پرش به محتوا

مطالعات تطبیقی ادبیات فارسی و ادبیات روسیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
Mina (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Hamidian (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
مطالعات ادبی تطبیقی در ادبیات ایران و روسیه به بررسی روابط ادبی میان این دو کشور از دوران قدیم تا معاصر پرداخته و بر کشف شباهت‌ها و تفاوت‌های ادبیات و فرهنگ‌های دو ملت متمرکز است. ادبیات تطبیقی به عنوان شاخه‌ای از نقد ادبی در قرن ۱۸ میلادی در فرانسه شکل گرفت و هدف آن، بررسی تعاملات فکری، فرهنگی، و تاریخی بین ملت‌های مختلف است. در ایران و روسیه، این مطالعات اهمیت ویژه‌ای یافته و منجر به تبادل فرهنگی گسترده‌ای بین دو کشور شده است.


روابط ادبی میان ایران و روسیه سابقه‌ای طولانی دارد که قدمت آن به حدود ۳۰۰ سال پیش بازمی‌گردد. اولین ترجمه ادبی از فارسی به روسی در سال1796 میلادی انجام شد<ref>بیگی، پولکی، تاریخچه ادراک ادبیات روسیه در ایران، 74.</ref>. شعرهای کلاسیک فارسی، به‌ویژه اشعار سعدی، در اواخر قرن ۱۸ میلادی در میان مردم روسیه رواج یافت. این ترجمه‌ها به ویژه به دلیل غنای معنوی و اخلاقی مورد توجه قرار گرفتند. با گذر زمان، آثار دیگری از ادبیات فارسی مانند اشعار حافظ و مولوی نیز به روسی ترجمه و در محافل ادبی روسیه مطالعه شدند.
= مطالعات تطبیقی ادبیات فارسی و ادبیات روسیه =
نویسنده : '''فائزه محمدنیا حنائی'''


مطالعات تطبیقی به دنبال کشف تأثیرات متقابل ادبیات دو کشور است. اولین آثار ادبی روسیه که به فارسی ترجمه شدند، شامل «تاریخ امپراطوری روسیه» بود که در سال ۱۸۱۷ میلادی توسط مهندس باشی به فارسی ترجمه شد<ref>بیگی، پولکی، تاریخچه ادراک ادبیات روسیه در ایران، 74</ref>. در قرن ۱۹ میلادی، آثار برجسته‌تری از نویسندگان روس مانند «پوشکین» و «تالستوی» به فارسی ترجمه شدند و مورد توجه خوانندگان ایرانی قرار گرفتند.
ویرایش : دانشنامه ملل


امیرکبیر با تأسیس دارالفنون در سال ۱۸۵۲ میلادی نقش مهمی در ارتقای روابط فرهنگی ایران و روسیه ایفا کرد. در این مدرسه، زبان روسی به عنوان یکی از زبان‌های اصلی تدریس می‌شد و از این طریق، ایرانیان با ادبیات و فرهنگ روسیه بیشتر آشنا شدند. این روند باعث شد که ترجمه آثار روسی به فارسی در قرن بیستم میلادی گسترش یابد.
'''1)   مقدمه'''


در سده‌ی نوزدهم میلادی نویسندگان ایرانی به کاوش موضوعات فرهنگی و سیاسی در نمایش‌نامه‌ها، داستان‌ها، مقاله‌ها و اشعار پرداختند و حال و هوایی ادبی را آفریدند که به پیدایش ادبیات و تئاتر ایران مدرن انجامید. نمایش‌نامه‌های آخوندزاده و میرزاآقا تبریزی که در فاصله‌ی ساله‌ای 1250 - 1230 (1851-1871) نوشته شدند، نخستین آفریده‌های ادبی بودند که تصاویر اسطوره‌ای یا تمثیلی انسان‌ها را با افرادی جایگزین کردند که در کشمکش‌های روزانه درگیر بودند که واجد اهمیت سیاسی-اجتماعی بودند. آخوندزاده که پیشگام نمایش‌نامه نویسی به سبک غربی در ایران بود، بیشتر عمر خود را در تفلیس سده نوزدهم میلادی که جزو امپراتوری [[روسیه]] بود سپری کرد و کار خود را با مشاهده‌ی نمایش‌های فرانسوی روسی فرا گرفت<ref>کرونین، استفانی(1403)، ایران-روسیه، ترجمه محمد آقاجری، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، ص. 524.</ref>.  
ادبیات تطبیقی رویکردی میان‌رشته‌ای است که با تکیه بر نظریه‌های ادبی و تاریخ فرهنگ، به بررسی روابط و اثرپذیری متقابل ادبیات ملل می‌پردازد (ستایش شیرازی، ۱۳۹۵؛ نظری منظم، ۱۳۸۹). پیوندهای ادبی ایران و روسیه از اواخر قرن هجدهم تاکنون، در بستر روابط سیاسی و اجتماعی شکل گرفته و ابعاد فلسفی، هنری و زبانی عمیقی یافته‌اند (نایب‌پور، ۱۳۹۴؛ Пулаки و Бейги، ۲۰۱۸).


یکی از زمینه‌های برجسته مطالعات تطبیقی، بررسی تأثیرات فلسفی و ادبی نویسندگان بزرگ ایران و [[روسیه]] بر یک‌دیگر است. به عنوان مثال، مقایسه آثار تالستوی با مولوی نشان‌دهنده اشتراکات عمیق در تفکرات معنوی و فلسفه انسانی است. نویسندگان روس مانند چخوف نیز تأثیرات مهمی بر ادبیات معاصر ایران داشتند، به ویژه در آثار نویسندگانی مانند اکبر رادی این تاثیر قابل لمس است.
'''2)   آغاز تبادلات ادبی'''


در قرن بیستم میلادی، مطالعات ادبی میان ایران و [[روسیه]] به اوج خود رسید. صادق هدایت، یکی از مهم‌ترین نویسندگان و مترجمان ایرانی، با ترجمه آثار پوشکین به فارسی البته از زبان فرانسه، نقش بسزایی در این زمینه داشت. او همچنین آثار نویسندگان روسی مانند «دختر پوشکین» و «انگور فرنگی» را به فارسی ترجمه کرد.
نخستین ترجمه مستند آثار فارسی به روسی به سال ۱۷۹۶ بازمی‌گردد و شامل گزیده‌هایی از متون کلاسیک بود. قرن نوزدهم، دوران اوج ترجمه متقابل شد؛ آثار سعدی، حافظ و مولوی در روسیه منتشر شدند . از سوی دیگر، نخستین آثار روسی که به فارسی ترجمه شدند، شامل «تاریخ امپراطوری روسیه» بود که در سال ۱۸۱۷ توسط مهندس‌باشی ترجمه شد (نایب‌پور، ۱۳۹۴) و نویسندگانی چون پوشکین، گوگول و تالستوی به فارسی راه یافتند. (یحیی‌پور، ۱۳۹۷؛ Пулаки و Бейги، ۲۰۱۸). ).


در دهه ۱۹۳۰، با ترجمه‌های بیشتر از ادبیات [[روسیه]] به فارسی، این تأثیرات ادامه یافت. یکی از چهره‌های برجسته در این دوران، احسان طبری بود که علاوه بر فعالیت‌های سیاسی، در زمینه ترجمه آثار روسی نیز فعال بود. او به ویژه تحت تأثیر اشعار انقلابی مایاکوفسکی قرار گرفت.
'''3)   نقش نهادهای آموزشی'''


مطالعات تطبیقی میان ادبیات ایران و [[روسیه]] شامل مقایسه آثار نویسندگان بزرگ دو کشور است. از جمله این مطالعات، می‌توان به مقایسه آثار «پدر سرگی» و «رستاخیز» تالستوی با «فیه ما فیه» و «مثنوی معنوی» مولوی اشاره کرد. همچنین، مقایسه «باغ آلبالو» چخوف با «لبخند باشکوه آقای گیل» اکبر رادی و «مادر» ماکسیم گورکی با «جای خالی سلوچ» محمود دولت‌آبادی از دیگر نمونه‌های برجسته این مطالعات هستند.
  امیرکبیر با تأسیس دارالفنون در سال ۱۸۵۲ میلادی، نقش مهمی در ارتقای روابط فرهنگی ایران و روسیه ایفا کرد. در این مدرسه، زبان روسی به عنوان یکی از زبان‌های اصلی تدریس می‌شد و از این طریق، ایرانیان با ادبیات و فرهنگ روسیه بیشتر آشنا شدند (کرونین، ۱۴۰۳).


پس از انقلاب اسلامی در ایران، اگرچه ترجمه آثار روسی تحت تأثیر مسائل سیاسی تا حدودی کاهش یافت، اما همچنان نویسندگانی مانند سعید نفیسی با ترجمه آثار روسی به معرفی این ادبیات در ایران ادامه دادند. یکی از آثار مهم این دوران، رمان «وزیر مختار» بود که در سال‌های پس از انقلاب مورد توجه قرار گرفت.
'''4)   تأثیرات متقابل در ادبیات نمایشی'''


مطالعات ادبی تطبیقی در ادبیات ایران و [[روسیه]] به بررسی عمق روابط فرهنگی و ادبی این دو کشور پرداخته و نشان‌دهنده تأثیرات متقابل این آثار بر یک‌دیگر است. این مطالعات به ما کمک می‌کند تا درک بهتری از اشتراکات و تفاوت‌های فرهنگی، فلسفی و تاریخی میان ایران و [[روسیه]] داشته باشیم. از طریق این مطالعات، ادبیات به عنوان ابزاری برای درک بهتر جوامع و فرهنگ‌های مختلف عمل می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه ادبیات می‌تواند پل ارتباطی بین ملت‌ها باشد.
در سده‌ی نوزدهم، نویسندگان ایرانی به کاوش موضوعات فرهنگی و سیاسی در نمایش‌نامه‌ها، داستان‌ها، مقاله‌ها و اشعار پرداختند. نمایش‌نامه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزاآقا تبریزی که بین سال‌های ۱۸۵۱ تا ۱۸۷۱ نوشته شدند، نخستین آثار ادبی بودند که به جای تصاویر اسطوره‌ای، انسان‌هایی را درگیر کشمکش‌های روزمره به تصویر کشیدند (کریمی مطهر، ۱۳۸۱).


== کتابشناسی ==
'''5)   مقایسه فلسفی و معنوی تولستوی و مولوی'''
<references />


== منبع اصلی ==
یکی از زمینه‌های برجسته مطالعات تطبیقی، بررسی تأثیرات فلسفی و ادبی نویسندگان بزرگ ایران و روسیه بر یک‌دیگر است. مقایسه آثار تالستوی با مولوی نشان‌دهنده اشتراکات عمیق در تفکرات معنوی و فلسفه انسانی است (محمدنیا حنائی، ۱۴۰۱؛ Яхьяпур и др., 2024). تولستوی و مولوی هر دو در جستجوی حقیقت، از سنت‌های خانوادگی فاصله گرفتند و در آثارشان به مفاهیم مرگ، رستگاری و تعالی روح پرداختند (اسلامی ندوشن، ۱۳۵۳). تولستوی در ''مرگ ایوان ایلیچ'' مرگ را فرصتی برای بازنگری در زندگی می‌داند (تولستوی، ۱۳۸۰) و مولوی در مثنوی می‌گوید: «تا نمیری، نرهی».
کرمی، جهانگیر (1392). جامعه و فرهنگ [[روسیه]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی].


== نویسنده مقاله ==
'''6)   تأثیرات چخوف و گورکی بر ادبیات ایران'''
جهانگیر کرمی
 
نویسندگان روس مانند چخوف و گورکی تأثیرات مهمی بر ادبیات معاصر ایران داشتند. مقایسه «کاشتانکا» چخوف با «سگ ولگرد» هدایت نشان‌دهنده شباهت‌های ساختاری و روان‌شناختی است (Карими-Мотахар, 1998). همچنین، رمان «مادر» گورکی با «جای خالی سلوچ» دولت‌آبادی قابل تطبیق است (یحیی‌پور، ۱۳۹۴).
 
'''7)   داستایفسکی و هدایت: دو جهان تاریک'''
 
مطالعات تطبیقی میان داستایفسکی و هدایت نشان می‌دهد که هر دو نویسنده به بحران‌های وجودی، اضطراب، و انزوا پرداخته‌اند. آثار «یادداشت‌های زیرزمینی» و «بوف کور» در این زمینه قابل مقایسه‌اند (محمدنیا حنائی، ۱۴۰۱). همچنین، مفهوم «دوبل» در آثار داستایفسکی با شخصیت‌های چندلایه هدایت هم‌پوشانی دارد (Яхьяпур и Карими-Мотаххар, 2008).
 
'''8)   نقش مترجمان ایرانی و روس'''
 
مترجمان ایرانی مانند صادق هدایت با ترجمه آثار پوشکین، چخوف و تورگنیف، ادبیات روسیه را به خوانندگان ایرانی معرفی کردند. احسان طبری نیز با ترجمه اشعار مایاکوفسکی، ادبیات سیاسی روسیه را وارد فضای روشنفکری ایران کرد (نایب‌پور، ۱۳۹۴). از سوی دیگر، مترجمان روس نیز با ترجمه رباعیات خیام و اشعار حافظ، ادبیات فارسی را در روسیه تثبیت کردند (Смирнов, 1993). سینلنیکوف، ۱۴۰۱).
 
'''9)   نتیجه‌گیری'''
 
مطالعات تطبیقی میان ادبیات ایران و روسیه نشان‌دهنده عمق روابط فرهنگی و ادبی این دو ملت است. مقایسه تولستوی و مولوی، داستایفسکی و هدایت، و نقش ترجمه در تعاملات فرهنگی، نمونه‌ای روشن از ظرفیت ادبیات در ایجاد همدلی و گفت‌وگوی بین‌فرهنگی است.
 
1.     ستایش شیرازی، ف. (۱۳۹۵). ''ادبیات تطبیقی و اهمیت آن''. نخستین همایش ارتباطات، زبان و ادبیات فارسی و مطالعات زبان‌شناختی.
 
2.     کرونین، ا. (۱۴۰۳). ''ایران-روسیه'' (م. آقاجری، مترجم). تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه.
 
3.     کریمی مطهر، ج. (۱۳۸۱). پژوهشی در شخصیت‌پردازی، شیوه و نوع توصیف موضوعات در ادبیات
 
روسیه. ''پژوهش زبان‌های خارجی''، (بهار و تابستان)، ۱۴۷–۱۵۶.
 
4.     محمدنیا حنائی، ف. (۱۴۰۱). ''مطالعه تطبیقی «یادداشت‌های زیرزمینی» و «بوف کور»''. دانشگاه تهران
 
5.     نایب‌پور، م. (۱۳۹۴). ''تاریخ ایران‌شناسی در روسیه'' (چاپ دوم). تهران: نگارستان اندیشه.
 
6.     نظری منظم، ه. (۱۳۸۹). ادبیات تطبیقی: تعریف و زمینه‌های پژوهش. ''ادبیات تطبیقی''، ۱(۲)، ۲۲۱–۲۳۷.
 
7.     یحیی‌پور، م. (۱۳۹۴). ''ایوان بونین و مشرق زمین'' (چاپ چهارم). تهران: دانشگاه تهران.
 
8.     یحیی‌پور، م. (۱۳۹۷). ''حافظ و شاعران روس'' (چاپ دوم). تهران: دانشگاه تهران.
 
9.     صادقی سهل‌آباد، ز. (۱۴۰۳). واکاوی چالش‌های ترجمه شعر (بر اساس اشعار فارسی و روسی).
 
10.  ''پژوهش‌های زبان‌شناختی در زبان‌های خارجی''، ۱۴(۳)، ۴۶۳–۴۷۲.
 
Карими-Мотахар, Дж. (1998). «Каштанка» А.П. Чехова и «Бродячая собака» Садека Хедаята. ''Русский язык за рубежом'', (4), 85–92. <nowiki>http://www.russianedu.ru/magazine/archive/viewdoc/1998/4/4929.html</nowiki>
 
Пулаки, П., & Бейги, М. (2018). История рецепции русской литературы в Иране. ''Вестник Волжского университета имени В.Н. Татищева'', (4), 150–158. <nowiki>https://cyberleninka.ru/article/n/istoriya-retseptsii-russkoy-literatury-v-irane</nowiki>
 
Смирнов, А. А. (1993). ''Пособие по русской литературе для поступающих в вузы''. Москва: Изд-во МГУ. <nowiki>https://rusneb.ru/catalog/000199_000009_001659919/</nowiki>
 
Яхьяпур, М., & Карими-Мотаххар, Дж. (2008). «Двойник» Ф.М. Достоевского и «Слепая сова» С. Хедаята. ''Портал “О литературе”''. <nowiki>https://literary.ru/literary.ru/readme.php?subaction=showfull&id=1204024548&archive=1206184915</nowiki>
 
Яхьяпур, М., Карими-Мотаххар, Дж., & Мохаммадния-Ханаий, Ф. (2023). Влияние традиции Достоевского на С. Хедаята («Записки из подполья» и «Слепая сова»). ''Вестник славянских культур'', 71, 112–124. <nowiki>http://www.vestnik-sk.ru/assets/files/tom71/09_%20Yahyapour.pdf</nowiki>

نسخهٔ ‏۱۷ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۱۵

مطالعات تطبیقی ادبیات فارسی و ادبیات روسیه

نویسنده : فائزه محمدنیا حنائی

ویرایش : دانشنامه ملل

1)   مقدمه

ادبیات تطبیقی رویکردی میان‌رشته‌ای است که با تکیه بر نظریه‌های ادبی و تاریخ فرهنگ، به بررسی روابط و اثرپذیری متقابل ادبیات ملل می‌پردازد (ستایش شیرازی، ۱۳۹۵؛ نظری منظم، ۱۳۸۹). پیوندهای ادبی ایران و روسیه از اواخر قرن هجدهم تاکنون، در بستر روابط سیاسی و اجتماعی شکل گرفته و ابعاد فلسفی، هنری و زبانی عمیقی یافته‌اند (نایب‌پور، ۱۳۹۴؛ Пулаки و Бейги، ۲۰۱۸).

2)   آغاز تبادلات ادبی

نخستین ترجمه مستند آثار فارسی به روسی به سال ۱۷۹۶ بازمی‌گردد و شامل گزیده‌هایی از متون کلاسیک بود. قرن نوزدهم، دوران اوج ترجمه متقابل شد؛ آثار سعدی، حافظ و مولوی در روسیه منتشر شدند . از سوی دیگر، نخستین آثار روسی که به فارسی ترجمه شدند، شامل «تاریخ امپراطوری روسیه» بود که در سال ۱۸۱۷ توسط مهندس‌باشی ترجمه شد (نایب‌پور، ۱۳۹۴) و نویسندگانی چون پوشکین، گوگول و تالستوی به فارسی راه یافتند. (یحیی‌پور، ۱۳۹۷؛ Пулаки و Бейги، ۲۰۱۸). ).

3)   نقش نهادهای آموزشی

  امیرکبیر با تأسیس دارالفنون در سال ۱۸۵۲ میلادی، نقش مهمی در ارتقای روابط فرهنگی ایران و روسیه ایفا کرد. در این مدرسه، زبان روسی به عنوان یکی از زبان‌های اصلی تدریس می‌شد و از این طریق، ایرانیان با ادبیات و فرهنگ روسیه بیشتر آشنا شدند (کرونین، ۱۴۰۳).

4)   تأثیرات متقابل در ادبیات نمایشی

در سده‌ی نوزدهم، نویسندگان ایرانی به کاوش موضوعات فرهنگی و سیاسی در نمایش‌نامه‌ها، داستان‌ها، مقاله‌ها و اشعار پرداختند. نمایش‌نامه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزاآقا تبریزی که بین سال‌های ۱۸۵۱ تا ۱۸۷۱ نوشته شدند، نخستین آثار ادبی بودند که به جای تصاویر اسطوره‌ای، انسان‌هایی را درگیر کشمکش‌های روزمره به تصویر کشیدند (کریمی مطهر، ۱۳۸۱).

5)   مقایسه فلسفی و معنوی تولستوی و مولوی

یکی از زمینه‌های برجسته مطالعات تطبیقی، بررسی تأثیرات فلسفی و ادبی نویسندگان بزرگ ایران و روسیه بر یک‌دیگر است. مقایسه آثار تالستوی با مولوی نشان‌دهنده اشتراکات عمیق در تفکرات معنوی و فلسفه انسانی است (محمدنیا حنائی، ۱۴۰۱؛ Яхьяпур и др., 2024). تولستوی و مولوی هر دو در جستجوی حقیقت، از سنت‌های خانوادگی فاصله گرفتند و در آثارشان به مفاهیم مرگ، رستگاری و تعالی روح پرداختند (اسلامی ندوشن، ۱۳۵۳). تولستوی در مرگ ایوان ایلیچ مرگ را فرصتی برای بازنگری در زندگی می‌داند (تولستوی، ۱۳۸۰) و مولوی در مثنوی می‌گوید: «تا نمیری، نرهی».

6)   تأثیرات چخوف و گورکی بر ادبیات ایران

نویسندگان روس مانند چخوف و گورکی تأثیرات مهمی بر ادبیات معاصر ایران داشتند. مقایسه «کاشتانکا» چخوف با «سگ ولگرد» هدایت نشان‌دهنده شباهت‌های ساختاری و روان‌شناختی است (Карими-Мотахар, 1998). همچنین، رمان «مادر» گورکی با «جای خالی سلوچ» دولت‌آبادی قابل تطبیق است (یحیی‌پور، ۱۳۹۴).

7)   داستایفسکی و هدایت: دو جهان تاریک

مطالعات تطبیقی میان داستایفسکی و هدایت نشان می‌دهد که هر دو نویسنده به بحران‌های وجودی، اضطراب، و انزوا پرداخته‌اند. آثار «یادداشت‌های زیرزمینی» و «بوف کور» در این زمینه قابل مقایسه‌اند (محمدنیا حنائی، ۱۴۰۱). همچنین، مفهوم «دوبل» در آثار داستایفسکی با شخصیت‌های چندلایه هدایت هم‌پوشانی دارد (Яхьяпур и Карими-Мотаххар, 2008).

8)   نقش مترجمان ایرانی و روس

مترجمان ایرانی مانند صادق هدایت با ترجمه آثار پوشکین، چخوف و تورگنیف، ادبیات روسیه را به خوانندگان ایرانی معرفی کردند. احسان طبری نیز با ترجمه اشعار مایاکوفسکی، ادبیات سیاسی روسیه را وارد فضای روشنفکری ایران کرد (نایب‌پور، ۱۳۹۴). از سوی دیگر، مترجمان روس نیز با ترجمه رباعیات خیام و اشعار حافظ، ادبیات فارسی را در روسیه تثبیت کردند (Смирнов, 1993). سینلنیکوف، ۱۴۰۱).

9)   نتیجه‌گیری

مطالعات تطبیقی میان ادبیات ایران و روسیه نشان‌دهنده عمق روابط فرهنگی و ادبی این دو ملت است. مقایسه تولستوی و مولوی، داستایفسکی و هدایت، و نقش ترجمه در تعاملات فرهنگی، نمونه‌ای روشن از ظرفیت ادبیات در ایجاد همدلی و گفت‌وگوی بین‌فرهنگی است.

1.     ستایش شیرازی، ف. (۱۳۹۵). ادبیات تطبیقی و اهمیت آن. نخستین همایش ارتباطات، زبان و ادبیات فارسی و مطالعات زبان‌شناختی.

2.     کرونین، ا. (۱۴۰۳). ایران-روسیه (م. آقاجری، مترجم). تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه.

3.     کریمی مطهر، ج. (۱۳۸۱). پژوهشی در شخصیت‌پردازی، شیوه و نوع توصیف موضوعات در ادبیات

روسیه. پژوهش زبان‌های خارجی، (بهار و تابستان)، ۱۴۷–۱۵۶.

4.     محمدنیا حنائی، ف. (۱۴۰۱). مطالعه تطبیقی «یادداشت‌های زیرزمینی» و «بوف کور». دانشگاه تهران

5.     نایب‌پور، م. (۱۳۹۴). تاریخ ایران‌شناسی در روسیه (چاپ دوم). تهران: نگارستان اندیشه.

6.     نظری منظم، ه. (۱۳۸۹). ادبیات تطبیقی: تعریف و زمینه‌های پژوهش. ادبیات تطبیقی، ۱(۲)، ۲۲۱–۲۳۷.

7.     یحیی‌پور، م. (۱۳۹۴). ایوان بونین و مشرق زمین (چاپ چهارم). تهران: دانشگاه تهران.

8.     یحیی‌پور، م. (۱۳۹۷). حافظ و شاعران روس (چاپ دوم). تهران: دانشگاه تهران.

9.     صادقی سهل‌آباد، ز. (۱۴۰۳). واکاوی چالش‌های ترجمه شعر (بر اساس اشعار فارسی و روسی).

10.  پژوهش‌های زبان‌شناختی در زبان‌های خارجی، ۱۴(۳)، ۴۶۳–۴۷۲.

Карими-Мотахар, Дж. (1998). «Каштанка» А.П. Чехова и «Бродячая собака» Садека Хедаята. Русский язык за рубежом, (4), 85–92. http://www.russianedu.ru/magazine/archive/viewdoc/1998/4/4929.html

Пулаки, П., & Бейги, М. (2018). История рецепции русской литературы в Иране. Вестник Волжского университета имени В.Н. Татищева, (4), 150–158. https://cyberleninka.ru/article/n/istoriya-retseptsii-russkoy-literatury-v-irane

Смирнов, А. А. (1993). Пособие по русской литературе для поступающих в вузы. Москва: Изд-во МГУ. https://rusneb.ru/catalog/000199_000009_001659919/

Яхьяпур, М., & Карими-Мотаххар, Дж. (2008). «Двойник» Ф.М. Достоевского и «Слепая сова» С. Хедаята. Портал “О литературе”. https://literary.ru/literary.ru/readme.php?subaction=showfull&id=1204024548&archive=1206184915

Яхьяпур, М., Карими-Мотаххар, Дж., & Мохаммадния-Ханаий, Ф. (2023). Влияние традиции Достоевского на С. Хедаята («Записки из подполья» и «Слепая сова»). Вестник славянских культур, 71, 112–124. http://www.vestnik-sk.ru/assets/files/tom71/09_%20Yahyapour.pdf