دور داشت این است که نسل 1970 به بعدِ بر خلاف نسل 1950 و 1960 که حزب بعث سال 1963 را دیدهاند؛ همینطور پیوندهای اجتماعی سنتی اسلام و اخوان المسلمین دارند، با تربیت سکولار و آزاد بعث اسد بزرگ شدهاند و کمتر به رهبری پدران اپوزسیون؛ یعنی ریاض سیف، میشل کیلو، ریاض الترک و هیثم المالح تن در می دهند.[۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)