سلاجقه سوریه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « ====سلاجقه (Seljuk) (1037-1194م.)==== امپراتوری سلجوقی، حکومتی ترک‌تبار، با فرهنگ ترکی-ایرانی و سنی مذهب بود که ایل «قینیق» (''Qiniq'') از تُرکان «اُغوز» (''Oghuz'') باغلبه بر ترکان غزنوی، در خراسان بنا نهادند و پس از دریافت مشروعیت از خلافت عباسی در بغداد، توسعه...» ایجاد کرد)
 
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
خط ۱۳: خط ۱۳:
سلطان ملکشاه اول (سلطنت: 1070-1092م.) در سال 1071 م. با ارسال سپاهی به فرماندهی «آتسیز بن اُواق» (''Atsiz ibn Uwaq'') حاکم فاطمی حلب را شکست داد و شام را اشغال کرد؛ پس از آن در 1076م. دمشق را نیز تصرف کرد؛ اما پس از مرگ او، پسرانش، احمد، محمود و محمد و برادرزاده­اش توتوش پسر الپ ارسلان و نیز قلیچ ارسلان پسر قُتَلمیش(''Qutalmish'')،  به منازعه پرداختند و دیری نپایید که امپراتوری سلجوقی به حکومت­های مستقل و متعدد تقسیم شد؛ در خراسان «احمد سنجر»، در فارس «محمود»، در عراق «محمد بورکی­یاریق»، در آناتولی «قلیچ ارسلان».
سلطان ملکشاه اول (سلطنت: 1070-1092م.) در سال 1071 م. با ارسال سپاهی به فرماندهی «آتسیز بن اُواق» (''Atsiz ibn Uwaq'') حاکم فاطمی حلب را شکست داد و شام را اشغال کرد؛ پس از آن در 1076م. دمشق را نیز تصرف کرد؛ اما پس از مرگ او، پسرانش، احمد، محمود و محمد و برادرزاده­اش توتوش پسر الپ ارسلان و نیز قلیچ ارسلان پسر قُتَلمیش(''Qutalmish'')،  به منازعه پرداختند و دیری نپایید که امپراتوری سلجوقی به حکومت­های مستقل و متعدد تقسیم شد؛ در خراسان «احمد سنجر»، در فارس «محمود»، در عراق «محمد بورکی­یاریق»، در آناتولی «قلیچ ارسلان».


در سوریه «ابوسعید تاج الدوله توتوش» (''Tutush'') (1040-1095م.) - که به کمک سردار سلجوقی، والی شام، آق‌سُنقُر حاجب (''Aq Sunqur'') برای رویارویی با فاطمیون مصر رفته بود- از فرصت مرگ ملکشاه استفاده کرد و آق‌سنقر را محبوس نموده و به قتل رساند و خود اعلام استقلال کرد.
در [[سوریه]] «ابوسعید تاج الدوله توتوش» (''Tutush'') (1040-1095م.) - که به کمک سردار سلجوقی، والی شام، آق‌سُنقُر حاجب (''Aq Sunqur'') برای رویارویی با فاطمیون [[مصر]] رفته بود- از فرصت مرگ ملکشاه استفاده کرد و آق‌سنقر را محبوس نموده و به قتل رساند و خود اعلام استقلال کرد.


آق‌سنقر از همراهان و یاران نزدیک ملکشاه و حاجب او بود و لقب قسیم‌الدوله و نیز فرمان امارت بر حلب را از او داشت و در لشکرکشی ملکشاه به اورشلیم، از فرماندهان سپاه او بود.
آق‌سنقر از همراهان و یاران نزدیک ملکشاه و حاجب او بود و لقب قسیم‌الدوله و نیز فرمان امارت بر حلب را از او داشت و در لشکرکشی ملکشاه به اورشلیم، از فرماندهان سپاه او بود.

نسخهٔ ‏۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۰

سلاجقه (Seljuk) (1037-1194م.)

امپراتوری سلجوقی، حکومتی ترک‌تبار، با فرهنگ ترکی-ایرانی و سنی مذهب بود که ایل «قینیق» (Qiniq) از تُرکان «اُغوز» (Oghuz) باغلبه بر ترکان غزنوی، در خراسان بنا نهادند و پس از دریافت مشروعیت از خلافت عباسی در بغداد، توسعه راآغاز نمودند.

وسعت قلمرو سلجوقیان از شرق تا کوه‌های هندوکش، از غرب تا فلات آناتولی و شام، از شمال تا آسیای مرکزی و از جنوب تا خلیج فارس ادامه داشت.[140]


پرچم سلاجقه بانقش عقاب دوسر


اهمیت دولت سلجوق در تاریخ شام، از آن جهت است که با حضور ایشان در غرب و شمال فرات، فرهنگ و زبان ترکی - ایرانی تا دروازه­های اروپا به شدت توسعه و استقرار یافت.

سلطان ملکشاه اول (سلطنت: 1070-1092م.) در سال 1071 م. با ارسال سپاهی به فرماندهی «آتسیز بن اُواق» (Atsiz ibn Uwaq) حاکم فاطمی حلب را شکست داد و شام را اشغال کرد؛ پس از آن در 1076م. دمشق را نیز تصرف کرد؛ اما پس از مرگ او، پسرانش، احمد، محمود و محمد و برادرزاده­اش توتوش پسر الپ ارسلان و نیز قلیچ ارسلان پسر قُتَلمیش(Qutalmish)،  به منازعه پرداختند و دیری نپایید که امپراتوری سلجوقی به حکومت­های مستقل و متعدد تقسیم شد؛ در خراسان «احمد سنجر»، در فارس «محمود»، در عراق «محمد بورکی­یاریق»، در آناتولی «قلیچ ارسلان».

در سوریه «ابوسعید تاج الدوله توتوش» (Tutush) (1040-1095م.) - که به کمک سردار سلجوقی، والی شام، آق‌سُنقُر حاجب (Aq Sunqur) برای رویارویی با فاطمیون مصر رفته بود- از فرصت مرگ ملکشاه استفاده کرد و آق‌سنقر را محبوس نموده و به قتل رساند و خود اعلام استقلال کرد.

آق‌سنقر از همراهان و یاران نزدیک ملکشاه و حاجب او بود و لقب قسیم‌الدوله و نیز فرمان امارت بر حلب را از او داشت و در لشکرکشی ملکشاه به اورشلیم، از فرماندهان سپاه او بود.

سلطنت توتوش در شام تنها هفت سال به طول انجامید و در منازعه با برکیارق، کشته شد. پس از مرگ او، پسرش «فخرالمُلک رضوان» (حکومت: 1095- 1113م.) حکومت بر شام را به ارث برد؛ اما چندی بعد  برادرش«ابونصر شمس المُلک دوقاق» (Duqaq) (حکومت: 1095-1104م.) برای مدت کوتاهی – تا زمانی که ترور شد- دمشق  را از او گرفت و اعلام استقلال کرد. رضوان به اسماعلییان گرایش پیدا کرد و آنها را مورد حمایت قرار داد. ترور دوقاق که به دست فداییان اسماعیلی صورت گرفت، نخستین حضور تروریسم در تاریخ دمشق است.

پس از رضوان، پسر 18 ساله­اش، الب ارسلان الاخرص، با کمک اتابک[141] «آقسُنقر البُرسوقی» (Aqsunqur al-Bursuqi)[142] بر حکومت حلب دست یافت. این شاهزاده نیز یک سال بیشتر نپایید و البرسوقی فرزند شش ساله او رابر تخت نشاند؛ اما خود نیز به جهت اذیت و آزار اسماعیلیان نزاری و ایجاد محدودیت برای آنها، در جامع موصل، مورد ترور فداییان واقع شد.[143]

نخستین یورش صلیبی با استفاده از همین خلأ قدرت شکل گرفت و صلیبیان توانستند بین سالهای 1098 تا 1124 م. انطاکیه در آناتولی را تا اورشلیم و «الکَرَک»[144] در غرب رود اردن و نیز سواحل سوریه را اشغال کنند .