هنر تاجیکستان

از دانشنامه ملل

آسیای مرکزی قرن­‌ها یکی از مراکز اصلی تمدن انسانی و نقطه ارتباطی در تجارت بین المللی بود. آسیای مرکزی به تاریخ درخشان و میراث ارزشمند فرهنگی خود می‌بالد. در قرن ششم پیش از میلاد، بخش بزرگی از منطقه تحت کنترل امپراطوری قدرتمند ایرانی و اشکانی قرار داشت. اسکندر در قرن چهارم پیش از میلاد، آسیای مرکزی را فتح کرد و حکمرانی یونانیان را که یک قرن به طول انجامید، در آن بنا نهاد. از قرن سوم پیش از میلاد تا قرن سوم میلادی، سلسله‌‌های مختلفی در آسیای مرکزی حکمرانی کردند. در این دوره، در جریان فرآیندی که ویژگی آن تعامل نزدیک با فرهنگ و هنر مردم همسایه این منطقه بود، فرهنگ و هنر آسیای مرکزی به جایگاهی درخشان دست یافت.

فروپاشی امپراطوری­‌های کهن آسیای مرکزی در قرن­‌های چهارم و پنجم میلادی موج‌‌های مهاجرت چادرنشینان شمالی، به ایجاد سامانه اجتماعی و سیاسی جدیدی در منطقه منجر شد. کوتاهی در اتحاد سیاسی بین قبیله‌‌های گوناگون، زمینه را برای فتح آسیای مرکزی به دست اعراب در قرن‌‌های هفتم و هشتم میلادی فراهم کرد و ظهور اسلام به عنوان مذهب مسلط، تأثیر عمیقی بر مردم منطقه به جای گذارد. آن‌ها نه تن‌ها اسلام را پذیرفتند، بلکه نقش مهمی را در توسعه و گسترش فرهنگ اسلامی ایفا کردند. در طول قرن‌‌های نهم و دهم میلادی، سلسله‌‌های محلی آسیای مرکزی و غرب ایران اگر چه به نام خلیفه حکمرانی می‌کردند، اما در عمل به طور کامل از آن مستقل بودند. قرن یازدهم شاهد نفوذ قبایل ترک به آسیای مرکزی و ایجاد سلسله‌‌های ایرانی - ترکی بود. بین قرن دهم و دوازدهم، هنر آسیای مرکزی تحولی بنیادین را تجربه کرد. با پیشرفت و توسعه نقاشی و مجسمه سازی، سنت‌‌های کهن کنار گذاشته شد. هنر‌های تزئینی در طول قرن یازدهم رونق یافت و به آرامی هنر اسلامی را زیر سلطه درآورد. در همین دوره بود که شهر‌هایی مانند سمرقند و بخارا و مرو ظهور یافتند و تبدیل به مراکز مهم تمدنی شدند[۱]. درسال 1236 ه.ق اولان باتو، استپ‌‌های نیمه خشک شمال دریاچه‌‌های بالخاش، آرال و خزر و دریای سیاه را فتح و قبایل ترک و مغول این منطقه­‌ی گسترده را با یکدیگر متحد کرد. امپراطوری ترکی - مغولی اردوی زرین تا میانه قرن پانزدهم بر منطقه حکومت کرد. قبایل صحراگرد استپ­‌های شرق دریای خزر و منطقه اورال تا تین شیان و کوهستان­‌های آلتای، دو کنفدراسیون عظیم را بنا نهادند. ازبک­‌ها با رهبری خاندان شیبانی تبدیل به نیروی سیاسی قدرتمندی شدند و زبان و هویت قومی ازبک را توسعه دادند. در منطقه شمال دریا‌های آرال و خزر، قزاق­‌ها کنفدراسیون دیگری را ایجاد کردند.

از قرن دهم تا شانزدهم میلادی، خوارزم، ماوراء­النهر و دره­ی فرغانه به ترتیب زیر حاکمیت قراخانی­‌ها، مغول­‌ها، جغتایی­‌ها و تیموریان قرار داشت. در دوره تیموریان، در اواخر قرن چهاردهم و اوایل قرن پانزدهم، فرهنگ و هنر آسیای مرکزی به اوج خود رسید. در قرن شانزدهم، هنگامی که شیبانی­‌ها (98 - 1500م.) منطقه را زیر سلطه خود درآوردند، تاریخ آسیای مرکزی ارتباط نزدیکی با ایران داشت. با این حال، به قدرت رسیدن سلسله صفویه در سال 1501 میلادی در ایران تبدیل به نقطه عطفی در تاریخ آسیای مرکزی شد. پذیرش تشیع به عنوان مذهب دولتی صفویان، آن‌ها را در مقابل با شیبانی­‌های سنی قرار داد[۲].

جاده ابریشم قرن­‌ها از آسیای مرکزی می­‌گذشت. شهر‌هایی مانند سمرقند و بخارا، مراکز تجاری مهمی بودند که کاروان­‌های ابریشم، طلا، نقره و سنگ­‌های قیمتی از آن‌ها عبور می‌کردند. در استپ­‌های شمالی، قبایل ترکی- مغولی نیز از تجارت نفع می­بردند و امنیت عبور کاروان­‌ها را فراهم می­کردند. دشمنی میان صفویان و شیبانی­‌ها تجارت کهن راه ابریشم را متوقف کرد و ماوراء­النهر یک بار دیگر به حوزه آسیای مرکزی ملحق شد. پس از شیبانی­‌ها، آستاراخانی­‌ها (1599 - 1785) و منگیت­‌ها (1785- 1920) تیول خود را در منطقه بنا نهادند. در  دوران آستاراخانی­‌ها مدارس جدیدی در سمرقند و بخارا ساخته شد و در قرن 19، نوزایی فرهنگی ماوراء­النهر رخ داد. خان­‌نشین­‌های فرغانه و خوارزم قبایل ازبک، قزاق و قرقیز را شکست دادند و پایتخت جدیدی را در خوقند تأسیس کردند. بخارا، خیو و خوقند با اقتصادی که بر اساس کشاورزی آبیاری و تجارت شکل ­گرفته بود، تبدیل به مراکز درخشان جامعه مسلمان شدند. درگیری­‌های مستمر داخلی در طول قرن نوزدهم، آسیای مرکزی را به طعمه قابل دسترسی برای نیرو‌های تزاری بدل کرد. تاشکند در 1866م، خوقند در 1867 و سمرقند در 1868 سقوط کرد[۳].  

در جریان انقلاب 1917م. مردم آسیای مرکزی نتوانستند خود را از سلطه روس­‌ها خارج کنند. ارتش سرخ به سرعت اقتدار روس­‌ها را در منطقه احیا کرد. دولت­‌های خودمختار خودخوانده آسیای مرکزی، اندکی پس از ظهورشان درهم کوبیده شدند و در سال­‌های پایانی دهه 1920 جمهور­‌های جدید مردمی شکل گرفت. در جریان تصفیه­‌های دهه 1930، رهبران ملت­باور محاکمه و اعدام شدند. رژیم کمونیست از سیاستی پیروی می­کرد که در تلاش از نهاد‌های سنتی و مذهبی، برای فراهم کردن عرصه برای بنا نهادن یک سامانه اجتماعی- سیاسی کلی در اتحاد شوروی بود. جوامع «ملحدان» به جای گروه­‌ها و نهاد‌های مذهبی تأسیس شد. مساجد تبدیل به باشگاه­‌ها و سینما‌ها شدند و در دهه 1940 از بیش از 27 هزار مسجد منطقه، فقط هزار مسجد باقی ماند.

انحلال اتحاد شوروی تأثیر بسیاری بر زندگی مردم آسیای مرکزی داشته، اما هیچ منطقه‌ای به اندازه تاجیکستان تخریب نشده‌است. جنگ داخلی که اندکی پس از استقلال آغاز شد، منجر به از همپاشی جامعه و تعمیق بحران اقتصادی و تهدید جدی فعالیت­‌های فرهنگی و هنری در این کشور شد. هزاران نفر از نویسندگان و هنرمندان کشته شدند، خانه­‌شان را از دست دادند یا به کشور‌های دیگر مهاجرت کردند.

در تاجیکستان کلیه فعالیت­‌های فرهنگی و هنری در نهاد‌ها و سازمان­‌های دولتی صورت می‌گیرد و یا زیر نظر دولت است. این حاصل سیاست خاصی است که در زمان اتحاد جماهیر شوروی در سرتاسر آن امپراطوری اعمال می‌گردید.

نهاد‌ها و مراکز فرهنگ و هنر

در جمهوری تاجیکستان نهاد‌ها و مرکز رسمی و دولتی متعددی متولی امو فرهنگی و هنری هستند.  از جمله این نهاد‌ها می‌توان به (وزارت فرهنگ، شهرداری‌ها، فیلارمونی دولتی، خانه‌‌های مدنیت و گروه‌‌های موسیقی و ارکستر رادیو و تلویزیون) اشاره کرد. در ادامه این بخش به بررسی نقش این نهاد‌ها و مرکز‌ها پرداخته می‌شود.

وزارت فرهنگ تاجیکستان

مهم‌ترین نهاد مسئول فعالیت­‌های فرهنگی و هنری در کشور است و مدیریت و نظارت بر اکثر این گونه  فعالیت­‌ها را برعهده دارد. تئاتر، باله و اپرا، ارکستر‌های موسیقی، کتابخانه‌‌ها، موزه‌‌ها، باغ­‌های عمومی، مؤسسات باستان­‌شناسی و مراکز فعالیت­‌های آماتور، همگی در حیطه مسئولیت این وزارت­خانه است. سینما و رادیو و تلویزیون خارج از مسئولیت وزارت فرهنگ است. در حدود 25% بودجه ملی تاجیکستان صرف فعالیت­‌های فرهنگی و هنری می‌شود. وزارت فرهنگ از ادارات و بخش­‌های مختلف تشکیل شده‌است، مانند مرکز حفظ بنا‌های تاریخی و فرهنگی «مرکز تولیدات مردم» (نظیر صنایع دستی، آثار هنری و موسیقی). این وزارتخانه همچنین مالک شرکت­‌ها و کارگاه­‌های تولیدی نیز هست که یکی از آن‌ها تولیدکننده ساز‌های موسیقی است. بسیاری از این شرکت­‌ها در گذشته زیر نظر وزارت صنایع سبک و خدمت­ رسانی معیشتی که مالک کارگاه­‌های فرش­بافی و کارخانه­‌های کوچک دیگری بود، قرار داشت.

مرکز تولیدات مردم

در نظام سابق، این مرکز بخشی از سازمانی بود که مرکز آن در مسکو قرار داشت و در کل اتحاد شوروی دارای 9 شعبه بود. این مرکز در تاجیکستان در اول ژانویه 1993 تبدیل به مرکز تولیدات مردمی شد. این مرکز که به طور اساسی نقشی مشورتی و حمایتی دارد و تن‌ها با فعالیت­‌های غیرحرفه­‌ای در ارتباط است، سه بخش دارد. بخش فعالیت‌‌های فرهنگی و سرگرمی، بخش صنایع دستی و فعالیت­‌های هنری مردم و بخش انتشارات. بخش فعالیت­‌های «فرهنگی و فراغتی» مسئولیت­ پارک­‌های تفریحی (باغ­‌های فراغتی) را برعهده دارد. وظیفه آن شامل مدیریت وسایل سرگرمی و برگزاری جشنواره­‌ها در این پارک­‌ها است. این پارک­‌ها به طور معمول به وسیله کمیته اجرایی شهرداری­‌ها مدیریت می­شود. بخش صنایع دستی و فعالیت­‌های هنری مردم چهار شاخه‌است موسیقی، رقص، فعالیت­‌های تئاتری (سیرک، تئاتر سنتی و روایت داستان­‌های فولکولر) و هنر‌های گرافیک (مانند نقاشی، عکاسی و طراحی). این مرکز در محدوده گسترده­ای از فعالیت­‌ها مشاکت دارد.

در دوره اتحاد جماهیر شوروی، این مرکز در این کشور کوهستانی، متخصصانی را برای ضبط نغمه­‌ها و رقص­‌های محلی به‌استان­‌ها و مناطق گوناگون می­فرستادند. نوار‌ها در مرکز، مطالعه و تحلیل می­شد. این مرکز بر اساس این نوار‌ها ادبیات آموزشی را درباره لباس­‌ها، موسیقی و رقص محلی منتشر می­کرد و آن‌ها را در اختیار موسیقی­‌دانان، رقصندگان و هنرمندان غیرحرفه‌ای علاقمند قرار می‌داد. می توان گفت انتشار این آثار، به دلیل ضعف مالی، به طور کامل متوقف شده‌است. این مرکز رابطه­‌ی کاری با فرهنگستان و مدرسه هنر‌های زیبای دوشنبه دارد. آن‌ها سمینار‌های مشترکی را برای مدیران خانه‌‌های فرهنگی برگزار می‌کنند. منطقه خودمختار بدخشان یک مرکز مستقل دارد.

شهرداری­‌ها

شهرداری­‌ها نقش مهمی در مدیریت و ترویج فرهنگ دارند و پارک‌ها و باغ­‌های عمومی از جمله مسئولیت­‌های آن‌ها است. اجرای بسیاری از برنامه­‌های هنر برای مردم توسط گروه­‌ها و ارکستر‌های موسیقی و هنری را شهرداری­‌ها هماهنگ و برنامه­‌ریزی می­‌کنند. بخشی از بودجه و فعالیت­‌های فرهنگی شهرداری­‌ها از طریق اجرای این گونه برنامه‌‌ها تأمین می­‌شود، اما این شهرداری­‌های سهم قابل توجهی نیز از بودجه عمومی کشور دارند.

فیلارمونی دولتی

فیلارمونی دولتی نهاد منحصر به فردی است که از زمان اتحاد شوروی ایجاد شده و در روسیه و در کشور‌های استقلال یافته از شوروری به چشم می‌خورد. این نهاد فرهنگی معمولاً در مجتمعی باشکوه در پایتخت قرار دارد و تعداد بسیاری از ارکستر‌ها و گروه­‌های هنری را در خود جای می‌دهد. هنرمندان این گروه­‌ها همگی در استخدام دولت ­اند و حقوق خود را از آنجا دریافت می‌کنند. فیلارمونی دولتی تاجیکستان در تالار باشکوه «باربد» در مرکز دوشنبه واقع شده‌است و گروه‌‌های گوناگون هنری، مانند گروه فولکلور گنجینه، گروه هنری گهواره و نیز گروه زرافشان را در خود جای داده‌است.

خانه­‌های فرهنگ

یکی از مهم‌ترین نهاد‌های فرهنگی در اتحاد جماهیر شوروی بود و نقشی اساسی در شکل­ دادن ذائقه فرهنگی مردم و ترویج فرهنگ و هنر مورد نظر مسکو داشت. این نهاد در تاجیکستان امروز با قوت به کار خود ادامه می‌دهد و در تمام نواحی و مناطق کشور یافت می‌شود. خانه‌‌های فرهنگ[i] متناسب با شهر و روستا و محلی که در آن واقع شده‌اند، امکانات و تجهیزات متفاوت دارند. اما به طور کلی یک خانه فرهنگ، دست کم یک تالار بزرگ اجتماعات، اتاق‌‌های متعدد، امکانات آموزش فنی و حرفه‌ای مانند خیاطی دارد. این خانه‌‌ها، مرکزی برای فعالیت­‌های هنری آماتور نیز هست و امکانات لازم از قبیل لباس و آلات موسیقی در اختیار هنرمندان می‌گذارد. خدماتی که خانه­‌های فرهنگ ارائه می‌کنند همیشه رایگان بوده است. پس از استقلال کوشش­‌هایی برای کسب درآمد آغاز شد. یک نمونه موفق آن مرکز فرهنگی قبادیان در ولایت ختلان بود که بلافاصله پس از استقلال مورد آزمایش قرار گرفت.

ارکستر رادیو و تلویزیون

سازمان رادیو و تلویزیون تعدادی از بهترین گروه‌‌های رقص و موسیقی منطقه را در اختیار دارد. به طور تقریبی همه خوانندگان، نوازندگان، رقصندگان و آهنگسازان رادیو و تلویزیون تحصیلات رسمی در زمینه موسیقی یا رقص دارند. اکثر آن‌ها فارغ التحصیلان مدرسه موسیقی دانشگاه دوشنبه اند (مدرسه‌ای که بخشی هم برای موسیقی فولکلور و سنتی دارد). همچنین برخی از آن‌ها در هنرستان‌های مسکو، سنت پترزبورگ یا کیف آموزش دیده‌اند. همه گروه‌‌ها با محدودیت مالی فعالیت می‌کنند. در گذشته، اکثر ساز‌های موسیقی از سایر جمهوری‌‌های اتحاد شوروی یا اروپا وارد می شد. امروزه، خرید این ساز‌ها نیازمند هزینه گزافی است که قابل دسترسی نیست. تجهیزات الکترونیکی که در گذشته از مسکو وارد می‌شد دیگر به کشور نمی‌رسد. همه تجهیزات قدیمی موجود در استودیو‌ها در جریان جنگ داخلی آسیب­‌دیده یا به غارت رفته‌است. این گروه‌‌های رقص و موسیقی در رادیو و تلویزیون تاجیکستان فعالیت دارند. گروه‌‌های موسیقی فضل الدین شهاب، ارکستر ساز‌های ملی، گروه ملی رقص زیبا، گروه رقص جهان آرا، گروه رقص فولکلور دریا.

گروه موسیقی فضل الدین شهاب

این گروه که در سال 1961م. تشکیل شد، «موسیقی کلاسیک» تاجیکستان، شش مقام، را اجرا کرده‌است. (موسیقی تاجیک، موسیقی دستگاهی است و در شش مقام، راست، بوزروک، نوا، دوگاه، سه گاه و عراق نواخته می‌شود). آواز‌ها از اشعار کلاسیک فارسی انتخاب می‌شوند. این گروه در میان اعضای خود اساتیدی چون شاه نظر و سیف‌الدین را دیده است. استادان بزرگ از بین تاجیک‌‌های ساکن بخارا در ازبکستان و دوشنبه می‌آمدند. در حال حاضر، در حالی که تصویر استادان بر دیوار‌های استودیو‌های رادیو و تلویزیون آویخته شده‌است، آن‌ها یا فوت کرده‌اند یا به اسرائیل، اروپا یا ایالات متحده مهاجرت کرده‌اند. این موضوع بر کیفیت کار گروهی تأثیر داشته است.

ارکستر ساز‌های ملی

ارکستر ساز‌های ملی در سال 1938م. تشکیل شد. این گروه که در ابتدا یک گروه موسیقی فولکلور بود، به واسطه تلاش‌‌های استادانی مانند بالاسانیان و لینسکی، که هر دو فارغ التحصیلان هنرستان مسکو بودند، به ارکستری در سطح جهانی تبدیل شد. این ارکستر دارای چهل و دو نوازنده می‌شود. تمام اعضای ارکستر از آموزش رسمی موسیقی بهره مند بوده‌اند. ارکستر قطعات محبوب آهنگسازان مشهور روس و سایر کشور‌های اروپایی را نیز اجرا می‌کند. این ارکستر که در اصل برای رادیو و تلویزیون برنامه اجرا می­کند، برخی اوقات در برابر مخاطبان به اجرای زنده نیز می­‌پردازد. این ارکستر به دلایلی در شرایط نامساعدتری قرار داشته است. نخست، از آن جایی که این گروه به عنوان بخشی از سازمان رادیو و تلویزیون است، بودجه کمتری نسبت به گروه‌‌های هنری که از طرف وزارت فرهنگ حمایت می‌شوند، دریافت می­‌کند. دوم، به دلیل تعداد زیاد اعضا، این ارکستر به طور معمول از تور‌های خارجی حذف می‌شود و اعضای گروه فرصت سفر به خارج از کشور و اجرا برای مخاطبان خارجی را از دست می‌دهند. یک تور خارجی، به اعضا این فرصت را می‌دهد تا کار هنری خود را به مخاطبان جهانی ارائه کنند و از این طریق روحیه آن‌ها تقویت خواهد شد.

گروه موسقی فولکلور گنجینه

گنجینه یکی از قدیمی‌ترین و محبوب‌­ترین گروه­‌های موسیقی تاجیکستان است. این گروه آواز‌هایی از کوه‌‌های تاجیکستان را اجرا می­‌کند. همه ساز‌های سنتی تاجیک در این گروه نواخته می‌شود. مضمون آواز‌ها متفاوت است و از غزل تا فلک خوانی را شامل می‌شود. فلک خوانی ژانر به خصوص جالب توجهی است که در مراسم خاکسپاری و سایر مناسبت‌‌ها خوانده می‌شود. در این آواز‌ها فلک (جهان) مورد خطاب قرار می‌گیرد و مسئول مشکلات و مصائب زندگی خوانده می‌شود. این گروه بیست و پنج خواننده، نوازنده و رقصنده و نیز دوازده کارمند، شامل کارگردان و تکنسین دارد.

اپرا و باله تاجیکستان (1403). برگرفته از سایت جدید آنلاین، قابل بازیابی از https://www.jadidonline.com/story/09082011/frnk/tajik_opera_ballet_book

اپرا و باله

اپرا و باله به وسیله روس‌ها در ده 1930م. به تاجیکستان معرفی شد. اولین اپرای تاجیک با نام شورش وسیع نوشته بالاسانیان، در سال 1941م. به روی صحنه رفت. اپرا‌های دیگری بر اساس شاهنامه فردوسی نوشته و در تئاتر اپرا، باله صدرالدین عینی اجرا می شد. این ژانر‌های موسیقی و رقص در طول دهه‌‌های 1970 و 1980م. به اوج رسید. ستاره‌‌های باله تاجیک، به خصوص در اتحاد شوروی و خارج از آن به شهرت رسیدند. ملک صابراوا یکی از بالرین­‌های تاجیکستان بود که موفق به دریافت جوایز معتبری از جشنواره­‌ها و مسابقات بین المللی شد. جنگ داخلی صدمه‌‌های زیادی به اپرا و باله وارد آورد.

بهترین خوانندگان اپرا و رقصندگان باله، اعم از تاجیک یا روس، به مسکو، اروپا و ایالات متحده امریکا مهاجرت کردند یا به مناطق دیگر کشور گریختند. آنچه در زیر آمده است نام تئاتر‌های اپرا و باله در تاجیکستان است. اپرا باله صدرالدین عینی در شهر دوشنبه، اپرا باله تحفه فاضل در شهر کانی بادام استان خجند، اپرا باله در منطقه ناو در استان خجند، اپرای روسی سعیدعلی ولی زاده در کولاب در استان ختلان، اپرای فرغان تپه در استان ختلان.

جدول شماره 1. گروه‌‌های اپرا و باله در تاجیکستان[۴]

نام گروه محل استقرار
گروه اپرا و باله صدرالدین عینی دوشنبه
گروه تحفه فاضل کانی­‌آباد خجند
گروه اپرا و باله ناو ولایت خجند
گروه اپرا و باله روسی سیدعلی ولی­زاده کولاب در ولایت ختلان
گروه اپرای فرغان تپه فرغان تپه در ولایت ختلان
مشاهیر تاجیکستان (1403). برگرفته از سایت آی فیلم 2، قابل بازیابی از https://fa2.ifilmtv.ir/News/Content/66615/

مشاهیر هنری

مشاهیر هنری در کشور تاجیکستان را به اختصار در جدول زیر مشاهده می‌­نماییم.

جدول شماره 2. مشاهیر هنری در کشور تاجیکستان

ردیف نام زمینه­ هنری
1 آرتق قادراف هنرپیشه و راوی
2 اسفندیار علینظر شاعر
3 تورهخان احمدخان کارگردان تئاتر و درامنویس
4 جوره ‌‌هاشمی شاعر
5 حبیبالله ناظری سردبیر هفته نامۀ «ادبیات و صنعت»، شاعر
6 حکمت رحمت کارمند اتحادیه نویسندگان، نویسنده و شاعر
7 خانم نقره سنتاوا شاعر
8 دارا نجات شاعر
9 دانه بهرام آوازخوان
10 دولتمند خالاف آوازخوان
11 رحمت نذری شاعر
12 رفاعت سیداحمداوا شاعر
13 سلیمشاه حلیمشاه شاعر
14 سیدعلی مأمور شاعر و کارمند انتشارات ادیب
15 شادی صالح کارگردان تئاتر
16 شاهمظفر یادگاری شاعر
17 شهریه ادهمزاده شاعر
18 صفرمحمد ایوبی شاعر و نویسنده
19 صیاد غفار شاعر
20 عبدالقادر رحیماف شاعر و مدیر روزنامه جمهوریت
21 عبدالله قادری شاعر
22 عبدالله ضیاء شاعر
23 قربانعلی رحماناف آوازخوان
24 کرامتالله عالماف مشاور رئیس جمهور تاجیکستان، محقق و شاعر
25 کمال نصرالله شاعر
26 گلرخسار صفیاوا شاعر و معاون اتحادیه نویسندگان
27 گلنظر کلدی شاعر و سردبیر روزنامه وحدت
28 مؤمن قناعت شاعر، رئیس جایزه رودکی اتحادیه نویسندگان
29 محمد غایب شاعر و رئیس تلویزیون تاجیکستان
30 محمدعلی عجمی شاعر
31 نذرالله عبدالل‌هاف کارگردان تئاتر و نویسنده
32 نظام قاسم شاعر
33 نظام نورجاناف محقق در رشته هنر تئاتر

موسیقی

موسیقی یکی از سنت­‌های باستانی هنر‌های زیبای مردم هنرمند و شاعر پیشه تاجیکستان است. در طول سده‌‌ها با ارزنده‌ترین و شیواترین روش‌‌های بدیهه سرایی و بداهه نوازی، گشایش و پژوهش نظری و علمی اش از نسل به نسل، از استاد به شاگرد ادامه یافته‌است.

هنر، استعداد و پیشینه بی­‌همانند اجراکنندگی، پژوهش نظری پایه‌‌های استوار شفاهی و خطی آن را که در هر زمان باهوشان، این هنر باشکل و روش تازه راکامل کرده‌اند، برای آیندهگان به یادگار گذاشته اند. هر دوره تاریخی، با بزرگ‌­ترین بداهه نوازان و سرایندگان و دانشمندان در طول تاریخ و فرهنگ تاجیکستان نقش داشته و باز هم آن را غنی‌­تر کرده‌است.

به هر حال موسیقی از نعمت­‌هایی است، که پروردگار بر انسان‌ها ارزانی داشته‌است. موسیقی روح انسان را می‌نوازد و او را انسان‌تر می‌سازد. هر ملتی برای خود موسیقی ویژه‌­ای دارد، هر چند که عناصر مشترک را در موسیقی همه مردم کشور‌ها می‌توان یافت. ساختار موسیقی هر ملت، به سنت‌‌های ویژه­‌ی آن ملت وابسته است.

موسیقی تاجیک‌ها نیز چون ادبیات کلاسیک، پیشینه‌ای طولانی دارد. برخی آثار خطی و آثار باستانی پیداشده، نشان می‌­دهد که موسیقی و رقص از دیرباز در نواحی تاجیک‌­نشین معمول بوده است. در میان نقش و نگار‌های پنج­کنت از دوره‌‌های هفتم و هشتم میلادی، ساز‌هایی چون عود، نی و ... دیده می‌شود. ریشه موسیقی کلاسیک تاجیکستان به سنت موسیقی مقامی در ایران باز می‌گردد. این موسیقی ترکیبی استادانه از ساز‌های محلی و شعر‌های نواحی گوناگون است. پایه گذاری این شیوه موسیقی را به باربد، موسیقی­دان دوران ساسانی(سده 7م.) نسبت داده‌اند. گرچه موسیقی تاجیکی شاخه‌ای از موسیقی ایرانی است، اما از نظر آواز و شیوه اجرا با موسیقی امروز ایرانی تفاوت داشته و ویژه مردم تاجیکستان است. موسیقی کلاسیک تاجیکستان شش مقام دارد که پس از نت­‌نگاری به عنوان موسیقی ملی تاجیک در جهان دانش و هنر بررسی و تأیید گردیده است که آن مقام­‌ها، عبارت اند از راست، بزرگ، نوا، دوگاه، سه گاه و عراق.

این شش مقام دارای 252 لحن یا قطعه اند و به بیان دیگر 252 هوای کلاسیک را در بر می­‌گیرند. پیش از پیدا شدن نت‌­نگاری با وجود اینکه در خوارزم برای نگاشتن از نشانه­‌ها استفاده می‌­شد، هر شاگرد، مقام را از استادش فرا می‌گرفت، اما تاجیکان زودتر از سایر مردم آسیای مرکزی و ایران، به گردآوری گوشه­‌های موسیقی خود پرداختند.

از سال 1886م. گردآوری آهنگ­‌ها آغاز شد و برای نخستین بار خواننده سرشناس شهر خیوه، «پهلوان نیاز میرزاباشی» ادوار خوارزمی را گردآوری و منظم کرد. نخستین دستاورد او مقام راست بود، فرزندش «محمدرسول میرزاباشی» تلاش پدر را دنبال کرد و پنج مقام دیگر را گردآوری کرد و آن‌ها را نیز به شیوه اوار خوارزمی نوشت و نوشته‌‌های خود را به نام دو مجموعه پرارزش، برای همیشه در تاریخ موسیقی تاجیک به یادگار گذاشته است. یکی از این مجموعه‌‌ها «تصنیف» است. تاجیک­‌ها هر چند نواخته می‌شود، تصنیف گویند و تصنیف را منظوم یا منثور نامند و تصنیفی که تن‌ها موسیقی­‌سازی است، «مشکلات» نامیده‌اند، اما منظوم را بیش‌تر «نثر» می‌نامند.

در سال 1923م. اندک اندک آوازه هنر ملت­‌ها به مسکو رسید. ویکتور الکساندرویچ اوسپینسکی، آهنگ­ساز و موسیقی‌شناس روسی به بخارا سفر کرد و با هنرمندان تاجیک به گفتگو نشست. در آن زمان استادانی چون میرزا غیاث عبدالغنیف بابا جلال نظیر و میرزا نظرالله تنبوری سلامت حضور داشتند و با یاری این‌ها، اوسپینسکی نت‌­نگاری شش مقام را با الفبای نت بین المللی نوشت، که در شهر بخارا به چاپ رسید.

سال­‌ها گذشت تا موسیقی­‌دانان تاجیک، چون داملا حلیم صوتی (ابادوف، عبادوف)، حاجی عبدالرحمان تنبوری، عمراف، باباخانف، طاهرجان دولت­زاده، یوسفی، استاد شادیف استاد شرف و باباقول فیض‌­الله­یف و ... گونه­‌های ساز و آواز و بخش‌های گوناگون شش مقام را گردآوری کردند و در سال 1947م. بار دیگر استاد باباقول تا سال 1964م. این مهم را عهده‌­دار بود. سپس استاد صدرالدین عینی بخش ادبی آن را منظم کرد، پروفسور بلیانف تحلیل علمی آن را به عهده گرفت و پروفسور «ی. آ. برتلس» از لحاظ ادبی شش مقام را بررسی کردن و به سال 1966م. / 1345 ه.ش، چهار جلد از شش مقام به چاپ رسید.

مقام همان است که در فارسی بدان «پرده» می‌گویند. این واژه پس از چیرگی عرب­‌ها جانشین شده و بسیاری از واژگان موجود نیز برای دانستن حاکمان عرب، به عربی بیان و نوشته شده است. امروزه مفهوم واژه مقام/ مقوم، در بخارا، خوارزم، همچنین در نزد اویغور‌ها در بردارنده توالی بخش­‌های سازی و آوازی است.

اصول خیلی از بخش­‌های شش مقام نیز از تاریخ طولانی برخوردارند. از جمله اصول ثقیل و خفیف از سده هشتم میلادی، اصول مخمس، فاتحی یا فاتحه ضرب و ضرب­‌الفتح از سده سیزدهم یا چهاردهم میلادی. بخش­‌های آوازی شش مقام بخارا و خوارزم عبارت اند از ترانه، نقش، فریادف، سواره­اف، عملاتف، صوتف، مستزاد و ساقی‌نامه، بیشتر این بخش‌ها در منابع قرون وسطی عنوان می‌شوند. افزون بر این بخش­‌های دیگری وجود دارند که عنوان­‌های اصول خود را دارا هستند، مانند اوفر، تلقین، تلقین­چه، قشقرچه و مغول­چه عنوان دیگری که ریشه آن معلوم نیست عبارت از نثر است.  شاید این عنوان نوعی آواز را نشان می‌دهد.

بخش­‌های سیکل­‌سازی شش مقام، عبارت اند از تصنیف، ترجیع، نغمه و پیشرو. مقدمه‌سازی تصنیف در سیکل مقام بخارا اصول غیرقابل تغییر 8/4 را داراست. اصول ترجیع، در مجموع همان اصول تصنیف است، غیر از ترجیع عراق در مقام بخارا که پریود 9/4 را تشکیل می‌دهد.

موسیقی تاجیکی نیز مانند موسیقی ایرانی به ساعت­‌های پاسبانی در شب و روز تقسیم می‌گردیده است. نزد ایرانیان هر پاسبانی سه ساعت بوده، اسیمیون­اف نیز همین باور را در پژوهش­‌های خود به دست آورده‌است، می‌نویسد:

«در تمام مدت پاسبانی صدای ساز و نوای موسیقی ادامه دارند. در این جشن­‌ها موسیقی­‌دانان حرفه­‌ای و مردمی، به همراهی یکدیگر برنامه اجرا می‌کنند».

امروز نام مولانوا، آوازخوان و برنا اسحاق­اوا، سراینده شش مقام، آهنگ­سازان زیاداله و طالب شهیدی، اعظم صالحوف و فیروز بهار در سراسر جمهوری و خارج از کشور برای علاقمندان هنر ملی تاجیک آشنا می‌باشند. تاجیکان اگر بخواهند شخصی را مورد لطف و مهربانی قرار بدهند، او را به شاعر تشبیه می‌کنند، زیرا آن‌ها خود، مردمانی شاعر طبع ­اند. آنان بازماندگان نوابغی چون رودکی، فردوسی، ناصرخسرو، جلال­‌الدین رومی، سعدی، حافظ، خیام، کمال خجندی، عبدالرحمان جامی و بسیاری از اختران شعر و ادب پارسی- تاجیکی می باشند[۵].

ارکستر سمفونی مردمی کمیته دولتی تلویزیون و رادیوی تاجیکستان

ارکستر سمفونی مردمی کمیته دولتی تلویزیون و رادیوی تاجیکستان در سال 1938 تأسیس گردید. بنیان‌گذاران ارکستر نیز آ.س. لینسکی و آ. کمال‌اف بودند.

سال‌های 1941-1957 ارکستر در دهکده ادبیات فرهنگ و هنر تاجیک در شهر مسکو  برنامه­‌های بزرگ موسیقی و کنسرتی اجرا نمود.

در سال 1962 ارکستر ساز‌های مردمی در کمیته دولتی تلویزیون شروع به فعالیت نمود که در هیأت آن  56 نوازنده ماهر فعالیت داشتند. در این ارکستر از انواع ساز‌های موسیقی سنتی مانند غیژک، رُباب، نًی، قوش نی، چنگ، دایره و غیره استفاده می‌شود.

ارکسترسمفونی فیلارمونی دولتی تاجیکستان

این ارکستر شامل مجموعه‌ای از هنرمندان نوازنده است که در سال 1965  در فیلارمونی دولتی تاجیکستان  تأسیس گردید.

تئاتر تاجیکستان (1403). برگرفته از سایت آفتاب نیوز، قابل بازیابی از https://aftabnews.ir/fa/news/754744/

تئاتر و هنر‌های نمایشی

در نقش­‌های دیواری شهر «پنج کنت» مربوط به دوره سغدی و قرن سه قبل از میلاد تصویری از سوگواری بر مرگ سیاوش وجود دارد که حالتی نمایشی داشته و شبیه به مجالس عزاداری دسته­‌ای دوران اسلامی می‌باشد. همچنین «ابوبکر محمد بن جعفر النرشخی» در کتاب تاریخ بخارا در قرن 9 میلادی تألیف کرده به تعزیه و عزاداری نمایشی مردم بخارا بر مرگ سیاوش اشاره کرده و سابقه آن را سه هزار سال ذکر کرده است. نوحه­‌هایی که در آن زمان بر مرگ سیاوش می­‌خواندند «کین سیاوش» نام داشت. احتمال می‌رود که مراسم عزاداری با اجرای نمایش‌‌هایی از زندگی سیاوش همراه بوده باشد. مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد «مغ»‌ها سرود‌های اوستا را که حالت گفت و گو داشته به صورت سوال و جواب و نمایشی اجرا می‌کرده‌اند. همچنین در قرون اولیه اسلامی و به خصوص عصر سامانیان نقالی و روایت حماسه‌‌ها و افسانه‌‌های پادشاهی ایرانی رواج داشته است؛ با این وجود تاجیک­‌ها تا قبل از انقلاب کمونیستی 1917 با تئاتر هیچ آشنایی نداشتند. بعد از انقلاب، هنر تئاتر مطابق با سیاست همگانی کردن هنر شروع به رشد کرد و به تدریج سالن­‌ها و گروه‌های تئاتر تأسیس شد. در واقع می‌­توان گفت که اگر چه نمایش­‌های سنتی از قدیم در تاجیکستان وجود داشته است، اما تئاتر به سبک غربی اولین بار در دهه 1920 میلادی توسط روس‌ها به تاجیکستان آورده شد. افتتاح اولین گروه تئاتر در دوشنبه در سال 1929م. بود[۴]. بین سال‌های 1919 تا 1929م. نمایش­نامه­‌های متعددی با موضوعات انقلاب، مبارزه بر ضد ستمگران، آرمان‌‌های کارگری، مبارزه با بی­‌سوادی، تقسیمات زمین و غیره اجرا شد که اکثراً تشریفاتی و سفارشی بوده‌اند و حالتی شعارگونه داشتند. در سال 1929م. اولین سالن تئاتر به شیوه اروپایی در شهر دوشنبه تأسیس شد و اولین تلاش‌‌ها برای آموزش و همگانی کردن تئاتر آغاز گردید.

اولین هنرپیشگان، درام نویسان و آهنگ­سازان از بین استعداد‌هایی از نواحی گوناگون تاجیک­‌نشین به دوشنبه آمدند و در تجربه خود برای تهیه نخستین نمایش­‌های ملی آثاری از زبان‌های ترکی و ازبکی را به اجرا درآوردند. دوره شکل­ گیری تئاتر تاجیک و آموزش و یافتن بازیگران جدید هفت سال طول کشید.

تئاتر ملی دوره نشو و نمای خود را از سال 1937م. آغاز و در این زمان یک گروه متخصصین دانشمند و با تجربه روس به تاجیکستان آمدند و راه­‌های پیشرفت تئاتر را آموزش دادند. اسلوب شیوه اصلاح طلب بزرگ تئاتر روس «استانیسلاوسکی» اساس کار بازیگران تاجیک گردید. تئاتر تاجیک نیز سبک استانیسلاوسکی را اساس کار خود قرار داد یعنی اسلوب استانیسلاوسکی را در شکلی که به طبیعت ملی آن نزدیک است آزادنه و بی واسطه از آن خود کرد. این اسلوب همچنین به سنت‌‌های ادبی معین ادبیات فولکلور و تئاتر فولکلوریک داخل شده به کشف و صیقل یافتن سنت‌‌ها نیز مدد رسانید. حاضر جوابی، آهنگ‌‌های ظریف، جزئیات تند و تیز و واسطه‌‌های پانتومیم که از بدیهه گویی مجریان مردمی قدیمی شده است. سیمای نمایش­‌های مضحک تاجیک با بازی جدید و باورکردنی هنرپیشگان فرق می‌کنند و بسیاری اوقات در صحنه‌‌های علی­حده نمایش‌‌های قدیمی به صورت نو و در اجرای نقش‌‌ها درخشش‌‌های تازه دیده می‌شود. در تئاتر مردمی و نمایش‌‌های عامیانه هجوآمیز تیز و تند تلخی و طعنه و اسهزا خاص وجود دارد این زمینه هجوی در بعضی نمایش‌‌ها (نظیر فرمان «کدوشاه»، «عروس پنج صومعی»، «شب بیست و هشتم» با کامیابی‌‌های تئاتر زمان حاضر و از روی منطق درست و دقیق اجتماعی و یافتن طبیعت و خصلت انسان پدیدار شدند. به این ترتیب تئاتر‌ها در زمان تهیه تئاتر کلاسیک به رقص و موسیقی ملی توجه خاص دارند و به احساس قهرمان‌‌ها که در ادبیات اعصار گذشته خاص بوده مراجعت می‌نمایند. از بهترین و سرشناس‌ترین بازیگران تراژیک «محمد جان قاسموف» در اجرای نقش‌‌های اتللو و شاه لیر، «صوفیه تویباوا» و «خیری نظروا» در نقش ژولیت و «اصلی بر‌هانوف» در نقش کنت مرکوسیا، «حاجی قل» و «رحمت ا... لاربیسنا» در نقش گلاستیر، «علی نظر خواجه یف» در نقش رومئو و «گولچهر ابقایوا» در نقش دایه را باید نام برد. تراژدی شکسپیر در صحنه تاجیک موفقیت‌‌های بزرگی داشته‌است و برای تماشاگران همچون نمایش کنونی همواره در دسترس بوده و هستند و تئاتر ملی تاجیک از مضامین آثار شکسپیر و کمدی­‌های قرن 18 ایتالیا و خصلت قهرمانان آن برای تطبیق با سنت‌‌های ملی استفاده فراوان برد. بدیهه­‌سازی وضعیت­‌های خنده‌­آور نمایش­نامه­‌ها و تند و تیز کردن عبارات آن‌ها را به تماشاگران نشان داد و خصوصیت‌‌های دیگری نیز به هنر اجرای تئاتر تاجیکی افزود.

درام نویسان معروف تاجیک «غنی عبدالله»، «ساتیم الغزاده»، «جلال اکرمی»، «فیض الله انصاری»، «مهمان بختی»، و دیگران آفریدند. بهترین آثاری که ارزش­‌های بدیعی دارند بر اساس آثار کلاسیک تهیه شده‌اند. هنرمندان به آثار دراماتیک موسیقایی توجه دارند و این گونه نمایش­نامه­‌ها را با همکاری نویسندگان و آهنگ سازان می‌­آفرینند در درام کمدی موسیقایی، قهرمان­‌ها ضمن گفتگو گه گاه احساساشان را با آوازخوانی یا حرکات موزون بیان می­کنند؛ از آنجا که موسیقی از بدو تولد فر تاجیک تا زمان مرگ با او همراست و در همه لحظه­‌ها موسیقی در زیست و زندگی جاریست، بنابراین شوق و علاقه مردم نسبت به نمایش­‌های موزیکال زیاد است. مهم­ترین شخصیت­‌های تئاتر اپرا و باله «صدرالدین عینی» است که از سال 1940 در زمینه تئاتر موزیکال تاجیک فعال بوده است. او قریب 60 سال است که در این تئاتر فعالیت دارد و در ظرف این سال­‌ها بیش از 20  اپرای تاجیک به وجود آمده است. تئاتر اپرا و باله تاجیک آثار کلاسیک بزرگ دنیا را به صحنه می‌­آورند و تماشاگران را با دیگر اثر‌های جهان آشنا می‌سازد. در تئاتر صدرالدین خوانندگان زبردست اپرای ملی از قبیل «حنیفه مولانا»، «حاجی احمدوف»، «لطفی کبیروا»، «احمد باباقولوا»، «نظام همرابایف»، «اکبر میررحیموف»، اپرا‌هایی اجرا می­‌کنند. در بخش بالت «ملک صابروا» هنرمند ممتاز را که در شهر سن پترزبرگ تعلیم یافته‌است به هنر باله جهان عرضه کرد.

سال­‌های اخیر در پیشرفت تئاتر تاجیک بعضی برنامه­‌های مفید اجرا شده است. هر دو سال جشنواره تئاتر‌های جمهوری «پرستو» برگزار می­‌شود که در آن بهترین نمایش­‌ها نشان داده می­‌شوند؛ به جز این سال در خجند نیز مسابقه­‌ای میان پنج تئاتر ولایت برگزار می‌­شود. پس از جنگ­‌های داخلی که در اول سال­‌های 1990م. آغاز شد وضعیت تئاتر‌های جمهوری رو به ضعف گرایید، گروهی از هنرمندان به سبب شرایط نامساعد اقتصادی مجبور شدند تغییر شغل دهند.

در طول 70 سال گروهی از بازیگران تاجیک رشد قابل ملاحظه­‌ای داشته‌­اند  و هر یکی از آن‌ها شخصیت‌‌های برجسته و خاص ­‌اند. سبک رئالیسم را «محمود واحدوف»، «‌هاشم گدایف»، «آدینه عثماوا»، «صاحبت قاسموا»، «گلندام صفر علیوا» بازیگران این کشور ادامه دادند. سال‌‌های اخیر شمار کارگردان‌‌های ملی زیاد شد. آن‌ها در مسکو و سن پترزبورگ تحصیل کرده و نمایش‌‌های اجراشده توسط کارگردان‌‌هایی چون «برزو عبدالزاق»، «شوکت خلیلوف میرا»، «وطن میروف»، «فرخ قاسموف»، «بهرام طاهروف» و «سلطان عثمانف» جوایز تئاتری بسیاری دریافت کردند.

کارگردان صاحب استعداد «فرخ قاسموف» گروه بازیگران هم فکر و باستعدادی را گرد آورد. آنان را آموزش و سال 1990م. تئاتر «آ‌هارون» را تشکیل داد. با تأسیس این گروه در تئاتر تاجیک یک جریان جدید آغاز شد. آ‌هارون تئاتریست، با اعتقاد بر زنده کردن دوباره تئاتر کلاسیک ملی تاجیک خصوصاً ادبیات مربوط به تصوف و رمز و اشاره­‌ها و فلسفه آن. آ‌هارون گروهی است که از ویژگی رومانیسیسم کارگردان فراوان استفاده می‌کند و توانسته تماشاگران را تسخیر کند. در حال حاضر بیش از 16 گروه تئاتر دولتی در تاجیکستان کار می‌کنند که از این تعداد دو تا روسی و یک ازبکی و باقیمانده تاجیک است. غیر از این حدود 18 تئاتر مردمی با بازیگران تاجیک نیز وجود دارد. تئاتر‌های دولتی دائمی اند و برای خود گروهی معین دارند. در سال بیش از سه نمایش را آماده کرده و اجرا می‌کنند.

بعضی از این نمایش­‌ها که مورد پسند فراوان تماشاگران است 12 سال عمر می­‌کنند. چنانچه مضحکه «انتخاب داماد حاجی صادق» با کارگردانی «‌هاشم گدایف» و اجرای نقش اصلی توسط «بر‌هان رجیلوف» نزدیک 800 بار نشان داده شد و چندین سال برنامه تئاتر مشهور «ابوالقاسم لاهوتی» بود. هر سال، هفته تئاتر برای کودکان به اجراء در می­‌آید که در آن همه در تئاتر‌ها شرکت ­کرده و اغلب در نوع خود نمایش­‌های نویی نشان می‌دهند[۶].

امروزه یازده گروه ملی تئاتر در سرتاسر تاجیکستان فعالیت می­‌کنند. در دوره اتحاد شوروی تئاتر مورد حمایت مسکو بود. همان­ گونه که گفته شد، بازیگران تئاتر بیش از همه از مکتب استانیسلاوسکی الهام گرفته‌اند و از نظر کیفیت کار به درجات عالی رسیده‌اند. در آن دوران بازیگران و دست­اندرکاران تئاتر از امکانات ویژه و ممتازی برخوردار بودند. پس از استقلال این وضعیت تغییر کرده است اما هنوز اتحادیه هنرمندان تئاتر به عنوان نهادی مهم حافظ منافع آن‌ها است[۴].

جدول شماره 3. گروه­‌های مهم تئاتر در تاجیکستان[۴]

نام گروه محل استقرار
تئاتر ملی تاجیکستان دوشنبه
گروه تئاتر ا‌هارون دوشنبه
تئاتر دولتی کمال خجندی خجند
تئاتر کمدی موسیقایی رودکی خاروق
تئاتر دراماتیک فرغان تپه ولایت ختلان

تئاتر دولتی دراماتیک ابوالقاسم لاهوتی

تئاتر دولتی دراماتیک ابوالقاسم لاهوتی نخستین تئاتر حرفه‌ای جمهوری است که سال 1929 تأسیس گردید. تقریباً همه نمایش­نامه‌‌های درام‌نویس­‌های مشهور جمهوری روی صحنه تئاتر مذکور رفته‌اند. نمایشنامه‌نویسی تاجیک بر مبنای تئاتر مذکور عرض وجود و رشد کرده است. طی سال­‌های موجودیت تئاتر بیش از 70 نمایشنامه مؤلفان تاجیک و شاهکار‌های ادبیات جهان را در معرض دید تماشاگران قرار داد. در زمینه رشد فعالیت هنری تئاتر نقش کارگردانان و هنرمندانی از قبیل م. قاسم‌اف، م. خلیل‌اف، گ. بقایوا، ا. بر‌هان‌اف، ا. سعیداف، ا. سلیمان‌اف، ح. رحمت‌الله‌یف، ت. فاضل‌اوا، ع. محمدجان‌اف، ه. گدایف، ح. عبدرزاق‌اف، ص. طویبایوا، ط. غفاراوا، ظ. دوست‌محمداف، م. عیسی‌یوا، ب. رجب‌اف، گ. ذوق‌یبک‌اف، خ. نظراوا، م. کمال‌اوا، م. امین‌اوا و امثال آن‌ها بسیار مهم می‌باشد. این تئاتر در شهر دوشنبه قرار است.

تئاتر دولتی آکادمیک اُپرا و بالت صدرالدین عینی

این تئاتر در سال 1940 تأسیس شد. سال 1941 نخستین اوپرای تاجیک «شورش واسع» تهیه س. بالاسانیان روی صحنه تئاتر مذکور رفت. در بهار سال 1942 ساختمان باشکوه کنونی این تئاتر واقع در خیابان رودکی شهر دوشنبه رسماً افتتاح شد. پروژه ساختمان تئاتر توسط معماران 0101 یونکر، د. ی، بلیبین، و. وگولی طراحی شده‌است. سال 1954  این تئاتر به نام صدرالدین عینی نامیده شد. طی سال‌ها فعالیت، این تئاتر در صحنه خود هنرنمایی هنرمندان برجسته و شایسته‌ای از قبیل ط. فاضل‌اوا، ا. ملاقنداف، م. ب‌هار، ا. اسحاق‌اوا، ا. بابایوا، ح. احمداف، ا. باباقل‌اف، ح. مولانوا، ل. کبیراوا، غ. ولمتزاده، ی. غالب‌اف، ر. بر‌هان‌اف، آ. سبزعلی‌اوا، ب. محمدقل‌اف، ک. کریم‌اف، ملکه صابراوا، م. بر‌هان‌اف و ... را به نمایش گذاشته است. هنرمند و رقاصه باله ملکه صابراوا در دهه هفتاد سده 20 از جمله ستارگان هنر باله جهانی بود که به دریافت جوایز و عناوین جهانی مهم چندین جشنواره­‌های هنری بین‌المللی نایل گردیده‌است. این تئاتر در شهر دوشنبه قرار دارد.

تئاتر دولتی جوانان محمودجان واحد‌اف

این تئاتر سال 1972 توسط تعدادی از  فارغ‌التحصیلان دانشگاه دولتی هنری تئاتری لوناچارسکی شهر مسکو تأسیس گردید. نخستین نمایشنامه‌ای که تئاتر روی صحنه آورد نمایشنامه «واسا ژالیزنوف» ماکسیم گورگی بود.

به سال 1976 گروه هنرمندان این تئاتر از فارغ‌التحصیلان دانشکده‌‌های هنر‌های زیبای تاجیکستان و هنر تئاتری شهر مسکو تکمیل گردید. در صحنه تئاتر مذکور هنرمندان برجسته‌­ای از قبیل امان قادراف، ر. قاسم‌اوا، ک. حامداف، ک. عبدالله‌یوا، م. عابداف، غ. ملایوف، ت. رازق‌اف، ش. صالح‌اف، ع. غلامآف، علی‌نظراوا، ب. مینکبایوف، ا. سعادت‌اوا، م. شرپ‌اف، ف. عمراف، ح. نوراف، م. حامداوا، ب. نعیم‌اف، ض. خوشوقت‌اوا هنرنمایی کرده‌اند. در سال 1980 این تئاتر به نام محمود واحداف هنرپیشه مردمی تاجیکستان نامزد شد. این تئاتر در شهر دوشنبه قرار دارد.

تئاتر دولتی دراماتیک روسی مایاکوفسکی

نخستین و عمده‌ترین تئاتر حرفه‌ای روسی است که سال 1937 در تاجیکستان تأسیس گردید. نمایشنامه «زمین» ن. ویرتا نخستین نمایشی بود که تئاتر مذکور فعالیت خود را با اجرای آن آغاز کرد. اعضای این تئاتر در ابتدا هنرمندان استودیو تئاتری شهر مسکو بودند. سال 1937 هنرمندان تئاتر مذکور برای تکمیل هنر خود عازم مسکو شدند و تحت رهبری هنرمندان برجسته­‌ی وقت اتحاد شوروی و. ا. توپورکوف و م. م. یانشین دو نمایشنامه تهیه نمودند.

سال‌های دهه هشتاد آثار آنتون چخوف «سه خواهر»، ا. استروفسکی «جای پردرآمد» مولیر«ترتوف» و غیره روی صحنه رفتند. در این تئاتر هنرمندان برجسته‌­ای همچون ی. ارگونوفسکایا، ن. ن. ولچکوف، و. ای. بوربوتکا، ا. ا. یرشنکو، ن. ی. کایکوف، ک. د. چیستونا، ز. ی. بلیداروفا، و. ا. دیمینوف، ی. ک. زابکین، ک. س. واروبیوف هنرنمایی کرده‌اند. برزو عبدالرزاق‌اف کارگردان ارشد تئاتر می‌باشد.  این تئاتر در شهر دوشنبه قرار دارد.

تئاتر عروسکی شهر دوشنبه

این تئاتر در سال 1985 با همکاری برخی هنرمندان تئاتر لاهوتی و تئاتر جوانان محمود واحد تأسیس شد. نخستین کار تئاتر اثر شمسی قیام‌اف به نام «سرگذشت ننوک» بود که آن را بنیان‌گذار تئاتر، کارگردان شادروان عثمان دوران در کاخ پیشاهنگان جمهوری روی صحنه برد. هم‌اکنون تئاتر در ساختمان سابق تئاتر جوانان در مرکز شهر دوشنبه قرار داد. تئاتر عروسکی پس از نمایشی اثر ن. گوسیوا و س. پوتچکینو «ده شاهزاده» شهرت بیشتری کسب کرد. با این تئاتر کارگردان قزاقستانی بکبلات پارامانوف و مؤلف آلمانی ویت اوتس بروس همکاری نموده‌اند. مهین‌بانو حسن‌اوا، عبدالرافع بزرگزاده، دمیتری یاکوبسونوف و عزت‌الله صفر از جمله بهترین هنرمندان تئاتر محسوب می‌شوند.

گروه هنری تئاتر مذکور به سال 1987 در آلمان، سال 1987 در سویس و سال 1989 در مغولستان هنرنمایی نمود و همچنین در اکتبر سال 1991 در سومین جشنواره جهانی تئاتری عروسک در تهران شرکت نمود.

تئاتر کشوری لختک (عروسک) شهر چکلافسک

این تئاتر مجموعه‌ای هنری بود که در سال 1950 در زیر مجموعه کمیته شماره 11 شهر چکلاف استان سغد تأسیس گردید. در سال 1979 برای اجرای نمایشنامه «قصه اول» بر اساس «شاهنامه فردوسی» نامزد دریافت جایزه ویژه گردید. تئاتر مذکور طی مدت فعالیت خود حدود 150 نمایشنامه به زبان‌های روسی و تاجیکی اجراء نموده است. همچنین در سال 1983 این تئاتر یک بار دیگر نامزد دریافت جایزه وزارت مدنیت (فرهنگ) شوروی گردید.

تئاتر کشوری درام و طنز شهر چکلافسک استان سغد

در سال 1949 تأسیس شد و در طول فعالیتش حدود 200 نمایشنامه را اجرا کرده است.

تئاتر موسیقی ازبکی ناحیه ناو

این تئاتر در سال 1934 در شهر ناو تأسیس شد. تولیدکنندگان نمایشنامه‌‌های این تئاتر در سال‌های 1937 به درام‌‌های ازبکی روی آورده، تعدادی از آثار مهم معاصر ازبکی از جمله لاله‌خان، در درون، یشین، گلسره، بای و خدمتکار (غنی و بیچاره و نادار) و … را روی صحنه بردند.

تئاتر موسیقی «تحفه فاضل‌آوا» شهر کانی‌بادام

تئاتر موسیقی «تحفه فاضل آوا» شهر کانی بادام در سال 1930 تأسیس شد. تاکنون نمایشنامه‌‌های زیادی بر روی صحنه این تئاتر رفته‌اند که از آن جمله می‌توان به نمایشنامه‌‌های عاریت، تحفه، وجدان، کوچه باغ عاشقان، سرود کوهساران، سرّ دل‌ها، ماجرای امتحان،  عشق عرب و ... اشاره کرد.

تئاتر کشوری طنز و موسیقی «الکسی سِرگِئیوویچ پوشکین» شهرخجند

تئاتر کشوری طنز موسیقی پوشکین در سال 1932 در شهر خجند مرکز استان سغد تأسیس شد. این تئاتر در طول فعالیت هنری خود، نمایشنامه‌‌های زیادی را روی صحنه برده است.

سینما

ورود سینما به تاجیکستان به سال 1929م. و رسیدن واسیلی کوزی از تاشکند به این کشور باز می­‌گردد. سینما زیر نظارت کمیته‌­ای مستقل از وزارت فرهنگ قرار داشت. این کمیته همانند یک وزارتخانه کار می‌کند و بودجه مستقل دارد. این کمیته یک شورای هنری داشت که فیلم­‌هایی را سفارش می­‌داد و اغلب عنوان و مضمون آن‌ها را نیز تعیین می­کرد. این فیلم­‌ها شامل فیلم­‌های مستند و هنری می­شد. این تن‌ها رویه موجود نبود. فیلم­‌سازان می­‌توانستند پیشنهاد‌های خود را ارائه دهند. کانون هنرمندان سینمای تاجیکستان در ساختمان فیلارمونی در دوشنبه قرار گرفته است. دولت خدانظرف تا سال 1990م. هنگامی که به عنوان رئیس کانون هنرمندان سینمای اتحاد شوروی برگزیده شد، اولین دبیر کانون بود. صنعت فیلم تاجیک در جریان جنگ داخلی متحمل ضربه شدیدی شد. هیچ فعالیت فرهنگی یا هنری دیگری دچار چنین ضربه‌ای نشد. می­‌توان گفت این صنعت به طور کامل نابود شد و تن‌ها 14 درصد از آن باقی ماند. استودیو‌ها غارت و امکانات آن‌ها نابود شد. بازیگران، کارگردانان و تکنسین­‌ها یا کشته یا مجبور به ترک کشور شدند[۷].

در بخش تولید فیلم­‌های سینمایی، تاجیک- کینو (بعد‌ها تاجیک ­فیلم) در ۱۹۳۰ تأسیس شد و تا پیش از دهه­‌ی ۱۹۸۰ تعداد اندکی فیلم تولید کرد (از جمله، مهاجر، ۱۹۳۴، از کامیل یارماتُف؛ و سلسله فیلم‌‌هایی از اسطوره‌ی ایرانی رستم مانند داستان رستم، ۱۹۷۱ و رستم و سهراب، ۱۹۷۲ از بوریس کیمیاگُرف (۷۹ - ۱۹۲۰) و چهره‌‌های اساطیری دیگری از منظومه‌ی حماسی شناهنامهی فردوسی). اما با ظهور گلاسنوست و پرسترویکا، گونه و سبک‌‌های متنوعی از این سینما سربرآوردند تا تاریخ گذشته‌ی کشور را که سال‌‌های درازی فراموش شده بود زنده کنند.

در این میان آثار دولت خدانطرُف (متولد ۱۹۴۴)، از چهره‌‌های پیشتاز نهضت ضدکمونیستی و اکنون مدیرکل اتحادیه­‌ی فیلم‌سازان (بازار مشترک کشور‌های مستقل، CIS)، در سینمای تاجیکستان جایگاه تعیین‌کننده‌ای دارند.

مشهورترین فیلم‌‌های سینمایی خدانطرُف، اولین بهار جوانی (۱۹۸۲) و نغمه‌ی جویبار‌ها در زیر برف (۱۹۸۲)، تصویری غنایی از زندگی در کوهساران پیامبر را به نمایش می­‌گذارند. او در فیلم استاد (۱۹۸۸) با استفاده از فیلم‌‌های آرشیوی می‌کوشد زندگی شاعر انقلابی، ابوالقاسم لاهوتی، و سیر و سلوک او را به تصویر بکشاند. در میان پیروان خدانطرُف چند تن قابل ذکر هستند مستندسازی به ‌نام مارگاریتا قاسموا (متولد ۱۹۳۸ - فریاد، ۱۹۸۸؛ جاده‌ی سفید، ۱۹۸۹)، سفربک سُلیف (به نام اهورامزدا، ۱۹۸۹)، پولاد احمدفُ (دست اول، ۱۹۸۸) و جنادیژ آرتیکُف (استالین­‌آباد ۱۹۳۷، ۱۹۸۹)، که همگی با گرایشی عامه پسندانه تاریخ تاجیکستان را می‌کاوند. کارگردان پرآوازهی دیگر تاجیک، باکو سادیکُف، فیلم پایان‌نامه‌اش در VGIK، آدونیس چهاردهم، که در آن از حیوانات استفاده کرده بود، در سال ۱۹۷۷ توقیف شد اما ده سال بعد پس از آنکه تعدادی جایزه‌ی بین‌­المللی دریافت نمود، آزاد شد. این طنز سیاسی همچنان در ذهن سادیکف زنده بود تا آنکه در فیلم بعدی خود، گردباد (۱۹۸۹)، دوباره بدان پرداخت و در بخش ویژه‌ی جشنواره‌ی کن به نمایش درآمد، و در فیلم دیگرش، بخارای خجسته (۱۹۹۱) نیز تاریخ اجمالی و آرمانی شهر بخارا از دوران باستان تا دوران کنونی به تصویر کشید.

بخاری خجسته نیز مانند فیلم شکل ظاهر (۱۹۸۸) از والری آخادُف (متولد ۱۹۴۵)، زمان علف‌‌های زرد (۱۹۹۱) از مریم یوسُپُوف و فیلم‌‌های برادران (۱۹۹۱) و کُش به کُش (۱۹۹۳- جایزهی شیر نقره‌ای از جشنواره­ی ونیز) از بختیار خداتظرُف چندین جایزه نصیب سادیکف کرد و نمونه‌ای فرعی از سینمای "موج نوی" تاجیکستان شد. سینمای تاجیکستان پدیده‌ی عجیبی است. زیرا پس از فروپاشی شوروی که سرمایه‌گذاری و نظارت مرکزی در آن ضعیف شد، ظاهراً به تولید مشترک با کمپانی‌‌های مستقلی متکی است که در حال حاضر تعدادشان به ده کمپانی می‌رسد. با این حال این کشور (با جمعیت ۷ میلیونی) سالانه هفت تا هشت فیلم سینمایی در همه‌ی زمینه‌‌ها تولید می‌کند و پایتخت آن، شهر دوشنبه، اخیراً یک جشنواره‌ی فیلم به راه انداخته و در آن فیلم‌‌هایی از ترکیه، ایران، افغانستان و هند عرضه می‌شود.

استودیو فیلم­‌های ادبی و مستند تاجیک در سال 1930 در شهر دوشنبه تأسیس شد. استودیو فیلم تاجیک در سال 1932 به نام «تاجیک کینو»، در سال 1936 به «تاجیک فیلم»، در سال 1938 «استودیو فیلم استالین‌آباد و اتحادیه تولیدی فیلم‌‌های کودکان» و سرانجام از سال 1958 به نام استودیوی  فیلم «تاجیک فیلم» نامگذاری شد.

در ابتدا این استودیو به تولید فیلم­‌های تاریخی و مستند رو آورد که «وقت هلاکت امیران» نخستین اثر ساخته شده این کمپانی بود که در سال 1932 روی پرده رفت. از سال 1938 دوبله فیلم‌‌ها به زبان تاجیکی شروع شد.

وضعیت و انواع صنایع دستی

در سال­‌های اخیر هنر‌های سنتی تاجیکان رونق بیشتری داشته و فرآورده‌‌های ارمغان، خجند اطلس، سفال سازی قراتاغ و ... در نمایشگا­ه‌‌های جهانی امتیاز کسب نموده و جوایزی را به دست آورده‌­اند. از این رو، چشم ­انداز رشد و پیشرفت هنر‌های سنتی تاجیکان امیدوارکننده است.

صنایع دستی تاجیک­‌ها مانند زینت‌­آلات مرصع با جواهرات (طلا، نقره، لعل، فیروزه)، فرش­‌های مرغوب شهر قیراقوم، تاغی، سله، سوزانی و ... زیبا، جذابیت خاصی دارند. هر کدام، طرح­ یا نقش ویژه خود را دارند، که منشأ آن‌ها به دوره­‌های گذشته تعلق دارد. جوراب­‌های پشمین تن‌ها در پامیر و پیرامون آن معمول است.کلالی، گل­دوزی، قلاب­دوزی نیز پیشرفت کرده و هنرجویان آن را می­‌آموزند[۸].

معماری

معماری، ترتیب و آمیزش و پیوند اجزای ساختمان است، که با نظم و تناسب در کنار هم پرداخته شود. معماری در تاجیکستان چند هزار سال پیشینه دارد. تاکنون نمونه‌‌های مشخص این معماری بر پهنه‌ای گسترده از نواحی گوناگون این سرزمین پراکنده است. بنا‌های این کشور گوناگون است، از کلبه‌‌های روستایی، مسکن­‌های عشایری، قهوه­‌خانه­‌ها، دژ‌ها، آرامگاه‌ها، مسجد‌ها گرفته تا زیباترین ساختمان­‌های مدرن شهری، در ادوار تاریخی، از ویژگی‌‌های معماری تاجیکستان، شکل­‌های ساده و با وقاری است که زیور یافته است. بافت پیشین شهر‌ها و روستا‌های تاجیکستان، دارای معماری ویژه خود است که در آن می‌توان نشانه­‌های آب و هوا، نوع مصالح، تلاش­‌های اقتصادی، تاریخ و آداب و رسوم مردم این کشور را به آسانی مشاهده نمود[۹].

نقاشی دیوار کاخ تصویر سربازان- موسیقی نوازان

نخستین نمونه‏‌های آثار معماری تاجیکستان، متعلق به دوران عصر جدید حجر (هزاره‏‌های 3-6 قبل از میلاد) است. تقریباً 10 هزار سال قبل، اجداد تاجیکان در آشخانه، محلی در پامیر شرقی مغاره‏‌ی سخته ساکن بودند که در دیوار‌های‏ این زیستگاه‏‌ها تصاویری از عصر جدید حجر کشف شده است. آثار این دوره اساساً از گل و سنگ و چوب ساخته شده است. آثار معماری توت قاول و سای سیاد منسوب به «مدنیت حصار» (هزاره‌های 5-6 قبل از میلاد) در ناحیه نارک، تاجیکستان‏ جنوبی، کوه بولیان (هزاره‏‌های 3-5 قبل از میلاد) از قدیمی‌‏ترین زیستگاه‏‌های ساکنان این منطقه به شمار می‏‌آیند. سنگ‏ اساساً در کف این منزلگاه‏‌ها استفاده می‏شده عمدتاً 150-120 نفر در این منزلگاه‏‌ها زندگی می‏کرده‌‏اند.

در حدود هزاره‏‌ی دوم قبل از میلاد در آسیای مرکزی گنبد‌ها عمدتا از آجر‌های خام ساخته می‏‌شدند و در ساختن‏ گنبد‌ها از پشم حیوانات و کاه فراوان استفاده می‏‌شده‌است.

ستون‏‌های چوبی‏

  • روستای کروت‏؛
  • روستای قتمو؛
  • روستای دور مشین؛
  • روستای کوروت؛
  • روستای آب بردان؛
  • روستای آب بردان؛
  • نقوش سقف‏‌های‏ چوبی مزار حضرت شاه.

در هزاره‌‏ی اول قبل از میلاد شهر‌های مستحکمی در منطقه ساخته شدند که اغلب براساس طرحی معین بنا شده بودند. شهر‌ها دارای حصار، بنا‌های جمعیتی، کاخ‏‌ها و معابد بودند، چنانچه دولت باستانی باختر که‏ تقریباً در نیمه‏‌ی هزاره‏‌ی اول قبل از میلاد در حدود تاجیکستان جنوبی و افغانستان شمالی تأسیس شده بود، از شهر‌های زیبایی تشکیل می‌‏شده‏ است.

در قرن ششم قبل از میلاد تمامی مناطق ایرانی شرقی تحت سلطه‌‏ی‏ هخامنشی‏‌ها درآمد و هنر معماری این مناطق متأثر از هنر و سبک‏ هخامنشی‏‌ها شد و در تزیین عمارت‏‌ها، دگرگونی‏‌هایی رخ داد.

از قرن چهارم قبل از میلاد منطقه‏ی آسیای مرکزی تابع امپراتوری‏ یونان و مقدونی‏‌ها شد و در حدود تاجیکستان شهر‌هایی به سبک یونانی- محلی به وجود آمدند. در این دوره‌استفاده از سنگ در بنا‌ها (ستون‏‌ها، فرش‏‌ها و ...) توسعه یافت و آجر‌های پخته نیز در گستره‏ای وسیع‏ مورد استفاده قرار گرفت. طاق‏‌ها و رواق‏‌ها از آجر‌های پخته ساخته می‏‌شدند.

اما با وجود این ویژگی‏‌ها، عناصر یونانی، رومی در معماری این دوران‏ تعیین‌کننده نبودند و سبک و شیوه‏‌های محلی هنوز پا بر جا بود. معماری‏ این دوره را عمدتاً معماری دوران هلنیسم نام نهاده‏اند. از آثار این دوران در تاجیکستان نمونه‏‌های زیادی به دست آمده‌است. تقریباً تمامی شهر‌های این‏ دوران مطابق با الگو‌ها و طرح‏‌های سنتی بنا شده‏‌اند، اگرچه تأثیر شیوه‏‌های‏ یونانی رومی را نمی‏‌توان نادیده گرفت. بنا‌ها عمدتاً از آجر خام و گل ساخته‏ می‌‏شدند. سر ستون کاخ‏‌ها، معابد و ... از سنگ با تزیینی دلچسب آرایش‏ می‏‌شدند. کاوش‏‌های باستان­‌شناسی خرابه‏‌های شهر‌های کی‏قباد شاه، قلعه­میر و کهنه قلعه (تاجیکستان جنوبی) اطلاعات سودمندی از ویژگی‏‌های‏ شهر‌های دوران مزبور منطقه به دست می‌‏دهند. برخی از اینگونه شهر‌ها شامل دو دیوار شهر و برج‏‌های دیدبانی و خیابان‏‌ها و کوچه‏‌ها نیز بر اساس‏ طرح‏‌های معینی بنا شده‌‏اند. چنانچه مجموعه‌‏ی معماری معابد سکسان‏ آخور (قرن 2 قبل از میلاد، در ناحیه‏ی فرخار، تاجیکستان جنوبی) یکی از بهترین نمونه‏‌های دوران هلنیسم تاجیکستان به شمار می‏‌آید.

رونق علوم پایه از قبیل ریاضیات، هندسه، نجوم و...در جهت‏ پیشرفت هنر معماری‏ امکانات بهتری را فراهم‏ نمود و به تدریج اصول‏ جدید در ساختن بنا‌ها، گنبد‌ها، طاق‏‌ها، نقاشی‏‌ها و ... مورد استفاده قرار گرفت و کاربرد آجر‌های‏ پخته توسعه یافت.

مجموعه در چهار گوشه قرار گرفته‏ و از هر طرف با ستون‏‌های بلند آرایش داده شده‌‏اند، به علاوه این‏ مجموعه ایوان‏‌های چهار گوشه‏‌ی‏ بزرگی دارد.

معبد اکس (XO) از خرابه‏‌ی‏ تخت سنگین قبادیان بدون شک‏ نمونه‏‌ای برجسته از هنر معماری‏ دوران هلنیسم در منطقه‏‌ی آسیای‏ مرکزی است که در ارتباط با تمدن‏ باختر اطلاعات جالب توجهی در اختیار خواننده می‌‏گذارد. تالار سفید رنگ شامل چهار ستون و ایوان درازی نیز رو به طرف شرق‏ دارد. ستون‏‌های منقش سنگی، محراب‏‌های با شکوه، مجسمه‏‌ها و تزیینات مختلف این معبد از رونق‏ صنعت معماری دوران هلنیسم‏ آسیای مرکزی خبر می‌‏دهد. قلعه‏‌های قهقهه و سیمچون‏ (قرون 2-5 میلادی، در پامبر تاجیکستان) بدون شک از بهترین نمونه‏‌های قلعه سازی آسیای مرکزی‏ می‏‌باشند. با تأثیر معماری دوره‏‌ی هلنیسم، در آسیای مرکزی اساساً دو نوع‏ پوشش معمول شد.

  • پوشش بام (سقف) توسط ستون‏‌ها و بالار‌ها، توسط آجر و گل به طرز طاق و گنبد؛
  • ستون چوبی در روستای قتمیو.

بعد‌ها در تزیین بنا‌ها استفاده از گچ نیز رایج شد. گچ اساساً در تزیین‏ ستون‏‌ها و دیوار‌ها مورد استفاده بود و برای آرایش محراب معابد نیز از سنگ‏ استفاده می‌‏کردند.

هنر معماری هلنیسم در منطقه‏‌ی آسیای مرکزی در قرن اول میلادی‏ رو به تنزل نهاد. در عهد کوشانیان‏ هنر معماری آسیای مرکزی متأثر از معماری هند (بودایی) بود. در معماری این دوره (قرون 1-3 میلادی) نقاشی‏‌های بودایی از نفوذ چشمگیری برخوردار است. معابد زیادی از معماری دوران‏ کوشانی مورد تحقیق قرار گرفته‏ از جمله معابد سرخ کتل در سغد و خال چیان در ده نو (قرن اول قبل‏ از میلاد) که از نمونه‏‌های معماری‏ دوران کوشانی به شمار می‏‌آید.

از معماری (قرون 5- 8 میلادی)، قبل از اسلام تاجیکستان‏ آثار زیادی اعم از کاخ‏‌ها، قلعه‏‌ها، معابد و ... می‏توان نام برد. در میان‏ این­ گونه آثار برجا مانده، کوشک‏ چهل حجره، اورته قورغان، قلعه‏ مغ، منچاق تپه و ... جایگاه مهمی‏ را کسب کرده‌‏اند. کوشک‏‌ها عمدتاً شامل دیواری بسیار مستحکم و ستون‏‌های بلندی بود که نصفشان داخل دیوار جا گرفته‏‌اند و تالار‌های زیبایی هم بخش مرکزی کوشک‏‌ها را شکل می‌‏دادند، دیوار‌های‏ داخلی کوشک‏‌ها عمدتاً با نقش و نگار‌هایی تزیین می‏‌شدند داخل تالار‌های‏ پذیرایی با مجسمه‏‌ها، گچ­بری‏‌ها و نقاشی‏‌ها آرایش داده می‌‏شدند.

اگرچه رواق‏‌ها و طاق‏‌های قبلی به شکل نیم دایره بودند، اما اکنون ساختن‏ رواق‏‌های پیکانی یا رومی معمول شده‌است. در این دوره رواق گنبد‌ها عمدتا از آجر، بدون استفاده از چوب، توسط بغله‏‌ها ساخته می‏‌شدند. مثال‏ روشن شیوه‏‌های هنر معماری این دوره را از خرابه‏‌های پنج­کنت باستانی و پنج­کت (ولایت سغد) می‏‌توان به خوبی مشاهده کرد.

شهرسازی قرون قبل از اسلام در منطقه‏‌ی آسیای مرکزی با ویژگی‏‌های خاص خود همراه بود، چنانچه، شهر پنج­کنت قدیم از چهار قسمت تشکیل می‏‌شد. کهندز (محل‏‌های مرکزی شهر)، شهرستان، ربض و حوالی بیرونی شهر، این شهر دارای دو معبد بزرگ بود. خرابه کافر قلعه (وادی وخش) مربوط به تمدن‏ تخارستان یکی از نمونه‏‌های خوب‏ شهرسازی ابتدای قرون وسطی در حدود تاجیکستان جنوبی به شمار می‌‏آید که شامل ارگ مستحکمی با وسعت 60 در60 متر مربع بود.

نمونه‌‏ی بسیار مهم معماری قرون‏ قبل از اسلام تاجیکستان جنوبی معبد اجنه تپه (نزدیک شهر قورغان تپه) است. این معبد از دو قسمت (خانه‏‌های‏ پذیرایی و عبادت­گاه) تشکیل می‏‌شد.

با گسترش اسلام انواع جدیدی‏ از بنا‌ها همچون مساجد، مدارس، مقبره‏‌ها، خانقاه‏‌ها، کاروانسرا‌ها و ... به وجود آمدند. در این دوره پوشش‏ گنبدی از اصول اساسی به شمار می‏رفت. هنر معماری در دوره‏ی سامانیان‏ تزئین لعابینه معماری (کوی روق تپه، میانه آب سیحون)(قرون 3-4 هـ./9-10 م.) به اوج خود رسید و در طول دو قرن این‏ توسعه ادامه پیدا کرد. شهر‌ها، هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ کیفیت‏ گسترش یافتند. شهر‌های این دوره شامل سه قسمت کهندز، شهرستان و رباط بودند. شهر‌های بخارا، سمرقند، هلبک، سیاد و ... از مهم‏ترین شهر‌های‏ ماوراء­النهر به شمار می‏آمدند. رونق علوم پایه از قبیل ریاضیات، هندسه، نجوم و ... در جهت پیشرفت هنر معماری امکانات بهتری را فراهم نمود و به تدریج اصول جدید در ساختن بنا‌ها، گنبد‌ها، طاق‏‌ها، نقاشی‏‌ها و ... مورد استفاده قرار گرفت و کاربرد آجر‌های پخته توسعه یافت.

نمونه‌‏ی برجسته‌‏ی هنر معماری این دوره مقبره‏‌ی‏ اسماعیل سامانی است. از یادگار‌های معماری قرون 4-6 ه.ق/10-12م. نیز در تاجیکستان‏ نمونه‏‌های متعددی وجود دارد، مدرسه‏‌ی خواجه مشهد در سیاد ناحیه شهر توس (تاجیکستان‏ جنوبی) یکی از آثار مهم معماری‏ قرن 4 هـ./10 میلادی به شمار می‏آید که از جمله قدیمی‌‏ترین‏ مدارس آسیای مرکزی است. شکوه این مدرسه و لطافت طاق‏ و سقف و گنبد‌های آن و تزیین‏ با آجر‌های پخته بدون شک این‏ یادگاری را در ردیف بهترین آثار معماری آسیای مرکزی قرار داده‌است. مقبره‌‏ی امیر حمزه (یا خود حضرت بابا) و مزار چار کوه‏ (در اسفره، ولایت سغد) نیز از یادگاری‏‌های بی‌‏نظیر قرون 4-7 هـ./10-13م. به شمار می‏‌روند، در کنده‌کاری‏‌های چوب بالار مزار شیوه‏‌ی محلی قبل از اسلام بسیار خوب به‏ کار برده شده‌است. تصویر جانوران، نقاشی هندسی و نباتی به هم آمیخته‏ شده‏‌اند. کنده‌کاری مزار چارکوه به هنر معماری وادی زرفشان (محراب‏ اسکادر، ستون‏‌های کنده­‌کاری فتمیو، آب بردان و کرود) شباهت بسیاری‏ دارد. مقبره‏‌ی محمد بشارا (در مزارشریف پنج­کنت) از یادگاری‏‌های قرن‏ 12 به شمار می‌‏رود. در این دوره اصول چیدن آجر تکمیل و در معماری از کاشی نیز استفاده شد. در بنا‌ها ضمن نقاشی‏‌های اسلیمی کتیبه‏‌ها نیز مورد استفاده قرار گرفت و شکل ظاهری بنا‌ها هم تغییر کرد.

از یادگاری‏‌های دوران مغول (قرون 7-8 هـ./13-14 م.) در سرزمین تاجیکستان می‏‌توان از مقبره‏‌ی محمد بشارا (پنج­کنت) نام برد. ویژگی‏‌های معماری عهد تیموریان (قرون 9-8 هـ./14-15م.) در آثار معماری تاجیکستان نیز به خوبی پدیدار شده‌‏اند. مسجد کوک کنبد، عبد القادر جیلانی، مقبره‏‌ی باباتغا و مقبره‏‌ی سر مزار(در اوراتپه)، مقبره‏‌ی‏ امیر، مقبره‌‏ی سیدعلی همدانی (در کولاب، تاجیکستان جنوبی)، مقبره‌‏ی‏ شیخ مصلح الدین (در خجند)، مسجد مولانا یعقوب چرخی (دوشنبه) و ... از یادگار‌های مهم معماری دوران تیموریان به شمار می‌‏آیند.

یادگاری‏‌های معماری دوران بعدی (قرون 10-14 هـ./16-20م.) از قبیل‏ مدرسه‌‏ی میررجب دادخواه، (کان بادام، ولایت سغد)، مدرسه‏‌ی کهنه، مدرسه نو (حصار)، مدرسه‏‌ی میر عالم دادخواه (پنجکنت)، مقبره‏‌ی‏ دامولا اکرام، مسجد شاه خاموش (هر دو در ناحیه لنین­گراد ولایت کولاب) و غیره از دستاورد‌های هنر معماری پیشین بهره برده‌‏اند. البته یادگاری‏‌های‏ معماری دوران اخیر را با هنر معماری دوران قبل (با معماری عهد تیموریان) و غیره از دستاورد‌های هنر معماری پیشین بهره برده‌‏اند، البته یادگاری‏‌های‏ معماری دوران اخیر را با هنر معماری دوران قبل (با معماری عهد تیموریان) نمی‌‏توان مقایسه نمود ولی برخی از این آثار در تاریخ معماری عهد تیموریان جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده‌‏اند. باید یادآور شد که تجربیات و دستاورد‌های مردم تاجیک نه تنها در معماری رسمی دولتی بلکه در ساختن‏ بنا‌های شخصی از قبیل منزل، حمام و ... نیز تجسم یافته‏‌اند. خانه‏‌های‏ شخصی هماهنگی کاملی با شرایط آب و هوا، مصالح بنا، تعداد خانواده و ... داشت و عمدتاً شامل سه قسمت خانه، دهلیز و ایوان بود. در نواحی شمالی‏ تاجیکستان (در شهر‌های خجند، پنج­کنت، اوراتپه، اسفره، کان بادام و ...) اغلب در حوالی بنای اصلی و گرد آن بنا‌های دیگری (انبار، آش‏خانه، حمام، سرای و ...) ساخته می‌‏شدند. در نواحی کوهستانی، خانه‏‌ها اساساً در تپه‏‌ها به شکل پله‌‏ای ساخته می‏‌شدند که این گونه شیوه‏‌ی خانه‌­سازی تاکنون‏ نیز پا برجاست. خانه‏‌های مردم کوهستانی نیز از سه قسمت تشکیل می‏‌شد؛ خانه، درون دهلیز و ایوان. مهمان‌خانه‏‌ها عمدتاً با چوب و گچ، طاقچه‏‌ها و نقش و نگار تزیین می‌‏شدند.

معماری دوران شوروی

معماران دوران شوروی در تاجیکستان از سنت‏‌های ملی و دستاورد‌های‏ معماران روسی به خوبی بهره‌‏مند شدند. در سال‏‌های اولیه‏‌ی حاکمیت‏ شوروی در تاجیکستان اغلب بنا‌ها از مصالح سنتی و محلی ساخته می‏‌شدند ولی بعد‌ها به تدریج طرح بنا‌ها تغییر یافتند و بنا‌هایی محکم‏‌تر در مقایسه‏ با سال‏‌های قبل از انقلاب اکتبر، بلندتر، وسیع‏‌تر و با پنجره‏‌های بزرگ‏تر ساخته شدند.

در سال 1930م. نخستین طرح شهر استالین‌آباد (دوشنبه) تأیید شد و سپس طرح کلی شهر به تصویب رسید. طبق طرح مذکور بنا‌های نو اداری، اقامتی، بیمارستان‏‌ها، مهدکودک، مدارس، سینما‌ها، تئاتر‌ها و ... شناخته می‌‏شوند. بنا‌هایی از قبیل بنای شورای کموسرنت مردمی، کموسرنت‏ مردمی کشاورزی، فلارمانیه دولت و ... از نمونه‏‌های شاخص دهه‏‌ی سوم‏ قرن 20 در تاجیکستان به شمار می‏‌آیند.

در سال 1936م. اتحادیه‌‏ی معماران تاجیکستان تأسیس شد و در سال‏‌های 1936-1940م. طرح اصلی نوسازی شهر‌های دوشنبه (معمار اصلی م،بارانوف)، لنین‌­آباد (معمار و.گ و سیلوسکی)، قورغان تپه (معمار ای.تکاچیوف)، کولان (معمار انجیکوویچ) و ... تأیید شد.

در مدت زمانی کوتاه، نمای شهر‌های بزرگ تاریخی تاجیکستان تغییر یافت. شهر‌ها به تدریج ظاهری اروپایی به خود گرفتند. تئاتر استاد صدرالدین‏ عینی (تأسیس 46-1939، معماران آ.یونگبر، بیبیلین و و.گولی) یکی‏ از بزرگ‌‏ترین و زیباترین بنا‌های شهر دوشنبه بود که بر پایه‏‌ی معماری‏ کلاسیک ساخته شد و در تزیین و کنده­‌کاری چوب و گچ از مکتب ملی و محلی استفاده شده‌است. در معماری سال‏‌های بعد مکتب کلاسیک اروپا و نیز مکتب ملی به صورت گسترده‌‏ای مورد استفاده قرار نگرفت.

خانه‏‌ی حکومت جمهوری تاجیکستان تأسیس 49-1940، (معماران، س.آنیسیموف، م.زخراف)، تئاتر دولتی لاهوتی (معمار،ع. باباخانوف)، کتابخانه ملی فردوسی (معمار س.ل.انیسیموف) موزه‏‌ی ملی بهزاد (معمار ا.کنویموس). مهمان‌خانه‌‏ی «وخش» (معمار ا.انتونینکو)، چایخانه‏‌ی‏ «راحت» (معماران د.گیندلین،و ک.تیرلتسکی) و غیره از معروف‏‌ترین‏ نمونه‏‌های معماری دهه‏‌های 40 و 50 به شمار می‌‏آیند. کاخ فرهنگ کولخوز سیدخواجه ارون­خواجه یوف خجند بدون شک از شاهکار‌های معماری‏ دوران شوروی تاجیکستان محسوب می‏‌شود. در این بنا سنت‏‌های ملی از قبیل نقاشی‏‌های اسلیمی، کنده‌­کاری‏‌های چوب و گچ‏بری و ... به فراوانی‏ استفاده شده است.

در دهه‏‌ی 60 قرن بیستم، به علت افزایش جمعیت شهر‌ها، از کیفیت‏ و نمود ظاهری بنا‌های مسکونی کاسته شد. در سال‏‌های 65-1959م. طرح جامع شهرک‏‌ها تکمیل و ساخت بنا‌های مسکونی آغاز شد. تقریباً از نیمه‏‌ی دوم دهه‏‌ی 60 در تاجیکستان ساختن بنا‌ها از پانل‏‌های آهن و بتون‏ شروع شد. در این سال‏‌ها در تاجیکستان شهر‌های جدیدی از قبیل نارک، تورسون زاده و یاوان و ... ایجاد شدند.

از بهترین نمونه‏‌های معماری دهه‏‌های 70 تاجیکستان، خانه‌‏ی معارف‏ سیاسی (معماران ای.ایرز اسکی و یوپارخوف)، خانه‌‏ی دوستی (معمار گ.اینریکوویچ)، مرکز حساب براری (معمار ولیخ)، قصر اتفاق کسبه‏‌ی‏ جمهوری، مهمان­‌خانه‌‏ی «تاجیکستان»، مجموعه‏‌ی معماری صدرالدین‏ عینی، بنای استانداری لنین‌آباد (خجند)، مجسمه‏‌ی ابوعلی ابن­ سینا و غیره‏ را می‌‏توان ذکر کرد.

در ابتدای دهه 80م. معماری تاجیکستان از موفقیت‏‌های چشم‏گیری‏ برخوردار شد. در بیشتر بنا‌های این دوره عناصری جدید از قبیل پنجره و طاق‏‌های سنتی به وجود آمدند. بنای انستیتوی سخته‏‌های خطی آکادمی‏ علوم تاجیکستان، بنای کاخ ادیبان و نویسندگان تاجیکستان (معمار ای.صالحوف). بنای چایخانه‏‌ی سعادت، مقبره‏ی میرزا تورسون‌­زاده (معمار ظهور الدینوف)، بنای خانه‏‌ی معارف سیاسی در خاروغ (معمار کورشیتوف) و ... از نمونه‏‌های معماری سال‏‌های دهه 80 و بعد از آن در تاجیکستان به‏ شمار می‌‏آیند.

نقاشی تاجیکستان (1403). برگرفته از سایت پارس تودی، قابل بازیابی از https://parstoday.ir/tajiki/news/tajikistan-i89320-

هنر‌های زیبا و نقاشی

در سرزمین تاجیکستان نمونه‏‌های ابتدایی و تصویر‌های روی سنگ از قبیل تصویر خرس، خوک وحشی، بز و ...) در مغاره‏‌ی خته‏‌ی پامیر شرقی به‏ چشم می‏‌خورند. اغلب این گونه تصاویر متعلق به دوران میانه‏‌ی حجر یعنی‏ 15-10 هزار سال قبل از میلاد می‏‌باشند. آثار دوره‏ی عصر جدید حجر و برنز هزاره‏‌های 2-4 قبل از میلاد در مصور‌های دیواری و مصنوعات زرگری‏ تجسم یافته‌است. نمونه‏‌های خوب نقاشی‏‌های دوران برنز از قیراقم، باختر، سغد و غیره به دست آمده‏‌اند. تصاویر انسان‏‌ها و حیوانات و نباتات و نیز تصاویر اساطیری و خیالی زیادی که در مصنوعات سفالی و فلزی تجسم شده، به دست‏ آمده‌‏اند. تصویر‌های خزانه‌‏ی آمویه (قرن 4 قبل از میلاد) یکی از زیباترین‏ نقاشی‏‌های دنیای کهن جهان ایرانیان باستان به شمار می‌‏آیند. آثار خزانه‌‏ی‏ آمویه در حال حاضر در موزه‌‏ی بریتانیا نگهداری می‏‌شود. نمونه‏‌های خوب‏ نقاشی و تصویر‌ها را در باز یافته‏‌های مربوط به مدنیت حصار (قرون 5-6 قبل از میلاد) می‌‏توان مشاهده کرد.

در عهد هلنیسم (قرون 2-4 قبل از میلاد) نفوذ نقاشی‏‌های دولت‏ باختر مکتب یونانی به چشم می‏‌خورد. در سکه‏‌ها و ظروف این دوره تصویر پادشا‌هان و خدایان یونانی و محلی از قبیل دیاتیس، آناهیتا و غیره با مهارت‏ بسیاری مجسم شده‌‏اند. نقاشی‏‌های روی دیوار از آثار به جای مانده‏‌ی دولت‏ باختر و کوشانیان بسیار جالب توجه ‏اند. بدین لحاظ یافته‏‌های باستان­‌شناسی‏ سکسن‌­آخور، کی‏قبادشاه، کهنه قلعه، خالچیان، قپراق قلعه (تاجیکستان‏ جنوبی) از اهمیت علمی برخوردارند. در قرون 5-8 میلادی در حدود آسیای مرکزی از جمله سرزمین تاجیکستان نقاشی و تزیین عمارات‏ و مجسمه‌­سازی به اوج خود رسیدند. مجسمه‌‏ی 12 متری بودای خوابیده، نقاشی‏‌های بسیار دلچسب روی دیوار که از معبد اجنه تپه (تاجیکستان‏ جنوبی) به دست آمده‌‏اند از بهترین نمونه‏‌های نقاشی هندو و محلی این‏ قرن به شمار می‏‌آیند.

از منطقه‌‏ی شمالی تاجیکستان نیز نمونه‏‌های بسیار خوب نقاشی به‏ دست آمده‌است که از لحاظ یافته‏‌های باستان‌شناسی استروشنه و سغد از اهمیت بالایی برخوردارند. آثار نقاشی‏ای نیز از پنج­کنت، ورخشه و شهرستان‏ به دست آمده‌‏اند که برخی از این نقاشی‏‌ها و تصویر‌ها و نقاشی‏‌های کاخ‏‌های‏ حاکم پنج­کنت و شهرستان در نوع خود شاهکار اند. در این نقاشی‏‌ها صحنه‏‌ی‏ بزم و رزم، اساطیر دینی و مذهبی، تصاویر خدایان از قبیل آناهیتا، شیوا و غیره با مهارت فراوان نقاشی شده‌‏اند.

بعد از استیلای اعراب سبک نقاشی قبل از اسلام، آسیای مرکزی‏ به طور کلی تغییر یافت. تصویر سیمای انسان به تدریج از بین رفت و نقش و نگار جای خاصی به دست آورد. تصویر‌هایی که در حکاکی‏‌ها و کنده‌کاری‏‌های چوب با گچ تجسم می‏‌شدند عمدتاً شباهت به نقش و نگار داشتند، اما با وجود این نقاشی‏‌های سبک محلی نیز مورد استفاده قرار می‏‌گرفت. چنانچه در تزیین مزار چهار کوه اسفره (تاجیکستان شمالی) تصویر حیوانات از قبیل مار، ماهی، انواع مختلف پرنده‏‌ها، و موجودات خیالی‏ محراب چوبی در روستای اسکادر بعد از فتوحات عرب، در آسیای مرکزی و ایران اصول جدید نقاشی‏ به نام گیره گسترش پیدا کرد که این اصول عبارت از یک نقاشی هندسی‏ مرکب بود. بهترین نمونه‏‌ی اصول گیره را در تزیین مقبره‏‌ی محمد بشارا، (پنجکنت)، کاخ‏‌های هلبک و سیّاد (تاجیکستان جنوبی) متعلق به قرون‏ 4- 5 هـ./11-12م. و همچنین در معماری‏‌های دوره‌‏ی تیموریان به‏ گونه‌‏ای بسیار روشن می‌‏توان مشاهده کرد. همراه با اصول گیره، اصول‏ دیگری به نام اسلیمی نیز توسعه یافت. از نمونه‏‌های برجسته‏‌ی اصول‏ اسلیمی، نقاشی‏‌های روی دیوار و سقف بنا‌های تاریخی تاجیکستان شمالی، خجند، اوراتپه، اسفره، پنجکنت و غیره به شمار می‏‌آیند. اصول اسلیمی‏ هم چنین در ظروف و فلز‌ها به‏ خوبی مورد استفاده قرار گرفته‌‏اند.

در قرون وسطی، مکتب‏ مینیاتوری بخارا نیز از شهرت‏ والایی برخوردار بود. خوش‌نویسی‏ و مینیاتور شهر‌های سرزمین‏ تاجیکستان غالباً متأثر از مکتب‏ بخارا بودند. در شهر‌های خجند، اوراتپه،حصار و...خطاطان بسیاری‏ مشغول کتابت بودند. اما بعد در نتیجه‏‌ی پیروزی انقلاب اکتبر و سیاست خاص کمونیست‏‌ها، هنر خطاطی و خوش‌نویسی از بین‏ رفت.

در دوره‏‌ی حاکمیت کمونیستی‏ در جماهیر آسیای مرکزی از جمله در تاجیکستان، نقاشی و مجسمه‌سازی رونق یافت. در رونق نقاشی دوران شوروی در تاجیکستان جایگاه اتحاد نقاشان‏ و مصوران تاجیکستان بسیار مهم‏ است. این اتحاد در سال 1933م. تأسیس شد و از سال 1934م. به بعد سالی یک بار نمایشگاه‏‌های آثار نقاشان و مصوران را برگزار می‌‏کرد. نقاشان‏ و مصورانی از قبیل ای. بورتسوف، م.خوش حمدوف، بو.براتبیکوف و ... در موضوعات جنگ دوم جهانی و تاریخ بنیاد دولت شوروی آثار مهمی را ایجاد کردند. اغلب نقاشان و مصوران تاجیکستان در مکاتب عالی مسکو، لنیگراد، تاشکند و ... تحصیل می‌‏کردند.

در دوران شوروی، نقاشی سبک ملی (اسلیمی، گیره و ...) نیز رواج و رونق یافت. نقاشان تاجیک مانند ع.فیاضیوف، م.صالحوف، غ منصورف، س.نوراف، س.شریفوف، و.آینه یوف، س.قربانوف، د.عبد الحمدوف، ع.آخونوف و .. از استادان نقاشی سبک ملی به شمار می‏‌رفتند. از میان‏ مجسمه‌سازان تاجیک م.عبد الرحمانوف، ر.عطیموف، ت.ثمندروف، ع.محدوف و دیگران را می‏‌توان به عنوان موفق‌‏ترین مجسمه‌سازان‏ تاجیکستان معاصر معرفی کرد.

بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و کسب استقلال جمهوری تاجیکستان، سازمان‏‌های دولتی و غیر دولتی تلاش می‌‏کنند در هنر معماری و هنر‌های‏ زیبا از یک سوی ماهیت ملی و سنتی و از سوی دیگر معماری بومی را تقویت کنند. اما هم اکنون در معماری و نقاشی سبک ملی و سنتی بیشتر قابل مشاهده است. امروزه معماری و هنر‌های زیبایی تاجیکستان به دلایل‏ اقتصادی با مشکلات فراوان رو به رو است و کوشش‏‌ها برای احیا و حفظ میراث فرهنگی و تلاش برای رشد حیات فرهنگی، که معماری و هنر‌های‏ زیبا را نیز شامل می‏‌شوند، اساساً از طرف سازمان‏‌های غیر دولتی صورت‏ می‌‏گیرد.

معبد أکس بدون‏ شک نمونه‌‏ای‏ برجسته از هنر معماری دوران‏ هلنیسم در منطقه‌‏ی‏ آسیای مرکزی‏ است که در ارتباط با تمدن باختر اطلاعات جالب‏ توجهی در اختیار خواننده قرار می‌دهد[۱۰][۱۱].

نیز نگاه کنید به

هنر سنگال؛ هنر ژاپن؛ هنر در چین؛ هنر روسیه؛ هنر کانادا؛ هنر کوبا؛ هنر لبنان؛ هنر مصر؛ هنر تونس؛ هنر افغانستان؛ هنر تایلند؛ هنر زیمبابوه؛ هنر فرانسه؛ هنر اسپانیا؛ هنر سوریه؛ هنر مالی؛ هنر ساحل عاج؛ هنر سیرالئون؛ هنر قطر؛ هنر اوکراین؛ هنر اتیوپی؛ هنر سودان؛ هنر گرجستان؛ هنر بنگلادش؛ هنر قزاقستان؛ هنر سریلانکا؛ هنر اردن؛ هنر آرژانتین

پاورقی

[i] - در زبان تاجیکی به آن‌ها «خانه‌‌های مدنیت» نیز گفته­ می­‌شد.

کتابشناسی

  1. Lepidus, ire. m. (1989). a history of Islamic societies. Cambridge: university press, p 414-415.
  2. Lepidus, ire. m. (1989). a history of Islamic societies. Cambridge: university press, p 420-426.
  3. Lepidus, ire. m. (1989). a history of Islamic societies. Cambridge: university press, p 426-435.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ تاجیکستان (1387). تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، ص 36.
  5. افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگی‌های اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان). تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ص 207-211.
  6. تئاتر در تاجیکستان (1386). نخستین جشنواره تئاتر اکو. تهران، ص 67-68.
  7. عطایی، فرهاد (1387). میراث اتحاد شوروی و مدیریت فرهنگ و هنر در تاجیکستان، فصلنامه مطالعات اوراسیای مرکزی، شماره 3. تهران: مرکز مطالعات عالی بین المللی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ص 115.
  8. افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگی‌های اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان). تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ص 219-220.
  9. افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگی‌های اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان). تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ص 242.
  10. بایمتف، لقمان (1385). درآمدی بر معماری و هنرهای زیبای تاجیکستان. مجله کتاب ماه هنر، شماره 91 و 92. ص 84-103.
  11. زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 294-320.