مدارس تاجیکستان
مدارس از لحاظ مراکز عالی آموزشی و پرورشی، در توسعه اجتماعی، علمی و فرهنگی آسیای میانه نقشی مهم داشتند. تحصیل در مدارس در مجموع تا 20 سال ادامه پیدا میکرد. سال تحصیلی از 24 سپتامبر تا 22 مارس بود. دانش آموزان پنج روز در هفته، از شنبه تا چهارشنبه درس میخواندند که روزهای پنجشنبه و جمعه تعطیل بودند.
در حدود 80/4% دانش آموزان مدارس 25-30 ساله، 13/1% 20-24 ساله و 6/5% تا 20 ساله بودند. در شهر بخارا مدرسان احترام زیادی داشتند. از جمله مدرسان «بنارسپوش» هنگام تاجگذاری امیران به دربار دعوت میشدند. در ترکستان وظیفه مدرسی انتخابی بود که آنها را در جمع شاگردان انتخاب مینمودند[۱].
به مناسبت شروع هر کتاب جدید، از جانب دانش آموزان به مدرسان مبلغی داده میشد. از جمله، برای شروع درس «شرح ملا» از 5 تا 12 سکّه، درس «عقاید» از 15 تا 25 سکه، درس «ملا جلال» از 5 تا 150 سکه داده میشد (در آن زمان قیمت یک پود گندم 5 سکه بود[۲]). در مدارس اساساً علوم زیر تدریس میشد.
صرف و نحو، منطق، حکمت، کلام، فقه، لغت، معنی، بدیع، عروض، قافیه، انشاء، رسمالخط، مناظره، قرائت، تفسیر، حدیث، فرایض، اصول، جبر، هندسه، جغرافیا، اخلاق، تاریخ، احکام، الهیات، قرآن، ریاضیات و غیره[۳]. کتب اصلی درسی مدارس «بدان»، «اول علم»، «مُعِزّی»، «عوامل»، «قافیه»، «شرح ملا»، «شمسیه»، «حاشیه قطبی»، «عقاید نسفی»، «تهذیب»، «حکمتالعین»، «هدایه»، «زنجانی»، «مختصر وقایه»، «خلاصه الحساب»، «ملا جلال» و امثال اینها بود.
استاد عینی برنامه آموزشی دروس مدارس را چنین بیان نمودهاست: «طلبه وقتی که مکتب را تمام کرد… اول به پیش یگان ملای عادی «بدان» میخواند که در این کتاب صرف و نحو عربی در زبان تاجیکی بیان مییافت. اینچنین اول علم نام یک کتاب تاجیکی را هم میخواند که در وی ضروریات دینی به طرز سؤال و جواب ذکر میشد. بعد از آن در صرف عربی «معزی» و «زنجانی» نام کتابهای عربی را و در نحو عربی «عوامل» نام یک کتاب را میخواند و عبارتهای عربی این کتاب را با ترجمه تاجیکیشان از یاد میکرد. بعد از اینها یک قسم «قافیه» نام یک کتاب عربی را که در وی نحو زبان عرب به تفصیل بیان مییافت، میخواند. کتابهای نامبرده شده در پیش ملاهایی خوانده میشدند که آنها را (خواه در جایی مدرس باشند خواه نه) «ملاهای کُنجَکی» مینامیدند. در همه این درسها تقریباً سه سال وقت صرف میشد. پس از این «شرح ملا» اثر مولانا عبدالرحمان جامی و در نحو عربی شرح «قافیه»، خوانده میشد. از همین وقت سر کرده طلبه این درس را به پیش یگان ملای کلانتر میخواند که عادتاً این درس را درس «درسخوانگی» مینامیدند. این درس 5 سال ادامه داشت. طلبه به بالای این باز به درس معلم کنجکی دوام میکرد، در پیش او باقیمانده «قافیه» را، هم «شمسیه» نام کتابی را که متنی است در منطق میخواند و اینچنین درس «شرح ملا» را پیش از آنکه به پیش داملای درسخوانگی بگذراند، اول به پیش داملای کنجکی میگذراند. بعد از «شرح ملا» در درسخانه «حاشیه قطبی» که شرح «شمسیه» و در زمینه منطق بود، سر میشد و در یک سال طلبه از این درس فارغ میگردید و عادتاً در ضمن این درس متن «عقاید نسفی» را که به علم کلام عاید است میخواند. بعد از حاشیه در درسخانه شرح «عقاید نسفی»، که تألیف علامه تفتازانی است، سر میشد و عادتاً 4 سال دوام میکرد. بعد از آن در دو سال کتاب «تهذیب» خوانده میشد که در زمینه منطق و کلام بود. سپس در دو سال «حکمتالعین» خوانده میشد که در زمینه حکمت طبیعی و مافوقالطبیعی (الهیات) بود و در نهایت کتاب «ملاجلال» طی دو سال خوانده میشد که در خصوص علم کلام بود[۴]».
محمدعلی بلجوانی در «تاریخ نافع» نوشته «بخارا قریب 400 مدرسه و مکتبخانه دارد، مشهورترین آنها را از روی دانستههایم تحریر مینمایم[۵]» که 78 مدرسه را نام میبرد. او همچنین یادآور شده که در بخارا 80 مدرس و 22 مفتی به 34 هزار دانش آموز وجود داشتند[۶].
سال 1920 صدر ضیاء در کتاب خود «ذکر اسامی مدارس داخله بخارای شریف»، فهرست 204 مدرسه را آورده و اطلاعاتی هم داده که در کدام گذر جای داشتن و دارای چند حجره بودن، کی و توسط چه کسی بنا شدن آن مدارس را متذکر شدهاست. از نوشتار او معلوم میگردد که بزرگترین مدرسه بخارا 147 حجره داشتهاست[۷].
طبق گزارشات رسمی سال 1901 بزرگترین مدارس پنجکنت عبدالستار مخدوم، عالم دادخواه، حسن خلیفه، ملا عوضبای؛ اوراتپه - کوکگمبذ، رستمبیک، مسجد سفید؛ کانبادام- میررجب دادخواه، آیِم؛ اسفره- عبداللهخان، سرِ بازار، حاجیان و غیره بودند[۸].
در اوراتپه در سال 1903 سه مدرسه وجود داشت[۹]. سال 1910 در 5 مدرسه این شهر 214 نفر تحصیل مینمود و در سال 1912 مدرسههای کوکگُمبَذ دارای 8 مدرس و 80 دانش آموز؛ نمازخانه2 مدرس و 70 دانش آموز؛ مسجد سفید 3 مدرس و 82 دانش آموز و خواجهخان 3 مدرس و 60 دانش آموز بودند[۱۰].
اویزد (uezd) خجند تا سال 1907 دارای 41 مدرسه وقفدار از قبیل مدارس میر عاشوربای، آتهبای، میرزابای، ذاکرخواجه، گذرچه وَشَن، داملا صابر، نمازگاه، میریوسفبای، محمد یوسف، خایفه میریونس، خواجه پاشاکلان، حاجی کمال، آخوند ملاولی، خشتین، آرتقخواجه، بالتبای، یوگاشتیخواجه، میرصالحخواجه، عالمبیک، شیخ اسلام، ملا بِسَیگلیک، میریونس، ملامیر قاسم، حضرت بابا، آته میرگن خواجه، ملا سرمصاق، شمسیبای، میرمحمودبای، شیخ مصلحالدین، خدایار وَلعمی، خدایاربیک، رستمبیک، کوکگمبذ و غیره بود[۱۱].
در انقلاب اکتبر در خجند 58 باب مدرسه فعال بود که در هر کدام آن از 75 تا 100 نفر تحصیل مینمود[۱۲]. در ابتدای سال 1916 در کشور ترکستان 449 مدرسه، از جمله در سمرقند 40 مدرسه و مکتبخانه[۱۳] فعالیت مینمود. تا انقلاب بخارا در منطقه کولاب بیش از 30 مدرسه فعال بود. از جمله در شهر کولاب مدارس خشتین یا عبداللهخانی با 200 دانش آموز، سنگاب با 100 دانش آموز، عظیمبای با 70 دانش آموز، رجببای با 60 دانش آموز، سر مزار، قاسمخواجه، چرمگر پایان وجود داشت. در دهات اطراف کولاب چون تیبلی با 200 دانش آموز، لولیکوتل، توتو، خواجه اسحاق، قپچاق، لنگر، غیش، کهنهچنار نیز مدرسههایی وجود داشتند. در خاولینگ مدارس قَیومبای، مابین، داملا رحمت، دشت قواق، بایبچه، داملا موسی، گذر پرانک فعال بوده، هر کدام آنها از 80 تا 100 دانش آموز داشتند.
در بلجوان و دهات آن 9 مدرسه، در کَنگُرت 10 مدرسه، در دشتِ جُم، سَرِخاسار و دیگر جاها نیر چنین مدارسی فعالیت مینمودند. عموماً در 2 بیکگری کولاب و بلجوان حدود 60 مدرسه وجود داشت.
در این دوره در کنار مساجد جامع و حاجی یعقوب دوشنبه نیز مدارسی فعال بود که یکی متعلق به خداینظربی دیوانبیگی و دومی به حاجی یعقوب تعلق داشت[۱۴]در حصار سه مدرسه بزرگ با نامهای مدرسه کهنه، مدرسه نو و مدرسه بومی فعال بود که در آنها نه فقط از حصار، بلکه از قرتاغ، غازِملک، یاوان، ورزاب، فیضآباد، بیکگری و شاهگریهای بایسون، کولاب، بلجوان، قراتگین، بدخشان نیز تحصیل مینمودند[۱۵][۱۶].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ میربابایف، ا (1999). مدرسه، دایرهالمعارف شوروی تاجیک. دوشنبه، جلد 4، ص 127.
- ↑ قوشمتاف، ا (1990). وقف. دوشنبه، ص 82.
- ↑ عینی، صدرالدین (1990). یادداشت عبدالله خانها. دوشنبه، جلد 1، ص 179.
- ↑ عینی، صدرالدین (1990). یادداشت عبدالله خانها. دوشنبه، جلد 1، ص 181-182.
- ↑ بلجوانی (1994). ص 13.
- ↑ فطرت بخارایی، عبدالرئوف (1989). بیانات سیاح هندی، مجله صدای شرق. شماره 6، ص 105.
- ↑ شکوری، محمدجان (1376). سیر ادبی صدرالدین عینی و مرحلههای آن. نامه فرهنگستان، شماره 3، پاییز، ص 29-31.
- ↑ قوشمتاف، ا (1990). وقف. دوشنبه، ص 84.
- ↑ تورسوناف، ن (1976). ساخت و راه رشد مردم شهر و روستای تاجیکستان شمالی در قرن 19 و اول قرن 21. دوشنبه، ص 136.
- ↑ تورسوناف، ن (1976). ساخت و راه رشد مردم شهر و روستای تاجیکستان شمالی در قرن 19 و اول قرن 21. دوشنبه، ص 137.
- ↑ قوشمتاف، ا (1990). وقف. دوشنبه، ص 161.
- ↑ ایرکهاف، ام (1979). در سرگه معارف. دوشنبه.
- ↑ مجله صدای شرق (1989). شماره 6، ص 105.
- ↑ یوسفاف، ش (1988). تاریخ انقلابی. دوشنبه: نشر معارف، ص 79.
- ↑ شاهانی، س (1997). بازگشت بلبل. دوشنبه، ص 22.
- ↑ زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 337-340.