جریان ها و روابط اجتماعی سودان: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
بهطور کلی میتوان گفت روابط اجتماعی مردم [[سودان]] از سه عامل اصلی زیر اثرپذیر بوده است: | بهطور کلی میتوان گفت روابط اجتماعی مردم [[سودان]] از سه عامل اصلی زیر اثرپذیر بوده است: | ||
نخست: اصول و اخلاق اسلامی، باتوجّه به اینکه اکثریّت قریب به اتّفاق مردم | نخست: اصول و اخلاق اسلامی، باتوجّه به اینکه اکثریّت قریب به اتّفاق مردم [[سودان]]، پیرو دین مبین اسلام هستند. | ||
دوم: نظام قبیلهای و سنّتی جامعه که موجبات پایبندی به سنّتها را فراهم ساخته است. | دوم: نظام قبیلهای و سنّتی جامعه که موجبات پایبندی به سنّتها را فراهم ساخته است. | ||
سوم: حضور گسترده طریقتهای صوفیه، که روابط مستحکمیرا بین شیوخ طریقتها و پیروان آنهاایجاد کرده است | سوم: حضور گسترده طریقتهای صوفیه، که روابط مستحکمیرا بین شیوخ طریقتها و پیروان آنهاایجاد کرده است<ref>مشاهدات عینی مصطفی امیدی، وابسته فرهنگی سابق ج.ا.اـ [https://wikimelal.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%B7%D9%88%D9%85 خارطوم]</ref>.برای تبیین این موضوع به برخی از هنجارها و ارزشهای اجتماعی در [[سودان]] اشاره میشود<ref>معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ [[سودان]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی]، ص.69.</ref>. | ||
برای تبیین این موضوع به برخی از هنجارها و ارزشهای اجتماعی در سودان اشاره میشود. |
نسخهٔ ۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۴۱
بهطور کلی میتوان گفت روابط اجتماعی مردم سودان از سه عامل اصلی زیر اثرپذیر بوده است:
نخست: اصول و اخلاق اسلامی، باتوجّه به اینکه اکثریّت قریب به اتّفاق مردم سودان، پیرو دین مبین اسلام هستند.
دوم: نظام قبیلهای و سنّتی جامعه که موجبات پایبندی به سنّتها را فراهم ساخته است.
سوم: حضور گسترده طریقتهای صوفیه، که روابط مستحکمیرا بین شیوخ طریقتها و پیروان آنهاایجاد کرده است[۱].برای تبیین این موضوع به برخی از هنجارها و ارزشهای اجتماعی در سودان اشاره میشود[۲].
- ↑ مشاهدات عینی مصطفی امیدی، وابسته فرهنگی سابق ج.ا.اـ خارطوم
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.69.