جریان فکری عرب گرایی مصر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''عرب گرایی (قومیت عربی)''' جریان مشهور به قومیت عربی از اواخر دوره حکومت عثمانی و تحت تأثیر تحولات نوگرایانه در این امپراتوری و البته در تقابل با حاکمیت ترک­های عثمانی بر سرزمین­های عربی ظهورکرد و به تدریج قدرت یافت و سپس صورتی از لیبرالیسم به...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''عرب گرایی (قومیت عربی)'''
[[پرونده:GettyImages-518548310.jpg|پیوند=http://wiki.icro.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:GettyImages-518548310.jpg|بندانگشتی|جمال عبدالناصر]]
[[پرونده:46411168-D4D2-4FAE-B837-0711A84F8C38.jpg|پیوند=http://wiki.icro.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:46411168-D4D2-4FAE-B837-0711A84F8C38.jpg|بندانگشتی|معاهده کمپ دیوید]]
جریان مشهور به قومیت عربی از اواخر دوره حکومت عثمانی و تحت تأثیر تحولات نوگرایانه در این امپراتوری و البته در تقابل با حاکمیت ترک­‌های عثمانی بر سرزمین­‌های عربی ظهور کرد و به تدریج قدرت یافت و سپس صورتی از لیبرالیسم به خود گرفت. فراخوان به قومیت عربی نخستین بار توسط روشنفکران مسیحی لبنانی داده شد<ref>رجائی (1381)، ص34</ref> <ref>عنایت (1376)، ص21-23</ref> و به زودی هوادارانی در دیگر کشورهای عرب یافت. در مصر اما با وجود گرایش ملی­‌گرایی مصری، جریان لیبرالیستی قومیت عرب چندان با استقبال روبرو نشد، به ویژه با تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین، این جریان تضعیف و قومیت عربی با گرایش چپ جایگزین آن شد. با روی کار آمدن جمال عبدالناصر در سال 1952 و ملی کردن کانال سوئز، او به نماد و سخنگوی جریان عرب گرایی و به شخصیت محوری جهان عرب تبدیل شد<ref>عوض (2013)، ص382</ref> با اتحاد مصر و سوریه در سال 1958 و تأسیس جمهوری متحد عربی که با حمایت گسترده اعراب روبرو شد، مردم و بسیاری از روشنفکران عرب را به تحقق وحدت عربی امیدوار ساخت. شکست و فروپاشی این اتحادیه در سال 1960، هرچند سایه ناامیدی را بر جهان عرب افکند، مانع ادامه تلا‌ش­‌ها برای تحقق وحدت عربی نبود. سوسیالیسم عربی رویکردی بود که می‌­توانست تا حدودی ناکامی‌­های پیشین را جبران کند و جایگزین قومیت عربی شود<ref>عوض (2013)، ص382</ref>. از همان هنگام که جمال عبدالناصر در سخنرانی ژوئیه 1963 به مناسبت سالگرد انقلاب مصر، که در آن اصطلاح «جنبش وحدت عرب» را به کار برد و برتری سوسیالیسم عرب را اعلام کرد، گروهی از دست­‌ا‌ندرکاران وحدت عربی، فراخوانی به سوسیالیسم عرب را به عنوان گامی به سوی وحدت نهایی اعراب و تحت عنوان جنبش وحدت عربی آغاز کرد. این جنبش سه خواست عمده وحدت اعراب، سوسیالیسم عرب و رهبری ناصر را مورد تأکید قرار داد. هدف عمده این جنبش در واقع، برپائی یک نظام سوسیالیستی کامل در چارچوب وحدت سراسری عرب بود. تا سال 1967 به نظر می‌­آمد که حرکت این جنبش رو به صعود است؛ شکست مصر در جنگ ژوئن و تضعیف رهبری ناصر اما ادامه آن را دشوار ساخت<ref>خدوری (1366)، ص182 تا 189</ref>. مرگ ناصر در سال 1970 در واقع ضرب‌ه­ای سخت و کارا بر جریان قومیت عربی و اندیشه وحدت جهان عرب بود. تحولات سال‌­های بعد، به ویژه کناره‌­گیری مصر از رهبری جریان عرب در پی امضای معاهده کمپ دیوید نشان از آن داشت که جریان ملی‌­گرای عرب رو به افول گزارده است، هر چند جریان بعثی­گری برای سال‌ها تلاش کرد تا خود را نماد و سخنگوی قومیت عرب معرفی کند. تشکیل اتحادیه‌­های منطقه‌ای همچون شورای همکاری خلیج فارس هم نشان دیگری از شکست طرح وحدت عربی بود.<ref>صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامع فرهنگ و ملل [[مصر]]. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص198-200.</ref>


جریان مشهور به قومیت عربی از اواخر دوره حکومت عثمانی و تحت تأثیر تحولات نوگرایانه در این امپراتوری و البته در تقابل با حاکمیت ترک­های عثمانی بر سرزمین­های عربی ظهورکرد و به تدریج قدرت یافت و سپس صورتی از لیبرالیسم به خود گرفت. فراخوان به قومیت عربی نخستین بار توسط روشنفکران مسیحی لبنانی داده شد (رجائی:34؛ عنایت:21 تا 23) و به زودی هوادارانی در دیگر کشورهای عرب یافت. در [[مصر]] اما با وجود گرایش ملی­گرایی مصری، جریان لیبرالیستی قومیت عرب چندان با استقبال روبرو نشد، به ویژه با تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین، این جریان تضعیف و قومیت عربی با گرایش چپ جایگزین آن شد. با روی کار آمدن جمال عبدالناصر در سال 1952 و ملی کردن کانال سوئز، او به نماد و سخنگوی جریان عرب گرایی و به شخصیت محوری جهان عرب تبدیل شد (عوض:382) با اتحاد مصر و سوریه در سال 1958 و تأسیس جمهوری متحد عربی که با حمایت گسترده اعراب روبرو شد، مردم و بسیاری از روشنفکران عرب را به تحقق وحدت عربی امیدوار ساخت. شکست و فروپاشی این اتحادیه در سال 1960، هرچند سایه ناامیدی را بر جهان عرب افکند، مانع ادامه تلاش­ها برای تحقق وحدت عربی نبود. سوسیالیسم عربی رویکردی بود که می­توانست تا حدودی ناکامی­های پیشین را جبران کند و جایگزین قومیت عربی شود (عوض:382). از همان هنگام که جمال عبدالناصر در سخنرانی ژوئیه 1963 به مناسبت سالگرد انقلاب مصر، که در آن اصطلاح «جنبش وحدت عرب» را به کار برد و برتری سوسیالیسم عرب را اعلام کرد، گروهی از دست­اندرکاران وحدت عربی، فراخوانی به سوسیالیسم عرب را به عنوان گامی به سوی وحدت نهایی اعراب و تحت عنوان جنبش وحدت عربی آغاز کرد. این جنبش سه خواست عمده وحدت اعراب، سوسیالیسم عرب و رهبری ناصر را مورد تأکید قرار داد. هدف عمده این جنبش در واقع،برپائی یک نظام سوسیالیستی کامل در چارچوب وحدت سراسری عرب بود. تا سال 1967 به نظر می­آمد که حرکت این جنبش رو به صعود است؛ شکست مصر در جنگ ژوئن و تضعیف رهبری ناصر اما ادامه آن را دشوار ساخت (خدوری: 182 تا 189). مرگ ناصر در سال 1970 در واقع ضربه­ای سخت و کارا بر جریان قومیت عربی و اندیشه وحدت جهان عرب بود. تحولات سال­های بعد، به ویژه کناره­گیری مصر از رهبری جریان عرب در پی امضای معاهده کمپ دیوید نشان از آن داشت که جریان ملی­گرا ی عرب رو به افول گزارده است، هر چند جریان بعثی­گری برای سال­ها تلاش کرد تا خود را نماد و سخنگوی قومیت عرب معرفی کند. تشکیل اتحادیه­های منطقه­ای همچون شورای همکاری خلیج فارس هم نشان دیگری از شکست طرح وحدت عربی بود.
== نیز نگاه کنید به ==
 
* [http://wiki.icro.ir/%D9%85%D8%B5%D8%B1 مصر]
* [http://wiki.icro.ir/%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%20%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C%20%D9%85%D8%B5%D8%B1 نظام فرهنگی مصر]
 
== پاورقی ==
[i] - آینده فرهنگ در مصر
 
== کتابشناسی ==

نسخهٔ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۴۶

جمال عبدالناصر
معاهده کمپ دیوید

جریان مشهور به قومیت عربی از اواخر دوره حکومت عثمانی و تحت تأثیر تحولات نوگرایانه در این امپراتوری و البته در تقابل با حاکمیت ترک­‌های عثمانی بر سرزمین­‌های عربی ظهور کرد و به تدریج قدرت یافت و سپس صورتی از لیبرالیسم به خود گرفت. فراخوان به قومیت عربی نخستین بار توسط روشنفکران مسیحی لبنانی داده شد[۱] [۲] و به زودی هوادارانی در دیگر کشورهای عرب یافت. در مصر اما با وجود گرایش ملی­‌گرایی مصری، جریان لیبرالیستی قومیت عرب چندان با استقبال روبرو نشد، به ویژه با تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین، این جریان تضعیف و قومیت عربی با گرایش چپ جایگزین آن شد. با روی کار آمدن جمال عبدالناصر در سال 1952 و ملی کردن کانال سوئز، او به نماد و سخنگوی جریان عرب گرایی و به شخصیت محوری جهان عرب تبدیل شد[۳] با اتحاد مصر و سوریه در سال 1958 و تأسیس جمهوری متحد عربی که با حمایت گسترده اعراب روبرو شد، مردم و بسیاری از روشنفکران عرب را به تحقق وحدت عربی امیدوار ساخت. شکست و فروپاشی این اتحادیه در سال 1960، هرچند سایه ناامیدی را بر جهان عرب افکند، مانع ادامه تلا‌ش­‌ها برای تحقق وحدت عربی نبود. سوسیالیسم عربی رویکردی بود که می‌­توانست تا حدودی ناکامی‌­های پیشین را جبران کند و جایگزین قومیت عربی شود[۴]. از همان هنگام که جمال عبدالناصر در سخنرانی ژوئیه 1963 به مناسبت سالگرد انقلاب مصر، که در آن اصطلاح «جنبش وحدت عرب» را به کار برد و برتری سوسیالیسم عرب را اعلام کرد، گروهی از دست­‌ا‌ندرکاران وحدت عربی، فراخوانی به سوسیالیسم عرب را به عنوان گامی به سوی وحدت نهایی اعراب و تحت عنوان جنبش وحدت عربی آغاز کرد. این جنبش سه خواست عمده وحدت اعراب، سوسیالیسم عرب و رهبری ناصر را مورد تأکید قرار داد. هدف عمده این جنبش در واقع، برپائی یک نظام سوسیالیستی کامل در چارچوب وحدت سراسری عرب بود. تا سال 1967 به نظر می‌­آمد که حرکت این جنبش رو به صعود است؛ شکست مصر در جنگ ژوئن و تضعیف رهبری ناصر اما ادامه آن را دشوار ساخت[۵]. مرگ ناصر در سال 1970 در واقع ضرب‌ه­ای سخت و کارا بر جریان قومیت عربی و اندیشه وحدت جهان عرب بود. تحولات سال‌­های بعد، به ویژه کناره‌­گیری مصر از رهبری جریان عرب در پی امضای معاهده کمپ دیوید نشان از آن داشت که جریان ملی‌­گرای عرب رو به افول گزارده است، هر چند جریان بعثی­گری برای سال‌ها تلاش کرد تا خود را نماد و سخنگوی قومیت عرب معرفی کند. تشکیل اتحادیه‌­های منطقه‌ای همچون شورای همکاری خلیج فارس هم نشان دیگری از شکست طرح وحدت عربی بود.[۶]

نیز نگاه کنید به

پاورقی

[i] - آینده فرهنگ در مصر

کتابشناسی

  1. رجائی (1381)، ص34
  2. عنایت (1376)، ص21-23
  3. عوض (2013)، ص382
  4. عوض (2013)، ص382
  5. خدوری (1366)، ص182 تا 189
  6. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامع فرهنگ و ملل مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص198-200.