زبان و ادبیات کانادا: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹۰: خط ۱۹۰:
== کتابشناسی ==
== کتابشناسی ==
<references />
<references />
[[رده:ادبیات]]
[[رده:خط، زبان و ادبیات]]

نسخهٔ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۳۰

زبان و ادبیات در کشور کانادا شامل زبان رسمی؛ زبان مادری در استان های کانادا؛ زبان خانواده های کانادایی؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی کانادا؛ ادبیات معاصر کانادا؛ مکاتب ادبی کانادا؛ دسته بندی ادبیات در کانادا؛ نشریات ادبی کانادا؛ جوایز ادبی کانادا و مشاهیر ادبی کانادا است که در ذیل شرح داده شده است:

زبان رسمی

زبان و ادبیات کانادا
زبان و ادبیات کانادا. قابل بازیابی از https://getconnectedmedia.com/the-app-show-the-price-of-internet-in-canada-is-still-too-high/

کانادا دارای دو زبان رسمی انگلیسی و فرانسه است. در ژوئیه سال ۱۹۶۹م، براساس قانون «زبان رسمی کانادا» استفاده از هر دو زبان انگلیسی و فرانسه در سراسر دولت فدرال قانونی شد. این مسأله روندی را آغاز کرد که طی آن رسماً این کشور خود را به عنوان یک ملت دو زبانه شناخت و آن را باور کرد. انگلیسی زبان‌ها و فرانسوی زبان‌ها جایگاه برابری در پارلمان، دادگاه‌های فدرال و در تمامی نهادهای فدرال پیدا کردند. در صورتی که در امور خاص تقاضاها به مقدار کافی باشد، مردم این حق را دارند که خدمات دولت فدرال را به انگلیسی و یا فرانسوی دریافت کنند. براساس آمارها، زبان مادری 59 درصد از مردم انگلیسی است؛ در حالی که فرانسوی زبان مادری 23 درصد جمعیت این کشور است. همچنین، ۹۸ درصد کانادایی‌ها حداقل به یکی از این دو زبان صحبت می‌کنند، 67/5 درصد تنها به زبان انگلیسی و 13/3 درصد به زبان فرانسه و 17/8 درصد به هر دو زبان سخن می‌گویند. توزیع جمعیت بر حسب زبان در ایالت‌های مختلف متفاوت است. برای مثال، در استان انتاریو اغلب مردم به زبان انگلیسی سخن می‌گویند، در حالی که در ایالت کبک، مردم بیشتر به زبان فرانسوی صحبت می‌کنند. اما در مناطق دیگر این کشور نیز جمعیت فرانسوی زبان و انگلیسی زبان به نسبت‌های متفاوت توزیع شده اند. برای مثال، در بخش‌های شمالی نیوبرانزویک، بخش‌های شمالی، شرقی و جنوب غربی انتاریو و بخش‌های جنوبی مانیتوبا زبان فرانسه متداول است.[i] برخی از استا‌ن های این کشور به طور رسمی دو زبانه هستند. به عنوان مثال، قانون اساسی استان نیوبرانزویک استفاده از دو زبان رسمی را قانونی کرده است. مردمان استان های مانیتوبا، انتاریو و کبک نیز به هر دو زبان صحبت می‌کنند و مکاتبات خود را به هر دو زبان انجام می‌دهند. 

در این کشور زبان‌های غیررسمی نیز اهمیت زیادی دارند و بیش از 5 میلیون نفر به این زبان‌ها صحبت می‌کنند. در کانادا می‌توان بیش از 100 زبان را شنید.[ii] زبان های چینی(زبان اول و مورد استفاده حدود یک میلیون نفر است)،‌ ایتالیایی، آلمانی، پنجابی، فارسی، عربی، پرتغالی، لهستانی، اسپانیایی، ویتنامی، یونانی، اوکراینی، هندی، تاگالوگ، کِری، اینوکتیتوت و... از دیگرزبان‌های غیررسمی این کشور به شمار می‌آیند.

در این کشور زبان‌های منحصربه فرد هم وجود دارند. برای مثال، در شمال قطبی آوازهای «آیا - یایت» اینویت‌ها همچون نقشه‌های شفاهی برای چشم‌اندازهای گمراه‌ کننده عمل می‌کنند. به عقیده زبان‌شناسان، در آنجا حتی الگوهای وزش باد در برف نیز راه رسیدن به مقصد را به افراد نشان می‌دهند.[۱] [۲]

زبان مادری در استان‏ ها

پراکندگی زبانی مردم در استان های مختلف این کشور بسیار متنوع است. براساس آمارهای سال 2011م، تعداد انگلیسی زبانان در استان های ساسکاچوان، مانیتوبا، نیوبرانزویک، و آلبرتا افزایش‏ یافته است. بیش از 80 درصد مردم کبک به زبان فرانسه تکلّم می‌کنند. به همین دلیل نسبت فرانسوی‌‌زبانان این استان نیز روبه افزایش است. در حالی که نسبت فرانسوی ‌زبانان خارج از استان کبک، که حدود 6 میلیون نفر را تشکیل می‌دهند، 6 درصد کاهش یافته است.[iii] این آمارها نشان می‌دهند که در استان کبک تعداد کسانی که زبان مادر‌ی آنها انگلیسی است، افزایش یافته است. براساس آمار سال 2011م، حدود 10 درصد از مردم این استان به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند.

برخلاف دیگر استان های کانادا، مانیتوبا و ساسکاچوان شاهد کاهش‏ تعداد کسانی هستند که زبان مادری‌شان غیر از انگلیسی و فرانسه است. علاوه‌بر این، نسبت‏ جمعیت آنها به کل جمعیت نیز کاهش یافته است. در این دو استان تعداد زیادی از مهاجرانی زندگی می‏کنند که زبان مادری آنها آلمانی و اوکراینی است و اغلب بیش از 55 سال سن دارند.

در سال‏ های اخیر نود درصد مهاجران در استان ‏های اونتاریو، بریتیش کلمبیا، و کبک‏ ساکن شده اند. در نتیجه، جمعیت کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های غیررسمی است در این استان ها رشد بیشتری داشته است. در سال 2011م، جمعیت این گروه در استان های‏ اونتاریو و بریتیش کلمبیا حدود 15 درصد کل جمعیت این استان ها بوده است. این رقم‏ در مقایسه با سال 1996 در هر دو استان 7 درصد کاهش را نشان می ‏دهد.[۳] [۴] [۵]

زبان خانواده

زبان خانوادگی مردم نیز متناسب با گوناگونی جمعیتی آن بسیار متنوع است. براساس آمارهای رسمی، از هر ده نفر کانادایی یک نفر در منزل به زبانی غیر از انگلیسی و فرانسه صحبت می‏کنند. جمعیت کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های غیررسمی است، حدود 7 میلیون نفر اعلام شده است. اما، براساس آمارهای رسمی تعداد کسانی که اعلام کرده‏اند اغلب از یکی از زبان‏های غیررسمی در منزل استفاده می‏کنند، طی 15 سال گذشته روبه افزایش بوده است. این آمار از 2/8 میلیون نفر در سال 1996م به 3/5 میلیون نفر در سال 2011م رسیده است. این افزایش به دلیل ورود مهاجران بسیار به استان های‏ مختلف، به ویژه به استان های اونتاریو، کبک و بریتیش کلمبیا، بین سال‏های 1986 تا 2011م بوده است. در سال‏های‏ 1971 تا 2011م، جمعیت کسانی که در منزل به زبانی غیر از فرانسه یا انگلیسی سخن می‏گویند در بریتیش کلمبیا دو برابر شده و به 15 درصد کل جمعیت این استان رسیده است. در اونتاریو این رقم از یک درصد در سال 1971م به حدود 14 درصد در سال 2011م افزایش‏ یافته است. در سال 2011م، در رده‏بندی زبان‏های خانواده زبان چینی بعد از انگلیسی و فرانسه قرار داشت و زبان ایتالیایی و پنجابی به ترتیب بعد از زبان چینی قرار داشتند. سه دهه قبل از آن زبان ایتالیایی در این زمینه پیشتاز بود و ‏ آلمانی و اوکراینی بعد از آن قرار داشتند. بیش از 60 درصد از مهاجرانی که بین سال‏های 1991 تا 2011م به کانادا عزیمت کرده‌اند، در سه شهر مهم تورنتو، مونترال و ونکوور مستقر شده اند و براساس آمارها در منزل به یکی از زبان‌های غیررسمی سخن می‌گویند. این آمارها بیانگر آن هستند که تقریباً یک پنجم جوانان زیر 15 سال تورنتو و ونکوور در منزل به یکی از زبان‌های غیررسمی صحبت می‌کنند. این نسبت 2/5 برابر بیشتر از میانگین کل کشور است که در سال 1996م حدود 8 درصد بوده است.

آمارهای رسمی نشان می‌دهند تعداد کسانی که به یکی از دو زبان انگلیسی یا فرانسه در منزل سخن می‏گویند، افزایش داشته است؛ اما نسبت آنها به کل جمعیت کاهش‏ یافته است. در سال 1996م، حدود 19/3 میلیون نفر در منزل به زبان انگلیسی سخن می‌گفته‌اند؛ در حالی که براساس آمار سال 2011م این رقم به بیش از 21 میلیون نفر رسیده است. همچنین، آمار سال 2011م نشان می‌دهد که 63/5 درصد از افرادی که زبان مادری آنها انگلیسی و فرانسه نبوده است، در منزل به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند.[iv] علاوه بر این، تمایل کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های رسمی است، به سخن گفتن به یکی از دو زبان رسمی به جای زبان مادری در منزل کاهش یافته است. در سال 1991م، حدود 44 درصد آنان در منزل به یکی از دو زبان رسمی سخن می‏گفتند، حال آن ‏که در سال 1996‏م این رقم به 40 درصد کاهش یافته است. برای هریک از گروه‌های زبانی این قاعده صادق‏ است که هر چه بیشتر سابقه حضور در کانادا داشته باشند، امکان جایگزینی یکی از زبان‏های‏ رسمی با زبان مادری در منزل بیشتر می‏شود. چنان ‏که آمار نشان می‏دهد، مهاجرانی که در سال‏های اخیر وارد این کشور شده اند، نسبت به آنهایی که پیش از این مهاجرت نموده اند، تمایل‏ بیشتری به استفاده از زبان مادری خود در منزل دارند. برای مثال، در سال 1996م تنها 16 درصد چینی‏ ها و 16 درصد پنجابی ‏ها در منزل به زبان انگلیسی یا فرانسه صحبت‏ میکرده اند؛ در مقابل 87 درصد هلندی‏ ها، 76 درصد اوکراینی ‏ها و 71 درصد آلمانی ‏ها در منزل به یکی از دو زبان رسمی کانادا صحبت می‏کردند، چرا که یا در این کشور متولد شده اند و یا این ‏که سال‏ها پیش به کانادا مهاجرت کرده‏ اند.[۶] [۷] [۸]

جایگاه زبان فارسی

ایرانیان کانادا جمعیت کوچک اما قابل توجهی از این کشور را تشکیل می‌دهند. بنابر آخرین برآوردهای غیررسمی، 410/000 نفر در این کشور خود را ایرانی یا منشعب از ایرانیان می‌دانند[v]. براساس سرشماری سال ۱۹۹۶م تعداد 44/485 نفر زبان فارسی را به عنوان زبان مادری خود اعلام کرده بودند. این در حالی است که در دوره زمانی 1991 تا 2013م تعداد فارسی‌زبانان این کشور افزایش چشمگیری داشته است. افزایش تعداد مهاجران از کشورهای فارسی زبان موجب شده است که زبان فارسی در شمار ده زبان اول جدول رده‌بندی زبان‌های غیررسمی این کشور قرار گیرد. حدود نیمی از فارسی زبان‌ها در تورنتو ساکن هستند. در سال ۱۹۹۶م در این شهر 21/656 نفر زبان مادری خود را فارسی اعلام کرده‌اند. این رقم کمتر از 0/5 درصد جمعیت تورنتو در سال ۱۹۹۶م بوده است. پس از تورنتو در مهم‌ترین شهر غرب کانادا، یعنی ونکوور، ۹۱۰۰ نفر و در مونترال، دومین شهر مهم کانادا، 5/920 نفر زبان فارسی را به عنوان زبان مادری خود اعلام کرده‌اند. این رقم در اوتاوا، 2/330 نفر بوده است. نسبت جمعیت فارسی زبان در شهرهای تورنتو، ونکوور، مونترال و اوتاوا به کل جمعیت این شهرها، بیشتر از نسبت فارسی زبان‌ها به کل جمعیت کانادا است. در سال ۱۹۹۶م، بین ۲۳۵ تا ۶۶۰ نفر فارسی‌زبان در شهرهای کلگری،(Calgary) هامیلتون،(Hamilton) ادمونتون،(Edmonton) گیچنر،(Kitchener) لندن و ویکتوریا(Victoria) زندگی می‌کردند[vi].[۲] [۹]

ادبیات

تاریخچه ادبیات در کانادا

جامعه کانادا تأثیر زیادی بر ادبیات آن گذاشته است. هرچند ادبیات در این کشور به کندی رشد کرده است، اما اکنون دیگر ماهیت بین‌المللی دارد. ادبیات کانادا از قرن هفدهم شکل گرفت و در سال 1867م - در زمان استقلال از انگلستان - به یک گونه متمایز تبدیل شد. عوامل گوناگونی در پیشرفت فرهنگی و گذر این کشور از دوران مستعمرگی و تبدیل شدن به کشوری مستقل نقش داشته‌است. کانادایی‌های اروپایی‌تبار از قدیم به دو جمعیت جدا و متمایز فرانسوی زبان و انگلیسی زبان تقسیم شده اند. وجود تعداد زیادی شهروند دو زبانه و گروه‌های بزرگی از مهاجران که به زبان‌های دیگر صحبت می‌کردند، علت اصلی به وجود نیامدن یک ادبیات ملی واحد در این کشور بوده است. عوامل دیگری نیز در یک دست نشدن فرهنگ ملی مؤثر بوده است. با گسترش سریع مرزها جمعیت این کشور از حالت تمرکز در یک یا چند نقطه خارج شده است. این مسأله باعث مشکل شدن حمل و نقل و ارتباطات و مانعی برای توزیع کالا - از جمله کتاب و مجلات - بود. در دهه 1850م، هالیفاکس، مونترال و تورنتو به محیط‌های ادبی تبدیل شدند، ولی ادبیات انگلیسی و آمریکایی نیز بدون هیچ مانعی بر ادبیات کانادا تأثیر گذارد. در دهه 1960م، توان بالقوه ادبی این کشور شکوفا شد و هر سال آثار بسیار ارزشمندی در زمینه شعر، قصه و افسانه، نمایشنامه و مطالعات انتقادی منتشر گردید. در حالی که در گذشته این حجم آثار در طول یک دهه ظاهر می‌شد. آثار ادبی قرن بیستم این کشور به شدت ریشه در ادبیات قدیم دارد و دستاورد اندیشمندان در سال‌های بسیار است.

به طور کلی، ادبیات کانادا به دو گروه انگلیسی‌زبان و فرانسه‌زبان تقسیم می‌شود که ریشه در سنت‌های ادبی انگلستان و فرانسه دارد. ادبیات این کشور، چه انگلیسی و چه فرانسوی، غالباً با چشم‌اندازها و مناظر طبیعی و حد و مرزهای زندگی و موقعیت این کشور در جهان ارتباط دارد. شخصیت و هویت شهروندان این کشور به ادبیات‌شان بسیار نزدیک است. امروز ادبیات کانادا رشد بسیاری کرده است. در دهه 1990م بعضی از آثار ادبی این کشور به عنوان بهترین‌های جهان معرفی شدند و نویسندگان این کشور جوایز بین‌المللی بسیاری دریافت کردند که در بخش‌های بعدی به آنها اشاره خواهد شد.[۱۰]

سبک ادبی

سبک‌ ادبی رایج دراین کشور رمان نویسی و نگارش رویدادها و افسانه‌های قدیمی در قالب داستان های تاریخی جذاب است. درونمایه اصلی آثار ادبی - به ویژه رمان‌های نویسندگان ملی در چند دهه اخیر - بیشتر درباره با فرهنگ و آداب و رسوم مردم بوده است. سبک ادبی این کشور دارای ویژگی‌های عمومی و مشترکی است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: 

شکست به عنوان یک موضوع

شکست به عنوان یک موضوع(Failure as a theme)، در آثار ادبی این کشوربه موضوعاتی نظیر شکست، پوچی و بیهودگی می پردازد. در این خصوص می‌توان به آثار تیموتی فایندلی(Timothy Findley) و آنا هربرت(Anne Hebert) اشاره کرد.

طنز

در آثار نویسندگان اغلب موضوعات جدی در قالب طنز(Humour) بیان می‌شوند. در این کشور طنز یکی از عناصر مهم ادبی به شمار می‌آید.

احساسات خفیف ضد آمریکایی

احساسات خفیف ضد آمریکایی(Mild anti-Americanism)، در کتاب‌های منتشر شده نوعی احساسات بارز ضدآمریکایی مشهود است که اغلب در قالب طنز بیان می‌شوند. بعضی اوقات این نوع آثار مخرب تشخیص داده می‌شوند. بنابراین، به طور زیرکانه از سوی نویسندگان به عنوان رقابتِ دوستانه میان مردم دو کشور مطرح می‌شوند.

ویژگی چندفرهنگی

از جنگ جهانی دوم به بعد موضوعات و مسایل مربوط به چندفرهنگی بودن همواره در زمره موضوعات مهم بوده و ازسوی نویسندگان کانادایی به شدت مورد توجه قرار گرفته است.

طبیعت

توجه به طبیعت و ایده‌گرفتن از آن یکی از منابع مهم ادبیات کانادا است. در این کشور گاهی طبیعت همانند یک دشمن به تصویر کشیده می‌شود و گاهی نیز به آن همانند نعمت خداوند و یک نیروی الهی نگریسته می‌شود.

سرزنش خود(Self-deprecation)

یکی دیگر از ویژگی‌های ادبی این کشور سرزنش خود است. سرزنش خود از مضامین مشترک در ادبیات به شمار می‌آید.

جستجوی هویت خود(Search for Self-Identity)

برخی از آثار ادبی این کشور به موضوع جستجوی هویت خودی اختصاص یافته است و در صدد توجیه موجودیت یک فرد می‌باشد. از نمونه‌های خوب این ویژگی می‌توان به اثر «رابرت دیویس(Robertson Davies)» اشاره کرد. عنوان این اثر «کسب و کار پنجم(Fifth Business)» است و در آن شخصیت اصلی داستان، به نام «دانستان رامسی(Dunstan Ramsay)»، شهر قدیمی خود را، «دپفورد(Deptford)»، را جهت جستجوی هویت ترک می‌کند.

سبک گوتگ در اونتاریوی جنوبی

یکی دیگر از ویژگی‌های ادبی کانادا سبکِ فرعی به نام سبک گوتگ در اونتاریوی جنوبی است که به نقد ذهنیت کلیشه‌ای پروتستان‌ها در اونتاریوی جنوبی می‌پردازد. بسیاری از نویسندگان مشهور و بین‌المللی این کشور اغلب به این سبک نویسندگی می‌پردازند.

قهرمان فلک‌زده(The underdog hero)

در اغلب آثار ادبی قهرمان داستان فردی است که باید تمام چالش‌های پیش‌ روی یک شرکت بزرگ، یک بانک، یک سرمایه‌دار مهم، یک دولت، یا یک فاجعه طبیعی را دور کند و بر مشکلات پیش آمده فائق آید.

شهری در برابر روستایی(Urban vs. rural)

یکی دیگر از درونمایه‌های آثار ادبی این کشور به تصویر کشیدن تضاد و تعارض بین فرهنگ روستایی و شهری است. در این سبک معمولاً فرهنگ روستایی به عنوان فرهنگ با اخلاقِ برتر معرفی می‌شود.[۱۱]

ادبیات معاصر(اواخر قرن 20 تا قرن 21)

پس از جنگ جهانی دوم کار نویسندگانی نظیر ماویس گالانت،(Mavis Gallant) مردخای دریچلر،(Mordecai Richler) نورمن لوین،(Norman Levine) مارگارت لورنس(Margaret Laurence) و اروین لایتون(Irving Layton) به عنوان نویسندگان مدرنیست تأثیر زیادی بر ادبیات کانادا گذاشت. در ابتدا این تأثیرگذاری‌ها چندان به چشم نمی‌آمد و مورد تقدیر قرار نمی‌گرفت. برای مثال، اثر ماندگار نورمن لوین، با عنوان «کانادا مرا ساخت(Canada Made Me)»، به طور گسترده‌ای مورد بی‌مهری شد. این کتاب سفرنامه‌ای است که تصویری نه چندان خوشایند از کانادا در سال 1958م ارائه می‌کند. در سال 1967م، دولت در جشن صد سالگی تاسیس این کشور کمک‌های مالی خود را به نویسندگان و ناشران آثار افزایش داد. این امر موجب ایجاد تحول در آثار ادبی در سراسر کشور شد.

در اواخر دهه 1970م، داستا‌ن‌های علمی- تخیلی نویسنده مشهور کانادایی، سوزان وود،(Susan Wood) به پیشگامان ادبی این کشور کمک کرد تا بتوانند داستان های علمی- تخیلی فمنیستی را مطالعه کنند. این داستان ها بعدها توسط یکی از مهاجران، به نام جودیت مریل،(Judith Merril) ویرایش شد. این رویداد موجب شد که احترام و توجه جدیدی به حوزه مطالعات ادبی وارد شود و طی مسیر برای سایر نویسندگان جوان این کشور هموارتر گردد. تلاش‌های پیش گفته موجب شد تا از دهه 1990م ادبیاتِ کانادا توسعه چشم‌گیری یابد. گستره‌ای تحول و توسعه به اندازه‌ای بود که این کشور چهره‌های جهانی خودرا در حوزه ادبیات معرفی کرد و نویسندگان این کشور توانستند در سطح جهان جوایز مختلفی را از آن خود کنند. به عنوان نمونه، می‌توان به جوایز زیر اشاره کرد که نصیب نویسندگان این کشور شده است:

- در سال 1992م، مایکل اونداتج(Michael Ondaatje) برای اثر خود با عنوان «بیمار انگلیسی(The English Patient)» برنده جایزه بوکر(Booker Prize) شد. وی اولین کانادایی بود که این جایزه را دریافت کرد.

- در سال 2000م، مارگارت اتوود(The Assassin) برای اثری به نام «قاتل نابینا(The English Patient)» برنده جایزه بوکر شد. «یان مارتل(Yann Martel)» نیزدر سال 2002م برای اثری با عنوان «زندگی پای(Life of Pi)» این جایزه را از آن خود نمود.

- در سال 2001م آلیستر مک‌کلود،(Alistair MacLeod) جایزه ایمپک(IMPAC) را برای اثرش به نام «بدون فساد بزرگ(No Great Mischief)» از آن خود کرد. در سال 2008م، این جایزه به «راوی هج(Rawi Hage)» برای اثرش با عنوان «بازی دنیرو(De Niro's Game)» تعلق گرفت.

- کتاب «سیاه‌پوستان(Negroes)» اثر «لارنس هیل(Lawrence Hill)» در سال 2008 م برنده «جایزه مشترک‌المنافع(Commonwealth Prize)» شد.

- در سال 1995م، «کارولد شیلد(Carol Shields)» برنده «جایزه پولیتزر(The Stone Diaries)» شد. وی این جایزه را برای اثری با عنوان «خاطرات استون(Pulitzer Prize)» دریافت کرد. او در سال 1998م نیز برای «جشن لاری(Larry's Party)» برنده «جایزه نارنجی(Orange Prize)» شد.

- در سال 2009م، «آلیس مونرو(Alice Munro)» توانست به عنوان اولین کانادایی برنده «جایزه نوبل(Nobel Prize in Literature)» در ادبیات شود. در همین سال او توانسته بود جایزه بوکر را نیز از آن خود کند.[۱۱] [۱۲]

دسته‌بندی ادبیات

همانند سایر نقاط جهان، در این کشور نیز نگارش رمان‌های بلند، داستان های کوتاه و نمایشنامه رواج دارد. برخی از نویسندگان این کشور که در زمینه داستان نویسی ونگارش نمایشنامه‌های کوتاه فعالیت می‌کنند از شهرت جهانی برخورداند. سرودن شعر در قالب منظومه‌های کوتاه و بلند در این کشور بسیار متداول است. برخی از شاعران منظومه های شعرمتعددی به زبان‌های انگلیسی و فرانسه منتشر کرده‌اند. براساس تنوع زیاد آثار ادبی نظم و نثر، وسعت و گستردگی جغرافیایی و تنوع جمعیتی ادبیات این کشور را می‌توان در سه دسته متمایز طبقه‌بندی کرد:

1. دسته‌ اول متداول‌ترین روش تقسیم بندی در این کشور به شمار می‌آید و براساس حیطه جغرافیایی(منطقه‌ای و استانی) انجام می‌شود،

2. در روش دوم دسته‌بندی ادبیات برمبنای نویسندگان صورت می‌گیرد. به عنوان مثال، ادبیات نویسندگان زن، ادبیات مردم بومی، ادبیات ایرلندی‌‌تباران، و نظایر آن.

3. دسته‌بندی سوم براساس دوره‌های ادبی نظیر دوره اثبات‌گرایی یا دوره ادبی بین دو جنگ جهانی اول و دوم انجام شده است.[۱۳]

جوایز ادبی

به منظور حمایت ازفعالیت‌های ادبی سالانه چندین جایزه در حوزه‌های مختلف شعر، داستان، ادبیات کودکان و... به نویسندگان این کشور اهدا می‌شود. جوایز وتقدیرنامه‌ها به پدیدآورندگانی اهدا می‌شود که اثر ادبی خودرا به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی نگاشته‌اند. این جوایز را می‌توان به سه دسته جوایز ادبی ملی، جوایز ادبی استانی، و جوایز ادبی بین‌المللی تقسیم‌بندی کرد:

جوایز ادبی ملی

شامل:

• جایزه آرتور الیس(Arthur Ellis Awards)

• جایزه انجمن روزنامه‌نگاران کانادا(Canadian Association of Journalists Awards)

• جایزه انجمن نویسندگان کانادا(Canadian Authors Association Writing Awards)

• جایزه اهدایی شورای هنر کانادا(Canada Council for the Arts Endowments and Prizes)

• جایزه انجمن نویسندگان علمی کانادا(Canadian Science Writers' Association Awards)

• جایزه ادبی سی‌بی‌سی(CBC Literary Awards)

• جایزه ادبی داناتا(Danuta Gleed Literary Award) برای بهترین مجموعه داستان کوتاه به زبان انگلیسی

• جایزه داو گربر(Dave Greber Freelance Writers Award) برای نویسندگان آزاد

• جایزه گیلر؛(Giller Prize) جایزه نقدی 15 هزار دلاری برای بهترین کتاب غیرداستانی سال

• جایزه ادبی استاندار(Governor General's Literary Awards)

• جایزه شعر گریفین(Griffin Poetry Prize)

• جایزه شفق قطبی - کانادا(Prix Aurora Awards)

• جایزه انجمن نویسندگان حرفه‌ای کانادا(Professional Writers Association of Canada Awards)

• جایزه طنز استفان(Stephen Leacock Medal for Humour)

• جایزه سالانه اعتماد نویسندگان کانادا(Writers' Trust of Canada Annual Awards)

جوایز ادبی استانی شامل

• جایزه کتاب بی.سی. بریتیش کلمبیا؛(The BC Book Prizes) این جایزه به بهترین اثر غیرداستانی اهدا می‌شود و از نظر مادی با ارزش‌ترین جایزه غیرداستانی به شمار می‌آید.

• جایزه کتاب ساسکاچوان 

جوایز ادبی بین‌المللی شامل

• جایزه نویسندگان کشورهای مشترک المنافع(Commonwealth Writers Prize).[۱۱] [۱۴]

نشریات و مجلات ادبی

در این کشور مجلات و نشریان متنوعی در قالب‌های گوناگون(هفته‌نامه، ماهنامه، فصلنامه و نظایر آن) به صورت ملی، محلی و بین‌المللی چاپ و منتشر می‌شود. این مجلات با موضوعات مختلف(ادبیات، شعر، داستان، نقد ادبی، کودکان و...) وبرای طیف وسیعی از مخاطبان تهیه می‌شوند. برخی از مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

· فصلنامه نقد و بررسی آنتی گونیش(The Antigonish Review)

· نقد و بررسی ادبی کانادا

· مجله مطالعات کانادا

· مجله مطالعات بین المللی کانادا

· مجله ادبیات کودکان کانادایی

· مجله شعر کانادا

· ادبیات کانادا.[۱۵] [۱۶]

شخصیت‌های مهم علمی و ادبی

گیلبرت پارکر(Gilbert Parker)(1932- 1862م)

این رمان نویس و شاعر کانادایی در کمدن ایست(Camden East) در اونتاریو متولد شد و از دانشگاه تورنتو فارغ التحصیل گردید. نوشته‌های وی شامل داستان‌ها و رمان‌های رمانتیک و غیرواقعی درباره تاریخ کانادا و کانادای غربی است. مشهورترین آنها «جایگاه‌های زورمندان(Seats of the Mighty)»(1896م) نام دارد. این رمان درباره ویرانی کبک توسط انگلیس در سال 1759م است. آثار دیگر او «وقتی والموند به پونتیاک آمد(When Valmond Came to Ponatiac)»(1895م)، «قدرت و شکوه(The Power and The Glory)»(1925م) می‌باشند.[۱۷]

ال.ام مونتگومری(L.M.Montgomery)(1942- 1874م)

مونتگومری در سال 1874م در کلیفتون،(Clifton) واقع در جزیره پرنس ادوارد متولد شد. او در دانشگاه دال هوسی در هالیفاکس و کالج پرنس والز(Prince of Wales)در شارلوت تاون تحصیل کرد. وی پس از سه سال تدریس و یک سال روزنامه‌نگاری به نوشتن روی آورد. البته او از دوران کودکی دستی در نگارش داشت و داستان‌ها و شعرهایش را در روزنامه‌ها و مجلات کودکان منتشر می‌کرد. شهرت وی به خاطر رمان‌های نوستالژیک برای بچه‌های ساکن جزیره پرنس ادوارد است.اولین رمان او«آنی از گرین گیبلز(Anne of the Island)»(1908م) بود که با موفقیت بسیاری همراه بود. از دیگر آثار این نویسنده توانا می‌توان به «آنی از اوونلی(Anne of Avonlea)»(1909م)، «آنی از جزیره(Anne of Green Gables)»(1915م)، «دره رنگین‌کمان(Rainbow Vally)»(1919م)، «ریلا از اینگل‌ساید(Rilla of Ingleside)»(1921م)، «امیلی از نیومون(Emily of new Moon)»(1923م) و «جستجوی امیلی(Emily’s Quest)»(1927م) اشاره کرد.[۱۸] [۱۹]

مارگارت آتوود.(Margaret Atwood)

این شاعر، رمان‌نویس و منتقد در اوتاوا چشم به جهان گشود. در سال 1961م از دانشگاه تورنتو و در سال 1962م از کالج راد کلیف(Radcliffe) فارغ التحصیل شد. او هم زمان با تدریس ادبیات انگلیسی در دانشگاه‌های مختلف از سال 1964 تا 1972م به نوشتن پرداخت. اولین مجموعه شعر وی، «دایل پرسفون(Double Persephone)» بود که در سال 1961م منتشر شد. «زن ماکول(Edible Woman)»(1969م)، اولین رمان او بود که در سطح بین‌المللی تحسین شد. از دیگر رمان‌های وی می‌توان به «سطحی»(1972م)، «لیدی اوراکل(Lady Oracle)»(1976م)، «زندگی، قبل از انسان»(1979م)، «افسانه خدمت‌کار(Handmaid’s Tale)»(1985م) - برنده جایزه ادبی فرماندار کل، بزرگترین جایزه کانادا ـ «چشم گربه(Cat’s Eye)»(1988م)، «عروس دزد(Robber Bride)»(1993م) و «آلیس گریس(Alias Grace)»(1996م) اشاره کرد. کتاب‌های شعر آتوود نیز برنده جوایز بسیاری شده است. از آنها جمله می‌توان به مجموعه شعر «دایره بازی»(Circle Game)(1966م)، برنده جایزه ادبی فرماندار کل، «تدابیر سیاسی»(1971م) و «شما خوشحال‌اید(You are Happy)»(1974م) اشاره کرد. او در سال 2000م جایزه بوکر را از آن خود کرد.[۲۰] [۲۱][۲۲]

پاورقی

[i]. برنامه‌های آموزش دائمی زبان فرانسوی در مدارس کانادا مهیاست. این برنامه‌ها، مطالعه و یادگیری زبان فرانسوی را برای دانش‌آموزان سراسر کشور فراهم می‌کنند. میزان مشارکت طبق موقعیت افراد در کانادا و نیز بر اساس سطح کلاس در مدارسی که آموزش دائمی زبان فرانسوی ارائه می‌شود، متفاوت است. گروه‌هایی که منافع دو زبانگی را در تشکیل نیروی کار آینده و در شالوه اقتصادی می‌بینند، از مشارکت در برنامه‌های آموزش دائمی زبان فرانسه بیشتر حمایت می‌کنند.

[ii]. برای مثال در تورنتو، علاوه بر زبان‌های رسمی، زبان‌های غیررسمی گوناگونی از سوی مهاجران مورد استفاده قرار می‌گیرد.

[iii]. آمارهای رسمی سال 2011 نشان می‌دهد، بیش از سه چهارم فرانسه ‏زبان‏های خارج از کبک، در استان های نیوبرانزویک و انتاریو زندگی می ‏کنند. حدود 209/885 نفر در نیوبرانزویک و 284/120 نفر در اونتاریو؛ ولی درصد جمعیت آنها در طی یک دهه گذشته در استان نیوبرانزویک افزایش و در استان انتاریو کاهش داشته است.

[iv]. آمارها بیانگر آن هستند که در سال 1996، در استان کبک 11 درصد جمعیت آن در منزل به زبان انگلیسی صحبت می‏کرده ‏اند؛ در حالی که این رقم در سال 2011 به حدود 10 درصد رسیده است.

[v]. بر اساس آمارها روند مهاجرت فارسی زبان‌ها به کانادا طی یک دهه گذشته روند رو به رشدی داشته است. بنابراین نسبت جمعیت فارسی زبان به کل جمعیت این کشور بایستی بسیار بیشتر از آن چه که آمارها نشان می‌دهند باشد. به نظر می‌رسد آمارهای رسمی ارائه شده حداقل در مورد فارسی زبان‌ها گاه از دقت کافی برخوردار نیست. بر اساس اطلاعات نگارنده، در سال ۱۹۹۶ حداقل سه خانواده فارسی زبان در شهر Trois Rivieres زندگی میکرده اند، ولی آمار رسمی تعداد فارسی زبان‌های این شهر را صفر اعلام نموده است. اگرچه نمی‌توان با اتکا به این حقیقت نتایج ارائه شده در دیگر مناطق را نیز بی‌اعتبار خواند، اما دیگر شواهد حاکی از آن است که آمار واقعی فارسی زبان‌ها در کانادا بایستی بیشتر از این رقم باشد.

[vi]. در کانادا آموزش زبان‌های مختلف از جمله زبان فارسی در مدارس و دانشگاه‌ها به صورت نظام‌مند صورت می‌گیرد که درفصل‌های بعدی به تفصیل درباره آن سخن خواهیم گفت.

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. Statistics Canada. (2006). Provinces and territories in Canada (table). Census of Population (Provinces, Census Divisions, Municipalities) (database). Using E-STAT (distributor).
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ Languages of Canada. (2013). Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/+Languages_of_Canada
  3. Various Languages Spoken. (2006). Age groups (17A) and sex (3) for the population of Canada, provinces, territories, census metropolitan areas and census agglomerations, 2006 Census - 20% sample data. Statistics Canada.
  4. Population by mother tongue and age groups (total), (2011), counts, for Canada, provinces and territories
  5. Carens, J. H. (Ed.). (1995). Is Quebec nationalism just? Perspectives from Anglophone Canada. McGill-Queen’s Press. Ontario Federation of Agriculture. (2011, November 2). Ontario farmers need a risk management program now.
  6. Statistics Canada. (2006). Population by mother tongue and age groups, 2006 counts, for Canada, provinces and territories sample .
  7. Canada, Commissariat aux langues officielles. (2005). Rapport annuel édition spéciale 2004 (Vol. I)1.
  8. Canada. (1985). Official Languages Act (R.S.C., 1985, c. 31 (4th Supp.))1.
  9.   لاریجانی، فاضل، (1383).زبان‌های رایج در کانادا و وضعیت زبان فارسی. مجموعه مطالعات رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران. 
  10. Hammill, F. (2007). Canadian literature. Edinburgh University Press.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ Canadian Literature. (2013). Traits of Canadian literature. Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/Canadian_literature
  12. CBC News. (2013, October 10). Alice Munro is 1st Canadian woman to win Nobel literature prize. Retrieved from http://www.cbc.ca/news/world/alice-munro-is-1st-canadian-woman-to-win-nobel-literature-prize-1.1958383
  13. Nischik, R. M. (Ed.). (2008). History of literature in Canada: English-Canadian and French-Canadian. Camden House.
  14. List of literary awards, (2013), available in: List of literary awards. (2013). Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/+List_of_literary_awards
  15.   Canadian Literature. (2013). A quarterly of criticism and review. Retrieved from http://canlit.ca/links
  16.   Arsenal. (2013). Canadian literary magazines and journals. Retrieved from http://www.arsenalia.com/literary-resources/canadian-literary-magazines-and-journals/
  17. Wikipedia. (2013). Sir Gilbert Parker, 1st Baronet. Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/Sir_+Gilbert_Parker
  18. Lefebvre, B. (2013). The L.M. Montgomery reader, volume 1: A life in print.
  19. Lucy Maud Montgomery, (2013), Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/+Lucy_Maud_Montgomery
  20. Academy of American Poets. (2009). Margaret Atwood. Retrieved August 9, 2024.
  21. Margaret Atwood, (2013), retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/+Margaret_Atwood
  22. لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ کانادا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.ص.281-298.