جامعه سوریه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «در عربی معاصر، اصطلاح «ناسیونالیسم» (''Nationalism'') که یک ایده و جنبش سیاسی محسوب میشود و هدف آن ترقی بخشیدن به منافع یک ملت است، به «القومیة» ترجمه شده است؛ اما در این بخش، موضوع سخن، قومیت، به معنی گروههای قومی است و نه ناسیونالیسم؛ البته محتوا...» ایجاد کرد) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در عربی معاصر، اصطلاح «ناسیونالیسم» (''Nationalism'') که یک ایده و جنبش سیاسی محسوب میشود و هدف آن ترقی بخشیدن به منافع یک ملت است، به «القومیة» ترجمه شده است؛ اما در این بخش، موضوع سخن، قومیت، به معنی گروههای قومی است و نه ناسیونالیسم؛ البته محتوای سخن، نه تنها با ناسیونالیسم و آنچه بعدها، راهبرد اصلی در سیاست سوریه شد، بی ارتباط نیست؛ بلکه به نوعی، جستاری در مبانی و مبادی آن نیز هست. | در عربی معاصر، اصطلاح «ناسیونالیسم» (''Nationalism'') که یک ایده و جنبش سیاسی محسوب میشود و هدف آن ترقی بخشیدن به منافع یک ملت است، به «القومیة» ترجمه شده است؛ اما در این بخش، موضوع سخن، قومیت، به معنی گروههای قومی است و نه ناسیونالیسم؛ البته محتوای سخن، نه تنها با ناسیونالیسم و آنچه بعدها، راهبرد اصلی در سیاست [[سوریه]] شد، بی ارتباط نیست؛ بلکه به نوعی، جستاری در مبانی و مبادی آن نیز هست. | ||
در یک تعریف ساده، «قوم»، به گروهی از انسانها گفته میشود که اعضای آن، دارای ویژگیهای نژادی یکسان و یا مشترکات زبانی، رفتاری و مذهبی هستند.[3] | در یک تعریف ساده، «قوم»، به گروهی از انسانها گفته میشود که اعضای آن، دارای ویژگیهای نژادی یکسان و یا مشترکات زبانی، رفتاری و مذهبی هستند.[3] |
نسخهٔ ۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۴
در عربی معاصر، اصطلاح «ناسیونالیسم» (Nationalism) که یک ایده و جنبش سیاسی محسوب میشود و هدف آن ترقی بخشیدن به منافع یک ملت است، به «القومیة» ترجمه شده است؛ اما در این بخش، موضوع سخن، قومیت، به معنی گروههای قومی است و نه ناسیونالیسم؛ البته محتوای سخن، نه تنها با ناسیونالیسم و آنچه بعدها، راهبرد اصلی در سیاست سوریه شد، بی ارتباط نیست؛ بلکه به نوعی، جستاری در مبانی و مبادی آن نیز هست.
در یک تعریف ساده، «قوم»، به گروهی از انسانها گفته میشود که اعضای آن، دارای ویژگیهای نژادی یکسان و یا مشترکات زبانی، رفتاری و مذهبی هستند.[3]
اصل و نسب، «اسطوره پیدایش» (Genesis Myth) که قوم عرب از این جهت فقیر است، تاریخ، میهن، زبان یا گویش، نظامهای نمادین؛ مانند مذهب، آداب و رسوم، سبک آشپزی و پوشش، هنرها و ظاهر فیزیکی، مجموعه مؤلفههای اصلی مطالعات قومشناسی است؛ البته ممکن است نَسَب ژنتیکی، در موارد خاص نیز مورد توجه باشد.[4]
باید توجه داشت که از طریق زبان، فرهنگپذیری و تغییر دین، افراد یا گروهها، ممکن است در طول زمان، از یک قوم به قومی دیگر تغییر مکان دهند؛ همچنین، ممکن است یک گروه قومی، به زیرگروهها یا قبیلههایی تقسیم شود و در طول زمان، هر کدام از این شاخهها، به هر دلیلی؛ مثل درونهمسری یا دوری از گروه اصلی، خود، به گروههای قومی جداگانه تبدیل شوند و برعکس، قومیتهای مجزا، میتوانند با هم ادغام شوند و یک قومیت جدید را تشکیل دهند که به هر دو صورت؛ یعنی تقسیم یا ادغام قومی، در ااصطلاح انسانشناسی، «قوم زایی» (Ethnogenesis) میگویند.
قومزایی، به دو صورت منفعلانه (Passive) و فعال (Active) میتواند باشد. در شکل منفعلانه که موارد بسیار و قدمت بیشتری دارد، نشانگرهای هویت گروهی، در قومی از قوم دیگر ناخواسته تحمیل و انباشته شده و قوم جدید شکل میگیرد که یک نتیجه ناخواسته است. مسیر این انباشتگی، مثل مهاجرتها، تهاجمات و ... است.
در قومزایی فعال، افراد به طور عمدی و مستقیم، هویتهای جداگانهای را در تلاش برای حل یک مشکل سیاسی - امنیتی یا تحمیل برخی ارزشهای فرهنگی، روابط قدرت، و غیره «مهندسی» می کنند؛ مثل ادعای مشترک فرانسویها، اسپانیاییها و ایتالیاییها در این که از قوم «گوت» (Goths) هستند؛ قومی از شاخه «ژرمن شرقی» که در 410 میلادی به امپراتوری روم تاختند.[5]
ناسیونالیسم، شکل حاد قومزایی است؛ همچنین، در حال حاضر، در اغلب کشورها، سیاست یکپارچگی ملی اقضا میکند که همه افرادی که در یک کشور متولد شده یا به طور قانونی ساکن هستند؛ فارغ از نوع قومیت نژادی، قانوناً جزء قومیت آن کشور، محسوب شوند.
اعضای یک قوم، خود را دارای سنتهای فرهنگی و تاریخی میدانند که آنها را از سایر گروهها متمایز میکند. در واقع، هویت قومی یک مؤلفه روانی یا عاطفی قوی دارد که مردم جهان را به دو دستهی متضاد؛ یعنی «ما» و «دیگران» تقسیم میکند و بر خلاف قشربندی اجتماعی که افراد را در یک سری محورهای افقی بر اساس عوامل اجتماعی-اقتصادی تقسیم و متحد می کند، مردم را در یک سری محورهای عمودی تقسیم و متحد می کند؛ بنابراین، گروههای قومی، حداقل به لحاظ نظری، تفاوتهای طبقاتی اجتماعی-اقتصادی را از بین میبرند و اعضایی را از همه اقشار جامعه، جذب میکنند.[6]
پس از دهه 1960، بعضی از پژوهشگران مسائل قوم شناسی (سازهگرایان/Constructivism)، بر خلاف گذشتگان (اولیه گرایان/Primordialists) که گروههای قومی را پدیدههای واقعی میدانستند که ویژگیهای متمایز آنها از گذشتههای دور باقی مانده است[7]، معتقدند که پیوستگیهای اولیه تاریخی در دنیای معاصر، چندان اهمیتی ندارند و گروههای قومی، تنها بخشی از «سازههای اجتماعی» هستند که هویت آنها را قوانین اجتماعی تعیین میکند و به طور کلی، ویزگیهای فرهنگی که با تهاجم نظامی اقوام دیگر، مهاجرت، تجارت و پذیرش مذاهب، تکامل مییابند، شاخص مهمتری نسبت به اصالت نژادی محسوب میشود.[8]