عصر طلایی ادبیات معاصر چین

از دانشنامه ملل

دوران طلایی ادبیات معاصر چین از سال 1919میلادی آغاز و برای مدت 30 سال ادامه یافت. این دوران 30 ساله نیز خود به 3 دوران که هرکدام سمت و سوی خاصی داشت تقسیم می­شود.

دوره‌ی نخست از سال 1917 تا 1927 میلادی بود که به دوران شکوفایی انجمن­‌ها و مجلات ادبی مشهور است و ایده‌­های گوناگون و سبک­‌های مختلف ادبی در این دوره مطرح شد.

دوره ­ی دوم از سال 1928 تا 1937 بود که دوران توسعه و شکوفایی انجمن‌­ها و مجلات ادبی با دوران ضد انقلابی چیانگ کای­شِک روبه رو و به شدت با هم به مقابله و ستیز برخاستند.

و دوره­ ی سوم از سال 1937تا 1949 بود که دوران مبارزات ضد ژاپنی و اوج گیری کمونیست‌هاست که در این دوران پر شور و انقلابی، ادبیات جدید و نوگرای چین به سطح بسیار بالاتری دست یافت و تغییرات تاریخی گسترده ­ای در ادبیات معاصر به­‌وجود آمد.

آثار نویسندگان این دوره به جنگ ضد اشغالگران، و ایجاد وحدت و تشکیل جبه­‌ی مقاومت کمک شایانی کرد. در این میان حرکت روشنگرانه­ ی فرهنگی گروهی از نویسندگان روشن فکر که عموما تحصیل کرده­ ی غرب بودند، بیش از سایرین نقش تعیین کننده داشتند. انتشار «مجله­‌ی جوان» به سردبیری لوشون و برخی دیگر از این نویسندگان، با دو هدف تخریب آن­چه که نباید باشد، و بنای آن­چه که باید باشد صورت گرفت. در نوشته‌­های چاپ شده در مقالات این مجله از یک سو به تفکر و اخلاقیات فئودالی و ارزش­‌های فرسوده‌­ی فرهنگ سنتی چین حمله می­شد، و از سوی دیگر، شرایط فکری و فرهنگی و ارزش­‌های جدیدی که در غرب مطرح شده بود، هم­چون برابری، آزادی‌های اجتماعی، توسعه‌­ی آزادی‌­های فردی، رشد و تکامل اجتماعی معرفی و... برای ساختن اخلاقیات و ارزش­‌های جدید از طریق ادبیات نوگرا تلاش فوق العاده به عمل می‌آمد [۱].

در 27 ماه مارس 1938، انجمن سراسری ادبی و هنری علیه دشمنان در شهر خان کو (Han Kou) تأسیس و سپس شاخه‌­ی این انجمن در اکثر شهرهای چین آغاز به کار نموده و هرکدام مجلات ادبی خاص خود را منتشر ساخته و شرایط جنگی حاکم بر کشور را با صدای رسا فریاد و مردم را در مبارزه علیه دشمنان خارجی و ضد انقلاب داخلی تهیه و سازمانده‌ی کرده و نویسندگان و شاعران جوان بسیاری را تربیت و وارد صحنه­‌ی مبارزات ادبی کردند. اوج جنبش چپ­گرای ادبی و انقلاب پرولتاریایی، ترجمه‌­ی مقالات و آثار مارکسیستی نویسندگان خارجی بود که خدمات برجسته­‌ای به ادبیات انقلابی آن زمان می­ کرد. با بسته شدن اغلب مجلات چپ­گرای ادبی توسط رژیم کومین تانگ، نویسندگان پیشرو غیر چپ با حمایت افرادی هم­چون لی ­شون و دیگران، وارد صحنه شدند. با آزاد شدن مناطقی از چین به دست کمونیست­‌ها، بار دیگر مجلات ادبی چپ­گرا مانند قارچ در جامعه سربرآورده و ادبیات انقلابی را شعله­‌ورتر می­ کردند.[۲]

پس از سال 1949، و با روی کار آمدن حزب کمونیست، ادبیات چینی شدیدا سمت و سوی ادبیات انقلابی از نوع کمونیستی و ضد امپریالیستی پیدا کرد. در چنین فضایی هر نوع سبک ادبی آزاد، به جز ادبیات رایج کمونیستی، به ویژه در دوران انقلاب فرهنگی(بین سال­های1966تا 1976)، با ماشین قهری حکومت و طرفدارانش منزوی و سرکوب شده و از دور خارج شدند. تنها با شروع اصلاحات بود که شرایط کمی تغییر یافت و نگرش دگماتیک کمونیستی نیز تا حدودی اصلاح و ادبیات خط کشی شده­‌ی مائویی، جای خود را به ادبیات تا حدودی آزاد که با ادبیات جهان رابطه­‌ی نسبتا خوبی برقرار کرد، داد و فضای جدیدی برای بالندگی ادبیات معاصر چین فراهم شد.

با پایان یافتن دوران انقلاب فرهنگی، عصر جدیدی برای ادبیات معاصر پیش آمد. نظم و ترتیب جایگزین هرج و مرج و فرصت­‌های تازه­ای برای توسعه­‌ی ادبیات نسبتا آزاد پیش آمد. نویسندگان، پس از پشت سر گذاشتن ده سال وحشتناک انقلاب فرهنگی، مجال خود نمایی پیدا کرده و ادبیات در مسیر صحیح خودش قرار گرفت. و ایده­‌ی واقعی«بگذار صدگل بشکفد و صد مکتب فکری رشد کند» تحقق یافت[۳].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. -Yan, Dan, and Others.(2010),Chinese Literature, Great Tradition since The Book of Songs. China Intercontinental  Press. Beijing.
  2. -Analysis of modern Chinese literature reviewed, Journal (2012),Modern Litreture Research.
  3. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی، جلد اول ص1110