تاریخ دوران باستان چین
تاریخ نگاری در سرزمین چین از دوران باستان آغاز شده و تا امروز رشتهی آن هنوز قطع نشده است. در این کشور نه تنها هر دولت مرکزی و محلی تاریخ خاص خود را داشته، بلکه هر استان، شهرستان، شهر، بخش، حتی خانوادههای بزرگ نیز دارای تاریخچهی مربوط به خود هستند. افزون براین، تاریخ دودمان مرکزی نیز معمولا به بخشهای مختلف تقسیم می شده است: یعنی بخشهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فعالیتهای مذهبی، و خدمات اشخاص برجسته و غیره. تاریخ نگاران و اساتید رشتهی تاریخ براین باورند که هیچ ملتی را نمی توان یافت که به گستردگی تاریخ نویسان چینی، گذشتهی تاریخی خود را با جزییات به ثبت رسانده باشند [۱].
سلسلههای تاریخی که در دوران باستان در کشور چین بودند عبارت است از:
سلسله شیا(1600-2100 پیش از میلاد)
سلسلهی شیا نخستین سلسله است که در اسناد تاریخی باستانی مثل یادداشت های مورخان بزرگ (Records of Grand Historian) و وقایع نگاری روی بامبو (Bamboo Annals) بدان اشاره شده و ثبت گردیده است.
اگرچه در خصوص وجود چنین سلسلهای اختلاف است، ولی شواهد باستانی وجود دارد که وجود چنین سلسلهای در تاریخ چین را تأیید میکند. سیماچیان (Sima Qian) (90-145 میلادی) مورخ، که کتابهای یادداشتهای مورخان بزرگ و وقایع نگاری روی بامبو را تألیف کرده است، تاریخ سلسلهی شیا در 4200 سال پیش را ثبت کرده است، اگرچه این تاریخ از طریق آزمایش های کربنی ثابت نشده است. درحال حاضر، اغلب باستانشناسان، سلسلهی شیا را با کشفیات اِرلیتو (Erlito) در استان خه نان مرکزی مرتبط می دانند، که در آنجا آثاری از ذوب فلز متعلق به 2000 سال پیش از میلاد کشف شده است. نخستین نشانههای متعلق به این عصر، از نوشتههای روی سفال و صدف یافت شده که احتمال میرود صورت اولیهی کاراکترهای نوین زبان چینی باشند. علیرغم وجود چند سند مشخص نوشته شده بر روی برنز که هم عصر با استخوانهای لاک پشت دوران شانگ (Shang) یا نوشتههای روی ظروف برنزی دوران جو (Zhou) است، عصر شیا همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است.
براساس افسانههای چینی، سلسلهی شیا در حدود 1600 سال پیش از میلاد، در اثر جنگ معروف به مینگ تیائو (Mingtiao) نابود شده است[۲]. ( ←سلسله شیا)
سلسله شانگ(1046-1700 پیش از میلاد)
یافتههای باستانشناسی شواهدی مبنی بر وجود سلسلهی شانگ در میانهی 1600 تا 1046 پیش از میلاد ارایه میکنند که به دو دسته تقسیم میشوند. بخش اول از سایتهای باستانی اِرلیگانگ(Erligang)، جِنگجو(Zhengzhou) و شانگ چِنگ(Shangcheng) متعلق به اوایل دوران شانگ، به دست آمدهاند. بخش دوم، متعلق به اواخر دوران شانگ یا اوایل یین(Yin) در اَنیانگ(Anyang)، در خِه نَن امروز که بهعنوان آخرین پایتخت 9 گانهی شانگ شناخته میشود، به دست آمده اند.
آثار مربوط به اَن یانگ، شامل قدیمی ترین نوشتههای مربوط به گذشتههای چین است که تاکنون کشف شده است، کتیبههایی از سوابق فالگیری روی استخوان و یا لاک لاکپشت مربوط به تاریخ حدود 1200 سال پیش از میلاد. سلسلهی شانگ دارای 31 پادشاه بود و در آن دوران مردم خدایان متعددی را می پرستیدند که بزرگترین آنها شانگدی(Shangdi) بود و بر سایر خدایان حکمفرمایی داشت. آنها همچنین معتقد بودند که نیاکانشان پس از مرگ خداگونه شده و از خانوادههای خود خواستار پرستش هستند[۳].
سلسله جو(256-1046 پیش از میلاد)
سلسلهی جو ، طولانیترین سلسلهی امپراتوری در تاریخ چین است، از 1066 پیش از میلاد تا 256 قبل از میلاد. با پایان هزارهی دوم پیش از میلاد، سلسلهی جو در درهی رودخانهی زرد پایه گذاری شد و سپس سرزمین شانگ را تصرف و به کشور خود ضمیمه ساخت.سلسلهی جو حکومت خود را با سیستمی نیمه فئودالی آغاز کرد. جو، در قسمت غربی شانگ حاکمیت داشت، و رهبران آن از سوی شانگ بهعنوان«پاسداران مناطق غربی» منصوب شده بودند. شاه «وو(Wu)» حاکم «جو»، با همکاری برادرش که نایب السلطنه بود، در جنگی به نام مویه(Muye)، سلسله شانگ را شکست داد و خود به جای آن نشست.پادشاه «جو» خود را نمایندهی آسمان معرفی کرد تا به حاکمیتش مشروعیت بخشد، ادعایی که برای جانشینان او نیز مفید و مؤثر بود. مثل شانگدی، آسمان بر تمام خدایان دیگر حاکمیت داشت و او بود که تصمیم میگرفت چه کسی شایستهی حکومت بر چین است. این باور وجود داشت که هر حاکمی که شایستگی نمایندگی از آسمان را از دست بدهد، حوادث ناگوار طبیعی پشت سرِهم رخ خواهد داد، در نتیجه حاکمیتش را از دست می دهد و خانوادهی سلطنتی سقوط کرده و سلسلهی دیگری روی کار خواهد آمد تا از آسمان نمایندگی کند.
سلسلهی«جو» ابتدا مقر حکومتی خود را به نزدیکی شهر شیاَن(Xi’an) کنونی انتقال داده و کمکم به سمت رودخانهی یانگ تسه(Yangtze)گسترش دادند. این حرکت، نخستین مهاجرت جمعیت از شمال به جنوب چین به شمار میآید[۴].
دوران بهار و پاییز(476-722 پیش از میلاد)
در قرن هشتم پیش از میلاد، قدرت مرکزیت خود را از دست داد که این دوره را به نام بهار و پاییز نام گذاری کردهاند. در این دوره، رهبران قبایل محلی که پیش از این در اختیار پادشاهی جو بودند، شروع به تحکیم قدرت محلی خود کرده و برای سلطهی بیشتر به رقابت با یکدیگر برخاستند. با تجاوز قبایل شمال غرب، وضعیت وخیم تر شد.
حاکمان جو، مجبور شدند پایتخت خود را به لویانگ(Loyang)منتقل کنند. این حرکت نشانهای از آغاز دومین فاز بزرگ سلسله جو(جو شرقی) بود. در هر منطقه، افراد با نفوذ محلی قدرت را در دست گرفته و ناگهان صدها منطقهی مستقل سر برآورده و در ظاهر به چاپلوسی پادشاهی جو پرداخته ولی در واقع ادعای استقلال داشتند.
در این دوران بود که صد مکتب فکری و فلسفی چین شکوفا شد، و حرکتهای روشنفکری همچون کنفوسیوسی(← آیین بومی کنفوسیوس)، تائوئیستی(←آیین بومی تائو)، مکتب قانونگرایان و موهیست ها به وجود آمدند. این تحولات در واقع پاسخ به تغییرات ایجاد شده در جهان سیاست و افول قدرت مرکزی سلسله جو بود. در این دوران سرزمین چین به صدها حکومت محلی مستقل تقسیم شد که برخی از آنها شامل تنها یک روستا و یا حتی یک قلعه میشد[۵]. ( ←دوران بهار و پاییز)
دوران حکومت های هم ستیز(221-476 پیش از میلاد)
با پایان قرن پنجم پیش از میلاد و ایجاد ثبات سیاسی بیشتر، تنها هفت حکومت قدرتمند باقی ماندند. سالهایی که این قدرتها با هم درگیر جنگ و ستیز بودند، به دوران حکومت های هم ستیز(Warring States Period) معروف است. تا سال 256 پیش از میلاد از سلسلهی جو تنها اسمی باقی ماند و قدرت جزیی در اختیار پادشاه بود و قدرت واقعی در اختیار پادشاهان مناطق قرار داشت. با متحد شدن مناطق همجواری از این حکومتهای همستیز( ← دوران حکومت های هم ستیز)همچون سیچوان(Sichuan) و لیائونینگ(Liaoning) ، این مناطق تحت سیستم فرماندهی نظامی اداره میشدند، سیستمی که هنوز هم تا حدودی در تقسیمات استانی و شهرستانی برخی از مناطق چین دیده میشود. تکامل نهایی این دوران با عصر اینگجِنگ(Yingzheng) پادشاه منطقه ی چین(Qin) آغاز شد. در سال 214 میلادی، چین شی خوانگ(Qin Shi Huang)، با متحد ساختن شش کشور دیگر و ضمیمه کردن سایر مناطق، توانست سلسله ی چین را پایه گذاری و خود را به عنوان نخستین امپراتور سراسر چین اعلام نماید. دوران کشورهای همستیز، اگرچه از نظر سیاسی و ثبات اجتماعی دورهی نا آرام و متلاطمی بود، ولی در تاریخ اندیشهی چینی پرشکوهترین عصر بهشمار میرفت، زیرا در این دوره نظامهای اخلاقی و فلسفی بسیاری پدید آمد که تأثیری پایدار در فرهنگ شرق دور داشت. ظهور مکاتبی که آنها را «صدمکتب» مینامند، همزمان با تلاش برای مرگ عصر برده داری و در همین دوران صورت گرفت[۶].
در دورانهای بهار و پاییز و حکومتهای همستیز، علیرغم گسترش و ادامهی ستیزها و نزاعهای داخلی، دوران شکوفایی اندیشه و فرهنگ و عصر طلایی فلسفههای سیاسی و فکری بود. وجود سیستم گزینش و استخدام دیوان سالاران که بر اساس شایستگی و لیاقت انجام میگرفت، خود عاملی برای تقویت«مبانی فکری و فرهنگی» بهشمار میرفت. فرمانروایان این دوران همیشه در تلاش برای حفظ بقای خویش به دنبال اندیشمندان و آموزگاران و استراتژیستها بودند. لذا، متفکران در کنار مدیران استخدام میشدند تا بهترین شیوههای دیپلماسی و جنگ را به مورد اجرا بگذارند. شکوفایی«صد مکتب فکری و فلسفی» حاصل این دوره است که آثار ادبی وسیع باقیمانده از این مکاتب، شالودهی تفکر چینی را در هزارههای گذشته تشکیل داده است. این مکاتب فکری بعدها در شش گروه عمده دسته بندی شدند که عبارتند از: کنفوسیوسی(← آیین بومی کنفوسیوس)، تائوئیستی(←آیین بومی تائو)، مکتب قانونگرایان و مکتبموهیست ها، مکتب کیهانی یین و یانگ، و مکتب گزینش دیوان سالاران از طریق آزمون دولتی[۷].
نیز نگاه کنید به
تاریخ دوره باستان روسیه؛ تاریخ دوره باستان افغانستان؛ تاریخ دوران باستان مصر؛ تاریخ دوره باستان لبنان؛ تاریخ دوره باستان کوبا؛ تاریخ دوره باستان تونس؛ تاریخ دوره باستان سنگال؛ تاریخ دوره باستان سیرالئون؛ تاریخ دوره باستان قطر؛ تاریخ دوره باستان اتیوپی؛ تاریخ دوره باستان اردن؛ تاریخ دوره باستان آرژانتین؛ تاریخ دوره باستان اوکراین؛ تاریخ دوره باستان زیمبابوه؛ تاریخ دوره باستان ساحل عاج؛ تاریخ دوره باستان سودان؛ تاریخ دوره باستان سوریه؛ تاریخ دوره باستان فرانسه؛ تاریخ دوره باستان تایلند؛ تاریخ دوره باستان مالی؛ تاریخ دوره باستان گرجستان؛ تاریخ دوره باستان تاجیکستان؛ تاریخ دوره باستان قزاقستان؛ تاریخ دوره باستان سریلانکا
کتابشناسی
- ↑ سابقی، علی محمد (1384). شهر تاریخی زیتون(چوانجو)، یادگاری از حضور ایرانیان در چین، مجله چشم انداز، شماره 19.
- ↑ سابقی، علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول، ص.111-112.
- ↑ سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول،ص 112-113
- ↑ سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول، ص 113-114
- ↑ سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول،ص 114
- ↑ پاتریک، چارلز؛ جرالد، فیتز (1367). تاریخ فرهنگ چین. ترجمه ی اسماعیل دولتشاهی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- ↑ وردی نژاد، فریدون و دیگران(1390). اژدهای شکیبا، چینِ دیروز، امروز و فردا. انتشارات اطلاعات. چاپ دوم. تهران.