هنر سودان
در جمهوری سودان هنرهای مختلف، اعم از شعر، موسیقی، هنرهای تجسّمی، سینما و هنرهای نمایشی جایگاه ویژهای دارند و برخی از آنها مانند نقّاشی و حکّاکی، سابقهای دیرینه و چند هزار ساله دارند. آثاری از این هنرها، هنوز هم بر دیوارهای پرستشگاههای نوبه، پابرجاست.
موسیقی
در سودان نیز، همانند بیشتر کشورهای آفریقایی موسیقی از نقش و جایگاهی ویژه برخوردار است. در بیشتر برنامههای سنّتی، ملّی و مذهبی آفریقا از این هنر، بهرهبرداری میشود. از اینرو، ابراز علاقه شدید آفریقائیان به موسیقی، در اکثر جوامع این قارّه، کاملاً آشکار است. بهعنوان مثال یکی از رفتارهای ساکنان آفریقا که توجّه هر گردشگری را، جلب میکند آن است که فروشندهای دورهگرد را میبیند که کالای خود را داخل یک سینی بزرگ چیده و بر سر نهاده است و در رهگذر خویش، وقتی صدای موسیقی را میشنود، بیاختیار مدّتی نسبتاً طولانی میایستد و به موسیقی گوش فرا میدهد؛ بیآنکه بار سنگینی را که بر سر دارد، زمین نهد.
با عنایت به علاقهمندی آفریقائیان به موسیقی، صوفیانِ سودان هم، در اغلبِ برنامههای خود بهویژه مراسم آئینی طریقتهای خویش از این هنر، بهره میگیرند. از سوی دیگر، طریقتهای صوفیه، تقریباً در سراسرِ سودان حضور گسترده و فعّالانه دارند. به همین دلیل، در موسیقی این کشور، از نظر مضمون و محتوا، بیشتر به موضوعات اسلامی پرداخته میشود. بهطوریکه امروزه بیشترین کاربرد موسیقی سنّتی سرزمین، برای اجرای سرودها، مدیحهها، اوراد[i] و اذکار در حلقههای ذکر، مجالس عمومیو مناسبتهای دینی مانند مولود النّبی(ص)، مناسبتهای ملّی مثل جشنهای استقلال و برنامههای اجتماعی و خانوادگی مانند جشنهای عروسی است[۱].
موسیقی سنّتی سودان که در حقیقت ترکیبی از موسیقی منطقه «نوبه»[ii] و موسیقیهای بومیآفریقایی است، از نظر آهنگها و نغمهها، بیشتر پنج ضربی است. بهعنوان مثال عبدالکریم الکابلی، یکی از خوانندگان مشهور سودان، قصیدهای از ابوفراس الحمدانی را به نام «أراک عصی الدمع»، براساس موسیقی پنج ضربی اجرا کرده است.
با گذشت زمان، موسیقی سودان، از موسیقی کشورهای مختلف مانند چین، اسکاتلند، پورتوریکو، موریتانی، مراکش، اتیوپی، اریتره و سومالی، اثرپذیریهایی داشته است. درگذشته، برای اجرای موسیقی سودانی، فقط سازهای کوبهای استفاده میشد و شرکتکنندگان نیز، با کف زدن، خوانندگان و نوازندگان را همراهی میکردند. امّا، به مرور زمان و به تدریج سازهای سیمی و زهی مانند تنبور، تار، سه تار و گیتار هم، به عرصههای موسیقی این کشور راه یافتهاند.
در سال 1940م. (1319هـ.ش) حکومت دوگانه مصر و انگلیس، رادیو اُم دُرمان را با هدف تبلیغات بر ضدّ نیروهای متّحدین در شمال و شرق آفریقا، تأسیس کرد و از آن زمان، برای نخستین بار در سودان، دولت هم به موسیقی اهتمام ورزید و به آن جنبهای رسمی و دولتی بخشید. در نتیجه، اثرپذیری از موسیقیهای کشورهای دیگر، افزایش یافت و برخی از موسیقیدانان سودانی، به اجرای قطعاتی براساس موسیقیهای این کشورها پرداختند. مثلاً سیّد خلیفه، «مامبوی سودانی» را با بهرهگیری از سبک موسیقی برزیل اجرا کرد. برخی از هنرمندان سودانی نیز، به سوی موسیقیهای «راک»، «پاپ» و «جاز» گرایش یافتند.
با تأسیس دانشسرای موسیقی و تئاتر، در سال 1969م. (1348هـ.ش) ـ که در سال 1998م. (1377) به یک دانشکده در دانشگاه علوم و فناوری سودان، تبدیل شد ـ آموزش موسیقی کشور، جنبه دانشگاهی گرفت و استادانی از کشورهای دیگر مانند ایتالیا و کره شمالی، برای تدریس این رشته هنری دعوت شدند.
هرساله در ماه اکتبر (مهر ـ آبان)، جشنواره بینالمللی موسیقی در شهر خارطوم برگزار میشود. گروههای موسیقی از کشورهای مختلف مانند چین، موریتانی، هلند و سوئیس، جشنواره شرکت میکنند[۲] [۳].
زكی مبارك در كتاب «التّصوّف فیالأدب و الأخلاق» نوشته است:
«درمیان اهل ادب و اخلاق، تنها صوفیان در نواختن موسیقی چیرهاند و با نگاهی فلسفی به موسیقی، آن را در مسائل اخلاقی وارد كرده و شعرخوانی در مجالس عمومی خود را بخشی از آداب آن بهشمار آوردهاند.»
وی بر این باور است که در سودان، موسیقی صوفیانه، دارای دو كاركرد است: در حلقههای ذكر، بهرهگیری از موسیقی بیشتر جنبه سرگرمی دارد ولی در صحنههای مبارزاتی، همین موسیقی دارای كاركرد حماسی است. به هر حال موسیقی یكی از ابزارهای موفّق برای گسترش اندیشههای صوفیانه در سودان بوده است.
امروزه در اکثر اماکن عمومی این کشور، اعم از فروشگاهها، رستورانها، فرودگاهها، پایانههای مسافربری و وسایل نقلیه عمومی مانند تاکسیها و اتوبوسها، انواع ذكرها و مدیحهها، همراه با موسیقی سودانی شنیده میشود. مضافاً اینكه یك فرستنده رادیویی بهطور شبانهروزی، به پخش ذكر و مدح پیامبر اكرم(ص) اختصاص دارد و دیگر شبكههای رادیویی و تلویزیونی هم در بخش عمدهای از برنامههای خود به ذكرها و مدیحهها میپردازند.
بهطور کلی، بیشتر هنرمندان عرصه موسیقی در سودان، برای حفظ اصالت و رسالت این رشته هنری در کشور خود تلاش کردهاند. بهطوریکه در موسیقی حماسی و انقلابی این سرزمین نیز، توجّه ویژه هنرمندان به ارزشهای اسلامیو انسانی، آشکار است. بهعنوان مثال، سرود ملّی سودان، که براساس سرودهای از «سیّد احمد محمّد صالح» ساخته شده، با این بیت آغاز میشود:
نحن جند الله جند الوطن إن دعا داعی الفداء لن نخــن[۴]
ترجمه:
ما لشگریان خدا و سربازان وطن هستیم که هنگام نیاز به ایثار و جانبازی، هرگز خیانت نمیکنیم.
شاعر در مصراع نخست، عبارت «نحن جند الله» به معنی«ما لشگریان خداییم» را آورده و در ادامه، میهن دوستی، ایثار و جانبازی در وطن را ستوده است.
سرود «أصبح الصّبح»، نمونهای از موسیقی حماسی و متعهّد
نمونهای دیگر از شعر و موسیقی حماسی و متعهّد سودان، سرود «أصبح الصّبح» است. سرودی که بعد از استقلال سودان، براساس شعری از شاعرِ نام آشنای معاصر این کشور، محمّد مفتاح الفیتوری (2015ـ1936م. 1394ـ1315هـ..ش) ساخته شده و صدای استاد محمّد وردی، خواننده مشهور سودانی، آن را به خاطرهای جاودانه در خاطرات تاریخی مردم سودان تبدیل کرده است. در اینجا، متن کامل این سرود، به همراه ترجمه آن، ارائه میشود:
متن عربی سرود «أصبَحَ الصُّبح»
أصبح الصّبح
فلا السّجن ولا السَّجّان باقی
واذا الفجر جناحان یرِفّان علیك
واذا الحزن الذی كحّل تلك المآقی
والذی شَدَّ وثاقاً لِوثاق
والّذی بَعثَرَنا فی كل وادی
فَرحةٌ نابعةٌ مِن كُلِّ قلبٍ یا بلادی
أصبح الصّبح
وها نحن مع النّور التقینا
التقى جیل البطولات
بجیل التّضحیات
التقى كل شهید
قهر الظّلم ومات
بشهید لم یزل یبذر فی الأرض
بذور الذّكریات
أبداً ما هُنتَ یا سوداننا یوماً علینا
بالّذی اصبح شمسا فی یدینا
و غناءً عاطرا تعدو به الریح
فتختال الهوینى
من كل قلب یا بلادی
فرحة نابعة من كل قلب یا بلادی[۵]
ترجمه سرود «أصبح الصّبح» (صبح پیروزی دمیده)
به یُمن صبح پیروزی دگر زندان و زندانبان نمانده
در اینایام، پیروزی، به سانِ یک پرنده،
به سوی سرزمینم پر گشوده
همه غمهای مردم رخت بربسته،
از اینرو هر کسی دلشاد گشته
برای آرزوهایش، کمر بسته،
به دیگر مردمان دل بسته، پیوسته
به گُلبانگی تو را «ای میهنم» خوانده
نوای سربلندیِ تو سرداده
سرود سرفرازیات سروده
که اینک صبح پیروزی دمیده،
همه با هم به سوی روشنایی پر کشیده
و نسل قهرمان ما به جانبازان رسیده
به یاد شهیدآنکه در خون تپیدند
ز پیکار پیوسته با ظالمان، روی آسودگی را ندیدند
و لیکن به ایثارشان، مردمان را رهاندند
و عطرِ شهادت سرزمین گستراندند
از اینرو، به هر سو، زآنان یکی یادمان است
ز یاد شهیدان دل مردمان شادمان است
از آن روزی که سودان همچو خورشیدی درخشیده
نسیم عشق و امّیدش فضا را عطر بخشیده
به سانِ گوهری پر ارج در دستانِ ما مانده
از اینرو هر کسی دلشاد گشته
برای آرزوهایش، کمر بسته،
به دیگر مردمان دل بسته، پیوسته
به گُلبانگی تو را «ای میهنم» خوانده
نوای سربلندیِ تو سرداده،
سرود سرفرازیات سروده
«لو بهمسة» نمونهای ازترانههای عاشقانه
برای آشنایی خوانندگان گرامی با انواع موسیقی سودانی، متن عربی وترجمه فارسیِ یکی از ترانههای عاشقانه این سرزمین به نام «لو بهمسة» به معنی «كاش با نجوا به من مهری بورزی» قسمت آورده شده است.
این ترانه یكی از قطعات ماندگار در تاریخ موسیقی سنّتی سودان، بهشمار میرود شعر آن را اسماعیل حسن، شاعر معاصر سودان سروده و خواننده نام آشنای این كشور«محمّد وردی» آن را همراه با موسیقی سنّتی و اصیل سودانی، اجراء كرده است.
ترانه «لو بهمسة»، به دلایل زیر، اهمیتی خاص یافته و برای مردم سودان بسیار خاطره انگیز است:
نخست آنکه ترانه یادشده، همراه با موسیقی سنّتی و اصیل سودانی، با صدای خوانندهای اجرا شده که از شهرتی عام برخوردار است و مردم سودان هم با توجّه به علاقهای که به او آثارش دارند برایش احترامی ویژه قائل هستند.
محمد عثمان وردی
محمّد عثمان وردی، متولّد 19 ژوئیه 1932م.( 29/4/1311هـ.ش.) خواننده و موسیقیدان نام آشنای سودانی است که سبك و آلات موسیقی نوبهای (موسیقی مناطق شمالی سودان) را در عرصه هنری این كشور، عرضه كرده است. وی سرودها و ترانههای متنوّع و متعدّدی را، با موضوعات گوناگون احساسی، عاطفی، ملّی، انقلابی و میراث معنوی نوبهای، به زبانهای عربی و نوبهای، اجراء كرده است.
نظر به اینكه محمّد وردی، تسلّط كامل به موسیقی سودان داشت وگنجینه و اسطوره ماندگار هنری دراین سرزمین بهشمارمیآمد، دانشگاه خارطوم، در سال 2005م. (1384هـ.ش.) به پاس شصت سال فعّالیّت هنری و اجرای بیش از سیصد سرود وترانه، دكترای افتخاری به وی اعطاء کرد. محمّد وردی در تاریخ 18 فوریه 2012م. (30 بهمن 1390هـ.ش.)، چشم از جهان فروبست.
بیشك، وردی، مردی است كه سالها، بر قلّه بلند موسیقی سودان ایستاده است و مردمان همه مناطق سودان، اعم از شمال، جنوب، غرب، شرق و مركز این كشور، هنر او را ارج مینهند و به ترانههایش عشق میورزند.
اسحاق الحلنقی، یكی از شاعران نام آشنا و معاصر سودانی، كه از دوستان محمّد وردی بوده، در رثای او مرثیهای سروده كهترجمه برخی از ابیات آن چنین، آمده است:
«ای وردی! كاش به سان لنگرگاهی
در این دریای پرتلاطم زمانه میماندی
چگونه میگویند تو از میان ما رفتهای
درحالیكه در دلهای ما جاودانهای
...
هرگاه، ترانه «لو بهمسة»ی تو را، به گوش جان میشنویم
یارای جلوگیری از جاری شدن اشكهایمان را نداریم
امّا چون لحظهای با تو بودن را به خاطر میآوریم
نور چشمان خود را باز مییابیم
...تو اسطوره زمانهای
كه با اجرای هر ترانهای
بذر مهر و محبّت را
در دلها كاشتهای»[۶]
یکی دیگر از دلایل اهمیت ترانه «لو بهمسة»، آن است که اجرای هنرمندانهاش سبب شده تا خانهای ویران شده از طلاق با رجوع، بازسازی شود و از این نظر هم، برای بسیاری از سودانیان خاطره انگیز است.
سومین دلیل اهمیت ترانه «لو بهمسة»، آن است که اسماعیل حسن، شعرش را در حال و هوای خاصّی سروده و از نظر مضمون و محتوا مانند گلی زیبا و شگفتانگیز با رنگهای شورانگیز است كه پیوسته شنونده را به درنگ و اندیشه وا میدارد. یكی از ادیبان سودان درباره شعر «لو بهمسة»، چنین اظهار نظر كرده است:
«واژگان قصیده ‹لو بهمسة›، مرا با خود همراه میسازد و به باغ عاشقان باز میگرداند. این قصیده مانند گلی زیبا و شگفتانگیز با رنگهای شورانگیز است كه پیوسته مرا به درنگ و اندیشه وا میدارد. در حقیقت قصیده «لو بهمسة»، نهالِ زیبایی است كه گلهای گوناگونی بر شاخسار خویش دارد».[۷]
اسماعیل حسن، با آنکه به همسر خود عشق میورزید ـ به دلیل دخالتهای برخی از اطرافیان در زندگی خصوصیشان ـ ناگزیرمیشود که از او جدا شود. این شاعر معاصر سودانی، در متن «لو بهمسة»، احساسات و عواطف عاشقانه و علاقه شدید خود به همسرش را بیان میکند و همین امر سبب میشود پس از پخش این ترانه و بیان داستان سرایش آن، زندگی مشترک آن دو بار دیگر از سر گرفته شود. بیان داستان سرایش، چگونگی اجرای این ترانه و شیوه اثربخشی آن، خالی از لطف نیست.
فرزند اسماعیل حسن، داستان سرایشترانه «لو بهمسة» توسط پدرش و شیوه اجرای آن با صدای استاد «محمد وَردی» را، چنین بیان میكند:
«این ترانه بر عرشه یك كشتی كه در رود نیل، از سودان به سوی مصر، در حركت بود سروده شده است. پدرم، اسماعیل حسن، قصد سفر به قاهره داشت و محمّد وردی هم، برای اجرای برنامه هنری، در همان كشتی، عازم مصر بود.
پدرم، اسماعیل و مادرم، فتحیة، در محلّه «السّجانة» شهر خارطوم همسایه دیوار به دیوار بودند. در آن زمان دیوارها، همسایگان را بهطور كامل از هم جدا نمیكردند. بلكه همسایگان، از فراز این دیوارها، باهم گفتگوهایی داشتند وگاهی هم وسایل مورد نیازشان را از بالای همین دیوارها، ردّ و بدل میکردند.
امّا، در مورد پدر و مادر من، احساسات و عواطف عاشقانه از فراز دیوار میگذشت و دلهای آن دو را، به یكدیگر پیوند میداد. همین تبادل احساسات و عواطف، آغازی بود برای داستانی عاشقانه، كه به یكی از مشهورترین داستانها در سودان تبدیل شد.
عشق و علاقه بین اسماعیل و فتحیة، روز به روز افزوده شد تا مقدّمات ازدواج آن دو فراهم شد. ولی دیواری كه یك روز محل ابراز دوستی و محبّت بود، پس از ازدواج، به مكانی برای بیان اختلافات دو خانواده تبدیل شد.
با دخالتهای خانوادههای عروس و داماد، تلاشهای اسماعیل و فتحیة، برای رفع مشكلات و ادامه زندگی مشترك راه به جایی نبرد و كار به جایی رسید كه آن دو بهرغم میل باطنیِ خود، ناگزیر، جدایی از یكدیگر را پذیرفتند و راهی جز طلاق نیافتند.
از آنجایی كه پدرم، جدایی از یار را تاب نداشت، مأیوس و ناامید شد. برای رهایی ازاین یأس و ناامیدی، تصمیم گرفت به مصر سفر كند تا شاید دوری از دلبرش، مرهمی بر دلش نهد و اندك اندك، یارش را از یاد ببرد.
به هر حال، اسماعیل حسن، بار سفر بر بست و برای سفر به مصر، بر كشتی نشست. شبانگاهی كه سكوت همه جا را فراگرفته بود و صدایی جز صدای موتور كشتی شنیده نمیشد، پرتو افشانیِ ماه بر روی آب، منظرهای دیدنی در برابر چشمان، نمایان میساخت. كشتی، آرام آرام از لنگرگاه، فاصله میگرفت. خواب، بر همه مسافران، چیره شده بود ولی حتّی برای یك لحظه هم نتوانست به دیدگان اسماعیل راهی بیابد.
شاعر درحالیكه از داغ فراق میسوخت، بر فراز عرشه كشتی، بالا رفت تا در آنجا قدمی بزند و از آرامش شب، لذّتی ببرد. شاید از غم و اندوهِ دوری از عزیزش بكاهد. ولی با دور شدن كشتی از دیارِ یارش، جدایی همیشگی را در خیالش، تصوّرمیكرد و هر آن بیش از پیش سرگردان و حیران میگشت.
او، با پریشانحالی روی عرشه كشتی، قدم میزد و زیر لب با دلبرش چنین نجوا میكرد:
«كاش با هر وسیلهای به من میرسیدی... كاش با من حرفی میزدی... كاش درودی بر من میفرستادی...»
بدینترتیب، احساسات قلبی و عواطف درونی اسماعیل حسن، به قصیدهای چنین تبدیل شد:
متن عربیترانه«لو بهمسة»
آه لو بهمسة
آه لو ببسمة
قول احبّك
لو بنظرة
نظرة حتى عابرة
قول احبّك
لو بتحلم فی منامك
قول احبّك
لوترسّل لی سلامك
قول احبّك
یا حبیبی
كل كلمة من شفایفك
أحلى غنوة
كل نظرة من عیونك
فیه سلوى
كل نسمة من دیارك
فیه نجوى
و كل همسة یاحبیبى
عندى حلوة
یا حبیبی
عمری كله
أهدیته لی حبّك
یا حبیبی انت عارف
والغرام یشهد له ربّك
یا بدوری فی الظّلام
والظّلام یحجب لی دربك
آه ناری بُعدك
والحَنان والجنّة قُربك
یا حبیبی الزّهور
الحلوة تتفتح فی قلبك
أنت عارف أنا یا روحی بحبّك
خوفی منك
خوفی تنسانی وتنسى اللّیالی
یا حبیبی أنا خایف یا ما بَعدك أنسى حالی
أبقى تائه والغرام یصبح حكایة
والأمانی الحلوة دی الكانت بدایة
تبقى أشواق فی طریقی فی النهایة یا حبیبی
ترجمه ترانه«لو بهمسة»
كاش با نجوا به من مهری بورزی
یا كه با لبخند زیبایی، بگویی
تو را من دوست میدارم
شود آیا كه تنها با نگاهی
نگاهی
نگاهی در گذرگاهی
چنین با من سخن گویی؟
تو را من دوست میدارم
شود آیا كه در رؤیا
به سوی من بازآیی و
اینگونه مرا گویی
تو را من دوست میدارم؟
شود آیا فرستی تو سلامی و
سخن از دوستی گویی و
این سان
دوستی را بر زبان آری
تو را من دوست میدارم؟
ز لبهای تو هر واژه
برایم نغمهای سازی
ز چشمان تو هر غمزه
برایم بهترین روزی
عزیز جان!
ز كویت، هر كسی دارد برایم راز خوش آهنگ
وَ هر نجوا ز سوی تو برایم بهترین آهنگ
عزیز جان!
خدا داند، تو هم دانی
كه عمرم كردهام بهرِ تو ارزانی
ولیكن وای بر من! وای بر من!
دراین ظلمت كه حایل شد
میان من وَ ماه من
ز تو دوری، برایم آتشِ سوزان
ولی وصل توام ای جان
بُوَد جنّات جاویدان
تومیدانی عزیز جان!
تو را من دوست میدارم
ولی همواره میترسم
از آن روزی كه دیگر
یادی از دلداده خویشات نیاید
و شبهایی دراز اینسان سرآید
عزیز جان!
از آنترسم كه بعد از تو،
دگر از خود نیارم یاد
همه هستی دهم بر باد
بمانَد نزدِ مردم قصّهام در یاد
عزیز جان!
چه شیرین آرزوها بود ما را
از آن روزِ نخستِ عشق
ولی مشكل فراوان شد
پایانِ راهِ عشق
اسماعیل حسن بعد از سرودن این قصیده، بر فراز كشتی، روبه جنوب ایستاد و به خواندن سروده خویش پرداخت؛ چنانكه گویی قصد دارد كلامش را همراه با نسیم، به سوی یار عزیز، بفرستد. سپس، پیش همسفر هنرمندش، محمّد وردی آمد و اشعارش را برای او خواند. در آن روزگار محمّد وردی، جوانی لاغر اندام و بلند قامت بود كه خداوند او را از صدایی مخملین و پرقدرت، بهرهمند كرده بود. وی اشعار را چنان با الحان خوش اجراء كرد كه شاعر بی تاب، همچون كودكی خردسال، به خواب رفت.
روز بعد، این خواننده مشهور، آهنگِ ترانهای را براساس سروده اسماعیل حسن، تنظیم و اجراءكرد كه برای همه سودانیان دلنشین بود. با انتشار این ترانه و داستان سرایش و اجرای آن، بار دیگر، محبّت و دوستی بین اسماعیل و فتحیة، حاكم شد و آن دو با رجوع به یكدیگر، دوباره زندگی مشترك خود را آغاز كردند و همه مشكلات و سختیهای پیشین را به بوته فراموشی سپردند.
در حقیقت زندگی خانوادگی من و برادران و خواهرانم، مرهون سرایش و اجرای این ترانه است».[۸][۹]
سینما
هنرمندان سودانی، در عرصه سینما، درخشش چندانی نداشتهاند و تولیدات سینمایی این کشور، بیشتر شامل فیلمهای کوتاه و مستند است. در دهه 1970م. (دهه1350هـ.ش)، بخش سینمایی وزارت فرهنگ سودان، تنها دو فیلم تولید کرده است:
- نخست؛ فیلم «دائر على حجر»، به کارگردانی سامی الصَّاوی، درباره صنایع دستی؛
- دوم؛ فیلم«أربع مرات للأطفال»، به کارگردانی الطّیّب مهدی، درباره کودکان معلول.
نخستین فیلم بلند سودانی، به نام «آمال و احلام» در سال 1970م. (1349هـ.ش) به کارگردانی ابراهیم ملاسی و تهیّهکنندگی الرّشید مهدی، تولید شده است.
انورهاشم، سه سال پس از فارغ التّحصیلی از دانشسرای عالی سینمای قاهره، دومین فیلم بلند سودان به نام «شروق» را در سال 1974م. (1353هـ.ش) بهعنوان کارگردان و تهیّه کننده، تولید کرد.
سینماگران سودان، به داستانهای قدیمی این سرزمین نیز توجّه کرده و کوشیدهاند برخی از آنها را به تصویر بکشند. مانند فیلم «تاجوج»، به کارگردانی جادالله جباره. رمانهای سودانی نیز در عرصه سینمای این کشور جایگاهی ویژه یافتهاند.
هنرمندان سودانی، با همکاری برخی کشورهای خارجی، به تولید فیلمهای مشترک هم، پرداختهاند. مانند فیلم «رحلة عیون» که در سال 1984م. (1363هـ.ش) با همکاری مصر تولید شده و فیلم «عرس الزّین» که با همکاری کویت ساخته شده است.
برخی از فیلمهای کوتاه سودانی، جایزههای جهانی هم کسب کردهاند. بهعنوان مثال، در سال 1970م. (1349هـ.ش) فیلم «و مع ذلك فالأرض تدور»، به کارگردانی سلیمان محمّد إبراهیم النّور، جایزه طلای یازدهمین جشنواره فیلمهای مستند مسکو را، از آنِ خود کرد و در همان سال، فیلم «الضّریح»، به کارگردانی الطّیّب مهدی، به جایزه طلای جشنواره فیلمهای کوتاه قاهره، دست یافت. در سال 1986م. (1365هـ.ش) فیلم «الجمل» به کارگردانی ابراهیم شدّاد، جایزه منتقدان جشنواره «کن» را کسب کرد.[۱۰]
جادالله جباره (کارگردان و فیلم بردار) و کمال ابراهیم(کارگردان) از چهرههای شاخص در عرصه سینمای سودان بهشمار میروند[۱۱].
تئاتر و هنرهای نمایشی
اجرای هنرهای نمایشی، با اهداف آموزشی وتربیتی از مدارس ابتدایی آغاز میشود و در مؤسسات و انجمنهای هنری، ادامه مییابد. خالد ابوالرّوس، یکی از پیشگامان تئاتر و هنرهای نمایشی در سودان است که در سال 1934م. (1313هـ.ش) نمایش «تاجوج»[iii] را روی صحنه برده است.
با عنایت به استقبایل عموم مردم از تئاتر و هنرهای نمایشی و گسترش آنها، در سال 1958م. (1337هـ.ش)، تئاتر ملّی سودان، در شهر اُم دُرمان، تأسیس شد و نسل جدیدی از کارگردانان و بازیگران مانند الطّاهر شبیكة، الفاضل سعید، یسن عبدالقادر، الفكی عبدالرحمن، حمدناالله عبدالقادر، بلقیس عوض، فایزة عمسیب وتحیة زروق در عرصه تئاتر و هنرهای نمایشی، ظاهر شدند.
تئاتر سودان، به مکتبهای مختلف هنری از سنّتی و کلاسیک تا واقعگرا، توجّه داشته؛ امّا مکتب رآلیسم یا واقع گرا، عرصه، هنرمندان بیشتری را به سوی خود جلب کرده است. از آنجا که نمایشهای اجرا شده براساس مکتب واقعگرا، با واقعیّتها، عادتها و سبک زندگی سودانیان، ارتباطی تنگاتنگ دارند، استقبایل مردم نیز، از اینگونه نمایشها بیشتر بوده است. برخی از نمایشهایی که در جلب نظر مردم، موفّقیّت شایان توجّهی کسب کردهاند عبارتاند از: نمایش «على عینك یا تاجر» ازاستاد بدرالدّینهاشم، «خطوبة سهیر» از حمدناالله عبدالقادر و «أكل عیش»، با هنرمندی الفاضل سعید.[۱۲]
چهرههای شاخص در عرصه هنرهای نمایشی
إبراهیم خان، الفاضل سعید، بلقیس عوض، تحیة زروق، تهانی الباشا، رابحة محمّد محمود، عثمان جكنون، عوض صدّیق، فائزه عمسیب، فتحیة محمّد أحمد، محمّد السنی دفع الله، محمّد المهدی الفادنی، محمّد نعیم سعد، مكّی سناده، موسى الأمیر، هند راشد، از چهرههای شاخص در عرصه هنرهای نمایشی در سودان بهشمار میروند[۱۳][۱۴].
انواع صنایع دستی و وضعیت آنها
در بازارهای سنّتی سودان و در نگارخانههای این کشور انواع گوناگونی از آثار هنری و صنایع دستی مشاهده میشود. هنرمندان سودانی، پوست جانوران گوناگون، اعم از اهلی و وحشی را، پس از دبّاغی برای ساخت انواع صنایع دستی بهکار میبرند.
با عنایت به فراوانی تمساحها و انواع مارها ، تهیّه سردیسها و تندیسهای (مجسّمههای) کامل از تمساحهای بزرگ و کوچک و تولید انواع کیف، کفش و مانند اینها از پوست تمساحها و مارها، در سودان رایج است.
هرمندان مسلمان سودانی با خوشنویسی آیاتی از قرآن کریم یا برخی ذکرها مانند «لا إله إلّا الله»، بر روی پوست حیوانات، تابلوهای زیبا و ارزشمندی را تولید میکنند.
نقّاشی و حکّاکی روی تخم شترمرغ نیز، برای آفرینش آثار هنری، در سودان رایج است. اغلبِ هنرمندان این سرزمین مورد هم، آثار هنری خود را با آیاتی از قرآن کریم یا برخی اوراد و اذکار، زینت بیشتر میبخشند.
وجود انواع چوبهای جنگلی و مقاوم در سودان، فرصتی را برای هنرمندان این کشور، فراهم کرده تا با استفاده از این چوبها، به خلق آثار هنری مختلف از جمله ساخت تندیسهای گوناگون و برخی لوازم منزل مانند میز، مبل و صندلی با تزئینات گوناگون بپردازند. برای ساخت بسیاری از این صنایع دستی چوبی در سودان، از چوب آبنوس استفاده میشود که مقاومت بسیار بالایی دارد و تنها چوبی است که نسبت به آب چگالی بالاتری دارد و برخلاف چوبهای دیگر، روی آب شناور نمیماند؛ بلکه در آب فرو میرود.
برخی هنرمندان هم، از عاج فیل و استخوانهای حیوانات عظیم الجثّه، برای آفرینش آثار هنری خود بهره میگیرند[۱][۱۵].
معماری
در سودان انواع بناهای تاریخی و معاصر با سبکهای مختلف معماری، مشاهده میشود. تقریباً در همه مساجد این سرزمین، بهرهگیری از سبک معماری و هنرهای اسلامی، نماهای بیرونی و درونی بسیار زیبایی را، به وجود آورده است؛ درحالیکه کلیساها، براساس سبک معماری در کشورهای غربی بنا شده اند.
برخی بناهای مهم در دوران معاصر سودان را بعضی از کشورهای بیگانه ساختهاند و بهطور طبیعی در ساخت آنها سبک معماری کشور سازنده، اعمال شده است. بهعنوان مثال میتوان به «قاعة الصداقة» (Friendship Hall) یا مرکز همایشهای بینالمللی سودان اشاره کرد که توسط مهندسان چینی آن را ساختهاند. سبک معماری چینی در ساختمان این مرکز، کاملاً آشکار است.
در شهرهای اصلی سودان مانند خارطوم، اُم دُرمان، وَد مدنی، بورت سودان، الفاشِر، الأُبیِّض، القَضارِف، کَسَلا، نیالا، الجنینة، الدّمازین، الدامر، زالنجی، دُنقلا، اغلب ساختمانها با استفاده از مصالح ساختمانی نوین، بهصورت یک طبقه و ویلایی بنا شده اند. البتّه در دهههای اخیر در بعضی شهرهای بزرگ سودان، بهویژه پایتخت آن، بلندمرتبه سازی هم تا حدودی رواج یافته است. درحالیکه در مناطق روستایی سودان، هنوز هم، بیشتر خانهها با خشت و گل و چوب، به شکل آلاچیقهای مدوّر ساخته میشوند[۱۶].
هنرهای تجسّمی
ساکنان سودان، از دیرباز در کرانههای رود نیل، در شکل گیری تمدّن این منطقه، نقشی اساسی داشتهاند. این سرزمین، در قرن هشتم پیش از میلاد حکومتی ملّی داشته که تا زمان ظهور اسلام ادامه یافته است. نقّاشی، حکّاکی و مجسّمه سازی، از جمله هنرهایی هستند که در سودان از سابقهای دیرینه و چند هزار ساله برخوردارند. آثاری از هنرهای نقّاشی و حکّاکی، هنوز هم بر دیوارهای پرستشگاههای نوبه، پابرجاست. همانگونه که برای تدفین حاکمان، در مصر باستان، اهرام متعدّدی ساخته شده، در مناطق کبوشیه، مروی، کریمه و البجراویه از کشور سودان، اهرام بسیاری از دوران باستان، به جا مانده است.[۱۷]
در دوران معاصر، هنرهای تجسّمیسودان، با میراث ملّی، محیط بومی و تحوّلات اجتماعی داخلی و بین المللی، ارتباطات تنگاتنگ و گستردهای یافته اند. همین ویژگی، جامایکی دینس ویلیامز، منتقد و استاد دانشکده هنرهای بریتانیا و منتقد را بر آن داشته که در سال 1955م. (1334هـ.ش) آثار هنرمندان سودانی در عرصه هنرهای تجسّمی را، «مکتب خارطوم» نامگذاری کند.
حامـد حسـن حامـد صبّـار، در پایان نامه کارشناسی ارشد خود باعنوان «آثـار نقـّاشان معاصر سودان» (Art Works of The Sudanese Contemporary Artists) با اشاره به تنوّع فرهنگی سودان ـ شامل سه فرهنگ عربی، اسلامی و آفریقایی ـ پیشـینه تاریخـی و وضعیّت کنونی هنرهای تجسّمی، سرزمین را، چنین شرح داده است:
پیشـینه ی تاریخـی هـنرهـای زیبـا در سـودان
در سال 1942م. (1321هـ.ش) مدرسه طرّاحی در دانشکده «گوردون»[iv] تأسیس گردید و در همان سال، مؤسسه آموزشی«بختالرّضا» به دانشکده هنرهای زیبا تبدیل شد. پس از سال ها، مدرسه طرّاحی از دانشکده «گوردون» به مؤسسه فنّی و مهندسی دانشگاه علوم و فناوری سودان منتقل شد و در سال 1951م. (1330هـ.ش) به دانشکده هنرهای زیبا تغییر نام یافت.
در سال 1964م. (1343هـ.ش) مدرسه طرّاحی به «دانشکده هنرهای زیبا و تطبیقی» تغییر نام یافت.
امروزه، «دانشکده هنرهای زیبا و تطبیقی» دارای ده گروه تخصّصی در رشته های مجسّمه سازی، طرّاحی و چاپ منسوجات، طرّاحی، سفالگری، خط و تزئینات اسلامی، طرّاحی صنعتی، گرافیک، طرّاحی داخلی، چاپ و صحافی و نقّاشی است. این دانشكده با حدود نیم قرن سابقه، تنها مؤسسه رسمی و آكادمیك هنری در سودان است.
پس از استقلال سودان ـ در سال 1956م. (1335هـ.ش)، هنرمندان اعزامیبه اروپا، برای انتقال اندوختههای علمی و تجربیات، به میهن خویش بازگشتند و با فعالیت در عرصههای آموزشی، به گسترش هنرهای معاصر کمک کردند.
هنرهای زیبای معاصر سودان، دارای صبغههای اسلامی، عربی و آفریقایی است و مکتبی نو و منحصر به فرد را به جهانیان معرفی می کند. این هنر با در اختیار داشتن تکنیک ها و روشهای اختصاصی، پیشکسوتان و دوستداران هنر را در سراسر جهان مجذوب می کند.
نخستین بارقه هنرهای تجسّمی معاصر سودان، پیدایش هنر نقّاشی قهوهخانهای است که در آغاز دهه ی سوم قرن بیستم میلادی، همراه با ظهور پیشگامان مرحله ی پیش از آموزش آکادمیک، پدیدار شده است. هنرمندان این عرصه، نقشِ هسته اولیه هنرهای تجسّمی را در سودان ایفا کردهاند و در آغاز پیدایش تابلوی هنری به مفهوم غربی آن، در آفرینش و تهیّه آثار هنری با بهرهگیری از مواد خام و وسایل و ابزار هنری جدید، نقشی اساسی داشتهاند. آنان، به تأثیرات نور، سایه، زاویه ی دید، پرسپکتیو و حجمدهی به شکل ها در نقّاشیهای خود پرداختهاند[۱۸].
هنرمندان نقّاشی قهوه خانهای
از آنجا که علی عثمان علی، پیشگام هنرمندان نقّاشی قهـوهخانهای است، به این گروه از هنرمندان، «علی عثمانیین» میگویند. هنرمندان نقّاشی قهوهخانهای را، می توان پیشگامان واقعی نهضت تجسّمیمردمی و معاصر سودان نامید. برخی از پیشگامان هنر نقّاشی قهوهخانهای عبارتاند از:
عـلی عثمـان علی (1926 تا 1959م. برابر با 1305 تا1338هـ.ش)، عبدالکـریم کـزام «جـحا» (1931 تا 2007م. برابر با 1310 تا 1386هـ.ش)، حسن محمّد عثمان معروف به «حسـن البطـل» (متولد سال 1933م. برابر با 1312هـ.ش)، عبدالرّحمـن بلیـّة و احمـد سـالـم[۱۹].
مهمترین نگارخانهها و مراکز هنری
نگارخانهها از مهمترین مراکز عرضه و نمایش آثار هنری هستند و زمینه آشنایی مردم با جدیدترین محصولات هنری را برای عموم مردم، بهویژه علاقهمندان به هنر را فراهم میکنند. مهمترین نگارخانهها و مراکز هنری سودان عبارتاند از:
- نگارخانه ابوجنزیر
ابو جنزیر، در دهه 1970م. (1350هـ.ش) در شهر خارطوم تأسیس شده است و نخستین نگارخانه سودان بهشمار میرود.
- مـرکـز هنـری شـبرین
این مرکز، در سال 1996م. (1375هـ.ش) در خارطوم گشایش یافته است.
- مـرکـز هنـری راشـد دیـاب
این مرکز، در سال 2005م. (1384هـ.ش) در شهر خارطوم، افتتاح گردیده است.
مراکز فرهنگی کشورهای بیگانه بهویژه انگلستان، فرانسه، آمریکا، روسیه، دانشسرای گوته آلمان و انجمن فرهنگی سودانی ـ آلمانی نیز در دهههای اخیر، به فعالیت در عرصههای مختلف هنری پرداختهاند. هنرمندان سودانی در رشته هنرهای تجسّمی، آثار خود را براساس رویکردهای مکتبهای مختلف مانند مکتب خارطوم، مکتب کریستالی یا لیبرالیسم جدید و مکتب واحد[v] خلق کردهاند[۲۰].
نیز نگاه کنید به
هنر سنگال؛ هنر ژاپن؛ هنر در چین؛ هنر روسیه؛ هنر کانادا؛ هنر کوبا؛ هنر لبنان؛ هنر مصر؛ هنر تونس؛ هنر افغانستان؛ هنر تایلند؛ هنر زیمبابوه؛ هنر فرانسه؛ هنر اسپانیا؛ هنر سوریه؛ هنر مالی؛ هنر ساحل عاج؛ هنر سیرالئون؛ هنر قطر؛ هنر اوکراین؛ هنر اتیوپی؛ هنر گرجستان؛ هنر تاجیکستان؛ هنر بنگلادش؛ هنر قزاقستان؛ هنر سریلانکا؛ هنر اردن؛ هنر آرژانتین
پاورقی
[i] جمع «وِرد» به معنی «ذِکر»
[ii] بخشی از سودان کنونی
[iii] یکی از داستان های قدیمی سودان، مانند قصه لیلی و مجنون
[iv] «جامعة غُردون التّذکاریة»(Gordon Memorial College) ، دانشگاه خارطوم فعلی
[v] مکتب «الواحد» یا «الأحدیة» در سال 1998م. (برابر با 1377هـ.ش)، به سرپرستی احمد عبدالعال آغاز شده است. این مکتب، براساس بیانیه فکری و فلسفی انتشار یافته، ادامه دهنده برخی رویکردهای مکتب خارطوم است.[۲۱]
کتابشناسی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ مشاهدات عینی مصطفی امیدی، وابسته فرهنگی سابق ج.ا.اـ خارطوم
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://web.archive.org/web/20080313144427
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://www.uwgb.edu/ogradyt/world/japan.htm
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://nationalanthems.info/sd.htm
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://sm3na.com/audio/175d2d6cf49c
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://arabic.alshahid.net/news/63542
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://arabic.alshahid.net/news/63542
- ↑ برگرفته از: 2013 ,http://sudanforum.net/showthread.php?t=80839
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.289-305.
- ↑ برگرفته از: 2008 ,http://ashorooq.net/index.php?option=com
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.305-306.
- ↑ برگرفته از: 2009, http://sudaneseartist.com
- ↑ 2013 ,http://sudanway.sd/+characters_actors.htm
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.306-308.
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.308-309.
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.309-310.
- ↑ حامـد صبّـار، حامـد حسـن، آثـار نقـّاشان معاصر سودان (تهران: دانشگاه تهران، پردیـس هــنرهای زیبــا، گـروه آموزشـی نقّـاشی و مجسـّمه سازی، اسفند ماه 1391 هـ . ش).
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.311-312.
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.313.
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.289 -314.
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.