شعر معاصر چین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
بنا به گفتهی تمام شخصیتهای ادبی چینی و خارجی، شعر معاصر [[چین]] از سال 1911میلادی آغاز شد. چون دراین سال، آخرین سلسلهی امپراتورى از سلسلههاى هفده گانه و چند هزار سالهی این قلمرو، یعنى [[سلسله چینگ]]، منقرض شد و [[جمهوری خلق چین]] در 1912میلادی تأسیس شد. انقلاب ملى سال 1911 به رهبرى [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین|سون یات سن]]، در پى تحولات و جنگهایى رخ داد که سیماى [[چین]] معاصر را تغییر داد. از جمله جنگ نخست [[چین]] و ژاپن و قیام بوکسورها. ولی این انقلاب سال1911 بود که چهرهی اجتماعى فرهنگى و ادبی سرزمین [[چین]] را دگرگون ساخت و نسل جدیدى از شاعران و نویسندگان نوگرا را پدید آورد. در واقع می توان گفت که ادبیات مدرن و شعر معاصر [[چین]] از سال 1911 میلادی، تأسیس [[جمهوری خلق چین]] به رهبری دکتر [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین|سون یات سن]] آغاز و جنبش چهارم ماه مه در سال 1919میلادی، شروع دوران جهش این سبک از ادبیات بهشمار می رود. | |||
در این دوران پنجاه ساله، شاعران و نویسندگان بزرگى پدید آمدند که در رأس آنان لوشون [[شعر معاصر چین#%20ftn2|(Lu Xun]])، انقلابى، نویسنده و شاعر قرار داشت. او بنیانگذار ادبیات معاصر [[چین]] بهشمار | جنبش فرهنگى-ادبی نوین [[چین]]، در سال1915میلادی، به رهبرى استادان و دانشجویان آغاز شد. آنان براى رسیدن به آزداى، مردمسالارى، برابرى و عدالت اجتماعى به پا خاسته و سنت کهن کنفوسیوسى(←[[کنفوسیوس و اندیشه های او]])و سنت گرایى ریشهدار چندین هزار سالهی [[چین]] را که اطاعت و تسلیم بىچون و چرا از حاکمان را ترویج می کرد، طرد کرده و خواستار تحولات نوین از جمله بهرهگیرى از شکل عمومی [[زبان چینی]]، باى هوا (Bai Hua) براى کاربرد ادبى شدند. در ماه مه سال1919 جنبش دیگری آغاز شد که اصلاحات سیاسى-اجتماعى، از جمله استقلال ملى، ارزش ها و اصالت فرد و بازسازى جامعه و فرهنگ را در رأس اهداف خود قرار داده و بنیان محکمی برای [[ادبیات معاصر چین]] شد. در واقع، می توان گفت که در ادبیات معاصر و نوگرای [[چین]]، اغلب نویسندگان از ادبیات کلاسیک که عموما در ستایش کوه و جنگل و گل و گیاه بود روی گردانده و به ادبیاتی که به مشکلات زندگی روزمره ی مردم می پرداخت، روی آوردند. | ||
در این دوران پنجاه ساله، شاعران و نویسندگان بزرگى پدید آمدند که در رأس آنان لوشون [[شعر معاصر چین#%20ftn2|(Lu Xun]])، انقلابى، نویسنده و شاعر قرار داشت. او بنیانگذار ادبیات معاصر [[چین]] بهشمار می رود. لوشون که نام اصلى اش جوشورن (Zhou Shuren) بود، نویسندهی داستانهاى کوتاه، مقالهنویس، شاعر و انقلابى بزرگی بود که ادبیات مدرن [[چین]] مدیون فعالیت و آثار اوست. او نماینده ی بىبدیل رئالیسم سوسیالیستى [[چین]] و نویسندهی محبوب [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] بود.<ref><sub><big>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی جلد اول ص1114</big></sub></ref> | |||
نیز نگاه کنید به [[زبان و ادبیات چینی]]؛ [[ادبیات باستان در چین]]؛ [[عصر طلایی ادبیات معاصر چین]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == |
نسخهٔ ۱۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۰۳
بنا به گفتهی تمام شخصیتهای ادبی چینی و خارجی، شعر معاصر چین از سال 1911میلادی آغاز شد. چون دراین سال، آخرین سلسلهی امپراتورى از سلسلههاى هفده گانه و چند هزار سالهی این قلمرو، یعنى سلسله چینگ، منقرض شد و جمهوری خلق چین در 1912میلادی تأسیس شد. انقلاب ملى سال 1911 به رهبرى سون یات سن، در پى تحولات و جنگهایى رخ داد که سیماى چین معاصر را تغییر داد. از جمله جنگ نخست چین و ژاپن و قیام بوکسورها. ولی این انقلاب سال1911 بود که چهرهی اجتماعى فرهنگى و ادبی سرزمین چین را دگرگون ساخت و نسل جدیدى از شاعران و نویسندگان نوگرا را پدید آورد. در واقع می توان گفت که ادبیات مدرن و شعر معاصر چین از سال 1911 میلادی، تأسیس جمهوری خلق چین به رهبری دکتر سون یات سن آغاز و جنبش چهارم ماه مه در سال 1919میلادی، شروع دوران جهش این سبک از ادبیات بهشمار می رود.
جنبش فرهنگى-ادبی نوین چین، در سال1915میلادی، به رهبرى استادان و دانشجویان آغاز شد. آنان براى رسیدن به آزداى، مردمسالارى، برابرى و عدالت اجتماعى به پا خاسته و سنت کهن کنفوسیوسى(←کنفوسیوس و اندیشه های او)و سنت گرایى ریشهدار چندین هزار سالهی چین را که اطاعت و تسلیم بىچون و چرا از حاکمان را ترویج می کرد، طرد کرده و خواستار تحولات نوین از جمله بهرهگیرى از شکل عمومی زبان چینی، باى هوا (Bai Hua) براى کاربرد ادبى شدند. در ماه مه سال1919 جنبش دیگری آغاز شد که اصلاحات سیاسى-اجتماعى، از جمله استقلال ملى، ارزش ها و اصالت فرد و بازسازى جامعه و فرهنگ را در رأس اهداف خود قرار داده و بنیان محکمی برای ادبیات معاصر چین شد. در واقع، می توان گفت که در ادبیات معاصر و نوگرای چین، اغلب نویسندگان از ادبیات کلاسیک که عموما در ستایش کوه و جنگل و گل و گیاه بود روی گردانده و به ادبیاتی که به مشکلات زندگی روزمره ی مردم می پرداخت، روی آوردند.
در این دوران پنجاه ساله، شاعران و نویسندگان بزرگى پدید آمدند که در رأس آنان لوشون (Lu Xun)، انقلابى، نویسنده و شاعر قرار داشت. او بنیانگذار ادبیات معاصر چین بهشمار می رود. لوشون که نام اصلى اش جوشورن (Zhou Shuren) بود، نویسندهی داستانهاى کوتاه، مقالهنویس، شاعر و انقلابى بزرگی بود که ادبیات مدرن چین مدیون فعالیت و آثار اوست. او نماینده ی بىبدیل رئالیسم سوسیالیستى چین و نویسندهی محبوب مائو بود.[۱]
نیز نگاه کنید به زبان و ادبیات چینی؛ ادبیات باستان در چین؛ عصر طلایی ادبیات معاصر چین