سلسله کارولنژی‌ها در فرانسه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
===سلسله کاپه سين‌ها در فرانسه (Les Capétiens)(1328-987)===
کاپه سین‌ها دسته‌ای از شاهان [[فرانسه]] بودند که از سال ۹۸۷ بر فرانسه فرمان راندند. هر چند شاخه اصلی این خاندان در ۱۳۲۸ کنار گذاشته شد ولی شاخه‌های فرعی این خاندان تا زمان انقلاب بزرگ فرانسه بر این کشور فرمان می‌راندند.[[پرونده:Hugues Capet.jpg|بندانگشتی|هوگوی بزرگ]]نخستین مرد نیرومند این خاندان هوگوی بزرگ (Hugues Capet) بود که در روزگار فرسودگی کارولنژین‌ها به نیرو و اعتبار سرشاری دست یافت. حکمرانان کاپه سین بین سال‌های 1180 و 1328 قلمرو پادشاهی خود را گسترش دادند و پایه‌های قدرت خویش را تحکیم بخشیدند. امپراتوری فرانک شامل [[فرانسه]]، لوگزامبورگ، هلند، بلژیک، آلمان، چک، اتریش، سوئیس و نیمه ش[[مالی]] ایتالیای کنونی بود. کاپه سین‌ها نفوذ و قدرت خویش را بر پرجمعیت ترین کشور مغرب زمین بیشتر کردند. از سال 1190 عنوان پادشاه فرانسه در قراردادها جایگزین پادشاه فرانک‌ها گردید. در سال 1205 تخت پادشاهی فرانسه به طور کامل رسمیت یافت. در این دوره آبادانی، تاثیر و نفوذ سیاسی و هنری [[فرانسه]] قابل ملاحظه و با اهمیت است. این جهش و ترقی با گذشت زمان به آخرین حد خود رسید. از این پس توسعه کشاورزی و هنری راکد ماند و ربع انتهای قرن اولین نشانه ضعف و سستی هویدا گشت.


نخستین جنگ صلیبی در روزگار پادشاهی کاپه سین برپا گشت و برخی پادشاهان این دودمان نه تنها برای این جنگ بزرگ نیرو فرستادند که خود نیز در آن همراهی جستند، آنچنان که لویی نهم (Louis XVIII) پادشاه کاپه سین فرانسه به پاس دلاوری در این جنگ‌ها پس از مرگ لقب قدیس یافت.
[[پرونده:Charlemagne.jpg|بندانگشتی|شارلمانی. برگرفته از سایت amir farahan، قابل بازیابی از<nowiki/>https://amirfarahani.ir/%D9%87%D9%86%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%84%D9%86%DA%98%DB%8C/]]پدران کارولنژی‌ها (Les Carolingiens)(۹۷۸-۷۵۱) شهرداران کاخ‌ها بودند و اداره کشور را بر عهده داشتند. در سال‌های پایانی پادشاهی مروونژی‌ها، این شهرداران کاخ‌ها همه قدرت را به دست گرفته بودند. کارولنژی‌ها نام خود را وامدار شارل مارتل (Charles Martel) بودند که یکی از این شهرداران کاخ‌ها بود که نیروی بسیاری داشت و کسی بود که توانست جلوی پیشروی عرب‌ها را در اروپا بگیرد. سرانجام پسر شارل مارتل که پپن کهتر (Pépin le Bref) نام داشت با همکاری پاپ زمان شیلدریک سوم واپسین شاه مروونژی را کنار زد و خود به پادشاهی رسید. بزرگ‌ترین پادشاه این دودمان شارلمانی (Charlemagne) نام داشت که هم‌زمان با‌هارون‌ الرشید خلیفه عباسی بود. شارلمانی در روز 25 اکتبرسال 800 در روم توسط پاپ لئون سوم به عنوان امپراطور مسیحیت غربی برگزیده شد. این عنوان ابهت بسیاری به پادشاه فرانک‌ها بخشید و از او هم رهبر بزرگ سیاسی و هم رهبری مذهبی پدید آورد. امپراطور بیزانس نسبت به او بدگمان شد اما خلیفه مسلمانان‌هارون الرشید سفرای خویش و همچنین هدایای زیادی نظیر ساعت آبی، فیل و شطرنج نزد شارلمانی فرستاد.


کاپه سین‌ها در پایان کار خود دچار مشکل جانشینی و نداشتن فرزند پسر در میان واپسین پادشاهان خود شدند. سرانجام تاج و تخت فرانسه به شاخه‌ای فرعی از این دودمان به نام والواها سپرده شد.<ref>نعيمی گورابی، محمد حسين (1392). جامعه و فرهنگ [[فرانسه]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی].</ref>
سال‌های بین 750 و 850 میلادی شاهد افزایش جمعیت، احیای محدود فعالیت‌های اقتصادی و به ویژه بیداری یکباره فعالیت‌های فرهنگی بود. شارلمانی که زبان لاتین و حساب ‌می‌دانست درصدد فراگیری سواد خواندن برآمد. وی که خیلی دیر نوشتن آموخت مشوق تجدید حیات ادبی و هنری محسوب ‌می‌گردید. شارلمانی که خود را به عنوان رئیس دنیای مسیحیت ‌می‌دانست حمایت خود را از کلیسا عنوان نمود، ساخت و ساز صومعه‌های متعدد را میسر ساخت و به منظور دعوت به آئین مسیحیت مبلغین دینی فرستاد. جانشینان شارلمانی پادشاهان ضعیفی بودند که ابدا حاکمیت بر کشور نداشتند و با نزدیک شدن به سال هزار، هرگونه قدرت مرکزی از بین رفته بود. شاه فرانک‌ها (این عنوان ‌رسمی  او تا پایان قرن دوازدهم بود) فقط از نظر ظاهری بر کشوری وسیع حکومت ‌می‌کرد. کشور به دوازده قلمرو تقسیم شده‌بود (دوک نشین‌های نورماندی، اکیتن، بورگونی، کنت نشین فلاندر، شانپانی، بروتانی، آنژو، بلوا، تولوز،...) و صاحب منصب آنجا فقط بر بخشی از آن قلمرو تسلط داشت. بالاخره کار به جایی رسید که فرزندان اربابان بزرگ به پادشاهی فرانسه برگزیده شدند<ref>نعيمی گورابی، محمد حسين (1392). جامعه و فرهنگ [[فرانسه]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی].</ref>.


== نیز نگاه کنید به ==
== نیز نگاه کنید به ==
 
[[تاریخ فرانسه]]؛ [[تاریخ دوره باستان فرانسه]]
* [[تاریخ فرانسه]]


== کتابشناسی ==
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۱

شارلمانی. برگرفته از سایت amir farahan، قابل بازیابی ازhttps://amirfarahani.ir/%D9%87%D9%86%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%84%D9%86%DA%98%DB%8C/

پدران کارولنژی‌ها (Les Carolingiens)(۹۷۸-۷۵۱) شهرداران کاخ‌ها بودند و اداره کشور را بر عهده داشتند. در سال‌های پایانی پادشاهی مروونژی‌ها، این شهرداران کاخ‌ها همه قدرت را به دست گرفته بودند. کارولنژی‌ها نام خود را وامدار شارل مارتل (Charles Martel) بودند که یکی از این شهرداران کاخ‌ها بود که نیروی بسیاری داشت و کسی بود که توانست جلوی پیشروی عرب‌ها را در اروپا بگیرد. سرانجام پسر شارل مارتل که پپن کهتر (Pépin le Bref) نام داشت با همکاری پاپ زمان شیلدریک سوم واپسین شاه مروونژی را کنار زد و خود به پادشاهی رسید. بزرگ‌ترین پادشاه این دودمان شارلمانی (Charlemagne) نام داشت که هم‌زمان با‌هارون‌ الرشید خلیفه عباسی بود. شارلمانی در روز 25 اکتبرسال 800 در روم توسط پاپ لئون سوم به عنوان امپراطور مسیحیت غربی برگزیده شد. این عنوان ابهت بسیاری به پادشاه فرانک‌ها بخشید و از او هم رهبر بزرگ سیاسی و هم رهبری مذهبی پدید آورد. امپراطور بیزانس نسبت به او بدگمان شد اما خلیفه مسلمانان‌هارون الرشید سفرای خویش و همچنین هدایای زیادی نظیر ساعت آبی، فیل و شطرنج نزد شارلمانی فرستاد.

سال‌های بین 750 و 850 میلادی شاهد افزایش جمعیت، احیای محدود فعالیت‌های اقتصادی و به ویژه بیداری یکباره فعالیت‌های فرهنگی بود. شارلمانی که زبان لاتین و حساب ‌می‌دانست درصدد فراگیری سواد خواندن برآمد. وی که خیلی دیر نوشتن آموخت مشوق تجدید حیات ادبی و هنری محسوب ‌می‌گردید. شارلمانی که خود را به عنوان رئیس دنیای مسیحیت ‌می‌دانست حمایت خود را از کلیسا عنوان نمود، ساخت و ساز صومعه‌های متعدد را میسر ساخت و به منظور دعوت به آئین مسیحیت مبلغین دینی فرستاد. جانشینان شارلمانی پادشاهان ضعیفی بودند که ابدا حاکمیت بر کشور نداشتند و با نزدیک شدن به سال هزار، هرگونه قدرت مرکزی از بین رفته بود. شاه فرانک‌ها (این عنوان ‌رسمی او تا پایان قرن دوازدهم بود) فقط از نظر ظاهری بر کشوری وسیع حکومت ‌می‌کرد. کشور به دوازده قلمرو تقسیم شده‌بود (دوک نشین‌های نورماندی، اکیتن، بورگونی، کنت نشین فلاندر، شانپانی، بروتانی، آنژو، بلوا، تولوز،...) و صاحب منصب آنجا فقط بر بخشی از آن قلمرو تسلط داشت. بالاخره کار به جایی رسید که فرزندان اربابان بزرگ به پادشاهی فرانسه برگزیده شدند[۱].

نیز نگاه کنید به

تاریخ فرانسه؛ تاریخ دوره باستان فرانسه

کتابشناسی

  1. نعيمی گورابی، محمد حسين (1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.