هنر سودان

از دانشنامه ملل

جایگاه و نقش هنر در جامعه

در جمهوری سودان هنرهای مختلف، اعم از شعر، موسیقی، هنرهای تجسّمی، سینما و هنرهای نمایشی جایگاه ویژه‌ای دارند و برخی از آنها مانند نقّاشی و حکّاکی، سابقه‌ای دیرینه و چند هزار ساله دارند. آثاری از ‌ این هنرها، هنوز هم بر دیوارهای پرستشگاه‌های نوبه، پابرجاست.

   موسيقي

در سودان نیز، همانند بیشتر کشورهای آفریقایی موسیقی از نقش و جایگاهی ویژه برخوردار است. در بیشتر برنامه‌های سنّتی، ملّی و مذهبی آفریقا از ‌ این هنر، بهره‌برداری می‌شود. از ‌ این‌رو، ابراز علاقه شدید آفریقائیان به موسیقی، در اکثر جوامع‌ این قارّه، کاملاً آشکار است. به‌عنوان مثال یکی از رفتارهای ساکنان آفریقا که توجّه هر گردشگری را، جلب می‌کند آن است که ،ریقا که تآفریقا فروشنده‌ای دوره‌گرد را می‌بیند که کالای خود را داخل یک سینی بزرگ چیده و بر سر نهاده است و در رهگذر خویش، وقتی صدای موسیقی را می‌شنود، بی‌اختیار مدّتی نسبتاً طولانی می‌ایستد و به موسیقی گوش فرا می‌دهد؛ بی‌آنکه بار سنگینی را که بر سر دارد، زمین نهد.

با عنایت به علاقه‌مندی آفریقائیان به موسیقی، صوفیانِ سودان هم، در اغلبِ برنامه‌های خود به‌ویژه مراسم ‌آئینی طریقت‌های خویش از ‌ این هنر، بهره می‌گیرند. از سوی دیگر، طریقت‌های صوفیه، تقریباً در سراسرِ سودان حضور گسترده و فعّالانه دارند. به همین دلیل، در موسیقی ‌ این کشور، از نظر مضمون و محتوا، بیشتر به موضوعات اسلامی‌ پرداخته می‌شود. به‌طوری‌که امروزه بیشترین کاربرد موسیقی سنّتی سرزمین، برای اجرای سرودها، مدیحه‌ها، اوراد[1] و اذکار در حلقه‌های ذکر، مجالس عمومی‌و مناسبت‌های دینی مانند مولود النّبی(ص)، مناسبت‌های ملّی مثل جشن‌های استقلال و برنامه‌های اجتماعی و خانوادگی مانند جشن‌های عروسی است (مشاهدات عینی مصطفی امیدی، وابسته فرهنگی سابق ج.ا.اـ خارطوم).

موسیقی سنّتی سود آنکه در حقیقت ‌ترکیبی از موسیقی منطقه «نوبه»[2]و موسیقی‌های بومی‌آفریقایی است، از نظر آهنگ‌ها و نغمه‌ها، بیشتر پنج ضربی است. به‌عنوان مثال عبدالکریم الکابلی، یکی از خوانندگان مشهور سودان، قصیده‌ای از ابوفراس الحمدانی را به نام «أراک عصی الدمع»، براساس موسیقی پنج ضربی اجرا کرده است.

با گذشت زمان، موسیقی سودان، از موسیقی کشورهای مختلف مانند چین، اسکاتلند، پورتوریکو، موریتانی، مراکش، اتیوپی، اریتره و سومالی، اثرپذیری‌هایی داشته است. درگذشته، برای اجرای موسیقی سودانی، فقط سازهای کوبه‌ای استفاده می‌شد و شرکت‌کنندگان نیز، با کف زدن، خوانندگان و نوازندگان را همراهی می‌کردند. امّا، به مرور زمان و به تدریج سازهای سیمی ‌و زهی مانند تنبور، تار، سه تار و گیتار هم، به عرصه‌های موسیقی ‌ این کشور راه یافته‌‌اند.

در سال 1940م. (1319هـ.ش) حکومت دوگانه مصر و انگلیس، رادیو اُم دُرمان را با هدف تبلیغات بر ضدّ نیروهای متّحدین در شمال و شرق آفریقا، تأسیس کرد و از آن زمان، برای نخستین بار در سودان، دولت هم به موسیقی اهتمام ورزید و به آن جنبه‌ای رسمی‌ و دولتی بخشید. در نتیجه، اثرپذیری از موسیقی‌های کشورهای دیگر، افزایش یافت و برخی از موسیقیدانان سودانی، به اجرای قطعاتی براساس موسیقی‌های ‌ این کشورها پرداختند. مثلاً سیّد خلیفه، «مامبوی سودانی» را با بهره‌گیری از سبک موسیقی برزیل اجرا کرد. برخی از هنرمندان سودانی نیز، به سوی موسیقی‌های «راک»، «پاپ» و «جاز» گرایش یافتند.

با تأسیس دانشسرای موسیقی و تئاتر، در سال 1969م. (1348هـ.ش) ـ که در سال 1998م. (1377) به یک دانشکده در دانشگاه علوم و فناوری سودان، تبدیل شد ـ آموزش موسیقی کشور، جنبه دانشگاهی گرفت و استادانی از کشورهای دیگر مانند ‌ایتالیا و کره شمالی، برای تدریس‌  این رشته هنری دعوت شدند.

هرساله در ماه اکتبر (مهر ـ آبان)، جشنواره بین‌المللی موسیقی در شهر خارطوم برگزار می‌شود. گروه‌های موسیقی از کشورهای مختلف مانند چین، موریتانی، هلند و سوئیس، جشنواره شرکت می‌کنند (2013 ,web.archive.org/web/20080313144427).

و (2013 ,www.uwgb.edu/ogradyt/world/japan.htm).

زكي مبارك در كتاب «التّصوّف في‌الأدب و الأخلاق» نوشته است: «درميان اهل ادب و اخلاق، تنها صوفيان در نواختن موسيقي چيره‌اند و با نگاهي فلسفي به موسيقي، آن را در مسائل اخلاقي وارد كرده و شعر‌خواني در مجالس عمومي خود را بخشي از آداب آن به‌شمار آورد‌ه‌اند.»

وی بر ‌ این باور است که در سودان، موسيقي صوفيانه، داراي دو كاركرد است: در حلقه‌هاي ذكر، بهره‌گيري از موسيقي بيشتر جنبه سرگرمي دارد ولي در صحنه‌هاي مبارزاتي، همين موسيقي داراي كاركرد حماسي است. به هر حال موسيقي يكي از ابزارهاي موفّق برای گسترش ‌انديشه‌هاي صوفيانه در سودان بوده است.

امروزه در اکثر اماکن عمومی‌  این کشور، اعم از فروشگاه‌ها، رستوران‌ها، فرودگاه‌ها، پایانه‌های مسافربری و وسایل نقلیه عمومی ‌مانند تاکسی‌ها و اتوبوس‌ها، انواع ذكرها و مديحه‌ها، همراه با موسیقی سودانی ‌شنيده می‌شود. مضافاً ‌اينكه يك فرستنده راديويي به‌طور شبانه‌روزي، به پخش ذكر و مدح پيامبر اكرم(ص) اختصاص دارد و ديگر شبكه‌هاي راديويي و تلويزيوني هم در بخش عمده‌اي از برنامه‌هاي خود به ذكرها و مديحه‌ها مي‌پردازند.

به‌طور کلی، بیشتر هنرمندان عرصه موسیقی در سودان، برای حفظ اصالت و رسالت‌  این رشته هنری در کشور خود تلاش کرده‌‌اند. به‌طوری‌که در موسیقی حماسی و انقلابی‌ این سرزمین نیز، توجّه ویژه هنرمندان به ارزش‌های اسلامی‌و انسانی، آشکار است. به‌عنوان مثال، سرود ملّی سودان، که براساس سروده‌ای از «سیّد احمد محمّد صالح» ساخته شده، با‌  این بیت آغاز می‌شود:

             نحن جند الله جند الوطن                         إن دعا داعي الفداء لن نخــن

(2013 ,nationalanthems.info/sd.htm)

ترجمه:

ما لشگریان خدا و سربازان وطن هستیم که هنگام نیاز به‌ ایثار و جانبازی، هرگز خیانت نمی‌کنیم.

         شاعر در مصراع نخست، عبارت «نحن جند الله» به معنی«ما لشگریان خداییم» را آورده و در ادامه، میهن دوستی، ‌ایثار و جانبازی در وطن را ستوده است.

سرود «أصبح الصّبح»، نمونه‌ای از موسیقی حماسی و متعهّد

نمونه‌ای دیگر از شعر و موسیقی حماسی و متعهّد سودان، سرود «أصبح الصّبح» است. سرودی که بعد از استقلال سودان، براساس شعری از شاعرِ نام آشنای معاصر ‌ این کشور، محمّد مفتاح الفیتوری (2015ـ1936م. 1394ـ1315هـ..ش) ساخته شده و صدای استاد محمّد وردی، خواننده مشهور سودانی، آن را به خاطره‌ای جاودانه در خاطرات تاریخی مردم سودان تبدیل کرده است. در‌ اینجا، متن کامل ‌ این سرود، به همراه‌ ترجمه آن، ارائه می‌شود:

متن عربی سرود « أصبَحَ الصُّبح»

أصبح الصّبح

فلا السّجن ولا السَّجّان باقي

واذا الفجر جناحان يرِفّان عليك

واذا الحزن الذي كحّل تلك المآقي

والذي شَدَّ وثاقاً لِوثاق

والّذی بَعثَرَنا في كل وادي

فَرحةٌ نابعةٌ مِن كُلِّ قلبٍ يا بلادي

أصبح الصّبح

و‌ها نحن مع النّور التقينا

التقى جيل البطولات

بجيل التّضحيات

التقى كل شهيد

قهر الظّلم ومات

بشهيد لم يزل يبذر في الأرض

بذور الذّكريات

أبداً ما هُنتَ يا سوداننا يوماً علينا

بالّذي اصبح شمسا في يدينا

و غناءً عاطرا تعدو به الريح

فتختال الهوينى

من كل قلب يا بلادي

فرحة نابعة من كل قلب يا بلادي

(2013 ,sm3na.com/audio/175d2d6cf49c)

ترجمه سرود « أصبح الصّبح» (صبح پیروزی دمیده)

به یُمن صبح پیروزی دگر زندان و زندانبان نمانده

در‌ این‌ایام، پیروزی، به سانِ یک پرنده،

به سوی سرزمینم  پر گشوده

همه غم‌های مردم رخت بربسته،

از‌  این‌رو هر کسی دلشاد گشته

برای آرزوهایش، کمر بسته،

به دیگر مردمان دل بسته، پیوسته

به گُلبانگی تو را «ای میهنم» خوانده

نوای سربلندیِ تو سرداده

سرود سرفرازی‌ات سروده

که‌  اینک صبح پیروزی دمیده،

همه با هم به سوی روشنایی پر کشیده

و نسل قهرمان ما به جانبازان رسیده

به یاد شهیدآنکه در خون تپیدند

ز پیکار پیوسته با ظالمان، روی آسودگی را ندیدند

و لیکن به‌ ایثارشان، مردمان را رهاندند

و عطرِ شهادت سرزمین گستراندند

از ‌ این‌رو، به هر سو، زآنان یکی یادمان است

ز یاد شهیدان دل مردمان شادمان است

از آن روزی که سودان همچو خورشیدی درخشیده

نسیم عشق و امّیدش فضا را عطر بخشیده

به سانِ  گوهری پر ارج در دستانِ ما مانده

از ‌ این‌رو هر کسی دلشاد گشته

برای آرزوهایش، کمر بسته،

به دیگر مردمان دل بسته، پیوسته

به گُلبانگی تو را «ای میهنم» خوانده

نوای سربلندیِ تو سرداده،

سرود سرفرازی‌ات سروده



«لو بهمسة» نمونه‌ای از‌ترانه‌های عاشقانه

برای آشنایی خوانندگان گرامی ‌با انواع موسیقی سودانی، متن عربی و‌ترجمه فارسیِ یکی از ‌ترانه‌های عاشقانه ‌ این سرزمین به نام «لو بهمسة» به معني «كاش با نجوا به من مهري بورزي» قسمت آورده شده است.

این ترانه يكي از قطعات ماندگار در تاريخ موسيقي سنّتي سودان، به‌شمار می‌رود شعر ‌آن را اسماعيل حسن، شاعر معاصر سودان سروده و خواننده نام آشناي ‌اين كشور«محمّد وردي» آن را همراه با موسيقي سنّتي و اصيل سوداني، اجراء كرده است. 

ترانه «لو بهمسة»، به دلایل زیر، اهمیتی خاص یافته و برای مردم سودان بسیار خاطره انگیز است:

نخست آنکه ‌ترانه یادشده، همراه با موسيقي سنّتي و اصيل سوداني، با صدای خواننده‌ای اجرا شده که از شهرتی عام برخوردار است و مردم سودان هم با توجّه به علاقه‌ای که به او آثارش دارند برایش احترامی ‌ویژه قائل هستند.

محمّد عثمان وردي، متولّد 19 ژوئيه 1932م. ( 29/4/1311هـ.ش.) خواننده و موسيقيدان نام آشنای سوداني است که سبك و آلات موسيقي نوبه‌اي (موسيقي مناطق شمالي سودان) را در عرصه هنري ‌اين كشور، عرضه كرده است. وي سرودها و ‌ترانه‌هاي متنوّع و متعدّدي را، با موضوعات گوناگون احساسي، عاطفي، ملّي، انقلابي و ميراث معنوي نوبه‌اي،  به زبان‌هاي عربي و نوبه‌اي، اجراء كرده است.

نظر به ‌اينكه محمّد وردي، تسلّط كامل به موسيقي سودان داشت وگنجينه و اسطوره ماندگار هنري در‌اين سرزمين به‌شمارمي‌آمد، دانشگاه خارطوم، در سال 2005م. (1384هـ.ش.) به پاس شصت سال فعّاليّت هنري و اجراي بيش از سيصد سرود و‌ترانه، دكتراي افتخاري به وي اعطاء کرد. محمّد وردي در تاريخ 18 فوريه 2012م. (30 بهمن 1390هـ.ش.)، چشم از جهان فروبست.

بي‌شك، وردي، مردي است كه سال‌ها، بر قلّه بلند موسيقي سودان ‌ايستاده است و مردمان همه مناطق سودان، اعم از شمال، جنوب، غرب، شرق و مركز ‌اين كشور، هنر او را ارج می‌نهند و به ‌ترانه‌هايش عشق مي‌ورزند.

اسحاق الحلنقي، يكي از شاعران نام آشنا و معاصر سوداني، كه از دوستان محمّد وردي بوده، در رثاي او مرثيه‌اي سروده كه‌ترجمه برخي از ابيات آن چنین، آمده است:

«اي وردي! كاش به سان لنگرگاهي

در ‌اين درياي پرتلاطم زمانه مي‌ماندي

چگونه مي‌گويند تو از ميان ما رفته‌اي

درحالي‌كه در دل‌هاي ما جاودانه‌اي

...

هرگاه،‌ ترانه «لو بهمسة»ي تو را، به گوش جان مي‌شنويم

ياراي جلوگيري از جاري شدن اشك‌هايمان را نداريم

امّا چون لحظه‌اي با تو بودن را به خاطر مي‌آوريم

نور چشمان خود را باز مي‌يابيم

...تو اسطوره زمانه‌اي

كه با اجراي هر‌ ترانه‌اي

بذر مهر و محبّت را

در دل‌ها كاشته‌اي»

(2013 ,arabic.alshahid.net/news/63542)

یکی دیگر از دلایل اهمیت‌ ترانه «لو بهمسة»، آن است که اجرای هنرمندانه‌اش سبب شده تا خانه‌ای ویران شده از طلاق با رجوع، بازسازی شود و از ‌ این نظر هم، برای بسیاری از سودانیان خاطره انگیز است.

سومین دلیل اهمیت ‌ترانه «لو بهمسة»، آن است که  اسماعیل حسن، شعرش را در حال و هوای خاصّی سروده و از نظر مضمون و محتوا مانند گلي زيبا و شگفت‌انگيز با رنگ‌هاي شورانگيز است كه پيوسته شنونده را به درنگ و ‌انديشه وا مي‌دارد. يكي از اديبان سودان درباره شعر «لو بهمسة»، چنين اظهار نظر كرده است:

«واژگان قصيده ‹لو بهمسة›، مرا با خود همراه مي‌سازد و به باغ عاشقان باز مي‌گرداند. ‌اين قصيده مانند گلي زيبا و شگفت‌انگيز با رنگ‌هاي شورانگيز است كه پيوسته مرا به درنگ و ‌انديشه وا مي‌دارد. در حقيقت قصيده «لو بهمسة»، نهالِ زيبايي است كه گل‌هاي گوناگوني بر شاخسار خويش دارد» (2013 ,arabic.alshahid.net/news/63542).

اسماعیل حسن، با آنکه به همسر خود عشق می‌ورزید ـ  به دلیل دخالت‌های برخی از اطرافیان در زندگی خصوصی‌شان ـ ناگزیرمی‌شود که از او جدا شود. ‌ این شاعر معاصر سودانی، در متن «لو بهمسة»، احساسات و عواطف عاشقانه و علاقه شدید خود  به همسرش را بیان می‌کند و همین امر سبب می‌شود پس از پخش‌  این ‌ترانه و بیان داستان سرایش آن، زندگی مشترک آن دو بار دیگر از سر گرفته شود. بيان داستان سرايش، چگونگی اجراي‌ اين ‌ترانه و شيوه اثربخشي آن، خالي از لطف نيست.

فرزند اسماعيل حسن، داستان سرايش‌ترانه «لو بهمسة» توسط پدرش و شیوه اجرای آن با صدای استاد «محمد وَردی» را، چنين بيان مي‌كند:

«اين ‌ترانه بر عرشه يك كشتي كه در رود نيل، از سودان به سوي مصر، در حركت بود سروده شده است. پدرم، اسماعيل حسن، قصد سفر به قاهره داشت و محمّد وردي هم، براي اجراي برنامه هنري، در همان كشتي، عازم مصر بود.

پدرم، اسماعيل و مادرم، فتحية، در محلّه «السّجانة» شهر خارطوم همسايه ديوار به ديوار بودند. در آن زمان ديوارها، همسايگان را به‌طور كامل از هم جدا نمي‌كردند. بلكه همسايگان، از فراز ‌اين ديوارها، باهم گفتگوهایی داشتند وگاهي هم وسايل مورد نيازشان را از بالاي همين ديوارها، ردّ و بدل می‌کردند.

امّا، در مورد پدر و مادر من، احساسات و عواطف عاشقانه از فراز ديوار مي‌گذشت و دل‌هاي آن دو را، به يكديگر پيوند مي‌داد. همين تبادل احساسات و عواطف، آغازي بود براي داستاني عاشقانه، كه به يكي از مشهورترين داستان‌ها در سودان تبديل شد.

عشق و علاقه بين اسماعيل و فتحية، روز به روز  افزوده شد تا مقدّمات ازدواج آن دو فراهم شد. ولي ديواري كه يك روز محل ابراز دوستي و محبّت بود، پس از ازدواج، به مكاني براي بيان اختلافات دو خانواده تبديل شد.

با دخالت‌هاي خانواده‌هاي عروس و داماد، تلاش‌هاي اسماعيل و فتحية، براي رفع مشكلات و ادامه زندگي مشترك راه به جايي نبرد و كار به جايي رسيد كه آن دو  به‌رغم ميل باطنيِ خود، ناگزير، جدايي از يكديگر را پذيرفتند و راهي جز طلاق نيافتند.

از آنجايي كه پدرم، جدايي از يار را تاب نداشت، مأيوس و نااميد شد. براي رهايي از‌اين يأس و نااميدي، تصميم گرفت به مصر سفر كند تا شايد دوري از دلبرش، مرهمي بر دلش نهد و ‌اندك ‌اندك، يارش را از ياد ببرد.

به هر حال، اسماعيل حسن، بار سفر بر بست و براي سفر به مصر، بر كشتي نشست. شبانگاهي كه سكوت همه جا را فراگرفته بود و صدايي جز صداي موتور كشتي شنيده نمي‌شد، پرتو افشانيِ ماه بر روي آب، منظره‌اي ديدني در برابر چشمان، نمايان مي‌ساخت. كشتي، آرام آرام از لنگرگاه، فاصله مي‌گرفت. خواب، بر همه مسافران، چيره شده بود ولي حتّي براي يك لحظه هم نتوانست به ديدگان اسماعيل راهي بيابد.

شاعر درحالي‌كه از داغ فراق مي‌سوخت، بر فراز عرشه كشتي، بالا رفت تا در آنجا قدمی ‌بزند و از آرامش شب، لذّتی ببرد. شايد از غم و ‌اندوهِ دوري از عزيزش بكاهد. ولي با دور شدن كشتي از ديارِ يارش، جدايي هميشگي را در خيالش، تصوّرمي‌كرد و هر آن بيش از پيش سرگردان و حيران مي‌گشت.

او، با پريشان‌حالي روی عرشه كشتي، قدم مي‌زد و زير لب با دلبرش چنين نجوامي‌كرد:

«كاش با هر وسيله‌اي به من مي‌رسيدي... كاش با من حرفي مي‌زدي... كاش درودي بر من مي‌فرستادي...»

بدين‌ترتيب، احساسات قلبي و عواطف دروني اسماعيل حسن، به قصيده‌اي چنین تبديل شد:

متن عربی‌ترانه«لو بهمسة» 

آه لو بهمسة

آه لو ببسمة

قول احبّك

لو بنظرة

نظرة حتى عابرة

قول احبّك

لو بتحلم في منامك

قول احبّك

لو‌ترسّل لي سلامك

قول احبّك

يا حبيبي

كل كلمة من شفايفك

أحلى غنوة

كل نظرة من عيونك

فيه سلوى

كل نسمة من ديارك

فيه نجوى

و كل همسة ياحبيبى

عندى حلوة

يا حبيبي

عمري كله

أهديته لي حبّك

يا حبيبي انت عارف

والغرام يشهد له ربّك

يا بدوري في الظّلام

والظّلام يحجب لي دربك

آه ناري بُعدك

والحَنان والجنّة قُربك

یا حبيبي الزّهور

الحلوة تتفتح في قلبك

أنت عارف أنا يا روحي بحبّك

خوفي منك

خوفي تنساني وتنسى اللّيالي

يا حبيبي أنا خايف يا ما بَعدك أنسى حالي

أبقى تائه والغرام يصبح حكاية

والأماني الحلوة دي الكانت بداية

تبقى أشواق في طريقي في النهاية يا حبيبي

ترجمه ‌ترانه«لو بهمسة»

كاش با نجوا به من مهري بورزي

يا كه با لبخند زيبايي، بگويي

تو را من دوست مي‌دارم

شود‌ آيا كه تنها با نگاهي

نگاهي

نگاهي در گذرگاهي

چنين با من سخن گويي؟

تو را من دوست مي‌دارم

شود ‌آيا كه در رؤيا

به سوي من  بازآيي و

اين‌گونه مرا گويي

تو را من دوست مي‌دارم؟

شود ‌آيا فرستي تو سلامي و

سخن از دوستي گويي و

‌اين سان

دوستي را بر زبان آري

تو را من دوست مي‌دارم؟

ز لب‌هاي تو هر واژه

برايم نغمه‌ای سازي

ز چشمان تو هر غمزه

برايم بهترين روزي

عزيز جان!

ز كويت، هر كسي دارد برايم راز خوش آهنگ

وَ هر نجوا ز سوي تو برايم بهترين آهنگ

عزيز جان!

خدا داند، تو هم داني

كه عمرم كرده‌ام بهرِ تو ارزاني

وليكن واي بر من ! واي بر من !

در‌اين ظلمت كه حايل شد

ميان من وَ ماه من

ز تو دوري، برايم آتشِ سوزان

ولي وصل توام‌ اي جان

بُوَد جنّات جاويدان

تومي‌داني عزيز جان!

تو را من دوست مي‌دارم

ولي همواره مي‌ترسم

از آن روزي كه ديگر

يادي از دلداده خويش‌ات نيايد

و شب‌هايي دراز ‌اين‌سان سرآيد

عزيز جان!

از آن‌ترسم  كه بعد از تو،

دگر از خود نيارم ياد

همه هستي دهم بر باد

بمانَد نزدِ مردم قصّه‌ام در ياد

عزيز جان!

چه شيرين آرزوها بود ما را

از آن روزِ نخستِ عشق

ولي مشكل فراوان شد

پايانِ راهِ عشق

اسماعيل حسن بعد از سرودن ‌اين قصيده، بر فراز كشتي، روبه جنوب ‌ايستاد و به خواندن سروده خويش پرداخت؛ چنان‌كه گويي قصد دارد كلامش را همراه با نسيم، به سوي يار عزيز، بفرستد. سپس، پيش همسفر هنرمندش، محمّد وردي آمد و اشعارش را براي او خواند. در آن روزگار محمّد وردي، جواني لاغر ‌اندام و بلند قامت بود كه خداوند او را از صدايي مخملين و پرقدرت، بهره‌مند كرده بود. وي اشعار را چنان با الحان خوش اجراء كرد كه شاعر بي تاب، همچون كودكي خردسال، به خواب رفت.

روز بعد، ‌اين خواننده مشهور، آهنگِ ‌ترانه‌اي را براساس سروده اسماعيل حسن، تنظيم و اجراءكرد كه براي همه سودانيان دلنشين بود. با انتشار‌ اين‌ ترانه و داستان سرايش و اجراي آن، بار ديگر، محبّت و دوستي بين اسماعيل و فتحية، حاكم شد و آن دو با رجوع به يكديگر، دوباره زندگي مشترك خود را آغاز كردند و همه مشكلات و سختي‌هاي پيشين را به بوته فراموشي سپردند.

در حقيقت زندگي خانوادگي من و برادران و خواهرانم، مرهون سرايش و اجراي ‌اين ‌ترانه است»  (2013 ,sudanforum.net/showthread.php?t=80839).

           

2.   سينما

هنرمندان سودانی، در عرصه سينما، درخشش چندانی نداشته‌اند و تولیدات سینمایی‌  این کشور، بیشتر شامل فیلم‌های کوتاه و مستند است.

در دهه 1970م. (دهه1350هـ.ش)، بخش سینمایی وزارت فرهنگ سودان، تنها دو فیلم تولید کرده است:

نخست؛ فيلم «دائر على حجر»، به کارگردانی سامي الصَّاوي، درباره صنایع دستی

دوم؛ فيلم«أربع مرات للأطفال»، به کارگردانی الطّيّب مهدي، درباره کودکان معلول

نخستین فیلم بلند سودانی، به نام «آمال و احلام» در سال 1970م. (1349هـ.ش) به کارگردانی ابراهیم ملاسی و تهیّه‌کنندگی الرّشید مهدی، تولید شده است.

انور‌هاشم، سه سال پس از فارغ التّحصیلی از دانشسرای عالی سینمای قاهره، دومین فیلم بلند سودان به نام «شروق» را در سال 1974م. (1353هـ.ش) به‌عنوان کارگردان و تهیّه کننده، تولید کرد.

سینماگران سودان، به داستان‌های قدیمی ‌ این سرزمین نیز توجّه کرده و کوشیده‌اند برخی از آنها را به تصویر بکشند. مانند فیلم «تاجوج»، به کارگردانی جادالله جباره. رمان‌های سودانی نیز در عرصه سینمای ‌ این کشور جایگاهی ویژه یافته‌‌اند.

هنرمندان سودانی، با همکاری برخی کشورهای خارجی، به تولید فیلم‌های مشترک هم، پرداخته‌‌اند. مانند فیلم «رحلة عیون» که در سال 1984م. (1363هـ.ش) با همکاری مصر تولید شده و فیلم «عرس الزّین» که با همکاری کویت ساخته شده است.

برخی از فیلم‌های کوتاه سودانی، جایزه‌های جهانی هم کسب کرده‌‌اند. به‌عنوان مثال، در سال 1970م. (1349هـ.ش) فیلم «و مع ذلك فالأرض تدور»، به کارگردانی سليمان محمّد إبراهيم النّور، جایزه طلای یازدهمین جشنواره فیلم‌های مستند مسکو را، از آنِ خود کرد و در همان سال، فیلم «الضّریح»، به کارگردانی الطّیّب مهدی، به جایزه طلای جشنواره فیلم‌های کوتاه قاهره، دست یافت. در سال 1986م. (1365هـ.ش) فیلم «الجمل» به کارگردانی ابراهیم شدّاد، جایزه منتقدان جشنواره «کن» را کسب کرد (2008 ,ashorooq.net/index.php?option=com).

جادالله جباره (کارگردان و فیلم بردار) و کمال ابراهیم(کارگردان) از چهره‌های شاخص در عرصه سینمای سودان به‌شمار می‌روند.


3.   تئاتر و هنرهاي نمايشي

اجرای هنرهای نمایشی، با اهداف آموزشی و‌تربیتی از مدارس ابتدابی آغاز می‌شود و در مؤسسات و انجمن‌های هنری، ادامه می‌یابد. خالد ابوالرّوس، یکی از پیشگامان تئاتر و هنرهای نمایشی در سودان است که در سال 1934م. (1313هـ.ش) نمایش «تاجوج»[3] را روی صحنه برده است.

با عنایت به استقبایل عموم مردم از تئاتر و هنرهای نمایشی و گسترش آنها، در سال 1958م. (1337هـ.ش)، تئاتر ملّی سودان، در شهر اُم دُرمان، تأسیس شد و نسل جدیدی از کارگردانان و بازیگران مانند الطّاهر شبيكة، الفاضل سعيد، يسن عبدالقادر، الفكي عبدالرحمن، حمدناالله عبدالقادر، بلقيس عوض، فايزة عمسيب وتحية زروق در عرصه تئاتر و هنرهای نمایشی، ظاهر شدند.

تئاتر سودان، به مکتب‌های مختلف هنری از سنّتی و کلاسیک تا واقع‌گرا، توجّه داشته؛ امّا مکتب رآلیسم یا واقع گرا، عرصه، هنرمندان بیشتری را به سوی خود جلب کرده است. از آنجا که نمایش‌های اجرا شده براساس مکتب واقع‌گرا، با واقعیّت‌ها، عادت‌ها و سبک زندگی سودانیان، ارتباطی تنگاتنگ دارند، استقبایل مردم نیز، از ‌ این‌گونه نمایش‌ها بیشتر بوده است. برخی از نمایش‌هایی که در جلب نظر مردم، موفّقیّت شایان توجّهی کسب کرده‌اند  عبارت‌اند از: نمایش «على عينك يا تاجر» ازاستاد بدرالدّين‌هاشم، «خطوبة سهير» از حمدناالله عبدالقادر و «أكل عيش»، با هنرمندی الفاضل سعید (2009, sudaneseartist.com).

چهره‌های شاخص در عرصه هنرهای نمایشی

إبراهيم خان، الفاضل سعيد، بلقيس عوض، تحية زروق، تهاني الباشا، رابحة محمّد محمود، عثمان جكنون، عوض صدّيق، فائزه عمسيب، فتحية محمّد أحمد، محمّد السني دفع الله، محمّد المهدي الفادني، محمّد نعيم سعد، مكّي سناده، موسى الأمير، هند راشد، از چهره‌های شاخص در عرصه هنرهای نمایشی در سودان به‌شمار می‌رون. (2013 ,sudanway.sd/ characters_actors.htm).


4.             انواع صنايع دستي و وضعیت آنها

در بازارهای سنّتی سودان و در نگارخانه‌های ‌ این کشور انواع گوناگونی از آثار هنری و صنایع دستی مشاهده می‌شود. همان‌گونه که در تصویر شماره (17) نشان داده شده است، هنرمندان سودانی، پوست جانوران گوناگون، اعم از اهلی و وحشی را، پس از دبّاغی برای ساخت انواع صنایع دستی به‌کار می‌برند.

با عنایت به فراوانی تمساح‌ها و انواع مارها ، تهیّه سردیس‌ها و تندیس‌های (مجسّمه‌های) کامل از  تمساح‌های بزرگ و کوچک و تولید انواع کیف، کفش و مانند ‌ این‌ها از پوست تمساح‌ها و مارها، در سودان رایج است.

هرمندان مسلمان سودانی با خوشنویسی ‌آیاتی از قرآن کریم یا برخی ذکرها مانند «لا إله إلّا الله»، بر روی پوست حیوانات، تابلوهای زیبا و ارزشمندی را تولید می‌کنند.

نقّاشی و حکّاکی روی تخم شترمرغ نیز، برای آفرینش آثار هنری، در سودان رایج است. اغلبِ هنرمندان ‌ این سرزمین مورد هم، آثار هنری خود را با‌ آیاتی از قرآن کریم یا برخی اوراد و اذکار، زینت بیشتر می‌بخشند.

وجود انواع چوب‌های جنگلی و مقاوم در سودان، فرصتی را برای هنرمندان‌  این کشور، فراهم کرده تا با استفاده از‌ این چوب‌ها، به خلق آثار هنری مختلف از جمله  ساخت تندیس‌های گوناگون و برخی لوازم منزل مانند میز، مبل و صندلی با تزئینات گوناگون بپردازند. برای ساخت بسیاری از‌ این صنایع دستی چوبی در سودان، از چوب آبنوس استفاده می‌شود که مقاومت بسیار بالایی دارد و تنها چوبی است که نسبت به آب چگالی بالاتری دارد و برخلاف چوب‌های دیگر، روی آب شناور نمی‌ماند؛ بلکه در آب فرو می‌رود.

برخی هنرمندان هم، از عاج فیل و استخوان‌های حیوانات عظیم الجثّه، برای آفرینش آثار هنری خود بهره می‌گیرند (مشاهدات عینی مصطفی امیدی، وابسته فرهنگی سابق ج.ا.اـ خارطوم).


5.            معماري

در سودان انواع بناهای تاریخی و معاصر با سبک‌های مختلف معماری، مشاهده می‌شود. تقریباً در همه مساجد‌  این سرزمین، بهره‌گیری از سبک معماری و هنرهای اسلامی، نماهای بیرونی و درونی بسیار زیبایی را، به وجود آورده است؛ درحالی‌که کلیساها، براساس سبک معماری در کشورهای غربی بنا شده ‌اند.

برخی بناهای مهم در دوران معاصر سودان را بعضی از کشورهای بیگانه ساخته‌اند و به‌طور طبیعی در ساخت آنها سبک معماری کشور سازنده، اعمال شده است. به‌عنوان مثال می‌توان به «قاعة الصداقة»[4] یا مرکز همایش‌های بین‌المللی سودان اشاره کرد که توسط مهندسان چینی آن را  ساخته‌اند. سبک معماری چینی در ساختمان ‌ این مرکز، کاملاً آشکار است.

در شهرهای اصلی سودان مانند خارطوم، اُم دُرمان، وَد مدنی، بورت سودان، الفاشِر، الأُبیِّض، القَضارِف، کَسَلا، نیالا، الجنینة، الدّمازین، الدامر، زالنجی، دُنقلا، اغلب ساختمان‌ها با استفاده از مصالح ساختمانی نوین، به‌صورت یک طبقه و ویلایی بنا شده ‌اند. البتّه در دهه‌های اخیر در بعضی شهرهای بزرگ سودان، به‌ویژه پایتخت آن، بلندمرتبه سازی هم تا حدودی رواج یافته است. درحالی‌که در مناطق روستایی سودان، هنوز هم، بیشتر خانه‌ها با خشت و گل و چوب، به شکل آلاچیق‌های مدوّر ساخته می‌شوند.

برای آشنایی با سبک‌های معماری به‌کار رفته در سودان، عکس‌هایی از منطقه مرکزی شهر خارطوم (تصویر شماره 5)، مسجد جامع فاروق (تصویر شماره 18)، مسجد العتیق (تصویر شماره 19)،  کلیسای حضرت مریم (تصویر شماره 20)، کلیسای متی (تصویر شماره 21)، نمايي از آثار باستاني و معابد مربوط به تمدّن مروي (تصویر شماره 22)،  نماي بيروني موزه ملّي سودان (تصویر شماره 24)،  هتل برج الفاتح در شهر خارطوم (تصویر شماره 25) و نمونه‌ای از یک خانه روستایی (تصویر شماره 26) در بخش پیوست‌های ‌ این کتاب، درج شده است.


6.            هنرهای تجسّمی

ساکنان سودان، از دیرباز در کرانه‌های رود نیل، در شکل گیری تمدّن ‌ این منطقه، نقشی اساسی داشته‌اند. ‌ این سرزمین، در قرن هشتم پیش از میلاد حکومتی ملّی داشته که تا زمان ظهور اسلام ادامه یافته است. نقّاشی، حکّاکی و مجسّمه سازی، از جمله هنرهایی هستند که در سودان از سابقه‌ای دیرینه و چند هزار ساله برخوردارند. آثاری از هنرهای نقّاشی و حکّاکی، هنوز هم بر دیوارهای پرستشگاه‌های نوبه، پابرجاست.  همان‌گونه که برای تدفین حاکمان، در مصر باستان، اهرام متعدّدی ساخته شده، در مناطق کبوشیه، مروی، کریمه و البجراویه از کشور سودان، اهرام بسیاری از دوران باستان، به جا مانده است (حامـد حسـن حامـد صبّـار ، 1391).

در دوران معاصر، هنرهای تجسّمی‌سودان، با میراث ملّی، محیط بومی ‌و تحوّلات اجتماعی داخلی و بین المللی، ارتباطات تنگاتنگ و گسترده‌ای یافته ‌اند. همین ویژگی، جامایکی دینس ویلیامز، منتقد و استاد دانشکده هنرهای بریتانیا و منتقد را بر آن داشته که در سال 1955م. (1334هـ.ش) آثار هنرمندان سودانی در عرصه هنرهای تجسّمی‌ را، «مکتب خارطوم» نام‌گذاری کند.

حامـد حسـن حامـد صبّـار، در پایان نامه کارشناسی ارشد خود باعنوان «آثـار نقـّاشان معاصر سودان»[5] با اشاره به تنوّع فرهنگی سودان ـ  شامل سه فرهنگ عربی، اسلامی‌و آفریقایی ـ  پيشـینه‌ تاریخـی و وضعیّت کنونی هنرهای تجسّمی، سرزمین را، چنین شرح داده است:

پيشـینه ی تاریخـی هـنرهـای زیبـا در سـودان:  

در سال 1942م. (1321هـ.ش) مدرسه طرّاحی در دانشکده «گوردون»[6] تأسیس گردید و در همان سال، مؤسسه آموزشی«بخت‌الرّضا» به دانشکده هنرهای زیبا تبدیل شد. پس از سال ها، مدرسه طرّاحی از دانشکده «گوردون» به مؤسسه فنّی و مهندسی دانشگاه علوم و فناوری سودان منتقل شد و در سال 1951م. (1330هـ.ش)  به دانشکده هنرهای زیبا تغییر نام یافت.

در سال 1964م. (1343هـ.ش) مدرسه طرّاحی به «دانشکده هنرهای زیبا و تطبیقی» تغییر نام یافت.

امروزه، «دانشکده هنرهای زیبا و تطبیقی» دارای ده گروه تخصّصی در رشته های مجسّمه سازی، طرّاحی و چاپ منسوجات، طرّاحی، سفالگری، خط و تزئینات اسلامی، طرّاحی صنعتی، گرافیک، طرّاحی داخلی، چاپ و صحافی و نقّاشی است.‌  این دانشكده با حدود نيم قرن سابقه، تنها مؤسسه رسمي و آكادميك هنری در سودان است.

پس از استقلال سودان ـ در سال 1956م. (1335هـ.ش)، هنرمندان اعزامی‌به اروپا، برای انتقال ‌اندوخته‌های علمی‌ و تجربیات، به میهن خویش بازگشتند و با فعالیت در عرصه‌های آموزشی، به گسترش هنرهای معاصر کمک کردند.

هنرهای زیبای معاصر سودان، دارای صبغه‌های اسلامی، عربی و آفریقایی است و مکتبی نو و منحصر به فرد را به جهانیان معرفی می کند. ‌ این هنر با در اختیار داشتن تکنیک ها و روش‌های اختصاصی، پیشکسوتان و دوستداران هنر را در سراسر جهان مجذوب می کند.

نخستین بارقه هنرهای تجسّمی‌ معاصر سودان، پیدایش هنر نقّاشی قهوه‌خانه‌ای است که در آغاز دهه ی سوم قرن بیستم میلادی، همراه با ظهور پیشگامان مرحله ی پیش از آموزش آکادمیک، پدیدار شده است. هنرمندان‌  این عرصه، نقشِ هسته اولیه  هنرهای تجسّمی را در سودان ‌ایفا کرده‌اند و در آغاز پیدایش تابلوی هنری به مفهوم غربی آن، در آفرینش و تهیّه آثار هنری با بهره‌گیری از مواد خام و وسایل و ابزار هنری جدید، نقشی اساسی داشته‌اند. آنان، به تأثیرات نور، سایه، زاویه ی دید، پرسپکتیو و حجم‌دهی به شکل ها در نقّاشی‌های خود  پرداخته‌‌اند.


هنرمندان نقّاشی قهوه خانه‌ای:

از آنجا که علی عثمان علی، پیشگام هنرمندان نقّاشی قهـوه‌خانه‌ای است، به ‌ این گروه از هنرمندان، «علی عثمانیین» می‌گویند. هنرمندان نقّاشی قهوه‌خانه‌ای را، می توان پیشگامان واقعی نهضت تجسّمی‌مردمی ‌و معاصر سودان نامید. برخی از پیشگامان هنر نقّاشی قهوه‌خانه‌ای عبارت‌اند از:

عـلی عثمـان علی (1959ـ1926م. برابر با 1338ـ1305هـ.ش)، عبدالکـریم کـزام «جـحا» (2007ـ 1931م. برابر با 1386ـ1310هـ.ش)، حسن محمّد عثمان معروف به «حسـن البطـل» (متولد سال 1933م. برابر با 1312هـ.ش) ، عبدالرّحمـن بلیـّة و احمـد سـالـم.

مهم‌ترین  نگارخانه‌ها و مراکز هنری

نگارخانه‌ها از مهم‌ترين مراکز عرضه و نمایش آثار هنری هستند و زمینه آشنايي مردم با جدیدترین محصولات هنری را برای عموم مردم، به‌ویژه علاقه‌مندان  به هنر را فراهم می‌کنند. مهم‌ترین  نگارخانه‌ها و مراکز هنری سودان عبارت‌اند از:

·     نگارخانه ابوجنزير

ابو جنزیر، در دهه 1970م. (1350هـ.ش) در شهر خارطوم تأسیس شده است و نخستین نگارخانه سودان به‌شمار می‌رود.

·      مـرکـز هنـری شـبرین

این مرکز، در سال 1996م. (1375هـ.ش) در خارطوم گشایش یافته است.

·     مـرکـز هنـری راشـد دیـاب

این مرکز، در سال 2005م. (1384هـ.ش) در شهر خارطوم، افتتاح گردیده است.

مراکز فرهنگی کشورهای بیگانه به‌ویژه انگلستان، فرانسه، آمریکا، روسیه، دانشسراي گوته آلمان و انجمن فرهنگي سوداني ـ آلماني نیز در دهه‌های اخیر، به فعالیت در عرصه‌های مختلف هنری پرداخته‌‌اند. هنرمندان سودانی در رشته هنرهای تجسّمی، آثار خود را براساس رویکردهای  مکتب‌های مختلف مانند مکتب خارطوم، مکتب کریستالی یا لیبرالیسم جدید و مکتب واحد[7] خلق کرده‌اند.


[1] جمع «وِرد» به معنی «ذِکر»

[2] بخشی از سودان کنونی

[3] یکی از داستان های قدیمی سودان، مانند قصه لیلی و مجنون

[4] Friendship Hall

[5] Art Works of The Sudanese Contemporary Artists

[6] «جامعة غُردون التّذکاریة»(Gordon Memorial College) ، دانشگاه خارطوم فعلی

[7] مکتب «الواحد» یا «الأحدیة» در سال 1998م. (برابر با 1377هـ.ش)، به سرپرستی احمد عبدالعال آغاز شده است. این مکتب، براساس بیانیه فکری و فلسفی انتشار یافته، ادامه دهنده برخی رویکردهای مکتب خارطوم است.