جریان فکری عرب گرایی مصر

از دانشنامه ملل
جمال عبدالناصر. برگرفته از سایت Jacobin، قابل بازیابی از https://jacobin.com/author/joel-beinin
معاهده کمپ دیوید. برگرفته از سایت the real news، قابل بازیابی از https://therealnews.com/rick-perlstein-i-was-drafted-into-the-project-of-settler-colonialism-as-a-child

جریان مشهور به قومیت عربی از اواخر دوره حکومت عثمانی و تحت تأثیر تحولات نوگرایانه در این امپراتوری و البته در تقابل با حاکمیت ترک­‌های عثمانی بر سرزمین­‌های عربی ظهور کرد و به تدریج قدرت یافت و سپس صورتی از لیبرالیسم به خود گرفت. فراخوان به قومیت عربی نخستین بار توسط روشنفکران مسیحی لبنانی داده شد[۱][۲] و به زودی هوادارانی در دیگر کشورهای عرب یافت. در مصر اما با وجود گرایش ملی­‌گرایی مصری، جریان لیبرالیستی قومیت عرب چندان با استقبال روبرو نشد، به ویژه با تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین، این جریان تضعیف و قومیت عربی با گرایش چپ جایگزین آن شد. با روی کار آمدن جمال عبدالناصر در سال 1952 و ملی کردن کانال سوئز، او به نماد و سخنگوی جریان عرب گرایی و به شخصیت محوری جهان عرب تبدیل شد[۳] با اتحاد مصر و سوریه در سال 1958 و تأسیس جمهوری متحد عربی که با حمایت گسترده اعراب روبرو شد، مردم و بسیاری از روشنفکران عرب را به تحقق وحدت عربی امیدوار ساخت. شکست و فروپاشی این اتحادیه در سال 1960، هرچند سایه ناامیدی را بر جهان عرب افکند، مانع ادامه تلا‌ش­‌ها برای تحقق وحدت عربی نبود. سوسیالیسم عربی رویکردی بود که می‌­توانست تا حدودی ناکامی‌­های پیشین را جبران کند و جایگزین قومیت عربی شود.[۴] از همان هنگام که جمال عبدالناصر در سخنرانی ژوئیه 1963 به مناسبت سالگرد انقلاب مصر، که در آن اصطلاح «جنبش وحدت عرب» را به کار برد و برتری سوسیالیسم عرب را اعلام کرد، گروهی از دست­‌ا‌ندرکاران وحدت عربی، فراخوانی به سوسیالیسم عرب را به عنوان گامی به سوی وحدت نهایی اعراب و تحت عنوان جنبش وحدت عربی آغاز کرد. این جنبش سه خواست عمده وحدت اعراب، سوسیالیسم عرب و رهبری ناصر را مورد تأکید قرار داد. هدف عمده این جنبش در واقع، برپائی یک نظام سوسیالیستی کامل در چارچوب وحدت سراسری عرب بود. تا سال 1967 به نظر می‌­آمد که حرکت این جنبش رو به صعود است؛ شکست مصر در جنگ ژوئن و تضعیف رهبری ناصر اما ادامه آن را دشوار ساخت.[۵] مرگ ناصر در سال 1970 در واقع ضرب‌ه­ای سخت و کارا بر جریان قومیت عربی و اندیشه وحدت جهان عرب بود. تحولات سال‌­های بعد، به ویژه کناره‌­گیری مصر از رهبری جریان عرب در پی امضای معاهده کمپ دیوید نشان از آن داشت که جریان ملی‌­گرا ی عرب رو به افول گزارده است، هر چند جریان بعثی­گری برای سال‌ها تلاش کرد تا خود را نماد و سخنگوی قومیت عرب معرفی کند. تشکیل اتحادیه‌­های منطقه‌ای همچون شورای همکاری خلیج فارس هم نشان دیگری از شکست طرح وحدت عربی بود.[۶]

نیز نگاه کنید به

جریان های فکری موثر مصر؛ نظام فرهنگی مصر

کتابشناسی

  1. رجائی، دكتر فرهنگ (1381). انديشه سياسي معاصر در جهان عرب. تهران: مركز پژوهش هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، ص34.
  2. عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص21-23.
  3. عوض، د. لويس (2013). تاريخ الفكر المصري الحديث. الهيئة المصرية العامة للكتاب، ص382.
  4. عوض، د. لويس (2013). تاريخ الفكر المصري الحديث. الهيئة المصرية العامة للكتاب، ص382.
  5. خدوری، مجيد (1366). گرايش هاي سياسي در جهان عرب. ترجمه عبدالرحمن عالم (چاپ اول). تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين‌المللي، ص182-189.
  6. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص198-200.