زبان اسپانیایی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''زبان اسپانیایی''' با نگاهی بر موقعیت اسپانیا پیش از سلطه رومیان بر این کشور در می یابیم کهاز عوامل مهم تأثیرگذار بر زبان اسپانیایی می توان به حضور ایبرها[1]، قوم تارتسوس[2]، سِلتها[3] ، یونانیان، فینیقی ها[4] و کارتاژها[5] اشاره کرد. با گسترش و...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
با نگاهی بر موقعیت [[اسپانیا]] پیش از سلطه رومیان بر این کشور در مییابیم که از عوامل مهم تأثیرگذار بر زبان اسپانیایی میتوان به حضور ایبرها[i]، قوم تارتسوس[ii]، سِلتها[iii]، یونانیان، فینیقیها[iv] و کارتاژها (Cartagineses) اشاره کرد. با گسترش و استقرار امپراتوری روم زبانهایی که پیش از رومیان گسترش پیدا کرده بودند جای خود را به زبان لاتین دادند[v] و پس از گذشت ده سال زبان لاتین در گسترۀ این امپراتوری مورد استفاده قرار گرفت. حاشیه نویسی بر متنهای لاتین که حدوداً به اواخر قرن ده و اوایل قرن یازده میلادی بازمیگردد، اولین نوشتههایی است که به زبان اسپانیایی یافت شده ، این حاشیه نویسیها که به شرح کلمات و توضیح اثر لاتین میپردازد گلوساس[vi] نامیده میشود. در آن دوران زبان لاتین به دو صورت ظهور پیدا میکند، لاتین رسمیکه بیشتر در مراسم مذهبی به کار میرفت و مورد استفاده قشر تحصیل کرده قرار میگرفت، و لاتین عامیانه (غیر رسمی) که توسط سربازان رومی در فرهنگ عوام گسترش پیدا میکرد. لاتین عامیانه از دشواری قواعد دستوری لاتین رسمیکاسته بود و اینگونه ترجمه آن راحت تر مینمود. از آمیختن زبان بومیان با زبان لاتین عامیانه، زبان رومانس شکل گرفت. زبان اسپانیایی یا کاستیانو ازخانوادهی زبانهای رومانس میباشد. ازپر کاربردترین زبانهای رومانس میتوان به فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، پرتغالی ورومانیایی اشاره کرد. در این دوره افراد کمی توانایی خواندن و نوشتن داشتند، این افراد عموماً در صومعهها میان اقشار مذهبی رشد مییافتند. پس از سقوط امپراطوری روم (قرن پنجم میلادی) و ورود بیسیگودها (Visigodos) زبان لاتین عامیانه نیز دستخوش تغییر شد. این قوم ژرمنی درصدد تحمیل زبان گوتیک[vii] برنیامدند بلکه از همان زبان لاتین استفاده کردند، از اینرو زبان آنها تأثیر زیادی بر زبان اسپانیایی نداشت. تأثیر زبان گوتیک بر واژههای اسپانیایی به دو دسته کلمات مربوط به صلح و جنگ تقسیم میشود. در دوره حکمرانی بیسیگودها، معروف ترین چهره ادبی سان ایسیدورو دِ سویا (San Isidoro de Sevilla)(560-636) میباشد، او سه دهه اسقف سِویا بود و نویسنده دو دانشنامه مشهور به زبان لاتین میباشد، یکی از این کُتب به بررسی ماهیت اشیاء میپردازد و دیگری کتابی در خصوص ریشه شناسی است. | |||
در 30 آوریل سال 711 میلادی سرداری عرب به نام طارق ابن زیاد از شمال آفریقا، موفق به تصرف جبل الطارق شد و اسم خود را بر روی آن صخره گذاشت. این کوه نقطه آغازینِ تصرف اسپانیای مسیحی توسط مسلمانان بود. مسلمانان طی مدت زمان کوتاهی موفق به تصرف اسپانیا شدند، تنها استانهای شمالی که در اطراف آنها کوههای غیر قابل نفوذ قرار داشت در برابر مسلمانان مقاومت کردند. بدین ترتیب قسمت اعظم اسپانیا به امپراطوری بزرگ اسلامی افزوده شد. بر خورد بین اشغالگران مسلمان و مردم مسیحی نتایج تکان دهنده ای داشت، اما نه از آن نوعی که در جنگ انتظار میرود بلکه تکان دهنده به معنای فرهنگی و هنری. اولین نشانههای شکوفایی فرهنگ عربی در شهر کُردوبا دیده میشود. اعرابی که اسپانیا را اشغال کردند سعی نداشتند مسیحیان و یهودیان را متقاعد کنند تا مسلمان شوند، مسیحیان اندُلس نیز از فرهنگ عرب استقبال کردند و بسیاری از آنها حتی به اسلام گرویدند و افرادی هم که مسلمان نشده یودند به شدت تحت تأثیر فرهنگ اسلام قرار گرفتند، به این افراد مستعرب گفته میشد که به معنای عرب شده است؛ آنها لباس، زبان و سنتهای حاکمانشان را به کار میبردند. خواندن کتاب آنقدر نزد آنها ارزشمند بود که نگارش را تبدیل به شکلی از هنر تزئینی کردند. در کُردوبا کتابخانههای فراوانی وجود داشت، تنها در یکی از کتابخانههای آن بیش از چهارصد هزار جلد کتاب یافت میشد. در آن روزگاران افراد کمی در گستره اروپا توانایی خواندن و نوشتن داشتند اما در این بین آندِلس یک سرزمین شاخص در زمینه آموزش به شمار میرفت. اعراب پیشرفتهای زیادی در زمینه ادبیات، فلسفه و ریاضیات داشتند و اینگونه در منطقه روستایی اطراف کُردوبا بزرگترین سمبل قدرت و نفوذ اسلام از زمین سر برآورد. چهرههای برجسته ای از این دوره بر آمدند، از جمله آنها ابن رشد را میتوان نام برد. وی در کُردوبا به دنیا آمد و در سدۀ دوازدهم میلادی یکی از چهرههای برجسته فلسفی در اسپانیای اسلامی محسوب میشد. از او آثار مهمی به جای مانده که عمده این آثار شرح و تفسیرهایی است که بر آراء ارسطو به نگارش درآورده ، این آثار در قرن سیزدهم بر دانشگاههای اروپا بسیار تأثیر گذار بود. | |||
تعداد کلمات عربی که وارد زبان اسپانیایی شده اند حدوداً به چهارهزار کلمه میرسند، این مسئله موجب پربار شدن زبان اسپانیایی در مقایسه با دیگرزبانهای رومانس شده است. تقریبا تمام کلماتی که با "Al" شروع میشوند از زبان عربی گرفته شده و اصطلاحات مختلفی از جمله "انشا الله"، "در پناه خدا" به طور مستقیم از عربی وارد زبان اسپانیایی شده اند. این تأثیر پذیری تا آنجا ادامه پیدا کرد که در دوره رنسانس اروپاییان اسپانیا را به دلیل نفوذ کلمات عربی به زبان این کشور مورد انتقاد قرار میدادند و اینگونه بود که اسپانیا از دیگر کشورهای اروپا فاصله میگرفت<ref>فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)</ref>. | |||
== کتابشناسی == |
نسخهٔ ۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۱
با نگاهی بر موقعیت اسپانیا پیش از سلطه رومیان بر این کشور در مییابیم که از عوامل مهم تأثیرگذار بر زبان اسپانیایی میتوان به حضور ایبرها[i]، قوم تارتسوس[ii]، سِلتها[iii]، یونانیان، فینیقیها[iv] و کارتاژها (Cartagineses) اشاره کرد. با گسترش و استقرار امپراتوری روم زبانهایی که پیش از رومیان گسترش پیدا کرده بودند جای خود را به زبان لاتین دادند[v] و پس از گذشت ده سال زبان لاتین در گسترۀ این امپراتوری مورد استفاده قرار گرفت. حاشیه نویسی بر متنهای لاتین که حدوداً به اواخر قرن ده و اوایل قرن یازده میلادی بازمیگردد، اولین نوشتههایی است که به زبان اسپانیایی یافت شده ، این حاشیه نویسیها که به شرح کلمات و توضیح اثر لاتین میپردازد گلوساس[vi] نامیده میشود. در آن دوران زبان لاتین به دو صورت ظهور پیدا میکند، لاتین رسمیکه بیشتر در مراسم مذهبی به کار میرفت و مورد استفاده قشر تحصیل کرده قرار میگرفت، و لاتین عامیانه (غیر رسمی) که توسط سربازان رومی در فرهنگ عوام گسترش پیدا میکرد. لاتین عامیانه از دشواری قواعد دستوری لاتین رسمیکاسته بود و اینگونه ترجمه آن راحت تر مینمود. از آمیختن زبان بومیان با زبان لاتین عامیانه، زبان رومانس شکل گرفت. زبان اسپانیایی یا کاستیانو ازخانوادهی زبانهای رومانس میباشد. ازپر کاربردترین زبانهای رومانس میتوان به فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، پرتغالی ورومانیایی اشاره کرد. در این دوره افراد کمی توانایی خواندن و نوشتن داشتند، این افراد عموماً در صومعهها میان اقشار مذهبی رشد مییافتند. پس از سقوط امپراطوری روم (قرن پنجم میلادی) و ورود بیسیگودها (Visigodos) زبان لاتین عامیانه نیز دستخوش تغییر شد. این قوم ژرمنی درصدد تحمیل زبان گوتیک[vii] برنیامدند بلکه از همان زبان لاتین استفاده کردند، از اینرو زبان آنها تأثیر زیادی بر زبان اسپانیایی نداشت. تأثیر زبان گوتیک بر واژههای اسپانیایی به دو دسته کلمات مربوط به صلح و جنگ تقسیم میشود. در دوره حکمرانی بیسیگودها، معروف ترین چهره ادبی سان ایسیدورو دِ سویا (San Isidoro de Sevilla)(560-636) میباشد، او سه دهه اسقف سِویا بود و نویسنده دو دانشنامه مشهور به زبان لاتین میباشد، یکی از این کُتب به بررسی ماهیت اشیاء میپردازد و دیگری کتابی در خصوص ریشه شناسی است.
در 30 آوریل سال 711 میلادی سرداری عرب به نام طارق ابن زیاد از شمال آفریقا، موفق به تصرف جبل الطارق شد و اسم خود را بر روی آن صخره گذاشت. این کوه نقطه آغازینِ تصرف اسپانیای مسیحی توسط مسلمانان بود. مسلمانان طی مدت زمان کوتاهی موفق به تصرف اسپانیا شدند، تنها استانهای شمالی که در اطراف آنها کوههای غیر قابل نفوذ قرار داشت در برابر مسلمانان مقاومت کردند. بدین ترتیب قسمت اعظم اسپانیا به امپراطوری بزرگ اسلامی افزوده شد. بر خورد بین اشغالگران مسلمان و مردم مسیحی نتایج تکان دهنده ای داشت، اما نه از آن نوعی که در جنگ انتظار میرود بلکه تکان دهنده به معنای فرهنگی و هنری. اولین نشانههای شکوفایی فرهنگ عربی در شهر کُردوبا دیده میشود. اعرابی که اسپانیا را اشغال کردند سعی نداشتند مسیحیان و یهودیان را متقاعد کنند تا مسلمان شوند، مسیحیان اندُلس نیز از فرهنگ عرب استقبال کردند و بسیاری از آنها حتی به اسلام گرویدند و افرادی هم که مسلمان نشده یودند به شدت تحت تأثیر فرهنگ اسلام قرار گرفتند، به این افراد مستعرب گفته میشد که به معنای عرب شده است؛ آنها لباس، زبان و سنتهای حاکمانشان را به کار میبردند. خواندن کتاب آنقدر نزد آنها ارزشمند بود که نگارش را تبدیل به شکلی از هنر تزئینی کردند. در کُردوبا کتابخانههای فراوانی وجود داشت، تنها در یکی از کتابخانههای آن بیش از چهارصد هزار جلد کتاب یافت میشد. در آن روزگاران افراد کمی در گستره اروپا توانایی خواندن و نوشتن داشتند اما در این بین آندِلس یک سرزمین شاخص در زمینه آموزش به شمار میرفت. اعراب پیشرفتهای زیادی در زمینه ادبیات، فلسفه و ریاضیات داشتند و اینگونه در منطقه روستایی اطراف کُردوبا بزرگترین سمبل قدرت و نفوذ اسلام از زمین سر برآورد. چهرههای برجسته ای از این دوره بر آمدند، از جمله آنها ابن رشد را میتوان نام برد. وی در کُردوبا به دنیا آمد و در سدۀ دوازدهم میلادی یکی از چهرههای برجسته فلسفی در اسپانیای اسلامی محسوب میشد. از او آثار مهمی به جای مانده که عمده این آثار شرح و تفسیرهایی است که بر آراء ارسطو به نگارش درآورده ، این آثار در قرن سیزدهم بر دانشگاههای اروپا بسیار تأثیر گذار بود.
تعداد کلمات عربی که وارد زبان اسپانیایی شده اند حدوداً به چهارهزار کلمه میرسند، این مسئله موجب پربار شدن زبان اسپانیایی در مقایسه با دیگرزبانهای رومانس شده است. تقریبا تمام کلماتی که با "Al" شروع میشوند از زبان عربی گرفته شده و اصطلاحات مختلفی از جمله "انشا الله"، "در پناه خدا" به طور مستقیم از عربی وارد زبان اسپانیایی شده اند. این تأثیر پذیری تا آنجا ادامه پیدا کرد که در دوره رنسانس اروپاییان اسپانیا را به دلیل نفوذ کلمات عربی به زبان این کشور مورد انتقاد قرار میدادند و اینگونه بود که اسپانیا از دیگر کشورهای اروپا فاصله میگرفت[۱].
کتابشناسی
- ↑ فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)