تاریخ دوره باستان ژاپن

از دانشنامه ملل

درباره شروع دوران باستان ژاپن، نظریه‌های مختلف وجود دارد، برخی شروع آن را قرن سوم یعنی پایان دوره یایویی و آغاز دوره کوفون می‌دانند، برخی قرن پنجم و برخی قرن هفتم را آغاز دوران باستان می‌دانند، بنابراین در ژاپن منازعه‌ای میان محققین موسوم به منازعه سه پنج هفت وجود دارد. در اینجا ما بنا را بر این می‌گذاریم که دوره باستان در ژاپن با شروع پیدایش گورتل‌های موسوم به کوفون(古墳/Kofun) شروع شد، کما اینکه پیدایش گورتل‌های عظیم نشانه شکل‌گیری حکومت در ژاپن و پیدایش طبقات بود که این‌ها خود از ویژگی‌های دوران باستان است. به علاوه همین زمان هم صحبت از پادشاهی یاماتو(大和王権/Yamato ōken) است که شکل‌گیری آن نشانه حکومت متمرکز است که این هم جزو ویژگی‌های دوران باستان است. البته در رابطه با زمان شکل‌گیری پادشاهی یاماتو نیز نظریه‌های مختلف وجود دارد و این مسأله هم خود سبب اختلاف در آغاز دوران باستان است [۱].

دوره کوفون

کوفون به معنای گورتل است و دلیل این نام‌گذاری، وجود گورتل‌های بزرگی است که از آن دوران تاریخ در جای جای ژاپن بر جای مانده‌است. سفال‌هایی موسوم به هانیوا(埴輪/Haniwa) که جزو نمادهای فرهنگی دوره کوفون‌اند، بالا یا اطراف این گورتل‌های عظیم قرار داده می‌شدند. این سفال‌های نسبتا بزرگ اشکال مختلف داشتند که هر شکل آن نشانی از چیزی چون طبقه فرد متوفی، محل اقامت آن شخص و ... بودند و امروزه نقش بسیار مهمی در آشنا کردن ما با دیدگاه افراد آن دوره نسبت به مرگ و زندگی دارند. کوفون‌ها بین قرن‌های سوم تا هفتم میلادی برای دفن درگذشتگان حاكمان جامعه ساخته شدند.

در دوره کوفون، ارتش‌های ایالتی پرتوانی پیرامون قبایل قدرتمند شکل گرفت و حکومت یاماتو بر نارا، که آن زمان یاماتو خوانده می‌شد، و بخش‌هایی از شرق استان اوساکا حاکم شد. سیاست یاماتو بر سرکوب قبایل و تصاحب زمین‌های کشاورزی آنان استوار بود و با چنین روش‌هایی نفوذ خود را بر مناطق غربی ژاپن حفظ می‌کرد. در طول دوره کوفون جامعه‌ای اشرافی با حاکمانی جنگ‌سالار گسترش پیدا کرد. این دوره برای تغییر شکل ژاپن به سمت کشوری منسجم و شناخته‌شده اهمیت به سزایی دارد. ناحیه کانسای و شرقی‌ترین بخش دریای داخلی سِتو ، بیش از سایر مناطق پیشرفت کردند. چینی‌ها و کره‌ای‌هایی که به ژاپن مهاجرت کرده بودند، بسیاری از جنبه‌های فرهنگ چین را به این کشور معرفی کردند[۲]. رجب‌زاده درباره پادشاهی یاماتو چنین می‌نویسد:

مورخان جدید با بررسی اسناد و نوشته‌های قدیمی چین که از حدود آغاز تاریخ میلادی مانده است، و نیز بر پایه‌ی کاوش‌ها و مطالعات باستان شناسی، فرضیه‌ی دیگری درباره آغاز حکومت مرکزی و پادشاهی ژاپن پرداخته‌اند. برابر این نوشته‌ها، در نیمه قرن سوم ژاپنی‌ها کشور واحدی نداشتند و جزایر ژاپن به بیش از یکصد سرزمین و دولت تقسیم شده بود. در این میان سرزمینی که بیش از همه جلب توجه می‌کند، «یاماتای» (邪馬台国/Yamataikuni) است که «هیمیکو» (卑弥呼/Himiko) بر آن حکومت داشت. او را ساحره‌ی بزرگی دانسته‌اند که نیروی جادو را با قدرت سیاست آمیخته بود. به احتمالی «یاماتای» همان «یاماتو» است که به گواهی اسناد و آثار باستانی ژاپن، نوعی مرکزیت سیاسی در آن جا وجود داشته است. پژوهندگان تاریخ ژاپن امیدوارند که با شناختن درست و یقینی «یاماتای»، راز بزرگ تاریخ و تمدن این دوره ژاپن را باز کنند [۳].

به اعتقاد کلارک، طی سده چهارم میلادی ژاپن به مرحله پیش تاریخی یا آستانه تاریخ پا نهاد و این دوره با تأسیس دربار امپراتوری نارا در ۷۱۰ میلادی پیوند یافت. بیشتر اطلاعات ما از این دوره از مقابر [کوفون] فرمانروایان این دوره به دست آمده است. مقابر فرمانروایان اغلب دارای بنای یادمان بود و گاه منطقه وسیعی را که پیرامون آن را خندق کنده بودند دربرمی‌گرفت. این گونه از مقابر نه تنها نشانه افزایش ثروت و جمعیت که شاخص جامعه دارای سلسله مراتب اجتماعی است؛ نشان جامعه‌ای که برترین مقامات آن به فرماندهان و رؤسای قدرتمند طوایف و وابستگان نزدیک آنان واگذار شده بود[۴].

از دیگر ویژگی‌های دوره کوفون، ارتباط با کشورها و پادشاهی‌های دیگر به خصوص در چین و شبه جزیره کره و پذیرش فرهنگ این کشورها بود[۵]. در این دوره صحبت از افرادی موسوم به تورای‌جین(渡来人/Toraijin) است. به طور کلی تورای‌جین‌ها خارجیانی هستند که به ژاپن آمدند و به طور خاص این اصطلاح اشاره به آن دسته از خارجیانی دارد که در فاصله قرن 4 تا 7 م از شبه جزیره کره و چین به ژاپن مهاجرت کردند و فناوری‌های پیشرفته‌ای برای ساخت ابزار جنگی، بافندگی و کشاورزی با خود آوردند، جایگاه‌های مهمی در عرصه نظامی و سیاسی پادشاهی یاماتو کسب کردند و نقش بزرگی در توسعه فرهنگی این دوره ایفا کردند. در این دوره هنوز ژاپن داری خط نبود، بنابراین منابع مکتوب ژاپنی نوشته شده در این دوره نداریم، اما نوشته‌های چینی آن دوره که گمان می رود بر پایه گزارش مسافران نوشته شده باشد، نمایی از زندگی آن روزگار ژاپن تصویر می‌کنند.

یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که در اواخر دوره کوفون رخ داد، رسیدن آیین بودایی به ژاپن است، اتفاقی که بی شک یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین وقایع تاریخ ژاپن است. در رابطه با سال ورود آیین بودا به ژاپن دو روایت بیش از بقیه اعتبار دارند که یکی سال ورود آیین بودا به ژاپن را 552 م و دیگری 538 م ذکر می‌کند[۶]، اما در مجموع روایت سال 538 م اعتبار بیشتری دارد. البته باید این نکته هم ذکر شود که قبل از ورود رسمی بودایی به ژاپن، تورای‌جین‌هایی که از شبه جزیره کره به ژاپن آمدند، آیین بودا را پذیرفته بودند و بعد از آمدن به این کشور در معرفی دین تازه نقش داشتند. رجب‌زاده با قبول روایت سال 552 م، ورود آیین بودایی به ژاپن را چنین گزارش می‌کند:

آیین بودایی از باکجه[بائِک‌جه(III)] ، در شبه جزیره کره، به‌طور رسمی در سال ۵۵۲ به ژاپن وارد شد، زمانی که پادشاه یکی از قلمروهای سلطنتی کوچک شبه جزیره کره برای درخواست كمك نظامی، سفیری را به ژاپن اعزام کرد. مأموران وی هدایایی را با خود آورده بودند که از آن جمله مجسمه کوچکی از بودا و چندین «سوتره» یا کتاب مقدس بود. پادشاه در نامه خویش، دین بودایی را دینی نافع معرفی کرده بود که سعادت و رفاه به همراه می‌آورد. در همین دوران موجی از مبلغان بودایی از کره و چین وارد شدند که نشانه‌ای از یک تمدن متعالی‌تر را به همراه آوردند. پس از آن ژاپنی‌ها روزافزون جذب دین بودایی می شدند و تا مدت‌ها بین طرفداران بودایی و شینتو، کشمکش و درگیری وجود داشت که در سال ۵۹۳ م به پیروزی نیروهای طرفدار دین بودایی انجامید. تندیس بودا پس از شیوع طاعون در ژاپن به دریا پرتاب شد، زیرا گمان می رفت یک الهه بومی از این که مردم به عبادت یک خدای خارجی روی آوردند آزرده خاطر شده و موجب ویرانی سرزمین آنها شده است. تصور می شود که بزرگترین عامل موثر در تبلیغ آیین بودایی توسط طایفه سوگا(曽我氏/Sogashi) پس از به قدرت رسیدن آنها در ژاپن باشد [۳].

چنان که آمد، ورود آیین بودا به ژاپن در اواخر دوره کوفون یا اواخر حکومت یاماتو بود، اما تأثیرگذاری آن بر فرهنگ و سایر امور ژاپن همه در دوره آسوکا و بعد آن بود.

دوره آسوکا

برخی آغاز دوره آسوکا را آغاز دوران باستان در ژاپن می‌دانند. گاه از دوره آسوکا و دوره کوفون با عنوان مشترک دوره یاماتو یا دوره کوفون-یاماتو نیز نام می‌برند، زیرا امور امپراتوری با مرکزیت یاماتو اداره می‌شد و نام خاندان قدرتمند حاکم نیز بود. حاکمیت یاماتو که با پیوستن شماری از خاندان‌های نیرومند گرد امپراتور شکل گرفته بود، در دوره آسوکا گسترش یافت و هنگامی که حاکمیت یاماتو با سرکوب قبایل مبادرت به تصرف زمین‌های کشاورزی آنان کرد، نام یاماتو مترادف با نام ژاپن شد. دوره آسوکا نام خود را از منطقه‌ای به همین نام در استان نارای فعلی گرفته که پایتخت حکومت بود. ویژگی بارز این دوره شکل‌گیری نخستین فرهنگ با محوریت آیین بودایی در ژاپن، تأثیرگذاری فرهنگ دو پادشاهی بائِک‌جه و گوگوریو(高句麗/Goguryeo) واقع در شبه جزیره کره و سلسله‌های شمالی و جنوبی چین بر فرهنگ این دوره و داشتن اشتراکاتی با فرهنگ غرب آسیا، هند و حتی یونان است[۵] در این دوره ما شاهد تأثیرگذاری فرهنگ ایران باستان بر ژاپن و رسیدن کالاهایی از ایران باستان به ژاپن از طریق جاده ابریشم هستیم.

انتقال آیین بودایی به ژاپن، تأثیرات شگرفی بر تمامی شئون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... ژاپن داشت. در حالی که آیین شینتو و آیین بودا به طور مشترک اعتقادات عمومی را شکل می‌دادند، آموزه‌های کنفوسیوس که همراه با اولین سیستم نوشتاری که از کره وارد شده بود، چارچوبی برای یک سیستم اداری و حقوقی را فراهم می‌کرد. قانون هفده ماده‌ای که توسط شاهزاده شوتوکو(聖徳太子/Shōtoku Taishi) در سال 604 م نوشته شد و اصلاحات بعدی آن به نام اصلاحات تایکا(大化の改新/Taika no Kaishin) در سال 645 م به طور مشترک باعث ایجاد اولین قانون اساسی ژاپن شد. آنها عمدتا مبتنی بر یک سیستم حقوقی مشتمل بر مسائل جزایی و اداری به نام ریتسوریو(大化の改新/Taika no Kaishin) بود که به شدت تحت تأثیر کنفوسیوس‌گرایی قرار داشت و پایه‌های یک جامعه مردسالار را بنیان نهاد [۷].

شوتوکو تایشی از بزرگترین و تأثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ ژاپن است که نایب‌السلطنه نخستین امپراتور زن تاریخ ژاپن یعنی ملکه سوئیکو(推古天皇/Suiko tennō) شد. او و خاندان سوگا که پر قدرت‌ترین خاندان‌ آن دوره بود، اعتقاد عمیقی به آیین بودا داشتند و کوشش خود را برای گسترش این آیین در ژاپن بکار بردند. از آنجا كه تلاشی برای تطبیق دین بودایی با شیوه زندگی ژاپنی صورت نگرفت، این آیین نتوانست به‌طور کلی در زندگی عموم مردم نفوذ کند، بنابراین به رغم جانبداری گسترده دربار ژاپن از این دین، در اواخر قرن هفتم میلادی آیین محلی ژاپن یا شینتو به نحو چشمگیری احیا شد.

با خروج  قدرت انحصاری از دست خاندان سوگا، شاهزاده ناکانواوئه[IV] به ولیعهدی رسید و تدابیری را طرح کرد که به "اصلاحات تایکا" معروف شد. تایکا به معنی دگردیسی بزرگ با صدور فرمان چهار ماده‌ای امپراتور در سال ۶۴۵ م آغاز شد و شامل موارد زیر بود:

o     الغای امتیازات و حقوق شاهزادگان، اعیان و امیران محلی بر زمین‌ها و املاک قشر مردم

o     ایجاد نظام تازه و اصلاح سازمان و تقسیمات جدید کشوری

o     ثبت خانوارها و برآورد مالیاتی و ترتیب توزیع مجدد اراضی

o     طرح نظام تازه مالیاتی بر پایه وسعت شالیزارها به جای مالیات قدیم و کار اجباری[۳].

ژاپنی‌ها از آغاز دوره تاریخی از نظر نگرش به فرهنگ‌های بیگانه خود را از چینی‌ها متمایز ساختند. فرهنگ و تمدن چین طی هزاران سال تکامل یافت و مردم چین در تماس با فرهنگ‌های بیگانه و آنچه غیر چینی بود یا آن را نادیده می‌گرفتند و یا از پذیرش آن سر باز می‌زدند، حال آنکه ژاپنی‌ها دارای نگرشی تجربی‌تر بودند. جزیره‌نشینان ژاپنی در تماس با تمدن چین آن را پذیرفتند و با عاریت گرفتن عناصر فرهنگ چین تمدنی برتر از فرهنگ خویش را تجربه نمودند. در حدود سده ششم ژاپنی‌ها خط چینی را پذیرفتند و با ایجاد تغییراتی در آن با زبان ژاپنی سازگار ساختند و از این تاریخ مطالعه آثار بودایی و کنفوسیوس در ژاپن میسر شد. آنان محتوای هنر چینی را تقلید کردند، هنرهای کلامی، پیشه‌های مختلف و آداب و رسوم درباری را فراگرفتند و آن را در دربار نارا تجربه کردند و بدان شکل ژاپنی دادند [۴].

دوره نارا

دوره نارا نام خود را از نام پایتخت گرفته است. با انتقال پایتخت به هِیجوکیو[平城京/Heijō kyō/Nara no miyako] یا نارا توسط ملكه گِن‌مِی[元明天皇/Genmei tennō] در سال 710 م این دوره  شروع و تا سال 794 ادامه یافت، در این مدت هفت امپراتور فرمانروایی كردند. به گفته رجب‌زاده، قوانین "تایهو[大宝律令/Taihō ritsuryō]" و پایتخت تازه كه به الگوی پایتخت چین ساخته شد به عنوان دو مظهر برجسته این دوره از تاریخ ژاپن شناخته می شوند که تاثیر نهایی آنها تمركز قدرت در دربار و دستگاه امپراتور بود، از این رو این دوره را عصر"اشرافیت" هم نامیده‌اند [۳].

این دوره مصادف با تقویت حکومت ژاپن بود. ژاپن روابط دوستانه‌ای با پادشاهی کره‌ای شیلا[新羅/Silla] و روابطی رسمی با امپراتوری چین داشت. نارا از شهر «چانگ‌آن[長安/Chang an]» (شی‌آن امروزی) که پایتخت امپراتوری تانگ در چین بود الگوبرداری می‌کرد. ژاپن هر از چند سالی یک مرتبه هیأتی به دربار تانگ اعزام می‌کرد که شامل نمایندگان سیاسی، دانشجویان و راهبانی بود که برای یادگیری به چین می‌رفتند. اعزام هیأت‌های ژاپنی به چین دوره تانگ و پیش از آن به چین دوره سویی[V]، از دوره آسوکا شروع شد و تا اوایل دوره هیان ادامه داشت. در این مدت حدود 25 هیأت به چین اعزام شد که هدف از آنها آموختن از چین بود [۵].

در این دوره نیز همچنان بخش بزرگی از جامعه ژاپن در روستاها زندگی می‌کرد و خوی محافظه‌کارانه داشت، اما جمعیتی دویست هزار نفری با اقامت در شهر نارا این شهر را به حومه‌نشینی واقعی مبدل ساختند. بیشتر روستاییان پیرو آیین شینتو بودند و روح طبیعت و ارواح گذشتگان را ستایش می‌کردند. با این همه طبقات بالاتر جامعه خود را با آیین بودایی منطبق کردند و آیین بودایی صمیمانه از سوی امپراتور پذیرفته شد. امپراتور و اطرافیان او باور داشتند که بوداگرایی نهادهای جامعه ژاپن را استحکام می‌بخشد. امپراتور دستور ساخت معبد تودایجی را داد و به گسترش بودایی همت گماشت. هر چند این تلاش‌ها سبب نشد تا بودایی تبدیل به دین رسمی مردم گردد، اما جایگاه امپراتور و خانواده او را در میان مردم بالاتر برد. تلاش متمرکز دربار امپراتوری برای ضبط و مستند کردن تاریخ، سبب پیدایش اولین آثار ادبی ژاپن شد. آثار مهمی همچون «کوجیکی»[『古事記』/Kojiki] و «نیهون‌شوکی»[『日本書記』/Nihon shoki] در دوره نارا نوشته شده‌اند. این آثار طبیعتی سیاسی داشتند و در جهت توجیه برتری و تقویت بنیان امپراتوری نوشته شده بودند.

سال ۷۱۱ م كتاب کوجیکی در سه جلد منتشر شد. در این کتاب تاریخ ژاپن از دوره اساطیری خدایان تا روز ۲۸ از ماه اول سال پنجم سلطنت ملکه سویکو یعنی سال ۵۹۷ م شرح شده است. دو سال بعد یعنی سال ۷۱۳ تألیف کتاب «فودوکی»[『風土記』/Fudoki] با فرمان سلطنتی آغاز شد، این کتاب اطلاعات تمام استان‌ها، شهرستان‌ها، کوه‌ها، رودخانه‌ها، دره‌ها و دشت‌های ژاپن را در خود داشت. در این کتاب اطلاعاتی از گیاهان، درختان، پرندگان و پستانداران ژاپن نیز وجود دارد. این کتاب همچنین شامل حوادث مهم عصر باستان تا آن دوره ژاپن بود. اطلاعاتی درباره پنج استان ژاپن در این کتاب هنوز وجود دارد. سال ۷۲۰ «نیهون‌شوکی» نگارش می یابد که به "رویدادنامه ژاپن" ترجمه می‌شود و شامل ۳۰ جلد است. موضوع اصلی این اثر سرگذشت ولایات امپراتوری از دید دربار سلطنتی است و در آن مطالب فرهنگی، آیینی و اساطیری بسیاری بیان می‌شود، از این رو منبع اصلی باستان شناسان، آیین شناسان و ... درباره ژاپن شده است. در کتاب «نیهون‌شوکی» برای نخستین بار واژه شینتو یا راه کامی‌ها[VI] به چشم می‌خورد. این واژه در این کتاب برای تمایز نهادن بین اعتقاد سنتی مردم ژاپن، با آیین‌های بودایی (بوتسودو[仏道/Butsudō] یا راه بودا) و کنفوسیوسی و تائویی به کار برده شده‌است. معنای لفظی واژه شینتو "راه و طریقه کامی" است. صاحب‌نظران خاطر نشان می‌کنند که این دو کتاب برای تفوق و حکومت خاندان سلطنتی ژاپن توجیهی دینی- فلسفی ارائه می‌کند.

«مانیوشو»[『万葉集』/Manyōshū] یا مجموعه برگ‌های بیشمار قدیمی‌ترین مجموعه شعر ژاپنی به جای مانده‌ تا زمان حال است که آن هم در دوره نارا جمع‌آوری شد و حدود ۷۵۹ م به پایان رسید. این کتاب دارای بیش از ۴۵۰۰ قطعه شعر است که این اشعار توسط گروه‌های مختلف اجتماعی از امپراتور و اشراف تا نظامیان و خدمتگزاران سروده شده‌است. این کتاب گذشته از اینکه یکی از مهمترین کتاب‌های ادبی ژاپن به شمار می‌رود به سبب اینکه برخی از شعرها با لهجه سروده شده‌اند و محل تولد شاعر نیز در کنار این اشعار آمده‌است، یکی از منابع تاریخی مهم در لهجه‌شناسی ژاپنی نیز هست.

یكی از ویژگی‌های قرن هشتم در تاریخ ژاپن، فرمانروایی زنان متعدد می‌باشد كه سال‌ها زمام امور را به دست گرفتند و از نفوذ فراوانی برخوردار بودند. برخی از آنان با اقتدار عمل کرده و اقدامات مفیدی انجام داده‌اند به خصوص ملکه گِن‌مِی که میان سال‌های ۷۰۷ تا ۷۱۵ زمامداری كرد.

در دوران آسوکا و نارا منازعات متعددی برای جانشینی مقام سلطنت به چشم می‌خورد. در این ایام راهبان بودایی در پایتخت قدرت روزافزونی پیدا کردند و هزینه‌های بی‌شمار دربار برای معابد و کاهنان بودایی، این آیین را به یک دین اشرافی تبدیل کرد. در نتیجه دیرهای بودایی به ‌غایت ثروتمند شدند. همچنین روحانیان جاه‌طلب بودایی درگیر زد و بندهای سیاسی شدند و همین قدرت بیش از حد بودایی نارا موجب سقوط آن شد. سرانجام وقتی خاندان فوجیوارا[藤原氏/Fujiwara shi] کنترل کامل حکومت را در دست گرفت یک پایتخت جدید ایجاد کرد تا مرکز حکومت را از دخالت‌های سیاسی رهبران بودایی شهر نارا نجات دهد.

دوره هیان

آغاز دوره هیان، فرمانبری مردم امیشی[VII] -بازماندگان جومون اولیه در شمال که خارج از نفوذ دولت در جنوب بودند- وحدت بیشتر ژاپن و انتقال پایتخت از نارا به شهر هیان‌کیو[平安京Heian kyō] -کیوتو کنونی- را در پی داشت. دوره هیان دوره ژاپنی کردن همه آن چیزی بود که این کشور در دوره‌های قبلی از چین و شبه جزیره کره گرفته بود. ژاپنی ها احساس کردند آنچه لازم است را از خارج گرفته و اکنون در پی شکل‌دهی به فرهنگی ژاپنی و خاص خود بودند، کما اینکه سال 894 م اعزام هیأت به چین را هم متوقف کردند[۵]، این دوره شاهد گسترش هنر و فرهنگ بود، نمود آن هم نوشته شدن «داستان گنجی»[『源氏物語』/Genji Monogatari.] و ظهور قالب شعری واکا[VIII] است که اولی نخستین رمان مدرن جهان به حساب می آید و دومی قلب شعری ژاپنی است.

تصور وجود یک دولت مرکزی قدرتمند در کیوتوی تحت کنترل کامل امپراتور، تصویری واقعی از فضای سیاسی این دوران سرزمین ژاپن ترسیم نمی کند. در حقیقت، جنگ سالاران قدرتمند با ارتش خود بر مناطق خارج کیوتو تسلط داشتند و با پایان خدمت اجباری در سال 792 م امپراتور مجبور شد برای سرکوب شورش‌ها و حفاظت از خود به خاندان پیرامونی اعتماد کند. او قدرت نظامی چندانی نداشت و مجبور بود در ازای اظهار وفاداری و حفظ حکومت خود پیاپی امتیاز بدهد. این تضعیف تدریجی قدرت مرکزی را می توان در اصطلاح شوئِن[IX] مشاهده کرد. با معرفی ریتسوریو در اواسط قرن هفتم، تمام زمین‌ها تحت مالکیت دولت اعلام شده بودند که برای حمایت از دولت می‌بایست مالیات پرداخت می‌کردند. اما زمین‌هایی که تحت عنوان شوئِن طبقه بندی می‌شدند وضعیتی بدون مالیات داشتند و به عنوان پاداش به کسانی داده می‌شد که به بیعت خود با امپراطور وفادار بودند. در قرن 12 م، حدود نیمی از زمین‌های قابل کشت ژاپن به عنوان شوئِن طبقه بندی می‌شد و همین مسأله به طور قابل توجهی درآمد حکومت مرکزی را تعضیف کرد[۸].

اعتقاد به جایگاه امپراتور که از تبار کامی خورشید یا آماتراسو[XI] بود، ریشه ای عمیق داشت. امپراتور به عنوان نماینده آسمانی مردم به حاکمیت دولت مشروعیت می‌داد، بنابراین در حالی که قدرت امپراتور در طول زمان کمرنگ می‌شد، جایگاهش تحت لوای اسطوره برآمده از آن محافظت شد و به این ترتیب هیچ فرد جنگجویی در طول زمان و با هر میزان بیرحمی، به فکر وارد کردن خدشه‌ای به شخص امپراتور نیفتاد.

از اوایل قرن هشتم در ژاپن قانون خدمت سربازی وضع شد. به این سربازان آموزش نظامی داده می‌شد و سپس نظم و امنیت مناطق برعهده آنان قرار می‌گرفت. از قرن دهم خاندان‌های کشاورزی که از نظر مالی قدرت داشتند، برای حفظ امنیت قلمروی خویش گروهی از سربازان ماهر را به كار گرفتند که به آنان معمولاً بوشی[武士/Bushi] گفته می‌شد. از اواخر قرن دوازدهم اصطلاح سامورایی[侍/Samurai] مترادف بوشی به کار می‌رفت و در ارتباط با جنگاوران رده‌های میانی و عالی استفاده می‌شد. سامورایی‌ها به یک طایفه یا ارباب مشخص وابسته بودند. آنها پیرو مجموعه ضوابطی بودند که بعدها بوشیدو[XII] نامیده شد. این آموزه‌ها را همچنان می‌توان هم در زندگی روزمره مردم ژاپن و هم در هنرهای رزمی ژاپنی امروز مشاهده کرد.[۹]

با تغییر توازن قدرت به سمت خارج از مرکز، حکومت امپراتور به طور فزاینده‌ای به یک ناظر منفعل تبدیل شد. آن چیزی که موجبات این تحول را فراهم آورد، یک اختلاف بر سر جانشینی امپراتور در سال 1155 م بود که برای قریب به 40 سال ادامه داشت. در این دوران طبقه جنگویان –سامورایی- عملا حاكمان کشور شدند و کم و بیش از دربار کیوتو مستقل بودند و به مدت 700 سال قدرت را در دست داشتند. این وضعیت تا 1868 که امپراتور میجی دوباره قدرت را در دست امپراتور تثبیت کرد، ادامه داشت [۱۰][۱۱].

نیز نگاه کنید به

تاریخ دوران باستان چین؛ تاریخ دوره باستان روسیه؛ تاریخ دوره باستان کانادا؛ تاریخ دوره باستان افغانستان؛ تاریخ دوران باستان مصر؛ تاریخ دوره باستان لبنان؛ تاریخ دوره باستان کوبا؛ تاریخ دوره باستان تونس؛ تاریخ دوره باستان سنگال؛

پاورقی

[I] 百済/Baekje: یکی از سه پادشاهی شبه جزیره کره که از سال 18 ق م تا 660 م ادامه داشت.

[II] 中大兄/Nakanoōe: او در اواخر عمر و در سال 668 م با نام امپراتور تِنجی به سلطنت رسید.

[III] 隋Sui: سلسله چینی که از سال 581 تا 618 بر چین حکمرانی کرد.

[IV] 神/Kami: در رابطه با این اصطلاح به فصل دین و مذهب رجوع شود.

[V] 蝦夷/Emishi: از دید دربار یاماتو نام عمومی مردمانی بود که در دشت کانتو، منطقه شمال شرق هونشو و هوکایدو زندکی می‌کردند.

[VI] 和歌/Waka: به معنی شعر ژاپنی است و در مقابل شعر چینی قرار می‌گیرد. برای اطلاعات بیشتر به فصل ادبیات رجوع شود.

[VII] 荘園/Shōen: این اصطلاح اشاره به شکلی از زمینداری خصوصی در ژاپن باستان و سده‌های میانی دارد که در اختیار اشراف مرکز و نیز معابد بودایی بزرگ بود. همچنین به این املاک نیز شوئِن گفته می‌شد و معاف از مالیات بودند.

[VIII] 天照大神/Amaterasu no Ōkami: کامی اصلی آسمان در آیین شینتو است که به عنوان نیای خاندان امپراتوری پرستش می‌شود.

[IX] 武士道/Bushidō: به معنی راه بوشی یا جنگجو است.

کتابشناسی

  1. Yamakawa shösetsu Nihonshi zuroku Henshuülinkai. (2011). Yamakawa shösetsu Nihonshi Zuroku. Dai yonhan. Yamakawa shuppansha. [山川詳說日本史囡 編集委員会(2010)『山川詳說日本 。史因錄』(第 放)山川出版社] 28
  2. Keally, C. T. (2006). Yayoi Culture. Retrieved July 21, 2021
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ رجب‌زاده، هاشم.(1365). تاریخ ژاپن از آغاز تا معاصر. تهران: ناشر مؤلف، ص. 45.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ کلارک،گراهام. (1379). جهان پیش ازتاریخ از دیدگاهی نو. ترجمه محمدحسین باجلان فرخی و دیگران. تهران: انتشارات دنیا مادر، ص.445
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ Yamakawa shösetsu Nihonshi zuroku Henshuülinkai. (2011). Yamakawa shösetsu Nihonshi Zuroku. Dai yonhan. Yamakawa shuppansha. [山川詳說日本史囡 編集委員会(2010)『山川詳說日本 。史因錄』(第 放)山川出版社] 29-50
  6. Beasley, W G. (1999). The Japanese Experience: A Short History of Japan. Weidenfeld & Nicolson. 42
  7. رجب‌زاده، هاشم.(1365). تاریخ ژاپن از آغاز تا معاصر. تهران: ناشر مؤلف، ص. 29-31.
  8. Sheldon H, H.. (1994). Factories of Death: Japanese Secret Biological Warfare, 1932-1945, and the American Cover-Up.Routledge. 2-31
  9. نیتوبه، اینازو (۱۳۹۹). بوشیدو. ترجمه محمد نقی‌زاده و منوچهر منعم. تهران: نشرحریر، ص. 41.
  10. (وِستون، 2002: 139)
  11. پالیزدار، فرهاد(1402)."تاریخ ژاپن". در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص 36-65.