ادبیات سیرالئون: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''ادبیات''' باوجود فقر نسبی فرهنگی سیرالئون و بیسوادی بیش از نیمی از مردم این کشور، سیرالئون از ادبیات غنی و پرمحتوایی برخوردار است و پیشینه ادبیات مکتوب آن به اواسط قرن نوزدهم باز میگردد که در مقایسه با دیگر کشورهای قاره سیاه قابل ملاحظه و د...» ایجاد کرد) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ادبیات''' | '''ادبیات''' | ||
باوجود فقر نسبی فرهنگی سیرالئون و بیسوادی بیش از نیمی از مردم این کشور، سیرالئون از ادبیات غنی و پرمحتوایی برخوردار است و پیشینه ادبیات مکتوب آن به اواسط قرن نوزدهم باز میگردد که در مقایسه با دیگر کشورهای قاره سیاه قابل ملاحظه و درخور توجه بهشمار میرود. | باوجود فقر نسبی فرهنگی [[سیرالئون]] و بیسوادی بیش از نیمی از مردم این کشور، سیرالئون از ادبیات غنی و پرمحتوایی برخوردار است و پیشینه ادبیات مکتوب آن به اواسط قرن نوزدهم باز میگردد که در مقایسه با دیگر کشورهای قاره سیاه قابل ملاحظه و درخور توجه بهشمار میرود. | ||
یکی از مشکلات کشورهای منطقه زیر خط صحرای بزرگ آفریقا فقدان خط و کتابت تا پیش از ورود استعمارگران اروپایی اعم از پرتغالیها، انگلیسیها و فرانسویهاست. در واقع هرچند این منطقه بزرگ از صدها و حتی هزاران سال پیش از ادبیات شفاهی نیرومندی برخوردار بوده و افسانههای بسیار کهن و قدیمی موجود در فرهنگ و آداب و رسوم برجای مانده از پیشینیان از عمق این فرهنگ شفاهی حکایت میکنند ولی بدلیل آن که اقوام و قبایل آفریقایی فاقد خط بودهاند نتوانستهاند تاریخ کهن و باستانی خود را حفظ و تمدن گذشته خود را به طور کامل معرفی کنند. البته این وضعیت در مورد کشورهایی همچون چاد، [[مالی]] و نیجر که از طریق صحرای بزرگ آفریقا با تجار و بازرگآنان و همچنین علمای مسلمان ارتباط داشته و از آنها زبان عربی را آموختهاند تا حدودی بهتر است و برخی از قبایل این کشورها که به زبان عربی تسلط داشتهاند آثاری از خود برجای نهادهاند ولی بخش عمده آفریقای سیاه از مشکل عدم بهرهگیری از خط و الفبا تا پیش از ورود نخستین سفیدپوستان رنج میبرند. از این روی تاریخ مکتوب اکثر کشورهای شرق، غرب و جنوب آفریقا به اوایل قرن پانزدهم که مصادف با ورود اروپائیان (اعم از دریانوردان، تجار یا کاشفان) به کشورهایشان بوده است باز میگردد و پیش از آن هیچ اطلاعات مکتوبی در مورد اقوام و قبایل آفریقایی وجود ندارد. البته عدم وجود مکتوبات به هیچ عنوان نمایانگر بیتمدنی کشورهای مختلف شرق، غرب و جنوب آفریقا محسوب نیست و آثار باستانی برجای مانده از گذشته و برخی مستندات همچون نقاشیهای صخرهای حکایت از تمدنهای عظیم باستانی این کشورها دارد با این حال نبود اطلاعات مکتوب بارها موجب شدهاست که دانشمندان غربی ضمن تلاش برای بی فرهنگ جلوه دادن قبایل و اقوام آفریقایی همواره اروپاییها را نخستین افرادی دانستهاند که تمدن جدید را به مردمان این منطقه عظیم معرفی کردهاند.[2] | یکی از مشکلات کشورهای منطقه زیر خط صحرای بزرگ آفریقا فقدان خط و کتابت تا پیش از ورود استعمارگران اروپایی اعم از پرتغالیها، انگلیسیها و فرانسویهاست. در واقع هرچند این منطقه بزرگ از صدها و حتی هزاران سال پیش از ادبیات شفاهی نیرومندی برخوردار بوده و افسانههای بسیار کهن و قدیمی موجود در فرهنگ و آداب و رسوم برجای مانده از پیشینیان از عمق این فرهنگ شفاهی حکایت میکنند ولی بدلیل آن که اقوام و قبایل آفریقایی فاقد خط بودهاند نتوانستهاند تاریخ کهن و باستانی خود را حفظ و تمدن گذشته خود را به طور کامل معرفی کنند. البته این وضعیت در مورد کشورهایی همچون چاد، [[مالی]] و نیجر که از طریق صحرای بزرگ آفریقا با تجار و بازرگآنان و همچنین علمای مسلمان ارتباط داشته و از آنها زبان عربی را آموختهاند تا حدودی بهتر است و برخی از قبایل این کشورها که به زبان عربی تسلط داشتهاند آثاری از خود برجای نهادهاند ولی بخش عمده آفریقای سیاه از مشکل عدم بهرهگیری از خط و الفبا تا پیش از ورود نخستین سفیدپوستان رنج میبرند. از این روی تاریخ مکتوب اکثر کشورهای شرق، غرب و جنوب آفریقا به اوایل قرن پانزدهم که مصادف با ورود اروپائیان (اعم از دریانوردان، تجار یا کاشفان) به کشورهایشان بوده است باز میگردد و پیش از آن هیچ اطلاعات مکتوبی در مورد اقوام و قبایل آفریقایی وجود ندارد. البته عدم وجود مکتوبات به هیچ عنوان نمایانگر بیتمدنی کشورهای مختلف شرق، غرب و جنوب آفریقا محسوب نیست و آثار باستانی برجای مانده از گذشته و برخی مستندات همچون نقاشیهای صخرهای حکایت از تمدنهای عظیم باستانی این کشورها دارد با این حال نبود اطلاعات مکتوب بارها موجب شدهاست که دانشمندان غربی ضمن تلاش برای بی فرهنگ جلوه دادن قبایل و اقوام آفریقایی همواره اروپاییها را نخستین افرادی دانستهاند که تمدن جدید را به مردمان این منطقه عظیم معرفی کردهاند.[2] |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۲۴
ادبیات
باوجود فقر نسبی فرهنگی سیرالئون و بیسوادی بیش از نیمی از مردم این کشور، سیرالئون از ادبیات غنی و پرمحتوایی برخوردار است و پیشینه ادبیات مکتوب آن به اواسط قرن نوزدهم باز میگردد که در مقایسه با دیگر کشورهای قاره سیاه قابل ملاحظه و درخور توجه بهشمار میرود.
یکی از مشکلات کشورهای منطقه زیر خط صحرای بزرگ آفریقا فقدان خط و کتابت تا پیش از ورود استعمارگران اروپایی اعم از پرتغالیها، انگلیسیها و فرانسویهاست. در واقع هرچند این منطقه بزرگ از صدها و حتی هزاران سال پیش از ادبیات شفاهی نیرومندی برخوردار بوده و افسانههای بسیار کهن و قدیمی موجود در فرهنگ و آداب و رسوم برجای مانده از پیشینیان از عمق این فرهنگ شفاهی حکایت میکنند ولی بدلیل آن که اقوام و قبایل آفریقایی فاقد خط بودهاند نتوانستهاند تاریخ کهن و باستانی خود را حفظ و تمدن گذشته خود را به طور کامل معرفی کنند. البته این وضعیت در مورد کشورهایی همچون چاد، مالی و نیجر که از طریق صحرای بزرگ آفریقا با تجار و بازرگآنان و همچنین علمای مسلمان ارتباط داشته و از آنها زبان عربی را آموختهاند تا حدودی بهتر است و برخی از قبایل این کشورها که به زبان عربی تسلط داشتهاند آثاری از خود برجای نهادهاند ولی بخش عمده آفریقای سیاه از مشکل عدم بهرهگیری از خط و الفبا تا پیش از ورود نخستین سفیدپوستان رنج میبرند. از این روی تاریخ مکتوب اکثر کشورهای شرق، غرب و جنوب آفریقا به اوایل قرن پانزدهم که مصادف با ورود اروپائیان (اعم از دریانوردان، تجار یا کاشفان) به کشورهایشان بوده است باز میگردد و پیش از آن هیچ اطلاعات مکتوبی در مورد اقوام و قبایل آفریقایی وجود ندارد. البته عدم وجود مکتوبات به هیچ عنوان نمایانگر بیتمدنی کشورهای مختلف شرق، غرب و جنوب آفریقا محسوب نیست و آثار باستانی برجای مانده از گذشته و برخی مستندات همچون نقاشیهای صخرهای حکایت از تمدنهای عظیم باستانی این کشورها دارد با این حال نبود اطلاعات مکتوب بارها موجب شدهاست که دانشمندان غربی ضمن تلاش برای بی فرهنگ جلوه دادن قبایل و اقوام آفریقایی همواره اروپاییها را نخستین افرادی دانستهاند که تمدن جدید را به مردمان این منطقه عظیم معرفی کردهاند.[2]