بحران هویت در روسیه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| (یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[روسیه جدید]] | [[روسیه جدید]] از همان ابتدا با یک بحران هويتی روبرو بود و گذار از وضعيت امپراتوری و هويت مبتنی بر ايدئولوژی، مسأله دولت ملی و تقارن دولت و ملت و مشکلات ناشی از فقدان آن، مسأله هويت ملی را به طور اساسی مطرح ساخت. از سوی دیگر، وانهادن نظام سياسی و اقتصادی سوسياليستی و تلاش برای همکاری و سپس ادغام در غرب، مسأله جايگاه [[روسیه|روسيه]] را در جهان و بويژه در ارتباط با اروپا و غرب مطرح کرد. و نیز از دست دادن نقش يک ابرقدرت و رهبر بلوک نظامی ـ سياسی با مأموريتی جهانی، ابهاماتی اساسی را در دوره نقش آتی [[روسیه|روسيه]] در سطوح جهانی و منطقهای به پيش کشيد. | ||
از نظر مقامات رسمی، قرار بود "دولت ملی [[روسیه|روسيه]]"، | از نظر مقامات رسمی، قرار بود "دولت ملی [[روسیه|روسيه]]"، يک "عضو برابر ملل متمدن" باشد و به عنوان يک "قدرت بزرگ جهانی در نهادهای اروپايی و غربی" حضور يابد و نقش درخور خود را بازی کند. اما ميان اين تصورات با واقعيتهای داخلی و خارجی فاصله زيادی وجود داشت. در داخل، آشفتگی زيادی درمورد تعريف هويت وجود داشت و نخبگان و گروههای متعددی بودند که هريک درک خاص خود را از هويت کشور داشتند و آرمانها و آرزوهای متفاوتی را در سر میپروراندند و هيچگونه اجماعی حاصل نشد. در خارج نيز مسائلی پيش آمد که تصورات اوليه مقامات روسی را با واقعيتهای سخت محک زد. ناکامی دولت در حل مشکلات داخلی و تحقير آن در مسائل بينالمللی، هويت آرمانی رسمی را به بنبست رسانيد و وضعيت را آشفتهتر ساخت. | ||
اما از سال 2000 با اقداماتی که انجام شد، بسیاری از مشکلات دهه 1990 حل شد و در [[روسیه]] یک حس اعتماد به دولت و افتخار به [[هویت ملی در روسیه|هویت ملی]] تقویت شد که اوج آن را در سال های پس از 2005 دیده | اما از سال 2000 با اقداماتی که انجام شد، بسیاری از مشکلات دهه 1990 حل شد و در [[روسیه]] یک حس اعتماد به دولت و افتخار به [[هویت ملی در روسیه|هویت ملی]] تقویت شد که اوج آن را در سال های پس از 2005 دیده ایم و انتخاب سه باره [[ولادیمیر پوتین|پوتین]] با رای بالای 60 درصد هم در سال 2012 ناشی از اعتماد به او به عنوان بازیابنده حس هویت ملی [[روسیه جدید]] است. | ||
از مجموع مباحثی | از مجموع مباحثی که در مورد [[هویت ملی در روسیه|هويت ملی روس]] مطرح شد، نتيجه میگيريم که داستان تحول [[هویت ملی در روسیه|هويت ملی در روسيه]] حکايت ناکامی ملت روس از دستيابی به دولت ملی به مفهوم معاصر اروپايی آن است، و زمانی که اتحاد شوروی از هم پاشيد، [[روسیه جدید|روسيه جديد]] خود را درگير يک مسأله حل ناشده تاريخی يافت که تاثیرات مهمی بر مسائل داخلی و رفتار های خارجی آن داشت. | ||
در عین حال مجادله پیرامون این هویت و نا مشخص بودن حدود و ثغور آن به معنای نبود هویت ملی نیست و در [[روسیه]]، میان بخش مهمی از مردم و به ویژه اکثریت روس تبار آن گرایشات و علاقه مندی به افتخار و عظمت ملی امری عینی و واقعی است. این هویت ملی، نمادها، شعارها و تجلیات خاص خود را داشته و در شرائط گوناگون و به ویژه در سختی و شدائد روزگار خود را نشان میدهد | در عین حال مجادله پیرامون این هویت و نا مشخص بودن حدود و ثغور آن به معنای نبود هویت ملی نیست و در [[روسیه]]، میان بخش مهمی از مردم و به ویژه اکثریت روس تبار آن گرایشات و علاقه مندی به افتخار و عظمت ملی امری عینی و واقعی است. این هویت ملی، نمادها، شعارها و تجلیات خاص خود را داشته و در شرائط گوناگون و به ویژه در سختی و شدائد روزگار خود را نشان میدهد. | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
| خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
کرمی، جهانگیر (1392). جامعه و فرهنگ روسیه. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،]، جلد 1، ص. 92-106. | |||
== نویسنده مقاله == | |||
جهانگیر کرمی | |||
[[رده:گسست ها و پیوستگی های فرهنگی هویتی]] | [[رده:گسست ها و پیوستگی های فرهنگی هویتی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۴۶
روسیه جدید از همان ابتدا با یک بحران هويتی روبرو بود و گذار از وضعيت امپراتوری و هويت مبتنی بر ايدئولوژی، مسأله دولت ملی و تقارن دولت و ملت و مشکلات ناشی از فقدان آن، مسأله هويت ملی را به طور اساسی مطرح ساخت. از سوی دیگر، وانهادن نظام سياسی و اقتصادی سوسياليستی و تلاش برای همکاری و سپس ادغام در غرب، مسأله جايگاه روسيه را در جهان و بويژه در ارتباط با اروپا و غرب مطرح کرد. و نیز از دست دادن نقش يک ابرقدرت و رهبر بلوک نظامی ـ سياسی با مأموريتی جهانی، ابهاماتی اساسی را در دوره نقش آتی روسيه در سطوح جهانی و منطقهای به پيش کشيد.
از نظر مقامات رسمی، قرار بود "دولت ملی روسيه"، يک "عضو برابر ملل متمدن" باشد و به عنوان يک "قدرت بزرگ جهانی در نهادهای اروپايی و غربی" حضور يابد و نقش درخور خود را بازی کند. اما ميان اين تصورات با واقعيتهای داخلی و خارجی فاصله زيادی وجود داشت. در داخل، آشفتگی زيادی درمورد تعريف هويت وجود داشت و نخبگان و گروههای متعددی بودند که هريک درک خاص خود را از هويت کشور داشتند و آرمانها و آرزوهای متفاوتی را در سر میپروراندند و هيچگونه اجماعی حاصل نشد. در خارج نيز مسائلی پيش آمد که تصورات اوليه مقامات روسی را با واقعيتهای سخت محک زد. ناکامی دولت در حل مشکلات داخلی و تحقير آن در مسائل بينالمللی، هويت آرمانی رسمی را به بنبست رسانيد و وضعيت را آشفتهتر ساخت.
اما از سال 2000 با اقداماتی که انجام شد، بسیاری از مشکلات دهه 1990 حل شد و در روسیه یک حس اعتماد به دولت و افتخار به هویت ملی تقویت شد که اوج آن را در سال های پس از 2005 دیده ایم و انتخاب سه باره پوتین با رای بالای 60 درصد هم در سال 2012 ناشی از اعتماد به او به عنوان بازیابنده حس هویت ملی روسیه جدید است.
از مجموع مباحثی که در مورد هويت ملی روس مطرح شد، نتيجه میگيريم که داستان تحول هويت ملی در روسيه حکايت ناکامی ملت روس از دستيابی به دولت ملی به مفهوم معاصر اروپايی آن است، و زمانی که اتحاد شوروی از هم پاشيد، روسيه جديد خود را درگير يک مسأله حل ناشده تاريخی يافت که تاثیرات مهمی بر مسائل داخلی و رفتار های خارجی آن داشت.
در عین حال مجادله پیرامون این هویت و نا مشخص بودن حدود و ثغور آن به معنای نبود هویت ملی نیست و در روسیه، میان بخش مهمی از مردم و به ویژه اکثریت روس تبار آن گرایشات و علاقه مندی به افتخار و عظمت ملی امری عینی و واقعی است. این هویت ملی، نمادها، شعارها و تجلیات خاص خود را داشته و در شرائط گوناگون و به ویژه در سختی و شدائد روزگار خود را نشان میدهد.
نیز نگاه کنید به
جامعه و نظام اجتماعی روسیه؛ هویت ملی در روسیه؛ بحران هویت در چین
کتابشناسی
کرمی، جهانگیر (1392). جامعه و فرهنگ روسیه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،، جلد 1، ص. 92-106.
نویسنده مقاله
جهانگیر کرمی