اسلام در اردن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''اسلام:''' در سال ششم هجري اولين طلايه داران مسلمانان كه به دستور پيامبر (ص) براي شناسايي راههاي منطقه فرستاده شده بودند، در حوالي طفيله و كرك به شهادت رسيدند. در سال هشتم هجري پيامبر اسلام با ارسال نامهاي، امير موته را به اسلام دعوت كرد؛ ول...» ایجاد کرد) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اسلام:''' | '''اسلام:''' | ||
در سال ششم هجري اولين طلايه داران مسلمانان كه به دستور پيامبر (ص) براي شناسايي راههاي منطقه فرستاده شده بودند، در حوالي طفيله و كرك به شهادت رسيدند. در سال هشتم هجري پيامبر اسلام با ارسال نامهاي، امير موته را به اسلام دعوت كرد؛ ولي امير موته سفير پيامبر (ص) را به شهادت رساند. به دنبال اين حادثه پيامبر (ص) سه هزار نفر را به فرماندهي زيدبن حارثه به موته فرستاد و در پي جنگي كه بين سپاهيان روم و مسلمانان درگرفت، فرمانده سپاه اسلام كشته شد و سپاه اسلام به مدينه بازگشت. قبور شهداي موته در روستاي المزار كنوني در 12 كيلومتري جنوب كرك قرار دارد. پس از چند ماه سپاهيان اسلام به منطقه تبوك در شمال حجاز آمدند و در اينجا بود كه عقبه و اطراف معان، پرداخت جزيه به پيامبر اكرم (ص) را قبول كردند. سپاه اسلام به فرماندهي اسامه پس از پيامبر (ص) پيروزيهايي در جنوب فلسطين بدست آورد. در همين ايام به خليفه وقت اطلاع دادند كه روميان با جمع آوري سپاهي متشكل از اعراب غساني در تدارك حمله به مسلمانان مي باشند. ابوبكر با فرستادن سپاهي به فرماندهي چهار تن از جمله خالدبن وليد ضمن شكست دادن روميان در سال 636 بر بلاد شام و فلسطين مسلط گشت. با واگذاري حكومت شام به معاويه از سوي عمر، منطقه اردن و فلسطين زير سلطه امويان قرار گرفت و با تعيين دمشق به عنوان مركز حكومت امويان، اردن كه محل تفريح و شكارگاه امراي اموي بود، رونق يافت. انتقال حكومت از امويان به عباسيان و انتخاب بغداد به جاي دمشق به عنوان مركز حكومت، باعث متروك شدن اردن گرديد. در زمان سلجوقيان، اولين جنگهاي صليبي آغاز گرديد و مسيحيان تلاش كردند بيت المقدس را از مسلمانان باز پس گيرند، سرانجام در سال 1099 صليبيون با شكست دادن مسلمانان وارد بيت المقدس گرديدند. در همين زمان صلاح الدين ايوبي كه ابتدا وزير خليفه فاطمي بود، پس از وفات خليفه به فرزندان خردسال وي اجازه خلافت نداد و با الحاق مصر به شام كه جزيي از حكومت عباسيان به شمار مي رفت و به دنبال مرگ حاكم دمشق، خود را فرمانرواي مصر و شام خواند. صلاح الدين با فراهم آوردن سپاه در سال 1187 بر صليبيون پيروز شد و بيت المقدس را از چنگال آنها درآورد و كنترل فلسطين و شرق اردن را بدست گرفت. پس از ايوبيان، اداره منطقه به مماليك واگذار گرديد. خاندان مماليك مساجد و مدارسي در شهرهاي فلسطين بنا کردند و توانستند جلو حمله مغول به آن ديار را بگيرند و اروپا را از خطر هجوم مغول نجات دهند. در سال 1516 سپاهيان عثماني به فرماندهي سلطان سليم بر سپاهيان مماليك غلبه كردند و بدين ترتيب ولايات دمشق و فلسطين به دست عثمانيان افتاد. عثمانيان اداره منطقه را به شيوخ و روساي قبايل سپردند. ابراهيم پاشا فرزند محمد علي با حمله به سوريه، فلسطين و شرق اردن و مناطقي را كه جزئي از حكومت عثماني به شمار مي رفت را به مصر ملحق نمود. پس از جنگ جهاني اول و به دنبال تشكيل دولت مستقل ماوراء اردن، اداره آن به خاندان هاشمي واگذار گرديد. بدين ترتيب اردن از زمان ورود اسلام به اين منطقه، به جز دوره جنگهاي صليبي كه مدتي مسيحيان بر منطقه حاكميت يافتند، توسط حاكمان مسلمان اداره مي شد که این امر باعث گرديد اسلام دين حاکم در سراسر اين سرزمين باشد. حاكمان اسلامي اين سرزمين همگي از اهل سنت بوده اند و بنابراين طبيعي است كه مذهب عامه، بيشتر در اين كشور رواج يابد. از فرق چهارگانه اهل سنت، اردنيان اكثرا پيرو مذهب شافعي هستند. چركسها كه در اواخر قرن نوزدهم در اردن سكونت داده شدند، داراي مذهب حنفي ميباشند. (5) در مورد شيعيان اردن اطلاعات دقيقي وجود ندارد. هرچند به نظر مي رسد كه به علت نزديكي اردن به لبنان شمار زيادي از شيعيان در آنجا سكونت داشته باشند زيرا از گذشته جبل عامل يكي از مراكز اصلي شيعيان به شمار مي رفته است، (6) شواهد تاريخي نشان مي دهد که تشيع در قرن چهارم قمري، در اين مناطق گسترش يافته است. مقدسي (336-380 ق)، در کتاب ''احسن التقاسيم في معرفــة الاقليم''، در لابهلاي سخن خود درباره فِرَق و مذاهب موجود در شهرهاي اردن و فلسطين، نوشته است: اهل طبريه و نيمي از اهل نابلس و قَدَس و بيشتر اهل امّان شيعه هستند. (7) ناصر خسرو نيز در قرن چهارم هجري بيشتر ساكنين شهرهاي بيت المقدس، نابلس و امان را شيعه دانسته است. (8) در قرن پنجم هجري، اردن و فلسطين تحت تسلط خلافت فاطمي مصر درآمد و در سايه اين دولت، نفوذ تشيع در اين مناطق ادامه يافت، اما با تسلط سلجوقيان و بعدها ايوبيان بر اين مناطق و مبارزه آنان با تشيع و نيز پس از اشغال بيشتر شهرهاي فلسطين به دست صليبيان، شيعيان به سمت مناطق کوهستاني لبنان مهاجرت کردند و بعدها جامعه شيعه جبل عامل را تشکيل دادند. | در سال ششم هجري اولين طلايه داران مسلمانان كه به دستور پيامبر (ص) براي شناسايي راههاي منطقه فرستاده شده بودند، در حوالي طفيله و كرك به شهادت رسيدند. در سال هشتم هجري پيامبر اسلام با ارسال نامهاي، امير موته را به اسلام دعوت كرد؛ ولي امير موته سفير پيامبر (ص) را به شهادت رساند. به دنبال اين حادثه پيامبر (ص) سه هزار نفر را به فرماندهي زيدبن حارثه به موته فرستاد و در پي جنگي كه بين سپاهيان روم و مسلمانان درگرفت، فرمانده سپاه اسلام كشته شد و سپاه اسلام به مدينه بازگشت. قبور شهداي موته در روستاي المزار كنوني در 12 كيلومتري جنوب كرك قرار دارد. پس از چند ماه سپاهيان اسلام به منطقه تبوك در شمال حجاز آمدند و در اينجا بود كه عقبه و اطراف معان، پرداخت جزيه به پيامبر اكرم (ص) را قبول كردند. سپاه اسلام به فرماندهي اسامه پس از پيامبر (ص) پيروزيهايي در جنوب فلسطين بدست آورد. در همين ايام به خليفه وقت اطلاع دادند كه روميان با جمع آوري سپاهي متشكل از اعراب غساني در تدارك حمله به مسلمانان مي باشند. ابوبكر با فرستادن سپاهي به فرماندهي چهار تن از جمله خالدبن وليد ضمن شكست دادن روميان در سال 636 بر بلاد شام و فلسطين مسلط گشت. با واگذاري حكومت شام به معاويه از سوي عمر، منطقه [[اردن]] و فلسطين زير سلطه امويان قرار گرفت و با تعيين دمشق به عنوان مركز حكومت امويان، اردن كه محل تفريح و شكارگاه امراي اموي بود، رونق يافت. انتقال حكومت از امويان به عباسيان و انتخاب بغداد به جاي دمشق به عنوان مركز حكومت، باعث متروك شدن اردن گرديد. در زمان سلجوقيان، اولين جنگهاي صليبي آغاز گرديد و مسيحيان تلاش كردند بيت المقدس را از مسلمانان باز پس گيرند، سرانجام در سال 1099 صليبيون با شكست دادن مسلمانان وارد بيت المقدس گرديدند. در همين زمان صلاح الدين ايوبي كه ابتدا وزير خليفه فاطمي بود، پس از وفات خليفه به فرزندان خردسال وي اجازه خلافت نداد و با الحاق [[مصر]] به شام كه جزيي از حكومت عباسيان به شمار مي رفت و به دنبال مرگ حاكم دمشق، خود را فرمانرواي مصر و شام خواند. صلاح الدين با فراهم آوردن سپاه در سال 1187 بر صليبيون پيروز شد و بيت المقدس را از چنگال آنها درآورد و كنترل فلسطين و شرق اردن را بدست گرفت. پس از ايوبيان، اداره منطقه به مماليك واگذار گرديد. خاندان مماليك مساجد و مدارسي در شهرهاي فلسطين بنا کردند و توانستند جلو حمله مغول به آن ديار را بگيرند و اروپا را از خطر هجوم مغول نجات دهند. در سال 1516 سپاهيان عثماني به فرماندهي سلطان سليم بر سپاهيان مماليك غلبه كردند و بدين ترتيب ولايات دمشق و فلسطين به دست عثمانيان افتاد. عثمانيان اداره منطقه را به شيوخ و روساي قبايل سپردند. ابراهيم پاشا فرزند محمد علي با حمله به سوريه، فلسطين و شرق اردن و مناطقي را كه جزئي از حكومت عثماني به شمار مي رفت را به مصر ملحق نمود. پس از جنگ جهاني اول و به دنبال تشكيل دولت مستقل ماوراء اردن، اداره آن به خاندان هاشمي واگذار گرديد. بدين ترتيب اردن از زمان ورود اسلام به اين منطقه، به جز دوره جنگهاي صليبي كه مدتي مسيحيان بر منطقه حاكميت يافتند، توسط حاكمان مسلمان اداره مي شد که این امر باعث گرديد اسلام دين حاکم در سراسر اين سرزمين باشد. حاكمان اسلامي اين سرزمين همگي از اهل سنت بوده اند و بنابراين طبيعي است كه مذهب عامه، بيشتر در اين كشور رواج يابد. از فرق چهارگانه اهل سنت، اردنيان اكثرا پيرو مذهب شافعي هستند. چركسها كه در اواخر قرن نوزدهم در اردن سكونت داده شدند، داراي مذهب حنفي ميباشند. (5) در مورد شيعيان اردن اطلاعات دقيقي وجود ندارد. هرچند به نظر مي رسد كه به علت نزديكي اردن به [[لبنان]] شمار زيادي از شيعيان در آنجا سكونت داشته باشند زيرا از گذشته جبل عامل يكي از مراكز اصلي شيعيان به شمار مي رفته است، (6) شواهد تاريخي نشان مي دهد که تشيع در قرن چهارم قمري، در اين مناطق گسترش يافته است. مقدسي (336-380 ق)، در کتاب ''احسن التقاسيم في معرفــة الاقليم''، در لابهلاي سخن خود درباره فِرَق و مذاهب موجود در شهرهاي اردن و فلسطين، نوشته است: اهل طبريه و نيمي از اهل نابلس و قَدَس و بيشتر اهل امّان شيعه هستند. (7) ناصر خسرو نيز در قرن چهارم هجري بيشتر ساكنين شهرهاي بيت المقدس، نابلس و امان را شيعه دانسته است. (8) در قرن پنجم هجري، اردن و فلسطين تحت تسلط خلافت فاطمي مصر درآمد و در سايه اين دولت، نفوذ تشيع در اين مناطق ادامه يافت، اما با تسلط سلجوقيان و بعدها ايوبيان بر اين مناطق و مبارزه آنان با تشيع و نيز پس از اشغال بيشتر شهرهاي فلسطين به دست صليبيان، شيعيان به سمت مناطق کوهستاني لبنان مهاجرت کردند و بعدها جامعه شيعه جبل عامل را تشکيل دادند. | ||
در اردن زيارتگاه هايي از شخصيت هاي مورد احترام شيعه وجود دارد که بسياري از آنها در دوره نفوذ و گسترش شيعه - به ويژه در دوره فاطميان - ساخته شده اند و در دوره هاي بعدي بازسازي شده است. جمعيت شيعيان اردن در حال حاضر از چند ده هزار نفر تجاوز نمي كند. شيشانيها يا چچنيها كه همزمان با چركسها در اردن سكونت داده شده اند، همگي شيعه بودند. (9) | در اردن زيارتگاه هايي از شخصيت هاي مورد احترام شيعه وجود دارد که بسياري از آنها در دوره نفوذ و گسترش شيعه - به ويژه در دوره فاطميان - ساخته شده اند و در دوره هاي بعدي بازسازي شده است. جمعيت شيعيان اردن در حال حاضر از چند ده هزار نفر تجاوز نمي كند. شيشانيها يا چچنيها كه همزمان با چركسها در اردن سكونت داده شده اند، همگي شيعه بودند. (9) | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
مذهب دروزيه از جمله مسلكهاي درونگراي منسوب به اسلام است. دروزيه انشعابي از مذهب اسماعيليه است كه در قرن پنجم هجري در زمان خليفه فاطمي، ابوعلي منصوربن نزار ملقب به الحاكم بامرالله (1024-996م) بوسيلة يك خياط ايراني كه از وفادارترين مبلغان و پيروان حاكم بود (10) به نام محمد بن اسماعيل درزي معروف به نشتكين بنياد نهاده شد و بعدها به همين نام مشهور گشت.(11) پس از ترور حاکم، که برخي مي گويند توسط خواهرش که ديگر نميتوانست رفتارهاي برادر را تحمل کند صورت گرفته است، پيروان حاكم مجبور شدند به کوههاي لبنان، جايي که ميتوانند براي خود جامعه کوچکي تشکيل دهند، پناه ببرند. براي دروزيان، حاكم نمرده است، بلکه در حالت تعليقي از زندگي قرار دارد که ميتواند بازگردد. جامعه دروزي عمدتا در کوههاي لبنان باقي ماندند و براي مدت کوتاهي از طرف سلطان عثماني بر اغلب لبنان، بخشهايي از سوريه، اردن و فلسطين حکمراني کردند. برخي از اجتماعات دروزيان در قرن هفدهم و هجدهم در فلسطين و بلنديهاي جولان ساکن شدند، اما اغلب آنها در ميانه دهه 1860م پس از درگيري آنها و مسيحيان ماروني در جبل دروز ساکن شدند و چندان بر منطقه تسلط پيدا کردند که کوهستاني که جبل العرب نام داشت را جبل دروز ناميدند. (12) آنها در سال 1918 از اين جايگاه در سوريه به اردن آمدند. در آن زمان حدود 22خانواده درزي وارد اردن شده و در قصر الازرق (منطقه مرزي بين اردن و سوريه) ساکن شدند. اين منطقه در آن زمان بسيار کم جمعيت بود. | مذهب دروزيه از جمله مسلكهاي درونگراي منسوب به اسلام است. دروزيه انشعابي از مذهب اسماعيليه است كه در قرن پنجم هجري در زمان خليفه فاطمي، ابوعلي منصوربن نزار ملقب به الحاكم بامرالله (1024-996م) بوسيلة يك خياط ايراني كه از وفادارترين مبلغان و پيروان حاكم بود (10) به نام محمد بن اسماعيل درزي معروف به نشتكين بنياد نهاده شد و بعدها به همين نام مشهور گشت.(11) پس از ترور حاکم، که برخي مي گويند توسط خواهرش که ديگر نميتوانست رفتارهاي برادر را تحمل کند صورت گرفته است، پيروان حاكم مجبور شدند به کوههاي لبنان، جايي که ميتوانند براي خود جامعه کوچکي تشکيل دهند، پناه ببرند. براي دروزيان، حاكم نمرده است، بلکه در حالت تعليقي از زندگي قرار دارد که ميتواند بازگردد. جامعه دروزي عمدتا در کوههاي لبنان باقي ماندند و براي مدت کوتاهي از طرف سلطان عثماني بر اغلب لبنان، بخشهايي از سوريه، اردن و فلسطين حکمراني کردند. برخي از اجتماعات دروزيان در قرن هفدهم و هجدهم در فلسطين و بلنديهاي جولان ساکن شدند، اما اغلب آنها در ميانه دهه 1860م پس از درگيري آنها و مسيحيان ماروني در جبل دروز ساکن شدند و چندان بر منطقه تسلط پيدا کردند که کوهستاني که جبل العرب نام داشت را جبل دروز ناميدند. (12) آنها در سال 1918 از اين جايگاه در سوريه به اردن آمدند. در آن زمان حدود 22خانواده درزي وارد اردن شده و در قصر الازرق (منطقه مرزي بين اردن و سوريه) ساکن شدند. اين منطقه در آن زمان بسيار کم جمعيت بود. | ||
پس از انقلاب سوريه در سال 1925 نيز سلطان اطرش و بسياري ازرهبران انقلابي درزي به اردن پناه بردند و در ازرق سکني گزيدند و پايگاهي براي مقاومت ضد استعمار فرانسه در سوريه تشکيل دادند. از اين رو فرانسويان انگليس را تحت فشار قرار دارند تا دروزيان را از منطقه ازرق خارج کند. به دنبال آن، سلطان اطرش و ساير رهبران به عربستان مهاجرت کردند و به مدت 11 سال در آنجا باقي ماندند. سپس بسياري از آنها به جبل العرب در سوريه و بخشي نيز به منطقه ازرق در اردن برگشتند. بسياري از خانوادههاي دروزي نيز در فاصله سالهاي 1933-1945 به اردن رفتند و با جامعه اردن درآميخته و جزئي از آن شدند. آنها هم اکنون خود را اردني و جزئي از جامعه اردن ميدانند. | پس از انقلاب سوريه در سال 1925 نيز سلطان اطرش و بسياري ازرهبران انقلابي درزي به اردن پناه بردند و در ازرق سکني گزيدند و پايگاهي براي مقاومت ضد استعمار [[فرانسه]] در سوريه تشکيل دادند. از اين رو فرانسويان انگليس را تحت فشار قرار دارند تا دروزيان را از منطقه ازرق خارج کند. به دنبال آن، سلطان اطرش و ساير رهبران به عربستان مهاجرت کردند و به مدت 11 سال در آنجا باقي ماندند. سپس بسياري از آنها به جبل العرب در سوريه و بخشي نيز به منطقه ازرق در اردن برگشتند. بسياري از خانوادههاي دروزي نيز در فاصله سالهاي 1933-1945 به اردن رفتند و با [[جامعه اردن]] درآميخته و جزئي از آن شدند. آنها هم اکنون خود را اردني و جزئي از جامعه اردن ميدانند. | ||
با وجود شمار اندک دروزيان ولي مؤسس حکومت اردن شرقي يک دروزي به نام رشيد طليع بود که در سال 1922 دولت اردن را تشکيل داد. در زمان تشکيل اولين دولت به رياست او، جمعيت زيادي از آنان به اردن آمدند و مناصب مهميرا کسب کردند. از جمله امير عادل ارسلان که رياست ديوان اميري را در اردن برعهده گرفت ولي پس از مدتي به سوريه بازگشت و در انقلاب اين کشور شرکت نمود. امروزه دروزيان نقش قابل توجهي در زندگي سياسي ندارند که ممکن است به علت کمي جماعت شان باشد. | با وجود شمار اندک دروزيان ولي مؤسس حکومت اردن شرقي يک دروزي به نام رشيد طليع بود که در سال 1922 دولت اردن را تشکيل داد. در زمان تشکيل اولين دولت به رياست او، جمعيت زيادي از آنان به اردن آمدند و مناصب مهميرا کسب کردند. از جمله امير عادل ارسلان که رياست ديوان اميري را در اردن برعهده گرفت ولي پس از مدتي به سوريه بازگشت و در انقلاب اين کشور شرکت نمود. امروزه دروزيان نقش قابل توجهي در زندگي سياسي ندارند که ممکن است به علت کمي جماعت شان باشد. | ||
دروزيان در سال 1992 اجتماعي تحت عنوان «ابناء بني معروف» تشکيل دادند که نماينده تماميدروزيان اردن و مرجع اصلي آنهاست. (13) | دروزيان در سال 1992 اجتماعي تحت عنوان «ابناء بني معروف» تشکيل دادند که نماينده تماميدروزيان اردن و مرجع اصلي آنهاست. (13) |
نسخهٔ ۲۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۳۰
اسلام:
در سال ششم هجري اولين طلايه داران مسلمانان كه به دستور پيامبر (ص) براي شناسايي راههاي منطقه فرستاده شده بودند، در حوالي طفيله و كرك به شهادت رسيدند. در سال هشتم هجري پيامبر اسلام با ارسال نامهاي، امير موته را به اسلام دعوت كرد؛ ولي امير موته سفير پيامبر (ص) را به شهادت رساند. به دنبال اين حادثه پيامبر (ص) سه هزار نفر را به فرماندهي زيدبن حارثه به موته فرستاد و در پي جنگي كه بين سپاهيان روم و مسلمانان درگرفت، فرمانده سپاه اسلام كشته شد و سپاه اسلام به مدينه بازگشت. قبور شهداي موته در روستاي المزار كنوني در 12 كيلومتري جنوب كرك قرار دارد. پس از چند ماه سپاهيان اسلام به منطقه تبوك در شمال حجاز آمدند و در اينجا بود كه عقبه و اطراف معان، پرداخت جزيه به پيامبر اكرم (ص) را قبول كردند. سپاه اسلام به فرماندهي اسامه پس از پيامبر (ص) پيروزيهايي در جنوب فلسطين بدست آورد. در همين ايام به خليفه وقت اطلاع دادند كه روميان با جمع آوري سپاهي متشكل از اعراب غساني در تدارك حمله به مسلمانان مي باشند. ابوبكر با فرستادن سپاهي به فرماندهي چهار تن از جمله خالدبن وليد ضمن شكست دادن روميان در سال 636 بر بلاد شام و فلسطين مسلط گشت. با واگذاري حكومت شام به معاويه از سوي عمر، منطقه اردن و فلسطين زير سلطه امويان قرار گرفت و با تعيين دمشق به عنوان مركز حكومت امويان، اردن كه محل تفريح و شكارگاه امراي اموي بود، رونق يافت. انتقال حكومت از امويان به عباسيان و انتخاب بغداد به جاي دمشق به عنوان مركز حكومت، باعث متروك شدن اردن گرديد. در زمان سلجوقيان، اولين جنگهاي صليبي آغاز گرديد و مسيحيان تلاش كردند بيت المقدس را از مسلمانان باز پس گيرند، سرانجام در سال 1099 صليبيون با شكست دادن مسلمانان وارد بيت المقدس گرديدند. در همين زمان صلاح الدين ايوبي كه ابتدا وزير خليفه فاطمي بود، پس از وفات خليفه به فرزندان خردسال وي اجازه خلافت نداد و با الحاق مصر به شام كه جزيي از حكومت عباسيان به شمار مي رفت و به دنبال مرگ حاكم دمشق، خود را فرمانرواي مصر و شام خواند. صلاح الدين با فراهم آوردن سپاه در سال 1187 بر صليبيون پيروز شد و بيت المقدس را از چنگال آنها درآورد و كنترل فلسطين و شرق اردن را بدست گرفت. پس از ايوبيان، اداره منطقه به مماليك واگذار گرديد. خاندان مماليك مساجد و مدارسي در شهرهاي فلسطين بنا کردند و توانستند جلو حمله مغول به آن ديار را بگيرند و اروپا را از خطر هجوم مغول نجات دهند. در سال 1516 سپاهيان عثماني به فرماندهي سلطان سليم بر سپاهيان مماليك غلبه كردند و بدين ترتيب ولايات دمشق و فلسطين به دست عثمانيان افتاد. عثمانيان اداره منطقه را به شيوخ و روساي قبايل سپردند. ابراهيم پاشا فرزند محمد علي با حمله به سوريه، فلسطين و شرق اردن و مناطقي را كه جزئي از حكومت عثماني به شمار مي رفت را به مصر ملحق نمود. پس از جنگ جهاني اول و به دنبال تشكيل دولت مستقل ماوراء اردن، اداره آن به خاندان هاشمي واگذار گرديد. بدين ترتيب اردن از زمان ورود اسلام به اين منطقه، به جز دوره جنگهاي صليبي كه مدتي مسيحيان بر منطقه حاكميت يافتند، توسط حاكمان مسلمان اداره مي شد که این امر باعث گرديد اسلام دين حاکم در سراسر اين سرزمين باشد. حاكمان اسلامي اين سرزمين همگي از اهل سنت بوده اند و بنابراين طبيعي است كه مذهب عامه، بيشتر در اين كشور رواج يابد. از فرق چهارگانه اهل سنت، اردنيان اكثرا پيرو مذهب شافعي هستند. چركسها كه در اواخر قرن نوزدهم در اردن سكونت داده شدند، داراي مذهب حنفي ميباشند. (5) در مورد شيعيان اردن اطلاعات دقيقي وجود ندارد. هرچند به نظر مي رسد كه به علت نزديكي اردن به لبنان شمار زيادي از شيعيان در آنجا سكونت داشته باشند زيرا از گذشته جبل عامل يكي از مراكز اصلي شيعيان به شمار مي رفته است، (6) شواهد تاريخي نشان مي دهد که تشيع در قرن چهارم قمري، در اين مناطق گسترش يافته است. مقدسي (336-380 ق)، در کتاب احسن التقاسيم في معرفــة الاقليم، در لابهلاي سخن خود درباره فِرَق و مذاهب موجود در شهرهاي اردن و فلسطين، نوشته است: اهل طبريه و نيمي از اهل نابلس و قَدَس و بيشتر اهل امّان شيعه هستند. (7) ناصر خسرو نيز در قرن چهارم هجري بيشتر ساكنين شهرهاي بيت المقدس، نابلس و امان را شيعه دانسته است. (8) در قرن پنجم هجري، اردن و فلسطين تحت تسلط خلافت فاطمي مصر درآمد و در سايه اين دولت، نفوذ تشيع در اين مناطق ادامه يافت، اما با تسلط سلجوقيان و بعدها ايوبيان بر اين مناطق و مبارزه آنان با تشيع و نيز پس از اشغال بيشتر شهرهاي فلسطين به دست صليبيان، شيعيان به سمت مناطق کوهستاني لبنان مهاجرت کردند و بعدها جامعه شيعه جبل عامل را تشکيل دادند.
در اردن زيارتگاه هايي از شخصيت هاي مورد احترام شيعه وجود دارد که بسياري از آنها در دوره نفوذ و گسترش شيعه - به ويژه در دوره فاطميان - ساخته شده اند و در دوره هاي بعدي بازسازي شده است. جمعيت شيعيان اردن در حال حاضر از چند ده هزار نفر تجاوز نمي كند. شيشانيها يا چچنيها كه همزمان با چركسها در اردن سكونت داده شده اند، همگي شيعه بودند. (9)
6-1-2 دروزيان:
مذهب دروزيه از جمله مسلكهاي درونگراي منسوب به اسلام است. دروزيه انشعابي از مذهب اسماعيليه است كه در قرن پنجم هجري در زمان خليفه فاطمي، ابوعلي منصوربن نزار ملقب به الحاكم بامرالله (1024-996م) بوسيلة يك خياط ايراني كه از وفادارترين مبلغان و پيروان حاكم بود (10) به نام محمد بن اسماعيل درزي معروف به نشتكين بنياد نهاده شد و بعدها به همين نام مشهور گشت.(11) پس از ترور حاکم، که برخي مي گويند توسط خواهرش که ديگر نميتوانست رفتارهاي برادر را تحمل کند صورت گرفته است، پيروان حاكم مجبور شدند به کوههاي لبنان، جايي که ميتوانند براي خود جامعه کوچکي تشکيل دهند، پناه ببرند. براي دروزيان، حاكم نمرده است، بلکه در حالت تعليقي از زندگي قرار دارد که ميتواند بازگردد. جامعه دروزي عمدتا در کوههاي لبنان باقي ماندند و براي مدت کوتاهي از طرف سلطان عثماني بر اغلب لبنان، بخشهايي از سوريه، اردن و فلسطين حکمراني کردند. برخي از اجتماعات دروزيان در قرن هفدهم و هجدهم در فلسطين و بلنديهاي جولان ساکن شدند، اما اغلب آنها در ميانه دهه 1860م پس از درگيري آنها و مسيحيان ماروني در جبل دروز ساکن شدند و چندان بر منطقه تسلط پيدا کردند که کوهستاني که جبل العرب نام داشت را جبل دروز ناميدند. (12) آنها در سال 1918 از اين جايگاه در سوريه به اردن آمدند. در آن زمان حدود 22خانواده درزي وارد اردن شده و در قصر الازرق (منطقه مرزي بين اردن و سوريه) ساکن شدند. اين منطقه در آن زمان بسيار کم جمعيت بود.
پس از انقلاب سوريه در سال 1925 نيز سلطان اطرش و بسياري ازرهبران انقلابي درزي به اردن پناه بردند و در ازرق سکني گزيدند و پايگاهي براي مقاومت ضد استعمار فرانسه در سوريه تشکيل دادند. از اين رو فرانسويان انگليس را تحت فشار قرار دارند تا دروزيان را از منطقه ازرق خارج کند. به دنبال آن، سلطان اطرش و ساير رهبران به عربستان مهاجرت کردند و به مدت 11 سال در آنجا باقي ماندند. سپس بسياري از آنها به جبل العرب در سوريه و بخشي نيز به منطقه ازرق در اردن برگشتند. بسياري از خانوادههاي دروزي نيز در فاصله سالهاي 1933-1945 به اردن رفتند و با جامعه اردن درآميخته و جزئي از آن شدند. آنها هم اکنون خود را اردني و جزئي از جامعه اردن ميدانند.
با وجود شمار اندک دروزيان ولي مؤسس حکومت اردن شرقي يک دروزي به نام رشيد طليع بود که در سال 1922 دولت اردن را تشکيل داد. در زمان تشکيل اولين دولت به رياست او، جمعيت زيادي از آنان به اردن آمدند و مناصب مهميرا کسب کردند. از جمله امير عادل ارسلان که رياست ديوان اميري را در اردن برعهده گرفت ولي پس از مدتي به سوريه بازگشت و در انقلاب اين کشور شرکت نمود. امروزه دروزيان نقش قابل توجهي در زندگي سياسي ندارند که ممکن است به علت کمي جماعت شان باشد.
دروزيان در سال 1992 اجتماعي تحت عنوان «ابناء بني معروف» تشکيل دادند که نماينده تماميدروزيان اردن و مرجع اصلي آنهاست. (13)