خوزه سان مارتین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''خوزه سان مارتین'''
خوزه فرانسیسکو د سن مارتین ماتوراس (Matorras Jose Francisco de San Martin) در ۲۵ فوریه ۱۷۷۸ در [[آرژانتین]] در یک خانواده اشرافی متولد شد اما به [[اسپانیا]] رفت. دوران تحصیل را در مادرید اسپانیا طی کرد و به عضویت ارتش آن کشور درآمد و اتفاقا در جنگ با [[فرانسه]] که به شکست [[اسپانیا]] انجامید، نیز حضور داشت<ref name=":0">Pigna, F (2005). Los Mitos de la Historia Argentina 2 Argentina, BA, Planeta. P114.</ref>.


خوزه فرانسیسکو د سن مارتین ماتوراس در ۲۵ فوریه ۱۷۷۸ در [[آرژانتین]] در یک خانواده اشرافی متولد شد اما به [[اسپانیا]] رفت. دوران تحصیل را در مادرید اسپانیا طی کرد و به عضویت ارتش آن کشور درآمد و اتفاقا در جنگ با [[فرانسه]] که به شکست اسپانیا انجامید، نیز حضور داشت (114 .(Pigna,2005:
همزمان با آغاز حرکت‌های استقلال‌طلبانه در [[آرژانتین]]، سان مارتین ارتباطات خود را با استقلال‌طلبان آغاز کرد و در ۱۸۱۲ (دو سال بعد از آغاز حرکت‌های نظامی استقلال‌طلبانه) وارد [[بوئنوس‌آیرس]] شد و به استان‌های متحد آمریکای جنوبی ([[آرژانتین]] آینده) پیوست.گفته می‌شود دلیل اصلی پیوستن او به آزادیخواهان آرژانتینی و پشت کردن به [[اسپانیا]]، این بوده که [[اسپانیا]] به سهولت به چنگ ناپلئون افتاده بود، و کشوری ضعیف استحقاق آقایی بر زادگاه او را ندارد. در بازگشت به [[آرژانتین]] اولین افسر نظامی ارتش بود که دوره‌های نظامی را طی کرده بود. ایجاد ساختارهای واقعی ارتش [[آرژانتین]] به وی نسبت داده می‌شود. در ۱۸۱۴ م در رأس سپاهی به لیما حمله کرده و در ۱۸۲۱م توانست بر لیما چیره شده و خود نخستین سرپرست آن گردد. در ۱۸۲۲م، با سیمون بولیوار (رهبر استقلال طلبان شمال منطقه) دیدار کرد و در صدور بیانیه استقلال در ۱۸۱۶ م نقشی اساسی داشت. پس از آن به ناگاه در ۱۸۲۴ م از همه مسؤولیت‌های سیاسی و لشگری‌اش کناره‌گیری کرد و به فرانسه رفت و در همان‌جا هم در ۱۷ اوت ۱۸۵۰ م درگذشت. سان مارتین قهرمان ملی [[آرژانتین]] شناخته و بالاترین نشان این کشور به افتخار او نام‌گذاری شده است.


همزمان با آغاز حرکت‌های استقلال‌طلبانه در آرژانتین، سان مارتین ارتباطات خود را با استقلال‌طلبان آغاز کرد و در ۱۸۱۲ (دو سال بعد از آغاز حرکت‌های نظامی استقلال‌طلبانه) وارد [[بوئنوس‌آیرس]] شد و به استان‌های متحد آمریکای جنوبی (آرژانتین آینده) پیوست.گفته می‌شود دلیل اصلی پیوستن او به آزادیخواهان آرژانتینی و پشت کردن به اسپانیا، این بوده که اسپانیا به سهولت
یکی از با ارزش‌ترین گنج‌های سن مارتین شمشیر منحنی اوست که از لندن خریداری کرده بود و اعتقاد ویژه‌ای به آن داشت. به همین دلیل همه سران نظامی لشکر خود را با این سلاح مسلح کرد. این شمشیر تا زمان مرگ همراه سان مارتین بود و پس از آن به ژنرال دن ژوان منوئل دو روزاس که ژنرال جمهوری [[آرژانتین]] بود، واگذار شد. این شمشیر در سال ۱۸۹۶ میلادی به موزه تاریخ ملی در [[بوئنوس‌آیرس]] منتقل شد و هنوز هم در آن‌جا است.


1. Matorras Jose Francisco de San Martin
این شخصیت «پدر میهن» [[آرژانتین]] شناخته می‌شود. سان مارتین یکی از شخصیت‌های اصلی و مؤثر آمریکای لاتین در دوران مبارزه با استعمار بوده است که در کنار چگوارا و سیمون بولیوار که در شمال منطقه مبارزه می‌کرده‌اند، در جنوب نام سان مارتین در استقلال کشورهای شیلی، [[آرژانتین]] و... مطرح می‌شود<ref name=":0" />. اگرچه اقدامات وی در آزادسازی و استقلال کشورهای منطقه کاملا مشخص است اما بررسی شخصیت سان مارتین در تاریخ نشان‌دهنده آن است که تشریح زندگی، رفتار و عقاید وی همواره با رمز و رازهای ناگفته، اسرار مخفی و شک و تردید همراه بوده است. دو دلیل اصلی برای این موضوع می‌توان بیان کرد؛ اول شخصیت مرموز، ساکت، پیچیده و درونگرای خود سان مارتین است که منابع تاریخی به آن اذعان داشته‌اند و دوم این‌که سان مارتین همواره یک اسطوره و قهرمان در تاریخ منطقه محسوب شده و این موضوع اجازه نداده است که به تمامی جنبه‌های مثبت و منفی شخصیت وی به طور کامل پرداخته شود. ورود وی به [[تاریخ آرژانتین]] به عنوان یک قهرمان از اواخر دهه ۱۸۶۰ م و از روزنامه لاناسیون است. در همان سال‌ها، مجسمه وی نیز ساخته شد و در یکی از میادین [[بوئنوس‌آیرس]] نصب‌گردید اما بعدها در کتاب‌های تاریخ نقش وی هر روز پررنگ‌تر شد و افسانه‌های زیادی در مورد محبوبیت مارتین بین سربازان و اقدامات افتخارآمیز وی بیان شده که شاید بسیاری از آن‌ها غیرواقعی بوده و برای ایجاد حس میهن‌پرستی و ملیت در دهه‌های اولیه و بعد تقویت این حس بوده است. به عنوان مثال درکتاب تاریخ دبیرستان [[آرژانتین]] یک صحنه از جنگ‌های مارتین اینگونه تصویر شده است:
 
به چنگ ناپلئون افتاده بود، و کشوری ضعیف استحقاق آقایی بر زادگاه او را ندارد. در بازگشت به آرژانتین اولین افسر نظامی ارتش بود که دوره‌های نظامی را طی کرده بود. ایجاد ساختارهای واقعی ارتش آرژانتین به وی نسبت داده می‌شود. در ۱۸۱۴ م در رأس سپاهی به لیما حمله کرده و در ۱۸۲۱م توانست بر لیما چیره شده و خود نخستین سرپرست آن گردد. در ۱۸۲۲م، با سیمون بولیوار (رهبر استقلال طلبان شمال منطقه) دیدار کرد و در صدور بیانیه استقلال در ۱۸۱۶ م نقشی اساسی داشت. پس از آن به ناگاه در ۱۸۲۴ م از همه مسؤولیت‌های سیاسی و لشگری‌اش کناره‌گیری کرد و به فرانسه رفت و در همان‌جا هم در ۱۷ اوت ۱۸۵۰ م درگذشت. سان مارتین قهرمان ملی آرژانتین شناخته و بالاترین نشان این کشور به افتخار او نام‌گذاری شده است.
 
یکی از با ارزش‌ترین گنج‌های سن مارتین شمشیر منحنی اوست که از لندن خریداری کرده بود و اعتقاد ویژه‌ای به آن داشت. به همین دلیل همه سران نظامی لشکر خود را با این سلاح مسلح کرد. این شمشیر تا زمان مرگ همراه سان مارتین بود و پس از آن به ژنرال دن ژوان منوئل دو روزاس که ژنرال جمهوری آرژانتین بود، واگذار شد. این شمشیر در سال ۱۸۹۶ میلادی به موزه تاریخ ملی در بوئنوس‌آیرس منتقل شد و هنوز هم در آن‌جا است.
 
این شخصیت «پدر میهن» آرژانتین شناخته می‌شود. سان مارتین یکی از شخصیت‌های اصلی و مؤثر آمریکای لاتین در دوران مبارزه با استعمار بوده است که در کنار چگوارا و سیمون بولیوار که در شمال منطقه مبارزه می‌کرده‌اند، در جنوب نام سان مارتین در استقلال کشورهای شیلی، آرژانتین و ... مطرح می‌شود (114 .(Pigna,2005: اگرچه اقدامات وی در آزادسازی و استقلال کشورهای منطقه کاملا مشخص است اما بررسی شخصیت سان مارتین در تاریخ
 
۲۱۳
 
۲۱۴
 
نشان‌دهنده آن است که تشریح زندگی، رفتار و عقاید وی همواره با رمز و رازهای ناگفته، اسرار مخفی و شک و تردید همراه بوده است. دو دلیل اصلی برای این موضوع می‌توان بیان کرد؛ اول شخصیت مرموز، ساکت، پیچیده و درونگرای خود سان مارتین است که منابع تاریخی به آن اذعان داشته‌اند و دوم این‌که سان مارتین همواره یک اسطوره و قهرمان در تاریخ منطقه محسوب شده و این موضوع اجازه نداده است که به تمامی جنبه‌های مثبت و منفی شخصیت وی به طور کامل پرداخته شود. ورود وی به [[تاریخ آرژانتین]] به عنوان یک قهرمان از اواخر دهه ۱۸۶۰ م و از روزنامه لاناسیون است. در همان سال‌ها، مجسمه وی نیز ساخته شد و در یکی از میادین بوئنوس‌آیرس نصب‌گردید اما بعدها در کتاب‌های تاریخ نقش وی هر روز پررنگ‌تر شد و افسانه‌های زیادی در مورد محبوبیت مارتین بین سربازان و اقدامات افتخارآمیز وی بیان شده که شاید بسیاری از آن‌ها غیرواقعی بوده و برای ایجاد حس میهن‌پرستی و ملیت در دهه‌های اولیه و بعد تقویت این حس بوده است. به عنوان مثال درکتاب تاریخ دبیرستان آرژانتین یک صحنه از جنگ‌های مارتین اینگونه تصویر شده است:


«وقتی که ژنرال خوزه سن مارتین سردار نیروهای استقلال‌طلب در میدان جنگ به زمین افتاد و سربازی اسپانیایی نیزه‌اش را به سمت او هدف گرفت، یک سرباز خود را در مسیر نیزه قرار داد تا فرمانده‌اش زنده بماند و در پاسخ به سن مارتین که از چرایی این عمل او پرسیده بود، گفت: من یک سربازم و یک جان دارم ولی شما سردارید و قرار است همه ما را نجات دهید.»
«وقتی که ژنرال خوزه سن مارتین سردار نیروهای استقلال‌طلب در میدان جنگ به زمین افتاد و سربازی اسپانیایی نیزه‌اش را به سمت او هدف گرفت، یک سرباز خود را در مسیر نیزه قرار داد تا فرمانده‌اش زنده بماند و در پاسخ به سن مارتین که از چرایی این عمل او پرسیده بود، گفت: من یک سربازم و یک جان دارم ولی شما سردارید و قرار است همه ما را نجات دهید.»
==نیز نگاه کنید به==
==کتابشناسی==

نسخهٔ ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۹

خوزه فرانسیسکو د سن مارتین ماتوراس (Matorras Jose Francisco de San Martin) در ۲۵ فوریه ۱۷۷۸ در آرژانتین در یک خانواده اشرافی متولد شد اما به اسپانیا رفت. دوران تحصیل را در مادرید اسپانیا طی کرد و به عضویت ارتش آن کشور درآمد و اتفاقا در جنگ با فرانسه که به شکست اسپانیا انجامید، نیز حضور داشت[۱].

همزمان با آغاز حرکت‌های استقلال‌طلبانه در آرژانتین، سان مارتین ارتباطات خود را با استقلال‌طلبان آغاز کرد و در ۱۸۱۲ (دو سال بعد از آغاز حرکت‌های نظامی استقلال‌طلبانه) وارد بوئنوس‌آیرس شد و به استان‌های متحد آمریکای جنوبی (آرژانتین آینده) پیوست.گفته می‌شود دلیل اصلی پیوستن او به آزادیخواهان آرژانتینی و پشت کردن به اسپانیا، این بوده که اسپانیا به سهولت به چنگ ناپلئون افتاده بود، و کشوری ضعیف استحقاق آقایی بر زادگاه او را ندارد. در بازگشت به آرژانتین اولین افسر نظامی ارتش بود که دوره‌های نظامی را طی کرده بود. ایجاد ساختارهای واقعی ارتش آرژانتین به وی نسبت داده می‌شود. در ۱۸۱۴ م در رأس سپاهی به لیما حمله کرده و در ۱۸۲۱م توانست بر لیما چیره شده و خود نخستین سرپرست آن گردد. در ۱۸۲۲م، با سیمون بولیوار (رهبر استقلال طلبان شمال منطقه) دیدار کرد و در صدور بیانیه استقلال در ۱۸۱۶ م نقشی اساسی داشت. پس از آن به ناگاه در ۱۸۲۴ م از همه مسؤولیت‌های سیاسی و لشگری‌اش کناره‌گیری کرد و به فرانسه رفت و در همان‌جا هم در ۱۷ اوت ۱۸۵۰ م درگذشت. سان مارتین قهرمان ملی آرژانتین شناخته و بالاترین نشان این کشور به افتخار او نام‌گذاری شده است.

یکی از با ارزش‌ترین گنج‌های سن مارتین شمشیر منحنی اوست که از لندن خریداری کرده بود و اعتقاد ویژه‌ای به آن داشت. به همین دلیل همه سران نظامی لشکر خود را با این سلاح مسلح کرد. این شمشیر تا زمان مرگ همراه سان مارتین بود و پس از آن به ژنرال دن ژوان منوئل دو روزاس که ژنرال جمهوری آرژانتین بود، واگذار شد. این شمشیر در سال ۱۸۹۶ میلادی به موزه تاریخ ملی در بوئنوس‌آیرس منتقل شد و هنوز هم در آن‌جا است.

این شخصیت «پدر میهن» آرژانتین شناخته می‌شود. سان مارتین یکی از شخصیت‌های اصلی و مؤثر آمریکای لاتین در دوران مبارزه با استعمار بوده است که در کنار چگوارا و سیمون بولیوار که در شمال منطقه مبارزه می‌کرده‌اند، در جنوب نام سان مارتین در استقلال کشورهای شیلی، آرژانتین و... مطرح می‌شود[۱]. اگرچه اقدامات وی در آزادسازی و استقلال کشورهای منطقه کاملا مشخص است اما بررسی شخصیت سان مارتین در تاریخ نشان‌دهنده آن است که تشریح زندگی، رفتار و عقاید وی همواره با رمز و رازهای ناگفته، اسرار مخفی و شک و تردید همراه بوده است. دو دلیل اصلی برای این موضوع می‌توان بیان کرد؛ اول شخصیت مرموز، ساکت، پیچیده و درونگرای خود سان مارتین است که منابع تاریخی به آن اذعان داشته‌اند و دوم این‌که سان مارتین همواره یک اسطوره و قهرمان در تاریخ منطقه محسوب شده و این موضوع اجازه نداده است که به تمامی جنبه‌های مثبت و منفی شخصیت وی به طور کامل پرداخته شود. ورود وی به تاریخ آرژانتین به عنوان یک قهرمان از اواخر دهه ۱۸۶۰ م و از روزنامه لاناسیون است. در همان سال‌ها، مجسمه وی نیز ساخته شد و در یکی از میادین بوئنوس‌آیرس نصب‌گردید اما بعدها در کتاب‌های تاریخ نقش وی هر روز پررنگ‌تر شد و افسانه‌های زیادی در مورد محبوبیت مارتین بین سربازان و اقدامات افتخارآمیز وی بیان شده که شاید بسیاری از آن‌ها غیرواقعی بوده و برای ایجاد حس میهن‌پرستی و ملیت در دهه‌های اولیه و بعد تقویت این حس بوده است. به عنوان مثال درکتاب تاریخ دبیرستان آرژانتین یک صحنه از جنگ‌های مارتین اینگونه تصویر شده است:

«وقتی که ژنرال خوزه سن مارتین سردار نیروهای استقلال‌طلب در میدان جنگ به زمین افتاد و سربازی اسپانیایی نیزه‌اش را به سمت او هدف گرفت، یک سرباز خود را در مسیر نیزه قرار داد تا فرمانده‌اش زنده بماند و در پاسخ به سن مارتین که از چرایی این عمل او پرسیده بود، گفت: من یک سربازم و یک جان دارم ولی شما سردارید و قرار است همه ما را نجات دهید.»

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Pigna, F (2005). Los Mitos de la Historia Argentina 2 Argentina, BA, Planeta. P114.