نهادها و سازمان های فرهنگی فرانسه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''نهادها و سازمان هاي فرهنگي''' '''وزارت فرهنگ[26]''' تاريخ سياست فرهنگي كشور فرانسه از زمان طرح ريزي آن در قرن شانزدهم تا كنون، نمايانگر نقش محوري دولت در ارتقاء و ساماندهي دانش، هنر، فرهنگ و شكل گيري تدريجي ساختارهاي وزارتخانه اي و تصويب بودجه ه...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
دولت ملي از طريق انجام يك سري اقدامات خاص به تشويق و ترويج همكاري هاي بين وزارتخانه اي و مقامات محلي مي پردازد. به عنوان مثال مي توان به موافقتنامه هاي توسعه فرهنگي مصوب سال 1982 و قراردادهاي فرهنگي كشوري - استاني مصوب سال 1984 اشاره نمود. اكثريت قريب به اتفاق پروژه هاي دولتي حوزه فرهنگ از طريق انعقاد موافقتنامه هاي مشاركتي پشتوانه دار صورت مي گيرد. شمار زيادي از وزارتخانه ها نيز از پروژه هاي فرهنگي ملي حمايت مي نمايند كه از آن جمله مي توان به وزارت آموزش، تحقيقات و فنآوري و وزارت امور خارجه اشاره نمود. از جمله پروژه هاي فرهنگي كه با مشاركت وزارتخانه هاي مختلف اجرا مي گردد مي توان به آموزش هنر، نگهداري و حفاظت از كتابخانه هاي تخصصي، تأسيس موزه هاي ملي، آرشيوهاي تاريخي وزارتخانه ها و حفاظت از آثار يادبود فرهنگي و معرفي آثار فرهنگي ملّي در خارج از كشور اشاره نمود. براي مثال وزارت آموزش، تحقيق و فنآوري بر فعاليت موزه هاي تاريخ طبيعي و موزه هاي آثار تاريخي و آكادمي فرانسه نظارت مي نمايد و وزارت امور خارجه نيز مسئوليت تبادلات زباني و فرهنگي و آموزش زبان فرانسه در خارج از كشور از طريق شبكه اي از موسسات فرهنگي فرانسوي، مدارس فرانسوي و آژانس آموزش زبان فرانسه را برعهده دارد. | دولت ملي از طريق انجام يك سري اقدامات خاص به تشويق و ترويج همكاري هاي بين وزارتخانه اي و مقامات محلي مي پردازد. به عنوان مثال مي توان به موافقتنامه هاي توسعه فرهنگي مصوب سال 1982 و قراردادهاي فرهنگي كشوري - استاني مصوب سال 1984 اشاره نمود. اكثريت قريب به اتفاق پروژه هاي دولتي حوزه فرهنگ از طريق انعقاد موافقتنامه هاي مشاركتي پشتوانه دار صورت مي گيرد. شمار زيادي از وزارتخانه ها نيز از پروژه هاي فرهنگي ملي حمايت مي نمايند كه از آن جمله مي توان به وزارت آموزش، تحقيقات و فنآوري و وزارت امور خارجه اشاره نمود. از جمله پروژه هاي فرهنگي كه با مشاركت وزارتخانه هاي مختلف اجرا مي گردد مي توان به آموزش هنر، نگهداري و حفاظت از كتابخانه هاي تخصصي، تأسيس موزه هاي ملي، آرشيوهاي تاريخي وزارتخانه ها و حفاظت از آثار يادبود فرهنگي و معرفي آثار فرهنگي ملّي در خارج از كشور اشاره نمود. براي مثال وزارت آموزش، تحقيق و فنآوري بر فعاليت موزه هاي تاريخ طبيعي و موزه هاي آثار تاريخي و آكادمي فرانسه نظارت مي نمايد و وزارت امور خارجه نيز مسئوليت تبادلات زباني و فرهنگي و آموزش زبان فرانسه در خارج از كشور از طريق شبكه اي از موسسات فرهنگي فرانسوي، مدارس فرانسوي و آژانس آموزش زبان فرانسه را برعهده دارد. | ||
'''موسسات فرهنگي''' | |||
منشور واگذاري خدمات دولتي در زمينه هنرهاي نمايشي پس از انجام مذاكرات مفصل با مقامات محلي، دپارتمان هاي دولتي و بخش هاي حرفه اي ذينفع تنظيم گرديد. اين منشور سند سياسي است كه اصول كلي اقدامات دولت را در زمينه هنرهاي نمايشي تعريف و توصيف مي نمايد. هدف منشور مذكور تقسيم مسئوليت اداره مراكز هنرهاي نمايشي كشور ميان مقامات محلي و كشوري مي باشد. بدين ترتيب هدف منشور مذكور فراهم آوردن محيط كاري آزاد براي هنرمندان در جهت خلق آثار ابتكاري و اعطاي آزادي به شهروندان در جهت انتخاب فعاليتهاي فرهنگي خود مي باشد. منشور مذكور 4 حيطه مسئوليتي را براي سازمان هاي يارانه گير كشور مشخص و تعريف مي نمايد. اين حيطه هاي مسئوليتي عبارتند از: | |||
1- مسئوليت در حوزه هنر كه در جهت: | |||
• آشنا ساختن عامه مردم با محدوده اي از آثار هنري تاريخي و معاصر. | |||
• معرفي فعاليت هاي فرهنگي و هنري معاصر و ارتقاء سطح كيفي و كمي چنين فعاليت هايي در جامعه | |||
• حضور دائمي هنر، فرهنگ و هنرمندان در اجتماع | |||
•معرفي اشكال و صور نادر فرهنگ و هنر اجرا مي گردد. | |||
2- مسئوليت در حوزه منطقه اي كه مواردي نظير: | |||
• پوشش دادن سراسري مؤسسات هنرهاي نمايشي با اطمينان از اقتصادي بودن آنها و طراحي برنامه ريزي اوليه جهت در پيش گرفتن راهبرد توزيعي در هر دو سطح ملي و منطقه اي | |||
• تلاش در جهت دسترسي اقشار مختلف جامعه به اجراهاي زنده فرهنگي و هنري از طريق نشر توليدات فرهنگي و هنري براي طبقات اجتماعي كه از اين امكانات و تسهيلات محروم مي باشند. | |||
• تأسيس مراكز مرجع جهت تهيه اطلاعات و اسناد فرهنگي مورد نياز را شامل مي گردد. | |||
3- مسئوليت اجتماعي: | |||
• ارائه آموزش به نسل هاي آينده در خصوص ماهيت و ملزومات فعاليت هاي فرهنگي و هنري | |||
• برقراري روابط ويژه با دانشگاه هاي كشور | |||
• اصلاح الگوهاي رفتاري در بخش هايي از جامعه كه نه به دور از فعاليتهاي فرهنگي بوده و نه درگير فعاليت هاي فرهنگي مي باشند. | |||
• كاهش نابرابري هاي فرهنگي و فعاليت در جهت برقراري تساوي اجتماعي براي آن دسته از اقشار جامعه كه از محروميت فيزيكي، اقتصادي و آموزشي رنج مي برند. | |||
4- مسئوليت حرفه اي: | |||
• كمك به ديگر سازمان هاي فرهنگي و هنري جهت گسترش و توسعه مهارت ها، دانش كاربردي و امكانات و تسهيلات | |||
• گروه هاي آماتور نيز مي توانند از خدمات مشاوره و اطلاع رساني اين موسسات سود ببرند. | |||
• برگزاري دوره هاي آموزشي ويژه و بازآموزي براي هنرمندان جوان، تكنسين ها و مديران فرهنگي كشور برنامه مذكور اخيراً در مورد هنرهاي تجسمي نيز به اجرا درآمده است. براي اين منظور يك منشور جديد براي آموزش تخصصي تهيه گرديده است. | |||
'''حمايت از خلاقيت هاي فرهنگي''' | |||
الف) مراكز هنرهاي معاصر: تعداد 32 مركز هنري كه يارانه دريافت مي نمايند در 16 منطقه كشور داير مي باشند. مراكز هنري كشور از طريق يك سياست متمركز بر برپايي نمايشگاه، نشر، انجام تحقيقات هنري و ادبي، ارائه آموزش، تأمين بودجه آثار هنري، فراهم آوردن امكانات اقامتي براي هنرمندان و توسعه فعاليت هاي تحقيقاتي و تجربي خود مبادرت مي نمايند. | |||
ب) صندوق هنرهاي معاصر منطقه اي[35]: اين صندوق در سال 1982 در پي سياست تمركززدايي تأسيس گرديد. صندوق فوق دفاتري را در كليه مناطق حومه پايتخت بازگشايي نموده و جوايز رئونيون را براي هنرمندان در نظر گرفت. از زمان تأسيس اين دفاتر، صندوق هنرهاي معاصر منطقه اي، كلكسيون غني و متنوعي از آثار فرهنگي را جمع آوري نموده كه حاصل زحمت 2691 هنرمند مي باشد. كلكسيون فوق 1256 اثر هنري را در خود جاي داده است. اين دفاتر، اماكن متعددي را به نمايش و حفاظت از آثار هنري اختصاص داده و مسئوليت توسعه، ترويج و تشويق هنرهاي معاصر و انجام فعاليت هاي آموزشي منظم و نشر كتاب را برعهده دارد. | |||
پ) كمك و پشتيباني از آثار هنرمندان جوان: مركزي در شهر پاريس راه اندازي شده است كه به نمايش آثار هنرمندان جوان كشور مبادرت مي نمايد. علاوه بر يك مركز نمايشگاهي، اين فضاي جديد نقش يك نمايشگاه كمكي را براي هنرمندان هنرهاي معاصر، انجمن ها، گالري ها، مدارس و مراكز هنري ايفا مي نمايد. همراه با مراكز هنري منطقه اي، مركزي در جهت نشر هر چه بهتر آثار هنرمندان جوان در تمام نقاط كشور فعاليت مي نمايد. | |||
'''طرح هاي تشويقي جهت مشاركت در حيات فرهنگي''' | |||
از جمله اقدامات راهبردي وزارت فرهنگ فرانسه تشويق به مشاركت گسترده در حيات فرهنگي كشور مي باشد و اين به نوبه خود نيازمند تلاش فراوان در جهت افزايش سطح تقاضاي آثار هنري، ميراث فرهنگي و توسعه فعاليتهاي غيرحرفه اي در كليه زمينه هاي هنري مي باشد. | |||
آموزش هنرهاي زيبا از اهميت ويژه اي در سياست توسعه فرهنگي فرانسه برخوردار است. براي اين منظور برنامه ها و طرح هاي مربوطه از طريق ارائه آموزش هاي تخصصي تحت نظارت وزارت فرهنگ و مقامات محلي به اجرا در مي آيند. كميسيون بين وزارتخانه اي نيز در امر آموزش و فرهنگ جهت اجراي اقدامات مشترك توسط وزارت فرهنگ و وزارت آموزش و پرورش تشكيل گرديده است. كارشناسان حرفه اي فرهنگي كشور به تعليم هنري پرسنل آموزشي كشور ترغيب و تشويق گرديده اند. مدارس ابتدايي كشور موظف گرديدند كه در هفته يك ساعت آموزش موسيقي براي بچه ها ارائه نمايند. تلاش هايي نيز در خصوص آموزش بزرگسالان و كارگران صورت گرفته است. وزارت فرهنگ موافقتنامه هايي را بين مسئولان آموزش بزرگسالان و كارگران كشور منعقد نموده است. از شبكه هاي دست اندركار درخواست گرديد كه همكاري خود را با مؤسسات آموزشي، دانشگاه ها و ديگر ساختارهاي آموزشي كشور افزايش دهند. وزارت فرهنگ به دنبال تدارك امكانات آموزشي است كه اساس فعاليت هاي فرهنگي و هنري بازديد كنندگان را تشكيل مي دهد. | |||
علاوه بر فعاليت وزارتخانه مذكور در زمينه هاي آموزش و آگاهي عمومي، اين وزارتخانه همچنين در جهت تثبيت قيمت محصولات فرهنگي تلاش مي نمايد. كليه سازمان هاي فرهنگي نظير مؤسسات بزرگ دولتي حداكثر تلاش خود را به كار مي برند تا قيمت ها را به ويژه براي قشر جوان و محروم، كاهش دهند. در حوزه سينماي كشور يك روز در هفته، قيمت بليط به حدي كاهش مي يابد كه تقريباً كليه مردم قادر به تماشاي فيلم در سينما مي گردند. | |||
تسهيلات كارت اعتباري كه در سراسر فرانسه قابل استفاده مي باشد، در خصوص موزه هاي ملي نيز به اجرا درآمد. دارنده اين كارت پس از پرداخت وروديه معمولي قادر مي باشد يك شخص زير 26 سال را به صورت رايگان همراه خود به موزه دعوت نمايد. سياست قيمت هاي نازل به موسسات و ساختارهاي فرهنگي مشابه كشور نيز تعميم داده شده است. كارت فرهنگ جوانان كه براي استفاده در يك محدوده جغرافيايي محدود به جوانان اعطا مي گردد يك سيستم تشويقي مؤثر مي باشد. وزارت فرهنگ با اعمال تخفيف هاي ويژه در خصوص هزينه حمل و نقل و بازديد جوانان از 20 مكان برگزاري جشنواره هاي هنري و فرهنگي آنان را تشويق به بازديد از اين نمايشگاه ها مي نمايد. | |||
وزارت فرهنگ فرانسه همچنين تدابيري به شرح ذيل جهت گسترش مشاركت فرهنگي اتخاذ نموده است: | |||
1- از اول ماه اكتبر 1999، تعداد 98 بناي يادبود ملي كه تحت مالكيت دولت بوده اند، توسط سازمان فرهنگي صندوق ملي بناهاي تاريخي[36] اداره مي گردند به غير از فصل جهانگردي يعني از اول اكتبر تا 30 ماه مه، بازديد از اين بناها براي عموم آزاد است. | |||
2- از اول ژانويه سال 2000، بازديد از موزه ملي در اولين يكشنبه هر ماه مجاني و آزاد مي باشد. جوانان زير 18 سال مي توانند بدون پرداخت هزينه اي، از تمامي بناهاي يادبود كشور بازديد نمايند. تئاترهاي ملي نيز روزهاي سه شنبه هر ماه به بازديدكنندگان خود تخفيف ويژه مي دهند. | |||
'''انجمن هاي فرهنگي؛ هنرهاي حرفه اي''' | |||
فعاليت هاي هنري غيرحرفه اي توسط بخش هاي بزرگي از جامعه انجام مي گيرند. در حدود 50 درصد از جمعيت كشور كه بالاي 15 سال سن دارند در زمان فراغت خود در فعاليت هاي تئاتري، موسيقي، رقص، هنرهاي تجسمي و نوشتاري شركت مي نمايند. | |||
راهبردهاي تشويقي جهت مشاركت در فعاليت هاي غيرحرفه اي به دو دليل عمده ذيل در حال بررسي مجدد مي باشند: | |||
1ـ فعاليت هاي هنري غيرحرفه اي نقش بسيار مهمي را در پيشرفت اشخاص و يكپارچگي اجتماعي برعهده دارند. | |||
2ـ به رسميت شناختن اين قبيل فعاليت ها موجب انسجام و وحدت مردم و فعاليت هاي هنري حرفه اي مي گردد. | |||
به طور كلي، مشاركت در فعاليت هاي فرهنگي و هنري غيرحرفه اي يكي از بهترين راه هايي است كه اشخاص مي توانند از اين طريق از اطلاعات هنري آگاهي يابند. از هنرمندان حرفه اي و موسسات فرهنگي كشور درخواست گرديده تا با ارائه كمك، پيشنهاد و آموزش نقش خود را در اين زمينه افزايش دهند و اين خود مستلزم دسترسي به مراكز مرجع قابل اعتماد مي باشد كه اسناد، اطلاعات و ديگر امكانات را جهت نمايش آثار غيرحرفه اي تدارك مي نمايند. در اين مراكز، افراد غيرحرفه اي و حرفه اي قادر خواهند بود كه با يكديگر ملاقات، تبادل دانش و مهارت نموده و از تجربيات يكديگر بهره مند گردند. برخي از موسسات هنري و فرهنگي از قبيل مدارس موسيقي و تئاترها به تأسيس چنين مراكزي مبادرت مي نمايند.[37]. | |||
'''سازمان بين المللي فرانكوفوني'''[38] | |||
اصطلاح فرانکوفونی به معنای مجموعه ملت ها و دولت های فرانسوی زبان، برای نخستین بار در زبان فرانسوی، در سال 1880 از سوی یک جغرافی دان فرانسوی، پیشنهاد و به کار گرفته شد. وی این واژه را برای توصیف مناطقی جغرافیایی به کار برد که به زبان فرانسوی گفتگو می کنند. توضيح اين كه واژه فرانسه زبانی، نشانگر کشورهایی است که فرانسه، زبان رسمی (واحد یا غیرواحد)، زبان مادری بخش بزرگی از جمعیت موجود در آنها، زبان فرهنگ، و یا زبانی است که از سوی برخی طبقات اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد. با این همه این دسته ها به اینجا پایان نمی یابد. در برخی کشورهای زبان فرانسه با وجود اینکه زبان رسمی است، نه زبان مادری است و نه زبانی که اغلب مردم از آن استفاده می کنند. | |||
زبان فرانسه به عنوان سومین زبان رایج دنیا و زبان رسمی ۲۹ کشور دنیا همواره یکی از زبانهای محبوب و مورد علاقه مردم بوده است و می باشد. واژه فرانکوفونی[39] با حرف آغازین بزرگ، به مجموعه دولتها و حکومتهایی گفته می شود که زبان فرانسه، زبان مشترک آنهاست. این واژه با حرف کوچک به معنای فرانسه زبانی، یکی از عناصر تشکیل دهنده سیاست خارجی فرانسه است. سازمان بينالمللي فرانكفوفي با 63 كشور عضو و حدود 750 ميليون نفر جمعيت در سال 1970به سبك جامعه كشورهاي مشترك المنافع[40] كه انگليسي زبان بودند، تشكيل شد. جمعيت كل كشورها و دولتهاي عضو سازمان بين المللي فرانكفوني حدود 750 ميليون نفر است كه در ميان 175ميليون نفر آنها به طور كامل فرانسه زبان هستند. فرانسه و انگليسي تنها زبانهايي هستند كه در پنج قاره جهان به آنها تكلم ميشود. فرانسه تنها زبان رسمي 12 كشور و يكي از زبان هاي رسمي در 17 كشور ديگر فرانكفوني است. در كشورهاي گروه دوم معمولا زبان هاي انگليسي، عربي، اسپانيايي يا پرتغالي نيز به عنوان زبان رسمي رواج دارد. ده كشوري كه بيشترين فرانسه زبانان در آنها وجود دارند عبارتنداز: فرانسه، الجزاير،كانادا، مغرب، بلژيك، ساحل عاج، تونس، كامرون، جمهوري دموكراتيك كنگو و سوئيس هستند. فرانسه همچنين به طور كامل يا جزيي زبان مادري پنج كشور اروپايي يعني فرانسه ، بلژيك، سوئيس، لوگزامبورگ و موناكو است كه در مجموع حدود 70 ميليوني نفر جمعيت دارند. در اروپاي مركزي و شرقي نيز كشورهاي روماني، سپس لهستان و مولداوي كشورهايي هستند كه بيشترين شمار فرانسه زبان ها را درخود جاي داده اند. بيشترين شمار فرانسه زبان ها در قاره آفريقا هستند كه 11 درصد جمعيت كل آفريقا را تشكيل ميدهند. در همين قاره، الجزاير كه عضو فرانكفوني نيز نيست با 16ميليون نفر فرانسه زبان جامعه دوم آفريقا را تشكيل مي دهد. بعد از اين كشور [[ساحل عاج]] با 12ميليون نفر فرانسه زبان در جايگاه بعدي قرار دارد. زبان فرانسه همچنين در كنار انگليسي، چيني، اسپانيايي، روسي و عربي يكي از زبانهاي رسمي سازمان ملل و زبان رسمي در اتحاديه آفريقا است.[41] در سطح فرانسه ، وزارت فرهنگ و ارتباطات ، شورای عالی فرانکوفونی ، دفتر امور فرانکوفونی وزارت امور خارجه ، اداره کل روابط فرهنگی، علمی و فنی وزارت امور خارجه ، اداره توسعه وزارت همکاری ها و کمیته ملی بازی های فرانکوفونی ، مسئولیت تنظیم سیاست فرانسه در قبال کشورهای فرانسه زبان و اجرای تصمیمات آن را به عهده دارند . | |||
'''گردهمایی دوسالانه کشورهای فرانسوی زبان''' | |||
در ابتدای سال های 60، برخی از سران کشورهای تحت سلطه ی سابق فرانسه، که خود از آموزش های فرانسوی برخوردار بودند، از جمله حمانی دیور( نیجریه)، حبیب بورقیبه ( [[تونس]])، نوردوم سیهانوک (کامبوج) و لئوپول سدار سنگور ([[سنگال]])، طرحی برایِ گردهمایی ِ کشورهای تازه استقلال یافته ای را پیشنهاد کردند که خواهان ِ تداوم ارتباط فرهنگی و زبانی خود با کشور فرانسه بودند. در آن زمان دولت فرانسه پاسخ روشنی به این پیشنهاد نداد. با این وجود، در سال 1960 چندین کشور فرانسوی زبان، کنفرانسی با شرکت ِ وزیران آموزش و پرورش ِ کشورهای فرانسوی زبان برگزار کردند. سپس در سال 1961، مؤسسه ی دانشگاه های فرانسوی زبان تأسیس شد. در سال 1969، نخسنین نشست دولت های فرانسوی زبان، با ریاست آندره مالرو، وزیر وقت فرهنگِ فرانسه، در نیامی، پایتخت نیجر برگزار شد. در سال 1970، آژانس همکاری های فنی- فرهنگی، به ابتکار سازمان مشترک افریقا- مالگاش بنیان شد. منشور این آژانس در 20 مارس 1970 به امضای 21 کشور رسید و در ابتدا فعالیت اش به حیطه فنی محدود شد. | |||
در سال 1973، نخستین اجلاس سران افریقایی – فرانسوی، با طرد [[کانادا]] و کبک در پاریس برگزار شد. در آن زمان پاریس نمی خواست کبک را به عنوان دولت شرکت کننده بپذیرد. در سال 1984، شورای عالی دولت ها و ملت های فرانسوی زبان به همراه یک شبکه تلویزیونی بین المللی راه اندازی شد. دو سال پس از آن یعنی در سال 1986، نشست سران دولت ها ی فرانسوی زبان برای نخستین بار در کاخ ورسای گرد هم آمدند. کانادا سرانجام پذیرفت که کبک به عنوان « دولت شرکت کننده» حضور یابد. | |||
از سال 1986 تا 2012 ، چهارده نشست در کشور های مختلف فرانسوی زبان برگزار شده است. نخستین نشست که فوریه 1986 در ورسای برگزار شد، اهمیت ویژه ای دارد. در این سال، فرانسوآ میتران، رئیس جمهور وقت فرانسه، 41 رئیس دولت کشور های فرانسوی زبان را برای نخستین بار در کاخ ورسای دعوت کرد. از این تاریخ به بعد، تقریباً هر دو سال یک بار نشستی به منظور بررسی وضعیت آموزش در کشورهای فرانسوی زبان و همکاری با دیگر سازمان های نین المللی در جهت بهبود وضعیت آموزش برگزار شده است. تعداد کشورهای عضو نیز از 49 به 51 کشور افزایش یافته است. در سال 1993، عضویت کشور های غیر فرانسوی زبان از جمله رومانی و مولداوی نیز در این نشست های دو سالانه پذیرفته شد. اهداف آژانس نیز به سوی همکاری های اقتصادی، پیشگیری از تشنجات بین کشورهای عضو، همکاری با سازمان های جهانی برای حفظ حقوق بشر و حضور در عرصه سیاست جهانی پیشرفته است. نشست های بعدی به ترتیب در: کبک (1987)، داکار(1989)، شایو(1991)، گران- به (1993)، کوتونو (1995)، هانوی (1997)، مانتون (1999)، بيروت(2002)، اوآگادوكو( 2004)، بخارست( 2006)، كبك( 2008)، مونتروي( 2010)، كينشازا( 2012) برگزار شده اند.[42]در حال حاضر اين نهاد متشكل از 77 دولت است كه از اين تعداد 50 دولت عضو و 27 دولت ناظر هستند.[43] | |||
'''نهادهای فرانکوفونی در فرانسه:''' نهادهای بین المللی فرانکوفونی عبارتند از : | |||
1- کنفرانس سران کشورهای فرانسه زبان ( هر دو سال یک بار ) | |||
2- کنفرانس وزرای مسئول فرانکوفونی ( یک بار در سال ) | |||
3- شورای دائم فرانکوفونی ( هر 3 ماه یک بار در پاریس در سطح نمایندگان هر کشور تشکیل جلسه می دهند ) | |||
4- کنفرانس وزرای آموزش و پرورش کشورهای فرانسه زبان . این نهاد قدیمی ترین سازمان فرانکوفونی است که در سال 1960 ایجاد شد . | |||
5- کنفرانس وزرای ورزش و مسائل جوانان ( از سال 1969 تا کنون ) | |||
6- آژانس همکاری های فرهنگی و فنی ( ACCT ) ( از 1970 ) | |||
7- انجمن دانشگاه های فرانسه زبان ( 1961 ) | |||
8- کانال تلویزیونی 5 ( 1984 ) که شامل کانال بین المللی 5 فرانسه ، کانال 5 کبک ، کانال 1 و 2 و 3 فرانسه ، RTBF بلژیک و SSR سوئیس می باشد . | |||
9- دانشگاه سنگور اسکندریه : این دانشگاه در سال 1990 در [[شهر اسکندریه مصر]] تاسیس شد و زبان تدریس آن فرانسوی و به صورت خصوصی اداره می شود . در رشته های تغذیه و بهداشت ، علوم اداری و مدیریت ، محیط زیست و مدیریت میراث فرهنگی دانشجو می پذیرد . | |||
10- انجمن بین المللی شهرداران و مسئولان شهرهای کلان فرانسه زبان | |||
11- شورای بین المللی نمایندگان مجلس کشورهای فرانسه زبان | |||
12- اجلاس تجاری کشورهای فرانسه زبان | |||
13- کمیته بین المللی بازی های کشورهای فرانسه زبان : دومین دور بازی ها در پاریس در 1994 برگزار شد و گرد همایی آینده در 1997 در ماداگاسکار برگزار شد | |||
'''مصوبات برخي اجلاسهاي فرانكوفوني''' | |||
اجلاس سران فرانكوفوني نخستين بار در سال ۱۹۸۶در ورساي واقع در حومه پاريس و با حضور ۱۵تن از سران كشورها و نيز هيات هاي ۴۲ كشور و جامعه از پنج قاره برگزار شد. اهم مصوبات اجلاسهاي قبلي فرانكوفوني : | |||
- اجلاس سران ۱۹۸۶در پاريس: ايجاد ساختار كمك به توسعه با استفاده از منابع مالي كشورهاي "شمال" (شامل فرانسه، كانادا، بلژيك و ايالت فرانسه زبان "كبك" كانادا)، ايجاد يك آژانس بينالمللي فرانسه زبان تصاوير تلويزيوني و گسترش محدوده پخش برنامههاي تلويزيوني فرانسه زبان (TV5) ، اتخاذ تدابيري در زمينه اطلاعرساني، انتشار، تدريس و آموزش. | |||
- اجلاس ۱۹۸۷ايالت كبك (كانادا) :تصميمگيري درباره پرچم پنج رنگ سازمان كه هر يك معرف رنگ نمادين يكي از پنج قاره است. | |||
- اجلاس ۱۹۸۹داكار (سنگال) : محور بحثها در اين اجلاس درباره توسعه، بدهي و محيط زيست كشورها بود. فرانسوا ميتران، رييس جمهوري وقت فرانسه، حذف بدهي عمومي ۳۵ كشور فقيرتر سازمان فرانكوفوني به فرانسه را اعلام كرد. | |||
- اجلاس ۱۹۹۱پاريس : فرانسوا ميتران اين اجلاس را نشست "توسعه و پختگي" ناميد. محور بحث ها بر تشويق كشورهاي "شمال" بهادامه روند دمكراسي آغازشده در كشورهاي "جنوب" بويژه در آفريقا متمركز بود. | |||
- اجلاس ۱۹۹۳جزيره موريس : اين اجلاس تصميم گرفت درحمايت از فرانسهزباني دربرابر انگليسيزباني به رهبري آمريكا، از طريق همكاري نزديكتر فعاليت كند. | |||
- اجلاس ۱۹۹۵كوتونو (بنين) : ايجاد سمت دبيركلي سازمان فرانكوفوني كه متصدي آن درعين حال سخنگوي سياسي و نماينده رسمي سازمان است و ميتواند نقشفعالتري در صحنه بينالمللي ايفا كند. | |||
- اجلاس ۱۹۹۷هانوي (ويتنام) : انتخاب پطرس غالي به عنوان اولين دبيركل سازمان فرانكوفوني . | |||
- اجلاس ۱۹۹۹مونتكن (كانادا) : پيشنهاد ژاك شيراك درباره ايجاد يك مجموعه نظارت بر حقوق بشر تاييد شد. اين اجلاس بر ضرورت تعميق روند دمكراسي و تقويت حكومت قانون نيز تاكيد كرد. | |||
- اجلاس ۲۰۰۲بيروت : عبدو ديوف، رييسجمهوري سابق سنگال، بهعنوان دبيركل اين سازمان انتخاب شد. مسئولان ۵۵كشور نظر مخالف خود را با حمله خودكار به عراق اعلام كردند و خواستار يك راهحل از طريق مذاكره براي بحران ساحل عاج و خاورميانه شدند. | |||
- اجلاس ۲۰۰۴اواگادوگو (بوركينا فاسو) : يادآوري و تاكيد بر اولويت هاي اصلي در زمينه حقوق بشر و احترام به اصول دمكراسي . | |||
از اولین اجلاس سران کشورهای فرانکوفونی در پاریس به سال 1986 تا کنون ، پیشرفت های زیادی در هرچه نزدیکتر کردن کشورهای عضو حول محور مشترک زبان حاصل شده است . ایجاد انستیتوهای فرانسه زبان ( هانوی ، پنوم پن ، صوفیا ...) گسترش کانال تلویزیونی 5 به آسیا ، حمایت از موضع فرانسه در مذاکرات گات ، ارسال کتاب به کشورهای آفریقایی ، توجه جدی به کشورهای اروپای شرقی ( بلغارستان بیشترین استقبال را از تلویزیون فرانسه نموده است ) ، تشویق چند زبانی در نهاد های ارو پایی با تاکید به زبان فرانسه به عنوان عنصر مشترک هویت کشورهای هندو [[چین]] ، توجه مجدد به [[لبنان]] به عنوان پایگاه اصلی زبان فرانسه در خاور میانه و برگزاری دومین بازی های فرانکوفونی در پاریس ( 1994 ) از جمله موفقیت های فرانکوفونی در سال های گذشته به شمار می رود. |
نسخهٔ ۳۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۲
نهادها و سازمان هاي فرهنگي
وزارت فرهنگ[26]
تاريخ سياست فرهنگي كشور فرانسه از زمان طرح ريزي آن در قرن شانزدهم تا كنون، نمايانگر نقش محوري دولت در ارتقاء و ساماندهي دانش، هنر، فرهنگ و شكل گيري تدريجي ساختارهاي وزارتخانه اي و تصويب بودجه هاي ملي بوده است. به عنوان مثال مي توان به تأسيس كتابخانه ملي فرانسه، تأسيس دبيرخانه هنرهاي زيبا در قرن نوزدهم، تأسيس موزه هنري لوور و تأسيس وزارتخانه اي مستقل با نام وزارت فرهنگ در سال 1959 اشاره نمود. آندره مالرو[27] نخستين وزير فرهنگ كشور فرانسه، در امور فرهنگي موازيني را پيش روي همگان قرار داد كه اعقاب او نيز دنباله رو اين راه بودند. از جمله اين موازين مي توان به حفاظت از ميراث فرهنگي كشور، خلق هنرهاي معاصر، آموزش فرهنگ و هنر و نشر آن در تمامي سطوح جامعه، تمركز زدايي اداري و تدوين نظامنامه براي بازارهاي صنعتي فرهنگ اشاره نمود. بر اساس تعريف آندره مالرو، تمركززدايي اداري عبارت از انتقال قدرت و منابع از سطوح مركزي دولت به سطوح فدرال با حفظ مركزيت دولت بود.
در سال 1959 آندره مالرو حوزه فرهنگي كشور را از حيطه اختيارات وزارتخانه هاي آموزش و پرورش و صنايع خارج نموده و به تأسيس وزارتخانه اي مستقل با نام وزارت فرهنگ مبادرت نمود. در اين ميان مركز ملي فيلم نيز از اختيار وزارت صنايع خارج شده و تحت نظارت وزارت فرهنگ كشور درآمد. هدف وزارتخانه جديدالتاسيس، پيشرفت همزمان و همه جانبه كليه امور هنري و مشاركت فراگير مردم در فعاليت هاي فرهنگي، بخصوص در زمينه هاي تئاتر، موسيقي و ميراث فرهنگي كشور بود. آندره مالرو قصد داشت در كليه ادارات، مراكز هنري همگاني داير نمايد تا امور فرهنگي را در پهنه اي وسيع و فراگير نشر داده و همگان را به خلاقيت هاي هنري ترغيب نمايد. دولت فرانسه از لحاظ جغرافيايي به 96 اداره اجرايي با نام دپارتمان تقسيم گرديده است. در گذشته تنها ادارات 9 شهر از مراكز فرهنگي همگاني برخوردار بودند. در سال 1969، 3 حوزه رياست منطقه اي در امور فرهنگي تأسيس گرديد كه به نوبه خود گامي اساسي در جهت تمركز زدايي اداري به شمار ميرفت.
ژاك دوهامل[28] در تعقيب سياستهاي آندره مالرو، سياست بين اداري و چند منظوره با هدف تزريق فرهنگ به بافت جامعه را اتخاذ نمود. دوهامل به نهادينه نمودن مشاركت فرهنگي ميان دولت و موسسات فرهنگي كشور مبادرت نمود كه از آن جمله مي توان به انعقاد قراردادهاي دولت با سازمان راديو و تلويزيون، صنعت سينما و صاحبان سالن هاي تئاتر و اپرا اشاره نمود. جهت پشتيباني مالي از چنين مشاركت هاي فرهنگي، صندوق پروژه هاي فرهنگي كشور تأسيس گرديد. در زمينه هنرهاي تجسمي، 1 درصد از درآمد سازمان هاي دولتي جهت حمايت مالي از انجام يك فعاليت هنري در همان سازمان صرف مي گرديد. اين قانون در خصوص كليه سازمان هاي دولتي به اجرا در مي آمد.
هر يك از 6 وزير فرهنگ فرانسه كه يكي پس از ديگري بين سال هاي (1981-1973) به صدارت رسيدند ؛علاوه بر اعمال تغييرات مورد نظر خود در وزارتخانه فرهنگ، از سياست هاي فرهنگي آندره مالرو و ژاك دوهامل نيز جهت اتخاذ سياست هاي جديد بهره مي بردند. در سال 1974 ميشل گاي[29] با انعقاد اولين سري از موافقتنامه هاي توسعه فرهنگي با شهرداري ها و مناطق كشور، راه پيشرفت و تكامل هنرمندان جوان و هنرهاي معاصر كشور را هموار نمود. به دنبال اين عمل ميشل گاي، مركز هنرهاي ملي ژرژ پمپيدو در سال 1977 افتتاح گرديد. در سال 1978 قانون حمايت از موزه هاي كشور به تصويب رسيد و سال 1980 نيز به عنوان سال ميراث ملي نام گرفت.طي سال هاي (1993-1981) در دو دوره پنج ساله - وزارت فرهنگ فرانسه گامهاي اوليه به سوي مدرنيزاسيون و طريقه برخورد با جامعه معاصر را برداشت. از جمله اين اقدامات اوليه مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
• افزايش بودجه فرهنگي كشور
• گسترش دامنه حوزه فعاليت وزارتخانه فرهنگ جهت تحت پوشش قرار دادن هنرهاي مختلف
• القاء معيارها و موازين بخش فرهنگ به بخش اقتصاد
• توسعه و گسترش ارتباطات سمعي و بصري كشور
در اين ميان رئيس جمهور فرانسه با تاييد و تصويب اجراي يك سلسله از پروژه هاي ساختماني عظيم، در واقع حمايت بي قيد و شرط خود از فعاليتهاي وزارت فرهنگ را اعلام نمود. از جمله اين پروژه هاي عظيم ساختماني مي توان به تأسيس كتابخانه ملي، موزه بزرگ لوور، خانه اپراي باستيل و آرشيو جنگ اشاره نمود.
در سال 1982، بودجه وزارت فرهنگ فرانسه به دو برابر افزايش يافت و سپس به تدريج بر 1درصد از كل بودجه كشور بالغ گرديد. جنبش تمركززدايي اداري با راه اندازي موسسات مختلف فرهنگي منطقه اي آغاز گرديد. سياست انعقاد قرارداد با مقامات محلي مجدداً از سر گرفته شد. چندين موسسه آموزشي بزرگ نيز يا مجدداً فعال گرديده و يا از نو تأسيس گرديدند. از ميان اين مؤسسات بزرگ مي توان به موسسه ميراث فرهنگي، موسسه سينماتوگرافي، هنرستانهاي بزرگ موسيقي پاريس و ليون و موزه بزرگ لوور اشاره نمود. طي 12 سال بيش از 8000 فرصت شغلي در زمينه هاي مختلف فرهنگي فراهم گرديد و آموزشهاي هنري پيشرفته در مدارس، ارائه شده و آموزش هنرهاي معاصر از قبيل تئاتر، سينما و تاريخ هنر نيز آغاز گرديد. همچنين جهت افزايش آگاهي كودكان فرانسوي يك سري تمهيدات خاصي نظير اجراي پروژه هاي هنري فوق برنامه، بازديد دانش آموزان از موزه ها و اماكن تاريخي و اجراي پروژه هاي ميراث فرهنگي اتخاذ گرديد. در نتيجه نوسانات اقتصادي و رشد فعاليتهاي فرهنگي خانگي، وزارت فرهنگ بيشتر توجه خود را صرف صنايع فرهنگي از قبيل كتاب، نوار، سينما، رسانه هاي سمعي و بصري و تنظيم بازار اين قبيل صنايع نمود.
نمودار سازماني وزارت فرهنگ
كشور فرانسه داراي نظام پارلماني بوده و مجلس ملي فرانسه و مجلس سنا قواي عمده كشور به شمار مي روند. در كشور فرانسه، نخست وزير از سوي رئيس جمهور انتخاب شده و به تشكيل دولت و اجراي سياستهاي اتخاذ شده مبادرت مي نمايد. دولت خود متشكل از وزراي منتخب نخست وزير بوده كه هر يك داراي وظايف مشخص در خصوص مديريت و اداره وزارتخانه متبوع خود مي باشند. در اين ميان، وزير فرهنگ مسئوليت اداره و مديريت امور فرهنگي كشور را بر عهده داشته و سياست هاي مديريتي خود را بر كليه بخش ها و ادارات مرتبط با وزارت فرهنگ اعمال مي نمايد. تعيين خط و مشي و دستورالعمل هاي كلي در حيطه اختيارات وزير فرهنگ قرار دارد. به عبارت ديگر اين وزير فرهنگ است كه تصميم مي گيرد چگونه بودجه ميان مديريت هاي مختلف فرهنگي داخل و خارج از كشور توزيع و تقسيم گردد. تخصيص بودجه به بخش فرهنگ و هنر كشور بر اساس دستورالعمل هاي كلي تعريف شده توسط دولت و مجلس صورت مي گيرد.
وزارت فرهنگ فرانسه تحت نظارت وزير فرهنگ به فعاليت پرداخته و از بخش هاي ذيل متشكل شده است:
• وزير فرهنگ
• كادر اداري
• ادارات ابلاغ كننده قوانين به كادر اداري
• بازرسين اداري
• امور بين الملل
• حوزه هاي رياستي مركزي
• مديريت امور داري
• مديريت معماري و ميراث فرهنگي
• مديريت آرشيو
• مديريت كتاب و كتابخواني
• مديريت مويقي ، رقص، تئاتر و هنرهاي نمايشي
• مديريت موزه
• اداره هنرهاي تجسمي
• اداره توسعه منطقه اي
• مركز ملي فيلم
• ادارات منطقه اي
• موسسات دولتي تحت نظارت وزارتخانه
• مديريت مركزي كه مسئوليت طراحي، تعيين خط مشي بازرسي و ارزيابي عملكرد وزارت در سطح ملي را برعهده دارد.
• ادارات منطقه اي كه نماينده دولت در سطوح محلي مي باشند. اين ادارات در واقع مديريت هاي فرهنگي هستند كه سياست هاي ملي اتخاذ شده در خصوص مناطق مختلف كشور را اجرا مي نمايند.
• مؤسسات دولتي كه از سوي دولت مركزي تعيين شده و با ماهيت حقوقي مشخص و بودجه دولتي به فعاليت مي پردازند. لازم به ذكر است كه موسسات دولتي داراي ماهيت حقوقي، تحت نظارت قانون اساسي كشور فعاليت مي نمايند.
بنا بر ماده قانون شماره 713 مصوب (11 ژوئن 1997) وزارت فرهنگ فرانسه مسئوليت ايجاد و راه اندازي فعاليت هاي بزرگ فرهنگي با تأكيد ويژه بر ملي بودن اين فعاليت ها و قابليت دسترسي عامه مردم به اين قبيل فعاليت ها، تشويق به خلق آثار فكري و هنري، ايجاد علاقمندي در مردم به ميراث ملي كشور و گسترش فعاليت هاي هنري كشور را بر عهده دارد. اين وزارتخانه همچنين مسئوليت توسعه و گسترش صنايع فرهنگي (ماده يكم) و آماده سازي و اجراي پروژه هايي كه منجر به غني سازي هر چه بيشتر زبان فرانسوي گردد (ماده سوم) را بر عهده دارد.[30]
وظايف وزارت فرهنگ در حوزه ارتباطات
در سال 1947 دپارتمان فني و حقوقي مطبوعات كشور تأسيس گرديد. دپارتمان مذكور در سال 1956، به دپارتمان اطلاعاتي حقوقي و فني تغيير نام داده و مسئوليت مطالعه و بررسي مسائل و مشكلات عمومي كشور در خصوص آزادي اطلاعات به آن تفويض گرديد. در سال 1964، به دنبال تأسيس سازمان راديو و تلويزيون ملي فرانسه (ORTF) مسئوليت اداره تلويزيون بر عهده وزارت اطلاعات گزارده شد. در سال 1974، با انحلال سازمان راديو و تلويزيون فرانسه چندين سازمان مستقل راديو و تلويزيوني تحت عناوين ذيل شروع به فعاليت نمودند:موسسه سمعي و بصري ملي(INA)، تلويزيون فرانسه(IDF)، جامعه توليد كنندگان برنامه هاي تلويزيوني فرانسه(SFP). در سال 1975 دامنه اختيارات دپارتمان اطلاع رساني حقوقي و فني به منظور پوشش دادن به ارتباطات سمعي و بصري كشور گسترش يافت. با تصويب ماده 29 قانون اساسي در سال 1982 تملّك انحصاري دولت بر سازمان تلويزيون لغو گرديد. اما با اين حال اين سازمان همچنان سازمان دولتي به شمار مي آيد.
دپارتمان اطلاع رساني حقوقي و فني
دپارتمان مذكور به طور مشخص مسئوليت اجراي امور ذيل را برعهده دارد:
• نظارت اداري، مالي و فني بخش سمعي و بصري دولتي
• طراحي و ارائه كليه قوانين، مقررات و تصميمات بخش مطبوعات و ارتباطات سمعي و بصري كشور
• سازماندهي صور مختلف حمايت هاي دولتي از رسانه هاي گروهي كشور
• شوراي ارتباطات سمعي و بصري نهاد دولتي مستقل مي باشد كه به تأمين نظر دولت در خصوص اجرا و به كارگيري مقررات و قوانين ويژه امور سمعي و بصري كشور مبادرت مي نمايد. از جمله مهمترين اقدامات شوراي مذكور مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
• برقراري توازن و تكثر بيان
• حمايت از توليدات سمعي و بصري داخلي و خارجي
• تخصيص فركانس يا سهميه فركانسي
• نظارت بر رعايت شئونات اخلاقي در توليدات سمعي و بصري
شوراي ارتباطات سمعي و بصري تصميمات اجرايي اتخاذ نموده و در خصوص جريمه شركت هاي متخلف فعال در بخش سمعي و بصري كشور از اختيارات قانوني برخوردار مي باشد.
وزارت فرهنگ فرانسه تنها نهاد دولتي تأمين كننده بودجه فعاليت هاي فرهنگي كشور نمي باشد بلكه شمار ديگري از وزارتخانه ها نيز به عنوان نهادهاي معين در اين خصوص مشاركت مي نمايند. اين قبيل بودجه ها به صورت مستقيم يا غيرمستقيم به وزارت فرهنگ پرداخت مي گردند. مقامات محلي كه به طور مستقيم انتخاب مي شوند مسئوليت اداره امور فرهنگي منطقه اي را بر عهده دارند. اين ادارات در خصوص انجام فعاليت هايشان به دولت مركزي پاسخگو نبوده و امور جاري خود را در كمال آزادي به انجام مي رسانند. قوانين جمهوري فرانسه حوزه فعاليت هر شورايي را به وضوح تبيين نموده است. مقامات محلي به ويژه اعضاي شوراهاي شهر ، خدمات فرهنگي متعددي را به مردم ارائه مي دهند. شوراهاي شهري مديريت اكثر منابع فرهنگي را به عهده داشته و مسئوليت اجراي بسياري از رويدادهاي فرهنگي از جمله فستيوال هاي فرهنگي و هنري را يا به طور مستقل و يا با هماهنگي وزارت فرهنگ عهده دار مي باشند.
دولت ملي از طريق انجام يك سري اقدامات خاص به تشويق و ترويج همكاري هاي بين وزارتخانه اي و مقامات محلي مي پردازد. به عنوان مثال مي توان به موافقتنامه هاي توسعه فرهنگي مصوب سال 1982 و قراردادهاي فرهنگي كشوري - استاني مصوب سال 1984 اشاره نمود. اكثريت قريب به اتفاق پروژه هاي دولتي حوزه فرهنگ از طريق انعقاد موافقتنامه هاي مشاركتي پشتوانه دار صورت مي گيرد. شمار زيادي از وزارتخانه ها نيز از پروژه هاي فرهنگي ملي حمايت مي نمايند كه از آن جمله مي توان به وزارت آموزش، تحقيقات و فنآوري و وزارت امور خارجه اشاره نمود. از جمله پروژه هاي فرهنگي كه با مشاركت وزارتخانه هاي مختلف اجرا مي گردد مي توان به آموزش هنر، نگهداري و حفاظت از كتابخانه هاي تخصصي، تأسيس موزه هاي ملي، آرشيوهاي تاريخي وزارتخانه ها و حفاظت از آثار يادبود فرهنگي و معرفي آثار فرهنگي ملّي در خارج از كشور اشاره نمود. براي مثال وزارت آموزش، تحقيق و فنآوري بر فعاليت موزه هاي تاريخ طبيعي و موزه هاي آثار تاريخي و آكادمي فرانسه نظارت مي نمايد و وزارت امور خارجه نيز مسئوليت تبادلات زباني و فرهنگي و آموزش زبان فرانسه در خارج از كشور از طريق شبكه اي از موسسات فرهنگي فرانسوي، مدارس فرانسوي و آژانس آموزش زبان فرانسه را برعهده دارد.
موسسات فرهنگي
منشور واگذاري خدمات دولتي در زمينه هنرهاي نمايشي پس از انجام مذاكرات مفصل با مقامات محلي، دپارتمان هاي دولتي و بخش هاي حرفه اي ذينفع تنظيم گرديد. اين منشور سند سياسي است كه اصول كلي اقدامات دولت را در زمينه هنرهاي نمايشي تعريف و توصيف مي نمايد. هدف منشور مذكور تقسيم مسئوليت اداره مراكز هنرهاي نمايشي كشور ميان مقامات محلي و كشوري مي باشد. بدين ترتيب هدف منشور مذكور فراهم آوردن محيط كاري آزاد براي هنرمندان در جهت خلق آثار ابتكاري و اعطاي آزادي به شهروندان در جهت انتخاب فعاليتهاي فرهنگي خود مي باشد. منشور مذكور 4 حيطه مسئوليتي را براي سازمان هاي يارانه گير كشور مشخص و تعريف مي نمايد. اين حيطه هاي مسئوليتي عبارتند از:
1- مسئوليت در حوزه هنر كه در جهت:
• آشنا ساختن عامه مردم با محدوده اي از آثار هنري تاريخي و معاصر.
• معرفي فعاليت هاي فرهنگي و هنري معاصر و ارتقاء سطح كيفي و كمي چنين فعاليت هايي در جامعه
• حضور دائمي هنر، فرهنگ و هنرمندان در اجتماع
•معرفي اشكال و صور نادر فرهنگ و هنر اجرا مي گردد.
2- مسئوليت در حوزه منطقه اي كه مواردي نظير:
• پوشش دادن سراسري مؤسسات هنرهاي نمايشي با اطمينان از اقتصادي بودن آنها و طراحي برنامه ريزي اوليه جهت در پيش گرفتن راهبرد توزيعي در هر دو سطح ملي و منطقه اي
• تلاش در جهت دسترسي اقشار مختلف جامعه به اجراهاي زنده فرهنگي و هنري از طريق نشر توليدات فرهنگي و هنري براي طبقات اجتماعي كه از اين امكانات و تسهيلات محروم مي باشند.
• تأسيس مراكز مرجع جهت تهيه اطلاعات و اسناد فرهنگي مورد نياز را شامل مي گردد.
3- مسئوليت اجتماعي:
• ارائه آموزش به نسل هاي آينده در خصوص ماهيت و ملزومات فعاليت هاي فرهنگي و هنري
• برقراري روابط ويژه با دانشگاه هاي كشور
• اصلاح الگوهاي رفتاري در بخش هايي از جامعه كه نه به دور از فعاليتهاي فرهنگي بوده و نه درگير فعاليت هاي فرهنگي مي باشند.
• كاهش نابرابري هاي فرهنگي و فعاليت در جهت برقراري تساوي اجتماعي براي آن دسته از اقشار جامعه كه از محروميت فيزيكي، اقتصادي و آموزشي رنج مي برند.
4- مسئوليت حرفه اي:
• كمك به ديگر سازمان هاي فرهنگي و هنري جهت گسترش و توسعه مهارت ها، دانش كاربردي و امكانات و تسهيلات
• گروه هاي آماتور نيز مي توانند از خدمات مشاوره و اطلاع رساني اين موسسات سود ببرند.
• برگزاري دوره هاي آموزشي ويژه و بازآموزي براي هنرمندان جوان، تكنسين ها و مديران فرهنگي كشور برنامه مذكور اخيراً در مورد هنرهاي تجسمي نيز به اجرا درآمده است. براي اين منظور يك منشور جديد براي آموزش تخصصي تهيه گرديده است.
حمايت از خلاقيت هاي فرهنگي
الف) مراكز هنرهاي معاصر: تعداد 32 مركز هنري كه يارانه دريافت مي نمايند در 16 منطقه كشور داير مي باشند. مراكز هنري كشور از طريق يك سياست متمركز بر برپايي نمايشگاه، نشر، انجام تحقيقات هنري و ادبي، ارائه آموزش، تأمين بودجه آثار هنري، فراهم آوردن امكانات اقامتي براي هنرمندان و توسعه فعاليت هاي تحقيقاتي و تجربي خود مبادرت مي نمايند.
ب) صندوق هنرهاي معاصر منطقه اي[35]: اين صندوق در سال 1982 در پي سياست تمركززدايي تأسيس گرديد. صندوق فوق دفاتري را در كليه مناطق حومه پايتخت بازگشايي نموده و جوايز رئونيون را براي هنرمندان در نظر گرفت. از زمان تأسيس اين دفاتر، صندوق هنرهاي معاصر منطقه اي، كلكسيون غني و متنوعي از آثار فرهنگي را جمع آوري نموده كه حاصل زحمت 2691 هنرمند مي باشد. كلكسيون فوق 1256 اثر هنري را در خود جاي داده است. اين دفاتر، اماكن متعددي را به نمايش و حفاظت از آثار هنري اختصاص داده و مسئوليت توسعه، ترويج و تشويق هنرهاي معاصر و انجام فعاليت هاي آموزشي منظم و نشر كتاب را برعهده دارد.
پ) كمك و پشتيباني از آثار هنرمندان جوان: مركزي در شهر پاريس راه اندازي شده است كه به نمايش آثار هنرمندان جوان كشور مبادرت مي نمايد. علاوه بر يك مركز نمايشگاهي، اين فضاي جديد نقش يك نمايشگاه كمكي را براي هنرمندان هنرهاي معاصر، انجمن ها، گالري ها، مدارس و مراكز هنري ايفا مي نمايد. همراه با مراكز هنري منطقه اي، مركزي در جهت نشر هر چه بهتر آثار هنرمندان جوان در تمام نقاط كشور فعاليت مي نمايد.
طرح هاي تشويقي جهت مشاركت در حيات فرهنگي
از جمله اقدامات راهبردي وزارت فرهنگ فرانسه تشويق به مشاركت گسترده در حيات فرهنگي كشور مي باشد و اين به نوبه خود نيازمند تلاش فراوان در جهت افزايش سطح تقاضاي آثار هنري، ميراث فرهنگي و توسعه فعاليتهاي غيرحرفه اي در كليه زمينه هاي هنري مي باشد.
آموزش هنرهاي زيبا از اهميت ويژه اي در سياست توسعه فرهنگي فرانسه برخوردار است. براي اين منظور برنامه ها و طرح هاي مربوطه از طريق ارائه آموزش هاي تخصصي تحت نظارت وزارت فرهنگ و مقامات محلي به اجرا در مي آيند. كميسيون بين وزارتخانه اي نيز در امر آموزش و فرهنگ جهت اجراي اقدامات مشترك توسط وزارت فرهنگ و وزارت آموزش و پرورش تشكيل گرديده است. كارشناسان حرفه اي فرهنگي كشور به تعليم هنري پرسنل آموزشي كشور ترغيب و تشويق گرديده اند. مدارس ابتدايي كشور موظف گرديدند كه در هفته يك ساعت آموزش موسيقي براي بچه ها ارائه نمايند. تلاش هايي نيز در خصوص آموزش بزرگسالان و كارگران صورت گرفته است. وزارت فرهنگ موافقتنامه هايي را بين مسئولان آموزش بزرگسالان و كارگران كشور منعقد نموده است. از شبكه هاي دست اندركار درخواست گرديد كه همكاري خود را با مؤسسات آموزشي، دانشگاه ها و ديگر ساختارهاي آموزشي كشور افزايش دهند. وزارت فرهنگ به دنبال تدارك امكانات آموزشي است كه اساس فعاليت هاي فرهنگي و هنري بازديد كنندگان را تشكيل مي دهد.
علاوه بر فعاليت وزارتخانه مذكور در زمينه هاي آموزش و آگاهي عمومي، اين وزارتخانه همچنين در جهت تثبيت قيمت محصولات فرهنگي تلاش مي نمايد. كليه سازمان هاي فرهنگي نظير مؤسسات بزرگ دولتي حداكثر تلاش خود را به كار مي برند تا قيمت ها را به ويژه براي قشر جوان و محروم، كاهش دهند. در حوزه سينماي كشور يك روز در هفته، قيمت بليط به حدي كاهش مي يابد كه تقريباً كليه مردم قادر به تماشاي فيلم در سينما مي گردند.
تسهيلات كارت اعتباري كه در سراسر فرانسه قابل استفاده مي باشد، در خصوص موزه هاي ملي نيز به اجرا درآمد. دارنده اين كارت پس از پرداخت وروديه معمولي قادر مي باشد يك شخص زير 26 سال را به صورت رايگان همراه خود به موزه دعوت نمايد. سياست قيمت هاي نازل به موسسات و ساختارهاي فرهنگي مشابه كشور نيز تعميم داده شده است. كارت فرهنگ جوانان كه براي استفاده در يك محدوده جغرافيايي محدود به جوانان اعطا مي گردد يك سيستم تشويقي مؤثر مي باشد. وزارت فرهنگ با اعمال تخفيف هاي ويژه در خصوص هزينه حمل و نقل و بازديد جوانان از 20 مكان برگزاري جشنواره هاي هنري و فرهنگي آنان را تشويق به بازديد از اين نمايشگاه ها مي نمايد.
وزارت فرهنگ فرانسه همچنين تدابيري به شرح ذيل جهت گسترش مشاركت فرهنگي اتخاذ نموده است:
1- از اول ماه اكتبر 1999، تعداد 98 بناي يادبود ملي كه تحت مالكيت دولت بوده اند، توسط سازمان فرهنگي صندوق ملي بناهاي تاريخي[36] اداره مي گردند به غير از فصل جهانگردي يعني از اول اكتبر تا 30 ماه مه، بازديد از اين بناها براي عموم آزاد است.
2- از اول ژانويه سال 2000، بازديد از موزه ملي در اولين يكشنبه هر ماه مجاني و آزاد مي باشد. جوانان زير 18 سال مي توانند بدون پرداخت هزينه اي، از تمامي بناهاي يادبود كشور بازديد نمايند. تئاترهاي ملي نيز روزهاي سه شنبه هر ماه به بازديدكنندگان خود تخفيف ويژه مي دهند.
انجمن هاي فرهنگي؛ هنرهاي حرفه اي
فعاليت هاي هنري غيرحرفه اي توسط بخش هاي بزرگي از جامعه انجام مي گيرند. در حدود 50 درصد از جمعيت كشور كه بالاي 15 سال سن دارند در زمان فراغت خود در فعاليت هاي تئاتري، موسيقي، رقص، هنرهاي تجسمي و نوشتاري شركت مي نمايند.
راهبردهاي تشويقي جهت مشاركت در فعاليت هاي غيرحرفه اي به دو دليل عمده ذيل در حال بررسي مجدد مي باشند:
1ـ فعاليت هاي هنري غيرحرفه اي نقش بسيار مهمي را در پيشرفت اشخاص و يكپارچگي اجتماعي برعهده دارند.
2ـ به رسميت شناختن اين قبيل فعاليت ها موجب انسجام و وحدت مردم و فعاليت هاي هنري حرفه اي مي گردد.
به طور كلي، مشاركت در فعاليت هاي فرهنگي و هنري غيرحرفه اي يكي از بهترين راه هايي است كه اشخاص مي توانند از اين طريق از اطلاعات هنري آگاهي يابند. از هنرمندان حرفه اي و موسسات فرهنگي كشور درخواست گرديده تا با ارائه كمك، پيشنهاد و آموزش نقش خود را در اين زمينه افزايش دهند و اين خود مستلزم دسترسي به مراكز مرجع قابل اعتماد مي باشد كه اسناد، اطلاعات و ديگر امكانات را جهت نمايش آثار غيرحرفه اي تدارك مي نمايند. در اين مراكز، افراد غيرحرفه اي و حرفه اي قادر خواهند بود كه با يكديگر ملاقات، تبادل دانش و مهارت نموده و از تجربيات يكديگر بهره مند گردند. برخي از موسسات هنري و فرهنگي از قبيل مدارس موسيقي و تئاترها به تأسيس چنين مراكزي مبادرت مي نمايند.[37].
سازمان بين المللي فرانكوفوني[38]
اصطلاح فرانکوفونی به معنای مجموعه ملت ها و دولت های فرانسوی زبان، برای نخستین بار در زبان فرانسوی، در سال 1880 از سوی یک جغرافی دان فرانسوی، پیشنهاد و به کار گرفته شد. وی این واژه را برای توصیف مناطقی جغرافیایی به کار برد که به زبان فرانسوی گفتگو می کنند. توضيح اين كه واژه فرانسه زبانی، نشانگر کشورهایی است که فرانسه، زبان رسمی (واحد یا غیرواحد)، زبان مادری بخش بزرگی از جمعیت موجود در آنها، زبان فرهنگ، و یا زبانی است که از سوی برخی طبقات اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد. با این همه این دسته ها به اینجا پایان نمی یابد. در برخی کشورهای زبان فرانسه با وجود اینکه زبان رسمی است، نه زبان مادری است و نه زبانی که اغلب مردم از آن استفاده می کنند.
زبان فرانسه به عنوان سومین زبان رایج دنیا و زبان رسمی ۲۹ کشور دنیا همواره یکی از زبانهای محبوب و مورد علاقه مردم بوده است و می باشد. واژه فرانکوفونی[39] با حرف آغازین بزرگ، به مجموعه دولتها و حکومتهایی گفته می شود که زبان فرانسه، زبان مشترک آنهاست. این واژه با حرف کوچک به معنای فرانسه زبانی، یکی از عناصر تشکیل دهنده سیاست خارجی فرانسه است. سازمان بينالمللي فرانكفوفي با 63 كشور عضو و حدود 750 ميليون نفر جمعيت در سال 1970به سبك جامعه كشورهاي مشترك المنافع[40] كه انگليسي زبان بودند، تشكيل شد. جمعيت كل كشورها و دولتهاي عضو سازمان بين المللي فرانكفوني حدود 750 ميليون نفر است كه در ميان 175ميليون نفر آنها به طور كامل فرانسه زبان هستند. فرانسه و انگليسي تنها زبانهايي هستند كه در پنج قاره جهان به آنها تكلم ميشود. فرانسه تنها زبان رسمي 12 كشور و يكي از زبان هاي رسمي در 17 كشور ديگر فرانكفوني است. در كشورهاي گروه دوم معمولا زبان هاي انگليسي، عربي، اسپانيايي يا پرتغالي نيز به عنوان زبان رسمي رواج دارد. ده كشوري كه بيشترين فرانسه زبانان در آنها وجود دارند عبارتنداز: فرانسه، الجزاير،كانادا، مغرب، بلژيك، ساحل عاج، تونس، كامرون، جمهوري دموكراتيك كنگو و سوئيس هستند. فرانسه همچنين به طور كامل يا جزيي زبان مادري پنج كشور اروپايي يعني فرانسه ، بلژيك، سوئيس، لوگزامبورگ و موناكو است كه در مجموع حدود 70 ميليوني نفر جمعيت دارند. در اروپاي مركزي و شرقي نيز كشورهاي روماني، سپس لهستان و مولداوي كشورهايي هستند كه بيشترين شمار فرانسه زبان ها را درخود جاي داده اند. بيشترين شمار فرانسه زبان ها در قاره آفريقا هستند كه 11 درصد جمعيت كل آفريقا را تشكيل ميدهند. در همين قاره، الجزاير كه عضو فرانكفوني نيز نيست با 16ميليون نفر فرانسه زبان جامعه دوم آفريقا را تشكيل مي دهد. بعد از اين كشور ساحل عاج با 12ميليون نفر فرانسه زبان در جايگاه بعدي قرار دارد. زبان فرانسه همچنين در كنار انگليسي، چيني، اسپانيايي، روسي و عربي يكي از زبانهاي رسمي سازمان ملل و زبان رسمي در اتحاديه آفريقا است.[41] در سطح فرانسه ، وزارت فرهنگ و ارتباطات ، شورای عالی فرانکوفونی ، دفتر امور فرانکوفونی وزارت امور خارجه ، اداره کل روابط فرهنگی، علمی و فنی وزارت امور خارجه ، اداره توسعه وزارت همکاری ها و کمیته ملی بازی های فرانکوفونی ، مسئولیت تنظیم سیاست فرانسه در قبال کشورهای فرانسه زبان و اجرای تصمیمات آن را به عهده دارند .
گردهمایی دوسالانه کشورهای فرانسوی زبان
در ابتدای سال های 60، برخی از سران کشورهای تحت سلطه ی سابق فرانسه، که خود از آموزش های فرانسوی برخوردار بودند، از جمله حمانی دیور( نیجریه)، حبیب بورقیبه ( تونس)، نوردوم سیهانوک (کامبوج) و لئوپول سدار سنگور (سنگال)، طرحی برایِ گردهمایی ِ کشورهای تازه استقلال یافته ای را پیشنهاد کردند که خواهان ِ تداوم ارتباط فرهنگی و زبانی خود با کشور فرانسه بودند. در آن زمان دولت فرانسه پاسخ روشنی به این پیشنهاد نداد. با این وجود، در سال 1960 چندین کشور فرانسوی زبان، کنفرانسی با شرکت ِ وزیران آموزش و پرورش ِ کشورهای فرانسوی زبان برگزار کردند. سپس در سال 1961، مؤسسه ی دانشگاه های فرانسوی زبان تأسیس شد. در سال 1969، نخسنین نشست دولت های فرانسوی زبان، با ریاست آندره مالرو، وزیر وقت فرهنگِ فرانسه، در نیامی، پایتخت نیجر برگزار شد. در سال 1970، آژانس همکاری های فنی- فرهنگی، به ابتکار سازمان مشترک افریقا- مالگاش بنیان شد. منشور این آژانس در 20 مارس 1970 به امضای 21 کشور رسید و در ابتدا فعالیت اش به حیطه فنی محدود شد.
در سال 1973، نخستین اجلاس سران افریقایی – فرانسوی، با طرد کانادا و کبک در پاریس برگزار شد. در آن زمان پاریس نمی خواست کبک را به عنوان دولت شرکت کننده بپذیرد. در سال 1984، شورای عالی دولت ها و ملت های فرانسوی زبان به همراه یک شبکه تلویزیونی بین المللی راه اندازی شد. دو سال پس از آن یعنی در سال 1986، نشست سران دولت ها ی فرانسوی زبان برای نخستین بار در کاخ ورسای گرد هم آمدند. کانادا سرانجام پذیرفت که کبک به عنوان « دولت شرکت کننده» حضور یابد.
از سال 1986 تا 2012 ، چهارده نشست در کشور های مختلف فرانسوی زبان برگزار شده است. نخستین نشست که فوریه 1986 در ورسای برگزار شد، اهمیت ویژه ای دارد. در این سال، فرانسوآ میتران، رئیس جمهور وقت فرانسه، 41 رئیس دولت کشور های فرانسوی زبان را برای نخستین بار در کاخ ورسای دعوت کرد. از این تاریخ به بعد، تقریباً هر دو سال یک بار نشستی به منظور بررسی وضعیت آموزش در کشورهای فرانسوی زبان و همکاری با دیگر سازمان های نین المللی در جهت بهبود وضعیت آموزش برگزار شده است. تعداد کشورهای عضو نیز از 49 به 51 کشور افزایش یافته است. در سال 1993، عضویت کشور های غیر فرانسوی زبان از جمله رومانی و مولداوی نیز در این نشست های دو سالانه پذیرفته شد. اهداف آژانس نیز به سوی همکاری های اقتصادی، پیشگیری از تشنجات بین کشورهای عضو، همکاری با سازمان های جهانی برای حفظ حقوق بشر و حضور در عرصه سیاست جهانی پیشرفته است. نشست های بعدی به ترتیب در: کبک (1987)، داکار(1989)، شایو(1991)، گران- به (1993)، کوتونو (1995)، هانوی (1997)، مانتون (1999)، بيروت(2002)، اوآگادوكو( 2004)، بخارست( 2006)، كبك( 2008)، مونتروي( 2010)، كينشازا( 2012) برگزار شده اند.[42]در حال حاضر اين نهاد متشكل از 77 دولت است كه از اين تعداد 50 دولت عضو و 27 دولت ناظر هستند.[43]
نهادهای فرانکوفونی در فرانسه: نهادهای بین المللی فرانکوفونی عبارتند از :
1- کنفرانس سران کشورهای فرانسه زبان ( هر دو سال یک بار )
2- کنفرانس وزرای مسئول فرانکوفونی ( یک بار در سال )
3- شورای دائم فرانکوفونی ( هر 3 ماه یک بار در پاریس در سطح نمایندگان هر کشور تشکیل جلسه می دهند )
4- کنفرانس وزرای آموزش و پرورش کشورهای فرانسه زبان . این نهاد قدیمی ترین سازمان فرانکوفونی است که در سال 1960 ایجاد شد .
5- کنفرانس وزرای ورزش و مسائل جوانان ( از سال 1969 تا کنون )
6- آژانس همکاری های فرهنگی و فنی ( ACCT ) ( از 1970 )
7- انجمن دانشگاه های فرانسه زبان ( 1961 )
8- کانال تلویزیونی 5 ( 1984 ) که شامل کانال بین المللی 5 فرانسه ، کانال 5 کبک ، کانال 1 و 2 و 3 فرانسه ، RTBF بلژیک و SSR سوئیس می باشد .
9- دانشگاه سنگور اسکندریه : این دانشگاه در سال 1990 در شهر اسکندریه مصر تاسیس شد و زبان تدریس آن فرانسوی و به صورت خصوصی اداره می شود . در رشته های تغذیه و بهداشت ، علوم اداری و مدیریت ، محیط زیست و مدیریت میراث فرهنگی دانشجو می پذیرد .
10- انجمن بین المللی شهرداران و مسئولان شهرهای کلان فرانسه زبان
11- شورای بین المللی نمایندگان مجلس کشورهای فرانسه زبان
12- اجلاس تجاری کشورهای فرانسه زبان
13- کمیته بین المللی بازی های کشورهای فرانسه زبان : دومین دور بازی ها در پاریس در 1994 برگزار شد و گرد همایی آینده در 1997 در ماداگاسکار برگزار شد
مصوبات برخي اجلاسهاي فرانكوفوني
اجلاس سران فرانكوفوني نخستين بار در سال ۱۹۸۶در ورساي واقع در حومه پاريس و با حضور ۱۵تن از سران كشورها و نيز هيات هاي ۴۲ كشور و جامعه از پنج قاره برگزار شد. اهم مصوبات اجلاسهاي قبلي فرانكوفوني :
- اجلاس سران ۱۹۸۶در پاريس: ايجاد ساختار كمك به توسعه با استفاده از منابع مالي كشورهاي "شمال" (شامل فرانسه، كانادا، بلژيك و ايالت فرانسه زبان "كبك" كانادا)، ايجاد يك آژانس بينالمللي فرانسه زبان تصاوير تلويزيوني و گسترش محدوده پخش برنامههاي تلويزيوني فرانسه زبان (TV5) ، اتخاذ تدابيري در زمينه اطلاعرساني، انتشار، تدريس و آموزش.
- اجلاس ۱۹۸۷ايالت كبك (كانادا) :تصميمگيري درباره پرچم پنج رنگ سازمان كه هر يك معرف رنگ نمادين يكي از پنج قاره است.
- اجلاس ۱۹۸۹داكار (سنگال) : محور بحثها در اين اجلاس درباره توسعه، بدهي و محيط زيست كشورها بود. فرانسوا ميتران، رييس جمهوري وقت فرانسه، حذف بدهي عمومي ۳۵ كشور فقيرتر سازمان فرانكوفوني به فرانسه را اعلام كرد.
- اجلاس ۱۹۹۱پاريس : فرانسوا ميتران اين اجلاس را نشست "توسعه و پختگي" ناميد. محور بحث ها بر تشويق كشورهاي "شمال" بهادامه روند دمكراسي آغازشده در كشورهاي "جنوب" بويژه در آفريقا متمركز بود.
- اجلاس ۱۹۹۳جزيره موريس : اين اجلاس تصميم گرفت درحمايت از فرانسهزباني دربرابر انگليسيزباني به رهبري آمريكا، از طريق همكاري نزديكتر فعاليت كند.
- اجلاس ۱۹۹۵كوتونو (بنين) : ايجاد سمت دبيركلي سازمان فرانكوفوني كه متصدي آن درعين حال سخنگوي سياسي و نماينده رسمي سازمان است و ميتواند نقشفعالتري در صحنه بينالمللي ايفا كند.
- اجلاس ۱۹۹۷هانوي (ويتنام) : انتخاب پطرس غالي به عنوان اولين دبيركل سازمان فرانكوفوني .
- اجلاس ۱۹۹۹مونتكن (كانادا) : پيشنهاد ژاك شيراك درباره ايجاد يك مجموعه نظارت بر حقوق بشر تاييد شد. اين اجلاس بر ضرورت تعميق روند دمكراسي و تقويت حكومت قانون نيز تاكيد كرد.
- اجلاس ۲۰۰۲بيروت : عبدو ديوف، رييسجمهوري سابق سنگال، بهعنوان دبيركل اين سازمان انتخاب شد. مسئولان ۵۵كشور نظر مخالف خود را با حمله خودكار به عراق اعلام كردند و خواستار يك راهحل از طريق مذاكره براي بحران ساحل عاج و خاورميانه شدند.
- اجلاس ۲۰۰۴اواگادوگو (بوركينا فاسو) : يادآوري و تاكيد بر اولويت هاي اصلي در زمينه حقوق بشر و احترام به اصول دمكراسي .
از اولین اجلاس سران کشورهای فرانکوفونی در پاریس به سال 1986 تا کنون ، پیشرفت های زیادی در هرچه نزدیکتر کردن کشورهای عضو حول محور مشترک زبان حاصل شده است . ایجاد انستیتوهای فرانسه زبان ( هانوی ، پنوم پن ، صوفیا ...) گسترش کانال تلویزیونی 5 به آسیا ، حمایت از موضع فرانسه در مذاکرات گات ، ارسال کتاب به کشورهای آفریقایی ، توجه جدی به کشورهای اروپای شرقی ( بلغارستان بیشترین استقبال را از تلویزیون فرانسه نموده است ) ، تشویق چند زبانی در نهاد های ارو پایی با تاکید به زبان فرانسه به عنوان عنصر مشترک هویت کشورهای هندو چین ، توجه مجدد به لبنان به عنوان پایگاه اصلی زبان فرانسه در خاور میانه و برگزاری دومین بازی های فرانکوفونی در پاریس ( 1994 ) از جمله موفقیت های فرانکوفونی در سال های گذشته به شمار می رود.