دوران حکومت های هم ستیز: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''''دوران حکومت­‌های هم­‌ستیز(221-476 پیش از میلاد)'''''
=== '''دوران حکومت­‌های هم­‌ستیز(221-476 پیش از میلاد)''' ===
با پایان قرن پنجم پیش از میلاد و ایجاد ثبات سیاسی بیشتر، تنها هفت حکومت قدرتمند باقی ماندند. سال­‌هایی که این قدرت­‌ها با هم درگیر جنگ و ستیز بودند، به دوران ''حکومت­‌های­'' هم‌­ستیز(Warring States Period) معروف است. تا سال 256 پیش از میلاد از سلسله‌­ی جو تنها اسمی باقی ماند و قدرت جزیی در اختیار پادشاه بود و قدرت واقعی در اختیار پادشاهان مناطق قرار داشت. با متحد شدن مناطق هم­جواری از این حکومت‌­های­ هم‌­ستیز هم­چون سی­چوان(Sichuan) و لیائونینگ(Liaoning) ، این مناطق تحت سیستم فرماندهی نظامی اداره می‌­شدند، سیستمی که هنوز هم تا حدودی در تقسیمات استانی و شهرستانی برخی از مناطق چین دیده می­‌شود. تکامل نهایی این دوران با عصر اینگ­جِنگ(Yingzheng) پادشاه منطقه­ ی چین(Qin) آغاز شد. در سال 214 میلادی، چین­شی­خوانگ(Qin Shi Huang)، با متحد ساختن شش کشور دیگر و ضمیمه کردن سایر مناطق، توانست سلسله ­ی چین را پایه گذاری و خود را به ­عنوان نخستین امپراتور سراسر چین اعلام نماید. دوران کشورهای هم‌­ستیز، اگرچه از نظر سیاسی و ثبات اجتماعی دوره­‌ی نا آرام و متلاطمی بود، ولی در تاریخ اندیشه­‌ی چینی پرشکوه‌­ترین عصر به­‌شمار می­‌رفت، زیرا در این دوره نظام­‌های اخلاقی و فلسفی بسیاری پدید آمد که تأثیری پایدار در فرهنگ شرق دور داشت. ظهور مکاتبی که آن­ها را «صدمکتب» می­‌نامند، همزمان با تلاش برای مرگ عصر برده داری و در همین دوران صورت گرفت<ref>پاتریک، چارلز؛ جرالد، فیتز (1367). تاریخ فرهنگ چین. ترجمه ­ی اسماعیل دولتشاهی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.</ref>.


با پایان قرن پنجم پیش از میلاد و ایجاد ثبات سیاسی بیشتر، تنها هفت حکومت قدرتمند باقی ماندند. سال­‌هایی که این قدرت­‌ها با هم درگیر جنگ و ستیز بودند، به دوران ''حکومت­‌های­'' هم‌­ستیز(Warring States Period) معروف است. تا سال 256 پیش از میلاد از سلسله‌­ی جو تنها اسمی باقی ماند و قدرت جزیی در اختیار پادشاه بود و قدرت واقعی در اختیار پادشاهان مناطق قرار داشت. با متحد شدن مناطق هم­جواری از این حکومت‌­های­ هم‌­ستیز هم­چون سی­چوان(Sichuan) و لیائونینگ(Liaoning) ، این مناطق تحت سیستم فرماندهی نظامی اداره می‌­شدند، سیستمی که هنوز هم تا حدودی در تقسیمات استانی و شهرستانی برخی از مناطق چین دیده می­‌شود. تکامل نهایی این دوران با عصر اینگ­جِنگ(Yingzheng) پادشاه منطقه­ی چین(Qin) آغاز شد. در سال 214 میلادی، چین­شی­خوانگ(Qin Shi Huang)، با متحد ساختن شش کشور دیگر و ضمیمه کردن سایر مناطق، توانست سلسله­ی چین را پایه گذاری و خود را به­عنوان نخستین امپراتور سراسر چین اعلام نماید. دوران کشورهای هم‌­ستیز، اگرچه از نظر سیاسی و ثبات اجتماعی دوره­‌ی نا آرام و متلاطمی بود، ولی در تاریخ اندیشه­‌ی چینی پرشکوه‌­ترین عصر به­‌شمار می­‌رفت، زیرا در این دوره نظام­‌های اخلاقی و فلسفی بسیاری پدید آمد که تأثیری پایدار در فرهنگ شرق دور داشت. ظهور مکاتبی که آن­ها را «صدمکتب» می­‌نامند، همزمان با تلاش برای مرگ عصر برده داری و در همین دوران صورت گرفت<ref>پاتریک، چارلز؛ جرالد، فیتز (1367). تاریخ فرهنگ چین. ترجمه ­ی اسماعیل دولتشاهی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.</ref>.  
در دوران­های بهار و پاییز و حکومت­‌های هم­‌ستیز، علی­رغم گسترش و ادامه‌­ی ستیزها و نزاع­‌های داخلی، دوران شکوفایی اندیشه و فرهنگ و عصر طلایی فلسفه‌­های سیاسی و فکری بود. وجود سیستم گزینش و استخدام دیوان سالاران که بر اساس شایستگی و لیاقت انجام می­‌گرفت، خود عاملی برای تقویت«مبانی فکری و فرهنگی» به­‌شمار می­‌رفت. فرمانروایان این دوران همیشه در تلاش برای حفظ بقای خویش به دنبال اندیشمندان و آموزگاران و استراتژیست­‌ها بودند. لذا، متفکران در کنار مدیران استخدام می­‌شدند تا بهترین شیوه‌­های دیپلماسی و جنگ را به مورد اجرا بگذارند. شکوفایی«صد مکتب فکری و فلسفی» حاصل این دوره است که آثار ادبی وسیع باقیمانده از این مکاتب، شالوده‌­ی تفکر چینی را در هزاره­‌های گذشته تشکیل داده است. این مکاتب فکری بعدها در شش گروه عمده دسته بندی شدند که عبارتند از: مکتب کنفوسیوس، مکتب قانونگرایان، مکتب تائوئیسم، مکتب موهیسم، مکتب کیهانی یین و یانگ، و مکتب گزینش دیوان سالاران از طریق آزمون دولتی<ref>وردی نژاد، فریدون و دیگران(1390). اژدهای شکیبا، چینِ دیروز، امروز و فردا. انتشارات اطلاعات. چاپ دوم. تهران.</ref>.


در دوران­های بهار و پاییز و حکومت­‌های هم­‌ستیز، علی­رغم گسترش و ادامه‌­ی ستیزها و نزاع­‌های داخلی، دوران شکوفایی اندیشه و فرهنگ و عصر طلایی فلسفه‌­های سیاسی و فکری بود. وجود سیستم گزینش و استخدام دیوان سالاران که بر اساس شایستگی و لیاقت انجام می­‌گرفت، خود عاملی برای تقویت«مبانی فکری و فرهنگی» به­‌شمار می­‌رفت. فرمانروایان این دوران همیشه در تلاش برای حفظ بقای خویش به دنبال اندیشمندان و آموزگاران و استراتژیست­‌ها بودند. لذا، متفکران در کنار مدیران استخدام می­‌شدند تا بهترین شیوه‌­های دیپلماسی و جنگ را به مورد اجرا بگذارند. شکوفایی«صد مکتب فکری و فلسفی» حاصل این دوره است که آثار ادبی وسیع باقیمانده از این مکاتب، شالوده‌­ی تفکر چینی را در هزاره­‌های گذشته تشکیل داده است. این مکاتب فکری بعدها در شش گروه عمده دسته بندی شدند که عبارتند از: مکتب کنفوسیوس، مکتب قانونگرایان، مکتب تائوئیسم، مکتب موهیسم، مکتب کیهانی یین و یانگ، و مکتب گزینش دیوان سالاران از طریق آزمون دولتی<ref>وردی نژاد، فریدون و دیگران(1390). اژدهای شکیبا، چینِ دیروز، امروز و فردا. انتشارات اطلاعات. چاپ دوم. تهران.</ref>.  
نیز نگاه کنید به [[تاریخ دوران باستان چین]]  


=== کتاب شناسی ===
=== کتاب شناسی ===

نسخهٔ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۱۸

دوران حکومت­‌های هم­‌ستیز(221-476 پیش از میلاد)

با پایان قرن پنجم پیش از میلاد و ایجاد ثبات سیاسی بیشتر، تنها هفت حکومت قدرتمند باقی ماندند. سال­‌هایی که این قدرت­‌ها با هم درگیر جنگ و ستیز بودند، به دوران حکومت­‌های­ هم‌­ستیز(Warring States Period) معروف است. تا سال 256 پیش از میلاد از سلسله‌­ی جو تنها اسمی باقی ماند و قدرت جزیی در اختیار پادشاه بود و قدرت واقعی در اختیار پادشاهان مناطق قرار داشت. با متحد شدن مناطق هم­جواری از این حکومت‌­های­ هم‌­ستیز هم­چون سی­چوان(Sichuan) و لیائونینگ(Liaoning) ، این مناطق تحت سیستم فرماندهی نظامی اداره می‌­شدند، سیستمی که هنوز هم تا حدودی در تقسیمات استانی و شهرستانی برخی از مناطق چین دیده می­‌شود. تکامل نهایی این دوران با عصر اینگ­جِنگ(Yingzheng) پادشاه منطقه­ ی چین(Qin) آغاز شد. در سال 214 میلادی، چین­شی­خوانگ(Qin Shi Huang)، با متحد ساختن شش کشور دیگر و ضمیمه کردن سایر مناطق، توانست سلسله ­ی چین را پایه گذاری و خود را به ­عنوان نخستین امپراتور سراسر چین اعلام نماید. دوران کشورهای هم‌­ستیز، اگرچه از نظر سیاسی و ثبات اجتماعی دوره­‌ی نا آرام و متلاطمی بود، ولی در تاریخ اندیشه­‌ی چینی پرشکوه‌­ترین عصر به­‌شمار می­‌رفت، زیرا در این دوره نظام­‌های اخلاقی و فلسفی بسیاری پدید آمد که تأثیری پایدار در فرهنگ شرق دور داشت. ظهور مکاتبی که آن­ها را «صدمکتب» می­‌نامند، همزمان با تلاش برای مرگ عصر برده داری و در همین دوران صورت گرفت[۱].

در دوران­های بهار و پاییز و حکومت­‌های هم­‌ستیز، علی­رغم گسترش و ادامه‌­ی ستیزها و نزاع­‌های داخلی، دوران شکوفایی اندیشه و فرهنگ و عصر طلایی فلسفه‌­های سیاسی و فکری بود. وجود سیستم گزینش و استخدام دیوان سالاران که بر اساس شایستگی و لیاقت انجام می­‌گرفت، خود عاملی برای تقویت«مبانی فکری و فرهنگی» به­‌شمار می­‌رفت. فرمانروایان این دوران همیشه در تلاش برای حفظ بقای خویش به دنبال اندیشمندان و آموزگاران و استراتژیست­‌ها بودند. لذا، متفکران در کنار مدیران استخدام می­‌شدند تا بهترین شیوه‌­های دیپلماسی و جنگ را به مورد اجرا بگذارند. شکوفایی«صد مکتب فکری و فلسفی» حاصل این دوره است که آثار ادبی وسیع باقیمانده از این مکاتب، شالوده‌­ی تفکر چینی را در هزاره­‌های گذشته تشکیل داده است. این مکاتب فکری بعدها در شش گروه عمده دسته بندی شدند که عبارتند از: مکتب کنفوسیوس، مکتب قانونگرایان، مکتب تائوئیسم، مکتب موهیسم، مکتب کیهانی یین و یانگ، و مکتب گزینش دیوان سالاران از طریق آزمون دولتی[۲].

نیز نگاه کنید به تاریخ دوران باستان چین

کتاب شناسی

  1. پاتریک، چارلز؛ جرالد، فیتز (1367). تاریخ فرهنگ چین. ترجمه ­ی اسماعیل دولتشاهی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
  2. وردی نژاد، فریدون و دیگران(1390). اژدهای شکیبا، چینِ دیروز، امروز و فردا. انتشارات اطلاعات. چاپ دوم. تهران.