تاریخ هنر ساحل عاج: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «در مبحث تاریخ اشاره کردیم که از ویژگیهای سرزمین ساحل عاج، تکثر قومی و درنتیجه فرهنگی آن است؛ اما در بخش سیاستگذاریهای فرهنگی و توجه به این مقوله، ساحل عاج در مقایسه با کشورهایی چون سنگال که بهعنوان مثال، در دوره «سنگور»،[1] سیاست شفا...» ایجاد کرد) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در مبحث تاریخ اشاره کردیم که از ویژگیهای سرزمین ساحل عاج، تکثر قومی و درنتیجه فرهنگی آن است؛ اما در بخش سیاستگذاریهای فرهنگی و توجه به این مقوله، ساحل عاج در مقایسه با کشورهایی چون سنگال که بهعنوان مثال، در دوره «سنگور»،[1] سیاست شفاف و درخشانی درزمینه فرهنگ داشت، چندان پیشرو نبوده است. شاید یکی از دلایل، رشد سریع اقتصادی این کشور در دهههای اخیر بوده که باعث شده، مسائل مالی و اقتصادی از ارجحیت برخوردار باشند. البته با شکل گرفتن طبقه بورژوازی و ثروتمندشدن آن، زمانی رسید که اهل دولت و سیاست، به فکر هنر و فرهنگ افتادند و لااقل در ظاهر، برای نمونه، وزارت فرهنگ برای سالها، به نویسندگان صاحبنام ساحل عاجی، ازجمله «برنار ددیه»[2] در سالهای 1977 تا 1986 یا «برنار زادی زارو»[3] بین سالهای 1994 تا 1999 سپرده شد. در این دورهها، پروژههای فرهنگی قابلتوجهی به انجام رسید؛ ازجمله «روزهای فرهنگی» که هرساله از 79 تا 81 برگزار میشد، یا جشنواره سالانه تئاتر مدرسهای که در سال 82 بنیان گذاشته شد. همچنین کار مرمت و بازسازی بناهای تاریخی، بهویژه در منطقه گراند بسام، در دستور کار دولت قرار گرفت. دوسالانه بازارچه هنرها و نمایشهای آفریقایی، از دیگر پروژههای این دوره بود. همین برنامه اخیر، در سال 2007 و با شعار «صلح برای ساحل عاج» با 23 گروه هنری خارجی از 17 کشور، نمایش چشمگیری داشت؛ بهطورکلی، برنامههای فرهنگی سالهای اخیر، قابلتوجه و پیگیری بودهاند، اما فرهنگ و هنر در ساحل عاج قدمت و اهمیت تاریخی ویژهای دارد که در ادامه به آن میپردازیم. | در مبحث تاریخ اشاره کردیم که از ویژگیهای سرزمین ساحل عاج، تکثر قومی و درنتیجه فرهنگی آن است؛ اما در بخش سیاستگذاریهای فرهنگی و توجه به این مقوله، ساحل عاج در مقایسه با کشورهایی چون [[سنگال]] که بهعنوان مثال، در دوره «سنگور»،[1] سیاست شفاف و درخشانی درزمینه فرهنگ داشت، چندان پیشرو نبوده است. شاید یکی از دلایل، رشد سریع اقتصادی این کشور در دهههای اخیر بوده که باعث شده، مسائل [[مالی]] و اقتصادی از ارجحیت برخوردار باشند. البته با شکل گرفتن طبقه بورژوازی و ثروتمندشدن آن، زمانی رسید که اهل دولت و سیاست، به فکر هنر و فرهنگ افتادند و لااقل در ظاهر، برای نمونه، وزارت فرهنگ برای سالها، به نویسندگان صاحبنام ساحل عاجی، ازجمله «برنار ددیه»[2] در سالهای 1977 تا 1986 یا «برنار زادی زارو»[3] بین سالهای 1994 تا 1999 سپرده شد. در این دورهها، پروژههای فرهنگی قابلتوجهی به انجام رسید؛ ازجمله «روزهای فرهنگی» که هرساله از 79 تا 81 برگزار میشد، یا جشنواره سالانه تئاتر مدرسهای که در سال 82 بنیان گذاشته شد. همچنین کار مرمت و بازسازی بناهای تاریخی، بهویژه در منطقه گراند بسام، در دستور کار دولت قرار گرفت. دوسالانه بازارچه هنرها و نمایشهای آفریقایی، از دیگر پروژههای این دوره بود. همین برنامه اخیر، در سال 2007 و با شعار «صلح برای ساحل عاج» با 23 گروه هنری خارجی از 17 کشور، نمایش چشمگیری داشت؛ بهطورکلی، برنامههای فرهنگی سالهای اخیر، قابلتوجه و پیگیری بودهاند، اما فرهنگ و هنر در ساحل عاج قدمت و اهمیت تاریخی ویژهای دارد که در ادامه به آن میپردازیم. | ||
از ویژگیهای تمدنهای آفریقایی، اهمیت دادن این فرهنگها از دیرباز به کارکرد و نقش آثار در زندگی روزمره، بهجای پرداختن به شکل و صورت (آنگونه که بهویژه در تمدن مدرن و غرب دیده میشود) بوده است. به این معنا که هرگز زیبایی، صرفاً بهدلیل زیبایی و در خود ستوده نشده است، بلکه آن چیزی زیبا و درنتیجه هنر محسوب میشده که کارکردی نیز داشته باشد؛ به بیان دیگر، زمانی شیئی زیبا محسوب میشود که ارتباط و نسبتی عمیق میان آن شیء (ادوات و ظروف، مجسمهها، ماسکها و غیره) و تفکری (مذهبی) که به آن شکل داده است، وجود داشته باشد. آنچه را که منتقدان هنری، «هنر آفریقایی» مینامند، درواقع اشیایی فرهنگی یا کاربردی هستند که چون از بار تقدس آنها در زمان کاسته شده است، امروزه بهعنوان شیئی هنری عرضه میشوند. طرفه اینکه در هنر ساحل عاج، هریک از طوایفی که از آنها صحبت کردیم، هنر خاص خود را دارند و از طریق این هنر، در طول زمان میتوان به شیوه زندگی و پرستش و فرهنگ آنها پی برد. از مهمترین جلوههای هنر ساحل عاج که درمیان این اقوام متفاوت است و آنها را از یکدیگر متمایز میکند، میتوان به ماسکها اشاره کرد. | از ویژگیهای تمدنهای آفریقایی، اهمیت دادن این فرهنگها از دیرباز به کارکرد و نقش آثار در زندگی روزمره، بهجای پرداختن به شکل و صورت (آنگونه که بهویژه در تمدن مدرن و غرب دیده میشود) بوده است. به این معنا که هرگز زیبایی، صرفاً بهدلیل زیبایی و در خود ستوده نشده است، بلکه آن چیزی زیبا و درنتیجه هنر محسوب میشده که کارکردی نیز داشته باشد؛ به بیان دیگر، زمانی شیئی زیبا محسوب میشود که ارتباط و نسبتی عمیق میان آن شیء (ادوات و ظروف، مجسمهها، ماسکها و غیره) و تفکری (مذهبی) که به آن شکل داده است، وجود داشته باشد. آنچه را که منتقدان هنری، «هنر آفریقایی» مینامند، درواقع اشیایی فرهنگی یا کاربردی هستند که چون از بار تقدس آنها در زمان کاسته شده است، امروزه بهعنوان شیئی هنری عرضه میشوند. طرفه اینکه در هنر ساحل عاج، هریک از طوایفی که از آنها صحبت کردیم، هنر خاص خود را دارند و از طریق این هنر، در طول زمان میتوان به شیوه زندگی و پرستش و فرهنگ آنها پی برد. از مهمترین جلوههای هنر ساحل عاج که درمیان این اقوام متفاوت است و آنها را از یکدیگر متمایز میکند، میتوان به ماسکها اشاره کرد. |
نسخهٔ ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۵
در مبحث تاریخ اشاره کردیم که از ویژگیهای سرزمین ساحل عاج، تکثر قومی و درنتیجه فرهنگی آن است؛ اما در بخش سیاستگذاریهای فرهنگی و توجه به این مقوله، ساحل عاج در مقایسه با کشورهایی چون سنگال که بهعنوان مثال، در دوره «سنگور»،[1] سیاست شفاف و درخشانی درزمینه فرهنگ داشت، چندان پیشرو نبوده است. شاید یکی از دلایل، رشد سریع اقتصادی این کشور در دهههای اخیر بوده که باعث شده، مسائل مالی و اقتصادی از ارجحیت برخوردار باشند. البته با شکل گرفتن طبقه بورژوازی و ثروتمندشدن آن، زمانی رسید که اهل دولت و سیاست، به فکر هنر و فرهنگ افتادند و لااقل در ظاهر، برای نمونه، وزارت فرهنگ برای سالها، به نویسندگان صاحبنام ساحل عاجی، ازجمله «برنار ددیه»[2] در سالهای 1977 تا 1986 یا «برنار زادی زارو»[3] بین سالهای 1994 تا 1999 سپرده شد. در این دورهها، پروژههای فرهنگی قابلتوجهی به انجام رسید؛ ازجمله «روزهای فرهنگی» که هرساله از 79 تا 81 برگزار میشد، یا جشنواره سالانه تئاتر مدرسهای که در سال 82 بنیان گذاشته شد. همچنین کار مرمت و بازسازی بناهای تاریخی، بهویژه در منطقه گراند بسام، در دستور کار دولت قرار گرفت. دوسالانه بازارچه هنرها و نمایشهای آفریقایی، از دیگر پروژههای این دوره بود. همین برنامه اخیر، در سال 2007 و با شعار «صلح برای ساحل عاج» با 23 گروه هنری خارجی از 17 کشور، نمایش چشمگیری داشت؛ بهطورکلی، برنامههای فرهنگی سالهای اخیر، قابلتوجه و پیگیری بودهاند، اما فرهنگ و هنر در ساحل عاج قدمت و اهمیت تاریخی ویژهای دارد که در ادامه به آن میپردازیم.
از ویژگیهای تمدنهای آفریقایی، اهمیت دادن این فرهنگها از دیرباز به کارکرد و نقش آثار در زندگی روزمره، بهجای پرداختن به شکل و صورت (آنگونه که بهویژه در تمدن مدرن و غرب دیده میشود) بوده است. به این معنا که هرگز زیبایی، صرفاً بهدلیل زیبایی و در خود ستوده نشده است، بلکه آن چیزی زیبا و درنتیجه هنر محسوب میشده که کارکردی نیز داشته باشد؛ به بیان دیگر، زمانی شیئی زیبا محسوب میشود که ارتباط و نسبتی عمیق میان آن شیء (ادوات و ظروف، مجسمهها، ماسکها و غیره) و تفکری (مذهبی) که به آن شکل داده است، وجود داشته باشد. آنچه را که منتقدان هنری، «هنر آفریقایی» مینامند، درواقع اشیایی فرهنگی یا کاربردی هستند که چون از بار تقدس آنها در زمان کاسته شده است، امروزه بهعنوان شیئی هنری عرضه میشوند. طرفه اینکه در هنر ساحل عاج، هریک از طوایفی که از آنها صحبت کردیم، هنر خاص خود را دارند و از طریق این هنر، در طول زمان میتوان به شیوه زندگی و پرستش و فرهنگ آنها پی برد. از مهمترین جلوههای هنر ساحل عاج که درمیان این اقوام متفاوت است و آنها را از یکدیگر متمایز میکند، میتوان به ماسکها اشاره کرد.