سینمای ساحل عاج
سینما در ساحل عاج مدتها وابسته به کمکها و یارانههای خارجی و بهویژه فرانسه بود و هماینک بیشاز چند دهه است که راه استقلال را آغاز نموده و در حوزه تولید ملی فعالیت میکند؛ اما پیشاز پرداختن به سینماگران ساحل عاجی، شاید بهتر است بهنام «ژان روش»،[15] متولد 1917، سینماگر معروف فرانسوی اشاره کنیم که بخشی از فعالیت و آفرینش سینمایی او، مربوط به ساحل عاج میشود. این کارگردان قومشناس که در سال 2004 در نیجر از دنیا رفت، خالق خردهژانری بهنام «قوم-داستان»[16] است و شاهکارهای بسیاری در حوزه سینمای حقیقت از خود بهجا گذاشته است؛ ازجمله میتوان به فیلمهای «من، یک سیاه»[17] و «هرم انسانی» اشاره کرد. فیلم نخست در سال 1958 ساخته شده و روایت داستان گروهی جوان نیجریهایست که در جستجوی کار به ساحل عاج عزیمت کرده و در منطقهای بهنام ترشویل، در حومه ابیجان ساکن شدهاند. این فیلم، روش زندگی سخت روزمره سه جوان را به تصویر میکشد که هرروز صبح بهسمت بندر میروند تا شاید پولی بهدست بیاورند و شبهنگام در کافهها و کابارهها، غم و اندوه خویش را فراموش کنند. در این فیلم، بهویژه بر حضور و نقش سفیدها، بهعنوان استعمارگران آفریقا و کسانی که پول و قدرت در دست آنهاست، انگشت گذاشته میشود؛ ازاینرو، از معدود فیلمهایی محسوب میشود که وضعیت اسفبار استعمار آفریقا را به تصویر میکشد.
در «هرم انسانی» که دو سال بعد ساخته میشود، روش به دبیرستانی فرانسوی در ابیجان میرود تا نوجوانان اروپایی و آفریقایی را در تعاملات و روابط بینافرهنگیشان به تصویر بکشد. بهدنبال روش، کارگردانان اروپایی دیگری نیز از تصاویر این سرزمین در ساخت آثار خود، بهویژه در سالهای 1970 و 1980 استفاده میکنند؛ بهعنوان مثال، میتوان به فیلمهای «جنتلمن کوکودی» و «پیروزی همراه با آواز» و نیز «ماجرای مبهم» که اقتباس از اثر شیخ حمیدو کن،[18] نویسنده سنگالی است، اشاره کرد. فیلم «پیروزی همراه با آواز»، ساخته ژان ژاک انو، از مهمترین فیلمهای دهه 70 محسوب میشود و در سال 1977، جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را از آن خود میکند. ماجرای فیلم در آفریقای غربی، در منطقهای در شمال ساحل عاج میگذرد و به مواضع و رابطه آلمانیها و فرانسویها در آغاز جنگ جهانی اول در این ناحیه از آفریقا میپردازد. با این فیلم، انو، درواقع تفکر استعماری و ستیزهجوی اروپاییان را به نقد میکشد.
سال 1964، سال مهمی در تاریخ سینمای ملی ساحل عاج محسوب میگردد؛ زیرا نخستین پیشگامان این هنر ظهور میکنند. از مشهورترین چهرهها میتوان به تیمیته باسوری[19] و دزیره اکاره[20] اشاره کرد که فیلمهای «کنسرتی برای تبعید» و «ما دو نفر فرانسه!» را ساخت. اکاره، پساز طی دوران کودکی در ساحل عاج، به فرانسه عازم میشود و در مدرسه هنرهای نمایشی پاریس تحصیل میکند. فیلم «کنسرتی برای تبعید»، نخستین فیلم نیمهبلند اوست که به زندگی دانشجویان آفریقایی در پاریس میپردازد؛ سپس در سال 1969، نخستین فیلم بلند سینمایی خود، «ما دو نفر فرانسه!» را میسازد و زندگی زن سیاهی را به تصویر میکشد که سودای رقابت با زنان پاریسی را در سر دارد؛ اما فیلم مهم و جنجالی این سینماگر، «چهرههای زنان» است که پساز سکوتی طولانی، در سال 1985 خلق میکند. این فیلم داستان زنانی است که در دل تحولات اجتماعی و اقتصادی کشور خود، ساحل عاج، سعی دارند تا از چهره زن سنتی آفریقایی فاصله بگیرند و پا به دنیای جدید بگذارند.
اما سینماگران دیگری که در ادامه وارد صحنه میشوند، عبارتاند از: هانری دوپارک،[21] گنون امبالا،[22] آکیسی دلتا[23] و سیدیکی باکابا[24] که با فیلم «باکو» به شهرت میرسند. موضوع این فیلم آخر که در 1979 ساخته میشود، مهاجرت مخفیانه و غیرقانونی آفریقاییها از طریق اسپانیا به اروپاست. سال 1983، سالیست که سینمای ساحل عاج، دو چهره موفق به خود میبیند: یو کوزولا[25] با فیلم «پتانکی» و موسی دوسو[26] با فیلم «دالوکان». پتانکی که از روی رمانی بهنام «15 سال، کافیه!» ساخته شده، نام رئیس مؤسسهای دولتی است که درپی وقوع خشکسالی و گرد آمدن اعانههای بینالمللی برای حل این معضل، مدیریت توزیع کمکها را بهدست گرفته است. وی تمام پولی را که گرد آمده است، به کار دیگری میگیرد و رسوایی بهبار میآورد و به دادگاه فراخوانده میشود. «دالوکان» نیز داستان دختری ساحل عاجی است بهنام آوا که خانوادهاش بهاجبار میخواهند او را به عقد مردی شصتساله درآورند. درواقع خانواده به این مرد قول ازدواج دخترشان با او را دادهاند؛ اما دختر با مرد جوانی که عاشق اوست فرار میکند. پس عهدی که زیر پا نهاده شده است، دختر را به جنون میکشاند. کیتیا توره[27] نام سینماگر دیگریست در سینمای این سرزمین که با فیلم «کمدی غیربومی» به شهرت میرسد. این فیلم پرداختی است از آیین بومی پورو (در فصل ماسکها به آن اشاره شد) و چندان نیز به مذاق اروپاییان آفریقایی خوش نمیآید.
از فیلمسازان مهمی که پساز 1987 وارد عرصه میشوند، باید به سیدیکی باکابا، با فیلم «مداواگران» و هانری دوپارک، خالق فیلم «انگشت ششم» اشاره کرد. باکابا در کنار فیلمسازی به بازیگری و تئاتر نیز میپردازد. او برای فیلم «مداواگران»، جایزه بهترین موسیقی فیلم سینمای فرانسویزبان را از آن خود میکند. «انگشت ششم» داستان مبارزی ساحل عاجی است که پیشاز استقلال کشورش، در روستایی کوچک، با رسوم و آداب قبیلهای و سنتی آن زندگی میکند. او با زنی بهنام یا[28] ازدواج کرده و اکنون شش سال است که منتظر تولد نوزادی است. این اتفاق میمون رخ میدهد، اما بچه با شش انگشت بهدنیا میآید؛ پس بر اساس رسوم قبیله، باید قربانی شود؛ ازاینرو کواوو و خانوادهاش مجبور به ترک روستا میشوند.[29]
فیلمهایی که در ادامه باید به آنها اشاره کرد از این قرارند: «اهانتها» اثر ژانلویی کولا؛ «بوکا و ابلکان» از روژهنوان امبالا؛ «جلی» از لانسینه و ازمیان فیلمهایی که در سالهای اخیر تولید شدهاند باید به «مردی برای دو خواهر» اثر ماری لوییز آسو اشاره کرد. این فیلم اخیر که در سال 2007 تولید شده، داستان مردیست بهنام مارک آرتور که با زنی بهنام هانریت زندگی آرام و سعادتمندی را سپری میکند. تا اینکه سروکله خواهر کوچک هانریت، یعنی موریل پیدا میشود. رابطهای میان مارک و او شکل میگیرد و ازاینپس همهچیز رو به قهقرا میگذارد؛ اما فیلم مهم دیگری که حتماً باید در این دوره بدان اشاره کرد، «برونکس-باربس» اثر الین دولاتور است. این فیلم موفقیت عظیمی، بهویژه درمیان جوانان حاشیهنشین ابیجانی کسب مینماید. این فیلم داستان دو جوان به نامهای برونکس و باربس است که در جستجوی کار هستند و درنهایت جذب گروههای گانگستری محلات فقیرنشین ابیجان میشوند. در این فیلم، دولاتور سعی دارد تا در قالبی مستند، اما با بهرهگیری از فنون سینمای داستانی، رؤیاها و آمال دو جوان ابیجانی را به تصویر کشد.
البته در این میان باید به فیلمهایی که درباره ساحل عاج ساخته شدهاند هم اشارهای کرد. دربین جدیدترین آثار سینمایی که در سال 2021 به اکران درآمد، بهویژه باید از فیلم سینمایی «شب شاهان» به کارگردانی فیلیپ لاکوت نام برد که به ماجرایی در زندان مخوف «ماکا» در ابیجان میپردازد. در جریان این فیلم که آمیخته است با دیالوگهایی با لهجه فرانسوی ساحل عاجی، بهخوبی باورهای خاص ساحل عاجیها، بهگونهای بسیار هنرمندانه، به نمایش درآمده است. این فیلم ماجرای جوانی است که در اولین شب حضور در زندان، توسط رئیس زندانیها بهعنوان شاهزاده قصهگو انتخاب میگردد و قرار است، طبق آدابورسوم خاصی که در زندان ماکا حاکم است، در پایان مراسم قصهگویی کشته شود، ولی در وضعیتی شبیه «شهرزاد» در داستانهای «هزارویک شب»، این جوان هوشمندانه به توصیه یک زندانی سپیدپوست فرانسوی، داستانسرایی خود را تا بامداد ادامه میدهد و از مرگ نجات پیدا میکند. کنش زندانیان در اجرای حرکات نمایشی برای تجسم داستانهای این جوان قصهگو، ارزش هنری بالایی به این فیلم داده است و آدابورسوم محلی ساکنان این منطقه، بهخوبی در فیلم بازنمایی شده است. درضمن داستانهای روایتشده توسط این جوان که مربوط به زندگی یکی از مجرمان سابقهدار ابیجان است نیز بهخوبی وضعیت زندگی در مناطق حاشیه شهر ابیجان را ترسیم میکنند.
در کنار فیلمهای سینمایی، لازم است به موفقیت فیلمهای تلویزیونی، بهویژه در سالهای اخیر اشاره کنیم؛ ازجمله مجموعه «خانواده من» به کارگردانی آکیسی دلتا که تقریباً از تمام شبکههای ملی آفریقایی پخش شد. اینگونه گفته میشود که این فیلم که صحنههای کمیک بسیاری دارد، در بحبوحه بحران اخیر ساحل عاج، به تلطیف روحیه و روان مردم این کشور کمک شایانی کرده است.
خلاصه اینکه، صنعت سینما در ساحل عاج، در مقایسه با سایر کشورهای غرب آفریقا، از رونق نسبی برخوردار است؛ در حال حاضر و بهطور متوسط در هر سه ماه، یک فیلم تولید میشود که در مقایسه با سایر کشورهای منطقه، آمار خوبی محسوب میشود. ساحل عاج در طول سالهای گذشته، درزمینه تولید فیلمهای انیمیشن نیز چند تجربه بسیار باارزش ارائه کرده است؛ بهویژه میتوان به فیلم انیمیشن «ملکه پوکو» اشاره کرد که با استقبال خوبی مواجه شد. هرچند ازلحاظ فنی و تکنولوژیک، هنوز این بخش از سینمای ساحل عاج راه زیادی درپیش دارد.
در این بین باید به فعالیتهای مثبت خانم واتارا، همسر رئیسجمهور و بانوی اول ساحل عاج نیز در این زمینه اشاره کرد. خانم واتارا نقش عمدهای در افتتاح و بازسازی سینماهای جدید در شهر ابیجان داشته است. بهگونهای که در حال حاضر، برنامه اکران فیلم در سینماهای ساحل عاج هماهنگ با سینماهای آمریکا و اروپا است و گاهی همزمان با اکران فیلمهای برتر در سینماهای جهان، همان فیلمها را بر پرده سینماهای ساحل عاج میتوان دید. البته بهطورکلی، بانوی اول ساحل عاج از علاقهمندان به هنر است و چندی پیش هم که یک قالیچه منقش به تصویر وی و الحسن واتارا توسط سفارت جمهوری اسلامی به زوج ریاستجمهوری اهدا شده بود، ایشان بهطور ویژه به هنر فرش ایران ادای احترام کرده بود. البته هنوز فرهنگ سینما رفتن دربین ساحل عاجیها جا نیفتاده است و فیلمهای کپی و غیرقانونی عرضهشده در بساطهای کنار خیابان، همچنان خواهان بیشتری دارند.