ادیان در تونس: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
=== [[تاريخ اديان و مذاهب تونس]] === | |||
بتپرستی، یهود، مسیحیت و اسلام مهمترین آئینهای دینی [[تونس]] درگذر تاریخ بوده است و مذاهب اسلامی مالکی، حنفی، اباضی و شیعه نیز در این کشور دارای پیروانی هستند که گزارش مختصری از این ادیان و مذاهب تقدیم شما خواننده گرامی میشود. | بتپرستی، یهود، مسیحیت و اسلام مهمترین آئینهای دینی [[تونس]] درگذر تاریخ بوده است و مذاهب اسلامی مالکی، حنفی، اباضی و شیعه نیز در این کشور دارای پیروانی هستند که گزارش مختصری از این ادیان و مذاهب تقدیم شما خواننده گرامی میشود. | ||
''' | ==== '''[[یهودی ها در تونس]]''' ==== | ||
یهودیان از نخستین اقوام ساکن در تونس بودهاند؛ اما باگذشت قرنها و ورود دینهای جدید، بهویژه دین مبین اسلام، از آمار پیروان این دین بهشدت کاسته شده است. تعداد یهودیان ساکن در تونس در نیمه نخست قرن بیست میلادی بیش از پنج هزار نفر و بیشتر آنها ایتالیاییهای مقیم این کشور بودند. امروزه، تعداد یهودیان تونس را ۲۵۰۰ نفر تخمین میزنند. بیشتر یهودیان تونس در جزیره جربه، واقع در جنوب این کشور زندگی میکنند و با وجود تعداد اندکشان آزادی و نفوذ زیادی در حوزههای سیاسی و اقتصادی تونس دارند. تونسیها به یهودیان و مراکز عبادی ایشان حساساند و این حساسیت بیشتر سیاسی است تا دینی و به همین دلیل نیروهای پلیس از معابد، مدارس و نهادهای وابسته به یهودیان بهشدت و بهصورت شبانهروزی محافظت میکنند. مهمترین معبد یهودیان جهان به نام «غریبه» در جزیره جربه تونس قرار دارد و سالانه گردهمایی بزرگی از پیروان یهود در آن برگزار میشود و برخی از مقامات دولتی عالیرتبه تونس نیز در آن شرکت میکنند. تونسیها ذهنیت مثبتی از یهودیان ندارند و درگذشته با تحقیر به آنها مینگریستند. یکی از خاطرات تلخ مردم تونس از اختلاسهای مالی یهودیان مربوط به فردی به نام «نسیمبیشی شمامة» (د۱۸۶۹م) از یهودیان تونسی است، فردیکه قابض مالیات تونس بود و اموال تونس را دزدید و به شهر لیفورنو در ایتالیا فرار کرد. ژنرال محمدحسین به همراه شیخ سالم بوحاجب برای بازگرداندن این اموال به ایتالیا رفتند (قحة، ۲۰۰۷: ۸)؛ البته تونسیها از یهودیان خاطرات خوشی نیز دارند، مانند همکاری پزشکان یهود که از ثروتمندان منطقه یالقرانة بودند و برای مداوای بیماران مبتلا به مرض وبا در سال ۱۸۸۲ میلادی تلاش کردند، مورد تحسین تونسیها واقع شده است (قحة، ۲۰۰۷: ۱۵). | یهودیان از نخستین اقوام ساکن در تونس بودهاند؛ اما باگذشت قرنها و ورود دینهای جدید، بهویژه دین مبین اسلام، از آمار پیروان این دین بهشدت کاسته شده است. تعداد یهودیان ساکن در تونس در نیمه نخست قرن بیست میلادی بیش از پنج هزار نفر و بیشتر آنها ایتالیاییهای مقیم این کشور بودند. امروزه، تعداد یهودیان تونس را ۲۵۰۰ نفر تخمین میزنند. بیشتر یهودیان تونس در جزیره جربه، واقع در جنوب این کشور زندگی میکنند و با وجود تعداد اندکشان آزادی و نفوذ زیادی در حوزههای سیاسی و اقتصادی تونس دارند. تونسیها به یهودیان و مراکز عبادی ایشان حساساند و این حساسیت بیشتر سیاسی است تا دینی و به همین دلیل نیروهای پلیس از معابد، مدارس و نهادهای وابسته به یهودیان بهشدت و بهصورت شبانهروزی محافظت میکنند. مهمترین معبد یهودیان جهان به نام «غریبه» در جزیره جربه تونس قرار دارد و سالانه گردهمایی بزرگی از پیروان یهود در آن برگزار میشود و برخی از مقامات دولتی عالیرتبه تونس نیز در آن شرکت میکنند. تونسیها ذهنیت مثبتی از یهودیان ندارند و درگذشته با تحقیر به آنها مینگریستند. یکی از خاطرات تلخ مردم تونس از اختلاسهای مالی یهودیان مربوط به فردی به نام «نسیمبیشی شمامة» (د۱۸۶۹م) از یهودیان تونسی است، فردیکه قابض مالیات تونس بود و اموال تونس را دزدید و به شهر لیفورنو در ایتالیا فرار کرد. ژنرال محمدحسین به همراه شیخ سالم بوحاجب برای بازگرداندن این اموال به ایتالیا رفتند (قحة، ۲۰۰۷: ۸)؛ البته تونسیها از یهودیان خاطرات خوشی نیز دارند، مانند همکاری پزشکان یهود که از ثروتمندان منطقه یالقرانة بودند و برای مداوای بیماران مبتلا به مرض وبا در سال ۱۸۸۲ میلادی تلاش کردند، مورد تحسین تونسیها واقع شده است (قحة، ۲۰۰۷: ۱۵). | ||
''' | === '''[[مسیحیت در تونس]]''' === | ||
سابقه حضور مسیحیان با محوریت روم و بیزانس در تونس به پیش از اسلام برمیگردد. رومیها به تبلیغ دین مسیحیت در میان ساکنان اصلی تونس که اغلب بتپرست بودند، توجه داشتند.گویند: | سابقه حضور مسیحیان با محوریت روم و بیزانس در تونس به پیش از اسلام برمیگردد. رومیها به تبلیغ دین مسیحیت در میان ساکنان اصلی تونس که اغلب بتپرست بودند، توجه داشتند.گویند: | ||
پیامبری به نام خالد بن سنان عیسی به إفریقیه مسافرت کرده است و «متی عشار» از حواریون حضرت عیسی (ع) نیز که نه سال پس از به آسمان رفتن مسیح (ع)، انجیل را به زبان عبری نوشت، در قرطاجنه کشته شده است (ابن ابی دینار، ۱۲۸۶: ۲۰). فعالیتهای تبلیغی تبشیری اربابان کلیسای مسیحی در تونس از قرن نوزدهم میلادی و در قالب کارهای عامالمنفعه و بشردوستانه با هدف جذب مسلمانان و تبلیغ مسیحیت سرعت گرفت. مثلا قسیس بورقاد (د۱۸۶۶م) که در سال ۱۸۴۱ میلادی جهت خدمت به یکی از گروههای تبشیری مسیحی وارد تونس شد و تا سال ۱۸۵۸ میلادی به فعالیت پرداخت، با تأسیس مدرسه سان لوی، چاپخانه چاپ سنگی و راهاندازی درمانگاهی در تونس خدمات متعددی انجام داد؛ بهگونهای که در سال ۱۸۴۵ میلادی از سوی حاکم تونس احمد پاشا نشان افتخار دریافت کرد (عمایریة، ۱۹۹۴: ۲۵). ۱۵ هزار مسیحی به همراه ۴۷ کشیش مرد و ۱۷۲ خواهر روحانی در زمان [[فرانسویان در تونس]] حضور داشتند. | |||
=== '''[[اسلام و مسلمانان تونس]]''' === | |||
بسیاری از پژوهشگران معاصر تونس از فتح إفریقیه با اصطلاح «الفتح العربی» یاد میکنند، نه «الفتح الاسلامی» (جعیط، ۲۰۰۴: ۹۶)، پیرامون نام إفریقیه نظریات گوناگونی ارائه شده است. عدهای برآنند که افریقیه از نام افریقس پسر ابرهه گرفته شده است و او کسی است که با حمله به سرزمین بربرها، ایشان را از فلسطین و [[مصر]] به افریقیه منتقل کرده است، عدهای نیز معتقدند که این منطقه از آنجا که بین مصر و مغرب (حموی، ۱۳۸۸: ۱/۲۲۸) یا مشرق و مغرب جدایی انداخته إفریقیه میخوانند (واقدی، ۱/۴۲:۱۹۶۶). برخی نیز نام إفریقیه را مشتق از واژه یافریکا میدانند که رومیان پس از تصرف قرطاج به این منطقه دادند. بررسی فضای کلی حاکم بر إفریقیه پیش از فتح اسلامی حکایت از وجود بحرانهای گوناگون و کشمکش قدرت میان ساکنان اصلی تونس و حاکمان بیزانس دارد و این نکتهای بودکه مسلمانان متوجه آن شدند و ایده لشکرکشی به افریقیه را طراحی کردند و آن را محقق ساختند.گزارشهای تاریخی درباره ورود مسلمانان به إفریقیه متفاوت وگاهی متناقض است. برخی منابع تاریخی سخنانی از پیامبر اکرم (ص) در اهمیت فتح إفریقیه و فضیلت برخی از شهرهای آن، مانند منستیر و رادس نقل کردهاند (ابویعرب، ۱۹۸۶: ۴۳)؛ حال آنکه منابع دیگر این احادیث را جعلی دانستهاند (ابن ابی دینار، ۱۲۸۶: ۱۶). معروفترین گزارشهای تاریخی برآن است که عمر بن خطاب پیشنهاد عمرو بن عاص والی مصر را برای فتح إفریقیه نپذیرفت (ابن اثیر، ۱۳۸۶: ۳/۱۵۶) و به او نوشت که بین من و خودت آب (دریا) قرار نده و تا من زندهامکسی إفریقیه را فتح نخواهد کرد (یعقوبی، ۱۴۲۲: ۲/۱۵۶)؛ پروژه فتح إفریقیه در زمان خلیفه سوم عثمان بن عفان آغاز شد (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۵). خلیفه سوم در نخستین گام، فرمان عزل عمرو بن عاص را از حکومت مصر صادر کرد و برادر رضاعیاش، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، را بهجای او گماشت و در دومین گام نیز دستور فتح إفریقیه را صادر کرد. ابن ابی سرح در سال ۲۷ قمری از منطقه جنوب تونس و به همراهی لشکری ۲۵ هزار نفره به شهر سبیطله، مقر فرماندهی جرجیر که حاکم إفریقیه و مطیع هرقل، پادشاه روم، بود یورش برد و توانست او را شکست دهد (جنحانی، ۲۹:۱۹۶۸)؛ فرمانده سپاه مسلمانان در این جنگ فقط بهگرفتن غنائم جنگی بسنده کرد و پیشروی را ادامه نداد و به مصر بازگشت. این جنگ را بهدلیل حضور بزرگانی از صحابه، مانند عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، معد بن عباس بن عبدالمطلب، مروان بن حکم، حارث بن حکم، بسر بن ارطاه و عقبه بن نافع، جنگ «عبادله» مینامند. ابن ابی سرح غنائم جنگی بسیاری را که در این پیکار به دست مسلمانان افتاده بود برای مدینه فرستاد تا بهمنزله بیتالمال مسلمانان در اختیار خلیفه قرار گیرد، خلیفه سوم نیز بسیاری از این غنائم را به مروان بن حکم بخشید؛ این اقدام عثمان خشم و کینه مسلمانان را برانگیخت و یکی از عواملی بود که موجب قتل عثمان در سال ۳۵ قمری شد (حموی، ۱۳۹۹: ۱/۲۲۹). با شروع زمامداری امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) و نارضایتی ایشان از جریان فتوحات و نیز وقوع حوادث و فتنههای بسیار در جهان اسلام، فتح إفریقیه تا مدتی متوقف شد. با رویکارآمدن معاویه بن ابی سفیان و نیاز حکومت وی به منابع مالی و انسانی جدید، پرونده فتح إفریقیه بار دیگر به جریان افتاد و معاویه با انتخاب عقبه بن نافع فهری (۱-۶۳ ق) او را در سال ۵۰ قمری با پنجاههزار سوارهنظام مأمور فتح إفریقیه کرد. عقبه را مؤسس الافریقیة الاسلامیة میخوانند (مؤنس، بیتا: ۲۰۴). ابن نافع در زمان پیامبر اکرم (ص) متولد شد، ولی آن حضرت را درک نکرد؛ او عمرو بن عاص پسرخالهاش را در فتح مصر همراهی کرده و به هنگام فتح إفریقیه تا حدودی با این منطقه آشنا بود و توانست در مدتزمان اندکی بخشی از افریقیه را فتح کند. مهمترین اقدام ماندگاری که عقبه ابن نافع توانست انجام دهد و نام خویش را در منطقه إفریقیه ابدی سازد، ساخت پادگان مسجدی برای استقرار نیروهای مسلمان بود؛ مکانی که اکنون به شهر قیروان معروف است و جایگاه مهمی در تاریخ فرهنگی علمی شمال آفریقا دارد. ستاره بخت قیروان تا به آنجا اوج گرفت که در دوران امویان و عباسیان بهمنزله مرکز نظام اداری مسلمانان در غرب جهان اسلام برگزیده شد و در مدتی اندک توانست از پیشرفتهترین نهادها و مؤسسات مدنی، مانند بیتالمال، دیوان سپاه، دبیرخانه، دیوان خراج، ضرابخانه و اداره آذوقه برخوردار شود (جعیط، ۲۰۰۴: ۸۹). عقبه ابن نافع در سال ۵۵ قمری از سوی معاویه عزل شد و به مشرق بازگشت؛ اما پس از مرگ معاویه و بر تخت نشستن یزید بن معاویه بار دیگر در سال ۶۲ قمری عازم إفریقیه شد و در همان سال در جنگ تهوده، واقع در منطقه زابالجزایر کنونی، شهید و در همین منطقه نیز به خاک سپرده شد (زرکلی،۱۹۸۰: ۴/۱۵۲). عقبه بن نافع را شهید الفتح میخوانند (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۵۲). فتح کامل إفریقیه تا سال هفتاد هجری قمری به دلیل مقاومت برخی از بومیان بربر، بهویژه زنی به نام «کاهنه» که ملکه بربرها بود، طول کشید.کاهنه را فرزندانش و نیز حکومت بیزانس یاری میکردند تا اینکه حسان بن نعمان توانست با سرکوب همه شورشها، فتح إفریقیه را کامل کند. گفته شده است: انقلاب کاهنه، انقلاب قبیلهای یهودی بر محور افکار باقیمانده از تمدن گذشته استوار بود (مؤنس، بیتا: ۲۴۳). این گزارشی از فتح إفریقیه بود که بسیاری از مورخان بر آن اتفاقنظر دارند؛ اما محمد بن عمر واقدی (د۲۰۷ق) روایتی متفاوت از ورود مسلمانان به تونس ارائه کرده است که خواندنی است، اهمیت این گزارش نه از جهت مستندبودن آن از منظر علمی، بلکه از جهت بومیبودن آن است؛ زیرا کتاب او با عنوان «فتوح إفریقیه» در تونس کنونی بسیار متداول و پرمخاطب است. واقدی برآن است، زمانی که عثمان خلیفه شد، عقبه بن عامر (نه عقبه بن نافع) را فراخواند و به او گفت پیامبر (ص) به او وصیت کرده که إفریقیه را فتحکند و مردم این سرزمین را به دین اسلام وارد سازد و برای این کار قصد دارد او را به فرماندهی سپاه مسلمانان برگزیند. عقبه بن عامر این مأموریت را پذیرفت و در سال ۲۲ قمری با شصت هزار مرد جنگی عرب که در میان ایشان از بنیهاشم نیز حضور داشتند، با بدرقه عثمان و علی بن ابیطالب (ع) رهسپار إفریقیه شد (واقدی، ۱۹۶۶: ۱/۴). عبدالله بن جعفر ریاست گروه بنیهاشم و رافع بن حارث نیز فرماندهی بنی مخزوم را بر عهده داشتند. غسان، لخم، جذام، طی، حمیر، هذیل و ربیعه از دیگر قبایل عرب بودند که در این لشکرکشی حضور داشتهاند. واقدی معتقد است که علی (ع) عثمان را در رهبری فتح إفریقیه یاری رسانده است. واقدی در این کتاب به روش جنگی عقبه بن عامر نیز اشاره میکند و میگوید که ابن عامر جهت ممانعت از فرار جنگجویان مسلمان، به همسرش اسماء دختر یاسر و دیگر همسران و زنان دستور داده بود اگر فردی از مسلمانان قصد فرار داشت با اسم او را صدا زده تا به او بفهمانند که خبر فرارش را به دختران و زنان عرب در حجاز خواهند رساند (همان: ۱/۷۰). از نکات جالبی که در گزارش واقدی وجود دارد، میتوان به کارهای شگفتانگیز عبدالله بن جعفر و آشنایی او با زبان مسیحیان إفریقیه، تسلط بر انجیل و مهارت در فن مناظره و نیز نقش فعال علی (ع) در همکاری با عثمان برای فتح إفریقیه و نقشآفرینی بسیار بنیهاشم در این فتح اشاره کرد. واقدی ادعا میکند علی (ع) نقشه تقسیم افریقیه فتحشده را طراحی کرده است (همان: ۱/۱۳۵). برخی از مورخان غرب جهان اسلام برآنند صحابی پیامبر اکرم (ص) عقبة بن عامر بن عبس جهنی (د۵۸ق) پیش از عقبه بن نافعبه به إفریقیه لشکرکشی کرده است (ابویعرب، ۵۹:۱۹۸۶). بلاذری (د۲۷۹ ق) و یعقوبی (د۲۸۴ق) آوردهاند عثمان در ابتدای حکومت خود تمایلی برای فتح إفریقیه نداشت، ولی مشاوران او را به انجام آن تشویق کردند و او در سال ۲۷ قمری عبدالله بن ابی سرح را مأمور فتح إفریقیه کرد، نه عقبه بن عامر را؛ البته آنچنانکه زرکلی در الاعلام میگوید عقبه بن عامر به همراه عمر بن عاص در فتح مصر شرکت داشته است.۱ با فتح کامل تونس در دهه هفتاد سده نخست هجری تبلیغ اسلام گسترش یافت و بیشترین کار در زمینه اسلامیکردن افریقیه در زمان عمر بن عبدالعزیز ۱. شایان ذکر است مرحوم دکتر محمدابراهیم آیتی (د۱۳۴۳ق) که شهید مطهری سخن ایشان را درباره تاریخ سده نخست هجری سند میداند، در کتاب «بررسی تاریخ از مدینه تا کربلا» حضور امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را در فتح إفریقیه به هنگام خلافت عثمان تأیید میکند (آیتی، ۱۳۸۸: ۷۷). دکتر عبدالجلیل سالم رئیس دانشگاه زیتونه تونس نیز در سفری که در دیماه ۱۳۸۹شمسی به تهران داشت، به نویسنده میگفت که نخستین سپاه مسلمانان در سال ۲۷ق به تونس وارد شد و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نیز در آن حضور داشتند صورت گرفت. توجه هوشمندانه این خلیفه اصلاحطلب اموی به ضرورت ترویج آموزش اسلام در افریقیه موجب شد تا وی در کنار بهکارگماردن فرماندهانی آموزگار بر إفریقیه ده نفر از فقها را نیز در سال ۱۰۰ قمری برابر با ۷۱۸ میلادی به قیروان اعزام کند تا ضمن سکونت در این شهر، به ارتقای سواد اسلامی مردم کمککنند (مجذوب، ۲۲:۲۰۰۸). او ده نفر از فقهای تابعین را برای آموزش قرآن و فقه به إفریقیه اعزام کرد و با اختصاص بودجهای برای آزادی بردهها و کنیزهای افریقی نام نیکی از خود بهجا گذاشت (جعفری، ۱۳۷۲ :۲/۲۰۵). ابوالمهاجر دینار (د۱۳۱ ق) نیز که معلم فرزندان عبدالملک بن مروان بود و از طرف عمربن عبدالعزیز به امارت إفریقیه منصوب شده بود، نقش مهمی در گرایش بسیاری از بربرها به اسلام داشت؛ رفتار خوب ابوالمهاجر با عموم بربرهای افریقیه در گرایش آنها به اسلام بسیار موفق بوده است (ابن العدیم، بیتا: ۴/۱۷۰۴). با توجه به حضور قوی عناصر شرقی در اسلام موجود در تونس، آن را اسلام متمشرقه مینامند (هشام جعیط، ۲۰۰۴: ۱۵۴). پیرامون موقعیت کنونی اسلام در [[تونس معاصر]] باید گفت: قرآن کریم بهمنزله پایه و اساس اسلام از زمان فتح إفریقیه تاکنون در جامعه و فرهنگ تونس جایگاه ویژهای دارد و مهمترین عامل تثبیت موقعیت اسلام در جامعه و نشر فرهنگ و علوم اسلامی به شمار میرود (بلعید بن حمدة، ۹:۱۴۱۴). [[قانون اساسی تونس]] به رسمیبودن دین اسلام در این کشور تصریح دارد. بیش از %۹۸ از مردم تونس مسلمان هستند و مالکیه مذهب فقهی رایج در این کشور است. حنفیه، اباضیه و شیعه دیگر مذاهب اسلامی موجود در عرصه دینی تونس است. مذهب ظاهری نیز پیروان اندکی در افریقیه داشته است. با وجود همه عوامل تاریخی سیاسی و فرهنگی برای جدایی اسلام از زندگی مردم تونس این دین الهی جایگاه ممتازی در قلب و اندیشه مردم تونس دارد. پیش از انقلاب تونس تلاش میشد تا تفکر لائیک و جدایی دین از سیاست در ساختار سیاست و جامعه حکمفرما شود؛ اما انقلاب تونس و پیروزی چشمگیر اسلامگرایان نشان داد سطح وسیعی از مردم، خواهان بازگشت دین به حکومت و برجستهترشدن نقش آن در جامعه هستند. البته عملکرد ضعیف حزب اسلامگرای النهضه فرصت مناسبی را به مخالفان ایده همراهی دین و سیاست داده است. با وجود این عشق به اسلام در جامعه و فرهنگ تونس زنده است و این، عشقی نامیراست. | |||
=== '''[[مذهب مالکی تونس]]''' === | |||
قانون اساسی تونس تصریحی به مذهب رسمی این کشور نکرده است؛ اما بیشتر مسلمانان تونس مالکی مذهباند. آراء و نظرات فقهی مالک بن انس (۹۳-۱۷۹ ق) پایهگذار مذهب فقهی مالکی در سالهای پایانی سده دوم هجری وارد إفریقیه شد؛ اما از اواخر قرن چهارم هجری به بعد و بهخصوص در قرن پنجم هجری که فاطمیان به مصر رفتند و سلسله حکومت ادریسیان نیز منقرض شد، مذهب مالکی و مسلک اشعری که در اندیشه سیاسی نیز با شیعیان متعارض بودند، گسترش یافت (ناصری طاهری، ۱۳۷۵: ۳۰۹). مالک بن انس از شاگردان امام جعفر صادق (ع) و در نزد ایشان محترم بود. او با الهام از مکتب امام صادق (ع) و در اجرای نهضت نشر حدیث در زمان عباسیان به نگارش کتاب «الموطا» پرداخت. او در این کتاب ابتدا حدیث را میآورد، آنگاه فتوای اهل مدینه و سپس استنباط خود را بیان میکند (مدیرشانهچی، ۱۳۷۴ : ۳۴). محدثان شیعه نیز به طرق حدیثی محدثین مالکی توجه داشتهاند (ر.ک: مجلسی، بحارالانوار: ۱/۳۶). مالک از قیام نوادگان امام حسن (ع)، مانند قیام محمد بن عبدالله (۱۰۰-۱۴۵ق) معروف به نفس زکیه و نیز حرکت ادریس بن عبدالله کامل (د ۱۷ق) پایهگذار سلسله ادریسیان یا سادات حسنی در مغرب حمایت کرد. این حمایت مالک از اهلبیت (ع) در پذیرش مذهب مالکی از سوی مردم شمال آفریقا بسیار مؤثر بوده است (کتانی، ۲۲:۱۳۸۴). ابن عرفه (د۸۰۳ ق) نیز که در دوران حفصیان میزیست، نقش مهمی در گسترش مذهب مالکی و بستهشدن باب اجتهاد در تونس ایفا کرد و حفصیان نیز سیاست تکمذهبیشدن إفریقیه را با محوریت مذهب مالکی دنبال میکردند (شریف، ۱۹۹۳: ۵۹). مخالفت با رأی و استفاده از روش فقهی اصولی مقاصد الشریعة از عناصر مهم مذهب مالکی است، به بیانی دیگر فقه مالکی، فقهی نتیجهگر است. قیروان و تونس نقش مهمی در گسترش مذهب مالکی در آفریقا داشتهاند و محل ارتباط مکتب فقهی مالکی تونس با دیگر مکاتب فقهی، بهویژه مکتب عراق بودهاند. حاکمان اغلبی نیز درگسترش مذهب مالکی و تبدیل آن به یک باور دینی همگانی و کاستن از گرایش مردم به مذهب حنفی موفق بودند. اسد بن فرات (د۲۱۳ق) و شاگردش ابوسعید سحنون بن سعید (د۲۴۰ ق) از ۱، دانشی اسلامی است که توجه به نتایج و فلسفه احکام شرعی و اسرار آن را دنبال میکند. اندیشمندان مسلمان إفریقیه بودند که در گسترش مذهب فقهی مالکی نقش مهمی داشتند.کتابهای المدونه (امام سحنون) و الرسالة (ابن ابی زیاد قیروانی) از مهمترین منابع مالکی است.کتاب «العشماویة في فقه السادة المالکیة» نوشته عبدالباری عشماوی مصری نیز از کتابهای رایج در بازار تونس است. | |||
قانون اساسی تونس تصریحی به مذهب رسمی این کشور نکرده است؛ اما بیشتر مسلمانان تونس مالکی مذهباند. آراء و نظرات فقهی مالک بن انس (۹۳-۱۷۹ ق) پایهگذار مذهب فقهی مالکی در سالهای پایانی سده دوم هجری وارد إفریقیه شد؛ اما از اواخر قرن چهارم هجری به بعد و بهخصوص در قرن پنجم هجری که فاطمیان به مصر رفتند و سلسله حکومت ادریسیان نیز منقرض شد، مذهب مالکی و مسلک اشعری که در اندیشه سیاسی نیز با شیعیان متعارض بودند، گسترش یافت (ناصری طاهری، ۱۳۷۵: ۳۰۹). | |||
مالک بن انس از شاگردان امام جعفر صادق (ع) و در نزد ایشان محترم بود. او با الهام از مکتب امام صادق (ع) و در اجرای نهضت | |||
نشر حدیث در زمان عباسیان به نگارش کتاب «الموطا» پرداخت. او در این کتاب ابتدا حدیث را میآورد، آنگاه فتوای اهل مدینه و سپس استنباط خود را بیان میکند (مدیرشانهچی، ۱۳۷۴ : ۳۴). محدثان شیعه نیز به طرق حدیثی محدثین مالکی توجه داشتهاند (ر.ک: مجلسی، بحارالانوار: ۱/۳۶). | |||
مالک از قیام نوادگان امام حسن (ع)، مانند قیام محمد بن عبدالله (۱۰۰-۱۴۵ق) معروف به نفس زکیه و نیز حرکت ادریس بن عبدالله کامل (د ۱۷ق) پایهگذار سلسله ادریسیان یا سادات حسنی در مغرب حمایت کرد. این حمایت مالک از اهلبیت (ع) در پذیرش مذهب مالکی از سوی مردم شمال آفریقا بسیار مؤثر بوده است (کتانی، ۲۲:۱۳۸۴). ابن عرفه (د۸۰۳ ق) نیز که در دوران حفصیان میزیست، نقش مهمی در گسترش مذهب مالکی و بستهشدن باب اجتهاد در تونس ایفا کرد و حفصیان نیز سیاست تکمذهبیشدن إفریقیه را با محوریت مذهب مالکی دنبال میکردند (شریف، ۱۹۹۳: ۵۹). | |||
مخالفت با رأی و استفاده از روش فقهی اصولی مقاصد الشریعة از عناصر مهم مذهب مالکی است، به بیانی دیگر فقه مالکی، فقهی نتیجهگر است. قیروان و تونس نقش مهمی در گسترش مذهب مالکی در آفریقا داشتهاند و محل ارتباط مکتب فقهی مالکی تونس با دیگر مکاتب فقهی، بهویژه مکتب عراق بودهاند. حاکمان اغلبی نیز درگسترش مذهب مالکی و تبدیل آن به یک باور دینی همگانی و کاستن از گرایش مردم به مذهب حنفی موفق بودند. اسد بن فرات (د۲۱۳ق) و شاگردش ابوسعید سحنون بن سعید (د۲۴۰ ق) از ۱، دانشی اسلامی است که توجه به نتایج و فلسفه احکام شرعی و اسرار آن را دنبال میکند. | |||
اندیشمندان مسلمان إفریقیه بودند که در گسترش مذهب فقهی مالکی نقش مهمی داشتند.کتابهای المدونه (امام سحنون) و الرسالة (ابن ابی زیاد قیروانی) از مهمترین منابع مالکی است.کتاب «العشماویة في فقه السادة المالکیة» نوشته عبدالباری عشماوی مصری نیز از کتابهای رایج در بازار تونس است. | |||
=== '''[[مذهب حنفی تونس]]''' === | |||
برخلاف نظریهای که ترکان عثمانی را آورندگان مذهب فقهی حنفی به تونس میداند، اسد بن فرات نیشابوری (د۲۱۳ ق) که مدتی در نزد شاگردان ابوحنیفه درس میخوانده است، از نخستین رواجدهندگان آراء و اندیشههای ابوحنیفه در تونس است، پیروان مذهب حنفی در زمان اغلبیان درگیری شدیدی با پیروان مالکی مذهب داشتند؛ اما در بیشتر زمانها با یکدیگر همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند. تا پیش از استقلال تونس، دو مفتی مالکی و حنفی عهدهدار تبیین امور فقهی مسلمانان بودند. حنفیها در زمان عثمانیان اقلیتی کوچک و ممتاز، شامل خاندان حکومتی بای بودند. با توجه به عقلگرایی و رأیگرابودن مذهب حنفی، امروزه، آراء و نظرات ابوحنیفه در میان برخی نخبگان دینی تونس مقبولیت دارد (بزیانه، ۲۰۰۷: ۱۳). آمار دقیقی از تعداد مسلمانان حنفیمذهب تونس وجود ندارد. | برخلاف نظریهای که ترکان عثمانی را آورندگان مذهب فقهی حنفی به تونس میداند، اسد بن فرات نیشابوری (د۲۱۳ ق) که مدتی در نزد شاگردان ابوحنیفه درس میخوانده است، از نخستین رواجدهندگان آراء و اندیشههای ابوحنیفه در تونس است، پیروان مذهب حنفی در زمان اغلبیان درگیری شدیدی با پیروان مالکی مذهب داشتند؛ اما در بیشتر زمانها با یکدیگر همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند. تا پیش از استقلال تونس، دو مفتی مالکی و حنفی عهدهدار تبیین امور فقهی مسلمانان بودند. حنفیها در زمان عثمانیان اقلیتی کوچک و ممتاز، شامل خاندان حکومتی بای بودند. با توجه به عقلگرایی و رأیگرابودن مذهب حنفی، امروزه، آراء و نظرات ابوحنیفه در میان برخی نخبگان دینی تونس مقبولیت دارد (بزیانه، ۲۰۰۷: ۱۳). آمار دقیقی از تعداد مسلمانان حنفیمذهب تونس وجود ندارد. | ||
'''مذهب اباضی''' | === '''[[مذهب اباضی تونس]]''' === | ||
اباضیه پیروان عبدالله بن اباض (زنده در۸۰ق) و از کهنترین مذاهب فقهی اسلامی است که ریشه در فرقه خوارج دارند. دهه آخر حکمرانی امویان و دهه نخست تسلط بنیعباس در افریقیه و مناطق مجاور آن دوره اوج قیامهای خوارج بود. تعصب و ستم بسیار حکمرانان اموی آنگاه عباسی زمینهساز حضور خوارج در إفریقیه بود. خوارج إفریقیه بیشتر گرایش اباضی و صفری داشتند. مذهب اباضی که امروزه، از مذاهب رسمی جهان اسلام است، در کشورهای عمان، تونس، الجزایر و برخی از کشورهای شرق آفریقا پیروانی دارد. مسلمانان اباضیمذهب در شمال آفریقا در سه منطقه جربه (تونس)، بنومیزاب (الجزایر) و جبل النفوس (لیبی) زندگی میکنند. اباضیان لیبی در حال انقراض هستند. اباضیان تونس مسلمانانی اعتدالگرا و خونگرماند و در دوران حکومت بورقیبه و بن علی تحت فشارهای سیاسی فراوانی قرار داشتند. اقتصاد بیشترین عرصه فعالیت اباضیان در تونس است.۱ آمار دقیقی از تعداد اباضیان تونس در دست نیست؛ تخمین زده میشود تونس نزدیک به۱۵۰ هزار اباضی داشته باشد. | |||
اباضیه پیروان عبدالله بن اباض (زنده در۸۰ق) و از کهنترین مذاهب فقهی اسلامی است که ریشه در فرقه خوارج دارند. دهه آخر حکمرانی امویان و دهه نخست تسلط بنیعباس در افریقیه و مناطق مجاور آن دوره اوج قیامهای خوارج بود. تعصب و ستم بسیار | |||
حکمرانان اموی آنگاه عباسی زمینهساز حضور خوارج در إفریقیه بود. خوارج إفریقیه بیشتر گرایش اباضی و صفری داشتند. | |||
مذهب اباضی که امروزه، از مذاهب رسمی جهان اسلام است، در کشورهای عمان، تونس، الجزایر و برخی از کشورهای شرق آفریقا پیروانی دارد. مسلمانان اباضیمذهب در شمال آفریقا در سه منطقه جربه (تونس)، بنومیزاب (الجزایر) و جبل النفوس (لیبی) زندگی میکنند. اباضیان لیبی در حال انقراض هستند. اباضیان تونس مسلمانانی اعتدالگرا و خونگرماند و در دوران حکومت بورقیبه و بن علی تحت فشارهای سیاسی فراوانی قرار داشتند. اقتصاد بیشترین عرصه فعالیت اباضیان در تونس است.۱ آمار دقیقی از تعداد اباضیان تونس در دست نیست؛ تخمین زده میشود تونس نزدیک به۱۵۰ هزار اباضی داشته باشد. | |||
=== '''[[تشیع در تونس]]''' === | |||
بهنظر میرسد ائمه اهلالبیت (ع) از طریق وکلای خود با مردم شمال آفریقا در ارتباط بودهاند و تونس نیز در این شبکه ارتباطی قرار داشته است. تونسیها مذهب حنفی و مذهب شیعه را مشرقی، به معنای از شرق آمده میدانند. تشیع در تونس پیش از آنکه یک مذهب فقهی باشد، یک مکتب فکری و عقیدتی است؛ وجود جریان تصوف در تونس، در استمرار تشیع در این کشور نقش داشته است (بنانی، ۲۲۴:۱۴۳۲). | بهنظر میرسد ائمه اهلالبیت (ع) از طریق وکلای خود با مردم شمال آفریقا در ارتباط بودهاند و تونس نیز در این شبکه ارتباطی قرار داشته است. تونسیها مذهب حنفی و مذهب شیعه را مشرقی، به معنای از شرق آمده میدانند. تشیع در تونس پیش از آنکه یک مذهب فقهی باشد، یک مکتب فکری و عقیدتی است؛ وجود جریان تصوف در تونس، در استمرار تشیع در این کشور نقش داشته است (بنانی، ۲۲۴:۱۴۳۲). | ||
حضور تشیع در افریقیه به سال ۱۷۰ قمری و با آمدن ادریس بن عبدالله کامل (د۱۷۶ق) شکل حکومتی به خود گرفت و ۱، یکی از اباضیهای تونس به نگارنده میگفت: «من إباضی هستم توارثا نه عقیدة و مانند شما شیعیان بهنوعی ولایتفقیه معتقدم؛ البته درست است که ما به خوارج میرسیم، ولی برای خارجی دو تفسیر است: خروج بر امام علی (ع) و خروج بر بنیامیه و ما دومی هستیم. فقه اباضی به فقه شیعه نزدیک است؛ مثلا ما خمس داریم، ولی اهل سنت ندارند؛ در نماز دستباز هستیم و در نماز صبح قنوت داریم». | حضور تشیع در افریقیه به سال ۱۷۰ قمری و با آمدن ادریس بن عبدالله کامل (د۱۷۶ق) شکل حکومتی به خود گرفت و ۱، یکی از اباضیهای تونس به نگارنده میگفت: «من إباضی هستم توارثا نه عقیدة و مانند شما شیعیان بهنوعی ولایتفقیه معتقدم؛ البته درست است که ما به خوارج میرسیم، ولی برای خارجی دو تفسیر است: خروج بر امام علی (ع) و خروج بر بنیامیه و ما دومی هستیم. فقه اباضی به فقه شیعه نزدیک است؛ مثلا ما خمس داریم، ولی اهل سنت ندارند؛ در نماز دستباز هستیم و در نماز صبح قنوت داریم». بهدنبال او بسیاری از سادات و نوادگان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به شمال آفریقا کوچ کردند. شهر مساکن از مهمترین مناطق تجمع شیعیان در تونس بوده است. ادریسیها توانستند با تکیه بر قدرت معنوی آلالبیت (ع) بربرها را به سوی خود جذب کنند (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۸۹)؛ قدرتی که هنوز هم در جامعه تونس بسیار زنده و پویاست. نسخههای خطی بسیاری در تونس وجود دارد که پیرامون اهلالبیت (ع) نوشته شده است و در گوشه و کنار خانهها و کتابخانهها خاک میخورد (طویلی، ۲۰۱۳: ۴). فاطمیان نیز با استفاده از جایگاه اهلالبیت (ع) در قلب تونسیها توانستند دولت خود را برپاکنند. ابنخلدون (د۷۳۲ق) در بحث از ظهور کرامات و امور خارقالعاده اهلبیت (ع) میگوید: «و إذا کانت الکرامة تقع لغیرهم فما ظنک بهم علما و دینا و آثارا من النبوة و عنایة من الله بالاصل الکریم تشهد لفروعه الطیبة»؛ یعنی، وقتی که کرامات برای اشخاص دیگر امکانپذیر است و از آنان به وجود میآید، چهگمان میبری در حق اهلبیت (ع) با آن علم و دین و آثاری که از نبوت در آنان بوده و عنایتی که خداوند متعال به اصل شریف آنان داشته است؛ عنایتی که به شاخههای پاکیزه آن اصل کریم رسیده است (جعفری، ۱۳۷۲: ۲/۲۷۲). برخی از نویسندگان تونسی حضور تشیع در تونس را همزمان با فتح اسلامی این کشور میدانند و معتقدند برخی از صحابه رسول خدا (ص) و تابعین، مانند عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر عقاید شیعی را وارد تونس کردهاند (بنانی، ۱۴۳۲: ۱۶۰) و ظهور شیعه در تونس پیش از دولت فاطمی بوده است (همان: ۱۶۸). | ||
بهدنبال او بسیاری از سادات و نوادگان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به شمال آفریقا کوچ کردند. شهر مساکن از مهمترین مناطق تجمع شیعیان در تونس بوده است. ادریسیها توانستند با تکیه بر قدرت معنوی آلالبیت (ع) بربرها را به سوی خود جذب کنند (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۸۹)؛ قدرتی که هنوز هم در جامعه تونس بسیار زنده و پویاست. نسخههای خطی بسیاری در تونس وجود دارد که پیرامون اهلالبیت (ع) نوشته شده است و در گوشه و کنار خانهها و کتابخانهها خاک میخورد (طویلی، ۲۰۱۳: ۴). فاطمیان نیز با استفاده از جایگاه اهلالبیت (ع) در قلب تونسیها توانستند دولت خود را برپاکنند. ابنخلدون (د۷۳۲ق) در بحث از ظهور کرامات و امور خارقالعاده اهلبیت (ع) میگوید: «و إذا کانت الکرامة تقع لغیرهم فما ظنک بهم علما و دینا و آثارا من النبوة و عنایة من الله بالاصل الکریم تشهد لفروعه الطیبة»؛ یعنی، وقتی که کرامات برای اشخاص دیگر امکانپذیر است و از آنان به وجود میآید، چهگمان میبری در حق اهلبیت (ع) با آن علم و دین و آثاری که از نبوت در آنان بوده و عنایتی که خداوند متعال به اصل شریف آنان داشته است؛ عنایتی که به شاخههای پاکیزه آن اصل کریم رسیده است (جعفری، ۱۳۷۲: ۲/۲۷۲). | |||
برخی از نویسندگان تونسی حضور تشیع در تونس را همزمان با فتح اسلامی این کشور میدانند و معتقدند برخی از صحابه رسول خدا (ص) و تابعین، مانند عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر عقاید شیعی را وارد تونس کردهاند (بنانی، ۱۴۳۲: ۱۶۰) و ظهور شیعه در تونس پیش از دولت فاطمی بوده است (همان: ۱۶۸). | |||
۱، القوة الکاریزمیة النبویة عند آل البیت. اصطلاح «شجرات» به همان مفهوم شجرهنامه سادات در تونس متداول است (عبدالسلام، ۱۹۸۷: ۸۲). مفسران و فقیهان شیعه در شرق جهان اسلام با زبان منطقه افریقیه و اندلس آشنا بودهاند. ابوحمزه ثمالی (د۱۵۰ ق) در تفسیر خود آورده است، القنطار به زبان إفریقیه و اندلس به هشت هزار مثقال طلا یا نقره گفته میشود (ثمالی، بیتا: ۴۲۳). مراسم عاشورا و نمایشهای تعزیهخوانی در عصر [[فاطمیان در تونس]] برپا میشد و شأن و جایگاه علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) همواره در نزد مردم محترم بوده است، منابع تاریخی از وجود بازاری در قیروان به نام «سوق بنیهاشم» در قرن دوم هجری یاد میکنند (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۶۲). نمادهایی مانند پنجه معکوس دست انسان معروف به «ید فاطمه» و اصطلاح «حزام فاطمه» برای تعبیر از رنگینکمان از جمله نمادهایی است که در فرهنگ عمومی تونس معاصر وجود دارد و میتواند نشانههای بسیار خوبی برای شناخت جایگاه تشیع در جامعه و فرهنگ تونس باشد، امروزه، این نمادهای تشیع به همراه نمادهایی مانند ماهی، هلال و برپایی نماز باران از عادات دینی فینیقیها خوانده شود (شریف، ۱۹۹۳: ۳۲). پوشیدن عمامه سبز از سوی سادات (اشراف) در تونس رایج بوده است (بن خوجه، ۱۳۷۵: ۳۱۵). سادات در دوران عثمانیکه اغلب در مناطقی مانند مساکن و صفاقس زندگی میکردند دارای اتحادیهای به نام «نقابة الاشراف» بودند. بسیاری از ائمه جمعه و جماعت جامع زیتونه شریف بوده و هستند. امروزه، آمار دقیقی از تعداد پیروان اهلبیت (ع) در تونس وجود ندارد و تخمین زده میشود تعداد ایشان بین چهارصد تا پانصدهزار نفر باشد. نامهای علی، علیه، علولو، بالحسن، فاطمه، فطومه، فطوم، زهره، زهور، زهراء، حسن، حسونه، حسین، مهدی، محمدمهدی، محمدصادق، محمدعلی، موسی، تقی، رضا و محمدرضا رواج دارد. شیعیان معاصر در تونس را میتوان به دو بخش عمده تشیع سیاسی و تشیع مذهبی تقسیم کرد؛ مراد از تشیع مذهبی افرادی هستند که در خانوادهای شیعه متولد شده و پرورش یافتهاند یا از طریق مطالعه با مکتب اهلبیت (ع) آشنا شدهاند و به این مذهب گرویدهاند؛ منظور از تشیع سیاسی نیز کسانیاند که از راه سیاست به مذهب شیعه متمایل شدهاند که پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و پیروزیهای نظامی و سیاسی حزبالله لبنان به رهبری سید حسن نصرالله در سالهای گذشته از مهمترین عوامل گرایش به تشیع بوده است. افکار اندیشمندانی مانند شهید محمدباقر صدر (د۱۴۰۰ق)، دکتر علی شریعتی (د۱۳۹۹ ق)، شهید مطهری (د۱۳۹۹ق) و کتابهای اندیشمند تونسی مانند دکتر تیجانی سماوی نقش مهمی در معرفی مکتب اهلالبیت (ع) داشته است، نخستین روزنامه شیعیان در تونس پس از انقلاب کرامت با عنوان الصحوه (بیداری) راهاندازی شد. با وجود این، میتوان گفت: بسیاری از تونسیها آگاهی چندانی از تشیع ندارند و میان شیعه اثنیعشریه و شیعیان اسماعیلی تفاوتی قائل نیستند. | |||
'''بخش۴. مشاهیر دینی''' | '''بخش۴. مشاهیر دینی''' |
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۴۶
تاريخ اديان و مذاهب تونس
بتپرستی، یهود، مسیحیت و اسلام مهمترین آئینهای دینی تونس درگذر تاریخ بوده است و مذاهب اسلامی مالکی، حنفی، اباضی و شیعه نیز در این کشور دارای پیروانی هستند که گزارش مختصری از این ادیان و مذاهب تقدیم شما خواننده گرامی میشود.
یهودی ها در تونس
یهودیان از نخستین اقوام ساکن در تونس بودهاند؛ اما باگذشت قرنها و ورود دینهای جدید، بهویژه دین مبین اسلام، از آمار پیروان این دین بهشدت کاسته شده است. تعداد یهودیان ساکن در تونس در نیمه نخست قرن بیست میلادی بیش از پنج هزار نفر و بیشتر آنها ایتالیاییهای مقیم این کشور بودند. امروزه، تعداد یهودیان تونس را ۲۵۰۰ نفر تخمین میزنند. بیشتر یهودیان تونس در جزیره جربه، واقع در جنوب این کشور زندگی میکنند و با وجود تعداد اندکشان آزادی و نفوذ زیادی در حوزههای سیاسی و اقتصادی تونس دارند. تونسیها به یهودیان و مراکز عبادی ایشان حساساند و این حساسیت بیشتر سیاسی است تا دینی و به همین دلیل نیروهای پلیس از معابد، مدارس و نهادهای وابسته به یهودیان بهشدت و بهصورت شبانهروزی محافظت میکنند. مهمترین معبد یهودیان جهان به نام «غریبه» در جزیره جربه تونس قرار دارد و سالانه گردهمایی بزرگی از پیروان یهود در آن برگزار میشود و برخی از مقامات دولتی عالیرتبه تونس نیز در آن شرکت میکنند. تونسیها ذهنیت مثبتی از یهودیان ندارند و درگذشته با تحقیر به آنها مینگریستند. یکی از خاطرات تلخ مردم تونس از اختلاسهای مالی یهودیان مربوط به فردی به نام «نسیمبیشی شمامة» (د۱۸۶۹م) از یهودیان تونسی است، فردیکه قابض مالیات تونس بود و اموال تونس را دزدید و به شهر لیفورنو در ایتالیا فرار کرد. ژنرال محمدحسین به همراه شیخ سالم بوحاجب برای بازگرداندن این اموال به ایتالیا رفتند (قحة، ۲۰۰۷: ۸)؛ البته تونسیها از یهودیان خاطرات خوشی نیز دارند، مانند همکاری پزشکان یهود که از ثروتمندان منطقه یالقرانة بودند و برای مداوای بیماران مبتلا به مرض وبا در سال ۱۸۸۲ میلادی تلاش کردند، مورد تحسین تونسیها واقع شده است (قحة، ۲۰۰۷: ۱۵).
مسیحیت در تونس
سابقه حضور مسیحیان با محوریت روم و بیزانس در تونس به پیش از اسلام برمیگردد. رومیها به تبلیغ دین مسیحیت در میان ساکنان اصلی تونس که اغلب بتپرست بودند، توجه داشتند.گویند:
پیامبری به نام خالد بن سنان عیسی به إفریقیه مسافرت کرده است و «متی عشار» از حواریون حضرت عیسی (ع) نیز که نه سال پس از به آسمان رفتن مسیح (ع)، انجیل را به زبان عبری نوشت، در قرطاجنه کشته شده است (ابن ابی دینار، ۱۲۸۶: ۲۰). فعالیتهای تبلیغی تبشیری اربابان کلیسای مسیحی در تونس از قرن نوزدهم میلادی و در قالب کارهای عامالمنفعه و بشردوستانه با هدف جذب مسلمانان و تبلیغ مسیحیت سرعت گرفت. مثلا قسیس بورقاد (د۱۸۶۶م) که در سال ۱۸۴۱ میلادی جهت خدمت به یکی از گروههای تبشیری مسیحی وارد تونس شد و تا سال ۱۸۵۸ میلادی به فعالیت پرداخت، با تأسیس مدرسه سان لوی، چاپخانه چاپ سنگی و راهاندازی درمانگاهی در تونس خدمات متعددی انجام داد؛ بهگونهای که در سال ۱۸۴۵ میلادی از سوی حاکم تونس احمد پاشا نشان افتخار دریافت کرد (عمایریة، ۱۹۹۴: ۲۵). ۱۵ هزار مسیحی به همراه ۴۷ کشیش مرد و ۱۷۲ خواهر روحانی در زمان فرانسویان در تونس حضور داشتند.
اسلام و مسلمانان تونس
بسیاری از پژوهشگران معاصر تونس از فتح إفریقیه با اصطلاح «الفتح العربی» یاد میکنند، نه «الفتح الاسلامی» (جعیط، ۲۰۰۴: ۹۶)، پیرامون نام إفریقیه نظریات گوناگونی ارائه شده است. عدهای برآنند که افریقیه از نام افریقس پسر ابرهه گرفته شده است و او کسی است که با حمله به سرزمین بربرها، ایشان را از فلسطین و مصر به افریقیه منتقل کرده است، عدهای نیز معتقدند که این منطقه از آنجا که بین مصر و مغرب (حموی، ۱۳۸۸: ۱/۲۲۸) یا مشرق و مغرب جدایی انداخته إفریقیه میخوانند (واقدی، ۱/۴۲:۱۹۶۶). برخی نیز نام إفریقیه را مشتق از واژه یافریکا میدانند که رومیان پس از تصرف قرطاج به این منطقه دادند. بررسی فضای کلی حاکم بر إفریقیه پیش از فتح اسلامی حکایت از وجود بحرانهای گوناگون و کشمکش قدرت میان ساکنان اصلی تونس و حاکمان بیزانس دارد و این نکتهای بودکه مسلمانان متوجه آن شدند و ایده لشکرکشی به افریقیه را طراحی کردند و آن را محقق ساختند.گزارشهای تاریخی درباره ورود مسلمانان به إفریقیه متفاوت وگاهی متناقض است. برخی منابع تاریخی سخنانی از پیامبر اکرم (ص) در اهمیت فتح إفریقیه و فضیلت برخی از شهرهای آن، مانند منستیر و رادس نقل کردهاند (ابویعرب، ۱۹۸۶: ۴۳)؛ حال آنکه منابع دیگر این احادیث را جعلی دانستهاند (ابن ابی دینار، ۱۲۸۶: ۱۶). معروفترین گزارشهای تاریخی برآن است که عمر بن خطاب پیشنهاد عمرو بن عاص والی مصر را برای فتح إفریقیه نپذیرفت (ابن اثیر، ۱۳۸۶: ۳/۱۵۶) و به او نوشت که بین من و خودت آب (دریا) قرار نده و تا من زندهامکسی إفریقیه را فتح نخواهد کرد (یعقوبی، ۱۴۲۲: ۲/۱۵۶)؛ پروژه فتح إفریقیه در زمان خلیفه سوم عثمان بن عفان آغاز شد (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۵). خلیفه سوم در نخستین گام، فرمان عزل عمرو بن عاص را از حکومت مصر صادر کرد و برادر رضاعیاش، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، را بهجای او گماشت و در دومین گام نیز دستور فتح إفریقیه را صادر کرد. ابن ابی سرح در سال ۲۷ قمری از منطقه جنوب تونس و به همراهی لشکری ۲۵ هزار نفره به شهر سبیطله، مقر فرماندهی جرجیر که حاکم إفریقیه و مطیع هرقل، پادشاه روم، بود یورش برد و توانست او را شکست دهد (جنحانی، ۲۹:۱۹۶۸)؛ فرمانده سپاه مسلمانان در این جنگ فقط بهگرفتن غنائم جنگی بسنده کرد و پیشروی را ادامه نداد و به مصر بازگشت. این جنگ را بهدلیل حضور بزرگانی از صحابه، مانند عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، معد بن عباس بن عبدالمطلب، مروان بن حکم، حارث بن حکم، بسر بن ارطاه و عقبه بن نافع، جنگ «عبادله» مینامند. ابن ابی سرح غنائم جنگی بسیاری را که در این پیکار به دست مسلمانان افتاده بود برای مدینه فرستاد تا بهمنزله بیتالمال مسلمانان در اختیار خلیفه قرار گیرد، خلیفه سوم نیز بسیاری از این غنائم را به مروان بن حکم بخشید؛ این اقدام عثمان خشم و کینه مسلمانان را برانگیخت و یکی از عواملی بود که موجب قتل عثمان در سال ۳۵ قمری شد (حموی، ۱۳۹۹: ۱/۲۲۹). با شروع زمامداری امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) و نارضایتی ایشان از جریان فتوحات و نیز وقوع حوادث و فتنههای بسیار در جهان اسلام، فتح إفریقیه تا مدتی متوقف شد. با رویکارآمدن معاویه بن ابی سفیان و نیاز حکومت وی به منابع مالی و انسانی جدید، پرونده فتح إفریقیه بار دیگر به جریان افتاد و معاویه با انتخاب عقبه بن نافع فهری (۱-۶۳ ق) او را در سال ۵۰ قمری با پنجاههزار سوارهنظام مأمور فتح إفریقیه کرد. عقبه را مؤسس الافریقیة الاسلامیة میخوانند (مؤنس، بیتا: ۲۰۴). ابن نافع در زمان پیامبر اکرم (ص) متولد شد، ولی آن حضرت را درک نکرد؛ او عمرو بن عاص پسرخالهاش را در فتح مصر همراهی کرده و به هنگام فتح إفریقیه تا حدودی با این منطقه آشنا بود و توانست در مدتزمان اندکی بخشی از افریقیه را فتح کند. مهمترین اقدام ماندگاری که عقبه ابن نافع توانست انجام دهد و نام خویش را در منطقه إفریقیه ابدی سازد، ساخت پادگان مسجدی برای استقرار نیروهای مسلمان بود؛ مکانی که اکنون به شهر قیروان معروف است و جایگاه مهمی در تاریخ فرهنگی علمی شمال آفریقا دارد. ستاره بخت قیروان تا به آنجا اوج گرفت که در دوران امویان و عباسیان بهمنزله مرکز نظام اداری مسلمانان در غرب جهان اسلام برگزیده شد و در مدتی اندک توانست از پیشرفتهترین نهادها و مؤسسات مدنی، مانند بیتالمال، دیوان سپاه، دبیرخانه، دیوان خراج، ضرابخانه و اداره آذوقه برخوردار شود (جعیط، ۲۰۰۴: ۸۹). عقبه ابن نافع در سال ۵۵ قمری از سوی معاویه عزل شد و به مشرق بازگشت؛ اما پس از مرگ معاویه و بر تخت نشستن یزید بن معاویه بار دیگر در سال ۶۲ قمری عازم إفریقیه شد و در همان سال در جنگ تهوده، واقع در منطقه زابالجزایر کنونی، شهید و در همین منطقه نیز به خاک سپرده شد (زرکلی،۱۹۸۰: ۴/۱۵۲). عقبه بن نافع را شهید الفتح میخوانند (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۵۲). فتح کامل إفریقیه تا سال هفتاد هجری قمری به دلیل مقاومت برخی از بومیان بربر، بهویژه زنی به نام «کاهنه» که ملکه بربرها بود، طول کشید.کاهنه را فرزندانش و نیز حکومت بیزانس یاری میکردند تا اینکه حسان بن نعمان توانست با سرکوب همه شورشها، فتح إفریقیه را کامل کند. گفته شده است: انقلاب کاهنه، انقلاب قبیلهای یهودی بر محور افکار باقیمانده از تمدن گذشته استوار بود (مؤنس، بیتا: ۲۴۳). این گزارشی از فتح إفریقیه بود که بسیاری از مورخان بر آن اتفاقنظر دارند؛ اما محمد بن عمر واقدی (د۲۰۷ق) روایتی متفاوت از ورود مسلمانان به تونس ارائه کرده است که خواندنی است، اهمیت این گزارش نه از جهت مستندبودن آن از منظر علمی، بلکه از جهت بومیبودن آن است؛ زیرا کتاب او با عنوان «فتوح إفریقیه» در تونس کنونی بسیار متداول و پرمخاطب است. واقدی برآن است، زمانی که عثمان خلیفه شد، عقبه بن عامر (نه عقبه بن نافع) را فراخواند و به او گفت پیامبر (ص) به او وصیت کرده که إفریقیه را فتحکند و مردم این سرزمین را به دین اسلام وارد سازد و برای این کار قصد دارد او را به فرماندهی سپاه مسلمانان برگزیند. عقبه بن عامر این مأموریت را پذیرفت و در سال ۲۲ قمری با شصت هزار مرد جنگی عرب که در میان ایشان از بنیهاشم نیز حضور داشتند، با بدرقه عثمان و علی بن ابیطالب (ع) رهسپار إفریقیه شد (واقدی، ۱۹۶۶: ۱/۴). عبدالله بن جعفر ریاست گروه بنیهاشم و رافع بن حارث نیز فرماندهی بنی مخزوم را بر عهده داشتند. غسان، لخم، جذام، طی، حمیر، هذیل و ربیعه از دیگر قبایل عرب بودند که در این لشکرکشی حضور داشتهاند. واقدی معتقد است که علی (ع) عثمان را در رهبری فتح إفریقیه یاری رسانده است. واقدی در این کتاب به روش جنگی عقبه بن عامر نیز اشاره میکند و میگوید که ابن عامر جهت ممانعت از فرار جنگجویان مسلمان، به همسرش اسماء دختر یاسر و دیگر همسران و زنان دستور داده بود اگر فردی از مسلمانان قصد فرار داشت با اسم او را صدا زده تا به او بفهمانند که خبر فرارش را به دختران و زنان عرب در حجاز خواهند رساند (همان: ۱/۷۰). از نکات جالبی که در گزارش واقدی وجود دارد، میتوان به کارهای شگفتانگیز عبدالله بن جعفر و آشنایی او با زبان مسیحیان إفریقیه، تسلط بر انجیل و مهارت در فن مناظره و نیز نقش فعال علی (ع) در همکاری با عثمان برای فتح إفریقیه و نقشآفرینی بسیار بنیهاشم در این فتح اشاره کرد. واقدی ادعا میکند علی (ع) نقشه تقسیم افریقیه فتحشده را طراحی کرده است (همان: ۱/۱۳۵). برخی از مورخان غرب جهان اسلام برآنند صحابی پیامبر اکرم (ص) عقبة بن عامر بن عبس جهنی (د۵۸ق) پیش از عقبه بن نافعبه به إفریقیه لشکرکشی کرده است (ابویعرب، ۵۹:۱۹۸۶). بلاذری (د۲۷۹ ق) و یعقوبی (د۲۸۴ق) آوردهاند عثمان در ابتدای حکومت خود تمایلی برای فتح إفریقیه نداشت، ولی مشاوران او را به انجام آن تشویق کردند و او در سال ۲۷ قمری عبدالله بن ابی سرح را مأمور فتح إفریقیه کرد، نه عقبه بن عامر را؛ البته آنچنانکه زرکلی در الاعلام میگوید عقبه بن عامر به همراه عمر بن عاص در فتح مصر شرکت داشته است.۱ با فتح کامل تونس در دهه هفتاد سده نخست هجری تبلیغ اسلام گسترش یافت و بیشترین کار در زمینه اسلامیکردن افریقیه در زمان عمر بن عبدالعزیز ۱. شایان ذکر است مرحوم دکتر محمدابراهیم آیتی (د۱۳۴۳ق) که شهید مطهری سخن ایشان را درباره تاریخ سده نخست هجری سند میداند، در کتاب «بررسی تاریخ از مدینه تا کربلا» حضور امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را در فتح إفریقیه به هنگام خلافت عثمان تأیید میکند (آیتی، ۱۳۸۸: ۷۷). دکتر عبدالجلیل سالم رئیس دانشگاه زیتونه تونس نیز در سفری که در دیماه ۱۳۸۹شمسی به تهران داشت، به نویسنده میگفت که نخستین سپاه مسلمانان در سال ۲۷ق به تونس وارد شد و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نیز در آن حضور داشتند صورت گرفت. توجه هوشمندانه این خلیفه اصلاحطلب اموی به ضرورت ترویج آموزش اسلام در افریقیه موجب شد تا وی در کنار بهکارگماردن فرماندهانی آموزگار بر إفریقیه ده نفر از فقها را نیز در سال ۱۰۰ قمری برابر با ۷۱۸ میلادی به قیروان اعزام کند تا ضمن سکونت در این شهر، به ارتقای سواد اسلامی مردم کمککنند (مجذوب، ۲۲:۲۰۰۸). او ده نفر از فقهای تابعین را برای آموزش قرآن و فقه به إفریقیه اعزام کرد و با اختصاص بودجهای برای آزادی بردهها و کنیزهای افریقی نام نیکی از خود بهجا گذاشت (جعفری، ۱۳۷۲ :۲/۲۰۵). ابوالمهاجر دینار (د۱۳۱ ق) نیز که معلم فرزندان عبدالملک بن مروان بود و از طرف عمربن عبدالعزیز به امارت إفریقیه منصوب شده بود، نقش مهمی در گرایش بسیاری از بربرها به اسلام داشت؛ رفتار خوب ابوالمهاجر با عموم بربرهای افریقیه در گرایش آنها به اسلام بسیار موفق بوده است (ابن العدیم، بیتا: ۴/۱۷۰۴). با توجه به حضور قوی عناصر شرقی در اسلام موجود در تونس، آن را اسلام متمشرقه مینامند (هشام جعیط، ۲۰۰۴: ۱۵۴). پیرامون موقعیت کنونی اسلام در تونس معاصر باید گفت: قرآن کریم بهمنزله پایه و اساس اسلام از زمان فتح إفریقیه تاکنون در جامعه و فرهنگ تونس جایگاه ویژهای دارد و مهمترین عامل تثبیت موقعیت اسلام در جامعه و نشر فرهنگ و علوم اسلامی به شمار میرود (بلعید بن حمدة، ۹:۱۴۱۴). قانون اساسی تونس به رسمیبودن دین اسلام در این کشور تصریح دارد. بیش از %۹۸ از مردم تونس مسلمان هستند و مالکیه مذهب فقهی رایج در این کشور است. حنفیه، اباضیه و شیعه دیگر مذاهب اسلامی موجود در عرصه دینی تونس است. مذهب ظاهری نیز پیروان اندکی در افریقیه داشته است. با وجود همه عوامل تاریخی سیاسی و فرهنگی برای جدایی اسلام از زندگی مردم تونس این دین الهی جایگاه ممتازی در قلب و اندیشه مردم تونس دارد. پیش از انقلاب تونس تلاش میشد تا تفکر لائیک و جدایی دین از سیاست در ساختار سیاست و جامعه حکمفرما شود؛ اما انقلاب تونس و پیروزی چشمگیر اسلامگرایان نشان داد سطح وسیعی از مردم، خواهان بازگشت دین به حکومت و برجستهترشدن نقش آن در جامعه هستند. البته عملکرد ضعیف حزب اسلامگرای النهضه فرصت مناسبی را به مخالفان ایده همراهی دین و سیاست داده است. با وجود این عشق به اسلام در جامعه و فرهنگ تونس زنده است و این، عشقی نامیراست.
مذهب مالکی تونس
قانون اساسی تونس تصریحی به مذهب رسمی این کشور نکرده است؛ اما بیشتر مسلمانان تونس مالکی مذهباند. آراء و نظرات فقهی مالک بن انس (۹۳-۱۷۹ ق) پایهگذار مذهب فقهی مالکی در سالهای پایانی سده دوم هجری وارد إفریقیه شد؛ اما از اواخر قرن چهارم هجری به بعد و بهخصوص در قرن پنجم هجری که فاطمیان به مصر رفتند و سلسله حکومت ادریسیان نیز منقرض شد، مذهب مالکی و مسلک اشعری که در اندیشه سیاسی نیز با شیعیان متعارض بودند، گسترش یافت (ناصری طاهری، ۱۳۷۵: ۳۰۹). مالک بن انس از شاگردان امام جعفر صادق (ع) و در نزد ایشان محترم بود. او با الهام از مکتب امام صادق (ع) و در اجرای نهضت نشر حدیث در زمان عباسیان به نگارش کتاب «الموطا» پرداخت. او در این کتاب ابتدا حدیث را میآورد، آنگاه فتوای اهل مدینه و سپس استنباط خود را بیان میکند (مدیرشانهچی، ۱۳۷۴ : ۳۴). محدثان شیعه نیز به طرق حدیثی محدثین مالکی توجه داشتهاند (ر.ک: مجلسی، بحارالانوار: ۱/۳۶). مالک از قیام نوادگان امام حسن (ع)، مانند قیام محمد بن عبدالله (۱۰۰-۱۴۵ق) معروف به نفس زکیه و نیز حرکت ادریس بن عبدالله کامل (د ۱۷ق) پایهگذار سلسله ادریسیان یا سادات حسنی در مغرب حمایت کرد. این حمایت مالک از اهلبیت (ع) در پذیرش مذهب مالکی از سوی مردم شمال آفریقا بسیار مؤثر بوده است (کتانی، ۲۲:۱۳۸۴). ابن عرفه (د۸۰۳ ق) نیز که در دوران حفصیان میزیست، نقش مهمی در گسترش مذهب مالکی و بستهشدن باب اجتهاد در تونس ایفا کرد و حفصیان نیز سیاست تکمذهبیشدن إفریقیه را با محوریت مذهب مالکی دنبال میکردند (شریف، ۱۹۹۳: ۵۹). مخالفت با رأی و استفاده از روش فقهی اصولی مقاصد الشریعة از عناصر مهم مذهب مالکی است، به بیانی دیگر فقه مالکی، فقهی نتیجهگر است. قیروان و تونس نقش مهمی در گسترش مذهب مالکی در آفریقا داشتهاند و محل ارتباط مکتب فقهی مالکی تونس با دیگر مکاتب فقهی، بهویژه مکتب عراق بودهاند. حاکمان اغلبی نیز درگسترش مذهب مالکی و تبدیل آن به یک باور دینی همگانی و کاستن از گرایش مردم به مذهب حنفی موفق بودند. اسد بن فرات (د۲۱۳ق) و شاگردش ابوسعید سحنون بن سعید (د۲۴۰ ق) از ۱، دانشی اسلامی است که توجه به نتایج و فلسفه احکام شرعی و اسرار آن را دنبال میکند. اندیشمندان مسلمان إفریقیه بودند که در گسترش مذهب فقهی مالکی نقش مهمی داشتند.کتابهای المدونه (امام سحنون) و الرسالة (ابن ابی زیاد قیروانی) از مهمترین منابع مالکی است.کتاب «العشماویة في فقه السادة المالکیة» نوشته عبدالباری عشماوی مصری نیز از کتابهای رایج در بازار تونس است.
مذهب حنفی تونس
برخلاف نظریهای که ترکان عثمانی را آورندگان مذهب فقهی حنفی به تونس میداند، اسد بن فرات نیشابوری (د۲۱۳ ق) که مدتی در نزد شاگردان ابوحنیفه درس میخوانده است، از نخستین رواجدهندگان آراء و اندیشههای ابوحنیفه در تونس است، پیروان مذهب حنفی در زمان اغلبیان درگیری شدیدی با پیروان مالکی مذهب داشتند؛ اما در بیشتر زمانها با یکدیگر همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند. تا پیش از استقلال تونس، دو مفتی مالکی و حنفی عهدهدار تبیین امور فقهی مسلمانان بودند. حنفیها در زمان عثمانیان اقلیتی کوچک و ممتاز، شامل خاندان حکومتی بای بودند. با توجه به عقلگرایی و رأیگرابودن مذهب حنفی، امروزه، آراء و نظرات ابوحنیفه در میان برخی نخبگان دینی تونس مقبولیت دارد (بزیانه، ۲۰۰۷: ۱۳). آمار دقیقی از تعداد مسلمانان حنفیمذهب تونس وجود ندارد.
مذهب اباضی تونس
اباضیه پیروان عبدالله بن اباض (زنده در۸۰ق) و از کهنترین مذاهب فقهی اسلامی است که ریشه در فرقه خوارج دارند. دهه آخر حکمرانی امویان و دهه نخست تسلط بنیعباس در افریقیه و مناطق مجاور آن دوره اوج قیامهای خوارج بود. تعصب و ستم بسیار حکمرانان اموی آنگاه عباسی زمینهساز حضور خوارج در إفریقیه بود. خوارج إفریقیه بیشتر گرایش اباضی و صفری داشتند. مذهب اباضی که امروزه، از مذاهب رسمی جهان اسلام است، در کشورهای عمان، تونس، الجزایر و برخی از کشورهای شرق آفریقا پیروانی دارد. مسلمانان اباضیمذهب در شمال آفریقا در سه منطقه جربه (تونس)، بنومیزاب (الجزایر) و جبل النفوس (لیبی) زندگی میکنند. اباضیان لیبی در حال انقراض هستند. اباضیان تونس مسلمانانی اعتدالگرا و خونگرماند و در دوران حکومت بورقیبه و بن علی تحت فشارهای سیاسی فراوانی قرار داشتند. اقتصاد بیشترین عرصه فعالیت اباضیان در تونس است.۱ آمار دقیقی از تعداد اباضیان تونس در دست نیست؛ تخمین زده میشود تونس نزدیک به۱۵۰ هزار اباضی داشته باشد.
تشیع در تونس
بهنظر میرسد ائمه اهلالبیت (ع) از طریق وکلای خود با مردم شمال آفریقا در ارتباط بودهاند و تونس نیز در این شبکه ارتباطی قرار داشته است. تونسیها مذهب حنفی و مذهب شیعه را مشرقی، به معنای از شرق آمده میدانند. تشیع در تونس پیش از آنکه یک مذهب فقهی باشد، یک مکتب فکری و عقیدتی است؛ وجود جریان تصوف در تونس، در استمرار تشیع در این کشور نقش داشته است (بنانی، ۲۲۴:۱۴۳۲).
حضور تشیع در افریقیه به سال ۱۷۰ قمری و با آمدن ادریس بن عبدالله کامل (د۱۷۶ق) شکل حکومتی به خود گرفت و ۱، یکی از اباضیهای تونس به نگارنده میگفت: «من إباضی هستم توارثا نه عقیدة و مانند شما شیعیان بهنوعی ولایتفقیه معتقدم؛ البته درست است که ما به خوارج میرسیم، ولی برای خارجی دو تفسیر است: خروج بر امام علی (ع) و خروج بر بنیامیه و ما دومی هستیم. فقه اباضی به فقه شیعه نزدیک است؛ مثلا ما خمس داریم، ولی اهل سنت ندارند؛ در نماز دستباز هستیم و در نماز صبح قنوت داریم». بهدنبال او بسیاری از سادات و نوادگان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به شمال آفریقا کوچ کردند. شهر مساکن از مهمترین مناطق تجمع شیعیان در تونس بوده است. ادریسیها توانستند با تکیه بر قدرت معنوی آلالبیت (ع) بربرها را به سوی خود جذب کنند (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۸۹)؛ قدرتی که هنوز هم در جامعه تونس بسیار زنده و پویاست. نسخههای خطی بسیاری در تونس وجود دارد که پیرامون اهلالبیت (ع) نوشته شده است و در گوشه و کنار خانهها و کتابخانهها خاک میخورد (طویلی، ۲۰۱۳: ۴). فاطمیان نیز با استفاده از جایگاه اهلالبیت (ع) در قلب تونسیها توانستند دولت خود را برپاکنند. ابنخلدون (د۷۳۲ق) در بحث از ظهور کرامات و امور خارقالعاده اهلبیت (ع) میگوید: «و إذا کانت الکرامة تقع لغیرهم فما ظنک بهم علما و دینا و آثارا من النبوة و عنایة من الله بالاصل الکریم تشهد لفروعه الطیبة»؛ یعنی، وقتی که کرامات برای اشخاص دیگر امکانپذیر است و از آنان به وجود میآید، چهگمان میبری در حق اهلبیت (ع) با آن علم و دین و آثاری که از نبوت در آنان بوده و عنایتی که خداوند متعال به اصل شریف آنان داشته است؛ عنایتی که به شاخههای پاکیزه آن اصل کریم رسیده است (جعفری، ۱۳۷۲: ۲/۲۷۲). برخی از نویسندگان تونسی حضور تشیع در تونس را همزمان با فتح اسلامی این کشور میدانند و معتقدند برخی از صحابه رسول خدا (ص) و تابعین، مانند عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر عقاید شیعی را وارد تونس کردهاند (بنانی، ۱۴۳۲: ۱۶۰) و ظهور شیعه در تونس پیش از دولت فاطمی بوده است (همان: ۱۶۸).
۱، القوة الکاریزمیة النبویة عند آل البیت. اصطلاح «شجرات» به همان مفهوم شجرهنامه سادات در تونس متداول است (عبدالسلام، ۱۹۸۷: ۸۲). مفسران و فقیهان شیعه در شرق جهان اسلام با زبان منطقه افریقیه و اندلس آشنا بودهاند. ابوحمزه ثمالی (د۱۵۰ ق) در تفسیر خود آورده است، القنطار به زبان إفریقیه و اندلس به هشت هزار مثقال طلا یا نقره گفته میشود (ثمالی، بیتا: ۴۲۳). مراسم عاشورا و نمایشهای تعزیهخوانی در عصر فاطمیان در تونس برپا میشد و شأن و جایگاه علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) همواره در نزد مردم محترم بوده است، منابع تاریخی از وجود بازاری در قیروان به نام «سوق بنیهاشم» در قرن دوم هجری یاد میکنند (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۶۲). نمادهایی مانند پنجه معکوس دست انسان معروف به «ید فاطمه» و اصطلاح «حزام فاطمه» برای تعبیر از رنگینکمان از جمله نمادهایی است که در فرهنگ عمومی تونس معاصر وجود دارد و میتواند نشانههای بسیار خوبی برای شناخت جایگاه تشیع در جامعه و فرهنگ تونس باشد، امروزه، این نمادهای تشیع به همراه نمادهایی مانند ماهی، هلال و برپایی نماز باران از عادات دینی فینیقیها خوانده شود (شریف، ۱۹۹۳: ۳۲). پوشیدن عمامه سبز از سوی سادات (اشراف) در تونس رایج بوده است (بن خوجه، ۱۳۷۵: ۳۱۵). سادات در دوران عثمانیکه اغلب در مناطقی مانند مساکن و صفاقس زندگی میکردند دارای اتحادیهای به نام «نقابة الاشراف» بودند. بسیاری از ائمه جمعه و جماعت جامع زیتونه شریف بوده و هستند. امروزه، آمار دقیقی از تعداد پیروان اهلبیت (ع) در تونس وجود ندارد و تخمین زده میشود تعداد ایشان بین چهارصد تا پانصدهزار نفر باشد. نامهای علی، علیه، علولو، بالحسن، فاطمه، فطومه، فطوم، زهره، زهور، زهراء، حسن، حسونه، حسین، مهدی، محمدمهدی، محمدصادق، محمدعلی، موسی، تقی، رضا و محمدرضا رواج دارد. شیعیان معاصر در تونس را میتوان به دو بخش عمده تشیع سیاسی و تشیع مذهبی تقسیم کرد؛ مراد از تشیع مذهبی افرادی هستند که در خانوادهای شیعه متولد شده و پرورش یافتهاند یا از طریق مطالعه با مکتب اهلبیت (ع) آشنا شدهاند و به این مذهب گرویدهاند؛ منظور از تشیع سیاسی نیز کسانیاند که از راه سیاست به مذهب شیعه متمایل شدهاند که پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و پیروزیهای نظامی و سیاسی حزبالله لبنان به رهبری سید حسن نصرالله در سالهای گذشته از مهمترین عوامل گرایش به تشیع بوده است. افکار اندیشمندانی مانند شهید محمدباقر صدر (د۱۴۰۰ق)، دکتر علی شریعتی (د۱۳۹۹ ق)، شهید مطهری (د۱۳۹۹ق) و کتابهای اندیشمند تونسی مانند دکتر تیجانی سماوی نقش مهمی در معرفی مکتب اهلالبیت (ع) داشته است، نخستین روزنامه شیعیان در تونس پس از انقلاب کرامت با عنوان الصحوه (بیداری) راهاندازی شد. با وجود این، میتوان گفت: بسیاری از تونسیها آگاهی چندانی از تشیع ندارند و میان شیعه اثنیعشریه و شیعیان اسماعیلی تفاوتی قائل نیستند.
بخش۴. مشاهیر دینی
مهمترین مشاهیر دینی- تاریخی تونس عبارت است از:
اسد بن فرات (د۲۱۳ق). اصالتا نیشابوری بود؛ ولی در قیروان متولد شد. او در سفر به شرق از محضر مالک بن انس (پیشوای مذهب مالکی) و شاگردان ابوحنیفه استفاده کرد و پس از بازگشت به تونس در نشر فقه و عقاید مذهب حنفی کوشش فراوان داشت (خضرحسین، ۱۹۷۶: ۱/۴).
ابن سحنون (د۲۵۶ق). فقیه معروف دوران اغلبیان و مؤلف کتاب «المدونه الکبری» است.
ابن ابی زید قیروانی (۳۸۶ق). فقیه قیروانی و از محدثان معروفی که او را مالک کوچک مینامند.کتاب الرساله، مهمترین مرامنامه عقیدتی و فقهی مذهب مالکی از تألیفات اوست.
ابن عرفه (د۸۰۳ق). فقیه مالکی و امامجمعه و جماعت زیتونه در دوران حفصی بود، تفسیر قرآن او در جهان اسلام شناخته شده است که در سال ۱۹۸۶ میلادی، در دانشگاه زیتونه چاپ شده است.
ابنخلدون (د۸۰۸ ق). مورخ مشهور جهان اسلام اصالتا اندلسی است و در تونس به دنیا آمد. او از شخصیتهای معروف دوران حفصی است. وجود مجسمه ابنخلدون در خیابان مرکزی پایتخت نشاندهنده اهمیت این عالم مسلمان برای جامعه و فرهنگ تونس است.
۱۶۳
۱۶۴
از برجستهترین شخصیتهای دینی معاصر تونس، میتوان از این افراد یاد کرد:
شیخ محمد نخلی (د۱۹۲۳م). نخلی از استادان اصلاحطلب زیتونیه بود و توانست شاگردانی مانند طاهر بن عاشور، عبدالحمید بن بادیس و طاهر حداد را تربیت کند.
شیخ سالم بوحاجب (۱۲۴۴- ۱۳۴۳ق). او از فقها و شیوخ اصلاحطلب زیتونه و شاگرد محمد قابادو (د۱۲۸۸ق) بود که توانست با تربیت شاگردانی مانند عبدالعزیز ثعالبی، طاهر بن عاشور و محمد خضر حسین نقش مهمی در تحولات اصلاحطلبانه تونس، بهویژه در حوزه اندیشه و تربیت دینی سیاسی ایفاکند. (قحه، ۲۰۰۷: ۳). شیخ بوحاجب معتقد بودکه بستهشدن باب اجتهاد از مهمترین دلایل عقبماندگی مسلمانان است (همان: ۲۵۳).
شیخ محمد خضر حسین (۱۲۹۳-۱۳۷۷ق). او اصالتا الجزایری و از سادات، نویسندگان و مفسران تونسی و از فعالان اصلاحطلبی بودکه نظر به جایگاه علمی رفیعی که داشت، از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۳ قمری بهعنوان شیخ الازهر مصر انتخاب شد. تفسیر سورههایی از قرآن، دیوان شعر خاطرههای زندگی، بلاغت قرآن، ادیان عرب پیش از اسلام، آزادی در اسلام، خیال در شعر عربی، نقض کتاب اسلام و اصول الحکم و آداب جنگ در اسلام عناوین مهمترین تألیفات اوست (خضر حسین، ۱۹۵۶ :۵). شیخالاسلام طاهر بن عاشور (۱۲۹۶-۱۳۹۳ق). ابن عاشور نویسنده، ادیب، مفسر، فقیه، شیخ اعظم زیتونه، مفتی و از اصلاحگرایان برجسته جامع زیتونه بودکه با شیخ محمد عبده
در تماس بود. ایشان که از سادات ادریسی و اجدادش اهل اندلس بودند، در سال ۱۳۵۰ قمری به منصب شیخالاسلام مالکی منصوب شد. تألیفات وی بیش از ۳۸ کتاب در علوم اسلامی و زبان عربی است که مهمترین آن عبارت است از: تفسیر گرانقدر سی جلدی التحریر و التنویر،کشف المغطي من المعاني و الالفاظ الواقعة في الموطا، النظر الفسیح عند مضائق الانظار فی الجامع الصحیح، قصه المولد النبوي الشریف، مقاصد الشریعة الاسلامیة، تحقیقات و انظار فی القرآن و السنة، اصول الفقه، الیس الصبح بقریب، اصول النظام الاجتماعی فی الاسلام، الوقف و اثره فی الاسلام و شرح برخی از اشعار شاعران معروف عرب، مانند اعشی و نابغه. شیخ محمد فاضل بن عاشور (۱۳۲۷-۱۳۹۰ق). او فقیه، عالم، استاد زیتونه، سخنور، مصلح و فرزند طاهر بن عاشور بود. او از کودکی علوم اسلامی و زبان فرانسه را فراگرفت و در سن ۲۶ سالگی مدرس زیتونه شد و در سال ۱۹۴۵ میلادی به ریاست خلدونیه برگزیده شد. شیخ فاضل از سال ۱۹۴۶ میلادی به اتحادیه کارگری تونس به ریاست فرحات حشاد پیوست و با سفر به شهرهای گوناگون فعالیت سیاسی خود را شروع کرد. او در سال ۱۹۴۶ میلادی «معهدالبحوث الاسلامیه» را راهاندازی کرد و از شخصیتهای علمی فرهنگی مانند عثمان کعاک، علی بهلوان، محییالدین قلیبی و محمد حبیب بالخوجه استفاده کرد و حرکتی علمی را در تونس به راه انداخت و به پدرش که در رأس مشیخة الزیتونة بود، جهت انجام اصلاحات کمک میکرد. او جهت حل مشکل مدرک تحصیلی فارغالتحصیلان دبیرستانهای وابسته به جامع زیتونه، گنجاندن علوم جدید در برنامه آموزشی و جذب
ر
۱۶۵
۱۶۶
استادان کارآمد و بهروز تلاش فراوانی داشت و از مدافعان فلسطین با تأکید بر ملیت عربی بود. ریاست دانشکده الشریعه و اصول الدین، مفتی جمهوری تونس، عضویت در مجمع اللغة العربیة در قاهره و رابطة العالم الاسلامی از دیگر مناصب وی بود. شیخ فاضل آشنایی عمیقی با فرهنگ اسلامی در مغرب عربی داشت. از تألیفات شیخ فاضل میتوان به کتابهایی مانند التفسیر و رجاله، اعلام الفکر الاسلامی فی تاریخ المغرب العربي، الحرکه الادبیه و الفکریه في تونس، ارکان النهضة الادبیه في تونس، المصطلح الفقهی فی الفقه المالکی و روح الحضارة الاسلامیة اشاره کرد. شیخ محمد صالح نیفر (۱۳۲۱ -۱۴۱۵ق). او از فقیهان و استادان زیتونه، پدر معنوی حرکت اسلامی معاصر تونس (حرکه الاتجاه الاسلامی) و از مخالفان سرسخت اسلامستیزی بورقیبه و مدافع حقوق فلسطین نقل بود؛ او پیش از استقلال تونس در مخالفت با حبیب بورقیبه گفته بود: «من معتقدم که برای تونس هیچ نظامی بهتر از نظام اسلامی نیست» و بورقیبه پاسخ داده بود که من برای اسبی که میبازد شرطبندی نمیکنم.
شیخ محمد شاذلیئیفر. از علمای زیتونه و علاقهمندان به زبان فارسی است که تحقیق کتاب «الفارسیة في مبادئ الحفصیة» را در کارنامه علمی خود دارد.کتاب «الاسطول في اللغة و الادب و التاریخ» از دیگر تألیفات اوست.
شیخالاسلام محمد عزیز جعیط (د۱۳۸۹ق). او از شیوخ زیتونه و یکی از مفتیهای معروف تونس بود.
شیخ راشد غنوشی (متولد۱۳۶۰ق). او سیاستمدار، اندیشمند، نویسنده و رهبر حزب اسلامگرای النهضه است که تحصیلات خود
را در زیتونه و سوربن فرانسه تکمیل کرد و پس از بازگشت به تونس فعالیت سیاسی را در سال ۱۳۸۰ میلادی با تأسیس حرکت «اتجاه اسلامی» شروع کرد؛ اما با مخالفت شدید بورقیبه و بن علی مواجه شد و پس از تحمل سالها زندان به خارج از تونس رفت و با پیروزی انقلاب کرامت در سال ۲۰۱۱ میلادی به کشور بازگشت و حزب او توانست بیشترین آراء را در انتخابات مجلس مؤسسان به دست آورد. او که از اخوانیهای معتدل است،کتابهای متعددی، مانند طریقنا الی الحضاره، نحن و الغرب، حق الاختلاف و واجب وحدة الصف، القضیة الفلسطینیة في مفترق الطرق، المراة بین القرآن و واقع المسلمین، حقوق المواطنة في الدولة الاسلامیة، الحریات العامة في الدولة الاسلامیة، القدر عند ابن تیمیة، مقاربات في العلمانیة و المجتمع المدني، الحرکة الاسلامیة و مسئلة التغییر، من تجربة الحرکة الاسلامیة في تونس و تمرد علی الصمت نگاشته است. کتاب او با عنوان «حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام»، به همت دانشمند فرهیخته جناب آقای سیدهادی خسروشاهی' ترجمه و چاپ شده است؛ کتابی که نشاندهنده اثرپذیری او از تفکرات انقلابی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ایران است؛ البته او پس از رسیدن به قدرت و قرارگرفتن در شرایط جدید سیاسی ترجیح داد تا در این زمینه، عقیده واقعی خود را اظهار نکند. غنوشی به زبانهای
فرانسه و انگلیسی مسلط است و با زبان فارسی نیز آشناست.
شیخ عبدالفتاح مورو (متولد ۱۳۶۷ق). شیخ مورو وکیل
و سیاستمداری است که تحصیلات خود را در مدرسه صادقیه و ۱، استاد خسروشاهی از برجستهترین پژوهشگران نهضتهای اسلامی معاصر هستند و رفاقتی چهلساله با راشد غنوشی دارند.
۱۶۷
۱۶۸
دانشکده حقوق دانشگاه تونس ادامه داد و فعالیت سیاسی را با همکاری راشد غنوشی در تأسیس حرکت اتجاه اسلامی شروع کرد و چندین بار زندان افتاد و با پیروزی انقلاب تونس بار دیگر به عرصه سیاست برگشت.
شیخ محمد مختار سلامی. او از فقها و مفتیان تونس و عضو فعال مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است و دارای تألیفاتی، مانند «الطب فی ضوء الایمان» است.
شیخ عثمان بطیخ. او مفتی سابق تونس و از علاقهمندان به اندیشه تقریب مذاهب اسلامی است. وی از مخالفان سرسخت اعزام جوانان تونس به سوریه جهت جنگ با نظام بشار اسد بود. از دیگر شخصیتهای دینی بانفوذ تونس میتوان از شیخ محمد شاذلی النیفر، شیخ علی البراق (قاری معروف)، شیخ عبدالرحمن حفیان (از استادان برجسته علم قرائت) و شیخ محمد مشفر (از وعاظ معروف) یاد کرد.
بخش۵. نهادهای اسلامی
مساجد، مزار بزرگان دین، کتاب، جامع زیتونه، منصب افتاء و فقاهت و سنت وقف از مهمترین نهادها و پایگاههای دینی علمی فرهنگی تونس است و آشنایی با آن برای شناخت فرهنگ دینی این کشور ضروری است. شایان ذکر است امروزه، اصطلاح «جامع» در تونس به مسجدی اطلاق میشود که هم نمازهای یومیه و هم نماز جمعه در آن خوانده میشود؛ اما در مسجد فقط نمازهای یومیه اقامه میشود.
مساجد
تونس در قرن اول هجری دارای هفت مسجد به نامهای عقبه، انصار، زیتونه، ابی میسره، ابی عبدالرحمن حبلی، حنش صنعانی و علی بن ریاح لخمی یا مسجد السبت بود (جعیط، ۱۶۳:۲۰۰۴) و در سال ۲۰۰۷ میلادی، به ۱۲۱۶ مسجد افزایش یافته است. جوامع تونس نیز در سال ۱۹۸۷ میلادی، ۱۴۷۷ عدد و در سال ۲۰۰۷ میلادی، به ۳۱۸۶ جامع بالغ شده است، امروزه، حدود ۴۸۷۰ جامع و مسجد در تونس وجود دارد (خبرنامه رایرنی فرهنگی ج. ا. ایران در تونس، شماره ۱۸، خرداد ۱۳۹۱ شمسی). مهمترین مساجد تونس عبارت است از:
مسجد عقبة بن نافع. این مسجد به همراه جامع زیتونه از قدیمیترین مساجد جهان اسلام و از نخستین مراکز آموزش قرآن و علوم اسلامی، بهویژه دانش فقه در شمال آفریقاست و در ساخت آن بسیاری از بقایای کنیسهها و کلیساهای تخریبشده، استفاده شده است، سنگبنای این مسجد را در سال ۵۰ یا ۵۱ قمری عقبه بن نافع گذاشته است. ابن نافع جایگاه معنوی و بلندمرتبهای در میان مسلمانان تونس دارد. توسعه مسجد قیروان در زمان اغلبیان، بهویژه دوران حکومت زیادة الله اول (د۲۲۳ق) بود (جنحانی، ۱۹۶۸: ۱۲۳). منبر چوبی بسیار قدیمی در این مسجد وجود دارد که چوب آن از هندوستان آورده شده است.
a ۱۶۹
جامع زیتونة. این مسجد در شهر تونس قرار دارد و حسان بن نعمان (د۸۶ق)، فاتح تونس، آن را در سال ۷۹ قمری برابر با
۱۷۰
۶۹۸ میلادی ساخته است، ساخت مسجد زیتونه را به اسماعیل بن عبید انصاری، معروف به تاجر الله در سال ۹۳ قمری (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۶۳) و عبیدالله بن حبحاب در سال ۱۱۶ قمری نیز نسبت دادهاند (ابن عاشور، ۱۹۹۱ :۱۰). شهرت جامع زیتونه فقط به اقامه نماز و عبادت نیست؛ بلکه این مسجد پس از جامع قیروان و از سال ۱۲۰ قمری، نقش علمی و فرهنگی درخشانی در طول تاریخ تونس، پس از ورود اسلام به این کشور تاکنون داشته است، جامع زیتونه پیش از جامع الازهر مصر، نخستین مرکز آموزشی اسلام در شمال آفریقاست. مسجد جامع قرطبه زاده مسجد جامع قیروان بود و از مسجد جامع قرطبه، کلیسای سنت یاکوب کمپوستالی متولد شد که الگویی برای دیگر کلیساها در اروپا و امریکا شد (کعاک، ۱۳۸۷ : ۴۰).
مسجد سه در. این مسجد از مساجد قدیمی قیروان است و در سال ۲۵۲ قمری به دست ابن خیرون معافری ساخته شد، سبک معماری دوران اغلبی در بنای این مسجد بسیار است.
جامع صاحب الطابع. این مسجد در شهر تونس قرار دارد و یوسف صاحب طابع از وزرای اصلاحگرا در قرن نوزده میلادی، آن را براساس سبک معماری عثمانی و ایتالیایی ساخته است.
جامع الهواء. این مسجد در دوران حفصیان ساخته شده و در شهر تونس واقع است. بازسازی و مرمت اساسی آن در دوران عثمانیان انجام شد.
جامع صفاقس. این مسجد در شهر صفاقس قرار دارد و تاریخ ساخت آن به دوران اغلبیان میرسد.
جامع القری الجبلیة. این مسجد در جنوب تونس و در دل سنگها و صخرههای کوهستانی ساخته شده و از مساجد بسیار دیدنی است. از دیگر مساجد مشهور تونس میتوان به جامع منستیر، جامع مهدیه، جامع قفصه، جامع جدید (تونس)، جامع کبیر بنزرت، جامع باجه، جامع قصبه (تونس)، جامع تستور، جامع سوسه، جامع محمد بتی (تونس)، جامع سلیمان (تونس) و مساجد بسیار کهن جزیره جربه، مانند جامع حشانی و جامع فضلون اشاره کرد. شایان ذکر است همه مساجد تونس زیر نظر وزارت امور دینی این کشور اداره میشود. پیش از انقلاب کرامت در تونس، در مساجد فقط برای اقامه نمازهای یومیه و نماز جمعه باز بود و هرگونه فعالیت دیگر نیاز به مجوز داشت؛ اما اکنون، مساجد و جوامع این کشور مسلمان آزادی مطلوبی برای فعالیتهای دینی دارند.
کتاب
کتاب همان مکتبخانه آموزش قرآن و از نظر ساختاری شبیه مکتبخانههای قدیمی ایران است. قرائت قرآن، حفظ قرآن و فراگیری احکام شرعی ابتدایی، مهمترین کارکردهای این مراکز مردمنهاد است. این مراکز پیش از استقلال تونس زیر نظر جامع زیتونه اداره میشد و دانشآموختگان زیتونه بر آن اشراف داشتند؛ اما در زمان فرانسویان مدیریت آن به عهده اداره معارف عمومی گذاشته شد (شنتاوی، بیتا: ۶/۹۰). با استقلال تونس و اجرای سیاست لائیک و دینستیزانه بورقیبه و بن علی بسیاری از این مراکز به تعطیلی کشیده شد و فقط تعداد بسیار کمی از کتاب با نظارت
۱، نشانی اینترنتی: http://www.affaires-religieuses.tn
۱۷۱
۱۷۲
نهادهای حکومتی اجازه فعالیت داشتند. روستای بنیخیار از توابع شهر نابل از مهمترین مناطق حفظ قرآن در تونس است. روایت «قالون» از نافع مدنی، قرائت رسمی قرآن در تونس است و تونسیها این قرائت را متواتر میدانند. البته روایت حفص از عاصم نیز رواج دارد.کتاب و جامع زیتونه نقش کلیدی در فرآیند ایجاد و استمرار تعلیمات دینی مذهبی تونس داشتهاند.
جامع زیتونه
جامع زیتونه نخستین دانشگاه اسلامی در شمال آفریقا و از قدیمیترین و مشهورترین مساجد در جهان اسلام است و در کنار جامع الازهر مصر و جامع القرویین مغرب مهمترین پایگاههای نشر اسلام در آفریقا به شمار میرود. حسنی عبدالوهاب مورخ برجسته معاصر تونس میگوید: «همانا، جامع زیتونه، قدیمیترین و باسابقهترین مؤسسه آموزشی عربی است و تاریخ زیتونه با تاریخ بسیاری از خانوادههای تونسیگره خورده است (عیاشی، ۱۰:۲۰۰۳).
با ورود بنیهلال به تونس در قرن پنج قمری و تخریب قیروان، پایگاه آموزش دینی تونس به جامع زیتونه منتقل شد (طاهر، بیتا:۲۱۸)، جامع زیتونه در عصر اغلبیان بازسازی شد و در دوران حفصیان درخشانترین تاریخ شکوفایی خود را شاهد بود.کتابخانه بزرگ شاهی که در عصر ابوزکریا یحیی دوم تأسیس شد و مشتمل بر ۳۰ هزار مجلد بود، به جامع زیتونه منتقل و وقف طلاب شد، مدرسه شماعیه در نزدیک جامع زیتونه و مدارسی، مانند توفیقیه و معرضیه را نیز حفصیان بنیان گذاشتند (ناصری طاهری، ۱۳۷۵: ۳۵۸).
مهمترین مواد درسی جامع زیتونه علوم اسلامی، مانند فقه (مالکی و حنفی)، ادبیات، فلسفه، ریاضی، طب و فلک بود. ابنخلدون از دانشآموختگان و استادان زیتونه بود. با وجود اصلاحات گوناگونی که سیستم آموزشی جامع زیتونه در طول تاریخ به خود دیده است، اما روش آموزشی آن در قرن سیزده هجری با قرن هفت هجری تفاوتی نداشته است (غالی، ۱۴۱۷: ۳۹).
با شروع جنبشهای اصلاحطلب اسلامی در شرق و گسترش آن به غرب جهان اسلام، انجام اصلاحات در روش و محتوای آموزشی زیتونه نیز شروع شد. نخستین منشور آموزشی جدید زیتونه در سال ۱۸۴۲ احمد بای و دومین حرکت اصلاحی را نیز خیرالدین پاشا در ۱۸۷۶ میلادی انجام داد. تدریس علوم جدید درکنار علوم قدیم از مهمترین محورهای این اصلاحات بودکه البته با مقاومت برخی از بزرگان محافظهگرای شیوخ زیتونه مواجه شد و روند اصلاحات در زیتونه را بهخصوص در فاصله سالهای۱۹۱۲ تا ۱۹۵۱ میلادی با افتوخیزهای متعددی همراه کرد (عیاشی، ۲۰۰۳: ۷۱). سرانجام نظام آموزشی زیتونه در سال ۱۹۱۲ میلادی، از شکل سنتی خارج شد و به سه مرحله ابتدایی (شهادهالاهلیه)، متوسطه (شهادةالتحصیل)، و عالی (شهادةالعالمیه) تقسیم شد. مقطع ابتدایی شامل فارغالتحصیلان زیتونه و مدرسان این مرحله بود که حقوقی دریافت نمیکردند. مقطع متوسطه دارای ۱۲ مدرس مالکی و حنفی و یک معلم تجوید بودکه حقوق مختصری به آنها داده میشد؛ سی استاد نیز امر آموزش را در سطح عالی بر عهده داشتند و حقوق خوبی دریافت میکردند. برخی از دروس جامع زیتونه در رشتههای گوناگون به این شرح بوده است:
۱۷۳
۱۷۴
تفسیر: «اسرارالتنزیل» از بیضاوی و «شرح الجلالین».
حدیث: «صحیح بخاری» با شرح قسطلانی، «صحیح مسلم» با شرح الابی و «الشفاء» قاضی عیاض با شرح خفاجی.
سیره: «المواهب اللدنیة» قسطلانی با شرح زرقانی و «السیرة الکلاعیة».
توحید: شرح جرجانی بر «المواقف عضدالدینایجی»، شرح تفتازانی بر «عقاید عمر نسفی و الکبری» از شیخ سنوسی. فقه: «تبیین الحقائق» از عثمان زیلعی، شرح «کنز الدقائق» از عبدالله نسفی، «الدرر (شرح الغرر)» شرح سیدی عبدالباقی و شرح محمد خرشی بر «المختصر خلیل». تصوف: «الاحیاء» از غزالی. نحو: «مغنی اللبیبابن» از هشام.
علم معانی و بیان: جزء سوم از کتاب «المفتاح» از یوسف سکاکی با شرح جرجانی و «المطول» از تفتازانی.
علم لغت و انشاء و ادب: «المزهر» از سیوطی، «فقه اللغه» از عبدالملک ثعالبی، شرح مرزوقی بر «دیوان الحماسة و المثل الثائر» از ابن أثیر.
قرائت قرآن و تجوید و دروس دیگری مانند فقه و اصول، فرایض، میقات، نحو، صرف، تاریخ، جغرافیا (کتب ابنخلدون و ابن خطیب)، رسم، خط، عروض، منطق، آدابالبحث، حساب، هندسه (براساس مذهب اقلیدس و کتب خواجه نصیر طوسی)، هیئت و مساحت نیز از دیگر مواد آموزشی جامع زیتونه بوده است. برخی از کتابها نیز، مانند «فروع المعرفة لاحد عشر» در جامع
الازهر و جامع زیتونه تدریس میشده است.
استادان زیتونه از میان علمای مالکی و حنفی انتخاب میشدند و انجام مناظرههای علمی بهخصوص بین اصیلیین (شیوخ زیتونه پایتختنشین) و افاقیین (شیوخ دیگر شهرهای تونس) رواج داشت و شیوخ اهل پایتخت به تلاش برای جلوگیری از شهرتیافتن افاقیین متهم بودند (روزنامة الصریح، جمعه، ۱۲/۰۹/۲۰۰۸: ۲۲). استادی که همه منابع آموزشی را تدریس میکرد، «معلم الأصلیین» خوانده میشد و «المدرس الاول» نیز به کسی اطلاق میشد که علم تجوید را تدریس میکرد (شنتاوی، بیتا: ۶/۹۲).
زیتونیهایی که قرائت قرآن را فرامیگرفتند مدرکی معادل لیسانس به نام «تطویع» به آنها داده میشد. روش تدریس در جامع زیتونه بر محور القاء مسئله و سپس تطبیق آن بر کتاب بود (سنوسی، ۱۴۰۱: ۲۲).
جامع زیتونه سالانه دو ماه از تابستان، ماه رمضان، ایامالجمع، ایامالتشریق، اعیاد فطر و قربان (با چهار روز پس از آن)، عرفه (با دو روز پیش از آن)، عاشورا، یازده، دوازده و سیزده ربیعالاول تعطیل بود.
زیتونه در آغاز اشغال تونس از سوی فرانسه در سال ۱۸۸۱، دارای ۶۰۰ طلبه بود و این تعداد در سال ۱۹۳۳ میلادی، به رقم ۳۶۵۰ طلبه افزایش یافت (عیاشی، ۲۰۰۳: ۱۴۴). این سرگذشت جامع زیتونه پیش از استقلال تونس بود؛۲ اما این مرکز اسلامی و شکلگیری ۱، قرائة القرآن و تسمیعه.
۲، جهت اطلاع بیشتر از تاریخ زیتونه میتوانید به کتاب: (معموری، طاهر؛ دانشگاه زیتونه: تاریخ فرهنگ و علوم اسلامی در دوران حکمرانی خاندان حفص و ترکان (۶۰۳ - ۱۲۰۶ ه./ ۱۱۱۷ - ۱۷۰۵م.)؛ ترجمه زهرا خسروی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۸) مراجعه فرمایید.
3 ۱۷۵
جریان اصلاحات آموزشی در آن که متأثر از جریان اصلاحات
در جهان اسلام بود و از سال ۱۹۲۹ میلادی با هدف راهاندازی پژوهشهای جدید در ساختار آموزشی آن شروع شده بود، در سال ۱۹۵۶ میلادی و با رویکارآمدن حبیب بورقیبه سرنوشت دیگری پیدا کرد. بزرگان زیتونه از سال ۱۹۴۵ میلادی نقش مهمی در شکلگیری حرکتهای اصلاحطلبانه تونس داشتند؛ اما با استقلال این کشور و رویکارآمدن حبیب بورقیبه با بیمهری و مخالفت او مواجه شدند. بورقیبه با ادعای اصلاح ملی نظام آموزشی تونس و یکپارچهکردن برنامههای آن به سراغ جامع زیتونه رفت و در ۲۶ آوریل ۱۹۵۶ میلادی دستور داد نام زیتونه از مؤسسة الجامعالاعظم به الجامعه الزیتونه (دانشگاه زیتونه) تغییر یابد؛ اما دو سال بعد و در تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۵۸ میلادی، دستور تعطیلی جامع زیتونه را با هدف یکسانسازی ملی نظام آموزشی صادرکرد و چراغ فروزان نهاد مهم آموزش علوم اسلامی در تونس را خاموش کرد. این اقدام بورقیبه ضربهای مهلک بر نظام آموزش سنتی دینی تونس بود و با مخالفت بسیاری از علما و شیوخ زیتونه همراه شد و بسیاری از شیوخ زیتونه تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفتند.۱ با این اقدام بورقیبه جایگاه علمی تاریخی جامع زیتونه که نظامی همانند نظام حوزوی در ایران
داشت و شاخههای آن در بسیاری از شهرهای تونس فعال بود تا سطح
یک مرکز دانشگاهی با اختیارات بسیار محدود تنزل یافت و بسیاری از فروع آن در دیگر شهرهای تونس به دبیرستان تبدیل شد.
۱۷۶
۱، علامه شیخ عبدالحمید طه منیف از علماء بزرگ زیتونه بود که تحت تعقیب قرار گرفت و به الجزایر گریخت و پس از سالها به تونس بازگشت. نگارنده ایشان را کرارا ملاقات و از نزدیک خاطرات او را شنیده است. جالب است که مرحوم منیف در مقدمه کتاب داستانی خود به نام «سر المعرکه» که در سال ۱۹۵۷ میلادی چاپ شده است، بورقیبه را مجاهد بزرگ و زعیم امت میخواند.
با تأسیس دانشگاه تونس در ۳۱ مارس ۱۹۶۰ میلادی جامع زیتونه در ۱ مارس ۱۹۶۱ میلادی به دانشکده زیتونی شریعت و اصول دینا تغییر نام داد و زیر نظر نظام دانشگاهی تونس قرار گرفت با مرگ بورقیبه و با رویکارآمدن زینالعابدین بن علی، جامع زیتونه در سال ۱۹۸۷ به دستور بن علی بازگشایی شد؛ اما هنوز هشت ماه بیشتر از شروع به کار آن نگذشته بودکه دستور تعطیلی زیتونه صادر شد و این وضعیت تا تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۱۲ میلادی، که انقلاب تونس دستور بازگشایی جامع زیتونه را صادر کرد، ادامه داشت: پس از پیروزی انقلاب، مدیران جدید دانشگاه زیتونه اعلام کردند که احیای عظمت تاریخی جامع زیتونه از اهداف ملی انقلابیون تونس است.
مقام افتاء
فقه اسلامی از طریق برخی صحابه و تابعان، مانند معبد بن عباس، عبدالله بن زبیر و عقبه بن نافع که در فتوحات إفریقیه شرکت داشتند، وارد تونس شد؛ اما این عمر بن عبدالعزیز (د۱۰۱ق) بود که با اعزام ده نفر از فقیهان مدینه، مانند عبدالله بن رافع تنوخی و عبدالرحمن بن زیاد معافری نقش مهمی در آموزش و آشنایی بربرهای تازهمسلمانشده افریقیه با قرآن کریم و احکام فقهی ایفا کرد؛ اینگونه بود که پس از سالها افرادی در قیروان به آموزش عقاید و احکام مشغول شدند و مسائل فقهی، بهویژه فقه مالکی و حنفی را در تونس گسترش دادند.
برخی از فقهای تونس، مانند عبدالله بن فروخ فارسی (د۱۷۶ق)، سقلاب بن زیاد همدانی قیروانی (د۱۹۳ق)، اسد بن فرات، ۱، الکلیه الزیتونیه للشریعه و اصول الدین
۱۷۷
۱۷۸
عباس بن ابی ولید، عیسی بن مسکین بن منظور إفریقی و محمد بن عثمان خراسانی (د۳۱۸ق) ایرانیتبار بودند. پیش از استقلال تونس، انتخاب مفتی بر عهده علما و شیوخ زیتونه بود؛ اما پس از استقلال، این منصب زیرمجموعه حکومت قرار گرفت و انتخاب مفتی یکی از وظایف رئیس حکومت اعلام شد و مقرر شد تونس فقط دارای یک مفتی باشد.
منصب «مفتی الدیار التونسیه» به تاریخ ۲۸ فوریه ۱۹۵۷ میلادی در روزنامه رسمی حکومت چاپ شد. این پست دولتی در ۶ آوریل ۱۹۶۲ میلادی، بهعنوان «مفتی الجمهوریة» تغییر نام داد، وظیفه مفتی تونس عبارت است از: تنظیم شعائر دینی، مانند اعلام حلول ماه رمضان و اعیاد فطر و قربان، پاسخ به استفتائات، جمعآوری زکات، مشاورهدادن به دولت در امور اسلامی، دادن گواهیهای مربوط به تازهمسلمانان، جذب غیرمسلمانان در نهادهای اسلامی و نماینده کشور در همایشهای بینالمللی با هدف تبیین دیدگاههای رسمی حکومت درباره مسائل جهان اسلام.
تاکنون هشت مفتی، منصب افتاء را از زمان استقلال تونس عهدهدار بودهاند که اسامی آنها عبارت است از: شیخ محمد عزیز جعیط (۱۹۵۷-۱۹۶۰م)، شیخ محمد فاضل بن عاشور (۱۹۶۲-۱۹۷۰ م)، شیخ محمدهادی بلقاضی (۱۹۷۰-۱۹۷۶ م)، شیخ محمد حبیب بالخوجه (۱۹۷۶-۱۹۸۴ م)، شیخ محمد مختار سلامی (۱۹۸۴-۱۹۸۸ م)، شیخکمالالدین جعیط (۱۹۹۸-۲۰۰۸ م)، عثمان بطیخ (۲۰۰۸-۲۰۱۳ م) و شیخ حمدا سعید (۲۰۱۳-تاکنون).
سنت وقف
سنت اسلامی وقف موسوم به «احباس» تا پیش از استقلال تونس در این کشور جاری و ساری بوده است. اعیان موقوفه «حبوس» نامیده میشود؛ این سنت از دوره حفصیان، رواج بسیاری در تونس یافت (شریف، ۱۹۹۳: ۵۶) و حکومت عثمانی، بهویژه در دوران وزارت خیرالدین تونسی، در دادن نقش اجتماعی و دینی بیشتر به موقوفات نقش مهمی را ایفا کرد.
مؤسسهای در سال ۱۸۷۴ میلادی برای رسیدگی به موقوفات تأسیس شد و در سال ۱۹۲۴ میلادی نظام آن بازبینی شد و به سه گونه اجاره دائم، استبدال نوعی یا نقدی و اجاره بهصورت طولانی اداره میشد (نشتاوی، بیتا: ۶/۸۸)؛ بیشترین عایدات موقوفات در اختیار نهادهای جریان تصوف بود. درآمدهای بهدستآمده از موقوفاتی مانند باغ، خانه، مزرعه و نخلستان در اختیار طرق صوفیه قرار میگرفت و افرادی موسوم به «خماسه» این درآمدها را اداره میکردند و آن را در اختیار شیخ قرار میدادند؛ مثلا طریقه قادریه در شهرهای توزر و نفطه، نخلستانهای بسیاری داشتند؛ تیجانیها نیز در شهرهای بوعراده و کاف دارای بوستانها و باغهای میوه بودند، پس از انقلاب کرامت، تلاش میشود تا سنت وقف احیاء شود.
بخش۶. نهادهای غیر اسلامی
امروزه، کمتر از دو هزار نفر یهودی در تونس، بهویژه در جزیره جربه زندگی میکنند. مهمترین کنیسههای تونس به شرح زیر است: 1. Les domestiques
۱۷۹
ر.
کنیسه غریبه
این معبد باستانی در سال ۵۶۶ ق. م در جزیره جربه ساخته شده است و سالانه یهودیان بسیاری برای انجام مراسم عبادی در آن گرد هم میآیند.این معبد که بهشدت از سوی نیروهای امنیتی تونس محافظت میشود در ۱۱ آوریل سال ۲۰۰۲ میلادی هدف عملیات تروریستی قرار گرفت و بیش از چهل کشته و مجروح بر جایگذاشت.
کنیسه تونس
این معبد در شهر تونس قرار دارد و مهمترین مرکز دینی یهودیان تونس در پایتخت است که ساخت آن پنج سال طول کشید و در سال ۱۹۳۸ میلادی به پایان رسید. نیروهای امنیتی تونس بهصورت شبانهروز از آن حفاظت میکنند.
کنیسه مروج
این کنیسه نیز در منطقه حفصیه پایتخت قرار دارد و در سال ۱۹۶۷ میلادی از سوی تظاهرکنندگان تونسی به آتش کشیده شد.
کلیسای کاتدرائیه
امروزه، تقریبا ۲۵ هزار مسیحی که بیشترشان ریشه اروپایی دارند، در تونس زندگی میکنند و مذهب کاتولیک بیشترین تعداد مسیحیان را به خود اختصاص داده است. مسیحیان درمجموع کمتر از ده کلیسا در تونس دارند.کلیسای «کاتدرائیه» در پایتخت تونس، مهمترین کلیسای مسیحیان است.
۱۸۰