تاریخ دوران میانی اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''تاریخ دوره میانی'''
تاريخ دوره ميانه


فرهنگ و تمدن:
ظهور مسيح در زماني رخ مي‌دهد که انباط همچنان به پادشاهي آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه مي‌يابد. به اين ترتيب که در سال 106 ميلادي امپراطور روم، تراژان<sup>[17]</sup>، پادشاهي نبطيان را به عنوان استان عربي تحت کنترل روم، در شهر پترا ضميمه قلمرو خود اعلام مي‌کند. اين دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار مي‌رود.(37)


[[اردن]] از قديمي ترين عصرها به صورت پيوسته پر از سكنه بوده است و در پي آن تمدن هاي متعددي در آن جا ايجاد شده و مهاجرين اصيلي در آن استقرار پيدا كرده اند كه جوامعي با تمدن و شكوفايي در شمال، جنوب، شرق و غرب اين كشور بنا نهاده اند. اردن شامل برپايي تمدن ها و ساخته شدن ممالك بزرگي بوده كه بيشتر تاريخ دوران قديم را در بر گرفته است. عموري ها در آن جا ساكن شدند كه برادران كنعاني ها در اردن به شمار مي رفتند و كنعاني ها، سرزمين فلسطين را براي آن ها برگزيدند و آن را سرزمين كنعان نام نهادند. اردن با عناوين متعددي ناميده شده است كه آن ها را مي توان در اسفار عهد قديم يافت.
روم که از سال 64 ق.م سوريه و فلسطين و بخشي از اردن را در اشغال دارد به تدريج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسيح گسترش داده و تا 400 سال حکمراني مي کند. دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي شود که کنستانتين اول (313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ وکوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دوره امپراتور ژوستينيان (65-527 م) اوج رشد کليساهاست. در اين دوران تعداد ساکنان در اين منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در اين منطقه تبديل مي گردد. (38) در ادامه اين دوره نبطيان دولت خود را كه پايتخت آن پترا بود، به سوي شمال گسترش دادند و مدتي زير سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بيزانس (324 م ـ640 م) حكمراني كردند. (39)


اسم عمومي آن عبارت از كشور "عبر الاردن"<sup>4</sup>  بود. همچنين اسامي ديگري براي اردن بوده كه بر ممالك ديگري كه در آن جا ساكن بودند ناميده شده، اسامي خاصي كه عبارت بودند از مناطق جغرافيايي كه تركيبي از كشور هايي بودند كه اين ممالك را به وجود آوردند و همه مملكت و مردمانش به اسم آن منطقه ناميده مي شدند، مثلا "ادومي ها" كه نسبت آن ها به ادوم بود، "مؤابي ها" كه نسبت آن ها به مؤاب، "جشوني ها" كه نسبت آن ها به جشون، عموني ها كه نسبتشان به خداي عمون مي رسيد و الان عمان ناميده مي شود، "باشاني ها" كه نسبت آن ها به باشان مي رسيد و مملكت "انباط" كه به إسهَم مي رسيد كه چيزي جز نام يك مكان نيست. قبايل عربي كه نام برده شد از جزيرة العرب به سوي اردن مهاجرت كردند و در سرزمين اردن اقامت گزيدند و هر كدام از آن ها سرزميني را موطن خود قرار دادند كه از سوي ديگري به وسيله آثار طبيعي جدا مي شد و اين در حالي بود كه روابطشان با يكديگر دوستانه بود. اين قبايل در حدود 2000 سال قبل از ميلاد در اردن ظاهر شدند كه "ادومي ها" در آن جا سكنا گزيدند و پايتخت خود را "بصيرا" انتخاب كردند كه هم اكنون در استان "طفيله" واقع شده است، و مملكت "مؤابي ها" كه پايتخت خود را "ديبون" شمال وادي الموجب قرار دادند و سپس در زمان پادشاهي "ميشع" به قبر حارسة (الكرك) انتقال يافت. الكرك و ذيبان دو پايتخت اصلي مؤابي ها بود. مهم ترين خداوندگار در نزد آن ها "لكموش" بود و بزرگ ترين پادشاه از ميان پادشاهان شان "ميشع" بود كه پيروزي ها و دستاورد هاي او بر روي سنگي در ذيبان نگاشته شده است و پس از جنگ هاي فراوان اين سرزمين به دست آشوري ها و بابلي ها اشغال شد و سرزمين مؤاب به يكي از ولايات بابل در زمان بخت النصر تبديل گردید.
جابه جايي مسيرهاي تجاري شمال به پالميرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد و قبايل بدوي عرب اجازه پيدا کردند داخل قلمرو روم شرقي در اردن، سوريه و عراق ساکن شوند. (40)


عمون يا خداي عمون كه هم اكنون به عَمّان معروف است نام پايتخت دولت عمونيه بود و عموني ها در شمال و مركز اردن متمركز شدند و عَمّان را به عنوان پايتخت قديم نگه داري كردند.
در اوايل قرن چهارم ميلادي قبيله بني غسان  وارد سوريه شد و تبديل به دولت دست نشاندة رومي ها گرديد و به آنها در جنگ با ايرانيان کمک فراوان کرد. در سال 529 ميلادي  رهبر غساني حارث بن جبله به عنوان قانونگذار توسط امپراتور ژوستينيان  منصوب شد. در سال 541 ميلادي زماني که ژنرال رم شرقي، بيلساريوس به بين النهرين لشکرکشي کرد، اعراب وارد ارتش وي شدند. پس از حارث در580 ميلادي منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقي در طبريه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاري کرد. (41) در سال 542 ميلادي بيماري طاعون بيشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانيان در سال 614 م توانستند باقي مناطق را اشغال کنند. ساسانيان اردن، فلسطين، و سوريه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اينکه امپراطور هرقل با تمامي‌سپاهيانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. (42)


عموني ها حكومتشان را در حدود سال 1250 ق.م تاسيس كردند و زندگي چادر نشيني خود را از آن جا آغاز كردند، اين در حالي بود كه حكومتي قوي داشتند كه امتداد مرزشان از الموجب در جنوب تا سيل الزرقا در شمال و از الصحرا در شرق تا [[رود اردن]] تا غرب امتداد داشت.  
در نهايت در 629 ميلادي جبلة بن ايهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به اين ترتيب غسانيان كه اعراب مسيحي كوچ كرده از يمن و وفادار به بيزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدتها پس از آن بر اين مناطق حكومت كردند. (43) در همين سال و سال بعد از آن پيامبر اسلام گروه اعزامي‌خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتي با رهبران مسيحي عقبه  و رهبران يهودي مقنا، عذره  و جربا  در اردن جنوبي منعقد کرد. علاوه بر اين قبايل باديه نشين از بني عذره و بيلي به اسلام گرويدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن وليد  واحه جوف را که تحت سلطه غسانيان بود تصرف کرد و والي آن نيز به اسلام گرويد. (44)


به حكم موقعيت جغرافيايي و استرات‍ژيكي عمان، تجاوزگران زيادي به اين كشور طمع كردند و سرزمين عموني ها با تهاجم و كشتار زيادي مواجه شد. اما در گذر زمان زخم هاي خود را درمان كرد و بازسازي شهرهاي خود را از سرگرفت. آخرين پادشاهي كه بر مسند حكومت عموني ها نشست "طوبيا العموني" بود و اسمش با آثار "عراق الامير" و "قصر العبد" در وادي اليسير ارتباط داشت. (2)
اردن براي مسلمانان، دروازه شام به شمار مي‌آمد. از اين رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکرياني براي فتح سرزمين‌هايي از جمله اردن و فلسطين و دمشق و قنسرين حرکت کردند. ابو عبيدة بن جراح به رغم تلاش هاي بيزانس براي بازگرداندن سيطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصري در مرز شام شرقي تسلط يابد. شکست روم در اجنادين خشم هرقل را برانگيخت و او را براي ارسال لشگر براي بازپس گيري آن جا تحريک کرد. سپاهيان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود يرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختي بين دو طرف درگرفت که به جنگ يرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بيزانس به پايان رسيد. (626م)


عصر آهن:
بعد از شکست در جنگ، حکومت بيزانس بسياري از سرزمين‌هاي شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسليم شد. شهرهاي بيزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکيه و سوريه شمالي به صورت يکجا به دست مسلمانان فتح شدند.


منطقه عمان در عصر آهن (330 ق.م تا 1200 ق.م) از نظر آباداني بسيار مشهور بود و اين دوره به خاطر استفاده از چرخ در صنعت كوزه گري با ديگر دوره ها تمايز يافت. در اين عصر، منطقه با تحولاتي در به كارگيري آهن در صنعت اسلحه و لوازم خانگي مواجه شد.
مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هايي از اردن و شامات را تصرف كردند. (45) اما بخش‌هايي همچنان در استيلاي روميان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور كامل فتح شد. (46) عمربن خطاب سرزمين‌هاي تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامي‌تقسيم کرد: فلسطين، اردن، دمشق و حمص. (47) از اين منطقه در كتاب‌هاي تاريخي با نام جند الاردن ياد شده است. (48)


كوه القلعه<sup>5</sup>  در عمان مقر پايتخت عموني ها قرار گرفت و اين در حالي است كه همچنان بقاياي قصرهاي عموني ها در كوه القلعه وجود دارد كه از آن جمله مي توان ديوارهاي الاسوار<sup>6</sup> و چاه هاي المحفوره <sup>7</sup> در الصخر الجيري را نام برد.
معاويه که در زمان خليفه دوم در سال 640 م به عنوان والي شام تعيين شده بود، در زمان خليفه سوم هم والي شام باقي ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علي بن ابي طالب به عنوان خليفه مسلمين انتخاب شد اما در اين زمان معاويه از بيعت با او سرباز زد و جنگ‌هايي بين دو گروه در گرفت تا اينکه علي بن ابي طالب به شهادت رسيد و مردم با حسن بن علي بيعت کردند و او به نفع معاويه از خلافت کناره گيري کرد.در سال 661 ميلادي  معاوية بن ابي سفيان حکومت اموي را تأسيس کرد و دمشق را به عنوان پايتخت خود قرار داد و در اين زمان اردن به خاطر نزديکي به پايتخت حکومت اسلامي‌و بهره مندي اش از موقعيت جغرافيايي متمايز، تبديل به گذرگاه حاجياني شد که از سرزمين‌هاي مقدس (مکه و مدينه) دور بودند. (94)


در كوه القلعه چهار مجسمه از پادشاهان عموني يافت شده كه به قرن هشتم قبل از ميلاد برمي گردد. مجسمه هاي ديگري در مناطق پيراموني عمان مانند خربة الحجاز، أبوعلندة و عرجان يافت شده است.
اموي ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابي عباس ملقب به سفاح در آن جا باقي ماندند. اولين کاري که ابوعباس انجام داد اين بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پايتخت خلافت به بغداد، موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. (50) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 م منطقه را به نابودي مي کشاند، شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (51) اردن تا سال 968 ميلادي تحت سلطه عباسيان بود.


بعد از سقوط پايتخت آشوري ها يعني نينوا، بيشتر ملت هايي كه تحت سيطره آشوري ها بودند انقلاب كردند و "اباليت" آخرين پادشاه آشوري ها مجبور شد كه به حران فرار كند. بعد از سقوط آشوري ها، بابلي ها تلاش خود را براي دست يابي به خاورميانه كه شرق اردن در آن قرار گرفته بود، سرعت بخشيدند و در اين هنگام بود كه پادشاهان مؤاب و عمون و صور و صيدا براي جلوگيري از تهاجم بابل گروه هايي را تشكيل دادند.
دو قرن دهم و يازدهم با افزايش نفوذ فاطمي ها که بر مصر حکومت مي کردند همراه شد تا اين که توانستند در سال 969 م بر اردن وفلسطين دست يابند. (52)


ولي با اين وجود پادشاه بابل "بخت النصر" توانست بر آن ها پيروز شود و در سال 586 ق.م به قدس دست يابد. سپس توانست بر صيدا و مؤاب و عمون چيره شود و بر آن ها تسلط يابد و "صور" به مدت 13 سال تحت محاصره قرار گرفت تا اينكه بالاخره تسليم شد. در اين زمان بخت النصر بسياري از يهوديان را از قدس و فلسطين گرفته تا بابل به اسارت خود درآورد. (3)
في الجمله اردن تا آغاز قرن سيزدهم  دردست حاکمان سلجوقي بود. در آغاز قرن سيزدهم ميلادي، بلاد شام با حملات سنگين صليبي‌ها مواجه شد که اردن را به ميان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوين اول» از قلعه‌هاي اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته مي‌شد، به هدف حمايت از راه‌هاي منجر به قدس عبور کرد و سپس سوريه و مصر را تحت سيطره خود قرار داد. صلاح الدين ايوبي در سال 1187 ميلادي، بعد از آنکه صليبي ها را در جنگ «حطين» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نيز از سيطره خارجي خلاص کرد. (53)


طولي نكشيد بابل در سال 540 ق.م  به دست ايرانيان سقوط كرد و اردن تحت حكومت ايرانيان باقي ماند تا اسكندر كبير در سال 333 ق.م بر داريوش پادشاه ايران به پيروزي دست يافت و نفوذ يوناني ها در اين زمان بر اردن و كشور هاي همجوار بيشتر شد. بعد از مرگ اسكندر امپراطوري يوناني به سه بخش تقسيم شد كه [[مصر]] به بطالمه رسيد و بلاد شام نصيب سلوقي ها شد. بطليموس در سال 312 ق.م توانست مناطق جنوبي بلاد شام يا همان اردن و فلسطين را جزئي از حكومت بطالمه كند كه در مصر متمركز بودند. اين منطقه براي يوناني ها اهميت ويژه اي داشت و از املاك بطليموس مصري شد، به بازسازي آن ها پرداختند و بر آن ها نام جديدي اطلاق كردند كه عبارت بود از "فيلادلفيا" به جاي "ربه عمون". يوناني ها نزديك به صد سال در عمان باقي ماندند و سرانجام توسط اَنباط كه سرزمين شان را بعد از استيلاي بر حكومت ادومي ها ساخته بودند به بيرون رانده شدند تا اينكه مرز سرزمين انباط از خليج عقبه تا رود يرموك و از وادي سرحان در شرق تا رود اردن و سرزمين هاي پست در غرب امتداد پيدا كرد. (4)
اردن در دوره ايوبي و مملوکي به شکوفايي رسيد، با مصر و سوريه متحد شد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين‌ها به بازسازي‌هايي دست زد. سپس منطقه با هجوم جديدي به وسيله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعيف شدن حکومت‌ها و انتشار بيماري در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولي نکشيد که ترک‌هاي عثماني، مماليک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به اين ترتيب اردن جزئي از حکومت عثماني شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. (54) به اين ترتيب سرزمين هاي عربي به صورت مستقيم تحت سيطره حکومت عثماني قرار گرفتند و تنها سوريه به صورت خودگردان اداره مي شد.


[[عرب انباط]]:
«سلطان سليم» والي اي براي آنجا به نام «جان بردي الغزالي» تعيين کرد ولي پس از مرگ سلطان سليم، وي خود را والي بلاد شام و مستقل از حکومت عثماني اعلام کرد. عثماني ها سپاهي به سوي او روانه کردند ولي نتوانستند بر او دست يابند تا اينکه در سال 1521 م تسليم و اعدام شد. به اين ترتيب دوباره بلاد شام زير نظر واليان عثماني و به صورت مستقيم تحت سيطره باب العالي قرار گرفت.


سرزمين عربي اي كه در آغاز حاكم شد و سپس نابود شد؛ ميتوان گفت همان سرزمين انباط است كه در شمال الجزيره العربية بر سر راه بخور تجاري كه از اقيانوس هند تا بنادر فلسطين و سوريه و مرزهاي آن ها كه به مرز سرزمين اردن هاشمي كه هم اكنون قرار دارد مي رسد، امتداد يافته است.
حکومت عثماني بلاد شام را به سه ولايت تقسيم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زير مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علي پاشا والي مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهيم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثماني پيروز شود و بر بلاد شام سيطره يابد. حکومت محمد علي در زمينه‌هاي مختلفي اصلاحات انجام داد و به تعليم و سواد آموزي اهتمام ورزيد و نظام مالياتي را بازسازي کرد. با اين وجود طولي نکشيد که بعد از نشست طرف‌هايي از بريتانيا، روسيه و اتريش و حکومت عثماني در سال 1840 م با يکديگر و تهديد وي از سوي آن­ها، محمد علي  در سال 1841 م به عقب نشيني دست زد و مجبور به ماندن در سودان و مصر شد. (55)


سرزمين انباط قرن ها قبل از ميلاد و تا پايان قرن اول، به شكل مشخص در سال 106 م پا گرفت و از سرزمين هاي صخره اي و سنگي در اغلب مناطق تشكيل شده است و در آن جا كوه ها و دره ها و بعضي از مناطق يا سرزمين هاي حاصلخيزي وجود دارد كه آب به وفور يافت مي شود كه زندگي را براي مردم آسان مي سازد و كشاورزي كردن را امكان پذير مي كند.


"البترا"<sup>8</sup> ولايت اصلي يا پايتختي به شمار مي رود كه بر هر كوه مقدسی اشاره دارد كه صعود كردن به آن جا با سختي صورت مي گيرد و معناي آن در زبان عربي "صخره" يا "سنگ" است و عرب بر آن اسم "كتيبه" اطلاق مي كند و امروزه در وادي موسي قرار دارد. اما بقيه شهرها يا ولايات در سرزمين انباط عبارتند از "الحجر" يا "مدائن صالح" و "أم الجمال" ساخته شده از سنگ سياه آتشين و نقب. (5)
2-2-1 فرهنگ و تمدن


"نبط" از نام قومي گرفته شده و نام منطقه اي نيست و مورخان در اصل اين كلمه اختلاف پيدا كردند. به اعتقاد قدیس جيروم، نبطي ها از نسل "نبايوط" پسر بزرگ اسماعيل پيامبرند، و روايت مي شود كه آن ها به وسيله بخت النصر در قرن ششم قبل از ميلاد هنگام آزاد سازي فلسطين از عراق آمدند و در [[پترا]] ساكن شدند. نظر ديگري يادآور مي شود كه نبطي ها از مركز شبه جزيره العربية هستند و برخي ديگر اعتقاد دارند نسل آن ها از يمن است و اشاره مي كنند بر اينكه انباط از يمن براي به دست آوردن روزي و كشاورزي و دامداري مهاجرت كردند و اين امر در روش هاي آبياري و كشاورزي و كنده كاري ها مانند بسياري از تاسيسات آبي موجود در يمن ديده مي شود. با اين وجود آن ها در زمره عرب قرار مي گيرند و "آرامي" نيستند و فقط زبان "آرامي" را در نوشته هايشان به كار مي بردند.
ويل دورانت در مقدمه اثر جاوداني خود مي‌نويسد: تمدن تابع عواملي چند است که يا سبب تسريع در حرکت آن مي شود، يا آن را از سيري که در پيش دارد بازمي دارد. او در نخستين مرحله، عامل زمين شناختي را مورد مطالعه قرار مي‌دهد. براي مثال زلزله خيز بودن منطقه اي مي‌تواند به نابودي آثار تمدن و پيشرفت آن منجر شود. (56) چنان که زلزله اي که در  سال هاي 746 و 748 م به پترا وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. (57) و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد. (58)


اوضاع اجتماعي انباط را مي توان به طبقات مختلفي تقسيم كرد از جمله آن ها: 1.اشرافي گري عربي، 2.شهروندان آزاد، 3. گروه بردگان، 4.گروه خارجي ها‌ (اجانب). اما از نظر ديانت در سرزمين انباط "خداي ذوالشري" در رأس مجموعه خدايان قرار داشته و او خداي بزرگتر بوده دارای طبيعت ستاره اي که به شکل خورشيد از ديگر خدايان متمايز مي شده است. پرستش خداي ذوالشري به ويژه در شهر پترا شهرت داشته، و بدين وسيله پرستش وي به ساير سرزمين ها انتشار يافته است. (6)
دورانت سپس شرايط جغرافيايي تمدن را مورد نظر قرار مي‌دهد. (59) چنان که بيان شد اردن بخشي از هلال حاصلخيز باستاني است که از مرزهاي جنوبي فلسطين، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خليج فارس کشيده شده است (60) از اين رواز قديمي ترين عصرها به صورت پيوسته پر از سكنه بوده است و در پي آن تمدن‌هاي متعددي در آنجا ايجاد شده و مهاجرين اصيلي در آن استقرار پيدا كرده اند كه جوامعي با تمدن و شكوفايي در شمال، جنوب، شرق و غرب اين كشور بنا نهاده اند. (61) اردن شاهد برپايي تمدن‌ها و ساخته شدن ممالك بزرگي بوده كه بيشتر تاريخ دوران قديم را در بر گرفته است. اَموري‌ها در آنجا ساكن شدند كه برادران كنعاني‌ها در اردن به شمار مي رفتند و كنعاني‌ها، سرزمين فلسطين را براي آنها برگزيدند و آن را سرزمين كنعان نام نهادند. اردن با عناوين متعددي ناميده شده است كه آنها را مي توان در اسفار عهد قديم يافت. (62) همچنان که در 6000 - 6800 ق.م مردم البيضاء - زميني وسيع واقع در جنوب اردن - هنگامي‌که شرايط آب و هوا عوض شد و کشت محصولاتي نظير گندم و جو بسيار سخت شد، زمين را رها کردند. (63)


رومي ها و بيزانسي ها:
در نظر دورانت اهميت عوامل و اوضاع و احوال اقتصادي بيشتر است... وقتي فرهنگ عمومي‌به حد معيني برسد، فکر کشاورزي توليد مي‌شود و تنها تمدن است که انسان را به فکر ايجاد مي اندازد. (64) شواهد باستان شناسي در 4000 - 8300 ق.م مبني بر اين که جريکو يکي از اولين مکان هايي بوده که در آن گندم يافت شده و مردم نحوه استفاده از آن را فراگرفته اند حاکي از تمدن کهن اين سرزمين است همچنين وجود زمين‌هاي بزرگ کشاورزي در اردن در4500 - 8300 ق.م  که شامل «مگاسايت» - زمين هاي بسيار وسيع - با وسعت 10 الي 15 هکتار مي‌شود مؤيد اين مهم است. (65)


روم در سال 63 میلادی اردن، [[سوریه]] و فلسطین را تحت اشغال خود درآورد که مدت 400 سال به طول انجامید. سرزمین انباط به دست فرمانده رومی به نام تراجان به امپراطوری روم پیوسته شد . در این میان اتحاد شهرهای ده گانه (الدیکا بولیس) خلال دوران "الهلنستیه" تشکیل شد که اتحادی اقتصادی و فرهنگی و فدرالی بود، به این اتحاد شهرهای یونانی مانند فیلادلفیا (عمان)، جراسیا (جرش)، جدرا ( أم قیس)، بیلا و ارابیلا (اِربد) و شهرهای دیگری در فلسطین و جنوب سوریه پیوستند. این دوره زمانی با امنیت و صلح متمایز شد و تحولات زیادی در زیرساخت ها اتفاق افتاد. اردن در خلال حکومت بیزانس شاهد کارهای ساختاری بسیاری بود، در خلال عهد رومی ها شهرهایی ساخته شد و شکوفایی ها ادامه پیدا کرد. تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگیری افزایش یافت و این چنین مسیحیت به دینی مورد قبول در منطقه تبدیل گردید.
نژاد در ايجاد تمدن تأثيري ندارد؛ تأثيري که نژاد در تمدن دارد اين است که پيدايش آن غالباً پس از زماني است که ريشه‌هاي نژادي مختلف با يکديگر مي آميزند و به تدريج ملتي که به صورت نسبي حالت تجانسي دارد از آن ميان بيرون مي‌آيد. (66) شايد بتوان گفت که حضور نژاد‌هاي مختلف در سرزمين اردن از نتوفيان گرفته تا نبطي ها و يونانيان و اعراب باديه در جمله تأييدي بر اين معناست.


در این زمان در شمال اردن قبایل عربی همچون غساسنه ساکن بودند و آن ها کسانی بودند که برای بیزانس ها، هم پیمانانی قوی محسوب می شدند که برای جنگ با ایرانیان در زمان ساسانیان مورد اعتماد بودند و همچنین هم پیمانان روم هم بودند که با یکدیگر متحد شدند و با ایرانیان و هم پیمانان آن ها یعنی مناذره جنگیدند.
اين شرايط مادي يا زيستي، براي پيدايش تمدن ضرورت دارد، ولي شروط کافي براي تولد آن به شمار نمي‌رود؛ لازم است بر آنها عوامل دقيق رواني افزوده شود ، و نيز لازم است نظمي‌سياسي، ولو بسيارضعيف و نزديک به هرج و مرج برقرار گردد؛... بايد مردم کم کم احساس کنند که سر هر پيچ راه زندگي، مرگ يا ماليات جديدي در انتظار آنها کمين نکرده است. (67) براي مثال حدود و ثغور سرزميني که اکنون اردن نام دارد در طي تاريخ پر فراز و نشيب خود تغييرات فراواني را شاهد بوده ولي عليرغم همه اينها معمولاً به طور نسبي در امنيت به سر مي برده و در کل حکومت هاي با ثباتي در آن استقرار يافته که آثار مدنيت به جاي مانده حکايت از آن دارد.


غساسنه 600 سال، از اوایل قرن اول میلادی تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولین پادشاه آن ها "جفنة بن عمرو" بود و حکومتشان بر بخش بزرگی از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوریه و البلقا و الکرک در اردن و تادریا ادامه داشت و پایتختشان در جابیه در جولان بود. شاید بسیاری از آثار تمدنی که برخی از شهرهای اردن شامل آن است در دوره بیزانس ساخته شده مانند مادبا، تعدادی از کلیساهای مزیّن به کاشی کاری و گچ بری های چشم نواز که در داخل آن ها گرانبها ترین و زیبا ترین تابلوهای کاشی کاری شده جهان قرار دارد. از مهم ترین آن ها نقشه مشهور مادبا است که به قرن ششم میلادی برمی گردد و از قدیمی ترین نقشه های سرزمین مقدس به خصوص سرزمین قدس است. این نقشه شامل اماکن واقع شده در بین بیبلوس (جبیل)، شمال دمشق و جنوب مصریعنی منطقه تیبه است و از غرب به دریای مدیترانه و از شرق به عمان و پترا می رسد.
چنان که گذشت آثار باقي مانده از دوران باستان جملگي حکايت از تمدني غني دارد که از کهن ترين تمدن ها به شمار مي آيد. بديهي است عوامل طبيعي و جغرافيايي و مواردي که شمرده شد در بناگذاري اين تمدن کهن دخيل بوده است. از آنجا که پيش تر در بخش تاريخ دوران باستان مظاهر تمدن و فرهنگ باستان به تفصيلي در خور اين پژوهش بيان گرديد در اينجا از بيان دوباره آن پرهيز مي شود.


در سال 542 میلادی بیماری طاعون بیشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانیان در سال 614 م توانستند باقی مناطق را اشغال کنند. ساسانیان اردن، فلسطین، و سوریه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اینکه امپراطور هرقل با تمامی سپاهیانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. اما زمان طولانی نتوانست در مقابل لشکر اسلام دوام بیاورد و این اولین برخورد عرب و روم بود که پس از آن مسلمانان جنگ مؤته را به فرماندهی زید بن حارثه انجام دادند ولی با شکست مواجه شدند. سپس در ادامه آن، جنگ تبوک بود که پیامبر اسلام خود فرمانده بود در آن جنگ حادثه ای خطیر واقع نشد. قبل از وفات پیامبر اسلام لشگر دیگری به فرماندهی اسامة بن زید سازمان دهی شد ولی قبل از شروع جنگ پیامبر اسلام وفات یافت.
از اين پس به تمدن و فرهنگ دوره ميانه که شامل دوران سلطه روميان و مسلمانان است مي پردازيم:


مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشگریانی برای فتح سرزمین هایی از جمله اردن و فلسطین و دمشق و قنسرین حرکت کردند. ابو عبیدة بن الحراج به رغم تلاش های بیزانس برای بازگرداندن سیطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر "بصری" در مرز شام شرقی تسلط یابد ولی بعد از جنگ اَجنادین شکست خوردند. شکست روم در اجنادین خشم هرقل را برانگیخت و او را برای ارسال لشگر برای بازپس گیری آن جا تحریک کرد. سپاهیان از رود اردن عبور کردند و در رود یرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختی بین دو طرف درگرفت که به جنگ یرموک معروف شد و با شکست سخت برای حکومت بیزانس به پایان رسید.
آثار تمدن و فرهنگ دوره ميانه بخشي در بازسازي آثار پيشينيان ساکن در اردن تجلي دارد و بخشي در اصل تعلق به دوره روميان و بيزانس و اسلام دارد. در دوران روميان شهرهاي ده گانه (دکا پوليس) که در خلال دوران «هلني» تشکيل شد و داراي اتحادي اقتصادي و فرهنگي و فدرالي بود، به شهرهاي يوناني مانند فيلادلفيا (امان)، جراسيا (جرش)، جدرا ( أم قيس)، پلا و ارابيلا (اِربد) و شهرهاي ديگري در فلسطين و جنوب سوريه پيوستند. (68) که در ميان آنها به نظر مي رسد جراش گسترده ترين و بزرگترين استان روم بوده است و افتخار بازديد امپراتور را دارا مي باشد. به دنبال فتح نظامي‌به زودي بزرگراهي ساخته مي‌شود که جنوبي ترين بندر اردن يعني عقبه را به شمال در شهر بصراي سوريه متصل مي‌کند. در همين زمان در امان جراش و ام قيس (69) قلعه‌ها و دژهاي ديدباني و خيابانهاي داراي ستون‌هاي بسيار و آمفي تئاترها ساخته مي‌شود. به لحاظ فرهنگي در اين دوره تنشي اندک در ميان ساکنان که به زبان يوناني تکلم مي کنند و رومي‌هايي که لاتين را به عنوان زبان رسمي‌اعلام مي‌کنند به چشم مي‌خورد.(70) عليرغم اين اختلاف مشخصه بارز اين دوره زماني امنيت و صلح است و از اين رو تحولات زيادي در زيرساخت ها اتفاق مي افتد.(71)


بعد از شکست در جنگ، حکومت بیزانس بسیاری از سرزمین های شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسلیم شد. شهرهای بیزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن ها قدس، انطاکیه و سوریه ش[[مالی]] به صورت یکجا به دست مسلمانان فتح شدند.
در اين زمان در شمال اردن قبايل عربي همچون غساسنه ساکن بودند که براي بيزانس ها، هم پيماناني قوي محسوب مي شدند. غساسنه 600 سال، از اوايل قرن اول ميلادي تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولين پادشاه آنها «جفنة بن عمرو» بود و حکومتشان بر بخش بزرگي از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوريه و البلقا و الکرک در اردن و تادريا ادامه داشت و پايتختشان در جابيه در جولان بود. به نظر مي رسد شهر قسطل توسط حارث بن جبله غساني (571 - 531 م) ساخته شده باشد. (72)


[[فتح اسلامی و اختلافات عربی]]:
شايد بسياري از آثار تمدني که برخي از شهرهاي اردن شامل آن است در دوره بيزانس ساخته شده باشد مانند مادبا، و تعدادي از کليساهاي مزيّن به کاشي کاري و گچ بري‌هاي چشم نواز که در داخل آن‌ها گرانبها ترين و زيبا ترين تابلوهاي کاشي کاري شده جهان قرار دارد. يكي از شاخصه‌هاي پيشرفت در اين دوران را مي توان در سنگ فرش بسياري از اماكن و معابد تازه ساز مشاهده كرد. جالب توجه ترين نمونه‌هاي هنر موزاييك كاري بيزانسي را مي توان در مادبا مشاهده كرد. برجسته ترين آنها نقشه مشهور سرزمين مقدس در قرن ششم است كه به نام نقشه موزاييك فلسطين هم شناخته مي‌شود. (73) که از قديمي‌ترين نقشه‌هاي سرزمين مقدس به خصوص سرزمين قدس است. اين نقشه شامل اماکن واقع شده در بين بيبلوس (جبيل)، شمال دمشق و جنوب مصر يعني منطقه تيبه است و از غرب به درياي مديترانه و از شرق به امان و پترا مي رسد. هم چنين فرهنگ روم شرقي در اردن در بخش موزاييک کاري، به ويژه در کليسا را علاوه بر مادبا مي توان در کوه نبو، جرش، ام رساس و پترا مشاهده کرد. (74)


اردن تا زمان فتح بلاد شام به دست مسلمانان، تحت سیطره روم بود. پایان یافتن حکومت بیزانس به دست عرب مسلمان در شبه جزیره عرب صورت گرفت. در خلال حکومت اسلامی این منطقه تحت سیطره قرار گرفت. بلاد شام از بخش های نظامی (اَجناد) مختلفی در زمان خلافت عمر بن الخطاب تشکیل می شد که به هر یک از آن ها جُند می گفتند و در بین آن ها جُند اردن نیز جای داشت. بعد از وفات خلیفه دوم، حکومت به عثمان بن عفان رسید که حکومتش تا سال 33 هجری (656 م) ادامه داشت. همانطوریکه معاویه در زمان خلیفه دوم در سال 640 م به عنوان والی شام تعیین شده بود، در زمان خلیفه سوم هم والی شام باقی ماند.
دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي‌شود که کنستانتين اول(313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ و کوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دورة امپراتور ژوستينيان اوج رشد کليساهاست. معماري حاکم بر کليساها در اين دوره از نوع قصرهايي مي باشد که داراي دو رديف از ستون هايي است که سقف شبستان را بر پا نگه مي دارد با محراب هايي نيم دايره. (75) در اين دوران تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در منطقه تبديل مي‌گردد. گفتني است که پلا در اردن در قرن اول ميلادي منطقه اي است که مسيحيان براي فرار از آزار و شکنجه بدان پناهنده مي شوند. (76)


بعد از کشته شدن عثمان، علی بن ابی طالب به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب شد اما در این زمان معاویه از بیعت با او سرباز زد و جنگ هایی بین دو گروه در گرفت تا اینکه علی بن ابی طالب به شهادت رسید و مردم با حسن بن علی بیعت کردند و او به نفع معاویه از خلافت کناره گیری کرد. معاویة بن ابی سفیان حکومت اموی را تاسیس کرد و دمشق را به عنوان پایتخت خود قرار داد و در این زمان اردن به خاطر نزدیکی به پایتخت حکومت اسلامی و بهره مندی اش از موقعیت جغرافیایی متمایز، تبدیل به گذرگاه حاجیانی شد که از سرزمین های مقدس (مکه و مدینه) دور بودند. در این هنگام زندگی در اردن شکوفا شد و شهرها و قصرهای زیادی از جمله قصر الحلابات و قصر الحرانة و  قصر المشتی و قصر عمرة در آن جا ساخته شد.
اردن در دوران پس از اسلام به دليل نزديکي به شام که پايتخت امويان است بار ديگر شاهد شکوفايي اقتصادي است. قلعه کويري قصر عمره، حلابات، قصر خرانه، قصر طوبي و مشطا مکان هايي است که در آن زمان ساخته شد. امويان لژهاي زيادي جهت عيش و نوش و شکار در صحراي اردن ساختند که به حفظ روابط نزديک با قبايل باديه نشين در صحراي سوريه کمک مي‌کند. شاهزادگان اميه به صحرا فرستاده مي‌شدند تا تبديل به عرب شايسته شوند، اين رفت و آمد باعث شد تا ميان اين شاهزادگان و دختران شيوخ باديه نشين ازدواج هاي مکرر صورت بگيرد. (77)


اموی ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابی عباس ملقب به سفاح در آن جا باقی ماندند. اولین کاری که ابوعباس انجام داد این بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال یافتن پایتخت خلافت به بغداد، موقعیت اردن در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه ای تقلیل یافت. در نتیجه بسیاری از قصرها و مکان هایی که اُموی ها برای شکار ساخته بودند به پایتخت جدید انتقال یافتند و ساخت مکان هایی که کاروان های تجاری و قافله های حجاج از آن جا گذر می کردند و به سرزمین های مقدس می رفتند، متوقف شد.
پس از سقوط امويان با انتقال پايتخت از دمشق به بغداد موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. در نتيجه بسياري از قصرها و مکان‌هايي که اُموي‌ها براي شکار ساخته بودند و همچنين ساخت مکان‌هايي که کاروان‌هاي تجاري و قافله‌هاي حجاج از آن جا گذر مي‌کردند و به سرزمين‌هاي مقدس مي‌رفتند، متوقف شد. (78) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 منطقه را به نابودي مي کشاند ولي شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (79)


دو قرن دهم و یازدهم با افزایش نفوذ فاطمی ها که بر مصر حکومت می کردند همراه شد تا اینکه توانستند در سال 969 م بر اردن دست یابند.
در طي جنگهاي صليبي نيز پادشاه اورشليم قلعه‌هايي به نام مونترال  در شوباک در جنوب اردن ساخت تا کاروان مسلمانان که بين سوريه، حجاز و مصر رفت و آمد مي کنند را غارت کنند. همچنين دژها و قلعه هاي ديگري در جنوب اردن در جزيره فرعون در خليج عقبه، ساخته يا بازسازي شد.


در آغاز قرن سیزدهم میلادی، بلاد شام با حملات سنگین صلیبی ها مواجه شد که اردن را به میان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. "بالدوین اول" از قلعه های اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته می شد، به هدف حمایت از راه های منجر به قدس عبور کرد و سپس سوریه و مصر را تحت سیطره خود قرار داد. با این وجود صلاح الدین ایوبی در سال 1187 میلادی صلیبی ها را از قدس خارج کرد، بعد از آنکه آن ها را در جنگ "حطین" شکست داد و کشور را از وجود افراد خارجی آزاد کرد و اردن را نیز از سیطره خارجی خلاص کرد.
با فتح کامل اردن در دوره ايوبي و مملوکي  و اتحاد با مصر و سوريه بار ديگر اردن به شکوفايي رسيد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين ها به بازسازي‌هايي دست زد. در اين دوره در وادي اردن مکان‌هايي براي پاکسازي شِکَر به وسيله آب ساخته شد. (80)


اردن در دوره ایوبی و مملوکی به شکوفایی رسید، با مصر و سوریه متحد شد و جایگاه ویژه ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعه ها و راه های خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آن جا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین ها به بازسازی هایی دست زد. در این دوره در وادی اردن مکان هایی برای پاکسازی شِکَر به وسیله آب ساخته شد.
باديه شرقي اردن و مناطق کوهستاني خاورميانه در عصرهاي مختلف اسلامي‌آکنده از آثار تاريخي شد؛ جايي که آثار و قصرهاي مستحکم و قلعه‌ها و برج‌ها به صورت آثار بزرگي در طول تاريخ بنا گرديد، قلعه هايي که در طول زمان محلي امن براي دفاع از سرزمين اردن بودند، از آن جمله مي توان قلعه الأرزق را نام برد که تاريخ ساخت آن به دوران رومي ها و عرب برمي‌گردد و قلعــة الربض که از برترين آثار معماري نزد مسلمانان عرب به شمار مي رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صليبي ها از دژ کوکب الهواء و استفاده از معادن آهن در کوه هاي عجلون است که مغارة وردة ناميده شده است و نيز ابقاي راه‌هاي تجاري با دمشق و شمال سوريه. دو قلعه الکرک و الشوبک که به دوره جنگ‌هاي صليبي برمي‌گردد در مناطق کوهستاني ناهموار قرار دارند و در داخل آن‌ها رواق‌ها و برج‌ها و تجهيزات جنگي وجود دارد که نمايانگر هنرهاي جنگي در قرون وسطي است. همچنين قلعه‌هاي ديگري در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمايانگر هنرعصرهاي مختلف اسلامي‌است. (81)


پس از این کارها منطقه با هجوم جدیدی به وسیله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعیف شدن حکومت ها و انتشار بیماری در مناطق مختلف شد که به ضعف همه منطقه منجر شد. طولی نکشید که ترک های عثمانی، ممالیک را در سال 1516 م شکست دادند و به این ترتیب اردن جزئی از حکومت عثمانی شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. بادیه شرقی اردن و مناطق کوهستانی خاورمیانه در عصرهای مختلف اسلامی آکنده از آثار تاریخی شد؛ جایی که آثار و قصرهای مستحکم و قلعه ها و برج ها به صورت آثار بزرگی در طول تاریخ بنا گردید، قلعه هایی که در طول زمان محلی امن برای دفاع از سرزمین اردن بودند، از آن جمله می توان "قلعه الأرزق" را نام برد که تاریخ ساخت آن به دوران رومی ها و عرب برمی گردد، و "قلعه الربض" که از برترین آثار معماری نزد مسلمانان عرب به شمار می رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صلیبی ها از دژ "کوکب الهواء" و استفاده از معادن آهن در کوه های عجلون است که "مغارة وردة" نامیده شده است و نیز باقی ماندن راه های تجاری با دمشق و شمال سوریه، دو [[قلعه الکرک]] و الشوبک که به دوره جنگ های صلیبی برمی گردد که در مناطق کوهستانی ناهموار قرار دارند و در داخل آن ها رواق ها و برج ها و تجهیزات جنگی وجود دارد که نمایانگر هنرهای جنگی در قرون وسطی است. همچنین قلعه های دیگری در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمایانگر هنر عصرهای مختلف اسلامی است.
در عهد عثماني به طور کلي اردن به سبب کم کاري‌هايي که در تحول زيرساخت‌ها صورت گرفت دچار ضعف شد. در دوره عثماني فقط ساختمان­هايي ساخته مي‌شد که دليل ديني داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط براي قافله‌هاي حاجيان ساخته شد. يکي از مهم ترين طرح‌هاي عمراني در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق تا مدينه منوره ادامه داشت. اين راه آهن وسيله مفيدي براي انتقال سربازان عثماني بود و براي آذوقه رساني در خلال جنگ جهاني اول استفاده مي­شد که تا قلب سرزمين‌هاي حجاز پيش مي‌رفت که در خلال انقلاب اعراب عليه عثماني مورد تهاجم قرار گرفت. (82)




عهد عثمانی:
2-2-2 شخصيت‌هاي تاريخي علمي‌فرهنگي


سرزمین های اردن به دنبال شکست ممالیک مقابل عثمانی ها در سال 1516 م در جنگ "مرج دابق" تحت سیطره عثمانی ها قرار گرفت و اردن از سال 1516 م تا 1918 م جزئی از این امپراطوری گردید. سرزمین های عربی به صورت مستقیم تحت سیطره حکومت عثمانی قرار گرفتند و تنها سوریه به صورت خودگردان اداره می شد.
اردن کنوني کشوري نوپاست، بنابراين طبيعي است که يافتن شخصيت هاي تاريخي علمي‌فرهنگي کشوري به نام اردن غالباً به زمان معاصر بر مي گردد که در بخش هاي مربوط آمده است، ولي شخصيت هاي تاريخي، علمي‌ و فرهنگي اردن في الجمله تنها راويان حديث مي‌باشند که در کتاب‌هاي البلدان و تاريخ دمشق آمده است؛ و ما از ذکر آنها خودداري مي‌کنيم. براي اطلاع بيشتر به منابع پاورقي‌هاي 84-99 مراجعه شود.


"سلطان سلیم" والی ای برای آن جا به نام "جان بردی الغزالی" تعیین کرد ولی پس از مرگ سلطان سلیم، وی خود را والی بلاد شام و مستقل از حکومت عثمانی اعلام کرد. عثمانی ها سپاهی به سوی او روانه کردند ولی نتوانستند بر او دست یابند تا اینکه در سال 1521 م تسلیم و اعدام شد. به این ترتیب دوباره بلاد شام زیر نظر والیان عثمانی قرار گرفت و به صورت مستقیم تحت سیطره "باب العالی" قرار گرفت.


حکومت عثمانی بلاد شام را به سه ولایت تقسیم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زیر مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علی پاشا والی مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهیم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در راس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثمانی پیروز شود و بر بلاد شام سیطره یابد.
2-2-3 آثار باستاني و  تاريخي


حکومت محمد علی در زمینه های مختلفی اصلاحات انجام داد و به تعلیم و سواد آموزی اهتمام گذاشت و سیستم مالیات گیری را بازسازی کرد. با این وجود طولی نکشید که به خاطر تهدیدات از حکومت دست کشید. بعد از اینکه طرف هایی از بریتانیا، [[روسیه]] و اتریش و حکومت عثمانی در سال 1840 م با یکدیگر نشست هایی داشتند، محمد علی  در سال 1841 م به عقب نشینی دست زد و مجبور به ماندن در [[سودان]] و مصر شد.
'''هفت تپه امان،''' ترکيبي دلربا از گذشته و حال است. بقاياي به جا مانده از تمدن و اعصار گذشته در بازارهاي امان به چشم مي‌خورد. امان بر روي هفت تپه بنا شده که هر کدام کم و بيش همسايه‌هاي خود را معرفي مي‌کند. امان به عنوان پايتخت باستاني و مدرن شناخته مي شود و از قديمي‌ترين شهرهاي جهان است که پيوسته در آن زندگي جريان داشته است. با حفاري‌هايي که در سال 1994 بر روي خانه‌ها و برج‌هاي اين شهر صورت گرفت به اين نتيجه رسيدند که بسياري از بناها متعلق به عصر حجر مي‌باشد، حدود 7000 سال پيش از ميلاد. شواهد بسياري از کتاب مقدس نشان مي‌دهد که در سال 1200 ق.م تبديل به آمونيت<sup>[18]</sup> پايتخت ربث آمون شده است.


به صورت عمومی اردن از کم کاری هایی که در عهد عثمانی در تحول زیرساخت ها صورت گرفت دچار ضعف شد. این امر به چندین امر مختلف برمی گردد که از جمله آن ها می توان کارهای ساختاری حکومت عثمانی را نام برد که فقط ساختمان هایی ساخته می شد که دلیل دینی داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط برای قافله های حاجیان ساخته شد. اما بیشتر مدارس و بیمارستان ها و حمام ها و چاه ها و دارالایتام ها ناتمام ماندند.
بسياري از مکان‌هاي تاريخي قابل توجه امان، در بخش مرکزي شهر ديده مي‌شوند که در پايين چهار تپه از هفت تپه امان واقع شده است. ارگ باستاني، که برج‌هايش در بالاي شهر در بالاي جبل القلعه<sup>[19]</sup> واقع شده، جاي مناسبي براي شروع بازديد آثار باستاني در امان مي باشد.


از مهم ترین کارها و طرح های ساختاری در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق آغاز و تا مدینه منوره ادامه داشت. این راه آهن وسیله مفیدی برای انتقال سربازان عثمانی شد و برای آذوقه رسانی در خلال جنگ جهانی اول استفاده شد که تا قلب سرزمین های حجاز می رفت و در نتیجه با هجوم های زیادی در خلال انقلاب بزرگ عربی مواجه شد. در آن زمان مرحله جدیدی در [[تاریخ اردن]] و به صورت کلی در منطقه رقم خورد. (7)
'''ارگ''' در محل باستاني ربث آمون واقع شده است. قابل توجه ترين بخش ارگ که به عنوان قصر شناخته مي شود به دوران امويان مربوط مي شود. کاربرد اصلي آن مشخص نيست، اما شامل يک دروازه به يادماندني، تالاري براي ملاقات­ هاي رسمي‌و چهار اتاق طاقي است. در قسمت شمال و شمال شرقي خرابه هاي قصر اميه ديده مي‌شود. نزديک قصر، بقاياي کليساي کوچک بيزانس به چشم مي‌خورد.


آثار باستاني و تاريخي:
'''ستون کرنتين''' محوطه کليسا را مشخص مي‌کند که تصور مي‌شود مربوط به قرن ششم و هفتم ق.م باشد. در جنوب کليسايي جايي است که تصور مي‌شود معبد هرکول بوده که امروزه به عنوان معبد بزرگ امان شناخته مي‌شود. اين معبد در زمان سلطنت امپراتور مارکوس اورليوس<sup>[20]</sup> (180 - 161 ميلادي) ساخته شده است. همچنين در ارگ هيل<sup>[21]</sup> در شمال غربي معبد هرکول موزه باستاني اردن است. اين «خانه موزه»‌هاي کوچک، مجموعه اي عالي از آثار باستاني از پيش از تاريخ تا قرن 15 را در خود جاي داده است. در آنجا نمايشگاهي از کتيبه‌هاي درياي مرده، يک کپي از ستون سنگي مشا<sup>[22]</sup> و چهار تابوت نادر مربوط به عصر آهن وجود دارد. کمي‌پايين تر از ارگ به سمت پايين تپه در جانب شرقي، '''تئاتر روميان''' مهم ترين و قابل توجه ترين يادگار از فيلادلفياي باستان است که در زمان سلطنت آنتونيوس پيوس<sup>[23]</sup> (161 - 138 م) بنا شده است.


با عنايت به دوران مختلف تاريخي كه بر اردن گذشته، مي توان انتظار وجود آثار باستاني و تاريخي متنوعي را در اين كشور داشت؛ این سرزمین در طول تاریخ شاهد تسلط سلسله های قومی مختلفی چون کنعانیان، مصریان، بابلیان، آشوریان، کلدانیان، ایرانیان، یونانیان و روس ها و بالاخره اعراب مسلمان بوده است که هر یک آثاری از تمدن خود را در این کشور برجای نهاده اند، اهم آثار تاریخی اردن به این شرح است:
دو موزه کوچک برروي بنيان ساختمان تئاتر روميان ساخته شده است. موزه فرهنگ عامه اردن، در سمت راست آمفي تئاتر مي‌باشد و مجموعه اي از اقلام زندگي سنتي مردم محلي را به نمايش گذاشته است. در انتهاي ديگر از صحنه تئاتر، موزه سنت‌هاي عامه، لباس‌هاي سنتي اردن از جمله گلدوزي‌هاي ظريف و زيبا و جواهرات عتيقه ناياب را معرض نمايش گذاشته اند. همچنين تعدادي از موزاييک کاري‌هاي مادبا و جرش که مربوط به قرن ششم را در خود جاي داده است.


[[عين الغزه]]
'''شهر سلت<sup>[24]</sup>''' در قرن 19 و اوايل قرن20، زمان حکومت ترک‌ها بر اردن از مکان‌هاي بسيار مهم محسوب مي شد.اين شهر در دهه20 مرکز اداري براي شهرهاي اطراف و گويا انتخابي براي پايتخت براي دولت تازه استقلال يافته فرا اردن بوده است. بنا به روايات تاريخي، سلت که به عنوان يک مرکز دولتي عثماني  بود، مملو از بناهاي معماري کلاسيک فوق العاده زيباي عثماني مي باشد. بسياري از آثار تاريخي و باستاني اردن در جنوب کشور واقع است؛ دو جاده براي اتصال امان به جنوب اردن وجود دارد: بزرگراه بياباني و بزرگراه پادشاه؛ بزرگراه زيباي پادشاه از قلب اردن به  مادبا، کرک، طفيله<sup>[25]</sup>، شوباک<sup>[26]</sup> و پترا متصل مي‌شود. بزرگراه پادشاهي قديمي‌ترين مسيرهاي ارتباطي جهان است که به صورت مداوم استفاده مي‌شده و در کتاب مقدس نيز ذکر شده است.(100)


گسترده ترین مکان به جا مانده از عصر نو سنگی در اردن در عین الغزه قرار گرفته است و شامل شمار زیادی از ساختمان هاست که به سه حوزه مجزا تقسیم شده اند، ساختمان های مستطیل با چندین اتاق که بعضی از آن ها دارای سقف هایی گچ اندود شده اند.
'''شهر مادبا''' مرکز گردشگري مذهبي اردن است و اماکن مذهبي مهمي‌ دارد (101) اين شهر در30 کيلومتري جنوب امان قرار دارد و به خاطر موزاييک کاري‌هاي نفيس قرن 6 معروف است، گرچه قدمت اين شهر حداقل به 3500 سال پيش بازمي‌گردد. مادبا همان شهري است که در عهد عتيق هم، در بخش موسي و داستان خروجش (21:30) آمده است. همچنين حضرت داود در نزديکي مادبا، دو قوم آرامي‌و آمونيت که عليه او متحد شده بودند را مغلوب کرد (تواريخ 19:7) در ميانه قرن نهم مِشا، پادشاه موآبيت شهر را از کنترل بني اسرائيل خارج کرد. پايتخت مشا '''شهر باستاني ديبون<sup>[27]</sup>''' است که درحال حاضر '''ذيبان<sup>[28]</sup>''' خوانده مي شود و در شمال وادي مجيب<sup>[29]</sup> قرار دارد، مشا شرح پيروزي‌هايش را بر ستون معروف مشا حکاکي کرد، ستون يادبودي که در حدود 850 ق.م حکاکي شده است. بزرگترين گنجينه شهر مادبا موزاييک کاري هاي آن، از ديده ها پنهان بود تا زماني که مهاجران خواستند براي خانه هايشان پي حفر کنند!


باستان شناسان به تازگی کار بازیافت مجسمه ای را به پایان رسانده اند که ممکن است که قدیمی ترین مجسمه در جهان باشد. این اثر باستانی کشف شده در عین الغزه احتمالاً حدود هشت هزار سال قدمت دارد. این مجسمه که ارتفاعش بالغ بر یک متر است، مربوط به زنی است با چشمانی بسیار بزرگ و دست هایی لاغر و زانو هایی برآمده و انگشتانی که به دقت نقاشی شده اند. (8)
معروف ترين موزاييک کاري مادبا در کليساي سنت جورج<sup>[30]</sup> در مرکز شهر قرار دارد که مربوط به سال 560 ميلادي است؛ در اصل متشکل از بيش از 3/2 ميليون قطعه و اندازه آن حدود 5 متر در 25 متر مي‌باشد. به نظر مي رسد حدود 11500 نفر ساعت<sup>[31]</sup> لازم است تا اين موزاييک کاري انجام شود.


جریکو/ جراش/ جريش :
در نزديکي بزرگراه شاه، '''کليساي رسولان''' قرار دارد؛ بقاياي اين کليساي بيزانس متعلق به سال 578 ميلادي مي باشد. شهر مادبا علاوه بر موزاييک کاري و گنجينه هاي بيزانسش، براي فرش هاي دست باف و خورجين ها و پرده هاي نقش دارش شهرت دارد.


طبق نظر باستان شناسان، کشور اردن از قدیمی ترین مناطق مسکونی جهان بوده و [[شهر اریحا یا جریکو]] واقع در کنار بحر میت از قدیمی ترین شهرهای محصور جهان می باشد.
در10 کيلومتري غرب مادبا، '''کوه نبو''' است که در کتاب مقدس با عنوان پيسگاه<sup>[32]</sup> آمده است. کوه نبو نماي فوق العاده زيبايي به سمت غرب دارد با چشم اندازي که شامل درياي مرده، کرانه باختري، رود اردن و در روزهايي که آلودگي هوا کم باشد بيت اللحم و اورشليم مي‌شود.


برج سنگی و دیوارهای یافت شده در جریکو حاکی از آن است که امر دفاع، موضوعی مهم برای روستاییان عصر نو سنگی بوده است.
اين کوه دو قله دارد با نام‌هاي صياغه<sup>[33]</sup> و مخيّط.<sup>[34]</sup> در قرن 6 ميلادي بر روي صياغة صومعه بيزانسي بنا شده است. دقيقا در کنار فيصيله<sup>[35]</sup>، شهري کوچک در شرق کوه نبو قرار دارد که بقاياي روستاي نبو است. اين مکان که اکنون با نام خربة المخيط<sup>[36]</sup> شناخته مي‌شود در کتاب مقدس و ستون مشا از آن ياد شده است. اواسط قرن ششم در اينجا روستايي ساخته شده که مردم آن، کليساي روستا را به حضرت لوط و پروکوپيوس<sup>[37]</sup> اختصاص دادند کفپوش اين کليسا با موزاييک مزين شده است. (102)


به نظر می رسد مردم عصر نو سنگی همانند اجداد خود نیایش و عبادت می کرده اند. در ارتباط با این موضوع باستان شناسان جمجمه هایی پوشیده از خمیر که در قسمت چشم ها به همراه قیر طبیعی بودند را در قسمت هایی از اردن (واقع در عین الغزه و بید ها) و فلسطین و سوریه کشف کرده اند.
'''عِجلون''' از ديگر مکان هاي ديدني اردن است که به سبب '''قلعه ربض''' شهرت دارد. (103) '''قلعه هاي ربض،''' نمونه خوبي از معماري نظامي‌عربي / اسلامي‌قرون وسطي است. قلعه در فاصله  سال هاي 85 - 1184 ميلادي توسط برادر زادة صلاح الدين ايوبي ساخته شد. از آنجا منظره خيره کننده اي از حومه و اطراف عجلون به چشم مي خورد. در يک روز بي غبار مي توان درياي مرده، دره اردن، کرانه باختري و درياچه طبريه را ديد. در شمال عجلون (88 کيلومتري امان) شهرستان شلوغ '''اربد<sup>[38]</sup>''' بهترين نقطه براي شروع ديدار از '''ام قيس'''، '''پلا'''<sup>[39]</sup> و مکان‌هاي ديدني ديگر در شمال اردن مي‌باشد.


[[باب الدهرا]]:
'''شهر مدرن ام قيس'''، بخشي از شهر يوناني رومي‌و يکي از شهرهاي دهگانه (دکاپليس) بوده و طبق روايات کتاب مقدس همان شهري است که در آن حضرت عيسي (ع) شيطان را از وجود دو مرد بيرون کشيد. براي ديدن بلندي‌هاي جولان و درياچه طبريه جايي بهتر از ام قيس با ارتفاع 518 متر بالاتر از سطح دريا نمي‌باشد.


باستان شناسان در منطقه باب الدهرا که مکانی حفاظت شده در وادی عرب است، بالغ بر 20 هزار قبر استوانه شکل را با حجره های متعدد کشف کرده اند و گفته می شود که این قبور، اجساد 20 هزار تن را در خود جای داده اند.
امروز بخش اعظم '''آمفي تئاتر رومي''' ‌در ام قيس هنوز برپاست. جايگاه تماشاچيان رو به سوي غرب است. بعد ازساختمان تئاتر به خيابان‌هاي پر ستون مي رسيم جايي که احتمالا مرکز تجاري شهر بوده است. همچنين نزديک آمفي تئاترِ بازالت مشکي، ستون هايي از يک کليساي قديمي‌مربوط به شهر '''گادارا'''<sup>[40]</sup> ديده مي شود. (104) درواقع ام قيس، شهري است که در محل شهر ويران شده گادارا قرار گرفته است ­­(105) ديده مي‌شود. در غرب اين خيابان يک آرامگاه بزرگ و حمام عمومي‌وجود دارد. ده کيلومتري به سمت شمال جاده ام قيس به '''حمام هاي حمّا'''<sup>[41]</sup> مي رسيم؛ جايي که هنوز براي جوان سازي و سلامت خود از چشمه‌هاي آب گرمش استفاده مي‌کنند. اصلي ترين چشمه آب گرم که غني از مواد معدني بوده و دماي 57 درجه سانتي گراد دارد را به صورت يک استخر سرپوشيده درآورده اند.


همچنین مقبره هایی از گل و آجر وجود دارند که مدفن استخوان های انسانی، دیگ ها، جوا[[هرات]] و سلاح های جنگی اند.
'''ام الجمال'''<sup>[42]</sup> شهر عجيب سياه رنگي است که در 20 کيلومتري شرق پايتخت مفرق، 87 کيلومتري امان و 10 کيلومتري مرز سوريه واقع شده است. هم اکنون ام الجمال به عنوان واحه سياه شناخته مي‌شود به دليل وجود سنگ هاي بازالت سياهي که بسياري از خانه‌ها، کليساها، سربازخانه‌ها و قلعه‌هاي اين شهر از آن ساخته شده است. قدمت ام الجمال دقيق مشخص نيست، ولي مورخان معتقدند که اين شهر در اصل توسط نبطيان ساخته شده که در حدود 2000 سال پيش در اين مکان ساکن بودند.


صدها ساختمان سنگی حفر شده در دل کوه های اردن به عصر اکتشافات مس و عصر آغازین برنز متعقلند.
در مناطق شبه استپي در شرق اردن و تپه‌هاي مرکزي ويرانه‌هاي تاريخي متعددي از جمله قلعه ها، دژها، برج ها، حمام‌ها، کاروانسراها و کاخ‌هاي مستحکم به چشم مي‌خورد. مجموعه اي که با عنوان قلعه‌هاي بيابان يا قصرهاي بيابان شناخته مي شوند. در واقع ادامه زنجيره اي است که از شمال دمشق تا جنوب '''خرابه هاي مفجر'''<sup>[43]</sup> در نزديکي اريحا (يا جريکو) کشيده شده است. در مسير رفتن به امان از طريق ازرق مي‌توان بيشترين قصرها و قلعه هاي بياباني را بازديد نمود، (106) قصر الحرانه، قصر الحلابات، حمام الصرح، قصر السل، قصر الطوبه، قصير عمره، قصر القسطل، قصر المشاش، قصر المشتي، قصر الموقر (107)


این احتمال وجود دارد که ساختمان های سنگی بقایایی از افراد تازه وارد از شمال باشند که همراه خود سنت های خاک سپاری متفاوتی را به این ناحیه آورده اند.
'''قصر حلابات'''<sup>[44]</sup> در 30 کيلومتري شرق جاده اصلي به سمت ازرق واقع شده است. اين قصر در دوران کاراکالا<sup>[45]</sup> 217 - 198 ميلادي ساخته شده و در طول قرن هفتم تبديل به صومعه شده و امويان آن را با نقاشي ديواري و حجاري مزين کرده اند. دو کيلومتر بعد از قصر، خرابه هاي مجموعه حمام هايي به نام '''حمام صرح''' <sup>[46]</sup> به چشم مي‌خورد.


استحکامات جدید و متفاوتی در مناطقی همچون قلعه نظامی امان، ایربد و تبکات فهل نيز به چشم می خورند. (9)
حدود 13 کيلومتري شمال تقاطع ازرق، در بزرگراهي به سمت عراق قلعه بزرگ سياهي به نام قصر '''ازرق''' به چشم مي خورد که حالت کنوني آن به قرن 13 ميلادي بازمي گردد. ساخت اوليه آن به سال 300 ميلادي در دوران سلطنت ديوکلتيان<sup>[47]</sup> بازمي گردد. (108)


[[جبل القلعه]]:
'''جرش''' که به خاطر معماري رومي‌باستاني اش مشهور است (109) در 48 کيلومتري شمال امان واقع شده، اين شهر يکي از بزرگ ترين مناطق به خوبي حفاظت شده معماري رومي‌خارج از کشور ايتاليا مي باشد. با توجه به ديوارهاي باقيمانده شهر، باستان شناسان قدمت خرابه‌هاي شهرک را به دوره نوسنگي مربوط مي‌دانند که نشان مي دهد که بيش از 6500 سال است که در اين مکان زندگي جريان دارد. از آنجا که ارتفاع جرش500 متر بوده و ديد عالي بر محيط اطراف و کم ارتفاع خود دارد در طول سال با آب فراواني سيراب مي‌شود و آب و هواي معتدل دارد.  (110)


اموني ها كوه القلعه در امّان را پايتخت خود قرار دادند. هم اكنون بقاياي قصرهاي اموني ها در كوه القلعه موجود است و از آن جمله مي توان از ديوارهاي الأسوار<sup>9</sup> و چاه المحفوره <sup>10</sup> در الصخر الجيري را نام برد.
'''دير العين ابطا'''<sup>[48]</sup>، از جالب ترين آثار باستان شناسي که اخيرا کشف شده در ديرالعين ابطا قرار دارد؛ غاري که حضرت لوط و خانواده اش در پي ويراني سدوم<sup>[49]</sup> و عموره<sup>[50]</sup> به آنجا پناه بردند. يک ستون نمکي در ديرالعين ابطا وجود دارد که گفته مي‌شود همسر لوط است، هنگامي‌که برگشت تا نابودي سدوم را ببيند. مسيحيان اوليه در پناهگاه حضرت لوط صومعه اي ساخته بودند که به تازگي کشف شده است.


تئاتر رومی ها در امان، در یکی از کوهپایه های شهر امان واقع شده و گنجایش چهارهزار نفر تماشاچی را دارد.
دير آليا در شمال غور، در امتداد جاده اصلي دره اردن، با فاصله کوتاه در جنوب غربي عجلون و 50 کيلومتري شمال درياي مرده واقع شده است. بر روي تپه دير آليا معبد چشمگيري قرار دارد که قدمت آن به 1500 ق.م بازمي‌گردد. اين محراب تا سال 1200 ق.م، زماني که توسط زمين لرزه يا سپاه فرعون از بين رفت، استفاده مي‌شد.


قلعه امان، این قلعه نیز یادگار رومی هاست که در بالای یکی از تپه های معروف به تپه قلعه یا جبل حسین واقع شده و آثار یکی از معابد قدیم و همچنین خرابه هایی از عمارتی که موسوم به قصر و از یادگارهای خلفای بنی امیه در آن مشاهده می شود.
در '''شهر باستاني پلا''' که در زبان عربي با عنوان '''طبقات فحل''' شناخته مي‌شود، از 5000 ق.م زندگي جريان داشته است. در دوران يونان / روم اين شهر در اوج شکوفايي خود بوده است. در سال 83 ق.م رهبر يهودي حسموني الکساندر يانائوس ، چون شهروندان يهوديت را نپذيرفتند شهر را به کلي نابود کرد. پِلا يکي از شهرهاي کرانه شرقي رود اردن بود که مد نظر يانائوس بود. دولت مملوکان اين شهر را در قرن 13 و 14 اشغال کردند، اما حدود 5 قرن اين شهر متروک ماند. امروزه پِلا توسط تيم باستان شناسي امريکايي و استراليايي حفاري شده است.


شهربیت المقدس، این شهر همیشه پایتخت فلسطین بوده و در سال 1948 نیمی از آن که معروف به شهر جدید است، تحت اشغال اسرائیل و نیمی دیگر که معروف به شهر قدیم است به دست اردن افتاده و کلیه اماکن مقدسه و آثار تاریخی این شهر در قسمت قدیمی قرار دارد. (10)
'''قصرکوچک عمره،''' در فاصله 28 کيلومتري از ازرق واقع شده است. اين قصر سالم ترين بازمانده قلعه بياباني و احتمالا جذاب ترين آنها مي باشد که در زمان خليفه وليد اول (715 - 705 ميلادي) به عنوان حمامي‌مجلل و لوکس ساخته شده است.


'''قلعه حرّانه،''' که به خوبي حفظ شده است در 16 کيلومتري غرب قصر عمره و 55 کيلومتري شرق امان واقع شده است. اين مکان براي باستان شناسان به صورت يک معما درآمده است. برخي از کارشناسان اعتقاد دارند که اين مکان يک دژ دفاعي بوده، در حالي که عده اي ديگر اعتقاد دارند کاروانسرايي براي قافله شتران بوده است. نظريه ديگر اين است که مکان امني براي انجام بحث‌ها و مذاکرات دولتي رهبران اموي بوده. اما با وجود ديوارهاي بلند، برج‌هايي در چهار گوشه و شکل مربعي رومي‌اش يک قلعه دفاعي به نظر مي رسد.


'''قصر مشتي'''<sup>[51]</sup> دقيقاً در جنوب امان واقع شده است که نمونه اي بي نظير از معماري امويان است. اين قلعه مربع ناقصي است که دکوراسيون استادانه و طاق قوسي دارد. داراي ديوارهاي عظيم آجري است که در هر جهت 144متر بوده و حداقل 23 برج گرد در طول اين ديوارها قرار دارند. مورخان بر اين باورند که اين قصر، بزرگ ترين و پرخرج ترين قلعة امويان است که ساخت آن توسط خليفه وليد دوم آغاز شد. اين قصر بين  سال هاي 744 - 743 ميلادي ساخته شد، اما هيچ وقت به طور کامل به پايان نرسيد.


پترا:
'''قَسطل'''<sup>[52]</sup>، از قديمي ترين قصرهاي امويان است که به نحو بسيار خوبي از آن حفاظت و نگه داري شده است. باقيمانده هاي قسطل شامل بخش هايي نظير کاخ مرکزي، حمام، مخزن آب، مسجد، خانه‌هاي کوچک، يک قبرستان، که قديمي ترين قبرستان اردن است و يک سد مي‌باشد. کاخ مرکزي تزئينات کنده کاري سنگي دارد و دوازده برج نيم دايره تقويت شده براي محافظت از ديوار ديده مي شود. در حياط قصر يک مخزن آب وجود دارد. در شمال قصر مرکزي باقيمانده هاي مسجد ديده مي‌شود. در يک کيلومتري شرق مجموعه اصلي بازمانده سنگ هاي سد، که براي حفظ آب باران ساخته شده به چشم مي خورد. سد از معدني ساخته شده که سنگ هاي مورد نياز قصر قسطل را تامين مي‌کرده، اين سد ظرفيتي حدود 2 ميليون مترمکعب دارد. به احتمال زياد اين قصر در اوايل دوران اسلامي‌توسط خليفه عبدالملک بن مروان ساخته شده، که به عنوان بنيانگذار ساخت گنبد باشکوه مسجد صخره<sup>[53]</sup> در اورشليم شناخته مي‌شود.


قبل از غلبه اسكندر كبير، يك تمدن جديد در جنوب اردن سر برآورد. به نظر مي رسد كه قبايل عشايري كه به نام نبطيان شناخته مي شدند حدود قرن 600 قبل از ميلاد به تدريج از عربستان مهاجرت كردند. پس از گذشت مدت ها آن ها زندگي عشايري را رها كردند و در مناطق جنوبي اردن سكني گزيدند. اين مناطق سرزمين هاي صخره اي و سنگي بودند كه در بعضي نواحي خاك حاصلخيز و آب فراوان داشتند.
يکي از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستاني و بزرگ '''مکارئوس'''<sup>[54]</sup> واقع در روستاي مکاور<sup>[55]</sup> مي باشد. گفته مي شود در آنجا، سالومه زيبا براي هيروديس آنتي پاس<sup>[56]</sup> رقصيد و سر يحيي  را به عنوان پاداش از هيروديس خواست. بنابر انجيل متي 12 -  14:9 «پادشاه غمگين بود، اما به خاطر قولي که در برابر تمامي‌ميهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، يحيي را در زندان سر بريدند. سربريده شده را در ظرفي به دختر تقديم کردند و او آن را براي مادرش به هديه برد». اين قلعه بر روي تپه اي به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هيروديس گسترش داده شد. بزرگ ترين جاذبه مکارئوس، نمايش پانوراماي خيره کننده اي از حومه اطراف درياي مرده و کرانه باختري مي باشد. در شب هايي که هوا صاف باشد به راحتي مي توانيد چراغ هاي قدس (اورشليم) و اريحا (جريکو) را ببينيد.


پايتخت آن ها شهر افسانه اي "پترا" بود كه در حال حاضر مشهورترين قطب گردشگري در اردن است.
'''چشمه ماعين'''<sup>[57]</sup>، با چشم انداز بي نظيرش در60 کيلومتري جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدن‌هاي خسته و بيمار خود را به آب‌هاي معدني  و شفابخش مي‌سپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسي نشان مي‌دهد که در عصر نوسنگي و برنز، مردم کشورهاي ايتاليا، فرانسه و سوئيس در حمام‌هاي آب گرم، عبادت مي‌کردند. يونانيان باستان معبدي براي آسکلپيوس<sup>[58]</sup> خداي طب و شفا در کنار چشمه‌هاي طبيعي بنا نهادند و يک فرقه رومي‌با هدف کمک رساني به طاعون زدگان حدود 293 ميلادي در اطراف اين چشمه‌ها حضور داشتند. چشمه‌هاي ماعين براي يونانيان شناخته شده بود و مورخ رومي‌جوزفوس<sup>[59]</sup> از آنها با عنوان آب‌هاي حرارتي زيبا نام برده است. (111)


پترا شهری است کامل که در کوه و تخته سنگ هایی به رنگ گُل سرخ یا رنگ صورتی تراشیده شده‌ است. به همین علت این شهر زیبا را پترا نامیده اند. واژه پترا به زبان یونانی به معنی صخره است و چون این شهر باستانی کاملاً درصخره تراشیده شده ‌است آن را پترا می نامند. نام قدیم این شهر سلع بوده است.
'''کرک'''<sup>[60]</sup>، کاخي مهم و متعلق به زمان صلاح الدين است (112) در طول تاريخ با نام‌هاي متفاوت قيرحرس<sup>[61]</sup>، قيرموآب<sup>[62]</sup> و حارسث<sup>[63]</sup> از آن ياد شده است. کرک براي تمدن‌هاي مختلف جايگاه باارزشي بوده است. اين شهر در مسير کاروان‌هاي باستاني موآب بوده و توسط يونانيان و روميان نيز استفاده شده است. در دوره روميان با نام کرک موبا<sup>[64]</sup> شناخته مي‌شد. اين شهر پيش از جنگ‌هاي صليبيون در قرن 12 به اوج شکوفايي خود رسيد. گفته شده است که پادشاه صليبيون اورشليم بتوينگ اول<sup>[65]</sup> اين قلعه را در سال 1132 ميلادي ساخت. جايگاه آن، ميان راه شوباک و اورشليم، کرک را به بخشي از قلعه‌هاي عظيم صليبيون که از عقبه تا ترکيه کشيده مي‌شد تبديل کرد. کرک پايتخت منطقه صليبي فرا اردن شد، ماليات عبور کاروان‌ها و موادغذايي که در آن منطقه رشد مي‌کردند، کمک کردند تا شهر اورشليم دوباره رونق بيابد.


'''پترا'''، بي شک معروف ترين جاذبه اردن مي باشد که در صخره هاي جنوب درياي مرده واقع شده است. پترا به معني «سنگ» در زبان يوناني احتمالا ديدني ترين شهر باستاني جهان در دنياي مدرن و قطعا پربازديدکننده ترين شهر در اردن و خاورميانه است. پترا پايتخت نبطيان - اعراب مي‌باشد، کساني که درطول دوران پيش از روميان بر اردن تسلط داشته اند. در اين سرزمين عجايب معابد، مقبره­ها و ساختمان‌هايي است که استادانه از صخره‌هاي سنگي در کوه حفر کرده اند. مسافران انگليسي و دين بورگن<sup>[66]</sup> شاعر توضيحاتي در مورد پترا داده اند: «با من همخوان شو، مانند عجايبي که در شرق نهفته است، نيم شهر رز سرخ به قدرت زمان»


البته اين کلمات نمي‌توانند عمق شکوه و زيبايي پترا را بيان کنند. براي پي بردن به فضاي واقعي اين شهر بي نظير باستاني، بايد در سکوت صبح زود يا اواخر بعد از ظهر از آن بازديد کرد، زماني که صخره‌هاي ماسه سنگي درخششي سرخ و عظمتي با شکوه دارد.


بسياري از زيبايي هاي پترا به دليل قرار گرفتن آن بر لبة وادي عربه است. تپه هاي ماسه سنگ هاي ناهموار در کنار دره هاي عميق، دليل عدم دسترسي آسان به اين منطقه بوده است. راحت ترين دسترسي به پترا از طريق مسير سيق<sup>[67]</sup> مي‌باشد؛ شکافي پيچ در پيچ در صخره‌ها که عرض آن بين 5 تا 200 متر است. موقعيت عالي حفاظت شده پترا از آنجا ناشي مي شود که صدها ساختمان درون صخره کنده و ساخته شده اند، تنها چند ساختمان مستقل در اين شهر وجود دارد. تا سال 1984، بسياري از اين غارها مسکن اعراب بدوي بود.


آورده اند که حضرت موسی از صحرای بی آب و علف "اراباح" در جنوب غربی اردن می گذشت از شدت گرمای خورشید و خستگی ناشی از پیاده پیمودن این بادیه از پای درآمد. موسی به هر سوی از بیابان سوزان چشم انداخت تا شاید نشانی از آب بیابد و سایبانی برای استراحت بجوید که ناگهان از دور تخته سنگی عظیم و گنبدی شکل دید که به رنگ سفید بود و زیر تابش نور خورشید چون الماس می درخشید. موسی به سوی سنگ رفت و چون نزدیک رسید با عصای خویش بر سنگ کوبید و سنگ شکافت و آبی زلال از دل سنگ جاری شد. موسی از آن آب گوارا نوشید و چون مدتی در سایه آن استراحت کرد، جانی دوباره یافت و در پی مأموریت الهی خویش روان شد. اما آن آب از جریان نایستاد و همچنان جاری بود تا چشمه امیدی در آن صحرا باشد و دلیلی بود برای به وجود آمدن تمدنی شگفت انگیز موسوم به تمدن "پترا" در صحرایی که بعدها به "وادی موسی" شهرت یافت و چشمه اش با سادگی و جذابیتی روحانی زیارتگاه معتقدان و زائران گردید.
نگراني از تخريب بناهاي تاريخي، باعث شد تا دولت - البته به صورت غير قانوني - اعراب را به شهري در مجاورت وادي موسي انتقال دهد. باستان شناسان براين باورند که پترا از پيش از تاريخ سکنه داشته است. دقيقا در شمال شهر در بيضاء باقيمانده هاي 9000 ساله شهري کشف شده است که به عنوان يکي از اولين سکونتگاه ها در خاورميانه از آن ياد مي شود. (113) هم اکنون سازمان عجايب هفت گانه، پترا را به عنوان يکي از نامزد‌هاي فهرست عجايب هفتگانه جديد قرار داده است. (114)


با گذشتن از کنار این چشمه و با پیشروی در وادی موسی می توان به خطه ای قدم نهاد که از دیدنی ترین مکان های خاورمیانه و یکی از شگفت انگیزترین آثار به جای مانده از تمدن های باستانی اعراب است.
'''خليج عقبه'''، علاوه بر آن که داراي آب و هواي خوشبوي زمستاني و محيط روستايي و يکي از مکان‌هاي طبيعي جذاب است، داراي ارزش تاريخي نيز هست. در يکي از اکتشافات هيجان انگيز باستان شناسان در عقبه کليسايي يافته اند که گمان مي رود اولين ساختمان بوده که به عنوان کليسا ساخته شده است. گمان مي رود که حتي قديمي تر از کليساي مقدس<sup>[68]</sup> در اورشليم و کليساي مهد در بيت اللحم باشد که هر دوي آنها در قرن چهارم ميلادي ساخته شده اند.


جاده ای که به شهر کهن سلع ختم می شود از میان بیابانی خشک می گذرد. این بیابان در روزگار باستان دارای پوششی از درختان بلوط بوده است. راه دسترسی به سلع، یک دره سنگی عمیق است؛ دره ای تنگ و باریک به نام "ضمیق" یا تنگه، به طول تقریبی 3000 متر و عمق 100 متر که پهنای آن در بیشتر نقاط از 3 متر تجاوز نمی کند. این دره بسیار کم نور و هراس انگیز داراي پیچ های ناگهانی و تند است. با گذشتن از پیچ و خم های این گذرگاه سر به فلک کشیده که خود از عجایب طبیعت است، به ناگاه نمایی از یک کوهستان خاموش نمایان می شود. پس از گذر از شیب کوهستان محوطه ای شبیه به کره ماه به چشم می خورد. برهوت، با شکوه و خشک با گستره ای پهناور و پر از برآمدگی ها و ماسه و سنگ های زرد و رنگی. با کمی پیشروی در منطقه، سنگ های زرد و سفید به تدریج جای خود را به خورده سنگ های سرخ رنگ می دهند. رنگ اصلی بیشتر سنگ های این منطقه سرخ و صورتی است. سرانجام به فرورفتگی عظیمی می رسیم که پیرامون آن را کوه های سنگی و صخره های بزرگ احاطه کرده اند. به هر سو که بنگریم منظره ای از سنگ های شیار خورده و حفره های کوچک و بزرگ در دل صخره ها می بینیم. کتیبه های باستانی حکاکی شده و صدها ساختمان، آرامگاه، سالن و تالارهای مربوط به تدفین مردگان، معابد، پرستشگاه ها و تخته سنگ های کنده کاری شده از دوران های کهن به چشم می خورد.
در حدود 24 کيلومتري جنوب شرقي امان، فلات کوير مرتفع به شکلي غافل­گيرانه به مکاني شاداب منتهي مي‌شود؛ دره اي پوشيده از درخت به نام وادي سير! حدود 10 کيلومتر پس از روستاي وادي سير<sup>[69]</sup> که توسط چرکس هاي موقرمز بنا نهاده شده، جاده اي است به سمت خرابه هاي '''قصر عبد'''<sup>[70]</sup> (قصر برده ها) و غار باستاني '''عراق الامير'''<sup>[71]</sup> (غار شاهزاده). در افسانه‌هاي محلي چنين آمده است که اين قصر را برده عاشقي به نام طوبيه<sup>[72]</sup> ساخته است. هنگامي‌که سرور طوبيه در سفر بوده، وي اين قصر زيبا را ساخته و نقش‌هايي از شير، پلنگ و عقاب بر در و ديوار آن حکاکي کرده تا بتواند دل دختر وي را به دست آورد. متاسفانه سرور وي قبل از به اتمام رسيدن قصر بازمي‌گردد و زحمات طوبيه بي پاداش مي ماند. درباره تاريخ دقيق ساخت اين قصر اطلاعات ناچيزي وجود دارد، اما اعتقاد عمومي‌بر اين باور است که در قرن دوم ق.م توسط هورکانوس، رئيس خاندان قدرتمند توبياد<sup>[73]</sup> و فرماندار آمون ساخته شده است. نام قلعه برده ممکن است به شخص هورکانوس بازگردد، فرمانداري که خود را برده مردمانش مي‌دانست. به لطف تلاش‌هاي يک باستان شناس فرانسوي که سه سال براي ترميم نقش و نگارهاي سنگ‌هاي شکسته شده وقت صرف کرد، خرابه‌هاي قصر العبد تا حدي ترميم شده است. وي پس از انجام برش هايي بر روي طرح مقوايي هر سنگ و قطعه، قطعات پازل را در کنار هم چيد و براي مرمت کامل اين بنا، هفت سال وقت گذاشت. نتيجه اثر تاريخي زيبايي است که هنوز هم بخش‌هايي از آن ناشناخته باقي مانده است. (115)


هنگام طلوع و غروب آفتاب، سنگ های قرمز شهر پترا با تغيير رنگ‌ مناظر زيبايي‌ را به‌ وجود مي‌آورند.
برخي ديگر از اماکن مذهبي تاريخي بدين شرح است: آرامگاه جعفر پسر ابي طالب، آرامگاه زيد پسر حارثه، آرامگاه عبدالله پسر رواحه، آرامگاه سعد پسر ابي وقاص، آرامگاه ابوعبيده عامر جراح، آرامگاه شرحبيل پسر حسنه، آرامگاه معاذ پسر جبل، آرامگاه ضرار پسر ازور، مقام پيغمبر ايوب، مقام پيغمبر شعيب، مقام پيغمبر يوشع بن نوح، مقام پيغمبر‌هارون و غار اصحاب کهف (116)
 
در ارتفاعات‌ جبل‌ هارون‌، آرامگاه‌ هارون ‌برادر حضرت‌ موسي‌ قرار دارد. (11)
 
پترا شهری تاریخی در کشور پادشاهی اردن است که پایتخت حکومت باستانی نَبَطی‌ها بود. این شهر باستانی در 262 کیلومتری جنوب شهر عمان پایتخت اردن واقع شده است.
 
این شهر پایتخت حکومتی مقتدر بود که با جسارت هر چه تمام تر به متجاوزین اجازه نمی داد از آن دره سنگی عمیق عبور کنند و همچنین در برابر قدرت امپراطوری رم باستان ایستادگی می کرد.
 
از قرن چهارم تا قرن دوم پیش از میلاد، این شهر به مدت 200 سال پایتخت پادشاهی نبطی ها بود که در این دوران به اوج شکوفایی و تمدن خود رسید.
 
تاریخ نویسان درباره نبطی ها می نویسند: احتمالاً این قوم از عربستان جنوبی برخاسته و به مرور زمان راه به خاورمیانه برده بود. اینان جمعیتی نزدیک به ده هزار نفر را تشکیل می دادند که به صورت بادیه نشین در صحرای "اراباح" پراکنده بودند.
 
نبطی ها صحرا را وطن خود می دانستند و با شجاعت از آزادی و امنیت آن پاسداری می کردند، به همین علت بازرگانان علاقه مند بودند که کاروان خود را از این صحرای امن عبور دهند و از چشمه موسی آب بنوشند و از آن بازدید کنند.
 
به تدریج پترا تبدیل به مسیری تجاری بازرگانی شد که بسیار حیاتی بود و سوریه را به دریای سرخ و هندوستان را به خلیج فارس و مدیترانه مربوط می کرد. این موقعیت به حکمرانان پترا امکان داد تا پایتخت خود را به مرکز مهم داد و ستد ادویه، عاج هندی، بخور عربی، ابریشم چینی، طلای مصری وفلفل فینیقی تبدیل کنند.
 
بدین ترتیب نبطی های چادرنشین و صحراگرد به شهرنشینانی تبدیل شدند که در قصرهایی ساخته شده در دل تخته سنگ ها و صخره های عظیم زندگی می کردند، و پایتخت آن ها، پترا، از زیبا ترین و تماشایی ترین شهرهای دنیای باستان بود.
 
شکوه خیره کننده پترا و آوازه ثروت آن سرانجام امپراطوری رم را به طمع تصرف آن انداخت و در سال 106 بعد از میلاد "ترابانوس" امپراطور رم یکی از سرداران خود را با لشگری عظیم روانه وادی موسی کرد. با پیروزی رومیان، پترا جزئی از امپراطوری رم شد و دوره ای دیگر از عظمت را طی کرد. این شهر به تدریج رومی شد و اندک اندک خصوصیات فرهنگ نبطی را از دست داد. در سال 636 میلادی عرب ها توانستند شهر پترا را از نفوذ رومی ها برهانند. پس از آن ساکنان شهر پترا به کشاورزی مشغول شدند. اما زلزله ای که در سال های 746 و 748 به این شهر وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. آثار این شهر باستانی همچون دُری در کوه می درخشد و یادگاری از دوران نبطی هاست که بسیار تماشایی است. (12)
 
آمفي تئاتر رومي ها
 
آمفي‌ تئاتري‌ با گنجايش‌ سه‌ هزار نفردر بخش‌ ديگر شهر واقع‌ است‌ اما شگفت آورتر از همه، قصر ها و معبد های با شکوهی است که معماران باستانی عرب بر سطح صخره ها و در دل کوهها پدید آورده اند. خانه های این شهر مجلل سنگی را معمارها و سنگ تراشان عرب باستان  در دل سنگ های زیباي صورتی رنگ به قدری استادانه و هنرمندانه طراحی کرده اند که حتی امروزه پس از گذشت بیش از 2300 تا 3000 سال<sup>1</sup>، همچنان چشم اندازی با شکوه و خیره کننده دارند. بی شک منظره ای گیراتر از سلع (پترا) وجود ندارد. هر یک از اطاق ها و سرستون ها  در ترکیب رنگ های قرمز، سیاه، سفید و زرد یک اثر هنری کامل است.
 
این شهر با مساحت 45 کیلو متر مربع  بیش از 500 اثر بزرگ تاریخی را در خود جای داده است که به دست هنرمندان عرب باستان که حجار بوده اند ساخته شده است. اكنون‌ باستان‌ شناسان‌ پس از تحقيق‌ و بررسي فراوان ‌توانسته‌اند در اين‌ شهر سنگي‌ انواع‌ ‌وسايل‌ زندگي‌ و مجسمه‌هاي‌ مربوط به‌ دوران‌ قبل‌ از ميلاد را کشف کنند.
 
[[قصر البنت]]
 
"قصرالبنت‌" در شهر سلع از مكان‌هايي‌ است‌ که عظمت و شکوه آن از دیدنی ترین مناطق باستانی است. این شهر دارای تونل های معروف آب و شبکه های آب رسانی است که تا خانه ها انشعاب یافته است. (14)
 
در اوایل قرن نوزدهم میلادی (1812) یک مسافر سوئیسی به نام " لودویک بورکهارت" در حالی که با نام مستعار "شیخ ابراهیم" عازم مکه بود تا بتواند شهر مقدس مسلمانان را مشاهده کند، نظرش به "شهر سنگی پترا" جلب شد. او در بازگشت از جهانگردی خود نوشت: در میان صحرایی بی حفاظ که هیچ مسافری بدان پای نمی گزارد، در اعماق وادی موسی یکی از شگفت انگیز ترین آثار باستانی با خصوصیاتی باور نکردنی وجود دارد. این گزارش باعث شد که مسافران دیگری نیز راه "بوگهارت" را طی کنند. در سال 1893 یک هنرمند نقاش به نام "دیوید رابرتز" به پترا رفت و آثاری زیبا و گویا از این شهر تهیه کرد که نام پترا را جهانی کرد.
 
بدین ترتیب پترا دوباره متولد شد و به عنوان یکی از جاذبه های توریستی خاورمیانه درهای خود را به سوی مردم جهان گشود. اما این شهر زیبا در خطر نابودی است. طوفان های شن، افزایش رسوب نمک در سنگ ها و باران های موسمی به بناهای سنگی پترا آسیب می زنند و این یادگار برجسته بشری را پیوسته در معرض خطر نابودی قرار می دهند.
 
پترا در فهرست "میراث فرهنگی جهان" قرار دارد و یکی از عجایب هفتگانه جدید به شمار می رود و به عنوان گنجینه ای با ارزش به ثبت رسیده است. به این علت تلاش همه جانبه ای صورت می گیرد تا از نابودی نجات یابد. اما عوامل فرسایش و تاثیرات شدید آن ها هر تلاشی را با دشواری روبرو می سازد.
 
کنترل مسافران و رفت و آمد توریست ها به آسانی ممکن نیست. افرادی که به منظور گردشگری به پترا می آیند، خود عواملی برای ویران تر شدن این مکان زیبا هستند.
 
بررسی های باستان شناسی انواع چسب هایی را که می تواند به استحکام سنگ ها کمک کند و در مقابل آب غیر قابل نفوذ باشند به کار گرفته است. درضمن جهت وزش باد و میزان قدرت تخریبی آن در منطقه پترا اندازه گیری شده است.
 
از سوی وزارت جهانگردی و دانشگاه یرموک (اردن) و سازمان آثار باستانی در [[ایالات متحده]] آمریکا، جهت کنترل مسافران و محدود کردن تعداد بازدید کنندگان تدابیری صورت گرفته است.
 
با این وجود پترا همچنان در خطر است و این پایتخت سرخ که ساخته دست دوره بيزانس از سال 324 ميلادي هنگامي كه پادشاه كنستانتين اول استانبول را پايتخت روم شرقي يا همان امپراطوري بيزانس قرار داد شروع شد. همينطور كه مسيحيت به آرامي دين غالب نواحي مي شد، كليساهاي بزرگ و كوچك در اغلب نواحي پراكنده مي شدند.  (15)
 
يكي از شاخصه هاي پيشرفت در اين دوران را مي توان در سنگ فرش بسياري از اماكن و معابد تازه ساز مشاهده كرد.
 
مدابا
 
[[شهر مدابا]] به سنگ فرش ها و كليساهاي قديمي خود مشهور است. سنگ فرش هاي اين شهر بسيار كمياب بوده و تاريخ آن به دوران بيزانس و كليساي روم ارتودكس بازمي گردد كه در آن قديمي ترين نقشه اين سرزمين به چشم مي خورد.
 
در سال 560 ميلادي صنعت سنگ فرش به اوج خود در مدابا رسيد كه به همين دليل در اين شهر همچنان آثار زيادي از آن دوران به جا مانده است.
 
به غير از سنگ فرش و كليساهاي قديمي در شهر مدابا آبشارهاي چشم نوازي وجود دارد كه باعث رونق گردشگري در اين منطقه شده است. (13)
 
جالب توجه ترين نمونه هاي هنر موزائيك كاري بيزانسي را مي توان در مدابا مشاهده كرد. برجسته ترين آن ها نقشه مشهور سرزمين مقدس در قرن ششم است كه به نام نقشه موزائيك فلسطين هم شناخته مي شود.
 
[[امّ قيس]]
 
امّ قيس يا ديواره امّ قيس هم اكنون در شمال اردن و مشرف به درياچه طبريا و بلنديهاي جولان واقع شده است. اين منطقه از مشهورترين آثار گردشگري در اردن به شمار مي رود و به پله هاي رومي و يوناني خود شهره شده است.
 
امّ قيس در نزديكي شهر اربد اردن واقع شده و بزرگ ترين شهر منطقه بني كنانه در استان اربد است.
 
ارتفاع امّ قيس 364 متر بالاتر از سطح دريا قرار گرفته و از شمال به بلندي هاي جولان و نهراليرموك و از جنوب به وادي العرب مي رسد.
 
بر اساس گزارش هاي موجود از وزارت گردشگري اردن اقدامات براي حفاري و ترميم امّ قيس از سال 930 ميلادي آغاز شده است. در سده اخير در سال 1961 انستيتويي به نام dei پروتستان آلمان به حفاري هاي جديدي در اين منطقه پرداخت و پس از آن در سال هاي 92 – 1991 اقداماتي ديگر براي شناسايي امّ قيس توسط گروه هاي خارجي صورت گرفت.
 
هم اكنون امّ قيس به آثار مختلفي همچون كليساي بيزانس، پلكان شرقي، بازارها و مخازن، كليساي پازيليكا و موزه امّ قيس تقسيم شده است.
 
در پايان مي توان سيستم هاي آبرساني، چاه ها و تپه ماهورهاي امّ قيس را كه به جا مانده از قديم است به عنوان ديگر مكان هاي ديدني در اين منطقه قلمداد كرد. (13)
 
آثار دوره اسلامي:
 
در زمان حكومت امويان اردن به خاطر نزديكي به پايتخت حكومت اموي و داشتن موقعيت جغرافيايي مناسب به گذرگاهي براي حاجياني مبدل شد كه از مناطق مقدس مكه و مدينه دور بودند.
 
در مناطق شرقي بيابان اردن كاروان سراها، حمام هاي عمومي، شكارگاه ها و قصرهايي بنا شدند. اين مجموعه قصرها كه به نام "قصرهاي كوير" شناخته مي شوند بهترين نمونه هاي هنري در دوره اموي هستند.
 
بزرگ ترين سازه زمان اموي ها "گنبد مسجد سنگي" در قدس است كه به وسيله خليفه عبدالملك بن مروان در سال 691 ميلادي ساخته شده است.
 
قلعه الكرك
 
ساخت قلعه الكرك به سال 860 ق.م و در زمان الموابيون باز مي گردد. نبطي ها به دليل وجود مجسمه هاي زياد اين منطقه را قلعه ناميدند. در عصر بيزانس قلعه الكرك به عنوان سپري بازدارنده، اردن را از هجوم دشمنان نگهداري مي كرد.
 
در عصر اسلامي اين قلعه نقش مهمي در پيروزي مسلمانان به فرماندهي ابي عبيده عامربن جراح ايفا كرد.
 
ابن بطوطه هم در كتاب خود به نام غرائب الامصار و عجائب الاسفار از منطقه الكرك به عنوان منطقه اي نام برده كه پر از ديوارهاي بلند و قلعه است.
 
از سال 1980 ميلادي به بعد قلعه الكرك به موزه اي باستاني مبدل شده است و در آن بسياري از آثار مسلمانان درعصور مختلف مانند مملوكي و عثماني نگهداري مي شود.
 
همچنين پس از بازگشايي دوباره قلعه الكرك از سال 2004 ميلادي به روي بازديدكنندگان آثار ديگري از دوران نبطي ها، روم، بيزانس و صليبيون به نمايش گذاشته شد. (13)
 
عجلون نام شهري در شمال اردن است. اين شهر كه برروي تپه ماهورها قرار گرفته مركز استاني به همين نام است. در عجلون آثار كاخي با شكوه از سده 12 ميلادي ديده مي شود.
 
عجلون
 
عجلون شهري در شمال غرب اردن استكه از سلسله جبال مرتفعي موسوم به عوف تشكيل شدهو در نزد گذشتگان به جلعاد مشهور است.
 
عجلون حلقه متصل كننده بلاد شام و سواحل درياي مديترانه به شمار مي آيد.
 
فاصله عجلون تا عمان پايتخت اردن 76 كيلومتر است و در شمال اين كشور واقع شده است. به دستور صلاح الدين ايوبي فرمانده مسلمانان  در جنگ صليبي در سال 580 ق 1184 م قلعه اي بلند توسط عزالدين اسامه يكي از فرماندهان ارتش خود برفراز قله سلسله جبال عوف بنا نهاده شد.
 
برخي مورخان علت نامگذاري عجلون به اين نام را، پادشاهي فردي به نام عجلون در زمان موابيان در اردن دانستند.
 
هم اكنون آثار باستاني استان عجلون داراي باغ هاي زيتون زيادي است و اين محصول داراي كيفيت بالا و يكي از منبع درآمدهاي كشاورزان اين منطقه به شمار مي رود.
 
گفتني است حسين بن طلال پادشاه اردن در بين سال هاي 1952 تا 1999 استان عجلون را زيباترين منطقه كشورش خوانده بود.

نسخهٔ ‏۱۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۵

تاريخ دوره ميانه

ظهور مسيح در زماني رخ مي‌دهد که انباط همچنان به پادشاهي آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه مي‌يابد. به اين ترتيب که در سال 106 ميلادي امپراطور روم، تراژان[17]، پادشاهي نبطيان را به عنوان استان عربي تحت کنترل روم، در شهر پترا ضميمه قلمرو خود اعلام مي‌کند. اين دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار مي‌رود.(37)

روم که از سال 64 ق.م سوريه و فلسطين و بخشي از اردن را در اشغال دارد به تدريج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسيح گسترش داده و تا 400 سال حکمراني مي کند. دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي شود که کنستانتين اول (313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ وکوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دوره امپراتور ژوستينيان (65-527 م) اوج رشد کليساهاست. در اين دوران تعداد ساکنان در اين منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در اين منطقه تبديل مي گردد. (38) در ادامه اين دوره نبطيان دولت خود را كه پايتخت آن پترا بود، به سوي شمال گسترش دادند و مدتي زير سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بيزانس (324 م ـ640 م) حكمراني كردند. (39)

جابه جايي مسيرهاي تجاري شمال به پالميرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد و قبايل بدوي عرب اجازه پيدا کردند داخل قلمرو روم شرقي در اردن، سوريه و عراق ساکن شوند. (40)

در اوايل قرن چهارم ميلادي قبيله بني غسان  وارد سوريه شد و تبديل به دولت دست نشاندة رومي ها گرديد و به آنها در جنگ با ايرانيان کمک فراوان کرد. در سال 529 ميلادي  رهبر غساني حارث بن جبله به عنوان قانونگذار توسط امپراتور ژوستينيان  منصوب شد. در سال 541 ميلادي زماني که ژنرال رم شرقي، بيلساريوس به بين النهرين لشکرکشي کرد، اعراب وارد ارتش وي شدند. پس از حارث در580 ميلادي منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقي در طبريه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاري کرد. (41) در سال 542 ميلادي بيماري طاعون بيشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانيان در سال 614 م توانستند باقي مناطق را اشغال کنند. ساسانيان اردن، فلسطين، و سوريه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اينکه امپراطور هرقل با تمامي‌سپاهيانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. (42)

در نهايت در 629 ميلادي جبلة بن ايهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به اين ترتيب غسانيان كه اعراب مسيحي كوچ كرده از يمن و وفادار به بيزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدتها پس از آن بر اين مناطق حكومت كردند. (43) در همين سال و سال بعد از آن پيامبر اسلام گروه اعزامي‌خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتي با رهبران مسيحي عقبه  و رهبران يهودي مقنا، عذره  و جربا  در اردن جنوبي منعقد کرد. علاوه بر اين قبايل باديه نشين از بني عذره و بيلي به اسلام گرويدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن وليد  واحه جوف را که تحت سلطه غسانيان بود تصرف کرد و والي آن نيز به اسلام گرويد. (44)

اردن براي مسلمانان، دروازه شام به شمار مي‌آمد. از اين رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکرياني براي فتح سرزمين‌هايي از جمله اردن و فلسطين و دمشق و قنسرين حرکت کردند. ابو عبيدة بن جراح به رغم تلاش هاي بيزانس براي بازگرداندن سيطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصري در مرز شام شرقي تسلط يابد. شکست روم در اجنادين خشم هرقل را برانگيخت و او را براي ارسال لشگر براي بازپس گيري آن جا تحريک کرد. سپاهيان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود يرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختي بين دو طرف درگرفت که به جنگ يرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بيزانس به پايان رسيد. (626م)

بعد از شکست در جنگ، حکومت بيزانس بسياري از سرزمين‌هاي شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسليم شد. شهرهاي بيزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکيه و سوريه شمالي به صورت يکجا به دست مسلمانان فتح شدند.

مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هايي از اردن و شامات را تصرف كردند. (45) اما بخش‌هايي همچنان در استيلاي روميان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور كامل فتح شد. (46) عمربن خطاب سرزمين‌هاي تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامي‌تقسيم کرد: فلسطين، اردن، دمشق و حمص. (47) از اين منطقه در كتاب‌هاي تاريخي با نام جند الاردن ياد شده است. (48)

معاويه که در زمان خليفه دوم در سال 640 م به عنوان والي شام تعيين شده بود، در زمان خليفه سوم هم والي شام باقي ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علي بن ابي طالب به عنوان خليفه مسلمين انتخاب شد اما در اين زمان معاويه از بيعت با او سرباز زد و جنگ‌هايي بين دو گروه در گرفت تا اينکه علي بن ابي طالب به شهادت رسيد و مردم با حسن بن علي بيعت کردند و او به نفع معاويه از خلافت کناره گيري کرد.در سال 661 ميلادي  معاوية بن ابي سفيان حکومت اموي را تأسيس کرد و دمشق را به عنوان پايتخت خود قرار داد و در اين زمان اردن به خاطر نزديکي به پايتخت حکومت اسلامي‌و بهره مندي اش از موقعيت جغرافيايي متمايز، تبديل به گذرگاه حاجياني شد که از سرزمين‌هاي مقدس (مکه و مدينه) دور بودند. (94)

اموي ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابي عباس ملقب به سفاح در آن جا باقي ماندند. اولين کاري که ابوعباس انجام داد اين بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پايتخت خلافت به بغداد، موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. (50) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 م منطقه را به نابودي مي کشاند، شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (51) اردن تا سال 968 ميلادي تحت سلطه عباسيان بود.

دو قرن دهم و يازدهم با افزايش نفوذ فاطمي ها که بر مصر حکومت مي کردند همراه شد تا اين که توانستند در سال 969 م بر اردن وفلسطين دست يابند. (52)

في الجمله اردن تا آغاز قرن سيزدهم  دردست حاکمان سلجوقي بود. در آغاز قرن سيزدهم ميلادي، بلاد شام با حملات سنگين صليبي‌ها مواجه شد که اردن را به ميان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوين اول» از قلعه‌هاي اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته مي‌شد، به هدف حمايت از راه‌هاي منجر به قدس عبور کرد و سپس سوريه و مصر را تحت سيطره خود قرار داد. صلاح الدين ايوبي در سال 1187 ميلادي، بعد از آنکه صليبي ها را در جنگ «حطين» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نيز از سيطره خارجي خلاص کرد. (53)

اردن در دوره ايوبي و مملوکي به شکوفايي رسيد، با مصر و سوريه متحد شد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين‌ها به بازسازي‌هايي دست زد. سپس منطقه با هجوم جديدي به وسيله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعيف شدن حکومت‌ها و انتشار بيماري در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولي نکشيد که ترک‌هاي عثماني، مماليک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به اين ترتيب اردن جزئي از حکومت عثماني شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. (54) به اين ترتيب سرزمين هاي عربي به صورت مستقيم تحت سيطره حکومت عثماني قرار گرفتند و تنها سوريه به صورت خودگردان اداره مي شد.

«سلطان سليم» والي اي براي آنجا به نام «جان بردي الغزالي» تعيين کرد ولي پس از مرگ سلطان سليم، وي خود را والي بلاد شام و مستقل از حکومت عثماني اعلام کرد. عثماني ها سپاهي به سوي او روانه کردند ولي نتوانستند بر او دست يابند تا اينکه در سال 1521 م تسليم و اعدام شد. به اين ترتيب دوباره بلاد شام زير نظر واليان عثماني و به صورت مستقيم تحت سيطره باب العالي قرار گرفت.

حکومت عثماني بلاد شام را به سه ولايت تقسيم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زير مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علي پاشا والي مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهيم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثماني پيروز شود و بر بلاد شام سيطره يابد. حکومت محمد علي در زمينه‌هاي مختلفي اصلاحات انجام داد و به تعليم و سواد آموزي اهتمام ورزيد و نظام مالياتي را بازسازي کرد. با اين وجود طولي نکشيد که بعد از نشست طرف‌هايي از بريتانيا، روسيه و اتريش و حکومت عثماني در سال 1840 م با يکديگر و تهديد وي از سوي آن­ها، محمد علي  در سال 1841 م به عقب نشيني دست زد و مجبور به ماندن در سودان و مصر شد. (55)


2-2-1 فرهنگ و تمدن

ويل دورانت در مقدمه اثر جاوداني خود مي‌نويسد: تمدن تابع عواملي چند است که يا سبب تسريع در حرکت آن مي شود، يا آن را از سيري که در پيش دارد بازمي دارد. او در نخستين مرحله، عامل زمين شناختي را مورد مطالعه قرار مي‌دهد. براي مثال زلزله خيز بودن منطقه اي مي‌تواند به نابودي آثار تمدن و پيشرفت آن منجر شود. (56) چنان که زلزله اي که در  سال هاي 746 و 748 م به پترا وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. (57) و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد. (58)

دورانت سپس شرايط جغرافيايي تمدن را مورد نظر قرار مي‌دهد. (59) چنان که بيان شد اردن بخشي از هلال حاصلخيز باستاني است که از مرزهاي جنوبي فلسطين، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خليج فارس کشيده شده است (60) از اين رواز قديمي ترين عصرها به صورت پيوسته پر از سكنه بوده است و در پي آن تمدن‌هاي متعددي در آنجا ايجاد شده و مهاجرين اصيلي در آن استقرار پيدا كرده اند كه جوامعي با تمدن و شكوفايي در شمال، جنوب، شرق و غرب اين كشور بنا نهاده اند. (61) اردن شاهد برپايي تمدن‌ها و ساخته شدن ممالك بزرگي بوده كه بيشتر تاريخ دوران قديم را در بر گرفته است. اَموري‌ها در آنجا ساكن شدند كه برادران كنعاني‌ها در اردن به شمار مي رفتند و كنعاني‌ها، سرزمين فلسطين را براي آنها برگزيدند و آن را سرزمين كنعان نام نهادند. اردن با عناوين متعددي ناميده شده است كه آنها را مي توان در اسفار عهد قديم يافت. (62) همچنان که در 6000 - 6800 ق.م مردم البيضاء - زميني وسيع واقع در جنوب اردن - هنگامي‌که شرايط آب و هوا عوض شد و کشت محصولاتي نظير گندم و جو بسيار سخت شد، زمين را رها کردند. (63)

در نظر دورانت اهميت عوامل و اوضاع و احوال اقتصادي بيشتر است... وقتي فرهنگ عمومي‌به حد معيني برسد، فکر کشاورزي توليد مي‌شود و تنها تمدن است که انسان را به فکر ايجاد مي اندازد. (64) شواهد باستان شناسي در 4000 - 8300 ق.م مبني بر اين که جريکو يکي از اولين مکان هايي بوده که در آن گندم يافت شده و مردم نحوه استفاده از آن را فراگرفته اند حاکي از تمدن کهن اين سرزمين است همچنين وجود زمين‌هاي بزرگ کشاورزي در اردن در4500 - 8300 ق.م  که شامل «مگاسايت» - زمين هاي بسيار وسيع - با وسعت 10 الي 15 هکتار مي‌شود مؤيد اين مهم است. (65)

نژاد در ايجاد تمدن تأثيري ندارد؛ تأثيري که نژاد در تمدن دارد اين است که پيدايش آن غالباً پس از زماني است که ريشه‌هاي نژادي مختلف با يکديگر مي آميزند و به تدريج ملتي که به صورت نسبي حالت تجانسي دارد از آن ميان بيرون مي‌آيد. (66) شايد بتوان گفت که حضور نژاد‌هاي مختلف در سرزمين اردن از نتوفيان گرفته تا نبطي ها و يونانيان و اعراب باديه در جمله تأييدي بر اين معناست.

اين شرايط مادي يا زيستي، براي پيدايش تمدن ضرورت دارد، ولي شروط کافي براي تولد آن به شمار نمي‌رود؛ لازم است بر آنها عوامل دقيق رواني افزوده شود ، و نيز لازم است نظمي‌سياسي، ولو بسيارضعيف و نزديک به هرج و مرج برقرار گردد؛... بايد مردم کم کم احساس کنند که سر هر پيچ راه زندگي، مرگ يا ماليات جديدي در انتظار آنها کمين نکرده است. (67) براي مثال حدود و ثغور سرزميني که اکنون اردن نام دارد در طي تاريخ پر فراز و نشيب خود تغييرات فراواني را شاهد بوده ولي عليرغم همه اينها معمولاً به طور نسبي در امنيت به سر مي برده و در کل حکومت هاي با ثباتي در آن استقرار يافته که آثار مدنيت به جاي مانده حکايت از آن دارد.

چنان که گذشت آثار باقي مانده از دوران باستان جملگي حکايت از تمدني غني دارد که از کهن ترين تمدن ها به شمار مي آيد. بديهي است عوامل طبيعي و جغرافيايي و مواردي که شمرده شد در بناگذاري اين تمدن کهن دخيل بوده است. از آنجا که پيش تر در بخش تاريخ دوران باستان مظاهر تمدن و فرهنگ باستان به تفصيلي در خور اين پژوهش بيان گرديد در اينجا از بيان دوباره آن پرهيز مي شود.

از اين پس به تمدن و فرهنگ دوره ميانه که شامل دوران سلطه روميان و مسلمانان است مي پردازيم:

آثار تمدن و فرهنگ دوره ميانه بخشي در بازسازي آثار پيشينيان ساکن در اردن تجلي دارد و بخشي در اصل تعلق به دوره روميان و بيزانس و اسلام دارد. در دوران روميان شهرهاي ده گانه (دکا پوليس) که در خلال دوران «هلني» تشکيل شد و داراي اتحادي اقتصادي و فرهنگي و فدرالي بود، به شهرهاي يوناني مانند فيلادلفيا (امان)، جراسيا (جرش)، جدرا ( أم قيس)، پلا و ارابيلا (اِربد) و شهرهاي ديگري در فلسطين و جنوب سوريه پيوستند. (68) که در ميان آنها به نظر مي رسد جراش گسترده ترين و بزرگترين استان روم بوده است و افتخار بازديد امپراتور را دارا مي باشد. به دنبال فتح نظامي‌به زودي بزرگراهي ساخته مي‌شود که جنوبي ترين بندر اردن يعني عقبه را به شمال در شهر بصراي سوريه متصل مي‌کند. در همين زمان در امان جراش و ام قيس (69) قلعه‌ها و دژهاي ديدباني و خيابانهاي داراي ستون‌هاي بسيار و آمفي تئاترها ساخته مي‌شود. به لحاظ فرهنگي در اين دوره تنشي اندک در ميان ساکنان که به زبان يوناني تکلم مي کنند و رومي‌هايي که لاتين را به عنوان زبان رسمي‌اعلام مي‌کنند به چشم مي‌خورد.(70) عليرغم اين اختلاف مشخصه بارز اين دوره زماني امنيت و صلح است و از اين رو تحولات زيادي در زيرساخت ها اتفاق مي افتد.(71)

در اين زمان در شمال اردن قبايل عربي همچون غساسنه ساکن بودند که براي بيزانس ها، هم پيماناني قوي محسوب مي شدند. غساسنه 600 سال، از اوايل قرن اول ميلادي تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولين پادشاه آنها «جفنة بن عمرو» بود و حکومتشان بر بخش بزرگي از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوريه و البلقا و الکرک در اردن و تادريا ادامه داشت و پايتختشان در جابيه در جولان بود. به نظر مي رسد شهر قسطل توسط حارث بن جبله غساني (571 - 531 م) ساخته شده باشد. (72)

شايد بسياري از آثار تمدني که برخي از شهرهاي اردن شامل آن است در دوره بيزانس ساخته شده باشد مانند مادبا، و تعدادي از کليساهاي مزيّن به کاشي کاري و گچ بري‌هاي چشم نواز که در داخل آن‌ها گرانبها ترين و زيبا ترين تابلوهاي کاشي کاري شده جهان قرار دارد. يكي از شاخصه‌هاي پيشرفت در اين دوران را مي توان در سنگ فرش بسياري از اماكن و معابد تازه ساز مشاهده كرد. جالب توجه ترين نمونه‌هاي هنر موزاييك كاري بيزانسي را مي توان در مادبا مشاهده كرد. برجسته ترين آنها نقشه مشهور سرزمين مقدس در قرن ششم است كه به نام نقشه موزاييك فلسطين هم شناخته مي‌شود. (73) که از قديمي‌ترين نقشه‌هاي سرزمين مقدس به خصوص سرزمين قدس است. اين نقشه شامل اماکن واقع شده در بين بيبلوس (جبيل)، شمال دمشق و جنوب مصر يعني منطقه تيبه است و از غرب به درياي مديترانه و از شرق به امان و پترا مي رسد. هم چنين فرهنگ روم شرقي در اردن در بخش موزاييک کاري، به ويژه در کليسا را علاوه بر مادبا مي توان در کوه نبو، جرش، ام رساس و پترا مشاهده کرد. (74)

دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي‌شود که کنستانتين اول(313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ و کوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دورة امپراتور ژوستينيان اوج رشد کليساهاست. معماري حاکم بر کليساها در اين دوره از نوع قصرهايي مي باشد که داراي دو رديف از ستون هايي است که سقف شبستان را بر پا نگه مي دارد با محراب هايي نيم دايره. (75) در اين دوران تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در منطقه تبديل مي‌گردد. گفتني است که پلا در اردن در قرن اول ميلادي منطقه اي است که مسيحيان براي فرار از آزار و شکنجه بدان پناهنده مي شوند. (76)

اردن در دوران پس از اسلام به دليل نزديکي به شام که پايتخت امويان است بار ديگر شاهد شکوفايي اقتصادي است. قلعه کويري قصر عمره، حلابات، قصر خرانه، قصر طوبي و مشطا مکان هايي است که در آن زمان ساخته شد. امويان لژهاي زيادي جهت عيش و نوش و شکار در صحراي اردن ساختند که به حفظ روابط نزديک با قبايل باديه نشين در صحراي سوريه کمک مي‌کند. شاهزادگان اميه به صحرا فرستاده مي‌شدند تا تبديل به عرب شايسته شوند، اين رفت و آمد باعث شد تا ميان اين شاهزادگان و دختران شيوخ باديه نشين ازدواج هاي مکرر صورت بگيرد. (77)

پس از سقوط امويان با انتقال پايتخت از دمشق به بغداد موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. در نتيجه بسياري از قصرها و مکان‌هايي که اُموي‌ها براي شکار ساخته بودند و همچنين ساخت مکان‌هايي که کاروان‌هاي تجاري و قافله‌هاي حجاج از آن جا گذر مي‌کردند و به سرزمين‌هاي مقدس مي‌رفتند، متوقف شد. (78) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 منطقه را به نابودي مي کشاند ولي شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (79)

در طي جنگهاي صليبي نيز پادشاه اورشليم قلعه‌هايي به نام مونترال  در شوباک در جنوب اردن ساخت تا کاروان مسلمانان که بين سوريه، حجاز و مصر رفت و آمد مي کنند را غارت کنند. همچنين دژها و قلعه هاي ديگري در جنوب اردن در جزيره فرعون در خليج عقبه، ساخته يا بازسازي شد.

با فتح کامل اردن در دوره ايوبي و مملوکي  و اتحاد با مصر و سوريه بار ديگر اردن به شکوفايي رسيد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين ها به بازسازي‌هايي دست زد. در اين دوره در وادي اردن مکان‌هايي براي پاکسازي شِکَر به وسيله آب ساخته شد. (80)

باديه شرقي اردن و مناطق کوهستاني خاورميانه در عصرهاي مختلف اسلامي‌آکنده از آثار تاريخي شد؛ جايي که آثار و قصرهاي مستحکم و قلعه‌ها و برج‌ها به صورت آثار بزرگي در طول تاريخ بنا گرديد، قلعه هايي که در طول زمان محلي امن براي دفاع از سرزمين اردن بودند، از آن جمله مي توان قلعه الأرزق را نام برد که تاريخ ساخت آن به دوران رومي ها و عرب برمي‌گردد و قلعــة الربض که از برترين آثار معماري نزد مسلمانان عرب به شمار مي رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صليبي ها از دژ کوکب الهواء و استفاده از معادن آهن در کوه هاي عجلون است که مغارة وردة ناميده شده است و نيز ابقاي راه‌هاي تجاري با دمشق و شمال سوريه. دو قلعه الکرک و الشوبک که به دوره جنگ‌هاي صليبي برمي‌گردد در مناطق کوهستاني ناهموار قرار دارند و در داخل آن‌ها رواق‌ها و برج‌ها و تجهيزات جنگي وجود دارد که نمايانگر هنرهاي جنگي در قرون وسطي است. همچنين قلعه‌هاي ديگري در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمايانگر هنرعصرهاي مختلف اسلامي‌است. (81)

در عهد عثماني به طور کلي اردن به سبب کم کاري‌هايي که در تحول زيرساخت‌ها صورت گرفت دچار ضعف شد. در دوره عثماني فقط ساختمان­هايي ساخته مي‌شد که دليل ديني داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط براي قافله‌هاي حاجيان ساخته شد. يکي از مهم ترين طرح‌هاي عمراني در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق تا مدينه منوره ادامه داشت. اين راه آهن وسيله مفيدي براي انتقال سربازان عثماني بود و براي آذوقه رساني در خلال جنگ جهاني اول استفاده مي­شد که تا قلب سرزمين‌هاي حجاز پيش مي‌رفت که در خلال انقلاب اعراب عليه عثماني مورد تهاجم قرار گرفت. (82)


2-2-2 شخصيت‌هاي تاريخي علمي‌فرهنگي

اردن کنوني کشوري نوپاست، بنابراين طبيعي است که يافتن شخصيت هاي تاريخي علمي‌فرهنگي کشوري به نام اردن غالباً به زمان معاصر بر مي گردد که در بخش هاي مربوط آمده است، ولي شخصيت هاي تاريخي، علمي‌ و فرهنگي اردن في الجمله تنها راويان حديث مي‌باشند که در کتاب‌هاي البلدان و تاريخ دمشق آمده است؛ و ما از ذکر آنها خودداري مي‌کنيم. براي اطلاع بيشتر به منابع پاورقي‌هاي 84-99 مراجعه شود.


2-2-3 آثار باستاني و  تاريخي

هفت تپه امان، ترکيبي دلربا از گذشته و حال است. بقاياي به جا مانده از تمدن و اعصار گذشته در بازارهاي امان به چشم مي‌خورد. امان بر روي هفت تپه بنا شده که هر کدام کم و بيش همسايه‌هاي خود را معرفي مي‌کند. امان به عنوان پايتخت باستاني و مدرن شناخته مي شود و از قديمي‌ترين شهرهاي جهان است که پيوسته در آن زندگي جريان داشته است. با حفاري‌هايي که در سال 1994 بر روي خانه‌ها و برج‌هاي اين شهر صورت گرفت به اين نتيجه رسيدند که بسياري از بناها متعلق به عصر حجر مي‌باشد، حدود 7000 سال پيش از ميلاد. شواهد بسياري از کتاب مقدس نشان مي‌دهد که در سال 1200 ق.م تبديل به آمونيت[18] پايتخت ربث آمون شده است.

بسياري از مکان‌هاي تاريخي قابل توجه امان، در بخش مرکزي شهر ديده مي‌شوند که در پايين چهار تپه از هفت تپه امان واقع شده است. ارگ باستاني، که برج‌هايش در بالاي شهر در بالاي جبل القلعه[19] واقع شده، جاي مناسبي براي شروع بازديد آثار باستاني در امان مي باشد.

ارگ در محل باستاني ربث آمون واقع شده است. قابل توجه ترين بخش ارگ که به عنوان قصر شناخته مي شود به دوران امويان مربوط مي شود. کاربرد اصلي آن مشخص نيست، اما شامل يک دروازه به يادماندني، تالاري براي ملاقات­ هاي رسمي‌و چهار اتاق طاقي است. در قسمت شمال و شمال شرقي خرابه هاي قصر اميه ديده مي‌شود. نزديک قصر، بقاياي کليساي کوچک بيزانس به چشم مي‌خورد.

ستون کرنتين محوطه کليسا را مشخص مي‌کند که تصور مي‌شود مربوط به قرن ششم و هفتم ق.م باشد. در جنوب کليسايي جايي است که تصور مي‌شود معبد هرکول بوده که امروزه به عنوان معبد بزرگ امان شناخته مي‌شود. اين معبد در زمان سلطنت امپراتور مارکوس اورليوس[20] (180 - 161 ميلادي) ساخته شده است. همچنين در ارگ هيل[21] در شمال غربي معبد هرکول موزه باستاني اردن است. اين «خانه موزه»‌هاي کوچک، مجموعه اي عالي از آثار باستاني از پيش از تاريخ تا قرن 15 را در خود جاي داده است. در آنجا نمايشگاهي از کتيبه‌هاي درياي مرده، يک کپي از ستون سنگي مشا[22] و چهار تابوت نادر مربوط به عصر آهن وجود دارد. کمي‌پايين تر از ارگ به سمت پايين تپه در جانب شرقي، تئاتر روميان مهم ترين و قابل توجه ترين يادگار از فيلادلفياي باستان است که در زمان سلطنت آنتونيوس پيوس[23] (161 - 138 م) بنا شده است.

دو موزه کوچک برروي بنيان ساختمان تئاتر روميان ساخته شده است. موزه فرهنگ عامه اردن، در سمت راست آمفي تئاتر مي‌باشد و مجموعه اي از اقلام زندگي سنتي مردم محلي را به نمايش گذاشته است. در انتهاي ديگر از صحنه تئاتر، موزه سنت‌هاي عامه، لباس‌هاي سنتي اردن از جمله گلدوزي‌هاي ظريف و زيبا و جواهرات عتيقه ناياب را معرض نمايش گذاشته اند. همچنين تعدادي از موزاييک کاري‌هاي مادبا و جرش که مربوط به قرن ششم را در خود جاي داده است.

شهر سلت[24] در قرن 19 و اوايل قرن20، زمان حکومت ترک‌ها بر اردن از مکان‌هاي بسيار مهم محسوب مي شد.اين شهر در دهه20 مرکز اداري براي شهرهاي اطراف و گويا انتخابي براي پايتخت براي دولت تازه استقلال يافته فرا اردن بوده است. بنا به روايات تاريخي، سلت که به عنوان يک مرکز دولتي عثماني  بود، مملو از بناهاي معماري کلاسيک فوق العاده زيباي عثماني مي باشد. بسياري از آثار تاريخي و باستاني اردن در جنوب کشور واقع است؛ دو جاده براي اتصال امان به جنوب اردن وجود دارد: بزرگراه بياباني و بزرگراه پادشاه؛ بزرگراه زيباي پادشاه از قلب اردن به  مادبا، کرک، طفيله[25]، شوباک[26] و پترا متصل مي‌شود. بزرگراه پادشاهي قديمي‌ترين مسيرهاي ارتباطي جهان است که به صورت مداوم استفاده مي‌شده و در کتاب مقدس نيز ذکر شده است.(100)

شهر مادبا مرکز گردشگري مذهبي اردن است و اماکن مذهبي مهمي‌ دارد (101) اين شهر در30 کيلومتري جنوب امان قرار دارد و به خاطر موزاييک کاري‌هاي نفيس قرن 6 معروف است، گرچه قدمت اين شهر حداقل به 3500 سال پيش بازمي‌گردد. مادبا همان شهري است که در عهد عتيق هم، در بخش موسي و داستان خروجش (21:30) آمده است. همچنين حضرت داود در نزديکي مادبا، دو قوم آرامي‌و آمونيت که عليه او متحد شده بودند را مغلوب کرد (تواريخ 19:7) در ميانه قرن نهم مِشا، پادشاه موآبيت شهر را از کنترل بني اسرائيل خارج کرد. پايتخت مشا شهر باستاني ديبون[27] است که درحال حاضر ذيبان[28] خوانده مي شود و در شمال وادي مجيب[29] قرار دارد، مشا شرح پيروزي‌هايش را بر ستون معروف مشا حکاکي کرد، ستون يادبودي که در حدود 850 ق.م حکاکي شده است. بزرگترين گنجينه شهر مادبا موزاييک کاري هاي آن، از ديده ها پنهان بود تا زماني که مهاجران خواستند براي خانه هايشان پي حفر کنند!

معروف ترين موزاييک کاري مادبا در کليساي سنت جورج[30] در مرکز شهر قرار دارد که مربوط به سال 560 ميلادي است؛ در اصل متشکل از بيش از 3/2 ميليون قطعه و اندازه آن حدود 5 متر در 25 متر مي‌باشد. به نظر مي رسد حدود 11500 نفر ساعت[31] لازم است تا اين موزاييک کاري انجام شود.

در نزديکي بزرگراه شاه، کليساي رسولان قرار دارد؛ بقاياي اين کليساي بيزانس متعلق به سال 578 ميلادي مي باشد. شهر مادبا علاوه بر موزاييک کاري و گنجينه هاي بيزانسش، براي فرش هاي دست باف و خورجين ها و پرده هاي نقش دارش شهرت دارد.

در10 کيلومتري غرب مادبا، کوه نبو است که در کتاب مقدس با عنوان پيسگاه[32] آمده است. کوه نبو نماي فوق العاده زيبايي به سمت غرب دارد با چشم اندازي که شامل درياي مرده، کرانه باختري، رود اردن و در روزهايي که آلودگي هوا کم باشد بيت اللحم و اورشليم مي‌شود.

اين کوه دو قله دارد با نام‌هاي صياغه[33] و مخيّط.[34] در قرن 6 ميلادي بر روي صياغة صومعه بيزانسي بنا شده است. دقيقا در کنار فيصيله[35]، شهري کوچک در شرق کوه نبو قرار دارد که بقاياي روستاي نبو است. اين مکان که اکنون با نام خربة المخيط[36] شناخته مي‌شود در کتاب مقدس و ستون مشا از آن ياد شده است. اواسط قرن ششم در اينجا روستايي ساخته شده که مردم آن، کليساي روستا را به حضرت لوط و پروکوپيوس[37] اختصاص دادند کفپوش اين کليسا با موزاييک مزين شده است. (102)

عِجلون از ديگر مکان هاي ديدني اردن است که به سبب قلعه ربض شهرت دارد. (103) قلعه هاي ربض، نمونه خوبي از معماري نظامي‌عربي / اسلامي‌قرون وسطي است. قلعه در فاصله  سال هاي 85 - 1184 ميلادي توسط برادر زادة صلاح الدين ايوبي ساخته شد. از آنجا منظره خيره کننده اي از حومه و اطراف عجلون به چشم مي خورد. در يک روز بي غبار مي توان درياي مرده، دره اردن، کرانه باختري و درياچه طبريه را ديد. در شمال عجلون (88 کيلومتري امان) شهرستان شلوغ اربد[38] بهترين نقطه براي شروع ديدار از ام قيس، پلا[39] و مکان‌هاي ديدني ديگر در شمال اردن مي‌باشد.

شهر مدرن ام قيس، بخشي از شهر يوناني رومي‌و يکي از شهرهاي دهگانه (دکاپليس) بوده و طبق روايات کتاب مقدس همان شهري است که در آن حضرت عيسي (ع) شيطان را از وجود دو مرد بيرون کشيد. براي ديدن بلندي‌هاي جولان و درياچه طبريه جايي بهتر از ام قيس با ارتفاع 518 متر بالاتر از سطح دريا نمي‌باشد.

امروز بخش اعظم آمفي تئاتر رومي ‌در ام قيس هنوز برپاست. جايگاه تماشاچيان رو به سوي غرب است. بعد ازساختمان تئاتر به خيابان‌هاي پر ستون مي رسيم جايي که احتمالا مرکز تجاري شهر بوده است. همچنين نزديک آمفي تئاترِ بازالت مشکي، ستون هايي از يک کليساي قديمي‌مربوط به شهر گادارا[40] ديده مي شود. (104) درواقع ام قيس، شهري است که در محل شهر ويران شده گادارا قرار گرفته است ­­(105) ديده مي‌شود. در غرب اين خيابان يک آرامگاه بزرگ و حمام عمومي‌وجود دارد. ده کيلومتري به سمت شمال جاده ام قيس به حمام هاي حمّا[41] مي رسيم؛ جايي که هنوز براي جوان سازي و سلامت خود از چشمه‌هاي آب گرمش استفاده مي‌کنند. اصلي ترين چشمه آب گرم که غني از مواد معدني بوده و دماي 57 درجه سانتي گراد دارد را به صورت يک استخر سرپوشيده درآورده اند.

ام الجمال[42] شهر عجيب سياه رنگي است که در 20 کيلومتري شرق پايتخت مفرق، 87 کيلومتري امان و 10 کيلومتري مرز سوريه واقع شده است. هم اکنون ام الجمال به عنوان واحه سياه شناخته مي‌شود به دليل وجود سنگ هاي بازالت سياهي که بسياري از خانه‌ها، کليساها، سربازخانه‌ها و قلعه‌هاي اين شهر از آن ساخته شده است. قدمت ام الجمال دقيق مشخص نيست، ولي مورخان معتقدند که اين شهر در اصل توسط نبطيان ساخته شده که در حدود 2000 سال پيش در اين مکان ساکن بودند.

در مناطق شبه استپي در شرق اردن و تپه‌هاي مرکزي ويرانه‌هاي تاريخي متعددي از جمله قلعه ها، دژها، برج ها، حمام‌ها، کاروانسراها و کاخ‌هاي مستحکم به چشم مي‌خورد. مجموعه اي که با عنوان قلعه‌هاي بيابان يا قصرهاي بيابان شناخته مي شوند. در واقع ادامه زنجيره اي است که از شمال دمشق تا جنوب خرابه هاي مفجر[43] در نزديکي اريحا (يا جريکو) کشيده شده است. در مسير رفتن به امان از طريق ازرق مي‌توان بيشترين قصرها و قلعه هاي بياباني را بازديد نمود، (106) قصر الحرانه، قصر الحلابات، حمام الصرح، قصر السل، قصر الطوبه، قصير عمره، قصر القسطل، قصر المشاش، قصر المشتي، قصر الموقر (107)

قصر حلابات[44] در 30 کيلومتري شرق جاده اصلي به سمت ازرق واقع شده است. اين قصر در دوران کاراکالا[45] 217 - 198 ميلادي ساخته شده و در طول قرن هفتم تبديل به صومعه شده و امويان آن را با نقاشي ديواري و حجاري مزين کرده اند. دو کيلومتر بعد از قصر، خرابه هاي مجموعه حمام هايي به نام حمام صرح [46] به چشم مي‌خورد.

حدود 13 کيلومتري شمال تقاطع ازرق، در بزرگراهي به سمت عراق قلعه بزرگ سياهي به نام قصر ازرق به چشم مي خورد که حالت کنوني آن به قرن 13 ميلادي بازمي گردد. ساخت اوليه آن به سال 300 ميلادي در دوران سلطنت ديوکلتيان[47] بازمي گردد. (108)

جرش که به خاطر معماري رومي‌باستاني اش مشهور است (109) در 48 کيلومتري شمال امان واقع شده، اين شهر يکي از بزرگ ترين مناطق به خوبي حفاظت شده معماري رومي‌خارج از کشور ايتاليا مي باشد. با توجه به ديوارهاي باقيمانده شهر، باستان شناسان قدمت خرابه‌هاي شهرک را به دوره نوسنگي مربوط مي‌دانند که نشان مي دهد که بيش از 6500 سال است که در اين مکان زندگي جريان دارد. از آنجا که ارتفاع جرش500 متر بوده و ديد عالي بر محيط اطراف و کم ارتفاع خود دارد در طول سال با آب فراواني سيراب مي‌شود و آب و هواي معتدل دارد.  (110)

دير العين ابطا[48]، از جالب ترين آثار باستان شناسي که اخيرا کشف شده در ديرالعين ابطا قرار دارد؛ غاري که حضرت لوط و خانواده اش در پي ويراني سدوم[49] و عموره[50] به آنجا پناه بردند. يک ستون نمکي در ديرالعين ابطا وجود دارد که گفته مي‌شود همسر لوط است، هنگامي‌که برگشت تا نابودي سدوم را ببيند. مسيحيان اوليه در پناهگاه حضرت لوط صومعه اي ساخته بودند که به تازگي کشف شده است.

دير آليا در شمال غور، در امتداد جاده اصلي دره اردن، با فاصله کوتاه در جنوب غربي عجلون و 50 کيلومتري شمال درياي مرده واقع شده است. بر روي تپه دير آليا معبد چشمگيري قرار دارد که قدمت آن به 1500 ق.م بازمي‌گردد. اين محراب تا سال 1200 ق.م، زماني که توسط زمين لرزه يا سپاه فرعون از بين رفت، استفاده مي‌شد.

در شهر باستاني پلا که در زبان عربي با عنوان طبقات فحل شناخته مي‌شود، از 5000 ق.م زندگي جريان داشته است. در دوران يونان / روم اين شهر در اوج شکوفايي خود بوده است. در سال 83 ق.م رهبر يهودي حسموني الکساندر يانائوس ، چون شهروندان يهوديت را نپذيرفتند شهر را به کلي نابود کرد. پِلا يکي از شهرهاي کرانه شرقي رود اردن بود که مد نظر يانائوس بود. دولت مملوکان اين شهر را در قرن 13 و 14 اشغال کردند، اما حدود 5 قرن اين شهر متروک ماند. امروزه پِلا توسط تيم باستان شناسي امريکايي و استراليايي حفاري شده است.

قصرکوچک عمره، در فاصله 28 کيلومتري از ازرق واقع شده است. اين قصر سالم ترين بازمانده قلعه بياباني و احتمالا جذاب ترين آنها مي باشد که در زمان خليفه وليد اول (715 - 705 ميلادي) به عنوان حمامي‌مجلل و لوکس ساخته شده است.

قلعه حرّانه، که به خوبي حفظ شده است در 16 کيلومتري غرب قصر عمره و 55 کيلومتري شرق امان واقع شده است. اين مکان براي باستان شناسان به صورت يک معما درآمده است. برخي از کارشناسان اعتقاد دارند که اين مکان يک دژ دفاعي بوده، در حالي که عده اي ديگر اعتقاد دارند کاروانسرايي براي قافله شتران بوده است. نظريه ديگر اين است که مکان امني براي انجام بحث‌ها و مذاکرات دولتي رهبران اموي بوده. اما با وجود ديوارهاي بلند، برج‌هايي در چهار گوشه و شکل مربعي رومي‌اش يک قلعه دفاعي به نظر مي رسد.

قصر مشتي[51] دقيقاً در جنوب امان واقع شده است که نمونه اي بي نظير از معماري امويان است. اين قلعه مربع ناقصي است که دکوراسيون استادانه و طاق قوسي دارد. داراي ديوارهاي عظيم آجري است که در هر جهت 144متر بوده و حداقل 23 برج گرد در طول اين ديوارها قرار دارند. مورخان بر اين باورند که اين قصر، بزرگ ترين و پرخرج ترين قلعة امويان است که ساخت آن توسط خليفه وليد دوم آغاز شد. اين قصر بين  سال هاي 744 - 743 ميلادي ساخته شد، اما هيچ وقت به طور کامل به پايان نرسيد.

قَسطل[52]، از قديمي ترين قصرهاي امويان است که به نحو بسيار خوبي از آن حفاظت و نگه داري شده است. باقيمانده هاي قسطل شامل بخش هايي نظير کاخ مرکزي، حمام، مخزن آب، مسجد، خانه‌هاي کوچک، يک قبرستان، که قديمي ترين قبرستان اردن است و يک سد مي‌باشد. کاخ مرکزي تزئينات کنده کاري سنگي دارد و دوازده برج نيم دايره تقويت شده براي محافظت از ديوار ديده مي شود. در حياط قصر يک مخزن آب وجود دارد. در شمال قصر مرکزي باقيمانده هاي مسجد ديده مي‌شود. در يک کيلومتري شرق مجموعه اصلي بازمانده سنگ هاي سد، که براي حفظ آب باران ساخته شده به چشم مي خورد. سد از معدني ساخته شده که سنگ هاي مورد نياز قصر قسطل را تامين مي‌کرده، اين سد ظرفيتي حدود 2 ميليون مترمکعب دارد. به احتمال زياد اين قصر در اوايل دوران اسلامي‌توسط خليفه عبدالملک بن مروان ساخته شده، که به عنوان بنيانگذار ساخت گنبد باشکوه مسجد صخره[53] در اورشليم شناخته مي‌شود.

يکي از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستاني و بزرگ مکارئوس[54] واقع در روستاي مکاور[55] مي باشد. گفته مي شود در آنجا، سالومه زيبا براي هيروديس آنتي پاس[56] رقصيد و سر يحيي  را به عنوان پاداش از هيروديس خواست. بنابر انجيل متي 12 -  14:9 «پادشاه غمگين بود، اما به خاطر قولي که در برابر تمامي‌ميهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، يحيي را در زندان سر بريدند. سربريده شده را در ظرفي به دختر تقديم کردند و او آن را براي مادرش به هديه برد». اين قلعه بر روي تپه اي به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هيروديس گسترش داده شد. بزرگ ترين جاذبه مکارئوس، نمايش پانوراماي خيره کننده اي از حومه اطراف درياي مرده و کرانه باختري مي باشد. در شب هايي که هوا صاف باشد به راحتي مي توانيد چراغ هاي قدس (اورشليم) و اريحا (جريکو) را ببينيد.

چشمه ماعين[57]، با چشم انداز بي نظيرش در60 کيلومتري جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدن‌هاي خسته و بيمار خود را به آب‌هاي معدني  و شفابخش مي‌سپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسي نشان مي‌دهد که در عصر نوسنگي و برنز، مردم کشورهاي ايتاليا، فرانسه و سوئيس در حمام‌هاي آب گرم، عبادت مي‌کردند. يونانيان باستان معبدي براي آسکلپيوس[58] خداي طب و شفا در کنار چشمه‌هاي طبيعي بنا نهادند و يک فرقه رومي‌با هدف کمک رساني به طاعون زدگان حدود 293 ميلادي در اطراف اين چشمه‌ها حضور داشتند. چشمه‌هاي ماعين براي يونانيان شناخته شده بود و مورخ رومي‌جوزفوس[59] از آنها با عنوان آب‌هاي حرارتي زيبا نام برده است. (111)

کرک[60]، کاخي مهم و متعلق به زمان صلاح الدين است (112) در طول تاريخ با نام‌هاي متفاوت قيرحرس[61]، قيرموآب[62] و حارسث[63] از آن ياد شده است. کرک براي تمدن‌هاي مختلف جايگاه باارزشي بوده است. اين شهر در مسير کاروان‌هاي باستاني موآب بوده و توسط يونانيان و روميان نيز استفاده شده است. در دوره روميان با نام کرک موبا[64] شناخته مي‌شد. اين شهر پيش از جنگ‌هاي صليبيون در قرن 12 به اوج شکوفايي خود رسيد. گفته شده است که پادشاه صليبيون اورشليم بتوينگ اول[65] اين قلعه را در سال 1132 ميلادي ساخت. جايگاه آن، ميان راه شوباک و اورشليم، کرک را به بخشي از قلعه‌هاي عظيم صليبيون که از عقبه تا ترکيه کشيده مي‌شد تبديل کرد. کرک پايتخت منطقه صليبي فرا اردن شد، ماليات عبور کاروان‌ها و موادغذايي که در آن منطقه رشد مي‌کردند، کمک کردند تا شهر اورشليم دوباره رونق بيابد.

پترا، بي شک معروف ترين جاذبه اردن مي باشد که در صخره هاي جنوب درياي مرده واقع شده است. پترا به معني «سنگ» در زبان يوناني احتمالا ديدني ترين شهر باستاني جهان در دنياي مدرن و قطعا پربازديدکننده ترين شهر در اردن و خاورميانه است. پترا پايتخت نبطيان - اعراب مي‌باشد، کساني که درطول دوران پيش از روميان بر اردن تسلط داشته اند. در اين سرزمين عجايب معابد، مقبره­ها و ساختمان‌هايي است که استادانه از صخره‌هاي سنگي در کوه حفر کرده اند. مسافران انگليسي و دين بورگن[66] شاعر توضيحاتي در مورد پترا داده اند: «با من همخوان شو، مانند عجايبي که در شرق نهفته است، نيم شهر رز سرخ به قدرت زمان»

البته اين کلمات نمي‌توانند عمق شکوه و زيبايي پترا را بيان کنند. براي پي بردن به فضاي واقعي اين شهر بي نظير باستاني، بايد در سکوت صبح زود يا اواخر بعد از ظهر از آن بازديد کرد، زماني که صخره‌هاي ماسه سنگي درخششي سرخ و عظمتي با شکوه دارد.

بسياري از زيبايي هاي پترا به دليل قرار گرفتن آن بر لبة وادي عربه است. تپه هاي ماسه سنگ هاي ناهموار در کنار دره هاي عميق، دليل عدم دسترسي آسان به اين منطقه بوده است. راحت ترين دسترسي به پترا از طريق مسير سيق[67] مي‌باشد؛ شکافي پيچ در پيچ در صخره‌ها که عرض آن بين 5 تا 200 متر است. موقعيت عالي حفاظت شده پترا از آنجا ناشي مي شود که صدها ساختمان درون صخره کنده و ساخته شده اند، تنها چند ساختمان مستقل در اين شهر وجود دارد. تا سال 1984، بسياري از اين غارها مسکن اعراب بدوي بود.

نگراني از تخريب بناهاي تاريخي، باعث شد تا دولت - البته به صورت غير قانوني - اعراب را به شهري در مجاورت وادي موسي انتقال دهد. باستان شناسان براين باورند که پترا از پيش از تاريخ سکنه داشته است. دقيقا در شمال شهر در بيضاء باقيمانده هاي 9000 ساله شهري کشف شده است که به عنوان يکي از اولين سکونتگاه ها در خاورميانه از آن ياد مي شود. (113) هم اکنون سازمان عجايب هفت گانه، پترا را به عنوان يکي از نامزد‌هاي فهرست عجايب هفتگانه جديد قرار داده است. (114)

خليج عقبه، علاوه بر آن که داراي آب و هواي خوشبوي زمستاني و محيط روستايي و يکي از مکان‌هاي طبيعي جذاب است، داراي ارزش تاريخي نيز هست. در يکي از اکتشافات هيجان انگيز باستان شناسان در عقبه کليسايي يافته اند که گمان مي رود اولين ساختمان بوده که به عنوان کليسا ساخته شده است. گمان مي رود که حتي قديمي تر از کليساي مقدس[68] در اورشليم و کليساي مهد در بيت اللحم باشد که هر دوي آنها در قرن چهارم ميلادي ساخته شده اند.

در حدود 24 کيلومتري جنوب شرقي امان، فلات کوير مرتفع به شکلي غافل­گيرانه به مکاني شاداب منتهي مي‌شود؛ دره اي پوشيده از درخت به نام وادي سير! حدود 10 کيلومتر پس از روستاي وادي سير[69] که توسط چرکس هاي موقرمز بنا نهاده شده، جاده اي است به سمت خرابه هاي قصر عبد[70] (قصر برده ها) و غار باستاني عراق الامير[71] (غار شاهزاده). در افسانه‌هاي محلي چنين آمده است که اين قصر را برده عاشقي به نام طوبيه[72] ساخته است. هنگامي‌که سرور طوبيه در سفر بوده، وي اين قصر زيبا را ساخته و نقش‌هايي از شير، پلنگ و عقاب بر در و ديوار آن حکاکي کرده تا بتواند دل دختر وي را به دست آورد. متاسفانه سرور وي قبل از به اتمام رسيدن قصر بازمي‌گردد و زحمات طوبيه بي پاداش مي ماند. درباره تاريخ دقيق ساخت اين قصر اطلاعات ناچيزي وجود دارد، اما اعتقاد عمومي‌بر اين باور است که در قرن دوم ق.م توسط هورکانوس، رئيس خاندان قدرتمند توبياد[73] و فرماندار آمون ساخته شده است. نام قلعه برده ممکن است به شخص هورکانوس بازگردد، فرمانداري که خود را برده مردمانش مي‌دانست. به لطف تلاش‌هاي يک باستان شناس فرانسوي که سه سال براي ترميم نقش و نگارهاي سنگ‌هاي شکسته شده وقت صرف کرد، خرابه‌هاي قصر العبد تا حدي ترميم شده است. وي پس از انجام برش هايي بر روي طرح مقوايي هر سنگ و قطعه، قطعات پازل را در کنار هم چيد و براي مرمت کامل اين بنا، هفت سال وقت گذاشت. نتيجه اثر تاريخي زيبايي است که هنوز هم بخش‌هايي از آن ناشناخته باقي مانده است. (115)

برخي ديگر از اماکن مذهبي تاريخي بدين شرح است: آرامگاه جعفر پسر ابي طالب، آرامگاه زيد پسر حارثه، آرامگاه عبدالله پسر رواحه، آرامگاه سعد پسر ابي وقاص، آرامگاه ابوعبيده عامر جراح، آرامگاه شرحبيل پسر حسنه، آرامگاه معاذ پسر جبل، آرامگاه ضرار پسر ازور، مقام پيغمبر ايوب، مقام پيغمبر شعيب، مقام پيغمبر يوشع بن نوح، مقام پيغمبر‌هارون و غار اصحاب کهف (116)