پرش به محتوا

دگرگونی اجتماعی در چین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
Mahdi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mahdi (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
=== ''آغاز دگرگونی اجتماعی در چین '' ===
در اوایل قرن نوزدهم، فشارهای شدید نظامی، سیاسی،فرهنگی و اقتصادی کشورهای غربی به [[نوع جامعه چین|جامعه­‌ی چین]]، زنان چینی را به سمت فساد اخلاقی سوق داد. در چنین شرایطی، از زنان توقع می‌رفت تا نقش سرنوشت‌سازی را ایفا کنند.  
در اوايل قرن نوزدهم، فشارهاي شديد نظامی، سیاسی،فرهنگی و اقتصادي کشورهای غربی به جامعه­‌ی چين، زنان چيني را به سمت فساد اخلاقي سوق داد. در چنين شرايطي، از زنان توقع مي‌رفت تا نقش سرنوشت‌سازي را ايفا كنند. زنان نويسنده چيني، در اين دوره‌­ی زشت نیز هم­چنان به خلق آثار ادبي خود ادامه دادند تا هويت فردي خود را حفظ و مطرح سازند. در دوره‌هاي اوليه، غالب زنان نويسنده كه به زبان چيني آثارشان را خلق می كردند، به دربار سلطنتي و حرمسراهاي امپراتوري تعلق داشتند. اين زنان غالباً در شهر ممنوعه زندگي مي‌كردند.


پس از هجوم ايدئولوژي غرب، زنان چيني نسبت به شرايط دوران خود اعتراض کرده و دم از استقلال فردي و آزادي زدند، آن­ها حتي بعدها به آنارشيست‌هايي مبدل شدند كه از ترور مردان ديكتاتور ابايي نداشتند. در پي آن، زنان متأثر از نيت و هدف خاص ابرقدرت‌ها، بر آن شدند تا حكومت چينگ (Qing) را سرنگون سازند. آن­ها برای رسیدن به این هدف به تشكيل گروه‌هاي انتحاري مبادرت ورزيدند. پس از برقراري جمهوري در سال 1911، زناني كه هم­چنان معترض بودند و نمي‌توانستند حكومت مائو را تحمل كنند، به آمریکا مهاجرت کرده و «ادبیات زنان زیبا رو» یا «ادبیات زنان چینی» را در این کشور بنا نهادند.
زنان نویسنده چینی، در این دوره‌­ی زشت نیز هم­چنان به خلق آثار ادبی خود ادامه دادند تا هویت فردی خود را حفظ و مطرح سازند. در دوره‌های اولیه، غالب زنان نویسنده که به [[زبان چینی]] آثارشان را خلق می‌کردند، به دربار سلطنتی و حرمسراهای امپراتوری تعلق داشتند. این زنان غالباً در [[شهر ممنوعه پکن|شهر ممنوعه]] زندگی می‌کردند.


در قرن 15 و 16، يعني دوره زمامداري سلسله­‌های مينگ و چينگ، زنان اشراف‌زاده با هويت جديدي ظهور كردند. اين زنان، آزادانه به خلق آثار ادبي خاص خود مبادرت مي‌ورزيدند. در قرن 18 و 19، زنان فاسد دربار نيز به جمع نويسندگان زن چيني اضافه شدند. «ويلت ايديما»، پروفسور آمريكايي مدرس ادبيات چيني در دانشگاه هاروارد معتقد است: «در امپراتوري چين، زنان شعر مي‌سرودند، نمايشنامه مي‌نوشتند، منظومه مي‌سرودند و داستان مي‌نوشتند. آنها توانسته بودند در دوره‌هاي خاص تاريخي، برخي گونه‌هاي ادبي را ارتقا دهند.»
پس از هجوم ایدئولوژی غرب، [[زنان چینی مهاجر|زنان چینی]] نسبت به شرایط دوران خود اعتراض کرده و دم از استقلال فردی و آزادی زدند، آن­ها حتی بعدها به آنارشیست‌هایی مبدل شدند که از ترور مردان دیکتاتور ابایی نداشتند. در پی آن، زنان متأثر از نیت و هدف خاص ابرقدرت‌ها، بر آن شدند تا [[سلسله چینگ|حکومت چینگ]] (Qing) را سرنگون سازند. آن­ها برای رسیدن به این هدف به تشکیل گروه‌های انتحاری مبادرت ورزیدند. پس از برقراری جمهوری در سال 1911، زنانی که هم­چنان معترض بودند و نمی‌توانستند حکومت [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] را تحمل کنند، به [[آمریکا]] مهاجرت کرده و «ادبیات زنان زیبا رو» یا «[[ادبیات زنان چینی]]» را در این کشور بنا نهادند.


زنان چيني با وجود فعاليت و كار روزانه­‌ی بسيار شديد، پيوسته به خلق آثار مكتوب می­پرداختند و خللي در كار آن­ها پديد نمي‌آمد. آن­ها با استفاده از قالب‌هاي ادبي رايج، توانستند تصوير روشن و واضحي از شرايط زندگي زنان عصر خود را مطرح سازند. آن­ها حتي برای ترسيم موقعيت خود و بيان آراء و عقاید مطرح در آن روزگار، از قالب ادبي شعر كه داراي محدوديت‌هاي خاص است، استفاده كردند. به همين دليل، اشعار خلق شده در آن دوران، بيشتر به صورت توصيفی، شرح كاملي از زندگي انسان‌ها را مطرح مي‌ساخت. لازم به ذكر است كه در برخی از دوران‌ها، گاه آزادي‌هاي نسبي بيشتري براي بيان عقايد به زنان داده مي‌شد؛ و با توجه به تغيير شرايط، آزادی به دست آمده از آن­ها پس گرفته مي‌شد. به عنوان نمونه، در خلال جنگ‌هايی که در [[چین]] روي می­داد، زنان از آزادي بيشتري براي بيان عقايد خود برخوردار مي‌شدند. لازم به ذكر است اشعار سروده شده توسط زنان، مورد توجه منتقدين مرد قرار گرفت. آنان با توجه به گرايشات مردانه خود، به نقد و بررسي اين آثار مبادرت مي‌ورزيدند.
در قرن 15 و 16، یعنی دوره زمامداری [[سلسله مینگ]] و [[سلسله چینگ]]، زنان اشراف‌زاده با هویت جدیدی ظهور کردند. این زنان، آزادانه به خلق آثار ادبی خاص خود مبادرت می‌ورزیدند. در قرن 18 و 19، زنان فاسد دربار نیز به جمع نویسندگان زن چینی اضافه شدند. «ویلت ایدیما»، پروفسور آمریکایی مدرس [[ادبیات چینی]] در دانشگاه‌هاروارد معتقد است:<blockquote>«در [[سلسله چین|امپراتوری چین]]، زنان شعر می‌سرودند، نمایشنامه می‌نوشتند، منظومه می‌سرودند و داستان می‌نوشتند. آنها توانسته بودند در دوره‌های خاص تاریخی، برخی گونه‌های ادبی را ارتقا دهند.»</blockquote>[[زنان چینی مهاجر|زنان چینی]] با وجود فعالیت و کار روزانه­‌ی بسیار شدید، پیوسته به خلق آثار مکتوب می‌پرداختند و خللی در کار آن­ها پدید نمی‌آمد. آن­ها با استفاده از قالب‌های ادبی رایج، توانستند تصویر روشن و واضحی از شرایط زندگی زنان عصر خود را مطرح سازند. آن­ها حتی برای ترسیم موقعیت خود و بیان آراء و عقاید مطرح در آن روزگار، از قالب ادبی شعر که دارای محدودیت‌های خاص است، استفاده کردند. به همین دلیل، اشعار خلق شده در آن دوران، بیشتر به صورت توصیفی، شرح کاملی از زندگی انسان‌ها را مطرح می‌ساخت. لازم به ذکر است که در برخی از دوران‌ها، گاه آزادی‌های نسبی بیشتری برای بیان عقاید به زنان داده می‌شد؛ و با توجه به تغییر شرایط، آزادی به دست آمده از آن­ها پس گرفته می‌شد. به عنوان نمونه، در خلال جنگ‌هایی که در [[چین]] روی می­داد، زنان از آزادی بیشتری برای بیان عقاید خود برخوردار می‌شدند. لازم به ذکر است اشعار سروده شده توسط زنان، مورد توجه منتقدین مرد قرار گرفت. آنان با توجه به گرایشات مردانه خود، به نقد و بررسی این آثار مبادرت می‌ورزیدند.


شرایط سخت روزگار باعث می‌شد تا زنان هنگام خلق آثار، محدودیت‌هایی را خود برای خود ایجاد کنند. در صورتی که توقع می‌رفت که در اشعار سروده شده، نوعی خلوص نیت و بیان احساسات ناب وجود داشته باشد. از موارد استثنای آن روزگار در این زمینه، می‌توان از زنی به نام «زنگ یون دوان» اسم برد. او به سبک و سیاق زنانه می‌نوشت، اما چون مردان، مسائل جدی و مهم پیرامونش را مطرح می­ساخت. او اشعار زیادی سرود و این اشعار به خود او تعلق داشت و از هیچ کسی الهام نمی‌گرفت.


شرايط سخت روزگار باعث مي‌شد تا زنان هنگام خلق آثار، محدوديت‌هايي را خود براي خود ايجاد كنند. در صورتي كه توقع مي‌رفت كه در اشعار سروده شده، نوعي خلوص نيت و بيان احساسات ناب وجود داشته باشد. از موارد استثناي آن روزگار در اين زمینه، مي‌توان از زني به نام «زنگ يون دوان» اسم برد. او به سبك و سياق زنانه مي‌نوشت، اما چون مردان، مسائل جدي و مهم پيرامونش را مطرح می­ساخت. او اشعار زيادي سرود و اين اشعار به خود او تعلق داشت و از هيچ كسي الهام نمي‌گرفت.
در آن مقطع، نمایشنامه‌نویسی، منظومه‌سرایی و داستان نویسی، از جایگاه پایین‌تری نسبت به سرودن شعر برخوردار بود. چرا که زنان به یاری ایهام و سایر فنون ادبی، می‌توانستند امیال، آرزوها و ذهنیات خود را به طور غیرمستقیم مطرح سازند و کسی بر آن­ها خرده نگیرد. پس از سپری کردن یک دوره، زنان دریافتند که در زندگی فردی شان مسائلی وجود دارد که اگر به زبان [[شعر در ادبیات چینی|شعر]] بیان شود غیرقابل حس و غیرقابل درک خواهند بود و لازم است برای طرح مسائل مهم زندگی خود، از قالب ادبی داستان استفاده کنند. داستان این امکان را برای آن­ها فراهم می‌ساخت تا به درستی و ریزبینی خاص، مسائل مختلف زنان را از ابعاد مختلف  مورد بررسی و حلاجی قرار دهند.  


در آن مقطع، نمايشنامه‌نويسي، منظومه‌سرايي و داستان نویسی، از جايگاه پايين‌تري نسبت به سرودن شعر برخوردار بود. چرا كه زنان به ياري ايهام و ساير فنون ادبي، مي‌توانستند اميال، آرزوها و ذهنيات خود را به طور غيرمستقيم مطرح سازند و كسي بر آن­ها خرده نگيرد. پس از سپري كردن يك دوره، زنان دريافتند كه در زندگي فردي‌شان مسائلي وجود دارد كه اگر به زبان شعر بيان شود غيرقابل حس و غيرقابل درك خواهند بود و لازم است براي طرح مسائل مهم زندگي خود، از قالب ادبي داستان استفاده کنند. داستان اين امكان را برای آن­ها فراهم می­ساخت تا به درستي و ريزبيني خاص، مسائل مختلف زنان را از ابعاد مختلف  مورد بررسي و حلاجي قرار دهند. داستان مي‌توانست تمامي مسائل گوناگون و خاص زنانه را در نظر مخاطبان منطقي جلوه دهد و آن­ها را با عمق فاجعه آشنا سازد. در صورتي كه شعر، قدرت و انعطاف‌پذيري داستان را در تصويرگري زندگي با تمامي مسائل و رويدادهايش نداشت. در اين عصر، مضمون داستانی زناني كه تك و تنها به سفرهاي طولاني رفته و با خطرات مختلفي مواجه مي‌شدند، چون نمي‌خواستند از قوانين و سنت­‌های سخت گیرانه علیه زنان كه غالبا با ازدواج اجباري همراه بود پيروي كنند، رواج داشت. اين نوع داستان‌ها، به افسانه و حماسه بيشتر شباهت داشتند. زنان در طي اين سفرها، خود را در جامه­‌ی مردانه استتار مي‌كردند.
داستان می‌توانست تمامی مسائل گوناگون و خاص زنانه را در نظر مخاطبان منطقی جلوه دهد و آن­ها را با عمق فاجعه آشنا سازد. در صورتی که شعر، قدرت و انعطاف‌پذیری داستان را در تصویرگری زندگی با تمامی مسائل و رویدادهایش نداشت. در این عصر، مضمون داستانی زنانی که تک و تنها به سفرهای طولانی رفته و با خطرات مختلفی مواجه می‌شدند، چون نمی‌خواستند از قوانین و سنت­‌های سخت گیرانه علیه زنان که غالبا با ازدواج اجباری همراه بود پیروی کنند، رواج داشت. این نوع داستان‌ها، به افسانه و حماسه بیشتر شباهت داشتند. زنان در طی این سفرها، خود را در جامه­‌ی مردانه استتار می‌کردند.


ايديما مي‌گويد: «اين طبيعي است كه دختري كه لباس مردانه پوشيده و از خانه گريخته، بخواهد هم­چون مردان زندگي كند و چون مردان رفتار كند. اين زن مجبور است توانايي‌هاي جسماني خود را به سطح مردان برساند.»
ایدیما می‌گوید:<blockquote>«این طبیعی است که دختری که لباس مردانه پوشیده و از خانه گریخته، بخواهد هم­چون مردان زندگی کند و چون مردان رفتار کند. این زن مجبور است توانایی‌های جسمانی خود را به سطح مردان برساند.»</blockquote>از آنجا که داستان‌نویسی زنان در این دوران با محدودیت‌های زیاد مواجه بود، تمام آثار خلق شده توسط آن­ها، تحت تأثیر تفکر مردسالارانه بود. در برخی دوره‌های خاص، ناشرین، که تمامی مرد بودند، از آثار ادبی زنان در [[چین]] حمایت می‌کردند. در برخی مواقع هم، آثار زنان مورد بی مهری قرار می‌گرفت. تا اینکه در بخشی از ایالات کوچکی از ایالات جنوبی هونان، زنان روستایی، به صورت مدون و انسجام‌یافته، ادبیات زنان نویسنده را پایه‌گذاری و مطرح ساختند. آن­ها به جای استفاده از [[زبان چینی]]، در خلق آثارشان از زبان فونتیک خاصی استفاده می‌کردند. در این مقطع، اولین منظومه‌های ارزشمند، توسط زنان چینی خلق شد. در این قبیل آثار، که تحت عنوان «کتاب‌های سومین روز» مشهور است، به دختران جوان، پس از سومین روز ازدواج‌شان نامه‌ای ارسال می‌شد. در این نامه، چنین نوشته شده بود: «زندگی در آینده سخت خواهد بود. پس، مقاوم باش.» در این نوع از داستان‌ها، زن به عنوان محور اصلی شکل‌دهنده­‌ی حوادث به حساب می‌آمد. این در حالی بود که تا پایان قرن نوزده، در زندگی حقیقی [[زنان چینی مهاجر|زنان چینی]]، عملاً هیچ گونه تغییر و تحول جدی به وجود نیامد و زنان مؤلف نیز کاملاً به مشکلات زندگی چینی، اشراف داشتند.


«کئوجین» یکی از زنان قدرتمند و جسوری بود که مقارن با پایان دوران امپراتوری در [[چین]] زندگی می‌کرد و به خلق آثار ادبی می‌پرداخت. او نخستین زنی بود که کاملاً دیدگاه‌های زنانه داشت و در عرصه­‌ی ادبیات با همین نگاه قلم­‌فرسایی می‌کرد. او در سال 1907 به دلیل فعالیت شدید علیه [[سلسله چینگ|امپراتوری «چینگ»]] اعدام شد. بعد از این، او به یک شخصیت اسطوره‌ای و نمادین برای زنان مبدل شد. او نماد زنان مبارزی شد که در طول حیات پرمشقت‌شان با سانسور درگیر بودند. او تنها زنی بود که با شجاعت هرچه تمام‌تر دیدگاه‌های خود را در آثارش مطرح ساخت و از آن­ها دفاع کرد. در صورتی که بقیه­‌ی [[زنان چینی مهاجر|زنان چینی]]، در آثارشان از جامعه­‌ی مردسالاری حمایت می‌کردند، چون می‌خواستند این قبیل آثار، مورد حمایت آن­ها قرار گیرد. در واقع، آن­ها علی‌رغم میل باطنی خود، مجبور به سکوت بودند، و واقعیات را کتمان می‌کردند. صاحب‌نظران مسائل اجتماعی، آن دوره­‌ی خاص را «خانه‌­ی مادری» نام نهاده‌اند. این دوره باعث شد تا زنان جوان، شجاعت لازم را برای طرح مسائل خاص خود و اعلام هویت زنان را پیدا کردند. در تمامی آثار خلق شده در این دوران، اعم از داستان، داستان کوتاه، نمایشنامه و [[شعر در ادبیات چینی|شعر]]، نوعی مضمون مشترک وجود داشت. مضمونی که به اختلاف‌های بروز کرده در جامعه و شرح قوانین سنتی نابرابر و دوری جستن زنان از آن­ها اشاره داشت.


بعد از انقلاب مارکسیستی و روی کار آمدن [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]]، زنان درباره عشق مادری سخن راندند، و توانستند زندگی خصوصی خود را به تصویر کشند. آن­ها در بطن آثار خود، به راحتی توانستند احساسات عمیق خود را نسبت به بسیاری از چیزها بیان کنند. نقش‌پذیری زنان با هویت مادرانه و گرفتن چهره و نماد مادری، باعث شد تا محدودیت‌های زنانه هم­چنان باقی بماند. اما هویت جدید، بسیار مورد توجه مردم [[چین]] قرار گرفت، و برای نخستین بار در [[نوع جامعه چین|جامعه­‌ی چینی]]، از مقام زن تقدیر به عمل آید. همین مسأله موجب شد تا دختران جوان، شجاعت لازم را برای ایفای نقش در جامعه پیدا کنند. در واقع، دختران جوان، برای حضور چشمگیرشان در جامعه، به چنین پشتوانه‌ای نیاز داشتند. از سویی دیگر، ادبیات سوسیالیستی در [[چین]]، در صدد بود برای مردم و خاصه زنان، الگوهای از پیش تعیین شده‌ای ارائه دهد. در نتیجه، زنان به تقابل با آرمان‌ها و اهداف [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|انقلاب کمونیستی]] برخاستند. در سال 1980، زنان دوباره به مقوله­‌ی مهر مادری و رابطه میان مادر و دختر توجه نشان دادند و به جای پیروی از اهداف [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|کمونیستی]]، به خلق آثاری در این زمینه مبادرت کردند. در همین دوره بود که زنی به نام «یولئو جین»، به شرح زندگی عاطفی و عاشقانه­‌ی خود پرداخت و ناراحتی‌هایی را که [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|دولت کمونیستی]]، برای او فراهم ساخته بود، شجاعانه بیان کرد.


از آنجا كه داستان‌نويسي زنان در این دوران با محدوديت‌هاي زياد مواجه بود، تمام آثار خلق شده توسط آن­ها، تحت تأثير تفكر مردسالارانه بود. در برخي دوره‌هاي خاص، ناشرين، كه تمامي مرد بودند، از آثار ادبي زنان در چين حمايت مي‌كردند. در برخي مواقع هم، آثار زنان مورد بي‌مهري قرار مي‌گرفت. تا اينكه در بخشي از ايالات كوچكي از ايالات جنوبي هونان، زنان روستايي، به صورت مدون و انسجام‌يافته، ادبيات زنان نويسنده را پايه‌گذاري و مطرح ساختند. آن­ها به جاي استفاده از زبان چيني، در خلق آثارشان از زبان فونتيك خاصی استفاده مي‌كردند. در اين مقطع، اولين منظومه‌هاي ارزشمند، توسط زنان چيني خلق شد. در اين قبيل آثار، كه تحت عنوان «كتاب‌هاي سومين روز» مشهور است، به دختران جوان، پس از سومين روز ازدواج‌شان نامه‌اي ارسال مي‌شد. در اين نامه، چنين نوشته شده بود: «زندگي در آينده سخت خواهد بود. پس، مقاوم باش.» در اين نوع از داستان‌ها، زن به عنوان محور اصليِ شكل‌دهنده­‌ی حوادث به حساب مي‌آمد. اين در حالي بود كه تا پايان قرن نوزده، در زندگي حقيقي زنان چيني، عملاً هيچ گونه تغيير و تحول جدي به وجود نیامد و زنان مؤلف نيز كاملاً به مشکلات زندگي چيني، اشراف داشتند.
== نیز نگاه کنید به ==
[[زنان در خلق ادبیات چینی]]؛ [[ادبیات زنان چینی]]


«كئوجين» يكي از زنان قدرتمند و جسوری بود كه مقارن با پايان دوران امپراتوري در چين زندگي مي‌كرد و به خلق آثار ادبي می­پرداخت. او نخستین زني بود كه كاملاً ديدگاه‌هاي زنانه داشت و در عرصه­‌ی ادبيات با همين نگاه قلم­‌فرسايي مي‌كرد. او در سال 1907 به دليل فعاليت شديد عليه امپراتوری «چينگ» اعدام شد. بعد از اين، او به يك شخصيت اسطوره‌اي و نمادين برای زنان مبدل شد. او نماد زنان مبارزي شد كه در طول حيات پرمشقت‌شان با سانسور درگير بودند. او تنها زني بود كه با شجاعت هرچه تمام‌تر ديدگاه‌هاي خود را در آثارش مطرح ساخت و از آن­ها دفاع كرد. در صورتي كه بقيه­‌ی زنان چيني، در آثارشان از جامعه­‌ی مردسالاري حمايت مي‌كردند، چون مي‌خواستند اين قبيل آثار، مورد حمايت آن­ها قرار گيرد. در واقع، آن­ها علي‌رغم ميل باطني خود، مجبور به سكوت بودند، و واقعيات را كتمان مي‌كردند. صاحب‌نظران مسائل اجتماعي، آن دوره­‌ی خاص را «خانه‌­ی مادري» نام نهاده‌اند. اين دوره باعث شد تا زنان جوان، شجاعت لازم را براي طرح مسائل خاص خود و اعلام هويت زنان را پيدا كردند. در تمامي آثار خلق شده در این دوران، اعم از داستان، داستان كوتاه، نمايشنامه و شعر، نوعي مضمون مشترك وجود داشت. مضموني كه به اختلاف‌هاي بروز كرده در جامعه و شرح قوانين سنتي نابرابر و دوري جستن زنان از آن­ها اشاره داشت.
== منبع اصلی ==
<sub><big>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی].</big></sub>


بعد از انقلاب ماركسيستي و روي كار آمدن مائو، زنان درباره عشق مادري سخن راندند، و توانستند زندگي خصوصي خود را به تصوير كشند. آن­ها در بطن آثار خود، به راحتي ‌توانستند احساسات عميق خود را نسبت به بسياري از چيزها بيان كنند. نقش‌پذيري زنان با هويت مادرانه و گرفتن چهره و نماد مادري، باعث ‌شد تا محدوديت‌های زنانه هم­چنان باقي بماند. اما هويت جديد، بسيار مورد توجه مردم چين قرار گرفت، و براي نخستین بار در جامعه­‌ی چینی، از مقام زن تقدير به عمل آید. همين مسأله موجب شد تا دختران جوان، شجاعت لازم را براي ايفاي نقش در جامعه پيدا كنند. در واقع، دختران جوان، براي حضور چشمگيرشان در جامعه، به چنين پشتوانه‌اي نياز داشتند. از سويي ديگر، ادبيات سوسياليستي در چين، در صدد بود براي مردم و خاصه زنان، الگوهاي از پيش تعيين شده‌اي ارائه دهد. در نتيجه، زنان به تقابل با آرمان‌ها و اهداف انقلاب كمونيستي برخاستند. در سال 1980، زنان دوباره به مقوله­‌ی مهر مادري و رابطه ميان مادر و دختر توجه نشان دادند و به جاي پيروي از اهداف كمونيستي، به خلق آثاری در اين زمینه مبادرت کردند. در همين دوره بود كه زني به نام «يولئو جين»، به شرح زندگي عاطفي و عاشقانه­‌ی خود پرداخت و ناراحتي‌هايي را كه دولت كمونيستي براي او فراهم ساخته بود، شجاعانه بيان كرد.<ref><sub>سابقی محمدعلی(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی جلد اول ص1090</sub></ref>
== نویسنده مقاله ==
 
علی محمد سابقی
==== کتابشناسی ====
[[رده:زنان]]
[[رده:ادبیات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۲۶

در اوایل قرن نوزدهم، فشارهای شدید نظامی، سیاسی،فرهنگی و اقتصادی کشورهای غربی به جامعه­‌ی چین، زنان چینی را به سمت فساد اخلاقی سوق داد. در چنین شرایطی، از زنان توقع می‌رفت تا نقش سرنوشت‌سازی را ایفا کنند.

زنان نویسنده چینی، در این دوره‌­ی زشت نیز هم­چنان به خلق آثار ادبی خود ادامه دادند تا هویت فردی خود را حفظ و مطرح سازند. در دوره‌های اولیه، غالب زنان نویسنده که به زبان چینی آثارشان را خلق می‌کردند، به دربار سلطنتی و حرمسراهای امپراتوری تعلق داشتند. این زنان غالباً در شهر ممنوعه زندگی می‌کردند.

پس از هجوم ایدئولوژی غرب، زنان چینی نسبت به شرایط دوران خود اعتراض کرده و دم از استقلال فردی و آزادی زدند، آن­ها حتی بعدها به آنارشیست‌هایی مبدل شدند که از ترور مردان دیکتاتور ابایی نداشتند. در پی آن، زنان متأثر از نیت و هدف خاص ابرقدرت‌ها، بر آن شدند تا حکومت چینگ (Qing) را سرنگون سازند. آن­ها برای رسیدن به این هدف به تشکیل گروه‌های انتحاری مبادرت ورزیدند. پس از برقراری جمهوری در سال 1911، زنانی که هم­چنان معترض بودند و نمی‌توانستند حکومت مائو را تحمل کنند، به آمریکا مهاجرت کرده و «ادبیات زنان زیبا رو» یا «ادبیات زنان چینی» را در این کشور بنا نهادند.

در قرن 15 و 16، یعنی دوره زمامداری سلسله مینگ و سلسله چینگ، زنان اشراف‌زاده با هویت جدیدی ظهور کردند. این زنان، آزادانه به خلق آثار ادبی خاص خود مبادرت می‌ورزیدند. در قرن 18 و 19، زنان فاسد دربار نیز به جمع نویسندگان زن چینی اضافه شدند. «ویلت ایدیما»، پروفسور آمریکایی مدرس ادبیات چینی در دانشگاه‌هاروارد معتقد است:

«در امپراتوری چین، زنان شعر می‌سرودند، نمایشنامه می‌نوشتند، منظومه می‌سرودند و داستان می‌نوشتند. آنها توانسته بودند در دوره‌های خاص تاریخی، برخی گونه‌های ادبی را ارتقا دهند.»

زنان چینی با وجود فعالیت و کار روزانه­‌ی بسیار شدید، پیوسته به خلق آثار مکتوب می‌پرداختند و خللی در کار آن­ها پدید نمی‌آمد. آن­ها با استفاده از قالب‌های ادبی رایج، توانستند تصویر روشن و واضحی از شرایط زندگی زنان عصر خود را مطرح سازند. آن­ها حتی برای ترسیم موقعیت خود و بیان آراء و عقاید مطرح در آن روزگار، از قالب ادبی شعر که دارای محدودیت‌های خاص است، استفاده کردند. به همین دلیل، اشعار خلق شده در آن دوران، بیشتر به صورت توصیفی، شرح کاملی از زندگی انسان‌ها را مطرح می‌ساخت. لازم به ذکر است که در برخی از دوران‌ها، گاه آزادی‌های نسبی بیشتری برای بیان عقاید به زنان داده می‌شد؛ و با توجه به تغییر شرایط، آزادی به دست آمده از آن­ها پس گرفته می‌شد. به عنوان نمونه، در خلال جنگ‌هایی که در چین روی می­داد، زنان از آزادی بیشتری برای بیان عقاید خود برخوردار می‌شدند. لازم به ذکر است اشعار سروده شده توسط زنان، مورد توجه منتقدین مرد قرار گرفت. آنان با توجه به گرایشات مردانه خود، به نقد و بررسی این آثار مبادرت می‌ورزیدند.

شرایط سخت روزگار باعث می‌شد تا زنان هنگام خلق آثار، محدودیت‌هایی را خود برای خود ایجاد کنند. در صورتی که توقع می‌رفت که در اشعار سروده شده، نوعی خلوص نیت و بیان احساسات ناب وجود داشته باشد. از موارد استثنای آن روزگار در این زمینه، می‌توان از زنی به نام «زنگ یون دوان» اسم برد. او به سبک و سیاق زنانه می‌نوشت، اما چون مردان، مسائل جدی و مهم پیرامونش را مطرح می­ساخت. او اشعار زیادی سرود و این اشعار به خود او تعلق داشت و از هیچ کسی الهام نمی‌گرفت.

در آن مقطع، نمایشنامه‌نویسی، منظومه‌سرایی و داستان نویسی، از جایگاه پایین‌تری نسبت به سرودن شعر برخوردار بود. چرا که زنان به یاری ایهام و سایر فنون ادبی، می‌توانستند امیال، آرزوها و ذهنیات خود را به طور غیرمستقیم مطرح سازند و کسی بر آن­ها خرده نگیرد. پس از سپری کردن یک دوره، زنان دریافتند که در زندگی فردی شان مسائلی وجود دارد که اگر به زبان شعر بیان شود غیرقابل حس و غیرقابل درک خواهند بود و لازم است برای طرح مسائل مهم زندگی خود، از قالب ادبی داستان استفاده کنند. داستان این امکان را برای آن­ها فراهم می‌ساخت تا به درستی و ریزبینی خاص، مسائل مختلف زنان را از ابعاد مختلف  مورد بررسی و حلاجی قرار دهند.

داستان می‌توانست تمامی مسائل گوناگون و خاص زنانه را در نظر مخاطبان منطقی جلوه دهد و آن­ها را با عمق فاجعه آشنا سازد. در صورتی که شعر، قدرت و انعطاف‌پذیری داستان را در تصویرگری زندگی با تمامی مسائل و رویدادهایش نداشت. در این عصر، مضمون داستانی زنانی که تک و تنها به سفرهای طولانی رفته و با خطرات مختلفی مواجه می‌شدند، چون نمی‌خواستند از قوانین و سنت­‌های سخت گیرانه علیه زنان که غالبا با ازدواج اجباری همراه بود پیروی کنند، رواج داشت. این نوع داستان‌ها، به افسانه و حماسه بیشتر شباهت داشتند. زنان در طی این سفرها، خود را در جامه­‌ی مردانه استتار می‌کردند.

ایدیما می‌گوید:

«این طبیعی است که دختری که لباس مردانه پوشیده و از خانه گریخته، بخواهد هم­چون مردان زندگی کند و چون مردان رفتار کند. این زن مجبور است توانایی‌های جسمانی خود را به سطح مردان برساند.»

از آنجا که داستان‌نویسی زنان در این دوران با محدودیت‌های زیاد مواجه بود، تمام آثار خلق شده توسط آن­ها، تحت تأثیر تفکر مردسالارانه بود. در برخی دوره‌های خاص، ناشرین، که تمامی مرد بودند، از آثار ادبی زنان در چین حمایت می‌کردند. در برخی مواقع هم، آثار زنان مورد بی مهری قرار می‌گرفت. تا اینکه در بخشی از ایالات کوچکی از ایالات جنوبی هونان، زنان روستایی، به صورت مدون و انسجام‌یافته، ادبیات زنان نویسنده را پایه‌گذاری و مطرح ساختند. آن­ها به جای استفاده از زبان چینی، در خلق آثارشان از زبان فونتیک خاصی استفاده می‌کردند. در این مقطع، اولین منظومه‌های ارزشمند، توسط زنان چینی خلق شد. در این قبیل آثار، که تحت عنوان «کتاب‌های سومین روز» مشهور است، به دختران جوان، پس از سومین روز ازدواج‌شان نامه‌ای ارسال می‌شد. در این نامه، چنین نوشته شده بود: «زندگی در آینده سخت خواهد بود. پس، مقاوم باش.» در این نوع از داستان‌ها، زن به عنوان محور اصلی شکل‌دهنده­‌ی حوادث به حساب می‌آمد. این در حالی بود که تا پایان قرن نوزده، در زندگی حقیقی زنان چینی، عملاً هیچ گونه تغییر و تحول جدی به وجود نیامد و زنان مؤلف نیز کاملاً به مشکلات زندگی چینی، اشراف داشتند.

«کئوجین» یکی از زنان قدرتمند و جسوری بود که مقارن با پایان دوران امپراتوری در چین زندگی می‌کرد و به خلق آثار ادبی می‌پرداخت. او نخستین زنی بود که کاملاً دیدگاه‌های زنانه داشت و در عرصه­‌ی ادبیات با همین نگاه قلم­‌فرسایی می‌کرد. او در سال 1907 به دلیل فعالیت شدید علیه امپراتوری «چینگ» اعدام شد. بعد از این، او به یک شخصیت اسطوره‌ای و نمادین برای زنان مبدل شد. او نماد زنان مبارزی شد که در طول حیات پرمشقت‌شان با سانسور درگیر بودند. او تنها زنی بود که با شجاعت هرچه تمام‌تر دیدگاه‌های خود را در آثارش مطرح ساخت و از آن­ها دفاع کرد. در صورتی که بقیه­‌ی زنان چینی، در آثارشان از جامعه­‌ی مردسالاری حمایت می‌کردند، چون می‌خواستند این قبیل آثار، مورد حمایت آن­ها قرار گیرد. در واقع، آن­ها علی‌رغم میل باطنی خود، مجبور به سکوت بودند، و واقعیات را کتمان می‌کردند. صاحب‌نظران مسائل اجتماعی، آن دوره­‌ی خاص را «خانه‌­ی مادری» نام نهاده‌اند. این دوره باعث شد تا زنان جوان، شجاعت لازم را برای طرح مسائل خاص خود و اعلام هویت زنان را پیدا کردند. در تمامی آثار خلق شده در این دوران، اعم از داستان، داستان کوتاه، نمایشنامه و شعر، نوعی مضمون مشترک وجود داشت. مضمونی که به اختلاف‌های بروز کرده در جامعه و شرح قوانین سنتی نابرابر و دوری جستن زنان از آن­ها اشاره داشت.

بعد از انقلاب مارکسیستی و روی کار آمدن مائو، زنان درباره عشق مادری سخن راندند، و توانستند زندگی خصوصی خود را به تصویر کشند. آن­ها در بطن آثار خود، به راحتی توانستند احساسات عمیق خود را نسبت به بسیاری از چیزها بیان کنند. نقش‌پذیری زنان با هویت مادرانه و گرفتن چهره و نماد مادری، باعث شد تا محدودیت‌های زنانه هم­چنان باقی بماند. اما هویت جدید، بسیار مورد توجه مردم چین قرار گرفت، و برای نخستین بار در جامعه­‌ی چینی، از مقام زن تقدیر به عمل آید. همین مسأله موجب شد تا دختران جوان، شجاعت لازم را برای ایفای نقش در جامعه پیدا کنند. در واقع، دختران جوان، برای حضور چشمگیرشان در جامعه، به چنین پشتوانه‌ای نیاز داشتند. از سویی دیگر، ادبیات سوسیالیستی در چین، در صدد بود برای مردم و خاصه زنان، الگوهای از پیش تعیین شده‌ای ارائه دهد. در نتیجه، زنان به تقابل با آرمان‌ها و اهداف انقلاب کمونیستی برخاستند. در سال 1980، زنان دوباره به مقوله­‌ی مهر مادری و رابطه میان مادر و دختر توجه نشان دادند و به جای پیروی از اهداف کمونیستی، به خلق آثاری در این زمینه مبادرت کردند. در همین دوره بود که زنی به نام «یولئو جین»، به شرح زندگی عاطفی و عاشقانه­‌ی خود پرداخت و ناراحتی‌هایی را که دولت کمونیستی، برای او فراهم ساخته بود، شجاعانه بیان کرد.

نیز نگاه کنید به

زنان در خلق ادبیات چینی؛ ادبیات زنان چینی

منبع اصلی

سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی.

نویسنده مقاله

علی محمد سابقی