نماد گرایی در هنر چینی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[هنر چینی]]، در کنار [[صورت گرایی در هنر چینی|صورت گرایی]]، سرشار از نماد است، درست مانند خود [[زبان چینی]] که مانند یک اثر هنری و خط اندیشه نگاری نمادی است از | [[هنر چینی]]، در کنار [[صورت گرایی در هنر چینی|صورت گرایی]]، سرشار از نماد است، درست مانند خود [[زبان چینی]] که مانند یک اثر هنری و خط اندیشه نگاری نمادی است از اشارهها و کنایهها. کارکترهای چینی چیزی را مستقیم بیان نمی کنند، یک کاراکتر یا نشانهی نگارشی چینی معنای کلمات بسیاری در زبانهای دیگر را در خود نهفته دارد. از دیگر ویژگی این زبان کوتاهی جملات آن است. شاید به گمان بیگانگان [[زبان چینی]] اشاره ای و مبهم است، اما به نظر خود چینیها مبهم حرف زدن بهتر از پرگویی کردن است. زبان و کارکترهای چینی رمزنامه ای از اشارات و نکات ظریف است. هیچ زبان دیگری در سادگی نوشتن و رساندن اندیشههای عمیق و بسیار در عبارتهای کوتاه با آن برابری نمی کند. | ||
نگارگری چینی نیز همین گونه است و از همین سبک و سیاق پیروی می کند و اندیشههای عمیق و اشیای ظریف را میتواند با خطهای مجرد تصویر کند. در [[هنر نقاشی در چین|نقاشی چینی]] به فضاهای خالی توجه زیادی می شود و از این طریق بر نقاط برجستهی تصویر تأکید می شود و برجسته مینمایاند. پیچیده ترین موضوعها با کمترین خطوط کشیده میشود و بزرگترین نقش خیال برروی کوچکترین تکهی کاغذ نقش می بندد. در [[هنر نقاشی در چین|نقاشی چینی]] صرفه جویی در عین بیان کامل احساس و اندیشهی هنرمند، اصل قابل توجه است. | |||
[[هنر تئاتر مدرن چین|نمایش چینی]] هرگز مانند تئاتر غربی، واقعیت پرداز نیست. در | [[هنر تئاتر مدرن چین|نمایش چینی]] هرگز مانند تئاتر غربی، واقعیت پرداز نیست. در صحنههای آن از هیچ منظره ای استفاده نمی شود. شوخ طبعی بازیگران چینی بی مانند است. هنگامی که بر روی اسب خیالی در صحنه میتازد، از اسب خود پیاده شده و آن را به مهتر می سپارد و با معشوقه اش نجوا میکند و یا برای حمله به دشمن پشت صخره ای کمین می کند، در حالی که در این صحنه به جز هنرمند هیچ چیز و هیچکس دیگری نیست ولی تماشاگر همهی اینها را به چشم می بیند. هر جزیی از نمایش نمادی است، از اشارات و کنایاتش گرفته تا حرکات و جامههای بازیگر. در هر چیز معنا و مفهومی نهفته است که تماشاگر پیشاپیش از آن آگاه است، زیرا تماشاگر چینی برای دیدن نمایشنامه به تماشاخانه نمی رود، بلکه برای تماشای چیره دستی بازیگر میرود. بازیگر در روی صحنه و در طول داستان اشیایی را که قرار است پدیدار شوند را به اشاره پدید میآورد. در این نماد آوری دو عنصر سادگی ظاهری و پرمعنایی باطنی توأمان نهفته شده است. | ||
در هر چیز معنا و مفهومی نهفته است که تماشاگر پیشاپیش از آن آگاه است، زیرا تماشاگر چینی برای دیدن نمایشنامه به تماشاخانه | |||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[هنر در چین]]؛ [[هنر چینی]] | |||
== منبع اصلی == | |||
<sub><big>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی].</big></sub> | |||
= | == نویسنده مقاله == | ||
علی محمد سابقی | |||
[[رده:هنر]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۵
هنر چینی، در کنار صورت گرایی، سرشار از نماد است، درست مانند خود زبان چینی که مانند یک اثر هنری و خط اندیشه نگاری نمادی است از اشارهها و کنایهها. کارکترهای چینی چیزی را مستقیم بیان نمی کنند، یک کاراکتر یا نشانهی نگارشی چینی معنای کلمات بسیاری در زبانهای دیگر را در خود نهفته دارد. از دیگر ویژگی این زبان کوتاهی جملات آن است. شاید به گمان بیگانگان زبان چینی اشاره ای و مبهم است، اما به نظر خود چینیها مبهم حرف زدن بهتر از پرگویی کردن است. زبان و کارکترهای چینی رمزنامه ای از اشارات و نکات ظریف است. هیچ زبان دیگری در سادگی نوشتن و رساندن اندیشههای عمیق و بسیار در عبارتهای کوتاه با آن برابری نمی کند.
نگارگری چینی نیز همین گونه است و از همین سبک و سیاق پیروی می کند و اندیشههای عمیق و اشیای ظریف را میتواند با خطهای مجرد تصویر کند. در نقاشی چینی به فضاهای خالی توجه زیادی می شود و از این طریق بر نقاط برجستهی تصویر تأکید می شود و برجسته مینمایاند. پیچیده ترین موضوعها با کمترین خطوط کشیده میشود و بزرگترین نقش خیال برروی کوچکترین تکهی کاغذ نقش می بندد. در نقاشی چینی صرفه جویی در عین بیان کامل احساس و اندیشهی هنرمند، اصل قابل توجه است.
نمایش چینی هرگز مانند تئاتر غربی، واقعیت پرداز نیست. در صحنههای آن از هیچ منظره ای استفاده نمی شود. شوخ طبعی بازیگران چینی بی مانند است. هنگامی که بر روی اسب خیالی در صحنه میتازد، از اسب خود پیاده شده و آن را به مهتر می سپارد و با معشوقه اش نجوا میکند و یا برای حمله به دشمن پشت صخره ای کمین می کند، در حالی که در این صحنه به جز هنرمند هیچ چیز و هیچکس دیگری نیست ولی تماشاگر همهی اینها را به چشم می بیند. هر جزیی از نمایش نمادی است، از اشارات و کنایاتش گرفته تا حرکات و جامههای بازیگر. در هر چیز معنا و مفهومی نهفته است که تماشاگر پیشاپیش از آن آگاه است، زیرا تماشاگر چینی برای دیدن نمایشنامه به تماشاخانه نمی رود، بلکه برای تماشای چیره دستی بازیگر میرود. بازیگر در روی صحنه و در طول داستان اشیایی را که قرار است پدیدار شوند را به اشاره پدید میآورد. در این نماد آوری دو عنصر سادگی ظاهری و پرمعنایی باطنی توأمان نهفته شده است.
نیز نگاه کنید به
منبع اصلی
سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی.
نویسنده مقاله
علی محمد سابقی