فرهنگ خانواده در چین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در | در [[نوع جامعه چین|جامعهی سنتی چینی]]، در تمامی خانوادهها، چه دهقان و یا زمیندار، تحت شرایط تاریخی خاصی، یک سیستم پدرسالاری قوی شکل گرفته است. پدر برای مدیریت خانواده از قدرت مطلقه برخوردار است. افزون براین، این نگرش رفتاری به رییس خانواده به عنوان قدرت غیرقابل چالش، به رهبران جامعه و نهادها و سازمانهای بزرگتر مانند حاکمان محلی و امپراتور نیز گسترش یافته است. | ||
در | در نتیجه، مقامات دولتی و امپراتور به عنوان پدر دوم تلقی شده و وفاداری مطلق و تبعیت محض رعایا مانند پسر از یک پدر صورت میگیرد. بنابراین، میتوان گفت که حاکمیت پدرسالار الگویی برای مقامات دولتی و قدرت امپراتوری بوده است. | ||
این گرایش | دولت هم همیشه تمهیداتی را به مورد اجرا گذاشته تا از نظر قانونی و رسمی قدرت پدرسالارانه را تشویق و تقویت کند. اعمال حاکمیت دوگانهی پدرسالاری و امپراتوری، [[گرایش اقتدارخواهانه چینی ها|گرایش اقتدار گرایانهی جامعهی سنتی]] را تقویت کرده است. علاوه بر این در فرهنگ سنتی [[چین]] خانواده دوستی، همیشه به منزلهی هستهی مرکزی [[گرایش خانوادگی در چین|خانوادهگرایی]] بوده است. | ||
در این جامعه، [[نهاد خانواده در چین|خانواده]]، و نه فرد، زیر ساخت اصلی واحد اجتماعی است. در این جامعه، [[نهاد خانواده در چین|خانوده]] به اندازهای مهم است که براساس آن یک [[گرایش اجتماعی چینی(گوانشی)|گرایش قوی اجتماعی]] شکل گرفته که خدشه ناپذیر است. لذا، حیات، همبستگی، موفقیت و آیندهی [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] خیلی مهمتر از اعضای [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] است. | |||
در نتیجه، اعضای [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] فردیت و خصیصههای ذاتی خود را در برابر [[نهاد خانواده در چین|خانواده]] از دست میدهند و هیچ سازمان ونهادی نمیتواند جایگزین گروهگرایی [[گرایش خانوادگی در چین|خانوادگی]] شود. لذا، در [[نوع جامعه چین|جامعهی چینی]]، خانواده به عنوان پایهی تمام نهادهای غیر خانواده به شمار میرود و یک فرد چینی تمام شرایط [[گرایش خانوادگی در چین|خانوادگی]] را در سایر گروههای غیر [[گرایش خانوادگی در چین|خانوادگی]] اعمال و از طریق تعمیم [[روابط خانوادگی در چین|روابط خانوادگی]]، سایر نهادهای اجتماعی از نظر ساختار و عملکرد، [[نهاد خانواده در چین|خانوادهی دوم]] تلقی میشوند<ref>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول، ص271-285</ref>. | |||
==نیز نگاه کنید به== | ==نیز نگاه کنید به== | ||
*[[نظام اجتماعی معاصر چین]] | *[[نظام اجتماعی معاصر چین]] | ||
*[[نهاد خانواده در چین]] | *[[نهاد خانواده در چین]] | ||
*[[گرایش خانوادگی در چین]] | *[[گرایش خانوادگی در چین]] | ||
*[[ | *[[گرایش اقتدارخواهانه چینی ها]] | ||
==کتابشناسی== | |||
== کتابشناسی == |
نسخهٔ ۱۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۱
در جامعهی سنتی چینی، در تمامی خانوادهها، چه دهقان و یا زمیندار، تحت شرایط تاریخی خاصی، یک سیستم پدرسالاری قوی شکل گرفته است. پدر برای مدیریت خانواده از قدرت مطلقه برخوردار است. افزون براین، این نگرش رفتاری به رییس خانواده به عنوان قدرت غیرقابل چالش، به رهبران جامعه و نهادها و سازمانهای بزرگتر مانند حاکمان محلی و امپراتور نیز گسترش یافته است.
در نتیجه، مقامات دولتی و امپراتور به عنوان پدر دوم تلقی شده و وفاداری مطلق و تبعیت محض رعایا مانند پسر از یک پدر صورت میگیرد. بنابراین، میتوان گفت که حاکمیت پدرسالار الگویی برای مقامات دولتی و قدرت امپراتوری بوده است.
دولت هم همیشه تمهیداتی را به مورد اجرا گذاشته تا از نظر قانونی و رسمی قدرت پدرسالارانه را تشویق و تقویت کند. اعمال حاکمیت دوگانهی پدرسالاری و امپراتوری، گرایش اقتدار گرایانهی جامعهی سنتی را تقویت کرده است. علاوه بر این در فرهنگ سنتی چین خانواده دوستی، همیشه به منزلهی هستهی مرکزی خانوادهگرایی بوده است.
در این جامعه، خانواده، و نه فرد، زیر ساخت اصلی واحد اجتماعی است. در این جامعه، خانوده به اندازهای مهم است که براساس آن یک گرایش قوی اجتماعی شکل گرفته که خدشه ناپذیر است. لذا، حیات، همبستگی، موفقیت و آیندهی خانواده خیلی مهمتر از اعضای خانواده است.
در نتیجه، اعضای خانواده فردیت و خصیصههای ذاتی خود را در برابر خانواده از دست میدهند و هیچ سازمان ونهادی نمیتواند جایگزین گروهگرایی خانوادگی شود. لذا، در جامعهی چینی، خانواده به عنوان پایهی تمام نهادهای غیر خانواده به شمار میرود و یک فرد چینی تمام شرایط خانوادگی را در سایر گروههای غیر خانوادگی اعمال و از طریق تعمیم روابط خانوادگی، سایر نهادهای اجتماعی از نظر ساختار و عملکرد، خانوادهی دوم تلقی میشوند[۱].