سیر تحول مطبوعات در مصر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «مصر خاستگاه جنبش روزنامه­نگاری در جهان عرب و خاورمیانه است و تاریخ مطبوعات در این کشور به حدود دو قرن می­رسد که به چهار دوره قابل تقسیم است: '''دوره اول تا انقلاب سال 1952:''' اولین نشریه در سال 1805 همزمان با آغاز حکومت محمدعلی پاشا با عنوان «الجرنا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[مصر]] خاستگاه جنبش روزنامه­نگاری در جهان عرب و خاورمیانه است و تاریخ مطبوعات در این کشور به حدود دو قرن می­رسد که به چهار دوره قابل تقسیم است:
[[مصر]] خاستگاه جنبش روزنامه‌­نگاری در جهان عرب و خاورمیانه است و تاریخ مطبوعات در این کشور به حدود دو قرن می‌­رسد که به چهار دوره قابل تقسیم است:


'''دوره اول تا انقلاب سال 1952:''' اولین نشریه در سال 1805 همزمان با آغاز حکومت محمدعلی پاشا با عنوان «الجرنال» در تیراژی محدود منتشر و سپس در سال 1828 با نام «الوقائع المصریة» به اولین نشریه رسمی دولتی تحول یافت (موسوعة مصرالحدیثة،1996،7 :71 ). در سال­های بعد نشریات دیگری زمینه نشر یافت که از جمله آنها «دیوان المدارس» بود و بعدها به «روضة المدارس» تغییر نام داد و تا سال­ها به انعکاس رویدادهای آموزشی می­پرداخت. در عهد اسماعیل پاشا نیز با تشکیل شورای نمایندگان، نشریه نیمه دولتی- نیمه خصوصی «وادی النیل» و سپس نشریه «نزهة الافکار» مجال نشر یافت. مجله اخیر به نقد اوضاع سیاسی اجتماعی اهتمام داشت و پس از انتشار چند شماره، توسط اسماعیل پاشا تعطیل شد (همان:72). این دو نشریه از نشریات تأثیرگذار این دوران و در واقع آغازگر رسانه ملی در مصر بود. پس از آن نشریات دیگری در صحنه ظهور کرد از جمله؛ درسال1875 روزنامه الاهرام توسط سلیم تقلا از مهاجران مسیحی لبنانی در اسکندریه منتشر شد ، روضة الاخبار در سال 1875، مجله المنارة در سال 1875 و جریدة مصر هم درسال1878 انتشاریافت. نشریه المفید که درواقع سخنگوی جنبش ملی عرابی بوددرسال1882 منتشروبه آزادی،عدالت وبرابری فراخوان می داد. با اشغال مصر توسط انگلیس، وضعیت جدیدی در حوزه رسانه پدید آمد. سه­گانه­های لبنانی، یعقوب صروف، فارس نمر و اسکندر مکاریوس، نشریه «المقطم» را در سال 1888 و شیخ علی یوسف نشریه «المؤید» را در سال 1889 منتشر کردند. عبدالله ندیم نیز سه سال بعد نشریه «الاستاذ» و مصطفی کامل از رهبران ملی نشریه «اللواء» را در سال 1900 تأسیس و انتشاردادند . نشریات فعال دهه­های پایانی قرن نوزدهم محدود به این موارد نبود و تعدا د دیگری از نشریات مجال نشر یافتند؛ به گونه­ای که تا پایان این قرن، حدود 200 نشریه شامل روزنامه، مجلات هفتگی و فصلنامه در حال انتشار بود (همان:72).
=== دوره اول تا انقلاب سال 1952 ===
[[پرونده:نمونه نشریه الوقائع المصریة.png|بندانگشتی|نمونه نشریه الوقائع المصریة. برگرفته از سایت noor-book، قابل بازیابی از https://www.noor-book.com/en/ebook-%D8%AC%D8%B1%D9%8A%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%84%D9%88%D9%82%D8%A7%D8%A6%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B5%D8%B1%D9%8A%D9%87-%D8%B9%D8%AF%D8%AF-2-%D9%8A%D9%86%D8%A7%D9%8A%D8%B1-%D9%88%D8%B9%D8%AF%D8%AF-5-%D9%8A%D9%86%D8%A7%D9%8A%D8%B1-%D8%B3%D9%86%D9%87-1895-pdf]]
اولین نشریه در سال 1805 همزمان با آغاز حکومت محمدعلی پاشا با عنوان «الجرنال» در تیراژی محدود منتشر و سپس در سال 1828 با نام «الوقائع المصریة» به اولین نشریه رسمی دولتی تحول یافت.<ref>موسوعة مصر الحديثة (1996). [[مصر]]: [https://www.gebo.gov.eg/Branches/List الهيئة العامة للكتاب]، [http://www.moc.gov.eg/ وزارة الثقافة]، ج 7م، ص 71.</ref> در سال­‌های بعد نشریات دیگری زمینه نشر یافت که از جمله آنها «دیوان المدارس» بود و بعدها به «روضة المدارس» تغییر نام داد و تا سال­‌ها به انعکاس رویدادهای آموزشی می‌­پرداخت.  


'''دوره دوم تا سال 1981:''' با انقلاب افسران آزاد در سال 1952 ،روند مطبوعات مصر وارد مرحله جدیدی شد. بسیاری از نشریات که پیشتر منتشر می­شد از انتشار باز ایستاد و انتشار برخی دیگر چون: الاهرام و روز الیوسف و نشریات دار اخبار الیوم و دار الهلال در کنار نشریات جدید ادامه یافت. نشریات جدید عبارت بود از: التحریر، الجمهوریة، الشعب، الثورة و نشریه شبانگاهی القاهرة . در سال 1960 رسانه­ها با وضعیتی خطیر روبرو شدند که ناشی از تصویب قانون تنظیم نشریات بود و به استناد آن مراکز مطبوعاتی بزرگ، ملی شده و مالکیت آن در اختیار تشکیلات سیاسی حاکم، یعنی اتحاد ملی (سپس اتحاد سوسیالیسم عربی) قرار گرفت. در سال 1979 و در عهد ریاست جمهوری انور السادات، طی یک نظرخواهی عمومی، اکثریت مردم با قرار گرفتن مطبوعات در جایگاه رکن چهارم از ارکان قدرت در کنار سایر قوای مقننه، اجرایی و قضایی موافقت کردند. این امر مسلتزم تدوین و تصویب قانون جدید مطبوعات بود. از پی­آمدهای قانون جدید، تأسیس شورای عالی مطبوعات بود که نظارت بر فعالیت­های مطبوعاتی را برعهده داشت.  
در عهد اسماعیل پاشا نیز با تشکیل شورای نمایندگان، نشریه نیمه دولتی- نیمه خصوصی «وادی النیل» و سپس نشریه «نزهة الافکار» مجال نشر یافت. مجله اخیر به نقد اوضاع سیاسی اجتماعی اهتمام داشت و پس از انتشار چند شماره، توسط اسماعیل پاشا تعطیل شد.<ref name=":02">موسوعة مصر الحديثة (1996). [[مصر]]: [https://www.gebo.gov.eg/Branches/List الهيئة العامة للكتاب]، [http://www.moc.gov.eg/ وزارة الثقافة]، ج 7م، ص 72.</ref>


'''دوره سوم از 1981 تا انقلاب ژانویه 2011:''' پس از کشته شدن انورالسادات و آغاز ریاست جمهوری حسنی مبارک، هر چند در سال­های اولیه حکومت او برخی محدودیت­های مطبوعاتی اعمال شد ، پس از مدتی بسیاری از محدودیت­های پیشین برداشته شد و مطبوعات این کشور از آزادی­های نسبی بیشتری برخوردار شدند؛ برخی از نشریات تعطیل شده دوباره فعال و نشریات جدیدی نیز پا به عرصه گزاردند . در این دوره مطبوعات مصر عموما یا وابسته به احزاب و تشکل­های سیاسی و یا از حمایت­های دولت برخوردار بودند و تعداد محدودی از نشریات مستقل در عرصه حضور داشتند. نشریات مورد حمایت دولت، عمدتا در خدمت اهداف آن و بیانگر دیدگاه­های رئیس­جمهور و توجیه کننده سیاست­های دولتی بودند و مدیران نشریات وابسته به دولت به پیشنهاد شورای عالی مطبوعات و حکم رئیس­جمهور مصوب می­شدند (موسوعة مصر الحدیثة، 7: 73-71).
این دو نشریه از نشریات تأثیرگذار این دوران و در واقع آغازگر رسانه ملی در [[مصر]] بود. پس از آن نشریات دیگری در صحنه ظهور کرد از جمله؛ درسال 1875 روزنامه الاهرام توسط سلیم تقلا از مهاجران مسیحی لبنانی در [[شهر اسکندریه مصر|اسکندریه]] منتشر شد، روضة الاخبار در سال 1875، مجله المنارة در سال 1875 و جریدة [[مصر]] هم درسال 1878 انتشاریافت.  


'''دوره چهارم از انقلاب ژانویه 2011 به بعد:''' در حالی که مطبوعات مصر تا روزهای پایانی حکومت حسنی مبارک عموما حامی نظام حاکم بودند، شبکه­های اجتماعی نقش مهمی در بسیج توده­های مردم و قیام علیه حکومت ایفا کردند. پس از پیروزی انقلاب نیز، هر چند رسانه­ها سعی در نمایش همراهی با انقلاب داشتند، عمدتا نقش حمایتگرانه از نظامیان حاکم را بازی کردند . در عین حال گشایش نسبی فضای سیاسی، زمینه­ساز ظهور نشریات جدید شد و تعداد قابل توجهی از روزنامه­ها و مجلات که برخی از آنها وابسته به احزاب جدیدالتأسیس بودند به عرصه نشر راه  یافتند.
نشریه المفید که درواقع سخنگوی جنبش ملی عرابی بوددرسال1882 منتشروبه آزادی،عدالت وبرابری فراخوان می داد. با [[مصر در اشغال انگلیس|اشغال مصر توسط انگلیس]]، وضعیت جدیدی در حوزه رسانه پدید آمد. سه­‌گانه­‌های لبنانی، یعقوب صروف، فارس نمر و اسکندر مکاریوس، نشریه «المقطم» را در سال 1888 و شیخ علی یوسف نشریه «المؤید» را در سال 1889 منتشر کردند. عبدالله ندیم نیز سه سال بعد نشریه «الاستاذ» و مصطفی کامل از رهبران ملی نشریه «اللواء» را در سال 1900 تأسیس و انتشار دادند . نشریات فعال دهه ­های پایانی قرن نوزدهم محدود به این موارد نبود و تعدا د دیگری از نشریات مجال نشر یافتند؛ به گونه­ای که تا پایان این قرن، حدود 200 نشریه شامل روزنامه، مجلات هفتگی و فصلنامه در حال انتشار بود.<ref name=":02" />
 
=== دوره دوم تا سال 1981 ===
با انقلاب افسران آزاد در سال 1952 ،روند مطبوعات [[مصر]] وارد مرحله جدیدی شد. بسیاری از نشریات که پیشتر منتشر می‌­شد از انتشار باز ایستاد و انتشار برخی دیگر چون: الاهرام و روز الیوسف و نشریات دار اخبار الیوم و دار الهلال در کنار نشریات جدید ادامه یافت. نشریات جدید عبارت بود از: التحریر، الجمهوریة، الشعب، الثورة و نشریه شبانگاهی القاهرة . در سال 1960 رسانه‌­ها با وضعیتی خطیر روبرو شدند که ناشی از تصویب قانون تنظیم نشریات بود و به استناد آن مراکز مطبوعاتی بزرگ، ملی شده و مالکیت آن در اختیار تشکیلات سیاسی حاکم، یعنی اتحاد ملی (سپس اتحاد سوسیالیسم عربی) قرار گرفت. در سال 1979 و در عهد ریاست جمهوری انور السادات، طی یک نظرخواهی عمومی، اکثریت مردم با قرار گرفتن مطبوعات در جایگاه رکن چهارم از ارکان قدرت در کنار سایر قوای مقننه، اجرایی و قضایی موافقت کردند. این امر مسلتزم تدوین و تصویب قانون جدید مطبوعات بود. از پی­امدهای قانون جدید، تأسیس شورای عالی مطبوعات بود که نظارت بر فعالیت‌­های مطبوعاتی را برعهده داشت.
 
=== دوره سوم از 1981 تا انقلاب ژانویه 2011 ===
پس از کشته شدن انورالسادات و آغاز ریاست جمهوری حسنی مبارک، هر چند در سال­‌های اولیه حکومت او برخی محدودیت‌­های مطبوعاتی اعمال شد، پس از مدتی بسیاری از محدودیت‌­های پیشین برداشته شد و مطبوعات این کشور از آزادی‌­های نسبی بیشتری برخوردار شدند؛ برخی از نشریات تعطیل شده دوباره فعال و نشریات جدیدی نیز پا به عرصه گزاردند. در این دوره مطبوعات [[مصر]] عموما یا وابسته به احزاب و تشکل­‌های سیاسی و یا از حمایت­‌های دولت برخوردار بودند و تعداد محدودی از نشریات مستقل در عرصه حضور داشتند. نشریات مورد حمایت دولت، عمدتا در خدمت اهداف آن و بیانگر دیدگاه‌­های رئیس‌­جمهور و توجیه کننده سیاست­‌های دولتی بودند و مدیران نشریات وابسته به دولت به پیشنهاد شورای عالی مطبوعات و حکم رئیس­‌جمهور مصوب می‌شدند.<ref>موسوعة مصر الحديثة (1996). [[مصر]]: [https://www.gebo.gov.eg/Branches/List الهيئة العامة للكتاب]، [http://www.moc.gov.eg/ وزارة الثقافة]، ج 7م، ص71-73.</ref>
 
=== دوره چهارم از انقلاب ژانویه 2011 به بعد ===
در حالی که مطبوعات [[مصر]] تا روزهای پایانی حکومت [[حسنی مبارک]] عموما حامی نظام حاکم بودند، شبکه­‌های اجتماعی نقش مهمی در بسیج توده‌­های مردم و قیام علیه حکومت ایفا کردند. پس از پیروزی انقلاب نیز، هر چند رسانه‌­ها سعی در نمایش همراهی با انقلاب داشتند، عمدتا نقش حمایتگرانه از نظامیان حاکم را بازی کردند. در عین حال گشایش نسبی فضای سیاسی، زمینه‌­ساز ظهور نشریات جدید شد و تعداد قابل توجهی از روزنامه­‌ها و مجلات که برخی از آنها وابسته به احزاب جدیدالتأسیس بودند به عرصه نشر راه یافتند.<ref>صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ [[مصر]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص391-394.</ref>
== نیز نگاه کنید به==
[[رسانه‌ها و وسائل ارتباط جمعی مصر]]؛ [[مطبوعات در مصر]]؛ [[مهم ترین نشریات ادواری مصر]]
 
==کتابشناسی==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۴۵

مصر خاستگاه جنبش روزنامه‌­نگاری در جهان عرب و خاورمیانه است و تاریخ مطبوعات در این کشور به حدود دو قرن می‌­رسد که به چهار دوره قابل تقسیم است:

دوره اول تا انقلاب سال 1952

اولین نشریه در سال 1805 همزمان با آغاز حکومت محمدعلی پاشا با عنوان «الجرنال» در تیراژی محدود منتشر و سپس در سال 1828 با نام «الوقائع المصریة» به اولین نشریه رسمی دولتی تحول یافت.[۱] در سال­‌های بعد نشریات دیگری زمینه نشر یافت که از جمله آنها «دیوان المدارس» بود و بعدها به «روضة المدارس» تغییر نام داد و تا سال­‌ها به انعکاس رویدادهای آموزشی می‌­پرداخت.

در عهد اسماعیل پاشا نیز با تشکیل شورای نمایندگان، نشریه نیمه دولتی- نیمه خصوصی «وادی النیل» و سپس نشریه «نزهة الافکار» مجال نشر یافت. مجله اخیر به نقد اوضاع سیاسی اجتماعی اهتمام داشت و پس از انتشار چند شماره، توسط اسماعیل پاشا تعطیل شد.[۲]

این دو نشریه از نشریات تأثیرگذار این دوران و در واقع آغازگر رسانه ملی در مصر بود. پس از آن نشریات دیگری در صحنه ظهور کرد از جمله؛ درسال 1875 روزنامه الاهرام توسط سلیم تقلا از مهاجران مسیحی لبنانی در اسکندریه منتشر شد، روضة الاخبار در سال 1875، مجله المنارة در سال 1875 و جریدة مصر هم درسال 1878 انتشاریافت.

نشریه المفید که درواقع سخنگوی جنبش ملی عرابی بوددرسال1882 منتشروبه آزادی،عدالت وبرابری فراخوان می داد. با اشغال مصر توسط انگلیس، وضعیت جدیدی در حوزه رسانه پدید آمد. سه­‌گانه­‌های لبنانی، یعقوب صروف، فارس نمر و اسکندر مکاریوس، نشریه «المقطم» را در سال 1888 و شیخ علی یوسف نشریه «المؤید» را در سال 1889 منتشر کردند. عبدالله ندیم نیز سه سال بعد نشریه «الاستاذ» و مصطفی کامل از رهبران ملی نشریه «اللواء» را در سال 1900 تأسیس و انتشار دادند . نشریات فعال دهه ­های پایانی قرن نوزدهم محدود به این موارد نبود و تعدا د دیگری از نشریات مجال نشر یافتند؛ به گونه­ای که تا پایان این قرن، حدود 200 نشریه شامل روزنامه، مجلات هفتگی و فصلنامه در حال انتشار بود.[۲]

دوره دوم تا سال 1981

با انقلاب افسران آزاد در سال 1952 ،روند مطبوعات مصر وارد مرحله جدیدی شد. بسیاری از نشریات که پیشتر منتشر می‌­شد از انتشار باز ایستاد و انتشار برخی دیگر چون: الاهرام و روز الیوسف و نشریات دار اخبار الیوم و دار الهلال در کنار نشریات جدید ادامه یافت. نشریات جدید عبارت بود از: التحریر، الجمهوریة، الشعب، الثورة و نشریه شبانگاهی القاهرة . در سال 1960 رسانه‌­ها با وضعیتی خطیر روبرو شدند که ناشی از تصویب قانون تنظیم نشریات بود و به استناد آن مراکز مطبوعاتی بزرگ، ملی شده و مالکیت آن در اختیار تشکیلات سیاسی حاکم، یعنی اتحاد ملی (سپس اتحاد سوسیالیسم عربی) قرار گرفت. در سال 1979 و در عهد ریاست جمهوری انور السادات، طی یک نظرخواهی عمومی، اکثریت مردم با قرار گرفتن مطبوعات در جایگاه رکن چهارم از ارکان قدرت در کنار سایر قوای مقننه، اجرایی و قضایی موافقت کردند. این امر مسلتزم تدوین و تصویب قانون جدید مطبوعات بود. از پی­امدهای قانون جدید، تأسیس شورای عالی مطبوعات بود که نظارت بر فعالیت‌­های مطبوعاتی را برعهده داشت.

دوره سوم از 1981 تا انقلاب ژانویه 2011

پس از کشته شدن انورالسادات و آغاز ریاست جمهوری حسنی مبارک، هر چند در سال­‌های اولیه حکومت او برخی محدودیت‌­های مطبوعاتی اعمال شد، پس از مدتی بسیاری از محدودیت‌­های پیشین برداشته شد و مطبوعات این کشور از آزادی‌­های نسبی بیشتری برخوردار شدند؛ برخی از نشریات تعطیل شده دوباره فعال و نشریات جدیدی نیز پا به عرصه گزاردند. در این دوره مطبوعات مصر عموما یا وابسته به احزاب و تشکل­‌های سیاسی و یا از حمایت­‌های دولت برخوردار بودند و تعداد محدودی از نشریات مستقل در عرصه حضور داشتند. نشریات مورد حمایت دولت، عمدتا در خدمت اهداف آن و بیانگر دیدگاه‌­های رئیس‌­جمهور و توجیه کننده سیاست­‌های دولتی بودند و مدیران نشریات وابسته به دولت به پیشنهاد شورای عالی مطبوعات و حکم رئیس­‌جمهور مصوب می‌شدند.[۳]

دوره چهارم از انقلاب ژانویه 2011 به بعد

در حالی که مطبوعات مصر تا روزهای پایانی حکومت حسنی مبارک عموما حامی نظام حاکم بودند، شبکه­‌های اجتماعی نقش مهمی در بسیج توده‌­های مردم و قیام علیه حکومت ایفا کردند. پس از پیروزی انقلاب نیز، هر چند رسانه‌­ها سعی در نمایش همراهی با انقلاب داشتند، عمدتا نقش حمایتگرانه از نظامیان حاکم را بازی کردند. در عین حال گشایش نسبی فضای سیاسی، زمینه‌­ساز ظهور نشریات جدید شد و تعداد قابل توجهی از روزنامه­‌ها و مجلات که برخی از آنها وابسته به احزاب جدیدالتأسیس بودند به عرصه نشر راه یافتند.[۴]

نیز نگاه کنید به

رسانه‌ها و وسائل ارتباط جمعی مصر؛ مطبوعات در مصر؛ مهم ترین نشریات ادواری مصر

کتابشناسی

  1. موسوعة مصر الحديثة (1996). مصر: الهيئة العامة للكتاب، وزارة الثقافة، ج 7م، ص 71.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ موسوعة مصر الحديثة (1996). مصر: الهيئة العامة للكتاب، وزارة الثقافة، ج 7م، ص 72.
  3. موسوعة مصر الحديثة (1996). مصر: الهيئة العامة للكتاب، وزارة الثقافة، ج 7م، ص71-73.
  4. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص391-394.