سیاست و حکومت اردن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
عنوان رسم پادشاهی هاشمي اردن يک پادشاهی مشروطه است، عنوان غير رسمي يک کشور پليسي است. | عنوان رسم پادشاهی هاشمي اردن يک پادشاهی مشروطه است، عنوان غير رسمي يک کشور پليسي است. | ||
نسخهٔ ۲۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۲
عنوان رسم پادشاهی هاشمي اردن يک پادشاهی مشروطه است، عنوان غير رسمي يک کشور پليسي است.
اگرچه اين کشور داراي شاخه هاي اجرايي، قانونگذاري و قضايي است، اما دولت پنهان متشکل از سرويس هاي اطلاعاتي، درواقع همان کشوري است که بر همه چيز و هر آنچه در اردن جريان دارد، حاکم است. سرويس هاي اطلاعاتي هرچه بخواهند، انجام مي گيرد و در اين مورد نمي توان کاري کرد. با توجه به آنچه ذکر شد اردن دموکراتيک نيست. اردن هرگز دموکراسي نبوده است و در آينده قابل پيشبيني نيز هرگز به یک کشور دموکراتيک تبديل نخواهد شد. نخست وزير اردن توسط پادشاه منصوب مي شود و توسط پادشاه برکنار مي شود اگر و زماني که پادشاه احساس کند نخست وزيرش ديگر کارآمد نيست.
اعضاي سنا در اردن نيز توسط پادشاه منصوب مي شوند، در حقيقت از خانه سنا به عنوان خانه پادشاه ياد مي شود.
در طول دهههاي گذشته قانون انتخابات چندين بار مورد بازنگري قرار گرفت اما هنوز ايراداتي به آن وارد است. اردن يک جامعه قبيله اي است، ويژگي هاي قبيله اي هنوز در ذهن مردم جا افتاده است، تغيير آنها براي دموکراسي به سبک غربي براي آنها بسيار دشوار است. آنها معتقدند که هرآنچه که درحال حاضر عمل مي کنند به اندازه کافي دموکراتيک است و هرنوع حکومت وارداتي غربي را رد ميکنند. شايد يک يا دو نسل ديگر به آراميدر آرمانهاي دموکراتيک ظهور کنند، اما تا زماني که نسل کودک بومر هنوز زنده است، تمام تلاشهاي خود را براي سقوط هرگونه تلاش براي دموکراتيک سازي، مدتها قبل از تولد انجام خواهد داد.(1)
در نهايت ميتوان گفت گرچه روند اصلاحات در اردن، روزنههايي را در نظامي اقتدارگرا و پادشاهي گشوده است، اصلاحات به صورتي واکنشي و تاکتيکي صورت گرفته، نه صادقانه و با ژرفا و اراده سياسي جدي در حاکميت براي اصلاحات دیده نمی شود؛ به عبارت ديگر، حکام اردن در زمينه اصلاحات سياسي و اجتماعي به نحوي عمل کردهاند که ميتوان به طور خلاصه، آن را يک گام به جلو و دو گام به عقب دانست؛ در اينکه حکام اردن، عامدانه چنين سياستي را در پيش گرفتهاند، ترديدي وجود ندارد اما بايد در بررسي اين اقدام، مجموعه عوامل ديگر را نيز درنظر داشت و با ترديدي واقعبينانه به تحليل اين پديده نگريست. با وجود برخي موفقيتها و دستاوردها در انجام اصلاحات دموکراتيک، اپوزيسيون بر اين باور است که اصلاحات، به طور عمده سطحي و روبنايي و فاقد عمق يا ژرفا هستند.
4-1 ساختار سياسي
اردن ﯾﮏ ﮐﺸﻮر ﭘﺎدﺷﺎﻫﯽ ﻣﺸﺮوﻃﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽ آن در 8 ژانويه سال 1952 به تصويب رﺳﯿﺪه اﺳﺖ. ﻗﻮه ﻣﺠﺮﯾﻪ در اﺧﺘﯿﺎر ﭘﺎدﺷﺎه اردن و ﻫﯿئت وزﯾﺮان وي اﺳﺖ.
ملك حسين از سال 1952 تا 1999 ميلادي حكومت كرد و پس از وي فرزندش ملك عبدالله دوم به جانشيني وي منصوب شد.
هيئت دولت كه در رأس آن نخست وزير قرار دارد مستقيماً بهوسيله پادشاه انتخاب ميشود. نخست وزير و وزراء از مجلس راي اعتماد مي گيرند. سه قوه قضائيه، قانونگذاري و اجرايي بر حسب قانون از يكديگر مجزا بوده و استقلال دارند.
دو مجلس نمايندگان و سنا در اردن بهنام مجلس امت ناميده ميشوند. قوانين پس از تصويب اين دو مجلس، جهت اجرا به توشيح پادشاه ميرسد. تنها مرجع انحلال مجلس پادشاه ميباشد. اردن از نظر سياسي يکي از با ثبات ترين و امن ترين کشورهاي منطقه محسوب ميشود. اين كشور عليرغم اينكه تحت تأثير تحولات بهار عربي قرار گرفت ولي تا كنون به خوبي توانسته اين بحران را مديريت نمايد، هرچند اعتراضات مسالمت آميز مردمي هنوز در سطحي محدود ادامه دارد. ولي ارتش دخالتي نداشته و پليس نيز آزادي براي افراد و احزاب قائل شده و كسي در اين مدت توسط نيروهاي دولتي كشته نشده است. (2)
زنان و اقليتهاي قوميو ديني در مجلس کرسيهاي محدودي دارند. سهمية زنان 15 کرسي است و مسيحيها 9 کرسي و چرکسيها و چچنيها جمعاً 3 کرسي در مجلس دارند. قبايل بدوي نيز داراي يک حوزة انتخاباتي هستند و 9 عضو پارلمان را انتخاب ميکنند. هرچند در اردن احزاب سياسي وجود دارند، اما به طور سنتي سرکوب ميشوند و چندين دهه است که ساختار سياسي اين کشور طوري طراحي شده تا اين تشکلهاي سياسي را تضعيف کند. احزاب سياسي تحت نظر وزارت کشور اداره ميشوند و هيچ حزبي حق ندارد بر پايه دين تشکيل شود. اين احزاب هم وندان اندکي دارند. قبايل از گذشته نقش احزاب سياسي را بازي ميکنند. در نتيجه انتخابات غالباً بر اساس وابستگي است. سياست در اردن بازتاب شکاف جمعيتي بين فلسطين تبارها و افرادي با اصالت کرانة خاوري است که هستة پشتيباني از شاه را تشکيل ميدهند. اين درحالي است که اردنيهاي فلسطيني نمايندگان اندکي در حوزة سياست اردن دارند و تبعيض عليه آنها به شکل ساختاري درآمده است. دستکاري حوزههاي انتخابيه بيشتر به دليل مسائل منطقهاي است تا مسائل ملي. (3)
برگزاري انتخابات به نسبت آزاد و رقابتي در چند ده اخير تاکنون با کاستيها، موانع سياسي و شبه قانوني بوده و توسط دولت و بازيگران قدرتمند سنتي، مهندسی شده است. پادشاهي اردن همانند تعدادي از کشورهاي جهان عرب مانند تونس، الجزاير، مراکش، مصر، کويت، لبنان و فلسطين، انتخابات شبه رقابتي چند حزبي را برگزار کرده است اما اين انتخابات به طور عمده ازماهيت رقابتي کامل مستقل و واقعي بهرهمند نبوده و به شکل شبه رقابتي و به نسبت مستقل و به مثابه ژست دموکراتيک بوده است؛ به عبارتی با اعلام پارهاي آزاديهاي سياسي، انتخابات چند حزبي، آزادي بيان و مانند آن به دنبال آن بودهاند که نزد مجامع ديپلماتيک و افکار عمومي، خود را کشوري دموکراتيک نمايش دهند.(4)
ﺷﺎه ﮐﻠﯿﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻬﺎ را اﻣﻀﺎ و ﺗﺼﻮﯾﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. دوﺳﻮم از ﻫﺮ دو ﻣجلس اردن ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ رأي وﺗﻮ ﭘﺎدﺷﺎه را ﻟﻐﻮ ﮐﻨﻨﺪ. ﭘﺎدﺷﺎه ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎ اراﺋﻪ ﺣﮑﻢ ﮐﻠﯿﻪ ﻗﻀﺎت را ﻧﺼﺐ و ﺧﻠﻊ ﮐﻨﺪ، اﺻﻼﺣﯿﻪ ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽ را ﺗﺼﻮﯾﺐ ﮐﻨﺪ، اﻋﻼم ﺟﻨﮓ ﻧﻤﺎﯾﺪ و ﺑﻪ ﻧﯿﺮوﻫﺎي ﻣﺴﻠﺢ ﻓﺮﻣﺎن ﺑﺪﻫﺪ. ﺗﺼﻤﯿﻤﺎت ﮐﺎﺑﯿﻨﻪ، اﺣﮑﺎم دادﮔﺎﻫﻬﺎ و واﺣﺪ ﭘﻮل ﻣﻠﯽ ﺑﻪ ﻧﺎم وي ﺻﺎدر ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﻫﯿئت وزﯾﺮان ﺑﻪ رﯾﺎﺳﺖ ﻧﺨﺴﺖ وزﯾﺮ، ﺗﻮﺳﻂ ﺷﺎه ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮد، او ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ درﺧﻮاﺳﺖ ﻧﺨﺴﺖ وزﯾﺮ ﻫﺮ ﮐﺪام از اﻋﻀﺎي ﮐﺎﺑﯿﻨﻪ را اﺧﺮاج ﮐﻨﺪ. ﮐﺎﺑﯿﻨﻪ ﺑﺎﯾﺪ در ﻣﻮرد ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﮐﻠﯽ، در ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﺠﻠﺲ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎن اردن ﭘﺎﺳﺨﮕﻮ ﺑﺎﺷﺪ و اين مرجع مي تواند با رأي دوﺳﻮم از اﻋﻀﺎﯾﺶ، ﮐﺎﺑﯿﻨﻪ را ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ اﺳﺘﻌﻔﺎ ﮐﻨﺪ.
در ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽ ﺳﻪ دﺳﺘﻪ دادﮔﺎه ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ، دادﮔﺎه ﻣﺪﻧﯽ، ﻣﺬﻫﺒﯽ و وﯾﮋه.
اردن از ﻧﻈﺮ اﺟﺮاﯾﯽ ﺑﻪ دوازده ﺣﻮزۀ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪاري ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻫﺮ ﯾﮏ از اﯾﻦ ﺣﻮزه ﻫﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﯾﮏ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪار ﻣﻨﺼﻮب از ﻃﺮف ﭘﺎدﺷﺎه اداره ﻣﯽ ﺷﻮد. آﻧﺎن در ﮐﻠﯿﻪ ادارات دوﻟﺘﯽ و ﻃﺮح ﻫﺎي ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺗﺤﺖ اﺧﺘﯿﺎر ﺧﻮد، ﻗﺪرت اﻧﺤﺼﺎري را دارا مي باشند.
ﻧﯿﺮوﻫﺎي ﻣﺴﻠﺢ ﺳﻠﻄﻨﺘﯽ و اداره ﮐﻞ اﻃﻼﻋﺎت اردن ﺗﺤﺖ ﮐﻨﺘﺮل ﭘﺎدﺷﺎه ﻫﺴﺘﻨﺪ. نظام ﺣﻘﻮﻗﯽ اردن ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎي ﺷﺮع اﺳﻼم و ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻓﺮاﻧﺴﻪ است؛ ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﻀﺎﯾﯽ اﻋﻤﺎل ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬاري ﮐﻪ در ﯾﮏ دﯾﻮان ﻋﺎﻟﯽ وﯾﮋه ﺻﻮرت ﻣﯽ ﮔﯿﺮد اﺣﮑﺎم اﺟﺒﺎري دﯾﻮان ﻋﺪاﻟﺖ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻞ را ﻧﭙﺬﯾﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
ﻗﻮه ﻣﻘﻨﻨﻪ، در اﺧﺘﯿﺎر ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻠﯽ ﮐﻪ از دو ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻘﻨﻨﻪ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪه ﻗﺮار دارد. ﻣﺠﻠﺲ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎن از 110ﻋﻀﻮ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪه ﮐﻪ در رأيﮔﯿﺮي ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ و ﺑﺮ اﺳﺎس نظام اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗﯽ «یک ﻧﻔﺮ ﯾﮏ رأي» به مدت 4 ﺳﺎل اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪه، ﺑﺮاي ﯾﮏ دوره اﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺎدﺷﺎه ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ آن ﺮا ﻣﻨﺤﻞ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
در اﯾﻦ ﻣﺠﻠﺲ، 9 ﮐﺮﺳﯽ ﺑراي ﻣﺴﯿﺤﯿﺎن، 3 ﮐﺮﺳﯽ ﺑﺮاي ﺳﺮﮐﯿﺴﯽها و چچنيها و 6 ﮐﺮﺳﯽ ﺑراي زﻧﺎن در ﻧﻈﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه است. نماينده مجلس 40 نفري سنا براي يک دوره 4 ﺳﺎﻟﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﭘﺎدﺷﺎه ﻣﻨﺼﻮب ميشود.(5)
4-2 قانون اساسي
يکي از مصاديق شبه دموکراسي در اردن، تصويب قانون اساسي در سال 2005 بود؛ مهمترين نشانگان دموکراتيک در قانون اساسي عبارتاند از برابري همه در برابر قانون، آزادي بيان آزادي عضويت و فعاليت و نيز تشکيل انجمنها و اجتماعات و تفکيک مشروط قوا. گرچه بر اساس قانون اساسي اردن از نوع «نظام پارلماني» اعلام شد. در عمل نظام اردن به «نيمه رياستي» نزديکتر است زيرا شاه به عنوان رييس واقعي حکومت و دولت، اختياراتي مانند «حق انحلال مجلس، عزل و نصب وزرا، دخالت بالا در قانون گذاري و رويهها و تصميمهاي قوه قضائيه و تعويق مجلس و کابينه، تعطيلي و انحلال کابينه»، دارد. بنابراين نميتوان به صرف پارهاي تصريحهاي اعلاميدرباره آزاديها و با ناديده گرفتن اختيارهاي قانوني پادشاه و موارد نقض آزاديها در عمل، اردن را داراي دموکراسي واقعي تلقي کرد. همچنین اردن را نميتوان کاملاً شايسته عنوان سلطنت مشروطه، همپاي انگلستان دانست اما بيانصافي خواهد بود که آن را به طور کامل با پادشاهيهاي مطلق همچون عربستان، يکسان تلقي کرد. (6)
قانون اساسي اردن که در 8 ژانويه سال 1952 به تصويب رسيده داراي 130 ماده ميباشد. سيستم حقوقي اردن بر مبناي شرع اسلام و قوانين فرانسه است.
قانون اساسي از نه فصل مختلف تشکيل شده است:
1. فصل اول: ماده 1 تا 4 در بيان نظام و نوع حکومت کشور اردن:
نظام حکومت اردن پادشاهي- وراثتي است. دين آن اسلام، زبان عربي و پايتخت آن امان است.
2. فصل دوم: ماده 5 تا 23 بيان حقوق مردم اردن:
همه برابر قانون مساوي اند. دفاع از وطن برهمه واجب است. آزادي همه محترم و مصون شمرده ميشود. اساس جامعه خانواده است. آزادي مطبوعات مصون است و دولت برطبق قانون حق تعطيلي آنها را ندارد.
3. فصل سوم: ماده 24 تا 27 قواي سه گانه و احکام عمومي:
قوه مقننه به مجلس ملي و پادشاه واگذار شده است. قوه مجريه نيز به پادشاه واگذار شده و وي آن را از طريق هيئت وزيران اداره ميکند. قوه قضائيه مستقل است.
4. فصل چهارم: ماده28 تا 61 قوه مجريه، پادشاه، اختيارات او و وزيران:
حکومت پادشاهي وراثتي است و پادشاه آن را به پسر ارشد خود واگذار ميکند و بدين ترتيب به پسران ارشد واگذار ميشود و اگر پسر نداشت به برادر بزرگ وي واگذار ميگردد و اگر برادري هم نداشت به عموهاي وي وفرزندان آنها واگذار ميگردد. در صورت نداشتن وارث مجلس ملي شخصي را انتخاب ميکند. در صورتي که پادشاه توانايي تولي سلطنت را نداشته باشد وارث وي عهده دار آن ميگردد.
پادشاه در رأس حکومت قرار داشته و از هرگونه تبعات و مسئوليتي مصون است. پادشاه رهبر نيروهاي سه گانه زميني، هوايي و دريايي ميباشد. پادشاه کسي است که اعلان جنگ و صلح ميکند و توافق نامهها را امضا مينمايد. پادشاه ميتواند مجلس اعيان و مجلس نمايندگان را منحل کند.
پادشاه اعضاي مجلس سنا را تعيين ميکند و نخست وزير و وزيران را منصوب کرده و ميتواند آنها را اخراج کند يا با استعفايشان موافقت نمايد. وي حق تخفيف و بخشش مجازاتها را دارد. حکم اعدام پس از تأييد پادشاه اجرا ميگردد. پول ملي نيز به نام پادشاه است.
هيئت وزيران از نخست وزير به عنوان رئيس و تعدادي وزير تشکيل ميشود. آنها قبل از شروع به کار در مقابل پادشاه سوگند به جا ميآورند.
هيئت وزيران مسئول اجراي کليه امور داخلي و خارجي کشور است؛ هر وزيري مسئول اجراي کليه امور مربوط به وزارت خانه خويش است. وزيران بايد کليه اوامر شفاهي و مکتوب پادشاه را اجرا نمايند و حق تخطي از آن را ندارند.
نخست وزير و وزيران در مقابل مجلس نمايندگان بايد در قبال کارهاي خود پاسخگو باشند. هر يک از وزيران از مجلس نمايندگان رأي اعتماد ميگيرند.
5. فصل پنجم: ماده62 تا 96 قوه قانونگذاري. مجلس ملي و نمايندگان. احکام مجلس اعيان و نمايندگان:
مجلس ملي از دو مجلس سنا و نمايندگان تشکيل ميشود. کليه اعضاي مجلس سنا بايد 40 سال و بيشتر داشته باشند. مدت عضويت در اين مجلس چهارساله است و مدت رياست بر آن دو ساله ميباشد. مدت عضويت در مجلس نمايندگان نيز چهارساله است.
اعضاي مجلس نمايندگان و سنا نبايد اين ويژگيها را داشته باشند:
1- از مليت غير اردني باشند.
2- جنون داشته باشند.
3- از نزديکان پادشاه باشند.
4- مدتي را در زندان گذرانده باشند.
کليه اعضاي مجلس نمايندگان و سنا بايد قبل از شروع کار در مقابل مجلس سوگند به جاي آورند.
6. فصل ششم: ماده97 تا110 قوه قضائيه و انواع دادگاه:
قوه قضائي یک قوه مستقل به شمار ميرود. قضات دادگاههاي نظاميو قانوني با اراده پادشاه انتخاب و عزل ميگردند.
در قانون سه دسته دادگاه پيش بيني شده است.
دادگاهها از هرگونه دخالتي در امور خود مصوناند. جلسات دادگاهها جز در موارد خاص علني برگزار ميگردند.
7. فصل هفتم: ماده111تا119 امور مالي:
واردات و هزينههاي دولت بايد طبق قانون تأييد گردد. بودجه هرساله به مجلس ملي تقديم می شود و در آن به تصويب ميرسد. ديوان محاسبات براي نظارت بر هزينههاي دولت و مخارج آن و واردات تشکيل شده است.
8. فصل هشتم: ماده 120 تا 124 موارد عمومي:
کليه قوانين مربوطه به نيروهاي مسلح، حقوق و مخارج آنها و ساير موارد عموميدر اين فصل جاي ميگيرند.
9. فصل نهم: ماده128تا130 قوانين و اصلاحات:
کليه قوانين مصوب در کشور قابل اجرا هستند، مگر آنکه لغو گردند. قانون اساسي اردن در سال 1946 به تصويب رسيده است.(7)
4-2-1 قانون زکات:
چنان كه پيشتر بيان شد نظام حقوقي اردن بر اساس شرع اسلام و قانون فرانسه است و در اين راستا يكي از قوانيني كه بر گرفته از اسلام است، قانون زكات مي باشد.
قانون زکات در کشور اردن در سال 1944 به تصويب رسيد و از اول نيسان سال 1945 اجرا شد و قانون دائميآن در سال 1988 صادر شد. زکات در راه طرحهاي ديني، طرحهاي خيريه و راههايي که اداره صندوق زکات تعيين کند به مصرف ميرسد. اموال زکات طبق تصميم مجلس صندوق زکات در بانک ملي اردن نگهداري ميشود.
مجلسِ صندوق زکات مجلسي است که براي اجراي زکات در کشور اردن تشکيل شد و يک رئيس و چهار عضو دارد.
برطبق قانون زکات:
- کليه مسلمانان کشور اردن ملزم به پرداخت زکات هستند.
- زکات در امور ديني و خيريه و اموري از اين قبيل مصرف ميشود.
زمينههاي مصرف ديني و اجتماعي و علميزکات :
- تربيت و تعليم
- وعظ و ارشاد
- کمکهاي خيريه اجتماعي
- کمک به مساجد
- کمک به دانشجويان
کمک به فقراء و نيازمندان
- کمک به مردميکه در جريان بلاياي طبيعي و خشکسالي آسيب ديده اند.(8)
4-3 قوه مجريه
براساس قانون اساسي قوه مجريه در اختيار پادشاه اردن و هيئت وزيران وي است و پادشاه اموري را که به موجب قانون به او محول شده با اراده ملوکانه انجام ميدهد، که توسط نخست وزير، وزير يا وزيران خاص امضا ميشود و سپس پادشاه آن را تأييد ميکند (قانون اساسي اين موضوع را در فصل چهارم تحت عنوان (قوه مجريه) و در بخش اول تحت عنوان پادشاه و حقوق وي، (ماده 28- 40) بيان کرده است.
پادشاه در رأس حکومت قرار دارد و از هرگونه مسئوليت و تبعاتي مصون است. هيئت وزيران به رياست نخست وزير توسط پادشاه تعيين ميشود. او همچنين ميتواند بنا به درخواست نخست وزير هريک از اعضاي کابينه را اخراج کند.( ماده 30 و 35 قانون اساسي.)
کابينه بايد در مورد موضوعات مربوط به سياست کلي، دربرابر مجلس نمايندگان اردن پاسخگو باشد و هر وزيري بايد درمورد امور وزارتخانه خود دربرابر مجلس نمايندگان جوابگو باشد. براساس نص قانون اساسي، وزيران حق کوتاهي کردن در مسئوليتهايشان را ندارند.
پادشاه کليه قانونها را امضا وتصويب ميکند و ميتواند جهت اجراي قوانين دستور ایجاد سازمانهايي را دهد، به شرط آنکه مخالف احکام نباشد. (ماده31 قانون اساسي)
در کشور اردن پادشاه، فرمانده کل نيروهاي مسلح است، وي ميتواند اعلان جنگ و صلح نمايد، به نيروهاي مسلح فرمان دهد و عهدنامه و توافق نامهها را منعقد کند. براساس قانون اساسي اردن انتخابات مجلس نمايندگان به دستور پادشاه برگزار ميگردد و پادشاه ميتواند آن را منحل کند. بر اساس قانون اساسي اردن (ماده34و35و36) مجلس سنا توسط پادشاه منصوب ميشود و هرگاه پادشاه اراده کند ميتواند يکي از اعضاي آن را خلع نمايد.
نيروهاي شهري و نيروهاي مسلح وکلية القاب تشريفاتي تحت کنترل پادشاه هستند و بر طبق قانون خاص ماده (37) پادشاه مي تواند اين قدرت خود را به شخص ديگري واگذار نمايد.
پادشاه حق بخشش و کاهش مجازاتها را دارد. حکم اعدام بعد از تأييد پادشاه اجرا ميشود. کلية احکاميکه از طرف هيئت وزيران صادر ميشود همراه با نظر پادشاه ميباشد وحق تعيين افراد کاخ پادشاه از جمله حقوقي است که فقط برعهده پادشاه است و هيئت وزيران حق تصميم گيري در اين زمينه را ندارد.
در نص قانون اساسي آمده است: به موجب اين قانون حق تعيين گروهي از کارمندان برعهده پادشاه است. در ماده (98) چنين آمده است:"پادشاه ميتواند کلية قضات دادگاههاي نظامي و شرعي را با اراده ملوکانه بر اساس قانون نصب و خلع کند و نيز پادشاه ميتواند با اراده ملوکانه خود اقدام به نصب و خلع کارمندان نمايد و اين حق از اختيارات پادشاه محسوب ميشود(9).
4-4 نظام و نهاد قانون گذاري
صدور قانون اساسي سال 1947 نقطه عطفي در نظام پارلماني اردن به شمار ميرود، از اين نظر که دو مجلس تشکيل و نام مجلس الامــۀ (مجلس ملي) بر آن نهاده شد. مجلس ملي از مجلس نمايندگان و مجلس سنا تشکيل ميشود. اعضاي مجلس نمايندگان از سوي مردم و اعضاي مجلس سنا از سوي پادشاه تعيين ميشوند و تعداد اعضاي مجلس سنا نبايد بيش از نصف اعضاي مجلس نمايندگان باشد.
قانون اساسي به پادشاه اجازه ميدهد تا رئيس مجلس ملي را به مدت دو سال انتصاب نمايد. همچنين قانون اساسي سال 1947 مدت مجلس نمايندگان را 4 سال و مجلس سنا را 8 سال تعيين نموده است و هر 4 سال نيمياز اعضاي مجلس سنا در رأيگيري تعويض ميگردند. جلسات مجلس سنا هم زمان با جلسات مجلس نمايندگان تشکيل ميشود و با آن پايان مييابد.
مجلس ملي دو وظيفه اساسي برعهده دارد:
1. وظيفه قانون گذاري:
محدوده قوه مقننه بر اساس قانون 1947 به شرح زير ميباشد:
- پيشنهاد پيش نويس قوانين از سوي اعضاي مجلس براساس نظام داخلي دو مجلس سنا و نمايندگان
-تصويب قوانين مورد نظر قوه مجريه
2. وظيفه نظارتي:
قانون اساسي سال 1947 به مجلس ملي حق داده تا در مورد تمام امور مربوط به اداره عموميبحث و تصميم گيري نمايد؛ مجلس سنا حق دارد تا در حوزه مسائل مربوط به اداره عمومي بحث نمايد.
مجلس نمايندگان حق دارد تا در مورد شکايات، بيانيهها و ... بحث نمايد. دامنه اختيارات اين مجلس محدود بوده و حق تصويب و نظارت بر توافق نامهها و معاهدات بين المللي و نظارت بر چگونگي اعطاي مزايا براي سرمايه گذاري در ثروتهاي طبيعي کشور را ندارد.
اهم اصلاحات قوه مقننه براساس قانون 1952 بدين شرح است:
مجلس ملي از دومجلس سنا و نمايندگان تشکيل ميشود. اعضاي مجلس سنا از سوي پادشاه و اعضاي مجلس نمايندگان از سوي مردم به شکل مستقيم انتخاب ميشوند.
رئيس مجلس سنا از سوي پادشاه تعيين ميشود و مدت رياستش دو سال است و ميتواند دوباره به عنوان رئيس تعيين شود. رئيس مجلس نمايندگان در آغاز هر دوره عادي به مدت يک سال انتخاب ميشود و تا آغاز دوره بعدي رئيس بوده و ميتواند پس از پايان دوره دوباره به عنوان رئيس انتخاب شود.
مدت مجلس سنا 4 سال است و از تاريخ تعيين شده توسط پادشاه آغاز ميگردد و مدت مجلس نمايندگان 4 سال است و از تاريخ اعلام نتايج در روزنامه رسميآغاز ميگردد.
نشستها و جلسات مجلس سنا نزديک به مجلس نمايندگان است و در زمان انحلال مجلس نمايندگان، جلسات مجلس سنا نيز متوقف ميگردد. جلسات مجلس نمايندگان شامل چند دوره است که عبارتاند از:
جلسات عادي: مجلس در هر سال حدود 4 ماه جلسات عادي دارد که از روز اول ماه اکتبر و با دعوت از پادشاه آغاز ميشود و پادشاه ميتواند بهوسيله قدرت خود و ضمن شروط تعيين شده در قانون اساسي، اين دوره را تمديد نماید.
جلسات ويژه: جلسات ويژه براساس درخواست اکثريت مجلس نمايندگان و در هنگام ضرورت تشکيل ميشود و مدت آن مشخص نيست و در آن به بحث در مورد قوانين و موضوعات مهم ديگر پرداخته ميشود.
جلسات فوق العاده: جلسات فوق العاده در زمان انحلال مجلس نمايندگان تشکيل ميشود و مجلس جديدي بايد تا 4 ماه پس از انحلال مجلس قبل تشکيل شود.
وظايف مجلس ملي همچنان در دو حيطه قانون گذاري و نظارت به شرح زير تعريف ميشود:
1. وظيفه قانون گذاري
عمليات قانون گذاري در سه مرحله انجام ميشود: طرح قانون، بحث پيرامون آن و سپس تصويب قانون.
مجلس ملي وظيفه قانون گذاري را از خلال دو وظيفه اساسي انجام ميدهد:
-پيشنهاد پيش نويس و طرح قانون
-تصويب طرح قانون وارده از سوي قوه مجريه
مجلس ملي بر اساس اختيارات خود ميتواند طرح يک قانون را نپذيرفته و رد يا اصلاح نمايد.
2. وظيفه نظارتي
مجلس ملي علاوه برقانون گذاري، وظيفه اعمال نظارت بر قوه مجريه را نيز دارد. بدين ترتيب نخست وزير و وزيران در مقابل مجلس ملي مسئول ميباشند.
مجلس ملي وظيفه نظارتي خود را از طرق زير اعمال ميکند:
1. راي اعتماد: زماني که پيشنهاد عدم راي اعتماد به وزيري مطرح شود، آن وزير در مجلس نمايندگان حاضر و در صورت عدم کسب راي اعتماد در مقابل نمايندگان، مجبور به استعفاء مي گردد.
2. تحقيق: تحقيق يکي از وسايل نظارتي مهم مجلس ملي به شمار ميرود. اعضاي مجلس کميتههاي مخصوصي را تشکيل داده و از طريق تحقيق ميتوانند به شناخت امور مهم دست يابند.
3. درخواست بحث: از خلال بحث و تبادل نظر ميتوانند حقايق را کشف نمايند و از سياستهاي دولت در مقابل آن مطلع شوند.
4. شنيدن شکايات: هر اردني حق دارد شکايت خود را درمورد امور عمومييا شخصي به مجلس ببرد.
5. پرسش: يکي از راههاييست که از طريق آن ميتوانند امور مجهول را دريابند و آنها را معلوم کنند و پرسش حق طبيعي هريک از اعضاي مجلس سنا ومجلس نمايندگان است.
6. استيضاح و کيفرخواست: استيضاح يکي از راههاي محاسبه و ارزيابي وزيران دولت است و تصميم کيفرخواست فقط در صورت وجود حداقل دوسوم آراء صورت ميپذيرد.
علاوه بر امور مذکور، حق تصميم گيري در امور مالي و ماليات نيز در دايره اختيارات مجلس است.
مجلس نمايندگان اردن با توجه به ماده 67 قانون اساسي از اعضاي منتخب مردم به شکل مستقيم و در طي عمليات انتخابات تشکيل ميشود و تعداد اعضاي آن 150 نفر ميباشد.
از شروط اين نمايندگان:
- تابعيت اردن
- حداقل سي سال تمام دارا باشند.
- ورشکسته نباشد و اعتبار خود را از دست نداده باشد.
- نبايد به سبب جرائم غير سياسي مدتي بيش از يک سال در زندان بوده باشد.
- مجنون نباشد.
- از نزديکان پادشاه نباشد.
نمايندگان همچنين اعضاي کميتههاي دائمي را براساس ماده 40 قانون نظام داخلي مجلس نمايندگان انتخاب ميکنند.
نظام داخلي مجلس نمايندگان اين حق را ميدهد تا جناحها و ائتلافات مورد نظر خود را تشکيل دهند، مشروط بر اينکه اعضاي آنها کمتر از 10 درصد اعضاي مجلس نباشد.(10)
در آخرین انتخابات پارلمانی اردن که در 10 نوامبر 2020 انجام گرفت از مجموع 10 میلیون نفر جمعیت اردن، چهار میلیون و 640 هزار نفر واجد شرایط رای دهی بودند و طی این انتخابات 130 نماینده خود را انتخاب کردند و از مجموع کرسیهای پارلمانی، 15 کرسی به زنان اختصاص داشت. بنابر گزارش العالم، 1674 نامزد از جمله 360 زن برای رسیدن به کرسی های پارلمانی با یکدیگر رقابت داشتند و 53 هزار نیروی امنیتی در هزار و 880 مرکز رای گیری در سراسر این کشور در روز انتخابات مستقر شدند.
در این انتخابات پارلمانی که هر چهار سال یکبار برگزار می شود، حزب «جبهه العمل الاسلامی» شاخه سیاسی اخوان الامسلمین و مهم ترین حزب اپوزیسیون در اردن نیز شرکت داشت. نامزدهای این انتخابات نیز نمایندگانی از سوی عشایر بزرگ اردن، افراد مستقل، چپگرایان و شماری از بازرگانان این کشور بودند که اغلب آنها در برنامههای خود، شعارهایی با محتوای معیشتی و مرتبط با مشکلات اقتصادی این کشور ارائه نمودند.
در سایه بحران های اقتصادی و اجتماعی نیز نگرانی مردم از ابتلا به کرونا، این انتخابات با اقبال ضعیفی همراه بود.
به اعتقاد کارشناسان، رای دهندگان به نامزدهای معرفی شده اعتماد نداشتند زیرا آنها برنامه های انتخاباتی شفافی ارائه نکرده بودند و برنامه های آنها در حد شعار بود. از سوی دیگر اغلب مردم اردن معتقدند که پارلمان نقشی حاشیه ای در نظام سیاسی اردن دارد و قوه مجریه تقریبا زمام همه امور را در دست دارد لذا انتخابات تغییری ایجاد نمی کند. لذا می توان گفت شرکت کنندگان در این انتخابات اغلب با انگیزه های عشایری یا دینی یا شخصی یعنی برای رأی دادن به نماینده نزدیک به خود پای صندوق رای آمدند[1]. (1/10)
وظايف رئيس مجلس:
- استفاده از مفاد قانون اساسي و قوانين در مذاکرات و تصميمات هيئت مديره
- رياست جلسات و اعلام آغاز و پايان، مديريت بحث، تعيين موضوعات بحث، دادن اجازه به نمايندگان براي سخنراني
- اعلام تصميمات شورا و نظارت بر اجراي آنها
- رياست دستگاه اداري مجلس
بر اساس ماده 67 قانون اساسي مجلس نمايندگان اردن از اعضاي منتخب مردم به شکل مستقيم و در طي عمليات انتخابات تشکيل ميشود و مشتمل است بر:
- حق نامزدها براي نظارت بر انتخابات
- مجازات کساني که سوء استفاده از اراده راي دهندگان ميکنند
- يکپارچگي روند انتخابات در تمام مراحل آن
ماده 68 قانون اساسي اعلام ميدارد که دوره هر مجلس 4 سال شمسي است و از تاريخ اعلام نتايج در روزنامه رسميآغاز ميگردد.و انتخابات بايد در 4ماه پاياني مجلس برگزار گردد. اگر انتخابات تا پايان مجلس برگزار نشود يا به هر دليلي دچار تاخير شود، مجلس تا پايان انتخابات به حال خود باقي ميماند.
نظام داخلي:
ماده 40:
مجلس در آغاز هر دوره خود اعضاي کميتههاي زير را تعيين ميکند:
- کميته حقوقي
- کميته مالي
- کميته اقتصاد و سرمايه گذاري
- کميته اداري
- کميته امور خارجي
- کميته آموزش و پرورش و فرهنگ
- کميته حوانان و ورزش
- کميته بهداشت و محيط زيست
- کميته کشاورزي و آب
- کميته راهبري ملي و رسانهها
- کميته کار و توسعه اجتماعي و جمعيت
- کميته انرژي و منابع معدني
- کميسيون خدمات عموميو حمل و نقل
- کميسيون گردشگري و آثار باستاني
- کميته آزاديهاي عموميو حقوق بشر
- کميته فلسطين
- کميته روستا و صحرا
- کميته امور زنان و خانواده
- کميته حقيقت يابي
- کميته نظام و رفتار
مجلس نمايندگان جلسات خود را دردورههاي مختلف در سه نوع برگزار مي کند که پيشتر به آن اشاره شد.
قانون اساسي اردن روابط دو مجلس سنا و نمايندگان را پيش بيني کرده و آن را تشريح نموده است و هر يک از اين دو مجلس، شريک قانوني مجلس ديگر به شمار ميرود و هر قانوني که تصويب ميشود بايد توسط هر دو مجلس تصويب گردد.
هريک از اين دومجلس جلسات خاص خود را تشکيل ميدهد و قانون اساسي براي هر يک از دو مجلس مذکور، تشکيل جلسات، تنظيم آنها، راي گيري، سخنراني و... را پيش بيني کرده است. اما در مواردي لازم است که هر دو مجلس جلسات مشترکي باهم داشته باشند؛ از جمله:
- زماني که پادشاه از مجلس شوراي ملي درخواست تشکيل جلسه کند.
- زمان افتتاح جلسات عادي مجلس شوراي ملي
- بنابر درخواست نخست وزير
- زماني که یکي از دو مجلس يك طرح قانوني را دوبار رد نمايد و مجلس ديگر موافق آن باشد.
در اين موارد دو مجلس جلسه مشترکي را تشکيل ميدهند.
در هنگام تشکيل جلسه مشترک، رياست دو مجلس برعهده رئيس مجلس سنا ميباشد و زماني اين جلسه معتبر تلقي ميشود که اکثر نمايندگان آنها حضور داشته باشند و تصميمات با اکثريت آراء اخذ ميگردد. در جلسه مشترک، براساس نظام داخلي مجلس سنا عمل ميشود (10/2)
4-5 نظام قضايي
ﻗﻮه ﻗﻀﺎﺋﯿﻪ در اﺧﺘﯿﺎر دادﮔﺎﻫﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻃﺒﻖ ﻗﺎﻧﻮن ﺑﻪ ﻧﺎم پادشاه راي ﻣﯽ دﻫﻨﺪ و اﺣﮑﺎم ﺧﻮد را ﺻﺎدر ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻗﻀﺎت ﻣﺴﺘﻘﻞ و ﻃﺒﻖ ﻗﺎﻧﻮن، آزاد ميﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻗﻀﺎت ﻣﺤﺎﮐﻢ ﻧﻈﺎﻣﯽ و ﺷﺮﻋﯽ از ﺳﻮي پادشاه اﻧﺘﺨﺎب و ﻋﺰل ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. دادﮔﺎﻫﻬﺎ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻋﻠﻨﯽ ﺑﺮﮔﺰار ﻣﯽ ﮔﺮدﻧﺪ، ﻣﮕﺮ اﯾﻨﮑﻪ رﻋﺎﯾﺖ ﻣﺴﺎﺋﻞ اﻣﻨﯿﺘﯽ و اﺻﻮل اﺧﻼﻗﯽ ﻣﻮﺟﺐ ﮔﺮدد ﮐﻪ ﺟﻠﺴﺎت ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ را ﻏﯿﺮ ﻋﻠﻨﯽ ﺑﺮﮔﺰار ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.
در اردن ﺳﻪ ﻧﻮع دادﮔﺎه وﺟﻮد دارد:
1- دادﮔﺎﻫﻬﺎي ﻧﻈﺎﻣﯽ
2- دادﮔﺎﻫﻬﺎي ﺧﺎص
3- دادﮔﺎﻫﻬﺎي ﻣﺬﻫﺒﯽ
دادﮔﺎﻫﻬﺎي ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺣﻖ ﻗﻀﺎوت در ﻣﻮرد ﺗﻤﺎم اﺷﺨﺎﺻﯽ را ﮐﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻋﻠﯿﻪ آﻧﺎن اﻗﺎﻣﻪ دﻋﻮي ﮐﻨﺪ، دارا ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻣﮕﺮ اﺳﺘﺜﻨﺎﺋﺎﺗﯽ ﮐﻪ در ﻗﺎﻧﻮن آﻣﺪه اﺳت.
دادﮔﺎﻫﻬﺎي ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﻪ دو ﻧﻮع ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ:
1. دادﮔﺎﻫﻬﺎي ﺷﺮﻋﯽ؛ ﻣﺤﺎﮐﻢ ﺷﺮﻋﯽ ﺣﻖ ﻗﻀﺎوت در ﺧﺼﻮص ﻣﺴﺎﯾﻞ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن، دﯾﻪ و اﻣﻮر مربوط ﺑﻪ اوﻗﺎف را دارﻧﺪ.
2. دادﮔﺎﻫﻬﺎي ﻓﺮق دﯾﻨﯽ
نظام قضايي اردن سه مرحله تاريخي را پشت سر گذاشته است:
1. مرحله قبل از حکومت (1918-1921): مرحله جدايي از حکومت عثماني و اعلام تابعيت براي حکومت فيصل؛ قوانين و احکام اين دوره برمبناي قوانين عثماني بوده است.
2. مرحله حکومت (1921): قواي سه گانه قضائيه، مجريه و مقننه در سال 1921 به تصويب رسيدند. قوانين حقوقي برمبناي قوانين حکومت عثماني بودند تا اينکه حکومت اردن قوانين جديدي صادر کرد.
3. مرحله پادشاهي: در اين دوره دوجانب شرقي و غربي اردن مستقل شده و در سال1950 به وحدت رسيدند. قانون تشکيل دادگاهها در سال 1951 تصويب شد و « قانون تشکيل دادگاههاي قانوني» نام گرفت. قانون تشکيل خانواده نيز برمبناي قوانين حکومت عثماني بود كه تغييرات زيادي كرد.
قوانين مختلفي در ازدواج، طلاق، مهريه، حضانت کودک، نفقه و وصيت و... تصويب شد که با قوانين دورههاي قبل تفاوت زيادي داشت و در آنها اصلاحات زيادي صورت گرفته بود. قانون حقوق وکلاء نيز در سال 1944 به تصويب رسيد.
برطبق قانون احکام غيابي صادره، قابل اعتراض و تجديد نظر هستند، حتي احکاميکه در دادگاه تجديد نظر صادر ميشوند نيز قابل اعتراض ميباشند.
دستگاه قضايي قبل از تأسيس حکومت نيز در بخش شرقي اردن و در فلسطين وجود داشت. در زمان حکومت فيصل تعداد دادگاهها به رقم هفت (در امان، سلط، کرک، معان، طفيله، جرش و اربد) ميرسيد.(11)
در سال 1994 تعداد دادگاهها قريب به 67 دادگاه بوده که از اين تعداد 47 دادگاه در بخش شرقي اردن و 14 دادگاه در بخش غربي قرار داشت.
دادگاهدادگاهها براساس کوچکي و بزرگي استانها و تعداد جمعيت آنها توزيع شده اند. در سال 94تعداد قضات 89 نفر تخمين شده است؛ براي مثال. در امان پايتخت اردن 13 دادگاه و 19 قاضي در خدمت مردم بوده است.(12)
توزیع دادگاه ها و قضات در کشور اردن (13)
شاخص | 2015 | 2016 | 2017 | 2018 | 2019 |
دادگاههای شرع و استیناف (هزار) | 4/52 | 7/47 | 8/46 | 9/49 | 1/52 |
دادگاه های تسویه حساب | 48 | 44 | 74 | 88 | ... |
دادگاه بزرگ عمان | 8.595 | 7.656 | 8.730 | 19.957 | 44.883 |
همچنين نمودار پروندههاي رسيدگي شده
در طي سالهاي 2015-2019 به شکلی است که ميآيد:
4-6 فرهنگ سياسي
در ميان کشورهاي جهان عرب، گرچه در اردن در بيش از دو دهه اخير، پيشرفتهاي محسوس در خصوص آزاد سازي رخ داده، هنوز با تحکيم دموکراسي و گذار از دموکراسي حداقلي به حداکثري، بسيار فاصله دارد. گرچه نميتوان وجود شواهدي از اراده در ملک عبدالله را براي آزادسازي و دموکراسي، منکر شد اما اين اراده، چندان محکم و جدي نبوده است. پادشاه اردن بارها بر پيشرفت در جهت دستيابي به دموکراسي، پلوراليسم، رونق اقتصادي و آزادي بيان و تفکر در اردن به عنوان روندي برگشتناپذير تأکيد کرده است؛ با اين حال، ابتکارها و اقدامهاي اعلاميو انجام شده براي تحقق اصلاحات سياسي، چندان مهم و جدي نبودهاند.
به تأثير از نهاده بودن استيلاي حاکم بر ساختار قدرت سياسي، بسياري از عناصر رسميدموکراسي در اردن مانند احزاب سياسي، قوانين مربوط به آزادي اجتماعها، تشکلها و انتخاباتها، کم و بيش منظم وجود دارند اما به طور عمده صوري و کمتر مستقل هستند؛ در عمل پادشاه، انحصار به طور تقريبي کامل در قدرت دارد؛ او اغلب از طريق مؤسسات فراتر از قانون اساسي قدرت را اعمال کرده و پارلمان را محدود ميکند لذا مؤلفههاي محدودکننده قدرت اجرايي و پادشاه در قانون اساسي، به طور عمده در مقابل پادشاه رنگ باخته، روي کاغذ باقي ميمانند.
طبق قانون اساسي، پادشاه ميتواند نخست وزير، کابينه و مجلس نمايندگان را منصوب و قوانين را وتو کند. پادشاه با وضع «قوانين موقت» در زمان انحلال پارلمان، ميتواند قدرت خود را تثبيت و هر زمان، لازم دانست، پارلمان مصمم به اصلاحات دموکراتيک را منحل کند. پادشاه از طريق دادگاه سلطنتي و سرويسهاي اطلاعاتي ميتواند مخالفان و دموکراسي خواهان را کنترل و مجازات کند. اگرچه قانون اساسي، اصل تفکيک قوا را براي تضمين آزاديها و حقوق شهروندي و جلوگيري از خودکامگي حکومت پذيرفته، حاکميت و بازيگران سنتي، اين اصول را به تناوب و مکرر نقض کردهاند. نتيجه مطالعات مؤسسه «خانه آزادي» نشان ميدهد که جنبشهاي اپوزيسيون و مردم اردن، فاقد قدرت واقعي براي پارلمان مستقل و ايجاد حکومت به طور کامل پاسخگو هستند.
پادشاه و نهادهاي امنيتي ميتوانند از طريق قوانين اضطراري و امنيتي، فعاليتهاي سياسي و اعتراضها را کنترل کنند. سياستها و اقدامهای کنترلي به عنوان يکي از مؤلفههاي ساختاري، به نوعي، به ايجاد «فرهنگ ترس» در اردن و عدم تمايل جدي شهروندان و نهادهاي مدني به انتقاد آشکار از ساختار قدرت و پادشاه انجاميده است. دولتمردان اردني از طريق الزامها و خطوط قرمز حقوقي و کنترلي ساختاري، محدوديتهاي بسياري بر مطبوعات اعمال کردهاند. در سال 2013 طي دستوري، دويست وب سايت به بهانه نداشتن مجوز رسمياز نهادهاي دولتي، تعطيل شدند؛ همچنين فعاليتهاي سياسي در دانشگاهها با محدوديتهاي زياد مواجه بوده است، اتحاديههاي دانشجويي تنها در محدوده دانشگاههاي خود ميتوانند فعاليت کنند. «کمپين ملي حقوق دانش آموز»(سال 2008)، و «اتحاديه جوانان دموکراتيک اردن» که در سال 2002 تأسيس شدند، مهمترين تشکلهاي سازماني دانشجويي و دانشآموزي هستند.
حکومت اردن از طريق ساز و کارهاي کنترلي و قانوني، فعاليت تشکلهاي زنان را نيز تحت کنترل قرار داده است. پس از وقوع بهار عربي، اصلاح طلبان و فعالان سياسي فمنيست، اميدوار بودند که مشارکت و حضور خود را در قدرت سياسي گسترش دهند، اما آميزهاي از عوامل از جمله محدوديتها و ساز و کارهاي کنترلي، مخالفت سنت گرايان در ميان اسلام گرايان سلفي و نخبگان سياسي در کرانه شرقي رود اردن و ضعف رهبري و سازمان دهي مانع از ايجاد جنبش اجتماعي فراگير زنان براي پيشبرد حقوق شهروندي شده است. فعاليتهاي بخشي بزرگ از سازمانهاي زنان اردني را نخبگاني رهبري ميکنند که داراي روابط قوي با رژيم هستند؛ رهبران بسياري از اين گروهها بيشتر به اهداف اجتماعي اهميت ميدهند تا اهداف سياسي با هدف چالش رژيم و نخبگان حاکم.
دولت اردن براي نشان دادن چهره دموکراتيک در سال 1992، «کنوانسيون رفع همه اشکال تبعيض ضد زنان» را در پارلمان تصويب کرد اما در عمل اجراي تعدادي قابل توجه ار مفاد آن به دلايل سياسي و مخالفتها از ناحيه محافظهکاران سنتگرا و اسلام گرا با توجيه مغايرت با شرع و فرهنگ جامعه به تعويق افتاده است اما با وجود اين، نميتوان فرصتهاي ايجاد شده توسط جکومت براي مشارکت سياسي زنان را ناديده گرفت که مهمترين مصاديق آن عبارتاند از: انتصاب برخي زنان به عضويت شوراي شهر، اجازه نامزد شدن به زنان براي پارلمان و شوراي شهر و افزايش درصد کرسيهاي زنان در شوراي شهر.
نخبه گرايانه بودن ساختار قدرت و حاکميت در اردن و نيز عدم نهادينگي نهادهاي مدني و فرهنگ تابعيتي نهادينه شده در تودههاي مردم، از ديگر موانع ساختاري در فراروي نقش آفريني جدي شهروندان در پويشهاي دموکراتيک و سياسي اردن بوده اند. آميزهاي از ازدواج سنتي دو کنشگر مهم سنتي و اليگارشيک يعني پادشاه و نخبگان سنتي-قبيلهاي، فرهنگ تابعيت را در تودهها ريشه دار کرده است. لذا ريشه داري اين فرهنگ و عدم استقبال تودهها به ويژه در کرانههاي شرقي رود اردن که متحد سنت گرايان ضد دموکراسي هستند، سبب شده که کنشگران دموکراسي خواه و اخوانيها با استقبال فراگير بدنههاي اجتماعي مواجه نشوند؛ درواقع در اردن نوعي رابطه بازتوليدي ميان ساخت به طور عمده نخبگي و سنتي قدرت سياسي و ساخت اجتماعي و فرهنگي تابعيتي، از گذر از دموکراسي حداقلي به حداکثري جلوگيري کرده و فعالان نوگرا و نهادهاي مدني را با نبود پشتوانه فراگير مردميمواجه کرده است.
شواهد، حاکي از آن است که در اردن، مشارکت تودههاي ساکن در کرانه شرقي رود اردن به طور عمده منفي و در جهت تأييد نخبگان سنتي براي پارلمان بوده است. تودههاي ساکن در کرانه غربي رود اردن با وجود شواهد مثبت در تأييد نامزدهاي چپ گرا، ليبرال و به طور عمده اخوانالمسلمين براي پارلمان، اغلب، فاقد نقش مشارکتي بوده و عضويت فعالانه در نهادهاي مدني ندارند، به طور عمده رأي دهنده بودهاند تا عامل اعمال فشار براي حکومت پاسخگو و مشارکت فعالانه نهادمند؛ آنها به طور عمده نقش ابزاري براي نمايش صوري و ويتريني براي نشان دادن اراده حاکميت به دموکراسي داشته اند. دادههاي مطالعهاي ميداني نشان ميدهد که در مشارکت تودههاي اردني، خطوط قوميو قبيلهاي در رتبه نخست و خطوط فکري و ايدئولوژيک در رتبه دوم بوده و شهروندان منفعل و فاقد علايق ثابت براي مشارکت در رتبه سوم قرار مي گيرند.
تودههاي اردني براي نيازهاي اقتصادي و معيشتي، اولويت و ضرورتي به مراتب بيشتر از ضرورتهاي آزاديخواهانه و اصلاحات سياسي قائلاند. نتيجه برخي مطالعات ميداني از آن حاکي است که همان توده هاي کرانه غربي رود اردن نيز به دليل عدم اهتمام احزاب و تشکلهاي اصلاح طلب به اصلاحات اقتصادي و سياستهاي توزيعي، اميد خود را به اين بازيگران از دست دادهاند؛ در همين خصوص، نظر سنجي انجام شده توسط «مرکز مطالعات استراتژيک دانشگاه اردن» در سال 2012 نشان ميدهد که گرچه بيشتر اردنيها و بدنه اجتماعي وضع موجود در هنگام وقوع بهار عربي ناراضي بودهاند، به دلايل امنيتي و اولويت اصلاحات اقتصادي، خواستار تغييرهاي راديکال نيستند، لذا در ميان دو گزينه تقدم اصلاحات سياست اقتصادي (الگوي بهار عربي) و تقدم توسعه اقتصادي و ثبات سياسي بر دموکراسي (الگوي شوراي همکاري خليج فارس)، اکثريت قاطعشان يعني 79 درصد، الگوي دوم را برگزيدهاند. موج اخير اعتراضها در سال 2018 در اردن تأييد کننده همين نارضايتي است؛ اين تظاهرات در اعتراض به دولت ناکارآمد از حيث اقتصادي و افزايش ماليات بر خدمات رخ داد و معترضان خواستار استعفاي نخست وزير شدند.
يکي از موانع ساختاري فراروي دموکراسي در اردن، استيلاي نخبگان و کنشگران سنتي بر حاکميت و تصميمگيريهاست؛ آميزهاي از سلطه سنتي آنها بر قدرت، منافع سياسي و اقتصادي ناشي از ملاحظه کاري، حفظ ساخت سنتي و اليگارشيک قدرت سياسي و رقابت آنها با کنشگران رقيب چپ گرای ليبرال و اسلام گراي نوگرا سبب شده است که خطوط قرمز و موانع ساختاري حقوقي و سياسي در مقابل آزادسازي سياسي تا حد زيادي حفظ شود. پس از وقوع بهار عربي، نخبگان سنتي و قبيلهاي در اردن در ميان دو الگوي «بهار عربي» و «الگوي امنيتي-اقتصادي شوراي همکاري خليج فارس» الگوي دوم را برگزيدند؛ آنها با حضور خود در نهادهاي تصميم گير حاکميتي و سلطه به طور تقريبي انحصاري بر دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي، همواره تلاش کردهاند، از تحقق حداکثري خواستههاي رقباي اصلاح طلب ليبرال، چپ گرايان و اخوانيها جلوگيري کنند. يکي از مهم ترين دلايل مخالفت آنها با دموکراسي، آن است که از آنجا که اخوانيهاي نوگرا و ليبرالها در ميان اردنيهاي فلسطيني تبار در کرانه غربي رود اردن نفوذ دارند، حمايت و پيشبرد دموکراسي، قدرت يافتن تودههاي فلسطيني و از دست رفتن قدرت سنتي پيشين آنها را در ساختار قدرت سياسي سبب ميشود. نخبگان سنتي در قالب «عقلانيت ابزاري-سودمحور» به قدرت سياسي مينگرند لذا گسترش دموکراسي را برنميتابند. (14)
4-7 نظام حزبي
ريشههاي زندگي حزبي در اردن به دوران تأسيس امارت شرقي اردن در سال 1921 برميگردد. اولين حزب سياسي در اردن، حزب الاستقلال بود. (15) که در سال 1924 با غلبه انگليس بر اردن منحل شد. اما فعاليتهاي سياسي در اردن با متوقف شدن اين حزب پايان نيافت و با روي کار آمدن جبهه مردمياردن با نام حزب الشعب الاردني در سال 1927 فعاليتهاي سياسي و حزبي ادامه يافت. (16) از اهداف آن تاييد حكومت قانون و حفاظت از استقلال كشور و گسترش برادري در بين افراد جامعه بود. (17) اين حزب اهداف و تصميمات خود را با روشهاي صلحآميز دنبال ميکرد و توانست اولين کنفرانس ملي را برگزار و راه را براي فعاليتهاي سياسي ملي باز کند. اين حزب با انتشار روزنامه صدي العرب در سال 1927 سياستهاي حزبي خود را به گوش بقيه رساند، اما در سال 1928 از ادامه حرکت باز ماند. هاشم خير رئيس و شمس الدين سامينائب رئيس اين حزب بودند. (18)
پس از آن جمعيــة الشرق العربي در سال 1923 در اربد شكل گرفت كه هدف آن استقلال كامل منطقه شرق عربي بود.
از ديگر احزاب در كشور اردن مي توان از حزب آزاد ميانه رو (الحزب الحر المعتدل)، گروه جوانان روشنفكر اردني (عصبــة الشباب الاردني المثقف)، حزب كارگران اردني (حزب العمّال الاردني)، جمعيت كمك به كارگران اردني (جمعيــة مساعدة العمال الاردنيــة) نام برد. (19) همچنين حزب همبستگي اردني (حزب التضامن الاردني) به رياست شيخ مثقال كه در سال 1933 تأسيس شد. هدف آن دفاع از کيان مردم اردن و احقاق حقوق آنان بود. اين حزب در برنامههاي خود به تأسيس دولت به رياست امير عبدالله بن حسين، مواجهه با صهيونيست و مهاجرت يهوديان به فلسطين تأکيد داشت.(20)
احزاب ديگري نيز پا به عرصه سياست گذاشتند مانند؛ حزب ملي اردني (الحزب الوطني الاردني) که در سال 1932 تأسيس شد و با انتشار اعلاميه و بروشورهاي مختلف سعي در انتشار انديشههاي اصلي خود داشت. برخي از اعضاي آن عبارت بودند از: دکتر صبحي ابوغنيمه، عادل عظمه و راشد خزاعي (21)، كميته اجرايي كنفرانس ملي (اللجنــة التنفيذيــة للمؤتمر الوطني) و حزب برادري اردني (الاخاء الاردني) که به رياست ماجد عدوان در سال 1937 تأسيس شد و هدف آن تحقق کامل استقلال و وحدت با ساير کشورهاي عرب بود. (22)
احزاب سياسي موجود در شرق اردن كه در بين سالهاي 1927 تا 1940 پا گرفتند را ميتوان بازتابي از ساختار اجتماعي جاري آن زمان اردن كه به شكل عشايري بود به شمار آورد كه به دلايلي همچون عدم همراهي با جنبشهاي اجتماعي در اردن و نداشتن برنامههاي مدون اقتصادي و سياسي اثربخش بر جامعه اردني به سرعت فروپاشيدند. (23)
دومين مرحله از تاريخ حيات حزبي در اردن را مي توان با رشد اردنهاشمي در سال 1946 همزمان دانست. در آن سال، دو حزب با موافقت حكومت به وجود آمدند؛ یكي از آنها حزب النهضــة العربيــة نام داشت كه هدف آن تحقق آرمانهاي نهضت عربي بود و حزب ديگر، حزب الشعب الاردني به رياست عبدالمهدي شمايله بود كه پس از دو ماه بسته شد و اعضاي آن به نشانه اعتراض اردن را ترک کردند و به دمشق پايتخت سوريه رفتند. ولي پس از دو سال به اردن بازگشتند و توانستند بار ديگر مجوز کسب کنند و اهداف اصلاح طلبانه و پيشرفت اردن را در پيش گيرند. با اين وجود اين حزب عمري طولاني نداشت و خيلي زود از هم پاشيد. در دوران حكومت ملك طلال در اردن، فعاليت حزبي زيادي انجام نگرفت، اما ملك طلال قانوني را در دوران خود وضع كرد كه به موجب آن از ميزان قدرت قوه مجريه بر احزاب كاسته مي شد، زيرا بيشتر احزاب سياسي در اردن در دوران پيش از ملك طلال، تنها به تحقق اهداف سياسي دولتها مي پرداختند. با پيوستن كرانه غربي اردن به شرق اين كشور، تغييرات زيادي در طبيعت احزاب اين كشور صورت پذيرفت كه از مهم ترين آنها مي توان به كاهش تدريجي موانع در برابر احزاب و گشايش زمينههاي آزادي اشاره كرد. کشور اردن در دهه پنجم قرن بيستم با ظهور احزاب مختلفي روبرو شد. به ويژه پس از تصويب قانون اساسي و حقوق بشر زمينه فعاليت احزاب بيش از پيش باز شد. ماده 16 قانون اساسي به فعاليت احزاب اشاره داشت. در سال 1953 با روي كار آمدن ملک حسين احزابي مخالف با نخبگان سياسي به وجود آمدند كه به نوعي رقيب حكومت به شمار ميآمدند و شعارهاي عدالت خواهانه سر دادند و برخلاف زمانهاي گذشته با روستاهاي اردن ارتباط برقرار كردند. با اين وجود پادشاه توانست به سرعت قبل از قدرت گيري احزاب بر آنها سيطره يابد، با اين سياست كه اگر رؤساي احزاب جايگاه حزبي خود را از دست بدهند، احزاب تحت تأثير او قرار خواهند گرفت. بسياري از محققان درباره آن دوره مي نويسند كه حزب البعث به دليل اينكه عملاً در مقابل كارهاي حكومت مقاومت مي كرد در اردن جايي نداشت و حزب كمونيست که توسط نبيه رشيدات، عيسى مدانات، فريد عكشــۀ، إبراهيم طوال، حنا حتر و حنا هلســۀ تشکيل شد و فؤاد نصار، رضوان حلو، حمزۀ الوزير، رشدي شاهين، عبدالقادر صالح، فائق وراد و يعقوب زيادين از رؤساي آن بودند. (24) به دليل بالا بودن دستمزدها در اردن موفقيتي كسب نكرد. (25) احزاب ديگري نيز تأسيس شدند، همچون اخوان المسلمين که در سال 1945 تأسيس شد و با انتشار روزنامه مبارزه اسلامي سعي در بيان اهداف خود داشت و با شرکت در انتخابات مجلس نمايندگان در سال 1956 توانست صاحب 4 کرسي شود. اين حزب در دهه شصت و هفتاد اساس کار خود را بر آموزش قرار داد و در شهرهاي مختلف به تأسيس گروههاي فرعي پرداخت و شروع به ساخت مدارس و مهد کودک و بيمارستانهاي اسلاميکرد و مرحله طلايي فعاليتهاي خود را در دهه هشتاد پشت سر نهاد.(26) التحرير نيز در همين دوره پا به عرصه سياست اردن گذاشت كه جزء احزاب موافق حكومت به شمار مي رفت. اخوان المسلمين به طور دائم با كارهاي قوه مجريه در اردن موافق بود و با افزايش فشار ناسيوناليسم ناصري (جمال عبدالناصر) در ميانه دهه پنجاه، موضع خود را در قبال قوه مجريه تغيير نداد. به اين ترتيب اين حزب وارد عصر طلايي رابطه خود با قوه مجريه شد و اينچنين شد كه ستاره بخت احزاب ديگر در اردن به خاموشي گراييد و دوره فعاليتهاي آنها فقط به سالهاي 1952 تا 1956 محدود شد و بر عرصه سياسي اردن تأثيري نداشتند. در اين زمان حكومت هم با دورانديشي خود توانست با بريتانيا پيماني را امضا كند كه به موجب آن بريتانيا اجازه كار به كمونيستها و بعثيها را در كشور خود نمي داد. از ديگر احزاب مي توان اتحاد ملي عربي را نام برد كه در سال 1972 اعلام موجوديت كرد و مهم ترين اهدافش طرح مسئله فلسطين به عنوان مسئلهاي عربي بود و اينكه منافع اقتصادي كشور اولويت رابطه با كشورهاي بيگانه را مشخص مي كند، اما با اين وجود اين اتحاد دوام پيدا نكرد زيرا كنفرانس رباط بر آن تأثير گذاشت و سازمان آزادي بخش فلسطين را نمايندة قانوني ملت فلسطين اعلام كرد. اين چنين گروههاي فشار در غياب احزاب و مجلس نمايندگان به عناصري فعال در عرصه سياست اردن تبديل شدند که به شكلي عملي در دهه هشتاد ميلادي در حوادث دانشگاه یرموك (1986) و در حوادث سال 1989 در معان با خشونت نمود پيدا كرد و به بازگشت به كار احزاب به شكل علني در سال 1992 منجر شد.
چنان كه اشاره شد، حيات حزبي در اردن به سالهاي آغازين تأسيس حكومت در اردن باز مي گردد. در سال 1952 در قانون اساسي اردن بر حق شهروندان اردني بر تشكيل حزب سياسي و مشاركت در آن و برنامه ريزي براي تشكيل آن تأکيد شد و در سال 1955 اولين قانون مبني بر اعطاي مجوز به احزاب سياسي صادر شد. در آن زمان احزاب مجوز يافته براي اولين بار تجربه حضور در پارلمان را در سال 1956 پشت سر گذاشتند ولي پس از آن احزاب سياسي اردن به علت شرايط سياسي داخلي و منطقه اي كه بر اردن حاكم بود، از كار حزبي سازمان يافته بازماندند. اين وضعيت تا سال 1989 كه دوباره دموكراسي خواهي در اردن از سر گرفته شد ادامه داشت و با انتخابات پارلماني در همان سال و تصويب قانون احزاب در سال 1992 به بازگشت حيات سياسي احزاب منجر شد. به اين ترتيب 30 حزب سياسي در اردن پا به عرصه سياست گذاشتند. (27)
آزاد سازي سياسي و اصلاحات سياسي از بالا به پايين در اردن از سال 1989 تا وقوع بهار عربي در 2011 نوعي راهبرد تدافعي براي حفظ حاکميت و جلوگيري از انقلاب بود؛ در حقيقت، آزادسازي و تحقق برخي اقدامهاي اصلاحطلبانه سياسي در اردن از 1989 به اين سو، جنبههاي ماهوي نداشت بلکه جنبه راهبردي (تاکتيکي) براي بقاي سياسي و استمرار قدرت سياسي و از نوعي مديريت پيشگيرانه از انقلاب نشاني داشت. رابينسون در مقالهاي، از تحولات و اصلاحات سياسي در اين کشور با عنوان «دموکراتيزاسيون تدافعي» ياد ميکند که به طور عمده به صورت پيش دستانه و مصلحت جويانه براي حفظ امتيازهاي طبقهها و نخبگان حاکم و ترميم مشروعيت سياسي حکومت انجام شد لذا به هيچ وجه هدف انجام تغيير و تحولات و اصلاحات ژرف دموتراتيک نبود؛ بنابراين، برنامه دموکراسيسازي تدافعي که برخاسته از اعتراضهاي خياباني با محتواي اقتصادي و معيشتي بود، نميتوانست نويدبخش گذر اردن از دموکراسي حداقلي به سمت دموکراتيزاسيون و دموکراسي حداکثري و نهادينه شده با ويژگيهايي از جمله «رقابتهاي دموکراتيک حزبي و گروهي، مشارکت فعالانه و مستقل، جامعه مدني قوي، دولت به طور کامل پاسخگو، انتخابات پارلماني آزاد و جدايي واقعي قوا» باشد.
بسياري از پژوهشگران، کثرت گرايي صوري و محدود چند حزبي را در اردن و چند کشور ديگر، نه به مثابه امر راهبردي با ماهيت دموکراتيک بلکه به مثابه روشي براي بقاي سياسي اين رژيمها تلقي کردند.(28)
4-8 تقسيمات اداري
نظام تقسيمات اداري اردن بر اساس تقسيم منطقة تحت حکومت، به نمونههاي استاندارد واحدهاي اداري است که يکي از آنها نماينده حکومت هستند. فرمانداران زير نظر وزير کشور و با توجه به قوانين وسازمانهاي مناسب و تعليماتي که به آنها داده شده عمل ميکنند.
بر طبق ماده (2) نظام تقسيمات اداري، کشور اردن به 12 استان تقسيم ميشود :
1- استان عجلون در شمال با مرکزيت شهر عجلون كه در نزديکي شهر امان قرار دارد. شهرهاي اصلي استان عجلون عبارتاند از: عجلون، عين جنّا، اَنجرا، صخرا، روابي، صفا، خت الابان، مرجّم.
2- استان عقبه در جنوب با مرکزيت شهر عقبه.
3- استان بلقاء در مرکز با مرکزيت شهر السبط كه از شهرهاي عين الباشا، اردوگاه البقعه، عارضه و.. تشکيل شده است.
4- استان پايتخت در مرکز با مرکزيت امّان كه از شهرهاي صويلح، الجبيه، عبدلي، قويسمه، ناعور، شفابدران، وادي السير و ... تشکيل شده است.
5- استان اربد در شمال با مرکزيت اربد كه شهرهاي مهم اين استان عبارتاند از: طيبه، الحصن، رابيا، ساريح، بارحا، بيت راس، بشرا، ادون.
6- استان جرش در شمال با مرکزيت جرش كه از شهرهاي مصطبه، برما و... تشکيل شده است.
7- استان کرک در جنوب با مرکزيت کرک كه از شهرهاي غورالصافي، قصر، فقوع و ... تشکيل شده است.
8- استان معان در جنوب با مرکزيت معان؛ استان معان از لحاظ وسعت بزرگ ترين استان اردن است و در جنوب امان قرار دارد. شهرهاي اين استان عبارتاند از: شهر معان، پترا، شوبک، حسينيه.
9- استان مادابا در مرکز با مرکزيت مادابا كه از شهرهاي ماعين، جرينه، فيصله، ذبيان، عريض و... تشکيل شده است.
10- استان مفرق در شمال با مرکزيت شهر مفرق كه در شمال شرق امان قرار دارد. شهرهاي استان مفرق عبارتاند از: مفرق، رويشد، باديــۀ الشماليــۀ، باديــۀ الشماليــۀ الغربيه.
11- استان طفيله در جنوب با مرکزيت طفيله؛ اين استان در جنوب غرب امان قرار دارد. شهرهاي اصلي اين استان عبارتاند از: طفيله، بصيرا، الحسا.
12- استان زرقا در مرکز با مرکزيت زرقا كه در شرق امان قرار دارد. شهرهاي اين استان عبارتاند از: زرقا، رصيفه،هاشميه.(29)
4-9 روابط خارجي
منطقه خاورميانه در قرن اخير استقرار امنيتي و سياسي به خود نديد. از جمله عوامل آن نزاع و درگيريهاي کشورهاي عربي با اسرائيل و وجود ذخاير نفتي در اين منطقه بود. با وجود اين كه اردن به دليل موقعيت جغرافيايي -سياسي خود در قلب اين منطقه حياتي واقع شده است، ولي استقرار سياسي کاملي در اين کشور حکمفرماست (30)
توجه کشورها به منطقه خاورميانه پس از جنگ جهاني دوم شدت گرفت. به ويژه پس از ضعفي که انگليس به آن دچار شد و به دنبال آن انگليس و فرانسه از منطقه خارج شده و امريکا جايگزين آنها شد. پس ازپايان نقش انگليس در اردن(1956)، روابط دو کشور اردن و امريکا توسعه يافت و امريکا کمکهاي اقتصادي و سياسي و نظاميزيادي به اردن کرد. (31) کشور اردن نيز روابط خود را با امريکا بهبود بخشيد و به آن بسيار اهميت داد، زيرا امريکا نيروي عظيميمحسوب مي شد که ميتوانست کشورهاي دوست و هم پيمان خود را حمايت و ياري کند. (32) به اين ترتيب روابطي ميان اردن و امريکا شکل گرفت که سالها دوام يافت و ملاقاتهاي فراواني بين مسئولين دو کشور تحقق یافت و توافقات سياسي و امنيتي و اقتصادي به امضا رسيد به طوري كه از دهه شصت قرن پيش، اردن يکي از شرکاي اصلي امريکا در منطقه محسوب ميشود. (33) در اين راستا کشور اردن تلاش کرده تا روابطش با امريکا در خدمت نيازها و مسائل منطقه از جمله مسئله عراق و فلسطين باشد. (34) همچنين کشور اردن در تحرکات سياسي و ديپلماسي خود تلاش زيادي براي تحقق صلح در منطقه انجام داده است. (35)
از جمله عوامل مهميکه در روابط اردن-امريکا تأثير گذاربوده و اردن را متحد نزديک امريکا ميکند ميتوان به عوامل زير اشاره کرد:
1. عامل جغرافيايي
چنان که گفته شد کشور اردن در قلب منطقه حياتي و بحرانهاي منطقه اي به ويژه در مسئله فلسطين و خليج فارس قرار گرفته است و از جانب اسرائيل و کشورهاي عربي به شدت مورد تهديد است، از اين رو تلاش ميکند تا از ميان کشورهاي غربي همپيمان و دوستي انتخاب کند و در جهت بهبودي روابطش با آنها تلاش ميکند. (36)
2. عامل جمعيتي
کشور اردن توزيع جمعيتي نامناسبي دارد و شيوع بيکاري در آن و کاهش درآمدهاي فردي و قومي به شکلي نابرابر است. (37) بنابراين اردن از کمکهاي خارجي بي نياز نيست و امريکا ميتواند حاميخوبي براي آن بهشمار رود.
3. عامل اقتصادي
اقتصاد اردن اقتصاد ضعيفي است، عوامل مهميبر ضعف خدمات اجتماعي، اقتصادي و بهداشتي و... تأثير گذاشته که ازجمله آنها ميتوان به عدم استقرار سياسي در منطقه در نتيجه شرايط سياسي در فلسطين، سوريه، ليبي و عراق و مهاجرت صدها هزار نفر از اين کشورها به اردن اشاره کرد. (38) در کنار آن ازدياد قرضهاي اردن به ساير کشورها و صادرات اندک نقش مهميدر ضعف اقتصادي اين کشور دارد. مجموع اين عوامل باعث شده که اردن سطح همکاريهاي خود را با امريکا (از جمله جذب سرمايه گذاريهاي امريکا، و توافق نامه تجارت آزاد بين دو کشور) بالا ببرد؛ براي مثال توافق نامه تجارت آزادي که در سال 2000 بين دو کشور به امضا رسيد، تأثيرات مطلوبي بر اقتصاد اردن بر جاي نهاد و حجم مبادلات تجاري بين دو کشور 5 برابر و بازار امريکا به دومين بازار کالاهاي اردني تبديل شد. از سوي ديگر تلاشهاي اردن براي بهبود محيط سرمايه گذاري خارجي در اين کشور، سبب شده تا بزرگترين شرکتهاي عربي و امريکايي به سرمايه گذاري در بخشهاي اقتصادي اردن اقدام نمايند. (39)
امريکا نيز براي تحقق اهداف خود سعي نموده تا با کشورهاي منطقه همپيمان گردد و يکي از مهمترين هم پيمانانش کشور اردن به شمار ميرود. دهه چهارم قرن بيستم شاهد اولين تلاشهاي امريکا براي برقراري رابطه با اردن بود و اردن به دليل قرار گرفتن در قلب منطقه عربي و منطقه حياتي خاورميانه و موقعيت استراتژيک، حلقه وصلي بين کشورهاي عربي است. (40) به علاوه تغييرات بين المللي ناشي از جنگ دوم خليج و فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال 1991، امريکا را بر آن داشت تا به کشورهاي خاورميانه و به ويژه به کشور اردن توجه خاصي نشان دهد. (41)
ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﯽ ﻫﻮاداري از ﻏﺮب همچنان از سوي اردن ادامه داشت و اردن يکي از متحدان وفادار امريکا به شمار ميرفت تا آن که در دهه نود شاهد برخي تيرگيها به سبب مسائل منطقهاي از جمله مسئله فلسطين، جنگ عراق و کويت و رهبري سياسي اردن در قبال اين دو قضيه بود. روابط دو کشور به سبب بحران خليج به پايين ترين حد خود رسيد و دليل آن تهاجم نيروهاي عراقي به کشور کويت در تاريخ 2 اپريل 1990 بود. در سال 1991 روابط امريکا-اردن وخامت بيشتري يافت به گونه اي که هيچگاه روابط دو کشور بدين حالت در نيامده بود. اردن پيمان نامه بين المللي ضد عراق را امضا نکرد و اين موضع گيري خشم امريکا را برانگيخت(42) افزون بر آن از جمله عواملي که تأثير منفي بر روابط دو کشور نهاد، مسئله تمايل اردن براي داشتن نيروگاه هستهاي صلحآميز بود ولي مذاکرات رئيس سازمان انرژي اتمي اردن خالد طوقان در جهت کسب رضايت امريکا پس از 6 ماه شکست خورد. به اين ترتيب کشور اردن حق غني سازي اورانيوم گرفته شده از معادن اردن را ندارد. (43)
پس از آن کشور اردن در اجلاس مادريد در سال 1991 براي ايجاد صلح شرکت کرد که سبب بهبودي نسبي روابط دو کشور شد. (44)
نياز کشور اردن (با توجه به حفظ مصالح قوميو ملي و اهميت اين رابطه و تأثيرمستقيم آن بر سياست اردن در بعد سياسي و منطقه اي) به بهبودي روابطش با امريکا، اردن را وادار کرد که تلاش زيادي براي بهبود روابطش با امريکا انجام دهد و اين تلاشها رادر جهت مصالح ملي اردن به کار گرفت. به ويژه پس از اينکه نقش مهم سياسي و نظاميو تکنولوژي امريکا پس از جنگ سرد عيان شد. علاوه بر آن امريکا از ابزارهايي برخوردار است که ميتواند مشکلات اردن را حل و فصل نمايد و تأثير زيادي در سياست خارجي اردن داشته باشد. به همين سبب روابط دو کشور بهتر شد. امضاي قرارداد صلح با اسرائيل تأثير مثبتي در اين بهبودي داشت. (45)
اردن که از همان ابتدا بر حمايت از فلسطين تأکيد داشت و موضع مثبتي را در قبال آن در پيش گرفت و حمايتهاي زيادي از فلسطين انجام داد و در خط مقدم مبارزه با رژيم صهيونيستي از کمکهاي مالي جهان عرب برخوردار بود و در مقابل از سياستهاي اسرائيل در مقابل فلسطين انتقاد مينمود و بر ضرورت رابطه و هماهنگي بين مردم اردن و فلسطين تأکيد ميکرد و در اين راستا ملک عبدالله دوم در تاريخ نيسان 2012 از شهر رام الله در بخش غربي فلسطين ديدار كرد. (46) بالاخره پس از چند دهه درگيري در نوامبر سال1994، پيمان صلح با اسرائيل را امضا کرد. بدين ترتيب در روابط دوجانبه اردن و اسرائيل با توجه به شرايط جديد بينالمللي و منطقه اي، فصل جديدي آغاز شد. (47) به اين ترتيب ﭘﺲ از ﺟﻨﮓ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎرس، اردن ﺑﺎ ﻣﺸﺎرﮐﺖ در ﻓﺮآﯾﻨﺪ ﺻﻠﺢ ﺧﺎورﻣﯿﺎﻧﻪ و اﻋﻤﺎل ﺗﺤﺮيمهاي ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﺑﺮ ﺿﺪ ﻋﺮاق، رواﺑﻂ ﺧﻮد را ﺑﺎ ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﻏﺮﺑﯽ از ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺖ.
خلاصه آن که اردن به دلايل اقتصادي و اجتماعي و براي حفظ ثبات سالهاست که مبتني بر سياست پراگماتيستي در رابطه با غرب و بهويژه امريکا عمل ميکند و بهنظر ميرسد که در ميان کشورهاي عربي از ثبات سياسي مطلوب تري برخوردار است؛ از سويي نيازهاي اقتصادي و اجتماعي به کمکهاي غرب و از سويي نياز غرب به ثبات منطقه از طريق اردن که در قلب خاورميانه داراي مرز طولاني با اسرائيل است، اين فرايند را پايدار مي کند.
در اين راستا به دليل ضعفي که در اقتصاد اردن وجود دارد، اردن در تلاش براي اجراي برنامههاي توسعه و توافقنامههاي اقتصادي براي پرداخت قرضهاي خارجي و دريافت کمکهاي مالي سعي در بهبود روابط خود با کشورهاي مختلف و در رأس آنها آمريکا دارد و از اين رهگذراردن توافقات اقتصادي زيادي با آمريکا به امضا رسانده است از جمله:
- پيمان نامه سرمايه گذاري با امريکا در سال 1997
- پيمان نامه تنظيم تجارت و سرمايه گذاري در سال 1999
اين توافق نامهها سهم قابل توجهي در افزايش صادرات اردن به امريکا داشتند. (48)
در همين راستا کمکهاي مالي قابل توجهي از سوي امريکا به اردن انجام گرفته است؛ از جمله ميتوان به بهبود وضعيت کشاورزي اردن، ايجاد فرصتهاي توسعه اقتصادي در زمينههاي مختلف آن از طريق سرمايه گذاري آمريکا در اين کشور و تشويق اردن براي صدور قوانين و مقرراتي که امنيت اين سرمايه گذاريها را تضمين نمايد اشاره نمود. (49) همچنين کمکهاي سياسي مشابهي از سوي امريکا ثبات سياسي اجتماعي اردن را قوام ميبخشد که در نهايت اهداف آمريکا را در منطقه تضمين ميکند؛ از جمله کمکهاي مربوط به تحول دموکراسي در اردن که ضمن توافق نامه اي در تاريخ 22 ايلول سال 2008 عملي شد. به موجب اين قرارداد امريکا مبلغ 660 ميليون دلار براي دوره زماني 2010-2014 به اردن پرداخت تا اردن بتواند قرضهاي خارجي خود را پرداخت نمايد و 53 درصد از اين مبلغ صرف انجام اصلاحات آموزشي و تربيتي شود. (50)
اردن در خلال روابط خود با امريکا تلاش ميکند تا صلح را در منطقه به ويژه در قضيه فلسطين حاکم کند، زيرا بخش زيادي ازمردم اردن اصالت فلسطيني دارند. (51)
علاوه بر امريکا که مهمترين حاميسياسي تجاري اردن محسوب ميشود اردن با اتحاديه اروپا نيز روابط مناسبي دارد. تاريخ روابط ديپلماسي اردن با اتحاديه اروپا به سال 1977 بازميگردد.
توافقنامه شراکت اردن-اروپا در سال 24/11/1997 به امضا رسيد و از تاريخ 1/5/2002 اجرايي شد. هدف اين توافق نامه ايجاد منطقه آزاد تجاري بين دو طرف بود. اولين نشست طرفين درشهر لوکزامبورگ در ماه حزيران سال2002 تحقق يافت و تعدادي کميته تخصصي در برخي زمينههاي مهم مانند تجارت و ترويج سرمايه گذاري، کشاورزي، علوم و فناوري، همکاريهاي منطقه اي، گمرک و امور اجتماعي تشکيل گرديد.
در همين راستا طي جلسه سومي که در شهر لوکزامبورگ در تاريخ 11/10/2004 تشکيل شد، طرفين کميته اي براي همکاري در زمينههاي دموکراسي و حقوق بشر ايجاد کردند و وزارت خارجه سه کميته فرعي را برعهده گرفت که عبارتاند از:
- کميته امنيت و عدالت
- کميته امور اجتماعي
- کميته حقوق بشر و دموکراسي،
نشست کميتههاي سه گانه در ماه شباط 2010 در امان انجام شد.
همچنين در ماه تشرين دوم سال 2008 اردن پيشنهاد افزايش سطح روابط با اتحاديه اروپا را داد و ابراز تمايل کرد تا روابط سياسي طرفين گسترش يابد که منجر به توافق نامه أغادير(توافق نامه ايجاد منطقه آزاد تجاري بين کشورهاي عربي) گرديد. اين توافق نامه در تاريخ 25/2/2004 به امضا رسيد و کشورهاي اردن، تونس، مغرب و مصر که درتلاش براي ايجاد بازار مشترک عربي بودند آن را به امضا رساندند.
اين توافق نامه در مرحله اول ايجاد منطقه آزاد تجاري بين کشورهاي همسايه و امضاي توافق نامههاي منطقه آزاد تجاري با اتحاديه اروپا را دنبال ميکرد. هريک از کشورهاي عربي که تمايل داشت ميتوانست به آن ملحق شود. اين توافق نامه همچنين هماهنگي سياستهاي اقتصادي کشورهاي همسايه را در زمينههاي تجارت خارجي، کشاورزي، صنعتي، مالياتي، خدماتي و گمرکي را دنبال ميکرد.(52)
اما جنجال برانگيزترين و حساسترين رابطه خارجي اردن با اسرائيل است. روابط ديپلماتيک واحدهاي سياسي در روابط بين الملل طيفي از هماهنگي، همکاري و همگرايي را در پي دارد. اين روابط منحصر به جنبههاي مسالمت آميز نيست بلکه کشمکش و درگيري بين واحدهاي سياسي نيز جزئي از روابط ديپلماتيک است. روابط دوجانبه پادشاهي اردن و دولت اسرائيل از بهترين نمونههاي اين گونه روابط است. اين دو کشور پس از چند دهه درگيري در نوامبر سال1994، پيمان صلح امضا کردند. بدين ترتيب در روابط دوجانبه اردن و اسرائيل با توجه به شرايط جديد محيط بين المللي و منطقه اي فصل جديدي آغاز شد. مسئله فلسطين، مهمترين متغير تأثير گذار بر اين روابط است به گونهاي که بررسي روابط اين دو کشور بدون در نظر گرفتن مسايل فلسطين نارساست. به اين ترتيب اردن همزيستي مسالمتآميز با اسرائيل را انتخاب کرد. روابط تفاهم آميز و درک متقابل که هم اکنون بين اردن و اسرائيل وجود دارد از فرداي امضاي پيمان صلح وادي عربه آغاز نشد، بلکه امتداد طبيعي تاريخ طولاني تماسها و تفاهمات بين خانواده هاشمي و اردن با رهبران صهيونيستي است. پيمان صلح بين اردن و اسرائيل تنها شامل پايان دادن به جنگ نيست، بلکه دربرگيرنده روابط همکاري دوجانبه در زمينههاي مختلف است که به گفته برخي تحليلگران حتي به مرز همکاريهاي امنيتي نيز ميرسد. در راهبرد جديد منطقه اي آمريکا و سياست امنيتي اسرائيل، اردن به عنوان يکي از طرفهاي ترتيبات جديد امنيتي، جايگاه ويژه اي دارد.(53)
اردن بر اين باور است که با امضاي پيمان صلح با اسرائيل، تهديد اصلي براي حاکميت ملي و يکپارچگي سرزميني کشور را دفع کرده و شايد آن را به فرصت تبديل کرده است. کنفرانس « سان رمو» در ژوئيه 1920، اردن و فلسطين را که تا آن هنگام (پس از جنگ جهاني) با عراق جزو سوريه عربي بودند، تحت قيموميت انگلستان قرار داد. در ماه مه 1923، انگلستان استقلال اردن شرقي را به رسميت شناخت و در مارس 1945، اردن يکي از هفت کشور عربي بود که منشور اتحاديه عرب را امضا کرد. از اواسط دهه سي، تماسهاي ملک عبدالله با آژانس يهود شروع شد. بيشتر گفتگوهاي وي با آژانس يهود مربوط به مهاجرت يهوديان و فروش يا اجاره سرزمينها بود. مسئله فلسطين هم همواره یکي از محورهاي گفتگوهاي نماينده ملک عبدالله با نماينده آژانس يهود بود. اداره سياسي آژانس يهود در سال 1934 به ملک عبدالله به خاطر ازدواج، هديه (طلا و ساعت ديواري) داد. گفته ميشود در ازاي امتيازاتي که ملک عبدالله به یهوديان ميداد، آژانس يهود از وي حمايت مالي ميکرد. در ساعت 4 بعدازظهر روز 14ماه مي1948، ديويد بن گوريون در جمع اعضاي شوراي ملي يهود در تل اويو پايه گذاري دولت اسرائيل را اعلام کرد. کميبعد حکومتهاي عربي در 12 آوريل 1948در نشست دمشق برسر مداخله نظامي براي رهايي فلسطين به توافق رسيدند.(54)
در نهايت کميته سياسي شوراي اتحاديه عرب درخواست شوراي امنيت سازمان ملل را براي آتش بس در جنگ 1948برسر فلسطين پذيرفت ولي در نوامبر 1948 برخلاف انتظار، ملک عبدالله حاکميت خود را بر فلسطين اعلام کرد. در ماه مه 1953 پس از ترور ملک عبدالله، حسين، پادشاه اردن شد که در آن زمان 18سال داشت. وي شروع به عربي کردن ارتش اردن و اخراج مقامات نظاميانگليس کرد. در اواسط دهه شصت، پس از جنگ 1967، شاه حسين با برخي رهبران اسرائيلي وارد تماس شد. در اين تماسها، اردن و مصر به حق حيات اسرائيل در صلح و امنيت اذعان کردند. از اين دهه، امريکاييها به جاي انگليسيها به تدريج وارد تحولات فلسطين شدند. در دهه هفتاد شاهد هماهنگي اردن و مصر با امريکاييها برسر مسئله فلسطين هستيم. از مهم ترين رويدادهاي مربوط به روابط اردن با مسئله فلسطين، درگيري ارتش اردن با فدائيان فلسطيني در سپتامبر 1970 است که در طي آن سازمانهاي فلسطيني از اردن خارج شدند و حملات چريکهاي فلسطين از مرز اردن به اسرائيل متوقف شد. پس از جنگ 1973، شاه حسين با مسئولان امريکايي وارد مذاکره شد که ريچارد نيکسون، رئيس جمهور وقت امريکا، در خاطراتش آن را فاش کرده است. پس از آنکه مصر در سال 1978 با اسرائيل در کمپ ديويد به توافق رسيد، اردن اعلام کرد که هيچ دخالتي در آن ندارد و آن را رد کرد. دهه هشتاد آغاز مرحله حساسي براي جهان عرب بود. جنگ ايران و عراق، حمله اسرائيل به لبنان در سال 1982 و جنگ خليج فارس در سال 1990، باعث دودستگي در جهان عرب و تضعيف آنها و تقويت موقعيت اسرائيل شد. تماسهاي شاه حسين با اسرائيل که مدتي قطع شده بود در سال 1985 از سر گرفته شد. (55)
با مطالعه مسير روابط اردن و اسرائيل، اين نتيجه به دست ميآيد که انديشه همزيستي مسالمت آميز بين اردن واسرائيل و حل مشکل فلسطين از طرق مسالمت آميز بين رهبران اردن به رغم موانع داخلي در اردن، موانع عربي و موانع بين المللي هميشه وجود داشته است. اين موانع در نهايت به امضاي پيمان صلح وادي عربه بين دوطرف در سال 1994 منجر شد. پيمان 30 ماده اي صلح بين اردن و اسرائيل در سال 1994 به امضا رسيد. آغاز دهه نود قرن بيستم، فروپاشي شوروي، تشديد بحران در نظام امپرياليسم جهاني و جنگ کويت زمينه را براي تغيير محيط امنيتي در خاورميانه فراهم آورد. خروج از معادله کشمکش اعراب و اسرائيل، دادن مشروعيت حقوق بينالملل به تجاوزهاي اسرائيل به خاک کشورهاي عربي، تضعيف جبهه جهان عرب در پي خروج اردن از معادله کشمکش اعراب و اسرائيل، ناديده گرفته شدن قطعنامههاي سازمان ملل متحد که تا آن زمان عليه اسرائيل صادر شده بود، فراهم آمدن نظام سياسي منطقه اي تحت نظارت امريکا، موفقيت اسرائيل در تضعيف ابعاد سياسي و راهبردي، مشکل آوارگان فلسطيني، واقعيت جديد سياسي درباره شهر بيتالمقدس، فراهم آمدن زمينه انجام پروژههاي مشترک بين اردن و اسرائيل و ثبات سياسي براي اسرائيل از جمله مسائل سياسي مربوط به پيمان صلح بين اسرائيل و اردن محسوب ميشود. در يک کلمه همه اين آثار سياسي ناشي از پيمان را ميتوان در تغيير موازنه قدرت به نفع اسرائيل خلاصه کرد.(56)
ماده چهارم پيمان صلح اردن و اسرائيل، به همکاري دو کشور به مسائل مربوط به امنيت اشعار دارد. خودداري طرفين به تهديد به زور و اقداماتي که به امنيت دو کشور زيان ميزند، تضمين جلوگيري از تبديل خاک به منبع و پناهگاه حملات مخالفان يا اقدامات دشمنانه، خودداري کردن از ورود به پيمانهاي نظامي يا امنيتي با طرف سوم که در جهت تهديد امنيت يکي از طرفين باشد، مبارزه با تروريسم، کنترل مرزي و خلع سلاح و امنيت منطقه اي از جمله مسائل امنيتي پيمان صلح بين دوکشور است. طرف اردني با امضاي اين پيمان درواقع، مسئوليت حفظ امنيت رژيم صهيونيستي را عهده دار شد که اين امر با تعهدات اردن در پيمان دفاع مشترک و همکاري اقتصادي بين کشورهاي عضو اتحاديه عرب منافات دارد.
ماده هفتم پيمان صلح اردن و اسرائيل به بررسي مسايل اقتصادي دوطرف ميپردازد. بر اين اساس، توسعه اقتصادي يک هدف اساسي است که دو طرف از طريق همکاريهاي اقتصادي براي دستيابي به آن تلاش خواهند کرد. پايان دادن به تحريم اقتصادي اسرائيل از سوي اردن، لغو سياست حمايت گرايي در داد و ستدهاي بازرگاني دو طرف، همکاري در زمينههاي مختلف بازرگاني و داد و ستد آزاد کالا و خدمات، همکاري در زمينه سرمايهگذاري و پروژههاي مشترک، از جمله مسايل اقتصادي مربوط به پيمان صلح دو کشور است.(57)
لغو تحريمهاي اقتصادي و عادي سازي روابط بين دو کشور، از جمله درخواستهاي قديمياسرائيل بود که در اين پيمان به آن دست يافت. با مطالعه ظرفيتهاي اقتصادي بين دو طرف، اسرائيل طرف برنده همکاريهاي اقتصادي است.
با توجه به اهميت بالاي بعد فرهنگ در حفظ ميراث فرهنگي و تمدني يک کشور، پيمان صلح اردن و اسرائيل از مسئله عادي سازي فرهنگي بين دو طرف غافل نبوده است. هدف اسرائيل در تعامل با کشورهاي عربي، نه تنها پايان دادن به جنگ و برقراري روابط صلح آميز، بلکه عادي سازي کامل روابط براي اثرگذاري در فرهنگ و تمدن جهان عرب نيز بوده است. مطالعه همکاريهاي دو جانبه اردن و اسرائيل در سالهاي اخير نشان ميدهد که اردن اقداماتي را در جهت عادي سازي روابط خود با اسرائيل در زمينههاي سياسي و ديپلماتيک، اقتصادي و زمينههاي فرهنگي برداشته است اما، درحالي که اسرائيل سرزمينهاي کشورهاي عربي را اشغال ميکند، عادي سازي روابط اسرائيل با کشورهاي عربي معنا ندارد. مسايل داخلي اردن به ويژه موضع مخالفان نسبت به پيمان صلح اين کشور با اسرائيل از مسايل مهم محسوب ميشود. هنگاميکه از مخالفان سخن به ميان ميآوريم، منظور ما احزاب مخالف سياسي و سنديکاهاي حرفه اي است.(58)
هنگاميکه گفت و گوهاي اردن و اسرائيل براي پيمان صلح آغاز شد، احزاب سياسي اردن با حضور بيانيه اي با رد اين گفت و گوها و همچنين مردود داشتن توافقهاي اسلو در سال1991 و کنفرانس مادريد در سال1993 خواستار هماهنگي و همکاري همه احزاب عربي براي رويارويي با روند عادي سازي روابط و حمايت از مقاومت در برابر اسرائيل شدند. موضع احزاب سياسي اردن در رابطه با عادي سازي دوگونه بود. برخي از احزاب اصل گفتگو و پيمان صلح بين اردن و اسرائيل را رد ميکردند؛ مانند حزب جبهه اقدام اسلاميو برخي ديگر با اصل پيمان نامه مخالف نيودند و بر سر جزئيات پيمان نامه اختلاف داشتند. مانند حزب کمونيست اردن. سنديکاها حرفه اي نيز نقش بارزي در مقابله با امضاي اين پيمان صلح ايفا کردند. علاوه بر احزاب و سنديکاها، جمعيتهاي مختلف ضدصهيونيستي و ضد عادي سازي نيز در اردن فعاليت دارند. روابط تفاهم آميز کنوني بين اردن و اسرائيل تنها از طريق پيمان صلح به وجود نيامده است، بلکه به تدريج، ناشي از فرآيند تاريخي روابط هماهنگي وهمکاري دوطرف است. اين مسئله در اصل به ساختار نظام سياسي در اردن و روابط خانوادههاشميبا مقامات يهودي برميگردد. روابط دو کشور پس از پيمان صلح به ابعاد سياسي و نظاميمحدود نشد؛ بلکه شامل همکاريهاي اقتصادي و امنيتي و فرهنگي نيز شد. روابطي که اردن هم اکنون با اسرائيل برقرار کرده است پرحجم تر از روابط اردن با هرکشور عربي ديگر است. اردن در پيمان صلح با اسرائيل در مورد مسئله فلسطين امتياز داد. دوطرف متعهد شدند موجوديت سياسي مستقلي بين مرزهاي دوکشور تأسيس نشود که اين امر، دورنماي تأسيس دولت فلسطين را تاريک ميکند. (59)
افکار عموميدر اردن هنوز به طور کامل اسرائيل را نپذيرفته اند، هرچند که مقامات اردني روي کاغذ به شرايط وجودي اسرائيل تن داده اند.(60)
ﭘﺲ از ﻣﺮگ ﻣﻠﮏ ﺣﺴﯿﻦ، رواﺑﻂ اردن ﺑﺎ ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﺣﻮزه ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎرس ﺑﻪ ﻃﻮر ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﯽ اﻓﺰاﯾﺶ ﯾﺎﻓﺖ. ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺳﺮﻧﮕﻮﻧﯽ رژﯾﻢ ﺑﻌﺜﯽ ﻋﺮاق، اردن ﻧﻘﺶ ﻣﺤﻮري و ﻣﻬﻤﯽ در ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﺑﺮﻗﺮاي ﻣﺠﺪد ﺛﺒﺎت و اﻣﻨﯿﺖ در ﻋﺮاق اﯾﻔﺎ ﮐﺮد. دوﻟﺖ اردن ﯾﺎدداﺷﺖ ﺗﻔﺎﻫﻤﯽ ﺑﺎ دوﻟﺖ اﺋﺘﻼﻓﯽ ﻣﻮﻗﺖ در ﻋﺮاق ﺑﺎ ﻫﺪف ﺗﺴﻬﯿﻞ آﻣﻮزش 30000 داﻧﺸﺠﻮي اﻓﺴﺮي ﭘﻠﯿﺲ ﻋﺮاق را ﺑﺎ اﻣﮑﺎﻧﺎت اردﻧﯽ ﻫﺎ اﻣﻀﺎ ﮐﺮد.
شايد بتوان مهمترين عنصر و ويژگي سياست خارجي اردن که به ويژه پس از قرارداد صلح با اسرائيل در سال 1994 نمود بيشتري يافت، همراهي آشکار با غرب در تماميعرصهها دانست. درعين حال، دستگاه ديپلماسي اردن همواره تلاش کرده است تا ضمن در پيش گرفتن سياستهايي محافظه کارانه از تقابل در ساير کشورها بپرهيزد که اين امر خود ريشه در ساختار جغرافيايي و ژئوپلتيکي اين کشور پادشاهي دارد.
اردن اگرچه مسلمان و عرب است، اما کشوري با رويکردهاي تقريباً ليبرال محسوب ميشود که برخلاف همسايگان عربش از رويههاي ايدئولوژيک پرهيز ميکند و چندان پيگير موضوعات مرتبط با جهان اسلام نيز نيست. به طور کلي ميتوان گفت سياست خارجي اردن به دلايل گفته شده محافظه کارانه و بيشتر در صدد مواجهه با چالشهاي اقتصادي است. اردن به سبب اتخاذ سياست خارحي پراگماتيستي و مبتني بر اجتناب از درگيري و برخورد شهرت يافته و در نتيجه همواره روابط خارجي خوبي با کشورهاي همسايه داشته است.
اردن در سياست خارجي خود همواره با سه چالش عمده و تأثيرگذار رو به رو بوده است که نقش مهم در سياستگذاري اين کشور پادشاهي ايفا کرده اند. سه چالشي که در سه حوزه مختلف جغرافيايي، اقتصادي و بافت جمعيتي تأثيري خاص بر جهت گيريهاي اين کشور داشتهاند.
با توجه به محدودیت ژئوپلتيک اردن و غلبه نگرش محافظه کارانه بر سياست خارجي اين کشور، به نظر نميرسد اردن خود را در نقش بازيگر مؤثري براي آينده تصوير کند. از همين جهت طبق آنچه گفته شد، سياست خارجي خود را بر مبناي تنشزدايي و کسب کمکهاي اقتصادي و منفعت هماهنگ کرده است. اساساً سياست خارجي اردن رويکردي مبتني بر پرهيز از تنش دارد که اين رويکرد هم در خاورميانه و هم در روابط با ساير کشورها رعايت ميشود.
البته از سويي ديگر، اردن ظرفيتها و فرصتهاي خوبي نيز در سياست خارجي دارد. هرچند اردن به دليل همسايگي با سه کشوري که بيشترين حجم از بحران را در منطقه خود دارند يعني فلسطين، سوريه و عراق بيشترين حجم آسيب پذيري را داراست اما در عين حال يکي از مهمترين کشورهايي است که نوع رفتارهاي منطقهاي آن در مسايل و بحرانهاي غرب آسيا اثرگذاري بالايي دارد. نقش حساس اردن در مجامع بين المللي به همين دليل همواره مورد توجه است به گونهاي که در قضيه فلسطين هيچ مسئلهاي بدون اردن حل نميشود. مجموع اين شرايط باعث ميشود اردن هم به عنوان يک کشور آسيبپذير و هم به عنوان يک دولت مؤثر و تأثيرگذار در مسائل بينالمللي شناخته شود. همچنين اردن به دليل اينکه نقش خود را بيشتر در بازيگري و ايجاد ائتلاف ميداند هميشه سعي کرده به عنوان يک ميانجي و ائتلافگر ظاهر شود و تلاش ميکند هميشه یک سياست محافظه کارانه را دنبال کند و خود را در خطر قرار ندهد. (61)
اردن ﻋﻀﻮ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ و ﺑﺴﯿﺎري از آژاﻧﺲ ﻫﺎي ﺗﺨﺼﺼﯽ و واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ آن، از ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﺗﺠﺎرت ﺟﻬﺎﻧﯽ، سازمان ﻫﻮاﺷﻨﺎﺳﯽ ﺟﻬﺎﻧﯽ، ﺳﺎزﻣﺎن ﻏﺬاﯾﯽ و ﮐﺸﺎورزي ﺟﻬﺎن، ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﯿن اﻟﻤﻠﻠﯽ اﻧﺮژي اﺗﻤﯽ است. همچنين اردن عضو بانک جهاني، صندوق بين المللي پول، سازمان کنفرانس اسلامي، جنبش غير متعدها و اتحاديه عرب است. (62)
4-10 پرچم، نشان و سرود ملي
پرچم کشور اردن از رنگهاي سنتي دنياي عرب تشکيل شده است که عبارتاند از رنگهاي سبز، قرمز، سياه و سفيد به اضافه یک ستاره هفت پر؛ اين رنگها داراي ريشۀ تاريخي و قوميميباشند و در اصل رنگهاي پرچميهستند که در انقلاب بزرگ عربي در سال 1917 برافراشته شد.
رنگ قرمز: هاشميون رنگ قرمز را از دوران شريف ابونمي همعصر سلطان سليم به عنوان رنگ پرچمشان انتخاب کردند و پرچم سرخ در همه جا به ويژه در انقلاب بزرگ عربي همراهشان بود.
رنگ سياه: عباسيون(750-1258) رنگ سياه را براي پرچمشان به عنوان نماد سوگواري بر آنچه در کربلا رخ داده بود انتخاب کردند و خلفاي عباسي لباسها و عمامههاي سياه رنگي به تن ميکردند.
رنگ سبز: فاطميون (908-1171) رنگ سبز را براي پرچمشان انتخاب کردند تا نمادي باشد از اينکه پيامبر(ص) در شبي که مشرکان براي قتلش آمده بودند، لباس سبزش را به علي (ع) بخشيد تا علي (ع) در جاي او بخوابد و سبب گمراهي مشرکان و نجات پيامبر(ص) باشد.
رنگ سفيد: امويون (سالهاي 661-750) رنگ سفيد را براي پرچمشان به نشانه يادآوري جنگهاي اوليه پيامبر، بشارت پيروزي و مجد آن انتخاب کردند.
ستاره هفت پر: اين ستاره از «السبع المثاني» (نام ديگر سوره حمد) در قرآن گرفته شده است و تعداد پرهاي آن به تعداد آيات سوره مبارکه حمد است (63)
طرح اين پرچم در سال 1921 ميلادي پذيرفته شد. بخشي از پرچم کشور اردن به صورت مثلثي درآمده و به وسيلۀ یک رنگ جداگانه مشخص شده است. (64)
سرود ملي:
عاش المليک، عاش المليک: زنده باد پادشاه! زنده باد پادشاه!
ساميا مقامه خافيات في المعالي اعلامه: آن بلند جايگاه که بيرقهايش را در بلنديها برافراشته اند!
يا مليک العرب، لک من خير نبي: اي شاه اعراب که بزرگي تبارت را از بهترين پيامبران داري!
شرف في النسب حدثت عنه بطون الکتب: از شرافت نَسَبَت در دل نوشتارها سخن رفته است!
نحن احرزنا المني يوم احييت لنا: به خواست خود رسيديم روزي که نشانه را به ما نماياندي!
نهضــۀ تحفزنا تتسامي فوق هام الشهب: آن خيزشي که به ما انگيزه ميبخشد و فراتر از آتشينگوي بزرگ آسماني ميبرد!
يا مليک العرب لک من خير نبي: اي شاه اعراب که بزرگي تبارت را از بهترين پيامبران داري!
شرف في النسب حدثت عنه بطون الکتب: که از شرافت نَسَبت در دل نوشتارها سخن رفته است!
الشباب الامجد جندک المنجد: جوانان جوانمرد سپاه گرد تو آمدهاند!
عزمه لايخمد فيه من معناک رمز الدأب: ارادهشان فرونميکاهد و در فحواي کلامت نمادي از بهروزي نهفته است!
يا مليک العرب لک من خير نبي: اي شاه اعراب که بزرگي تبارت را از بهترين پيامبران داري!
شرف في النسب حدثت عنه بطون الکتب: و از شرافت نَسَبَت در دل نوشتارها سخن رفته است!
دمت نورا و هدي في البرايا سيدا: فروغ و راهنماي ما بمان و بر پيشواي پاکان بزرگوار بمان!
هانئا ممجدا تحت اعلامک مجد العرب: که بزرگي عرب در لواي بيرق توست!
يا مليک العرب لک من خير نبي: اي شاه اعراب که بزرگي تبارت را از بهترين پيامبران داري!
شرف في النسب حدثت عنه بطون الکتب: و از شرافت نَسَبَت در دل نوشتارها سخن رفتهاست. (65)
4-11 شخصيتهاي سياسي
اهم شخصیتهای سیاسی مهاجر اردن به شرحی است که میآید:
عبدالله بن حسينهاشمي[2]، حسين بن طلال[3]، حسن بن طلال[4]، محمد بن طلال[5]، شريف عبدالحميد شرف[6]، ليلا شرف[7]، شريف زياد بن شاکر[8]، زيد الرفاعي[9]، عبدالله بن حسين[10]، رانيا العبدالله[11]، عمر رزاز[12]، هاني مُلقي[13]، عبدالله النسور[14]، فايز الطراونه[15]، علي سحيمت[16]، طارق السحيمت[17]، عبد السلام المجالي[18]، علي خلقي الشرايري[19]، فيصل الفايز[20]، علي ابوالراغب[21]، شيخ علي ابو روبيها، شيخ عطاالله سحيمت[22]، صلاح الدين عطاالله السحيمات[23]، نايف الكاوي، بهجت تلهوني[24]، عيسي الور توركي الغلاييني و سعيد مفتي[25] (66)
12- 4 نيروهاي مسلح و نقش آنها
اردن نيز مثل ساير كشورهاي خاورميانه بودجه فراواني را به امور نظامي اختصاص ميدهد. درواقع در سال های اخیر، كشورهاي خاورميانه در سطح جهان مقامهاي اول را به خود اختصاص دادهاند به طوري که در ميان بيست كشور اول دنيا در زمينه بودجه نظامي به نسبت توليد ناخالص ملي، كشورهاي خاورميانه 10 جايگاه را از آن خود كرده اند. اردن نيز با وجود آنكه مثل كشورهاي حاشيه خليج فارس از ذخاير نفت برخوردار نيست، اما با حمايت آمريكا و تأکيد بر درآمدهاي داخلي، بودجه فراواني را به نسبت توليد ناخالص ملي به امور نظامي اختصاص ميدهد. البته با توجه به شرايط خاصي كه اين كشور دارد، بودجه بالاي نظامي به نسبت توليد ناخالص ملي، قابل توجيه است. با اين وجود، روند افزايش بودجه اين كشور با توجه به مشكلات اقتصادي، رشد چنداني نداشته است. اردن در خلال اين سالها حدود 4/1 ميليارد دلار هزينه نظامي سالانه داشته است كه اين مقدار، 6/8 درصد از كل ناخالص داخلي آن را تشكيل مي دهد. اين كشور با اختصاص4/1 ميليارد دلار هزينه رتبه 52 در جهان را داراست. از نظر ميزان بودجه به نسبت توليد ناخالص داخلي، اردن كشور پنجم جهان است . اين آمارها نشان دهنده آن هستند كه اردن كشوري است كه از نظر رهبران آن با تهديدهاي جدي مواجه است، اما درآمد اين كشور به اندازه اي نيست كه بتواند پاسخگوي نيازها و خريدهاي نظامي آن باشد؛ به همين دليل به نظر مي رسد در صورتي كه اين كشور مشكلات اقتصادي خود را حل نمايد، بر ميزان بودجه نظامي آن به شدت افزوده شود(67) در گذشته، كشورهاي عربي نفت خيزي همچون عربستان و امارات، با توجه به مشكلات اقتصادي اردن، به اين كشور كمك مالي مي کردند. هدف كمكهاي مالي اين كشورها، بالا بردن توان دفاعي اردن به عنوان جبهه اول اعراب در مقابل رژيم صهيونيستي بود. اين وضعيت به اردن كمك مي کرد تا با هزينه سايركشورهاي عربي، بر ميزان قدرت نظامي اش بيافزايد. پس از آنكه اين كشور در سال 1994 با رژيم صهيونيستي پيمان صلح را امضا نمود، از انگيزه كشورهاي عربي ثروتمند براي كمك به اردن كاسته شد. گرچه پيش از وقوع صلح نيز بسياري از كشورهاي عربي با فروپاشي شوروي و پايان نظام دوقطبي، درعمل نگراني چنداني از تهديدهاي اين رژيم نداشتند. آمريكا پس از انعقاد پيمان صلح اردن با رژيم صهيونيستي، كمكهاي نظامي و فروش تسليحات حساس به اردن را آغاز نمود، تا انگيزه اي قوي براي صلح سايركشورهاي عربي با اين رژيم باشد. (68)
از آنجا که بودجه نظامي اردن در مقايسه با كشورهاي نفت خيزي چون عربستان سعودي و امارات متحده عربي بسيار محدود مي باشد اردن سعي نموده كه با راه كارهاي مختلفي، اين مشكل را حل نمايد؛ يكي از اقدامهاي اين كشور تأکيد بر كيفيت نيروهاي دفاعي است. اردنيها از همان ابتدا سعي داشته اند كه از نظر كيفيت و كارايي نسبت به ساير كشورهاي منطقه درسطح بالاتري باشند. به همين دليل، نيروهاي دفاعي اين كشور پيشرفته ترين آموزشهاي نظامي را مي بينند .
دولت اين كشور حتي براي بالا بردن كيفيت نيروها، سربازي اجباري را در سال 1999 لغو كرد و تأکيد اصلي را بر روي نيروهاي داوطلب و حرفه اي قرار داد. افزون بر اين، دانشكدههاي نظامي اين كشور به نسبت ساير كشورهاي عرب منطقه در سطح بالاتري قرار دارند؛ از اين رو برخي از كشورهاي منطقه، نيروهاي خود را براي تحصيل و گذراندن آموزشهاي نظامي، به دانشكدههاي اردن اعزام مي كنند.
اقدام ديگر اردن در جبران كمبود بودجه نظامي در مقايسه با ساير كشورهاي عربي، گرفتن كمكهاي مالي از ساير كشورهاست.
يكي ديگر از اقدامات دولت براي جبران كاستي در زمينه بودجه نظامي، سرمايه گذاري در صنعت تسليحات داخلي است. اردنيها در زمينه توليد تسليحات داخلي با هدف تأمين نياز نيروي تدافعي خود و صادرات به ساير كشورهاي منطقه، به شدت فعال هستند.
با وجود تمامي اقدامات انجام شده، اردن با تهديدهاي جدي داخلي مواجه است . اين كشور به دليل اتخاذ سياست همراهي با آمريكا، مورد توجه گروههاي تروريستي است. اين مشكل با توجه به جمعيت فلسطيني مقيم در اردن، دامنه دارتر شده است. فلسطينيهاي مقيم اردن كه براي رهايي از اقدامات جنايت كارانه رژيم صهيونيستي به اردن آمده اند، از يك طرف از سياست اردن در قبال اين رژيم و آمريكا سرخورده شده اند و از طرف ديگر با مشكلات مهمي همچون بيكاري مواجه هستند. به همين دليل، شمار زيادي از افرادي كه به گروههاي تروريستي مي پيوندند، از كشور اردن هستند. زرقاوي رهبر تروريستهاي عراق نيز از اهالي اردن بود(69) از جمله مشكلات ديگر كشور اردن، نرخ رشد جمعيت اين كشور در كنار مشكلات اقتصادي است كه در مجموع، رهبران اين كشور را در مورد آينده ثبات سياسي و نظامي كشور نگران نموده است.
افزايش جمعيت جوان اردن در كنار مشكلاتي همچون بيكاري، باعث شده است كه نگراني جدي در مورد احتمال بروز اقدامات ضددولتي وجود داشته باشد. نوع رژيم سياسي اردن پادشاهي مشروطه است؛ ولي همانند بسياري از كشورهاي عربي، بيشتر اختيارات سياسي و نظامي، در دست پادشاه قرار دارد که با توجه به جمعيت جوان و مشكلات اقتصادي باعث افزايش احتمال اقداماتي عليه دولت شده است؛ به همين دليل، دولت اردن برنامهها و اقداماتي جدي را براي بالا بردن توان امنيتي و اطلاعاتي انجام داده است؛ نيروهاي پليس، امنيتي و اطلاعاتي اردن رشد بيشتري در مقايسه با نيروهاي دفاعي داشته اند؛ براساس برآوردها، توان نيروهاي اطلاعاتي اردن در مقايسه با ساير كشورهاي عرب نيز در سطح بالاتري قرار دارد.
در کشور اردن، پادشاه فرمانده کل نيروهاي مسلح است. وي ميتواند اعلان جنگ و صلح نمايد، به نيروهاي مسلح فرمان دهد و عهد نامه و توافقات را امضا کند. نيروهاي شهري و نيروهاي مسلح و کليه القاب تشريفاتي تحت کنترل پادشاه هستند و برطبق قانون خاص ماده 37 پادشاه ميتواند اين قدرت خود را به شخص ديگري واگذار کند.
نيروهاي مسلح سلطنتي و اداره کل اطلاعات تحت کنترل پادشاه هستند. پادشاه حق بخشش وکاهش مجازاتها را دارد.(70)
تشکيلات دفاعي اردن مستقيما و شخصا توسط پادشاه فرماندهي ميشود. دوره سربازي دوسال است. بخش اعظم نيروي انساني اين تشکيلات را داوطلبها تشکيل ميدهند.(71)
شمار اعراب باديه نشين و بدوي در نيروهاي مسلح اين کشور بسيار زياد است که وفادارترين عناصر نظامينسبت به پادشاه محسوب ميشوند.
بر اساس آمار سال 2008 تعداد کل پرسنل نيروهاي مسلح اردن، 104000نفر است. 15 تا 16 هزار نفر از آنها را نيروهاي ژاندارمري و حدود 4000 نفر را نيروهاي پليس تشکيل ميدهند.
حدود 600 تا700 هزار نفر از مردم اين کشور به عنوان نيروي احتياط در صورت لزوم توانايي پيوستن به ارتش و نيروي نظاميرا دارند.(72)
بودجه دفاعي اين کشور در سال 2008 بيش از 700ميليون دلار بوده است که بيش از 5/13 درصد از توليد ناخالص ملي اين کشور را تشکيل ميدهد. (73) در سال 2006، 6/8 درصد از کل بودجه کشور به ارتش اختصاص يافت.
به طور کلي نيروهاي نظامياين کشور عبارتاند از:
• نيروي زميني سلطنتي اردن
• نيروي دريايي سلطنتي اردن
• نيروي هوايي سلطنتي اردن
• فرماندهي عمليات ويژه
• مديريت امنيت عمومي(74)
ارتش اردن شامل نيروي زميني، هوايي و دريايي است و داراي واحدهاي زير است:
• دو لشکر زرهي، هريک متشکل از دو تيپ مکانيزه، يک تيپ تانک، يک تيپ توپخانه و يک تيپ دفاع هوايي
• دو لشکر پياده مکانيره، هريک متشکل از دو تيپ مکانيزه، يک تيپ تانک، يک تيپ توپخانه و يک تيپ دفاع هوايي
• يک تيپ گارد سلطنتي مستقل
• يک تيپ نيروي ويژه متشکل از 3 گردان هوابرد
• يک تيپ توپخانه صحرايي متشکل از 4 گردان توپخانه (75)
اهداف نيروهاي مسلح اردن عبارتاند از
- محافظت از سرحدات قلمرو پادشاهي اردن از تهاجمات بيگانگان
- محافظت از مردم داخل قلمرو پادشاهي و سرپا نگه داشتن کشور (76)
- محافظت از پادشاه (77)
نيروي زميني:
نيروي زميني اردن داراي 90 هزار پرسنل شامل : 2 لشکر زرهي، 2 لشکر پياده نظام مکانيزه، يک تيپ نيروي مخصوص (3 گردان چترباز) و يک تيپ توپخانه صحرايي (4گردان ) است.
تجهيزات نيروي زميني:
- تانکهاي سنگين: حدود 1131 دستگاه شامل 360 دستگاه چيفتن خاله، 293دستگاه طارق
- تانکهاي سبک: 9 دستگاه اسکوربين
- شناسايي: 130 دستگاه فررت
- زره پوش تهاجميپياده نظام: 25 دستگاه
- نفربرهاي زرهي: 1700 دستگاه
- توپخانه کششي: 89 قبضه
- خمپاره انداز: 600 قبضه خمپاره اندازهاي 81 و 107مم
- سلاحهاي هدايت شونده ضد تانک: 330 قبضه ناو، 310 قبضه دراگون
- توپهاي ضدهوايي: 1000 قبضه از انواع ضد هواييها
- موشکهاي سطح به هوا: 100قبضه (78)
نيروي دريايي:
شامل 330 نفر پرسنل، يک فروند ناوچه سريع السير الحسين و داراي 13 شناور کشتي و پايگاهي در عقبه مي باشد. (79)
نيروي هوايي:
تعداد پرسنل آن 13400 نفر است. نيروي هوايي اردن در جنگ ژوئن 1967 اعراب، به کلي نابود شد. پس از اين جنگ، ملک حسين با توسل به کشورهاي انگلستان، امريکا، فرانسه و حتي شوروي سابق توانست نيروي هوايي کوچکي را راه اندازي کند که چندان قابل اهميت نيست. (80)
تجهيزات نيروي هوايي:
- هواپيماي جنگي: 300 فروند جنگنده و بالگرد مسلح
- جنگندهها: 3 اسکادران و چندين فروند جنگنده
- جنگندههاي زميني: شامل بيش از 30 اسکادران
- حمل و نقل: 4 اسکادران با 7 فروند
- مسافري: چندين اسکادران و فروند که روز به روز در حال توسعه است. (81)
پايگاههاي هوايي:
ملک عبدالله در عمان، ملک حسين در مفرق، شاهزاده حسن در عقبه، و پايگاههاي هوايي ازرق و جفر (82)
سن خدمت:
تا سال 1999 خدمت اجباري در سن 18سالگي انجام مي شد. زنان خدمت سربازي ندارند، اما ميتوانند در امور غير درگيرانه ارتش داوطلب شوند. (83)
ردههاي نظامياردن:
از پایین به بالا: ستوان دوم، ستوان یکم، سروان، سرگرد، نائب سرهنگ، سرهنگ، سرتيپ، سرلشکر، سپهبد، تيمسار، ارتشبد. (84)
منابع و ماخذ:
1. Hatem Abunimeh‚ former Associate Director‚ Facilities Management Adm. At University of Illions at Chicago (1997-2009)‚ https://www.quora.com/is-Jordan-a-democratic-country
2. سفارت ایران در اردن
http://amman.mfa.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=15&pageid=3344
3. Wikipedia.org
4. دو فصلنامه علمیجامعه شناسی سیاسی جهان اسلام، دوره 7، شماره 1، بهار و تابستان 1398(پیاپی 14)
5. - پادشاهي اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، معاونت بين الملل، مركز بين المللي تبليغ، ص 38
6. دو فصلنامه علمیجامعه شناسی سیاسی جهان اسلام، دوره 7، شماره 1، بهار و تابستان 1398(پیاپی 14)
7. الدستور الاردن، مطبوعات مجلس النواب 20010
8. دغمی، محمد راکان، تطور قانون الزکاة فی الاردن، اللجنــة العليا لكتابــة تاريخ الأردن، ص 58-9، سال2006
9. الزعبي، خالد سمارة، النظام الاداری في الاردن، عمان: لجنــة تاريخ الاردن، 1994
10. مجلس النواب الرئيسيــة
http://www.representatives.jo
10/1 https://fa.alalam.ir/news/5269131/
10/2. مجلس النواب الرئيسيــة
11. محیلان، الشیخ محمد محمود، القضاء الشرعی فی الاردن، اللجنــة العليا لكتابــة تاريخ الأردن1994، 9-42
12. دائرة الاحصائات العامــة
13. ايضاً
14. دو فصلنامه علمیجامعه شناسی سیاسی جهان اسلام، دوره 7، شماره 1، بهار و تابستان 1398(پیاپی 14)
15. مركز القدس للدراسات السياسيــة
www.alqudscentea.org
16. د. عصام سعدي، التطور السياسي للأردن، ص 245-195، چاپ 1، سال 1993
17. مركز القدس للدراسات السياسيــة
www.alqudscentea.org
18. د. عصام سعدي، التطور السياسي للأردن، ص 245-195، چاپ 1، سال 1993
19. مركز القدس للدراسات السياسيــة
www.alqudscentea.org
20. د. عصام سعدي، التطور السياسي للأردن، ص 245-195، چاپ 1، سال 1993
21. مركز القدس للدراسات السياسيــة
www.alqudscentea.org
22. د. عصام سعدي، التطور السياسي للأردن، ص 308 چاپ 1، سال1993
23. ايضاً
24. مركز القدس للدراسات السياسيــة
www.alqudscentea.org
25. د. محمد مصالحه، التجربــة الحزبیــة السیاسیــة فی الاردن، ص 48-44، سال 1999
26. مركز القدس للدراسات السياسيــة
www.alqudscentea.org
27. د. محمد مصالحه، التجربــة الحزبیــة السیاسیــة فی الاردن، ص 47-46، سال 1999،
28. دو فصلنامه علمیجامعه شناسی سیاسی جهان اسلام، دوره 7، شماره 1، بهار و تابستان 1398 (پیاپی 14)
29. مركز القدس للدراسات السياسيــة
www.alqudscentea.org
30. وزارة الداخليــة المملكــة الاردنيــة الهاشميــة، پویا آریا، اطلس گیتاشناسی ایران و جهان، ص4
http://www.moi.gov.jo
31. الفایز، ذیاب محمد، جامعــة الشرق الاوسط، علاقات الادنیــة-الامریکیــة و آفاقها المستقبلیــة، پایان نامه فوق لیسانس، 2013 ص32
32. ايضاً، ص75
33. ايضاً،
34. ايضاً،ص23
35. ايضاً،ص32
36. ايضاً، ص23
37. ايضاً، ص46
38. ايضاً، ص47
39. ايضاً، ص47
40. ايضاً، ص48
41. ايضاً،ص50
42. ايضاً، ص51
43. ايضاً،ص39
44. ايضاً، ص37
45. ايضاً، ص39
46. ايضاً، ص40
47. ايضاً، ص43
48. علوم سیاسی، مطالعات منطقه ای، خالد عبد الرزاق حباشنه، 1383، شماره 19، ص 203
49. الفایز، ذیاب محمد، جامعــة الشرق الاوسط، علاقات الادنیــة-الامریکیــة و آفاقها المستقبلیــة، پایان نامه فوق لیسانس،2013ص53
50. ايضاً، ص68
51. ايضاً، ص63
52. ايضاً،ص58
53. وزاره الخارجیــة المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة و شوون المغتربین
http://www.mfa.gov.jo
54. علوم سیاسی، مطالعات منطقه ای، خالد عبد الرزاق حباشنه، 1383، شماره 19، ص 203
55. حباشنه، خالد عبد الرزاق، علوم سیاسی، مطالعات منطقه ای، 1383، شماره 19، ص 204
56. ايضاً، ص 205
57. ايضاً، ص 206
58. ايضاً، ص 207
59. ايضاً، ص 208
60. ايضاً، ص 209
61. http://peace-ipsc.org/fa
62. حباشنه، خالد عبد الرزاق، علوم سیاسی، مطالعات منطقه ای، 1383، شماره 19، ص 210
63. پادشاهي اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، معاونت بين الملل، مركز بين المللي تبليغ، ص 38
64. القیادة العامــة للقوات المسلحــة الاردنیــة
http://www.jaf.mil.jo/Contents/Hashemite_Kingdom_of_Jordan_Flagar.aspx#.VPTHZC7pfH1
65. خیر اندیش. سیاوش شایان، ریشه یابی نام و پرچم کشورها، ص 260و38، سال1370
66. http://www.kinghussein.gov.jo
67. http://jaf.mil.jo/Arabic/Jorda
68. رئاســة الوزراء
http://www.pm.gov.jo
69. سایت وزارة الخارجیــة الاردنیــة
http://www.mfa.gov.jo/ar
70. http://www.globalsecurity
71. ترابي، قاسم، ساختار و توانمندي نظامي كشورها: اردن ماهنامه اطلاعات راهبردی۳۱ خرداد ۱۳۸۹ , ژوئن21 2010 شماره 85 , 85 - 66
72. ايضاً
73. الزعبي، خالد سمارة، النظام الاداری في الاردن، عمان: لجنــة تاريخ الاردن، 1994
74. جغرافیای کشورهای جهان اردن، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1389، ص 105
75. ايضاً
76. ايضاً، ص 106
77. ايضاً
78. ايضاً
79. ايضاً
80. ايضاً، ص 107
81. ايضاً
82. جغرافیای کشورهای جهان اردن، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1389، ص 108
83. جغرافیای کشورهای جهان اردن، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1389، ص 109
84. جغرافیای کشورهای جهان اردن، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1389، ص 107
1. https://fa.alalam.ir/news/5269131/
1. عبدالله اول بن الحسين بن علي الهاشمي (2 فوريه 1882 - 20 ژوئيه 1951) بنيانگذار و اولين پادشاه پادشاهي هاشمي اردن بود . او به عنوان «پادشاه بنيانگذار» شناخته مي شود. عبدالله پس از شورش بزرگ اعراب به رهبري پدرش شريف حسين بن علي عليه امپراتوري عثماني در طول جنگ جهاني اول، امير امارت ماوراء اردن (بعدها اردن) شد.
2. الحسين بن طلال بن عبدالله اول هاشمي (14 نوامبر 1935 - 7 فوريه 1999)، سومين پادشاه پادشاهي هاشمي اردن . او در 11 اوت 1952 تا زمان مرگش در 7 فوريه 1999 قدرت را به دست گرفت.
3. الحسن بن طلال (زاده 20 مارس 1947) يک شاهزاده اردني و وليعهد سابق است. پسر ملک طلال، برادر ملک حسين بن طلال و عموي ملک عبدالله دوم، وي بيش از 30 سال به عنوان وليعهد اردن (از 1965 تا 25 ژانويه 1999) خدمت کرد.
[5]. شاهزاده محمد بن طلال بن عبدالله بن الحسين بن علي ( زاده 2 اکتبر 1940 - درگذشته 29 آوريل 2021) برادر کوچکتر پادشاه فقيد اردن، الحسين بن طلال، و عموي ملک عبدالله دوم است . او به عنوان وليعهد و نماينده شخصي پادشاه اردن بود. شاهزاده محمد يکي از اعضاي خاندان حاکم هاشمي در اردن است، پدرش ملک طلال بن عبدالله، دومين پادشاه پادشاهي هاشمي اردن و مادرش ملکه زين الشرف است.
5. شريف عبدالحميد شرف، نخست وزير اردن ( 1939 - 3 ژوئيه 1980 ) در سال 1959 از دانشگاه آمريکايي بيروت در رشته فلسفه فارغ التحصيل شد و در سال 1962 مدرک کارشناسي ارشد حقوق بين الملل را از همان دانشگاه دريافت کرد.
6. ليلا عبدالحميد شرف (1940-) سياستمدار اردني متولد بيروت، اولين وزير اطلاعات در اردن و اولين زن اردني است که به سنا منصوب شد. او همسر شريف عبدالحميد شرف است. نخست وزير سابق اردن او سمتهاي مهمي در کشور اردن داشت. او عضو کميته سلطنتي پيشنويس منشور ملي 1989-1990، عضو شوراي مشورتي ملي در سالهاي 1982-1984 و عضو هيئت امناي سازمان عرب براي حقوق بشر 1986-1997.
2. شريف زيد بن شاکر نخست وزير اردن است که در 4 سپتامبر 1934 ميلادي در شهر امان متولد شد.
3. زيد الرفاعي (عربي: زيد الرفاعي؛ زاده 27 نوامبر 1936) سياستمدار اهل اردن است. او به عنوان نخستوزير اردن خدمت کرد و چهار دولت مختلف را تشکيل داد که آخرين آن طولانيترين حکومت ماندگار اردن در تاريخ پادشاهي بود و مدت 4 سال و 20 روز از (4 آوريل 1985 تا 24 آوريل 1989) ادامه داشت.
4. عبدالله دوم بن الحسين بن طلال بن عبدالله اول بن الحسين بن علي (زاده 30 ژانويه 1962، عمان)، پادشاه کنوني پادشاهي هاشمي اردن است که در 7 فوريه 1999 پس از 7 فوريه 1999 تاج و تخت را به دست گرفت. درگذشت پدرش ملک حسين و وي از خاندان هاشمي است و نسب او به نسل چهل و سوم از اولاد محمد صلي الله عليه و آله و سلم از طريق نوه اش حسن بن علي بن ابي طالب مي رسد. او از سال 1993 با ملکه رانيا ازدواج کرده است و مادرش پرنسس مونا الحسين است.
1. رانيا ياسين ملقب به ملکه رانيا (به عربي: الملكه رانيا العبد الله)، همسر ملک عبدالله دوم و ملکه اردن است.
2. عمر رزاز (عربي: عمر الرزاز؛ زاده 1 ژانويه 1961) سياستمدار اهل اردن و نخستوزير فعلي اين کشور است. او در 5 ژوئن 2018 پس از استعفاي هاني ملقي نخستوزير پيشين، به دليل اعتراضات گسترده مردم عليه اقدامات رياضت اقتصادي او تحت حمايت صندوق بينالمللي پول، به اين سمت منصوب شد. رزاز از 4 ژانويه 2017 وزير آموزش و پرورش بود. وي پيش از آن نيز مدير چندين مؤسسه ملي و بينالمللي بوده است.
3. هاني مُلقي (عربي: هاني الملقي؛ زاده 15 اکتبر 1951) سياستمدار اردني است. وي در بعدازظهر دوشنبه 5 ژوئن 2018 از سمت نخستوزيري اردن در ملاقاتي با ملک عبدالله استعفا داد.
4. عبدالله النسور (عربي: عبدالله النسور؛ زاده 20 ژانويه 1939) يک سياستمدار اهل اردن است. او از 10 اکتبر 2012 تا 1 ژوئن 2016 نخستوزير اردن بود.
5. فايز الطراونه (عربي: فايز الطراونة؛ زاده 1 مه 1949 - درگذشته 15 دسامبر 2021) يک سياستمدار اهل اردن بود. او دو مرتبه از 20 اوت 1998 تا 4 مارس 1999 و از 2 مه 2012 تا 11 اکتبر 2012 نخستوزير اردن بود.
6. علي الصحيمت (زاده 1937 در شهر کراک) سياستمدار، مهندس و وزير سابق اردني است که در دوره (1989-1991) شهردار امان و معاون نخست وزير و وزير حمل و نقل بوده است. (1991-1993) وي عضو بيست و ششمين مجلس سنا بود.
7. طارق صلاح الدين الصحيمت (23 سپتامبر 1936 - 21 ژوئيه 2014)، پزشک اردني، نظامي بازنشسته و شخصيت عمومي. در شهر تاريخي کراک در جنوب اردن متولد شد . او فرزند صلاح الدين الصحيمت نماينده مجلس و نوه شيخ عطالله الصحيمت، رهبر ملي و يکي از مردان شهر کراک است که عضو اولين شوراي قانونگذاري در امارات بود.
1. عبدالسلام عطاالله المجالي (1925 - 3 ژانويه 2023) پزشک و سياستمدار اردني متولد شهر کراک بود که پيش از اين براي دو دوره نخست وزير اردن بود، اولين دوره بين سالهاي 1993-1995 و دوره دوم بين سالهاي 1993-1995 و دوره دوم بين سالهاي 1993. 1997-1998 او همچنين رئيس دانشگاه اردن بود. او برادر سياستمدار، رئيس سابق پارلمان اردن و نماينده مجلس سناي اردن، عبدالهادي المجالي است.
2. علي بن حاج حسين الشرايري البلاوي (1878 - 25 ژوئن 1960) نظامي و سياستمدار اردني متولد اربد بود.
3. فيصل عاکف مثقال الفايز (زاده 22 آوريل 1952)، سياستمدار اردني است که از سال 2015 به عنوان رئيس مجلس سنا، جانشين عبدالرئوف الروابده شد و چندين دوره عضو پارلمان اردن و رئيس مجلس نمايندگان بود.
4. علي ابوالراغب، نخست وزير اردن از سال 2000 تا 2003. ابوالراغب در سال 1946 در امان به دنيا آمد. وي داراي مدرک ليسانس در رشته مهندسي عمران است که در سال 1967 از دانشگاه تنسي در ايالات متحده آمريکا اخذ کرد.
5. عطاالله الصحيمت يا عطالله پاشا السوهيمات (1875 - 28 ژوئيه 1965) رهبر، سياستمدار و دولتمرد عرب و اردن بود. او در شهر کراک در جنوب اردن به دنيا آمد. او فرزند شيخ سليمان افندي الصحيمت بود که از رهبران ملي و عضو اولين شوراي شهرداري شهر کراک در دوران امپراتوري عثماني در دهه 1890 بود .
6. صلاح الصحيمت (1914-1966) سياستمدار اردني متولد شهر کراک در جنوب اردن بود.او اولين کسي بود که سمت دبيرکلي مجلس ملي را بين سالهاي 1946-1948، 1951-1953 بر عهده گرفت. و 1961-1962. وي در ژوئيه 1963 به عنوان نماينده شهر کراک انتخاب شد و علاوه بر رياست کميته روابط خارجي در پارلمان اردن، در چندين سمت از جمله معاونت وزارت کشور و مدير کل انتشارات فعاليت داشت.
7. بهجت الطلحوني، متولد سال 1913 در شهر معان و درگذشته در سال 1995، از چهره هاي فعال سياسي اردن است. او چندين سمت از جمله رئيس مجلس سنا، نخست وزير و رئيس ديوان سلطنتي هاشمي را بر عهده داشت. او در مدرسه السالت تحصيل کرد و سپس به دانشگاه دمشق پيوست و در سال 1935 از دانشکده حقوق آن فارغ التحصيل شد. او در سال 1938 به عنوان قاضي در کرک مشغول به کار شد. وي در طي چهار بار بين سال هاي 1960-1970 به عنوان نخست وزير به تشکيل دولت منصوب شد. او در سال 1974 به عنوان رئيس مجلس سنا منصوب شد و از سال 1962 به عنوان يک عضو خدمت کرده است.
8. سعيد المفتي يکي از رهبران اردن و يکي از رهبران چرکسي است که در تأسيس آن سهيم بوده و از راه آن حمايت کرده است. او در خط مقدم پذيرايي از شاهزاده عبدالله بن الحسين بود که در سال 1921 از حجاز آمد و چندين روز از او در خانه خود ميزباني کرد. او از او حمايت کرد، با او کار کرد و زماني که شاهزاده به پادشاهي اردن منصوب شد، با پسرش ملک طلال بن عبدالله و پس از او ملک حسين بن طلال ادامه يافت. او در سال 1898 در امان به دنيا آمد، در سال 1989 درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.