حبیبالله کلکانی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « حبیبالله کلکانی معروف به بچه سقا، فرزند عبدالرحمان سقا، اهل قریه کلکان در ناحیه کوهستانی شمال کابل معروف به کوهدامن بود. پدر حبیبالله به شغل سقایی (آبرسانی به خانههای مردم) مشغول بود؛ ازاینرو مخالفان حبیبالله از روی تحقیر او را «بچ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
حبیبالله کلکانی معروف به بچه سقا، فرزند عبدالرحمان سقا، اهل قریه کلکان در ناحیه کوهستانی شمال [[کابل]] معروف به کوهدامن بود. پدر حبیبالله به شغل سقایی (آبرسانی به خانههای مردم) مشغول بود؛ ازاینرو مخالفان حبیبالله از روی تحقیر او را «بچه سقا» میخواندند. | حبیبالله کلکانی معروف به بچه سقا، فرزند عبدالرحمان سقا، اهل قریه کلکان در ناحیه کوهستانی شمال [[کابل]] معروف به کوهدامن بود. پدر حبیبالله به شغل سقایی (آبرسانی به خانههای مردم) مشغول بود؛ ازاینرو مخالفان حبیبالله از روی تحقیر او را «بچه سقا» میخواندند. | ||
حبیبالله ابتدا باغبانی میکرد؛ بعد در آغاز جوانی به دزدی و راهزنی پرداخت و چند بار دستگیر شد؛ سپس در سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۲۲، در یگان نمونه [[امانالله خان]] که توسط صاحبمنصبان ترکیهای ایجاد شده بود بهصورت داوطلب خدمت میکرد و در سال ۱۹۲۴، در جنگ با شورش منگل شرکت کرد و رشادتهای زیادی به خرج داد؛ در نتیجه به او وعده رتبه نظامی داده شد؛ ولی این وعده عملی نشد و سبب نارضایتی و رجوع دوباره او به راهزنی و مبارزه علیه دولت امانالله خان شد. در یکی از تعقیب و گریزها مجروح شد و به هند فرار کرد و در شمال غربی هند در سرحد آزاد ساکن و مدتی هم زندانی شد. | حبیبالله ابتدا باغبانی میکرد؛ بعد در آغاز جوانی به دزدی و راهزنی پرداخت و چند بار دستگیر شد؛ سپس در سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۲۲، در یگان نمونه [[امانالله خان]] که توسط صاحبمنصبان ترکیهای ایجاد شده بود بهصورت داوطلب خدمت میکرد و در سال ۱۹۲۴، در جنگ با شورش منگل شرکت کرد و رشادتهای زیادی به خرج داد؛ در نتیجه به او وعده رتبه نظامی داده شد؛ ولی این وعده عملی نشد و سبب نارضایتی و رجوع دوباره او به راهزنی و مبارزه علیه دولت [[امانالله خان]] شد. در یکی از تعقیب و گریزها مجروح شد و به هند فرار کرد و در شمال غربی هند در سرحد آزاد ساکن و مدتی هم زندانی شد. | ||
حبیبالله پس از بازگشت به افغانستان، در آذر ۱۳۰۷/ ۱۹۲۸ به مرکز حکومتی در کوهدامن در سرای خواجه حمله کرده، خزانه و سلاحهای موجود در آن را تصرف کرد و بعد در رأس یک دسته ۳۰۰ نفره به [[کابل]] حمله کرد؛ ولی طی زدوخوردهایی که باعث هرجومرج درکابل شد مجروح شد و به کوهدامن بازگشت و به سنگربندی در آنجا پرداخت. او همواره به قوای دولتی حمله میکرد و آنها را عقب میراند. در شبی بین ۲۳ و ۲۴ دیماه ۱۳۰۷/ ۱۳ و ۱۴ ژانویه ۱۹۲۹، به قوای دولتی در نزدیکی [[کابل]] حمله کرد و مقاومت آنها را در هم شکست و آنها را وادار به عقبنشینی و فرار کرد. [[امانالله خان]] با شنیدن این خبر سراسیمه شد و چون خود را قادر به مبارزه و جنگ نمیدید، تاجوتخت را بدون جنگ و خونریزی رها و از مقام سلطنت استعفا کرد و با ماشین به طرف [[قندهار]] فرار کرد. | |||
حبیبالله کلکانی در ۱۹ ژانویه ۱۹۲۹، با عنوان «امیر حبیبالله خادم دین رسولالله» بر تخت سلطنت [[افغانستان]] نشست؛ از سال ۱۷۴۷ تا آن زمان، این اولینبار در تاریخ معاصر افغانستان بود که فردی غیرپشتون، از قوم تاجیک، سلطه پشتونهای درانی را بر حکومت افغانستان را از بین برد و بر تخت سلطنت افغانستان نشست و زمام امور را در دستگرفت. حبیبالله کلکانی اصلاحات [[امانالله خان]] را به حالت تعلیق درآورد و دستور داد همهچیز به حالت قبل بازگردد؛ عدهای از زندانیان و اسیران را آزاد ساخت، اسیران دسته شاهی را، که از مردم قندهار بودند و در برابر او شجاعانه مبارزه کرده بودند عفو و آزادشان کرد؛ با افراد خانواده امیر حبیبالله خان، پادشاه سابق، که بیشتر زنان و اطفال بودند با نرمش و احترام رفتار کرد و اجازه داد که در افغانستان بمانند یا اگر بخواهند بروند؛ تعدد زوجات دوباره آزاد شد و غیره، [[حبیبالله خان]] در دوره حکومتش با حمله غلام نبیخان چرخی، شورش علیاحمد خان، مخالفت شینواریها، درگیری با هزارهها و حمله محمدنادر خان مواجه شد. مهمترین نیروی مقاومت در برابر حبیبالله کلکانی، محمدنادر خان بودکه از حمایت سیاسی، نظامی و مالی انگلیس برخوردار بود. انگلیسها پس از ساقط کردن حکومت [[امانالله خان]]، از محمدنادر خان برای تصاحب تاجوتخت افغانستان حمایت و پشتیبانی میکردند. بهعلاوه پشتونها که از حکومت حبیبالله کلکانی که از تبار تاجیک بود، راضی نبودند برای ساقط کردن حکومت او به حمایت از محمدنادر خان پرداختند.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 572-574.</ref> | |||
== کتابشناسی == | |||
نسخهٔ ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۶
حبیبالله کلکانی معروف به بچه سقا، فرزند عبدالرحمان سقا، اهل قریه کلکان در ناحیه کوهستانی شمال کابل معروف به کوهدامن بود. پدر حبیبالله به شغل سقایی (آبرسانی به خانههای مردم) مشغول بود؛ ازاینرو مخالفان حبیبالله از روی تحقیر او را «بچه سقا» میخواندند.
حبیبالله ابتدا باغبانی میکرد؛ بعد در آغاز جوانی به دزدی و راهزنی پرداخت و چند بار دستگیر شد؛ سپس در سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۲۲، در یگان نمونه امانالله خان که توسط صاحبمنصبان ترکیهای ایجاد شده بود بهصورت داوطلب خدمت میکرد و در سال ۱۹۲۴، در جنگ با شورش منگل شرکت کرد و رشادتهای زیادی به خرج داد؛ در نتیجه به او وعده رتبه نظامی داده شد؛ ولی این وعده عملی نشد و سبب نارضایتی و رجوع دوباره او به راهزنی و مبارزه علیه دولت امانالله خان شد. در یکی از تعقیب و گریزها مجروح شد و به هند فرار کرد و در شمال غربی هند در سرحد آزاد ساکن و مدتی هم زندانی شد.
حبیبالله پس از بازگشت به افغانستان، در آذر ۱۳۰۷/ ۱۹۲۸ به مرکز حکومتی در کوهدامن در سرای خواجه حمله کرده، خزانه و سلاحهای موجود در آن را تصرف کرد و بعد در رأس یک دسته ۳۰۰ نفره به کابل حمله کرد؛ ولی طی زدوخوردهایی که باعث هرجومرج درکابل شد مجروح شد و به کوهدامن بازگشت و به سنگربندی در آنجا پرداخت. او همواره به قوای دولتی حمله میکرد و آنها را عقب میراند. در شبی بین ۲۳ و ۲۴ دیماه ۱۳۰۷/ ۱۳ و ۱۴ ژانویه ۱۹۲۹، به قوای دولتی در نزدیکی کابل حمله کرد و مقاومت آنها را در هم شکست و آنها را وادار به عقبنشینی و فرار کرد. امانالله خان با شنیدن این خبر سراسیمه شد و چون خود را قادر به مبارزه و جنگ نمیدید، تاجوتخت را بدون جنگ و خونریزی رها و از مقام سلطنت استعفا کرد و با ماشین به طرف قندهار فرار کرد.
حبیبالله کلکانی در ۱۹ ژانویه ۱۹۲۹، با عنوان «امیر حبیبالله خادم دین رسولالله» بر تخت سلطنت افغانستان نشست؛ از سال ۱۷۴۷ تا آن زمان، این اولینبار در تاریخ معاصر افغانستان بود که فردی غیرپشتون، از قوم تاجیک، سلطه پشتونهای درانی را بر حکومت افغانستان را از بین برد و بر تخت سلطنت افغانستان نشست و زمام امور را در دستگرفت. حبیبالله کلکانی اصلاحات امانالله خان را به حالت تعلیق درآورد و دستور داد همهچیز به حالت قبل بازگردد؛ عدهای از زندانیان و اسیران را آزاد ساخت، اسیران دسته شاهی را، که از مردم قندهار بودند و در برابر او شجاعانه مبارزه کرده بودند عفو و آزادشان کرد؛ با افراد خانواده امیر حبیبالله خان، پادشاه سابق، که بیشتر زنان و اطفال بودند با نرمش و احترام رفتار کرد و اجازه داد که در افغانستان بمانند یا اگر بخواهند بروند؛ تعدد زوجات دوباره آزاد شد و غیره، حبیبالله خان در دوره حکومتش با حمله غلام نبیخان چرخی، شورش علیاحمد خان، مخالفت شینواریها، درگیری با هزارهها و حمله محمدنادر خان مواجه شد. مهمترین نیروی مقاومت در برابر حبیبالله کلکانی، محمدنادر خان بودکه از حمایت سیاسی، نظامی و مالی انگلیس برخوردار بود. انگلیسها پس از ساقط کردن حکومت امانالله خان، از محمدنادر خان برای تصاحب تاجوتخت افغانستان حمایت و پشتیبانی میکردند. بهعلاوه پشتونها که از حکومت حبیبالله کلکانی که از تبار تاجیک بود، راضی نبودند برای ساقط کردن حکومت او به حمایت از محمدنادر خان پرداختند.[۱]
کتابشناسی
- ↑ علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 572-574.