جنبش اسلامی افغانستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
داود خان در سال ۱۹۷۳، با کمک جناح پرچم حزب دمکراتیک خلق افغانستان کودتا کرد و رژیم سلطنتی را سرنگون ساخت و نظام جمهوری اعلام کرد. داود خان و بهویژه حزب پرچم (که وزارت کشور را در اختیار داشت) پس از نابودی محمدهاشم میوندوال و طرفدارانش، در تعقیب حریف عمده دیگر خود، یعنی اعضای جنبش اسلامی برآمدند که قبلا مقابله و مبارزه مؤثری با حزب دمکراتیک خلق افغانستان (دو جناح خلق و پرچم) کرده بودند و حال که اعضای حزب خلق فرصت به دست آورده بودند در صدد انتقامگیری برآمدند. دکتر محمد نیازی مدتی پس از کودتای داود خان دستگیر شد و سایر اعضای جنبش هم تحت تعقیب قرار گرفتند. عدهای دستگیر و عدهای موفق به فرار شدند. برهانالدین ربانی و برخی از دانشجویان، مانند گلبدین حکمتیار و احمدشاه مسعود موفق به فرار شده و به پاکستان رفتند و در پاکستان از سوی ذوالفقار علی بوتو مورد استقبال قرار گرفتند و به آنان فرصت داده شد تا در عملیات ضد [[دولت افغانستان]] فعالیت کنند. حزب جماعت اسلامی به رهبری مولانا ابوالعلا مودودی نیز از آنان طرفداری کرد. | داود خان در سال ۱۹۷۳، با کمک جناح پرچم حزب دمکراتیک خلق افغانستان کودتا کرد و رژیم سلطنتی را سرنگون ساخت و نظام جمهوری اعلام کرد. داود خان و بهویژه حزب پرچم (که وزارت کشور را در اختیار داشت) پس از نابودی محمدهاشم میوندوال و طرفدارانش، در تعقیب حریف عمده دیگر خود، یعنی اعضای جنبش اسلامی برآمدند که قبلا مقابله و مبارزه مؤثری با حزب دمکراتیک خلق افغانستان (دو جناح خلق و پرچم) کرده بودند و حال که اعضای حزب خلق فرصت به دست آورده بودند در صدد انتقامگیری برآمدند. دکتر محمد نیازی مدتی پس از کودتای داود خان دستگیر شد و سایر اعضای جنبش هم تحت تعقیب قرار گرفتند. عدهای دستگیر و عدهای موفق به فرار شدند. برهانالدین ربانی و برخی از دانشجویان، مانند گلبدین حکمتیار و احمدشاه مسعود موفق به فرار شده و به پاکستان رفتند و در پاکستان از سوی ذوالفقار علی بوتو مورد استقبال قرار گرفتند و به آنان فرصت داده شد تا در عملیات ضد [[دولت افغانستان]] فعالیت کنند. حزب جماعت اسلامی به رهبری مولانا ابوالعلا مودودی نیز از آنان طرفداری کرد. | ||
جنبش اسلامی دو شعبه شد: جمعیت اسلامی و حزب اسلامی؛ ولی هر دو شعبه به مبارزه پرداختند و دامنه فعالیت خود به داخل افغانستان توسعه دادند و در سال ۱۹۷۵، طرح سرنگونی دولت داود خان را ریختند، اما این طرح ناکام شد و عدهای از اسلامگرایان دستگیر، زندانی یا اعدام شدند و تعدادی دوباره به پاکستان فرار کردند و در سال ۱۹۷۹، به [[افغانستان]] بازگشتند. نیازی نیز در زمان داود خان به شهادت رسید.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی | جنبش اسلامی دو شعبه شد: جمعیت اسلامی و حزب اسلامی؛ ولی هر دو شعبه به مبارزه پرداختند و دامنه فعالیت خود به داخل افغانستان توسعه دادند و در سال ۱۹۷۵، طرح سرنگونی دولت داود خان را ریختند، اما این طرح ناکام شد و عدهای از اسلامگرایان دستگیر، زندانی یا اعدام شدند و تعدادی دوباره به پاکستان فرار کردند و در سال ۱۹۷۹، به [[افغانستان]] بازگشتند. نیازی نیز در زمان داود خان به شهادت رسید.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص 327-330.</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == |
نسخهٔ ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۳
بعد از تلاشهای سید جمالالدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده و بسیاری دیگر از علما در ایران وکشورهای دیگر، در اوایل قرن بیستم، در مصر، ایران و برخی کشورهای اسلامی جنبشهای اسلامی برای بیداری مردم و مقابله با استعمار خارجی و استبداد داخلی شکلگرفت. شیخ حسن البنا در مصر تبلیغ میکرد. او جمعیت اخوانالمسلمین را برای مقابله با نفوذ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی غرب و نیز افکار مارکسیستی به وجود آورد. شکست اعراب در برابر اسرائیل در ۱۹۴۷، نهضت اسلامی را بیشازپیش تقویت کرد و در سایر کشورهای اسلامی توسعه داد. در پاکستان جماعت اسلامی ابوالعلا مودودی شکلگرفت و در افغانستان توسط علمایی مانند شهید بلخی و دیگران دنبال شد. در این دوران عدهای از محصلان برای ادامه تحصیل به مصر رفتند و در جامعهالازهر و سایر مؤسسات آموزشی به تحصیل پرداختند و در حلقههای اخوانی وارد شدند و پس از بازگشت به افغانستان، حلقههای مشابهی را در دانشگاه کابل و مراکز دینی ایجاد کردند که بعدها به جمعیت جوانان مسلمان یا جمعیت اسلامی مشهور شد: از این جمله غلاممحمد نیازی بود. نیازی در ولایت غزنی متولد شد و برای ادامه تحصیل به کابل آمد و در مدرسه حنفیه به تحصیل پرداخت و بعد در زمره گروه شاگردان ممتاز برای ادامه تحصیل به الازهر در مصر اعزام شد و در دانشکده اصول دین درس خواند و در این ضمن با «اخوان المسلمین» آشنا شد. پس از تکمیل تحصیلات به افغانستان بازگشت و در دانشکده شرعیات (یا الهیات) کابل مشغول به تدریس شد و سپس به ریاست آن رسید و ضمن آن به فعالیتهای سیاسی و تبلیغی نیز پرداخت. در ابتدا، دکتر محمد نیازی که «استاذ» نامیده میشد و عدهای دیگر از کسانی که در دانشگاه الازهر تحصیل و در دانشگاه کابل تدریس میکردند، مانند برهانالدین ربانی و توانا جنبش اسلامی را بنیانگذاشتند. روشنفکران دیگری مانند صبغتالله مجددی، منهاجالدینگهیج، عبدالرب رسول سیاف، یونس خالص، مولوی فیضانی و قاضی هدایت نیز با آن همکاری میکردند. اعضای این جنبش به تبلیغات اسلامی و بیداری عمومی پرداختند و مجله شرعیات را نیز منتشر ساختند، بعد دایره فعالیت خود را به خارج از دانشگاه و سایر مناطق افغانستان گسترش دادند و علاوه بر تبلیغات و فعالیتهای ضد رژیم، رهبری نهضت ضد کمونیستی را نیز برعهده گرفتند.
جنبش اسلامی در زمان نخستوزیری داود خان آغاز به کار کرد و ابتدا بهصورت مخفی با نام جمعیت اسلامی (نهضت اسلامی نیز گفته میشد) فعالیت میکرد. پس از برکناری داود خان از نخستوزیری در ۱۹۶۳ و آزادیهای سیاسی- اجتماعی بیشتری که از ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۳ به جامعه داده شد و به دهه دمکراسی معروف است، زمینه برای توسعه فعالیت جنبش اسلامی فراهم شد. یکی از محورهای مهم فعالیتهای جنبش اسلامی، مبارزه با حزب دمکراتیک خلق افغانستان و ایدئولوژی مارکسیسم بودکه بهتازگی در افغانستان توسعه مییافت.
در سال ۱۳۴۸/ ۱۹۶۹، دانشجویان و عدهای از اساتید (مانند نیازی، ربانی، توانا و سیاف نهضت جوانان مسلمان را در دانشگاه کابل برای دفاع از ارزشهای اسلامی شکل دادند. یکی از محورهای کاری این نهضت نیز مقابله و مبارزه با کمونیسم بود؛ بنابراین کمونیستها از دشمنان اصلی جنبش اسلامی و مبارزان مسلمان بودند.
داود خان در سال ۱۹۷۳، با کمک جناح پرچم حزب دمکراتیک خلق افغانستان کودتا کرد و رژیم سلطنتی را سرنگون ساخت و نظام جمهوری اعلام کرد. داود خان و بهویژه حزب پرچم (که وزارت کشور را در اختیار داشت) پس از نابودی محمدهاشم میوندوال و طرفدارانش، در تعقیب حریف عمده دیگر خود، یعنی اعضای جنبش اسلامی برآمدند که قبلا مقابله و مبارزه مؤثری با حزب دمکراتیک خلق افغانستان (دو جناح خلق و پرچم) کرده بودند و حال که اعضای حزب خلق فرصت به دست آورده بودند در صدد انتقامگیری برآمدند. دکتر محمد نیازی مدتی پس از کودتای داود خان دستگیر شد و سایر اعضای جنبش هم تحت تعقیب قرار گرفتند. عدهای دستگیر و عدهای موفق به فرار شدند. برهانالدین ربانی و برخی از دانشجویان، مانند گلبدین حکمتیار و احمدشاه مسعود موفق به فرار شده و به پاکستان رفتند و در پاکستان از سوی ذوالفقار علی بوتو مورد استقبال قرار گرفتند و به آنان فرصت داده شد تا در عملیات ضد دولت افغانستان فعالیت کنند. حزب جماعت اسلامی به رهبری مولانا ابوالعلا مودودی نیز از آنان طرفداری کرد.
جنبش اسلامی دو شعبه شد: جمعیت اسلامی و حزب اسلامی؛ ولی هر دو شعبه به مبارزه پرداختند و دامنه فعالیت خود به داخل افغانستان توسعه دادند و در سال ۱۹۷۵، طرح سرنگونی دولت داود خان را ریختند، اما این طرح ناکام شد و عدهای از اسلامگرایان دستگیر، زندانی یا اعدام شدند و تعدادی دوباره به پاکستان فرار کردند و در سال ۱۹۷۹، به افغانستان بازگشتند. نیازی نیز در زمان داود خان به شهادت رسید.[۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 327-330.