اسلام و مسلمانان سوریه

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۱۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

اسلام در سوریه

نظام سیاسی و به تبع آن، ساختار اجتماعی سوریه، مانند ترکیه کنونی، مبتنی بر فرهنگ اسلام سکولار است. چهره­ی عمومی اسلام هم، مانند اغلب کشورهای عربی، اسلام خلافتی است و نه امامتی؛ با اکثریتی تابع فقه حنفی و پس از آن شافعی.

از نظر تاریخی، گفتمان اسلامی در سوریه، همچنان اموی و توجه و احترام به صحابه است و سیره اهل بیت (ع)، در فقه و سیاست، با این که مورد احترام هستند، به جز در میان اقلیتی از شیعیان؛ اعم از اثنی عشری، طایفه علوی و اسماعیلیه، در حاشیه است.

به طور کلی، مسلمانان سنی، اکثریت قاطع این کشور ؛ یعنی 85 درصد از کل جمعیت سوریه را تشکیل می­دهند و از قومیت­های مختلف هستند. اکثرشان بومی سوریه اند؛ اما در میان ایشان، تعداد قابل توجهی از کردهای سنی ، ترکمن/ترکمان، چرکس و همچنین پناهندگانی که به این کشور وارد شده اند؛ مانند عراقی­ها و فلسطینی­ها نیز وجود دارند.

جمعیت علاقه­مندان به اهل بیت، متشکل از علویان با 7 درصد و پس از آن­ها، شیعیان اسماعیلیان؛ با 1 درصد و سپس شیعیان اثنی عشری قرار دارند؛ لازم به دکر است که هرچند که علویان خود را اثنی عشری می­دانند؛ اما با ساختار مذهبی شیعه دوازده امامی مرسوم، تفائت­های عمده­ای دارند.

برخی از فرقه های صوفیه از جمله نقشبندیه، قادریه، رفاعیه، شاذلیه و... در کشور فعال هستند و با این که اکثراً سنی هستند، گرایشات شدیدتری نسبت به اهل بیت دارند.

در این میان، دروزی­ها که شاخه­ای از اسماعیلیه محسوب می­شوند، 3 درصد از کل جمعیت را تشکیل می دهند؛ ام به طور سنتی، مسلمان محسوب نمی­شوند.

ایزدیان نیز که پیش­تر مطالبی درباره ایشان بیان شد، بخشی از جمعیت سوریه در حاشیه هستند که علی­رغم التقاط با فرهنگ اسلامی، قطعاً مسلمان نیستند.

سازمان امور اسلامی در این کشور توسط وزارت اوقاف اداره می‌شود.

اهل سنت

ساختار فکری و فرهنگی اهل سنت سوریه، تفاوت­های بسیاری با عرب حجازی و عراقی و به اصطلاح، عرب عاربه دارد؛ زیرا از سویی به شدت تحت تأثیر قرائت اموی - عثمانی بوده است و از سویی دیگر، در پیشانی ممالک اسلامی در مقابل غرب قرار داشته است؛ به همین دلیل، به راحتی لائیتیسه­ی مُنبعث از ترکیه و غرب، به سرعت در این کشور و نیز منطقه عمومی شام گسترش یافته است.

مذاهب فقهی رسمی اهل سنت، از زمان ممالیک و دقیقاً از زمان «مَلِک بیبَرْس» (Baibars)[41] در چهار شکل حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی، منحصر شده­است. از این میان، چون امپراتوری عثمانی رسماً فقه حنفی را مبنای حکومت خود قرار داد، این مذهب شیوع بیشتری داشته است و در مصر و ترکیه و شام و نیز آسیای میانه و افغانستان؛ یعنی در ممالک نوعاً مستعربه، رتبه اول را دارد؛ کما این که خودِ «ابوحنیفه، تُعمان بن ثابت بن زوطا بن مرزبان» (80-150 هجری قمری)، مُبدع این مذهب فقهی، عرب نیست و اصالتاً کابلی؛ اما کوفه زاد است.

مشهور است که ابوحنیفه، با اهل حدیث اختلاف داشت و کمتر از حدیث تبعیت می­نمود! با این حال، فقه حنفی منابع گسترده­تری نسبت به سایر مذاهب دارد؛ مثل قیاس و رأی و استحسان؛ در واقع، فقیه حنفی با گشاده­دستی بیش­تری فتوا می­تواند بدهد؛ از این جهت، تساهل منطقی خاصی در قاطبه گروه­های اجتماعی پیرو این مذهب، مشهود است؛ مثلاً در باب نجاست منی، فتوای ابوحنیفه آن است که چه طور »نی می­تواند نجس باشد؛ زیرا حیات بشری از این طریق منتقل می­شود!

حنفیان در مخالفت با شیعیان هم، چندان متصلب نیستند؛ زیرا خود ابوحنیفه به خاندان رسول­الله (ص) ارادت داشته­است. تا جای  که تنها ایشان را سزاوار امامت می­دانست.[42] این رأی چه استبعادی دارد؛ آن هنگام که بدانیم ابوحنیفه از شاگردان امام باقر (ع)[43] و امام صادق (ع) نیز بوده است[44]؛ اما این، به معنی صحت مذهب و عقاید اونمی­تواند باشد؛ زیرا از امام موسی­بن جعفر (ع)، علیه او در «اصول کافی» که از کتب اربعه شیعه است، لعن صادر شده است.[45]