سلسله مروونژیها در فرانسه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «سلسله مروونژیها(۷۵۱-۴۱۰)[8] مروونژی ها نخستین دودمان پادشاهی فرانک ها در فرانسه بودند. این دودمان نام خود را از مرووش پادشاه خود گرفته بود. نخستین پادشاه بزرگ این دودمان کلوویس یکم بود. سرزمين وسيعي كه كلوويس تحت يك نام گرد آورده بود از سال 511...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:Les Mérovingiens.jpg|بندانگشتی|مروونژیها. برگرفته از سایت armeehistoire، قابل بازیابی از https://armeehistoire.fr/les-merovingiens/]]مروونژیها (Les Mérovingiens)(۷۵۱-۴۱۰) نخستین دودمان پادشاهی فرانکها در فرانسه بودند. این دودمان نام خود را از مرووش پادشاه خود گرفتهبود. نخستین پادشاه بزرگ این دودمان کلوویس یکم بود. سرزمین وسیعی که کلوویس تحت یک نام گرد آوردهبود از سال 511 به چهار پادشاهی کوچک تقسیم گردید و خیلی سریع هر کدام از آنها با یکدیگر به رقابت پرداخته و روی در روی یکدیگر قرار گرفتند. در طی دو قرن و نیم که سلسله مروونژین دوام داشت مناطق و سرزمینهای مختلف فرانک فقط 72 سال به هم پیوسته و متحد بودند. در حقیقت مروونژینها معتقد به احساس وحدت دولت نبودند و از روی اراده و عمد قانون خصوصی و عمومیرا با هم تلفیق میکردند. پادشاهی فرانک همانند ملک خانوادگی مروونژینها به نظر میرسید و پسران پادشاه را بر این عادت بود که ملک پدری را بیم خویش تقسیم کنند. تقسیمهای بسیار بر سر جانشینی، سازمان اداری ضعیف و نبودن عایدات مالیاتی هر گونه استحکام را از پادشاهی فرانک سلب کردهبود. نظر به فقدان پول مسکوک، پادشاهان بر این عقیده بودند که میتوانند با تقسیم زمین بین اشراف بزرگ، قدرت نظامیو وفاداری آنان را جلب کنند. در این شرایط، میراث شاهی خیلی زود کوچک شد و در قرن هشتم، برخی از خانوادهها از حاکمان ثروتمندتر بودند. بسیاری از پادشاهان در سنین کودکی به سلطنت میرسیدند و خیلی زود تحت تسلط وزیر دربار قرار میگرفتند. این وزیران نیز فضا را چنان آماده میکردند تابتوانند هر چه بهتر کنترل خود را بر قدرت حاکم اعمال کنند. | |||
رفته رفته از توان شاهان مروونژی کاسته شد و آنها گرداندن کشور را به خوانسالاران یا شهرداران کاخها سپردند. سرانجام نیز واپسین شاه مروونژی شیلدریک سوم | رفته رفته از توان شاهان مروونژی کاسته شد و آنها گرداندن کشور را به خوانسالاران یا شهرداران کاخها سپردند. سرانجام نیز واپسین شاه مروونژی شیلدریک سوم (Childéric III) به دست اینان برکنار شد و دودمانی دیگر از فرانکها به نام کارولنژیها به پادشاهی رسید. | ||
از برخورد جامعه گل و روم | از برخورد جامعه گل و روم که اغلب مسیحی بودند با اشغالگران ژرمنی (فرانکها) جامعه جدیدی به وجود آمد. نام کشور عوض شد و مسیحیت در روستاها فراگیر شد. فعالیتهای اقتصادی و زندگی شهری به هم آمیخت و روابط انسانی تقویت گردید. بدین ترتیب کشور گل به آهستگی از عهد باستان به قرون وسطی پا میگذارد<ref>نعيمی گورابی، محمد حسين (1392). جامعه و فرهنگ [[فرانسه]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی].</ref>. | ||
== نیز نگاه کنید به == | |||
[[تاریخ فرانسه]]؛ [[تاریخ دوره باستان فرانسه]]. | |||
== کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۱
مروونژیها (Les Mérovingiens)(۷۵۱-۴۱۰) نخستین دودمان پادشاهی فرانکها در فرانسه بودند. این دودمان نام خود را از مرووش پادشاه خود گرفتهبود. نخستین پادشاه بزرگ این دودمان کلوویس یکم بود. سرزمین وسیعی که کلوویس تحت یک نام گرد آوردهبود از سال 511 به چهار پادشاهی کوچک تقسیم گردید و خیلی سریع هر کدام از آنها با یکدیگر به رقابت پرداخته و روی در روی یکدیگر قرار گرفتند. در طی دو قرن و نیم که سلسله مروونژین دوام داشت مناطق و سرزمینهای مختلف فرانک فقط 72 سال به هم پیوسته و متحد بودند. در حقیقت مروونژینها معتقد به احساس وحدت دولت نبودند و از روی اراده و عمد قانون خصوصی و عمومیرا با هم تلفیق میکردند. پادشاهی فرانک همانند ملک خانوادگی مروونژینها به نظر میرسید و پسران پادشاه را بر این عادت بود که ملک پدری را بیم خویش تقسیم کنند. تقسیمهای بسیار بر سر جانشینی، سازمان اداری ضعیف و نبودن عایدات مالیاتی هر گونه استحکام را از پادشاهی فرانک سلب کردهبود. نظر به فقدان پول مسکوک، پادشاهان بر این عقیده بودند که میتوانند با تقسیم زمین بین اشراف بزرگ، قدرت نظامیو وفاداری آنان را جلب کنند. در این شرایط، میراث شاهی خیلی زود کوچک شد و در قرن هشتم، برخی از خانوادهها از حاکمان ثروتمندتر بودند. بسیاری از پادشاهان در سنین کودکی به سلطنت میرسیدند و خیلی زود تحت تسلط وزیر دربار قرار میگرفتند. این وزیران نیز فضا را چنان آماده میکردند تابتوانند هر چه بهتر کنترل خود را بر قدرت حاکم اعمال کنند.
رفته رفته از توان شاهان مروونژی کاسته شد و آنها گرداندن کشور را به خوانسالاران یا شهرداران کاخها سپردند. سرانجام نیز واپسین شاه مروونژی شیلدریک سوم (Childéric III) به دست اینان برکنار شد و دودمانی دیگر از فرانکها به نام کارولنژیها به پادشاهی رسید.
از برخورد جامعه گل و روم که اغلب مسیحی بودند با اشغالگران ژرمنی (فرانکها) جامعه جدیدی به وجود آمد. نام کشور عوض شد و مسیحیت در روستاها فراگیر شد. فعالیتهای اقتصادی و زندگی شهری به هم آمیخت و روابط انسانی تقویت گردید. بدین ترتیب کشور گل به آهستگی از عهد باستان به قرون وسطی پا میگذارد[۱].
نیز نگاه کنید به
تاریخ فرانسه؛ تاریخ دوره باستان فرانسه.
کتابشناسی
- ↑ نعيمی گورابی، محمد حسين (1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.