میگل دِ سِروانتس سابِدرا: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''میگل دِ سِروانتس سابِدرا  (۱۵۴۷- ۱۶۱۶)''' رمان‌نویس،شاعر ونمایشنامه‌نویس اسپانیایی در شهر آلکالا دِ اِنارس متولد شد.او نیز به مانند گارثیلاسو دِ لاوگا زندگی خود را  وقف نوشتن و جنگ کرد. در بین سال های 1569 و 1570 به ایتالیا نقل مکان کرد، به سال 157...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''میگل دِ سِروانتس سابِدرا  (۱۵۴۷- ۱۶۱۶)'''
[[پرونده:میگل دِ سِروانتس سابِدرا.jpg|بندانگشتی|263x263px|میگل دِ سِروانتس سابِدرا، برگرفته از ویکی مدیا، قابل بازیابی از<nowiki/>https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Miguel_de_Cervantes_lithography.jpg]]رمان‌نویس، شاعر و نمایشنامه‌نویس اسپانیایی در شهر آلکالا دِ اِنارس متولد شد.او نیز به مانند گارثیلاسو دِ لاوگا زندگی خود را وقف نوشتن و جنگ کرد. در بین سال‌های 1569 و 1570 به ایتالیا نقل مکان کرد، به سال 1571 در جنگ لپانتو [xlvi] شرکت جست و دست چپ خود را در این جنگ از دست داد.


رمان‌نویس،شاعر ونمایشنامه‌نویس اسپانیایی در شهر آلکالا دِ اِنارس متولد شد.او نیز به مانند گارثیلاسو دِ لاوگا زندگی خود را  وقف نوشتن و جنگ کرد. در بین سال های 1569 و 1570 به ایتالیا نقل مکان کرد، به سال 1571 در جنگ لپانتو[5]شرکت جست و دست چپ خود را در این جنگ از دست داد. در بازگشت به اسپانیا (1575) دزدان دریایی او و برادرش را اسیر کرده و به بردگی گرفتند، پس از گذشت پنج سالِ سخت او توانست به مادرید بازگردد. در گذر این سال ها او دل به زنی بست که هجده سال از او کوچکتر بود، هیجان این عشق منجر به نگارش داستانِ شبانی عاشقانه ای با نام گالاتئا شد. سروانتس اولین بخش از شاهکار خود به نام دون کیشوت را در سال 1605 به نگارش در آورد و با فراغت خاطر به نگاشتن قسمت دوم پرداخت، در سال 1613 برای مدتی دست از نوشتن برداشت و شروع به نگارش دوازده داستان نمونه[6] کرد. موفقیت بخش اول کتاب دون کیشوت فردی به نام فرناندس دِ آبِیاندا [7]را بر آن داشت تا قسمت دوم آن را در 1614 خود به چاپ برساند، انتشار بخش دوم کتاب موجب رنجش خاطر سروانتس شد و این امر او را به تسریع در کار بر انگیخت و بخش دوم کتاب را به پایان رساند، در نهایت این بخش در سال 1615 انتشار یافت. موفقیت کتاب دون کیشوت موجب آن شد که کُنت لموس و کاردینال شهر تولدو از او حمایت کنند و مستمری ناچیزی برای او در نظر بگیرند. سروانتش یک سال پیش از مرگش، هشت نمایشنامه به نگارش در آورد. او می پنداشت که شهرت آینده اش در گرو نگارش درام هایش می باشد، و اینگونه با طرز فکری آمیخته به حسادت از موفقیتی که نصیب لوپه دوِگا[8]شده بود سخن می گفت. وی با پیروی از مَنِش شخصیت اول داستان خود دون کیشوت، بیش بینی کرده بود که سی میلیون از این کتاب به فروش خواهد رسید، اما امروزه شاهد هستیم که نه تنها سی میلیون نسخه از آن به فروش رسید، بلکه بیش از هر کتاب دیگری به جز کتاب مقدس به زبان های دیگر ترجمه شد. او از سال 1606 تا به هنگام مرگ(1616) در مادرید زندگی کرد و تمام وقت خود را تا پایان عمر به نویسندگی اختصاص داد. از دیگر آثار او می توان به گالاتِئا[9](1585) و داستان های نمونه[10](1613) اشاره کرد.[11]
در بازگشت به [[اسپانیا]] (1575) دزدان دریایی او و برادرش را اسیر کرده و به بردگی گرفتند، پس از گذشت پنج سالِ سخت او توانست به مادرید بازگردد. در گذر این سال‌ها او دل به زنی بست که هجده سال از او کوچکتر بود، هیجان این عشق منجر به نگارش داستانِ شبانی عاشقانه‌ای با نام گالاتئا شد. سروانتس اولین بخش از شاهکار خود به نام دون کیشوت را در سال 1605 به نگارش در آورد و با فراغت خاطر به نگاشتن قسمت دوم پرداخت، در سال 1613 برای مدتی دست از نوشتن برداشت و شروع به نگارش دوازده داستان نمونه (Novelas Ejemplares) کرد. موفقیت بخش اول کتاب دون کیشوت فردی به نام فرناندس دِ آبِیاندا (Alonso Fernández de Avellaneda) را بر آن داشت تا قسمت دوم آن را در 1614 خود به چاپ برساند، انتشار بخش دوم کتاب موجب رنجش خاطر سروانتس شد و این امر او را به تسریع در کار بر انگیخت و بخش دوم کتاب را به پایان رساند، در نهایت این بخش در سال 1615 انتشار یافت. موفقیت کتاب دون کیشوت موجب آن شد که کُنت لموس و کاردینال شهر تولدو از او حمایت کنند و مستمری ناچیزی برای او در نظر بگیرند.  
 
سروانتش یک سال پیش از مرگش، هشت نمایشنامه به نگارش در آورد. او می‌پنداشت که شهرت آینده اش در گرو نگارش درام‌هایش می‌باشد، و اینگونه با طرز فکری آمیخته به حسادت از موفقیتی که نصیب لوپه دوِگا (Lope de Vega) شده بود سخن می‌گفت. وی با پیروی از مَنِش شخصیت اول داستان خود دون کیشوت، بیش بینی کرده بود که سی میلیون از این کتاب به فروش خواهد رسید، اما امروزه شاهد هستیم که نه تنها سی میلیون نسخه از آن به فروش رسید، بلکه بیش از هر کتاب دیگری به جز کتاب مقدس به زبان‌های دیگر ترجمه شد. او از سال 1606 تا به هنگام مرگ(1616) در مادرید زندگی کرد و تمام وقت خود را تا پایان عمر به نویسندگی اختصاص داد. از دیگر آثار او می‌توان به گالاتِئا (La Galatea) (1585) و داستان‌های نمونه (Novelas ejemplares) (1613) اشاره کرد<ref>Lazar, Fernando, Literatura Española, Baracaldo, 1995, p. 147.</ref><ref>فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ [[اسپانیا]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)</ref>.
 
== نیز نگاه کنید به ==
[[زبان و ادبیات اسپانیا]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی اسپانیا]]؛ [[مشاهیر ادبی اسپانیا]]
 
== پاورقی ==
<small>[xlvi]Lepanto. جنگ لپانتو در سال ۱۵۷۱ میلادی که عثمانی‌ها در این جنگ شکست خوردند است.</small>
 
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۳

میگل دِ سِروانتس سابِدرا، برگرفته از ویکی مدیا، قابل بازیابی ازhttps://commons.wikimedia.org/wiki/File:Miguel_de_Cervantes_lithography.jpg

رمان‌نویس، شاعر و نمایشنامه‌نویس اسپانیایی در شهر آلکالا دِ اِنارس متولد شد.او نیز به مانند گارثیلاسو دِ لاوگا زندگی خود را وقف نوشتن و جنگ کرد. در بین سال‌های 1569 و 1570 به ایتالیا نقل مکان کرد، به سال 1571 در جنگ لپانتو [xlvi] شرکت جست و دست چپ خود را در این جنگ از دست داد.

در بازگشت به اسپانیا (1575) دزدان دریایی او و برادرش را اسیر کرده و به بردگی گرفتند، پس از گذشت پنج سالِ سخت او توانست به مادرید بازگردد. در گذر این سال‌ها او دل به زنی بست که هجده سال از او کوچکتر بود، هیجان این عشق منجر به نگارش داستانِ شبانی عاشقانه‌ای با نام گالاتئا شد. سروانتس اولین بخش از شاهکار خود به نام دون کیشوت را در سال 1605 به نگارش در آورد و با فراغت خاطر به نگاشتن قسمت دوم پرداخت، در سال 1613 برای مدتی دست از نوشتن برداشت و شروع به نگارش دوازده داستان نمونه (Novelas Ejemplares) کرد. موفقیت بخش اول کتاب دون کیشوت فردی به نام فرناندس دِ آبِیاندا (Alonso Fernández de Avellaneda) را بر آن داشت تا قسمت دوم آن را در 1614 خود به چاپ برساند، انتشار بخش دوم کتاب موجب رنجش خاطر سروانتس شد و این امر او را به تسریع در کار بر انگیخت و بخش دوم کتاب را به پایان رساند، در نهایت این بخش در سال 1615 انتشار یافت. موفقیت کتاب دون کیشوت موجب آن شد که کُنت لموس و کاردینال شهر تولدو از او حمایت کنند و مستمری ناچیزی برای او در نظر بگیرند.

سروانتش یک سال پیش از مرگش، هشت نمایشنامه به نگارش در آورد. او می‌پنداشت که شهرت آینده اش در گرو نگارش درام‌هایش می‌باشد، و اینگونه با طرز فکری آمیخته به حسادت از موفقیتی که نصیب لوپه دوِگا (Lope de Vega) شده بود سخن می‌گفت. وی با پیروی از مَنِش شخصیت اول داستان خود دون کیشوت، بیش بینی کرده بود که سی میلیون از این کتاب به فروش خواهد رسید، اما امروزه شاهد هستیم که نه تنها سی میلیون نسخه از آن به فروش رسید، بلکه بیش از هر کتاب دیگری به جز کتاب مقدس به زبان‌های دیگر ترجمه شد. او از سال 1606 تا به هنگام مرگ(1616) در مادرید زندگی کرد و تمام وقت خود را تا پایان عمر به نویسندگی اختصاص داد. از دیگر آثار او می‌توان به گالاتِئا (La Galatea) (1585) و داستان‌های نمونه (Novelas ejemplares) (1613) اشاره کرد[۱][۲].

نیز نگاه کنید به

زبان و ادبیات اسپانیا؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی اسپانیا؛ مشاهیر ادبی اسپانیا

پاورقی

[xlvi]Lepanto. جنگ لپانتو در سال ۱۵۷۱ میلادی که عثمانی‌ها در این جنگ شکست خوردند است.

کتابشناسی

  1. Lazar, Fernando, Literatura Española, Baracaldo, 1995, p. 147.
  2. فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)