لوئیس بونیوئل: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «در فوریه سال 1900 در کالاندا[1] واقع در شهر تروئل [2] متولد شد. در چهار ماهگی به همراه خانواده اش به ساراگوسا نقل مکان کرد و سال ها بعد در آنجا وار کالج دِل سالوادور شد و تحت تعلیمات مسیحی قرار گرفت. به سال 1917 در مادرید وارد دانشگاه شد و با دالی و لور...» ایجاد کرد) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در فوریه سال 1900 در کالاندا[1] واقع در شهر تروئل [2] متولد شد. در چهار ماهگی به همراه خانواده اش به ساراگوسا نقل مکان کرد و سال ها بعد در آنجا وار کالج دِل سالوادور شد و تحت تعلیمات مسیحی قرار گرفت. به سال 1917 در مادرید وارد دانشگاه شد و با دالی و لورکا مثلث معروفی را تشکیل دادند. ابتدا در رشته کشاورزی و پس از آن در مهندسی صنایع به تحصیل پرداخت و سرانجام به رشته فلسفه گرایش پیدا کرد. در سال 1925 به فرانسه سفر کرد و در آنجا به عنوان منشی در یک دفتر فیلمسازی مشغول به کار شد. بین سال های 1926 تا 1928 در چند فیلم فرانسوی به عنوان گارگردان همکاری کرد و یک سال بعد با ساخت فیلم هفده دقیقه ای سگ آندُلسی ورودی ناگهانی در تاریخ سینما داشت و بستر مناسبی را برای ورود او به محافل سورئالیت های فرانسه که این فیلم عمیقاً در آنها اثر کرده بود فراهم آورد. کار بعدی او در فرانسه عصر طلایی[3] نام گرفت، پس از آن به اسپانیا رفت و مستند زمین بدون نان[4] را ساخت. بونوئل به فعالیت های خود در مکزیک و ایالات متحده ادامه داد، از آثار موفق او می توان به بیریدیانا[5] که موفق به کسب نخل طلا در سال 1961 شد و تیریستیتا[6] که نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی در سال 1970 بود، اشاره کرد، او دو بارِ دیگر نیز نامزد دریافت این جایزه در سال های 73 و 78 شد و در طول 48 سال فیلمسازی بیش از سی فیلم ساخت. از دیگر فیلم های شناخته شده او می توان به ملک الموت[7] اشاره کرد که در جشنواره کن 1962 حضور داشت، همینطور کسب جوایزی از جشنواره ونیز و برلین سبب شده است که بسیاری لوئیس بونوئل را بزرگترین کارگردان تاریخ سینمای اسپانیا بدانند. پدر سینمای سورئال در 29 ژولای 1983 درگذشت.[8] | در فوریه سال 1900 در کالاندا[1] واقع در شهر تروئل [2] متولد شد. در چهار ماهگی به همراه خانواده اش به ساراگوسا نقل مکان کرد و سال ها بعد در آنجا وار کالج دِل سالوادور شد و تحت تعلیمات مسیحی قرار گرفت. به سال 1917 در مادرید وارد دانشگاه شد و با دالی و لورکا مثلث معروفی را تشکیل دادند. ابتدا در رشته کشاورزی و پس از آن در مهندسی صنایع به تحصیل پرداخت و سرانجام به رشته فلسفه گرایش پیدا کرد. در سال 1925 به [[فرانسه]] سفر کرد و در آنجا به عنوان منشی در یک دفتر فیلمسازی مشغول به کار شد. بین سال های 1926 تا 1928 در چند فیلم فرانسوی به عنوان گارگردان همکاری کرد و یک سال بعد با ساخت فیلم هفده دقیقه ای سگ آندُلسی ورودی ناگهانی در تاریخ سینما داشت و بستر مناسبی را برای ورود او به محافل سورئالیت های فرانسه که این فیلم عمیقاً در آنها اثر کرده بود فراهم آورد. کار بعدی او در فرانسه عصر طلایی[3] نام گرفت، پس از آن به [[اسپانیا]] رفت و مستند زمین بدون نان[4] را ساخت. بونوئل به فعالیت های خود در مکزیک و [[ایالات متحده]] ادامه داد، از آثار موفق او می توان به بیریدیانا[5] که موفق به کسب نخل طلا در سال 1961 شد و تیریستیتا[6] که نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی در سال 1970 بود، اشاره کرد، او دو بارِ دیگر نیز نامزد دریافت این جایزه در سال های 73 و 78 شد و در طول 48 سال فیلمسازی بیش از سی فیلم ساخت. از دیگر فیلم های شناخته شده او می توان به ملک الموت[7] اشاره کرد که در جشنواره کن 1962 حضور داشت، همینطور کسب جوایزی از جشنواره ونیز و برلین سبب شده است که بسیاری لوئیس بونوئل را بزرگترین کارگردان تاریخ [[سینمای اسپانیا]] بدانند. پدر سینمای سورئال در 29 ژولای 1983 درگذشت.[8] |
نسخهٔ ۲۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۴
در فوریه سال 1900 در کالاندا[1] واقع در شهر تروئل [2] متولد شد. در چهار ماهگی به همراه خانواده اش به ساراگوسا نقل مکان کرد و سال ها بعد در آنجا وار کالج دِل سالوادور شد و تحت تعلیمات مسیحی قرار گرفت. به سال 1917 در مادرید وارد دانشگاه شد و با دالی و لورکا مثلث معروفی را تشکیل دادند. ابتدا در رشته کشاورزی و پس از آن در مهندسی صنایع به تحصیل پرداخت و سرانجام به رشته فلسفه گرایش پیدا کرد. در سال 1925 به فرانسه سفر کرد و در آنجا به عنوان منشی در یک دفتر فیلمسازی مشغول به کار شد. بین سال های 1926 تا 1928 در چند فیلم فرانسوی به عنوان گارگردان همکاری کرد و یک سال بعد با ساخت فیلم هفده دقیقه ای سگ آندُلسی ورودی ناگهانی در تاریخ سینما داشت و بستر مناسبی را برای ورود او به محافل سورئالیت های فرانسه که این فیلم عمیقاً در آنها اثر کرده بود فراهم آورد. کار بعدی او در فرانسه عصر طلایی[3] نام گرفت، پس از آن به اسپانیا رفت و مستند زمین بدون نان[4] را ساخت. بونوئل به فعالیت های خود در مکزیک و ایالات متحده ادامه داد، از آثار موفق او می توان به بیریدیانا[5] که موفق به کسب نخل طلا در سال 1961 شد و تیریستیتا[6] که نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی در سال 1970 بود، اشاره کرد، او دو بارِ دیگر نیز نامزد دریافت این جایزه در سال های 73 و 78 شد و در طول 48 سال فیلمسازی بیش از سی فیلم ساخت. از دیگر فیلم های شناخته شده او می توان به ملک الموت[7] اشاره کرد که در جشنواره کن 1962 حضور داشت، همینطور کسب جوایزی از جشنواره ونیز و برلین سبب شده است که بسیاری لوئیس بونوئل را بزرگترین کارگردان تاریخ سینمای اسپانیا بدانند. پدر سینمای سورئال در 29 ژولای 1983 درگذشت.[8]