آسیب شناسی اجتماعی در افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
* [[آسیب شناسی اجتماعی در سنگال]]
* [[آسیب شناسی اجتماعی در سنگال]]
* [[آسیب شناسی اجتماعی در ژاپن]]
* [[آسیب شناسی اجتماعی در ژاپن]]
* [[آسیب ها و چالش های اجتماعی در چین]]
* [[خشونت ها و آسیب های خانواده در مصر]]


== کتابشناسی ==
== کتابشناسی ==

نسخهٔ ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۹

تعصب به زنان خیلی شدید است. خشونت علیه زنان نیز یکی از شایع‌ترین آسیب‌های اجتماعی زنان در افغانستان است. طبق تحقیقات انجام‌شده، افغانستان رتبه نخست را در خشونت علیه زنان دارد. خشونت علیه زنان در افغانستان پیشینه تاریخی طولانی دارد.[۱] نماینده سازمان ملل در امور حقوق بشر افغانستان ضمن تشریح یک تحقیق دوساله گفت: «در تمامی مناطق این کشور و در میان همه اقوام، زنان مورد اعمال خشونت قرار می‌گیرند، بدون آنکه صدای اعتراض‌شان به گوش کسی برسد».[۲]

نابرابری بین زن و مرد خیلی زیاد است. در مناطق روستایی زن علاوه بر بچه‌داری و کار در خانه، در صحرا و امور کشاورزی و دامداری نیز پا به پای مردان کار می‌کند و مشاغل جانبی، مانند قالی‌بافی، گلیم‌بافی را هم دارند؛ بااین‌حال، در انزوا قرار داشته و تصمیم‌گیری در همه امور به عهده مرد است؛ مرد فرمانده و زن فرمان‌بردار است، زنان با خشونت‌های زیادی مواجه‌اند، مانند خشونت‌های موجود در خانواده، تجاوز جنسی، ازدواج اجباری، ضرب و شتم، ازدواج در سنین پایین، نوعی از خریدوفروش هنگام ازدواج، بدل قرارگرفتن، ازدواج اجباری با مردان متأهل، تعدد زوجات‌گسترده، بدرفتاری، اختطاف، قتل، رفتار طبق میل مردان نگرش منفی به زن در جامعه.

جان.سی‌گریفیتز می‌نویسد: «بعضی از مردمان کوچی همان‌طوری که گوسفندان‌شان را با رنگ نشان می‌کنند، زنانشان را نیز خالکوبی می‌کنند. اینهاست موانعی که رویاروی آزادی زن افغان صف بسته است».[۳] فرزندان نیز با الگو قراردادن رفتار والدین، شیوه‌های رفتاری خود را نتخاب می‌کنند و عملا با رفتار خشونت‌آمیز آشنا می‌شوند و در بزرگ‌سالی مرتکب خشونت علیه زنان می‌شوند.

زنان از گذشته‌های دور، در گستره تاریخی و جغرافیایی مورد ستم و اجحاف قرار گرفته‌اند. افرادی با برداشت غلط از شخصیت زن، مقام او را کم تلقی کرده و در عرصه عمل منزلتش را حقیر داشته‌اند.[۴] عوامل دیگری نیز زمینه‌های ظلم بر زنان را فراهم کرده است؛ از جمله ضعف آگاهی عمومی به‌ویژه در میان زنان، حاکمیت نظام بسته قومی و قبایلی، پذیرش باور غلط «حقارت زن در برابر جنس مرد» از سوی زنان که عامل اصلی ظلم بر آنان و تضعیف حقوق‌شان است، پایین‌بودن آموزش در جامعه به‌ویژه در میان زنان، ضعف رسانه‌های ارتباطی و ناآگاه‌ماندن زنان از حقوق خویش، نداشتن تجربه و تخصص‌های مفید، محدودماندن در خانه و دورماندن از تحولات و پیشرفت‌ها، حاکمیت نظام و آداب‌ورسوم سنتی و عدم پیشرفت و تحول آن، شرکت‌ندادن زنان در آداب‌ورسوم اجتماعی حتی در نمازهای جماعت (توسط اهل سنت)، ازبین‌رفتن حس برابری با مردان در بین زنان.[۵]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص).مجموعه مقالات همایش زنان در افغانستان.ص333و334.
  2. مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص).مجموعه مقالات همایش زنان در افغانستان.ص347.
  3. سی‌گریفیتز،جان.افغانستان کلید یک قاره.ص110.
  4. مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص).مجموعه مقالات همایش زنان در افغانستان.ص۴۳۰.
  5. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 311-313.