روابط اسپانیا با ج. ا. ایران

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۳:۳۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

روابط باجمهوری اسلامی ایران

سياست خارجي اسپانیا بر چند محور استوار است. محور اول اروپاگرایی است که از زمان فرانکو آغاز شد ولی به دلیل گرایش منفی حکومتهای اروپایی در قبال دیکتاتوری وی و مواضع افراطی حکومت وی به جایی نرسید، ولی پس از روی کار آمدن حکومتهای دموکراتیک در اسپانیا تغییر کرد تا در سال 1986 اسپانیا به عضویت اتحادیه اروپا در آمد. محور دوم آتلانتیک گرایی است که توجه به روابط با اروپا و آمریکا دارد و به همین دلیل عضویت در ناتو و اتحادیه دفاعی اروپا را به دنبال داشته است. محور سوم توسعه روابط با آمریکای لاتین است که باعث حضور گسترده و سرمایه گذاریای زیاد اسپانیا در آن منطقه شده و آن کشور را بر آن داشته تا سعی کند هویت مسیحی و لاتینی آن منطقه را کنار هم حفظ کند. چهارمین محور گسترش روابط با کشورهای مستقل و به خصوص منطقه خاورمیانه است. به عنوان مثال اسپانیا اولین کشور اروپایی بود که دفتر آزادیبخش فلسطین را به رسمیت شناخت و سفارت دولت در تبعید فلسطین را در مادرید افتتاح نمود. لذا میتوان نتیجه گیری کرد که جايگاه فرهنگ در روابط خارجي آن کشور با دیگر ممالک جایگاه ویژه ای است و روابط فرهنگی با اروپا، آمریکای لاتین و خاورمیانه تا اندازه زیادی به دلیل ارتباطات تاریخی و ریشه های مشترک تاریخی با این مناطق میباشد. ديپلماسي عمومي و فرهنگي آن کشور از طریق سفارتخانه ها و خانه های اسپانیا در سراسر جهان دنبال میشود.

دستگاه مسوول روابط فرهنگي بين المللي در آن کشور وزارت امور خارجه است که تعیین سیایتهای کلی روابط فرهنگی را به عهده دارد، اما سایر وزارتخانه ها مانند تحصیلات عالی، فرهنگ، کارهای عمومی و توریسم و بانکها به صورت غیر مستقیم با اختصاص امکاناتی به کشورهای هدف در زمینه ارتقاء روابط فرهنگی با آن کشور گام برمیدارند. نهادهاي فعال در فعاليتهاي فرهنگي بين المللي در دو سطح ملی و منطقه ای پحش شده اند. هم دولت ملی و هم ایالات خودمختار برنامه های گسترده ای در زمینه فرهنگی دنبال میکنند که به وسیله ای برای همگرایی فرهنگی اسپانیا با جهان تبدیل شده است. به عنوان مثال جایزه فرهنگی ولیعهد[1] آن کشور که هر ساله به نویسندگان، هنرمندان، هنرپیشگان و ورزشکاران اعطا میشود از شهرت بین المللی برخوردار شده یا کمکهای موسسه سروانتس در زمینه گسترش زبان اسپانیولی هر ساله موسسات زیادی را در کشورهای در حال توسعه بهره مند میسازد.

13-1- پيشينه روابط سياسي و اقتصادي با ايران

اولین فرستادگان دولت اسپانیا به ایران  كلاويخو سفير انريك سوم پادشاه كاستيا و همراهانش بودند که در سال 1403تمام سرزمين ايران را در نورديدند. سپس دو کشيش پرتغالي يکي از فرقه ي فرانسيسکن  به نام آلفونسو کوردرو و ديگري از فرقه ي دومينيکن به نام نيکولا دي ملو بودند که در سال 1007 قمری یا 1599 وارد ایران شدند. چون اينان نخستين کشيشاني بودند که به اصفهان رسيده بودند، شاه عباس خاطر آنان را بسيار گرامي داشت و چون نيکولا دي ملو خود را اسقف هرمز و نماينده ي پادشاه اسپانيا معرفي کرد او را به گرمي پذيرفت و صليبي از طلا مکلل به الماس و فيروزه و ياقوت به وي بخشيد. درست در همين ايام يک هيأت انگليسي تحت نظر سرآنتوني شرلي و برادرش رابرت به ايران رسيده و مورد توجه شاه عباس قرار گرفته بود.

فيليپ پادشاه اسپانيا  برقراري روابط را با ايران لازم مي دانست و در دستورالعمل مورخ 15 فوريه 1594 نايب السلطنه ي هند ماتياس آلبوکرک را به لزوم حفظ ارتباط سياسي با ايران توصيه کرد و دو سال بعد به لزوم اين مطلب به نايب السطنه جديد درياسالار فرانسيسکو داگاما اشاره نمود. همزمانی سفر دو هیئت  اروپایی به ایران این ظن را به و جود آورد که اين دو کشيش نامزدان حقيقي سفارت به دربار ايران و رسانيدن نامه ي پادشاه اسپانيا و پرتغال به شهريار جوان و پرآوازه ي ايران نبودند. بلکه اينان کشيشاني بودند که مأموريت داشتند سر از کار هيأت انگليسي در ايران در آورند و تا آنجا که مي توانند از پيشرفت مقاصد انگليسيها در ايران جلوگيري نمايند. وقتي شاه عباس، هيأتي مرکب از آنتوني شرلي و حسينعلي بيک را مأمور دربارهاي اروپا من جمله دربار اسپانيا کرد اين دو کشيش هم با هيأت سفارت به راه افتادند. موضوع مأموريت سفارت شاه ايران رساندن توصيه شاه عباس در مورد لزوم متحد شدن اروپائیان بر علیه دولت عثمانی به دربارهاي اروپا بود. سفر آنتوني شرلي و حسينعلي بيک بيات به اروپا و دربار اسپانيا به نتيجه اي نرسيد  و در اواسط سال 1602 به شيراز بازگشته است.

در همین سال بحرين از سلطه نیروهای پرتغالی آزاد و به ایران منضم گردید. مقارن اين وقايع هيأت سياسي ديگري از طرف دولت اسپانيا به ايران رسيد. فيليپ پادشاه اسپانيا خواست هيأتي از کشيشان مسيحي را به قصد تبليغ مسيحيت به ايران فرستند. ژرمينو داکروز[2] و کريستوفولو دااسپريتوس سانتو[3]  و آنتونيو دوگووه آ[4]  به ايران فرستاد. رياست اين هيأت بر عهده آنتونيو بود.  شاه عباس با کشيش آنتونيو از در موافقت درآمد واو را با همراهانش به کاشان و اصفهان برد و اجازه داد که در اصفهان کليسايي براي عيسويان بنا نمايد و حتي مخارج کاشيکاري آن را از خزانه ي خويش پرداخت و وعده کرد که مبلغان مسيحي را در وظيفه ي تبليغي خويش آزاد گذارد مشروط بدانکه پاپ و پادشاه اسپانيا به جنگ با ترکان برخيزند.[5]

اندکي بعد از اين قضايا، شاه عباس که به وسيله ي آنتونيوي کشيش اطمينان يافته بود که پرتغاليان در خليج فارس مزاحم جزاير و سواحل خليج فارس نخواهند شد، ناگهان با سپاهيان زبده ي خود برق آسا به آذربايجان حمله برد و اين قسمت از خاک ايران را که نزديک به بيست سال در تصرف ترکان باقي مانده بود به زور شمشير از چنگ آنان بيرون آورد.


تا اينکه  در سال 1606سفيري از اسپانيا به نام لوئيس پره يرا دولاسردا[6]، همراه دو کشيش با پنجاه ملازم و همراه، به ايران آمد و موقعي رسيد که شاه عباس در ارمنستان با ترکان عثماني در جنگ بود. وي از طرف مخدوم خود پادشاه اسپانيا مأموريت داشت با اقدامات مسالمت آميز و مدبرانه بحرين را از ايران پس بگيرد، شاه عباس را به جنگ با دولت عثماني تحريک کند و  دولت ايران را از دولت انگلستان دور سازد.  با اين حال، شاه عباس از امضاي قرارداد صلح با اسپانيا نيز خودداري ورزيد و لاسردا که ديگر وجود خود را به عنوان سفير بلااثر مي ديد، با کسب اجازه از شاه تا حدي شتاب زده از ايران خارج شد و بعدها پادشاه اسپانيا اين شتابزدگي را نادرست خواند.

سرانجام فيليپ سوم پادشاه اسپانيا آنتونيو دوگووه آ را براي بار دوم به سفارت تعيين کرد و او را همراه با نامه هايي به ايران فرستاد و بهانه ي او اين بود که «از دوست خود شاه عباس بي خبر مانده است. شاه عباس در جواب بدين مطلب اظهار داشت که سفيري به نام دنگيزبيک روملو را به همراه گووه آ به اسپانيا خواهد فرستاد. در نامه ای در1607 پادشاه اسپانيا از شاه عباس خواست که انحصار تجارت ابريشم ايران را از ترکان عثماني و ارمنيان بازگيرد و به بازرگانان اسپانيايي سپارد و هرموز را مرکز اين تجارت قرار دهد. اما شاه عباس که ديگر نه به وعده هاي اسپانيا دل خوش مي داشت نه از وعيدهاي فيليپ هراسي به دل راه مي داد، به آنتونيو دوگووه آ اعتنايي چندان نکرد و رابرت شرلي را از جانب خود به دربارهاي اروپا فرستاد تا با دول اروپا هم در زمينه ي تجاري خاصه تجارت ابريشم مذاکره کند هم در زمينه ي سياسي، در مورد اتحاد نظامي با ايران و ايجاد جبهه ي واحدي در برابر دولت عثماني.

انريك سوم پادشاه اسپانيا فردي به نام گارسيا د سيلوا اي فيگروا[7] را به دربار شاه عباس فرستاد تا بتواند اتحادي را عليه امپراطوري عثماني پايه گذاري نمايد. وي طي 7 سال حضور در دربار شاه عباس توانست رابطه نزديكي باپادشاه صفوي برقرار نمايد. نقش چهره او در باغ چهل ستون گوياي مراتب قرب اين سفير در دربار شاه عباس است. با اين حال، مقابله شاه عباس با حضور دريائي اسپانيا و پرتغال، مانع از گسترش مناسبات دو كشور در سالهاي بعدي شد. در واقع، عدم توفيق اسپانيا در تثبيت حضور خود درمنطقه خليج فارس و مديترانه موجب تقويت حضور قدرتهائي نظير انگستان، روسيه و فرانسه شد و اين روند موجبات تضعيف موقعيت اسپانيا در منطقه بويژه در قرن 18 را فراهم نمود.

در ايران نيز پس از سقوط سلسله صفوي تاروي كارآمدن آقامحمدخان قاجار در سال 1790، كشور دچار هرج ومرج و تجزيه شد. ظهور آقامحمدخان قاجار را ميتوان با سلطنت شارل سوم (1788-1759) تشبيه كرد. در اين دوره پس از اولين تلاشها در جهت ايجاد روابط سياسي بين دو كشور، روند تحولات جهاني بويژه تسلط انگليس و روسيه بر ايران و مداخله فرانسه و كنسرت اروپا در امور اسپانيا، مانع از توسعه هر چه بيشتر مناسبات ايران واسپانيا شد. بااين حال، در يك تحول اساسي در زمان محمدشاه قاجار، طي مذاكرات نمايندگان سياسي دو كشور در استانبول، عهدنامه مودت و تجارت دو كشور در تاريخ 4 مارس 1842 توسط ميرزاجعفرخان سفير و وزير مختار ايران در عثماني و آنتوان لوپز دكوردوبا سفير اسپانيا در عثماني به امضاء رسيد. اين عهدنامه سپس به تاييد محمد شاه وايزابل ملكه اسپانيا رسيد. معاهده شامل يك مقدمه، هفت ماده و يك نتيجه است. باتوجه به اينكه اجراي معاهده مذكور بنا به دلايلي به عهده تعويق افتاده بود، مجدداً در 9 فوريه 1870 توسط سرتيپ حاج شيخ محمدخان وزيرمختار ايران در لندن و امانوئل رانسماي ويلانوئوا نماينده اسپانيا درلندن، در اين شهر به امضاء رسيد.[8]

برخي تحليلگران اعتقاد دارند روابط سياسي دو كشور به مفهوم نوين آن، اساساً از زمان انعقاد معاهده 1842 آغاز گرديده است. امضاي اين معاهده از آن جهت حائز اهميت است كه اسپانيا پس از روسيه، انگلستان و عثماني كه عملاً همسايه ايران بودند، نخستين كشور اروپائي است كه چنين سندي را با ايران امضاء نمود.

طي قرن بيستم روابط دو كشور بر بستر معاهده 1842 استانبول ادامه يافت و در سال 1916 سفارت ايران در مادريد براي اولين بار گشايش يافت و ميرزا اسماعيل خان دبير الملك فرزانه تا سال 1919 به عنوان وزير مختار انجام وظيفه كرد لكن پس از آن سفارت ايران به دلايل مالي و صرفه جوئي تعطيل و سفارت ايران در پاريس، نمايندگي اكروديته ايران در مادريد را بر عهده گرفت.

2-13موافقت نامه ها، همكاري هاي مشترك

در سال 1954 طي بازديد يك هيات ايراني از مادريد ضمن بازگشائي مجدد سفارت ايران در مادريد، اولين توافقنامه همكاري اقتصادي و بازرگاني دو كشور در قرن بيستم به امضاء رسيد. تبادلات اقتصادي دو كشور پس از امضاي توافقنامه مذكور افزايش قابل توجهي يافت. توافقنامه 1954 در حالي منعقد گرديد كه يك سال قبل از آن در نوامبر 1952، عهدنامه مودت مشتمل بر يك مقدمه و پنج ماده توسط دكتر فاطمي وزير خارجه دولت دكتر مصدق و اميليو بلاديز كاردار موقت اسپانيا در تهران به امضاء رسيده بود. در ماه مارس 1956 سند ديگري تحت عنوان عهدنامه مودت و اقامت در جهت تحكيم روابط دو كشور در مادريد به امضاء سفير ايران در مادريد و وزيرخارجه وقت اسپانيا رسيد.

تبادلات اقتصادي دوجانبه پس از امضاي توافقنامه اقتصادي و بازرگاني سال 1954 افزايش قابل توجهي يافت. در سال 1957 وزير اقتصاد و دارائي اسپانيا از ايران ديدار كرد كه حاصل آن تشكيل اولين كميته مشترك همكاريهاي اقتصادي و بازرگاني دو كشور بود. در همان سال، وزير صنعت اسپانيابه همراه هيات بزرگي از صاحبان صنايع، يادداشت تفاهمي به منظور بررسي امكانات همكاري در زمينه هاي ساخت كشتي و توسعه همكاريهاي جهانگردي امضاء كرد.

مناسبات تجاري دو كشور در دهه هاي 1960 و 1970 مشخصاً افزايش يافته و اسپانيا در مقابل دريافت نفت، ماشين آلات سبك، وسايل خانگي برقي، پارچه هاي ابريشمي و الياف مصنوعي به ايران صادر ميكرد. بعلاوه، اسپانيا در زمينه ساخت و سازهاي شهري، حمل ونقل دريائي و ساخت كشتي و بخش نيرو در ايران فعال بود.

در بخش سياسي، توسعه مناسبات با غرب جهت گيري اساسي حكومت پهلوي بود. گرچه مناسبات باامريكا در اولويت سياست خارجي حكومت بود لكن رابطه تهران با پايتختهاي اروپائي در سطح بالائي قرار داشت. طبيعتاً به دلايل جغرافيائي و سابقه روابط سنتي ايران با كشورهائي نظير آلمان، انگلستان و فرانسه، روابط با اين كشورها نسبت به روابط تهران - مادريد از تحرك و عمق بيشتري برخوردار بود. به همين دليل، روابط سياسي دو كشور مسير يك نواختي طي كرده و بدون تحول و تحرك قابل توجهي تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ادامه يافت.

در مجموع، روابط ايران و اسپانيا از آغاز تا پيروزی انقلاب اسلامي تحت تاثير عوامل وعناصر متعدد از روند معتدل و مطلوبي برخوردار بود. ناتواني اسپانيا در تثبيت حضور و نفوذ در منطقه خاورميانه و خليج فارس به دليل ضعف داخلي، برتري قدرتهاي رقيب نظير انگلستان، روسيه و فرانسه، تبيين اولويتها در ديگر نقاط جهان بويژه امريكاي لاتين و افريقا و نهايتاً درگيري در جنگهاي مخرب داخلي و حكومت انزواگراي فرانكو در قرن بيستم مانع از تحرك و پويائي اسپانيا در ايفاي نقش برجسته در منطقه از جمله ايران شد.

در ايران نيز پس از خاتمه دوران اقتدار و عظمت صفوي، تسلط قدرتهاي برتر آن عصر يعني روسيه و انگليس بر مقدرات كشور بويژه در دوره قاجار و عدم تبيين سياست پيشرو و منطقي در قبال غرب در دوره رضا شاه و وابستگي شديد به امريكا در دوره محمدرضا شاه پهلوي مانع از توجه شايسته به روابط باكشورهاي اروپائي نظير اسپانيا شد. در ارتباط ميان دو ملت نيز عواملي نظير بعد مسافت، عدم گستردگي و حضور زبان اسپانيولي در ميان ايرانيان و فراهم نبودن شرايط و فرصتهاي جذب مهاجرين آسيايي در اسپانيا (در مقايسه با كشورهاي آلمان، انگلستان و فرانسه) مانع از گسترش ارتباطات فرهنگي و علمي و حضور قابل توجه ايرانيان در اسپانيا شد. به همين دليل، تعداد ايرانيان مقيم اسپانيا و فعاليت و تاثيرگذاري آنان در عرصه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي در مقايسه با ديگر كشورهاي اروپائي به مراتب كمتر است.

3- 13 تبيين رويكرد و عملكرد نظام سياسي  به انقلاب و جمهوري اسلامي


اسپانيا از جمله كشورهاي اروپائي است كه از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي سياستي معتدل و سنجيده در قبال ايران اتخاذ نمود. اسپانيا ضمن حفظ بي طرفي كامل در جريان تجاوز عراق به ايران، در تحريم اقتصادي امريكا عليه ايران مشاركت نكرد. آن کشور حتی فلیپه گونزالس نخست وزیر سوسیالیت خود را برای میانجیگری در امر آزادی گروگانها به تهران فرستاد. در چارچوب اتحاديه اروپا نيز اسپانيا نه تنها هيچگونه قطعنامه و يا اقدامي عليه ايران را پيشنهاد نكرد بلكه در تنشهاي ايجاد شده بين اتحاديه و ايران نقش مثبت و سازندهاي در جهت عادي سازي روابط ايفاء نمود. بديهي است ايفاي نقش مثبت اسپانيا در تحولات مربوط به روابط ايران با اتحاديه اروپا و يا تجاوز عراق به ايران نه به معني اختلاف نظر اساسي با ديگر اعضاي اتحاديه اروپا بلكه منبعث از درك صحيح مادريد از اهميت و جايگاه ايران است.

از سوي ديگر، در شرايط توجه ويژه اسپانيا به منطقه خاور ميانه، حفظ رابطه شايسته با ايران بخشي از استراتژي اسپانيا در قبال منطقه خاور ميانه و جهان اسلام ارزيابي ميگردد. پادشاه اسپانيا نيز در جريان ديدار رئيس جمهور وقت ايران به اسپانيا در سال 1381 اظهار داشت «ايران كليد صلح، امنيت و ثبات در منطقه  اي پيچيده با تنشهاي متعدد ميباشد. به نظر ما ايران نقش مهمي در تثبيت صلح و ثبات در منطقه و جهان دارد».  تا سال 1997 و روي كارآمدن دولت جناب آقاي خاتمي، روابط دو جانبه با فراز و نشيب همراه بود. سياست تنش زدائي در سياست خارجي و توسعه مناسبات با كشورهاي جهان بويژه در دو حوزه همسايگان واتحاديه اروپائي مورد توجه قرار گرفت. در شرايطي كه رابطه ايران و امريكا كماكان متشنج بود، روابط با اتحاديه اروپا از اهميت مضاعفي برخوردار گرديد. ايران و اتحاديه اروپا با آغاز «گفتگوهاي انتقادي» و سپس «گفتگوهاي فراگير» عصر نويني را در مناسبات خود آغاز كردند و روابط تهران ـ مادريد نيز در مسير رشد و توسعه قرار گرفت كه حاصل آن ارتقاء روابط درتمامي سطوح بويژه طي سالهاي 2003-2000 است.

با چنين زمينه اي، شرايط لازم جهت ديدار رئيس حکومت اسپانيا از تهران در اكتبر سال 2000 فراهم گرديد. سفر خوزه ماريا آزنار یک ديدار رسمي يك مقام عاليرتبه اسپانيائي به ايران در طول تاريخ مناسبات دو كشور بود. اين ديدار علاوه بر اهميتي كه به دليل محتواي مذاكرات و اسناد امضاء شده دارد، آغاز گر روندي صعودي در مناسبات همه جانبه دو كشور بود كه نهايتاً به سفر سيدمحمد خاتمي رئيس جمهوري اسلامي ايران به اسپانيا در اكتبر 2002 انجاميد و در اين سفر اسناد مهمي امضاء شد و مذاكرات سودمندي در جهت تقويت روابط دوجانبه صورت گرفت گسترش همكاريهاي اقتصادي دو كشور در بخشهاي نفت و پتروشيمي، كشاورزي و شيلات، جهانگردي، حمل ونقل و... از حوزههائي است كه از زمينه بيشتري براي همكاري اقتصادي بين ايران و اسپانيا برخوردار است. برگزاري چندين سمينار اقتصادي د وجانبه وبالاخره امضاي قراردادهاي اقتصادي مختلف بين دو كشور درتقويت همه جانبه روابط اقتصادي نقش مهمي ايفاء نمودند.[9]

در خصوص مبادلات تجاري ايران و اسپانيا طي سالهاي اخير، آمار موجود بيانگر نوسان در اين بخش ميباشد. موسسه تجارت خارجي اسپانيا، در گزارش خود حجم مبادلات دو جانبه دو کشور را 5/1 میلیارد دلار در سال 1983، 1/1 میلیارد در سال 2002 و 750 میلیون دلار در سال 2011 گزارش کرد که کاهش اخیر ناشی از بحران مالی اسپانیا و تحریمهای اقتصادی اتحادیه اروپا بوده است. نكته مهم در مبادلات تجاري دو كشور اين است كه همواره موازنه تجاري به نفع جمهوري اسلامي ايران بوده كه اين امر ناشي از برتري سهم نفت در صادرات ايران به اسپانيا ميباشد.

اقلام صادراتي ايران به اسپانيا شامل نفت ومشتقات آن، سوختهاي كاني، خشكبار، پسته، مركبات، صيفي جات، ماهي، انواع محصولات دريائي، موادغذائي، آهن و فولاد، فرش وموكت، چرم و پوست، مواد خام و... است. اسپانيا نيز ماشين آلات وكالاهاي سرمايهاي، توليدات شيميائي، توليدات مربوط به آهن و فولاد، لوازم برقي، تجهيزات مربوط به ا مور حمل ونقل، وسايل يدكي، ماشين الات مربوط به امور ساختماني و معاون، وسايل نقليه، قطعات يدكي اتومبيل و... به ايران صادر مينمايد.[10]


13-4- تاريخ و ميراث مشترك فرهنگي؛ پيشينه و تحولات روابط فرهنگي دو كشور

   

در خصوص روابط فرهنگي دو كشور گرچه تاريخ مشخصي از آغاز روابط فرهنگي ايران واسپانيا در دست نيست لكن بنا به گفته مورخان، جاي پاي ايران در تاريخ و فرهنگ اسپانيا به خوبي قابل تشخيص است. درطول هشت قرن حاكميت مسلمانان در اندلس، فرهنگ ايراني به عنوان يكي از اركان فرهنگ اسلامي نقش شايسته اي در شكوه و عظمت فرهنگ و تمدن آندلس ايفاء كرد و حضور مؤثر ايرانيان در زمينه هاي علوم، موسيقي، ادبيات در دوره حكومت اسلامي در آندلس مورد تاييد مورخان ميباشد. فرهیختگان اسپانیایی معتقدند ایرانیان هیچ نقشی در لشگرکشی به سرزمین‌شان نداشته‌اند، اما به نقش ایرانیان در انتقال فرهنگ به اسپانیا احترام بسیاری قائل‌اند. به باور آن‌ها تمدن اسلامی را دانشمندان ایرانی به اندلس برده‌اند. مطالب ادبي مانند كليله و دمنه و مرزبان‌نامه ترجمه شده و به آندلس رفته است.[11] مقامات حريري در پديد آمدن قصه‌هاي امروزي اسپانيا نقش بسياري داشته و زندگي عمومي و خصوصي مردمان آندلس تحت تأثير سنت‌هاي شرقي قرار گرفته است.  نفوذ فارابي در موسيقي اسپانيايي در تاريخ و مكتوب‌هاي مختلف مشهود است. موسيقي رديف دستگاهي ايراني پايه موسيقي «فلامينگوي» اسپانيا است.  آناليز رديف‌ها و ريتم‌هاي موسيقي ایرانی نشان مي‌دهد كه دقيقا همان ريتم‌هايي است كه در موسيقي فلامينگوي اسپانيا نيز وجود دارد به خصوص موسيقي كولي‌هاي اسپانيا كه اساسا عده‌اي معتقدند آن‌ها از جنوب ايران به اسپانيا مهاجرت كرده‌اند.

«زرياب» به عنوان يكي از تاثيرگذارترين اشخاص ايراني‌تبار در پايه‌گذاري موسيقي فلامينگوست كه توانست كل مباني موسيقي ايران را به آندلس و اروپا ببرد. تاثير زرياب بر اسپانيا تنها در زمينه موسيقي نيست بلكه زندگي او نشان میدهد كه حتي نوع لباس پوشيدن و غذا خوردن او هم بر زيست اسپانيايي‌ها تاثيرگذار بوده است.

نگاه ابن سينا و داستان‌هاي سهروردي و فخرالدين رازي فرهنگ و ادب شكل گرفته‌اي در تعامل با ايران و اسپانياست و مولانا در دمشق با ابن عربي ارتباط داشت .  نهضت ترجمه نيز توانست كمك‌هاي بسياري به اين مسأله كند و موسيقي، هنر، معماري، هنرهاي دستي مانند بافندگي، مينياتوري، خاتم‌كاري در اسپانيا فراوان به چشم مي‌خورد و نظرات فلاسفه ای مانند فارابي، ابن‌سينا و غزالي الهام‌بخش آنان بود. ترجمه متوني چون كليله و دمنه در سده پنجم هجري (دوازده ميلادي )  به فرمان دون آلفونسوي دهم و يا ترجمه هزار و يك شب و تأثير آن بر رمان نويسي اسپانيا در سده هاي ميانه كه مورد تأكيد و تأييد خوان برنت قرار گرفته؛ يا ترجمه سندباد نامه به فرمان دون فادريك،كه در طليطله با عنوان( El Libro  de los Engaños ) در 1253 م ترجمه شده از آن جمله است .[12]

بي شك حضور شماري از ايرانيان با نفوذ  در اندلس براي توجه به فرهنگ و زبان ايراني بسيار تأثير گذار بوده است . ابن موضوع از دير باز مورد توجه مورخان قرار گرفته است . از جمله اين مورخان ،  المقّري است كه ليستي از اسامي ايرانياني كه در دربار حكومتهاي اسپانيا حضور و نفوذ داشته اند ، ارائه داده است . هم چنانكه در دوران معاصر نيز لوسين بووا ، اسامي ايراني اسپانيا و پرتغال را استخراج كرده است كساني چون زرياب ، ابو الحكم عمرو كرماني (رياضي دان ، پزشك و منجم ) ، عمرو بن مودود فارسي ، صحاب بن محمد خراساني ، عبدالله بن محمد خراساني (هر دو شاعر ، اديب و موسيقي دان ) ، يحيي بن عبدالرحمن اصفهاني ، ابو حاتم رازي ، ابوالقاسم رازي ، ابوالخير احمد طالقاني ، عمر بن عثمان باخرزي ، ابوبكر احمد شيرازي ، ابوالفتح سمرقندي ، ابو علي فارسي و موسي الفارسي تنها نمونه اي از نام بردگان در فهرست هاي بلند بالاي اينان است .

مقّري در مقابل فهرستي از نام و مشخصات اندلسي هائي كه به ايران سفر كرده ودر آنجا مانده اند ، نيز ارائه داده كه ابوبكر الاندلسي الجياني ، ابوبكر يحيي بن سعدون قرطبي ، ابو محمد عبدالله بن عيسي الاندلسي ، ابو عبدالله محمد بن صالح المعافري الاندلسي از آن جمله اند . هم چنانكه به اين ليست بايد نام كساني چون ابن جبير و  كلاويخو را نيز اضافه نمود .


بيشترين ميراث فرهنگ و هنر اسلامي و ايراني در مساجد، قصرها و كاخ‌ها مديون فرمول‌هاي طراحي شده ايرانيان‌‌ است  زيبايي هنر اسلامي از هيچ به‌وجود نيامده و تمام اين تأثيرات را از ايران ساساني گرفته‌اند. عمرخيام معتقد است كه زمان به ضرب‌آهنگ خورشيد پيش مي‌رود و زبان به ضرب آهنگ عشق پيش مي‌رود. وی خاطرنشان كرد: صنايعي مانند كشت ابريشم، نام ميوه‌ها، تجارت، دريانوردي، انواع بادبان‌ها، زندگي شهرنشيني، صنعت چاپ، كاغذسازي، سفال‌سازي، سراميك و... از طريق ايرانيان به اروپا و اسپانيا رفت.  

يكي از برترين و شناخته‌ترين ويژگي‌هاي اسپانيا پديده فرهنگي گاو اوژني است، اسپانيا سرزمين گاو اوژنان است، اين پديده توسط ماتادورهاي اسپانيا روايي يافته و خاستگاه كهني را به تصوير ‌كشيده است. مي‌توان انگاشت كه پديده نامدار گاو اوژني در اسپانيا نمود، نشان و يادگاري باشد كه يكي از آيين‌هاي كهن ايراني در اين سرزمين هنوز برجاي مانده است. آن آيين مهرپرستي و ميترائيسم ناميده مي‌شود. در آيين مهرپرستي يكي از نگاره‌هاي بسيار شناخته شده كه به‌ويژه نمونه‌هاي فراوان از آن را در روم باستان و اروپا مي‌توان يافت نگاه مهر است، جوان برومند و رخشان‌روي كه بر پشت پاي ژنده نشسته و خنجري بر آن كشيده است و مي‌خواهد گاو را پي كند. گاو اوژني يكي از ويژگي‌هاي بنيادي مهر ايراني است و گاو در نمادشناسي، كهن‌ترين نشانه آفرينش آب و خاك، جهان گيتي و پيكرينه است زيرا گاو، مام زمين محسوب مي‌شود و در افسانه كهن هم زمين با شاخ گاوي نهاده شده و در برابر شير، نماد آفرينش برين و آتشين است. در اين پديده آسمان بر زمين و گيتي بر مينو و مينو بر گيتي چيره مي‌شود، اين ورزش و پديده فرهنگي كه در اسپانيا روايي يافته، بخش سرشتي و ساختاري آن ناگزير از فرهنگ اسپانياست. مهر، با پي كردن گاو مي‌كوشد آفرينش را از بند برهاند و جان‌ها را رهايي ببخشد و زمين را به آسمان بپيوندد و بازگرداند. پيوندهاي اسپانيايي‌ها با ايرانيان به روزگاران بسيار كهن نيز بازمي‌گردد.[13]  

سال ۱۲۱۸م. مصادف  با تاسیس قدیمی‌ترین دانشگاه اسپانیا بود. در این دانشگاه که در زمان تاسیس جزء چهار دانشگاه برتر دنیا بوده، زبان و ادبیات فارسی تدریس می‌شده که تدریج این رشته از بین رفته است. بین ممالک اروپایی اسپانیا اولین کشوری است که با ایران شروع به برقراری روابط سیاسی می‌کند. همچنین ایران در سال ۱۳۸۰قرارداد پژوهش‌های دو طرفه‌ای را با شورای عالی تحقیقات اسپانیا که یکی از بهترین شوراهای عالی تحقیقات اتحادیه اروپاست به امضا رساند. در سال‌های ۱۳۷۱، ۱۳۸۲و ۱۳۸۶ نیز سه قرارداد بین سه دانشگاه مهم ایران و سه دانشگاه مهم اسپانیا بسته شد که وجود تفاهم‌نامه‌ی جامع فرهنگی نقش اصلی را در ایجاد این روابط بر عهده داشته است.»

معهذا، نخستين سند فرهنگي بين دو كشور در دوران حكومت پهلوي منعقد ميگردد. سند مذكور در 24 نوامبر 1958 در تهران توسط وزير خارجه وقت ايران و سفير اسپانيا در تهران به امضاء رسيد. البته تحول اصلی در مناسبات طرفین پس از پیروزی انقلاب اسلامی حاصل می‌شود؛ چرا که تفاهم‌نامه‌ی ناقص دو پاراگرافی سال‌های قبل از انقلاب، جای خود را به تفاهم‌نامه‌ی جامع سال ۱۹۷۷م. می‌دهد. تفاهم‌نامه‌های فرهنگی در برقراری روابط فرهنگی نقش بسیار مهمی دارد.

تأثيرهاي فرهنگي ايراني بر اسپانيا

اولين اثر فرهنگي آئين مهرپرستي ( يا ميترائيسم ايراني ) در اسپانياست.چنانکه فرانز کومنت نوشته است: يک سده پيش از ميلاد مسيح، آيين مهرپرستي ايراني با همه توان در قلمرو امپراتوري روم، از جمله اسپانيا، نفوذ کرد و به سرعت گسترش يافت و در جاي جاي اين امپراتوري تا سده چهارم ميلادي، يعني به مدت پانصد سال، ادامه يافت و در سده سوم ميلادي به اوج شکوفايي خود رسيد. پس از چيرگي مسيحيت بر ميترائيسم اين آيين در مسيحيت باقي ماند و به جاي مبارزه و دفع آن، برخي از مراسم مهرپرستي از جمله بزرگداشت روز 25 دسامبر ( از سال 274م ) در رم « سالروز تولد ميتراي شکست ناپذير » با نام Natalis Solis Invicti و همين طور « روز خدا»، يعني يکشنبه از ديرباز به عنوان روز مهر به شمار مي رفت، جشن گرفته مي شد

آگاهي دقيق درباره تاريخ ورود ميترائيسم به اسپانيا در دست نيست، اما قديم ترين معبد ميترايي در اين کشور، معبد آئوگوستو امريتا[14] در شهر مريدا است که زماني مرکز ناحيه لوسيتانياي رم ( پرتغال کنوني ) بوده و به سده دوم ميلادي بر مي گردد.

اين آيين از ميانه سده دوم تا اواخر سده چهارم در سراسر اسپانيا گسترش يافت.

مانيگري فصل ديگري از تاريخ مناسبات ايران و اسپانيا را رقم مي زند که در نوع ويژه اش با نام پريسيلياليزم شناخته مي شود و در حقيقت زمان پيدايش آن به منزله نقطه آغاز تفتيش عقايد با پيامدهاي ناگوار آن در اسپانيا بود. تا اوايل سده نوزده مانيگري در مغرب بيشتر با « اعترافات » سن آگوستين شناخته مي شد تا روايت واقعي و اسناد تاريخي ؛ در حالي که در شرق اين متون به زبان هاي فارسي، سيريليک و عربي که هنوز بر روي آنها به اندازه کافي کار نشده، موجود است. اين آيين در حقيقت از افريقاي شمالي و مغرب وارد اسپانيا گرديد. گفته مي شود که در پايان سده چهارم شمار پيروان آن بسيار زياد بود. در اين باره San Jeronimo اذعان نمود که در ناحيه غربي شبه جزيره ايبري زنان نام آوري را با چشم خود مي ديده که به خواندن « گنجينه » يا کتاب ماني مبادرت مي کرده اند.

مانيگري اسپانيايي همانند ميترائيسم، در شهر مريدا به عنوان مرکز اصلي تبليغ شد و گسترش يافت. پريس سيليانو مکتب پريس سيلينانيسم را در اسپانيا بنيان نهاد که تا پايان سده چهارم ميلادي باقي بود و نقشي مهم در اسپانياي رومي – ويزيگوتي ايفا نمود. در سال 380 م . اين آيين به وسيله شوراي کليساي ساراگوسا تکفير شد. پريس سيليانو به ايتاليا گريخت و زير حمايت پاپ داماسوِ اول درآمد، اما سرانجام در سال 385م. در سن 45 سالگي به مرگ محکوم گرديد و زنده زنده در آتش سوزانده شد. البته با ورود ويزيگوت ها در سده پنجم ميلادي نهضت مذهبي مانيگري بار ديگر به ويژه در شمال غربي شبه جزيره زنده شد، اما زير فشار کليساي کاتوليک، بيش از يک سده دوام نياورد.

در اواخر سده ششم ميلادي اسپانياي ويزيگوت به گسترش سبک معماري خود مبادرت نمود که در اصل چيزي جز نقش و نگارهاي تزئيني ساساني، از جمله برگ هاي چهار پر درخت نبود که در عمل در همه بناهاي ويزيگوتي باقي مانده از آن دوران، به ويژه در نواحي مورسيا و کردوبا ديده مي شود. مارسل ديولافوآ، صاحب کتاب پنج جلدي « هنر باستاني ايران » نوشته است.[15]


13-5- روابط فرهنگي دو كشور پس از انقلاب اسلامي (موافقت‌نامه‌ها) همكاري‌هاي علمي و فرهنگي، مبادلات فرهنگي، همكاري در سازمان‌هاي فرهنگي منطقه‌اي و بين‌المللي

پس از پيروزي انقلاب اسلامي،  در سال 1999 در جريان سفر وزير مشاور وقت وزارت امورخارجه اسپانيا به جمهوري اسلامي ايران، يادداشت تفاهم همكاريهاي فرهنگي، علمي، فني وآموزشي بين دو كشور به امضاء رسيد. تلاش مسئولين فرهنگي دو كشور در جهت شناساندن زبان و فرهنگ خويش، آموزش زبان فارسي و اسپانيولي در دانشگاههاي دو كشور، تسهيل همكاري ميان نهادهاي فرهنگي، علمي، آموزشي وگردشگري، توسعه ارتباط ميان دانشگاهها و مراكز علمي ـ تحقيقاتي دو كشور، مبادله نشريات علمي و تحقيقي و انجام تحقيقات و پروژههاي مشترك از سرفصلهاي مهم اين تفاهمنامه است.

طي سالهاي اخير در جهت اجراي مفاد اين تفاهم و پيشبرد ديگر حوزه هاي فرهنگي، اقدامات قابل توجهي انجام شده است.همكاري ميان مراكز علمي و دانشگاهي دو كشور كاملاً متحول گشته است. در پي ديدار وزير علوم، تحقيقات و فناوري جمهوري اسلامي ايران از اسپانيا در فوريه 2002، يادداشت تفاهم همكاري بين وزارتخانه ايراني و مركز تحقيقات عالي اسپانيا به امضاء رسيد كه اولين نمونه از چنين تفاهم نامه اي با يك كشور اروپائي است. در جريان همين سفر يادداشت تفاهم همكاري بين دانشگاه تهران و دانشگاه آتونوما مادريد به امضاء رسيد. اين در حالي است كه قبل از آن و در جريان ديدار رئيس دانشگاه كمپلونتسه مادريد به ايران در سال 2001، تفاهمنامه همكاري بين اين دانشگاه و دانشگاه تهران به امضاء رسيده بود. بعلاوه، بسياري از دانشگاهها ومراكز تحقيقاتي دو كشور آمادگي خود رابراي توسعه همكاريها اعلام داشتهاند. پس ازآن، تفاهم نامه مشابهي بين دانشگاه كمپلونتسه و دانشگاه اصفهان نيز به امضاء رسيد.

امضاي يادداشت تفاهم همكاري در زمينه اسناد و آرشيو نيز تحول ديگري در همكاريهاي فرهنگي دو كشور است كه مشتمل بر 6 بند ميان سازمان اسناد ملي و وزارت آموزش، فرهنگ و ورزش اسپانيا در خلال ديدار رئيس دولت اسپانيا از جمهوري اسلامي ایران به امضاء رسيد. دراين سند، همكاري دو كشور در زمينه هاي مبادله اسناد، آموزش متخصصين، روشهاي ساماندهي اسناد، چاپ اسناد و برگزاري نمايشگاههاي اسناد و ديگر زمينه هاي همكاري مورد اشاره و توافق قرار گرفته است.

در زمينه گفتگوي تمدنها كه پيشنهاد آن توسط سيد محمدخاتمي رئيس جمهوري سابق ايران در سال 1997 ارائه شد و سازمان ملل بر اساس آن سال 2001 را سال گفتگوي تمدنها اعلام كرد، تاكنون نشستهاي متعددي بين انديشمندان و شخصيتهاي فرهنگي دو كشور در تهران و مادريد برگزار شده است. در خلال ديدار رئيس جمهوري اسلامي ايران از اسپانيا، برگزاري مشترك نشست انديشمندان و سياستمداران كشورهاي جهان در مادريد در اكتبر سال 2003 مورد توافق رهبران دو كشور قرار گرفت. نشست مذكور در پائيز سال 2003 تحت عنوان «همايش اسلام و غرب» با حضور وزراي خارجه و انديشمندان و ديگر مسئولين دو كشور در شهرهاي مادريد و بارسلون برگزار شد.

همكاري فرهنگي دو كشور در عرصه هاي ديگر نيز تحقق يافته كه از آن جمله امضاي قرارداد خواهر خواندگي شهرهاي بارسلون و اصفهان است كه در پي سفر شهردار بارسلون به اصفهان و سفر متقابل شهردار اصفهان در سال 2001 منعقد گرديد. نامگذاري يكي از تالارهاي اصلي خانه آسيا در بارسلون به نام اصفهان بيانگر تاثير فرهنگ و تمدن ايراني در قلب فرهنگ و تمدن اروپا است.

مجموعه تحولات سالهاي اخير نشان ميدهد كه دو كشور از ظرفيت لازم براي توسعه روابط برخوردارند. در نقشه جغرافياي دو كشور از يكديگر فاصله دارند اما در تاريخ از علقه هاي مشترك سياسي، اقتصادي و فرهنگي برخوردارند. جايگاه مهم ايران در منطقه حساس و استراتژيك خليج فارس و خاورميانه و ظرفيتهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي آن، توانمندي اقتصادي و صنعتي اسپانيا و موقعيت آن در اتحاديه اروپا از اركان و زمينه هاي توسعه روابط دو كشور طي سالهاي اخير ميباشد.


13-6- توافقات حاصله فرهنگی  درتاريخ روابط ايران واسپانيا


- عهدنامه مودت و تجارت منعقده در مارس 1892 در استانبول، تجدید شده در سال 1870 در شهر لندن 

- عهدنامه مودت و اقامت منعقده در ماره 1956 در مادريد

- يادداشت تفاهم همكاري در زمينه ساخت كشتي و توسعه همكاريهاي جهانگردي منعقده در سال 1958 در تهران

- يادداشت تفاهم توسعه همكاريهاي اقتصادي و بازرگاني منعقده در تاريخ 9/9/1367

- يادداشت تفاهم همكاري فني و اقتصادي در زمينه زيربنائي، حمل ونقل و مسكن منعقده در تاريخ 16/12/1372

- يادداشت تفاهم همكاري پارلماني منعقده در سال 1376 در مادريد

- موافقتنامه حمل ونقل جاده اي منعقده در پائيز سال 1377 در تهران

- يادداشت تفاهم همكاريهاي فرهنگي منعقده در پائيز سال 1378 در مادريد

- اعلاميه جامع همكاريهاي دو كشور منعقده در جريان ديدار رئيس دولت اسپانيا از ايران در سال 1379

- يادداشت تفاهم همكاري بين دانشگاه كمپلوتنسه مادريد و دانشگاه تهران در جريان ديدار رئيس دانشگاه كمپلوتنسه از تهران در سال 1379

- يادداشت تفاهم رايزنيهاي سياسي بين وزارت امورخارجه دو كشور در جريان ديدار وزيرخارجه اسپانيا از ايران در سال 1380

- يادداشت تفاهم همكاري بين دانشگاه كمپلوتنسه مادريد و دانشگاه اصفهان در سال 1380

- يادداشت تفاهم همكاري بين وزارت علوم، تحقيقات و فناوري جمهوري اسلامي ايران و شوراي عالي تحقيقات علمي اسپانيا در جريان ديدار وزير علوم، تحقيقات و فناوري جمهوري اسلامي ياران از اسپانيا در سال 1380

- يادداشت تفاهم همكاري بين دانشگاه تهران و دانشگاه آتونوما مادريد در جريان ديدار وزير علوم، تحقيقات و فناوري جمهوري اسلامي ايران از مادريد در سال 1380

- يادداشت تفاهم همكاري در زمينه جهانگردي منعقده در جريان ديدار رياست جمهوري ایران از اسپانيا در سال 1381

- يادداشت تفاهم همكاري در زمينه استاندارد منعقده در جريان ديدار رئيس مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي جمهوري اسلامي ايران از اسپانيا در سال 1381

- بازبيني و امضاي يادداشت تفاهم همكاري بين دانشگاه تهران و دانشگاه آتونوما مادريد در جريان ديدار رئيس دانشگاه تهران از مادريد در سال 1382 [16]



13-7- فهرست اسامي سفراي ايران در اسپانيا

سفارت ايران در مادريد در مهرماه 1295 توسط ميرزااسماعيل خان دبيرالممالك فرزانه، تأسيس شد و مشاراليه تا شهريور 1298 در مادريد وزير مختار بود

حسين علاء از مهر 1298 تا فروردين 1300

عبدالعلي خان صدري صديق السلطنه از مرداد 1300 تا اسفند 1300 كه سفارت مادريد به علت صرفه جويي در بودجه تعطيل شد و سفراي ايران در فرانسه، در اسپانيا اكرديته شدند

سفارت ايران در مادريد مجدداً در ارديبهشت 1333 افتتاح شد ويدالله عضدي تا تير 1337 وزيرمختار بود.

در 23 مهر 1337 سفارت به درجه سفارت كبري ارتقاء يافت و ابراهيم زند از اين تاريخ تاآبان 1341 سفير بود

محمد گودرزي از آبان 1341 تا دي 1345

محسن مرآت اسفندياري از بهمن 1345 تا ارديبهشت 1346

جمشيد قريب از شهريور 1346 تا مهر 1350

ارتشبد فريدون جم از مهر 1350 تا شهريور 1356

منوچهر عظيما از مهر 1356 تا پيروزي انقلاب اسلامي

قهرمان قهرماني (كاردار موقت) از پيروزي انقلاب اسلامي تا شهريور 1358

ركن الدين آشتياني از شهريور 1358 تا تير 1359

ناصر صادقي (كاردار موقت) از تير 1359 تا شهريور 1359

علي اصغر بهنام (كاردار موقت) از شهريور 1359 تا فروردين 1360

مهدي اكرمي (مسئول موقت) از فروردين 1360 تا تير 1361

عبدالكريم سنايي فرخي (كاردار موقت) از تير 1361 تا بهمن 1364

هادي سليمانپور (سفير) از اسفند 1364 تا تيرماه 1368

عبدالله ذيفن (سفير) از تيرماه 1368 تا تيرماه 1374

بهرام قاسمي (سفير) از تيرماه 1374 تا آذرماه 1377

سيد حسن شفتي (سفير) از 16 آذر 1377 تا 14 تير ماه 1382

مرتضي الويري (سفير) از 16 تيرماه 1382

داوود صالحی (سفیر) از تیر 1386 تا 1389

مرتضی صفاریان (سفیر) از مرداد 1389 تا کنون[17]


13-8-  ايرانيان مقيم (تعداد، مراكز و انجمن‌هاي فرهنگي، مذهبي و هنري، شخصيت‌هاي ذينفوذ، موقعيت اجتماعي، مذهبي و اقتصادي و سياسي و ايرانيان در آن كشور)


بین ایران و اسپانیا قبل از انقلاب قرارداد لغو روادید امضا شده بود. پس از پیروزی انقلاب برخی از ایرانیانی که از کشور خارج میشدند و قصد اقامت در آمریکا و کانادا داشتند برای گرفتن ویزای این دو کشور به اسپانیا سفر میکردند و اقامتی چند ماهه در آن کشور داشتند. روحیه شاد و مهمان نواز اسپانیولیها، هوای آفتابی و شرایط خوب اقتصادی دهه 80 باعث شد بساری از این افراد تغییر عقیده بدهند و به جای سفر به سرزمین دوردست آمریکا یا کاندا در همان اسپانیا بمانند که تا ایران فقط پنج ساعت پرواز هوایی فاصله داشت، تمایلات نژادپرستانه و تبعیض آمیز در بین مردم و حکومت آن کشور مشاهده نمیشد  و مردم آن از لحاظ اخلاقی بسیار به ایرانیان نزدیک بودند. بدین ترتیب تعداد ایرانیان مقیم اسپانیا در دهه 80 به 45000 نفر رسید. این تعداد به تدریج کاهش یافت و در سال 1390تعداد ایرانیان ثبت شده و دارای پرونده کنسولی در سفارت ایران در مادرید از 7000 تجاوز نمیکرد. میتوان حدس زد که 2 تا 3 هزار نفر ایرانی نیز با گرفتن تابعیت اسپانیولی نیازی به مراجعه به سفارت برای تشکیل پرونده احساس نکرده اند که این امر  ممکنست تعداد کل ایرانیان را به 10 هزار نفر برساند. اکثر این گروه به تحصیل یا تجارت مشغولند و برخی دیگر نیز به تدریس در دانشگاه، مشاغل آزاد، کشاورزی، صنعت، خدمات و یا خانه داری مشغولند.


13-9- ايران‌شناسي و ايران‌شناسان (مراكز مطالعات ، استادان، نشريات ايران‌شناسي، تعداد دانشجويان، وضعيت كتابهاي درسي، برنامه‌هاي آموزشي، وضعيت زبان وادبيات فارسي، منابع درسي، آموزش فارسي، نظر مساعد يا مساعد دولت نسبت به ايران شناسي و زبان فارسي)


دولت اسپانیا نظر مثبتی نسبت به تنوع فرهنگی دارد و همین امر سبب میشود مشکلی بر سر راه مطالعات منطقه ای و آموزش زبانهای خارجی به و جود نیاورد.  هم اكنون اکثر دانشگاههای اسپانیا مطالعات خاورمیانه را در رشته های علوم سیاسی و روابط بین الملل خود دارند و مطالعات ایران نیز در آن دپارتمانها صورت میگیرد. دکتر خوان مارتوس کسادا، رئیس مرکز اسلام‌شناسی دانشگاه کمپلوتنسه، و دکتر آلبرتو کانترا، رئیس انجمن ایران‌شناسان اسپانیا میباشند.

زبان فارسي در سه مقطع مبتدي، متوسط و نيمه پيشرفته در پنج دانشگاه اسپانیا تدريس مي شود. همچنين كلاس هائی برای آموزش آزاد زبان فارسي براي ايرانيان و اسپانیولی های علاقمند در رايزني فرهنگي ج.ا. ایران در مادرید بر پا است كه به وسيله يك ايراني ساكن مادريد اداره مي شود .  براي دانشجوياني كه امكان بهره گيري مستقيم از اين كلاس ها را ندارند، ازطريق یک صفحه ي وب که به اهتمام رايزني راه اندازي شده و همچنان مورد حمایت آن است،   سيستم آموزش از راه دور نيز فراهم آمده است. همچنین هرساله تعدادي دانشجو براي گذراندن دوره هاي مطالعاتي تكميلي به ايران اعزام مي شوند كه اين اقدام انگيزه و علاقه ي زيادي را درميان فارسي آموزان ایجاد کرده است. (تا كنون حدود 100 نفر اعزام شده اند )

در حال حاضر حدود 75 دانشجوی زبان فارسی وجود دارد که در دانشگاههای زیر مشغول تحصیلند:

- دانشگاه کمپلوتنسه مادريد : 30 نفر

- دانشگاه سالامانکا : حدود 17 

- دانشگاه آلیکانته : 7 نفر

- دانشگاه بارسلون: حدود10نفر

- دانشگاه آوتونوماي مادريد : 10 نفر

فهرست مدرسان و اساتید  زبان و ادبیات فارسی به ترتیب زیر میباشد:

- دانشگاه كمپلوتنسه آقاي هوشنگي

- دانشگاه آوتونوما ، خانم دكتر فرزام نيا

- دانشگاه سالامانكا ، خانم باراني

- دانشگاه آليكانته ، دكتر خوسه فرانسيسكو كوتياس

- دانشگاه بارسلون ، خواكين رودريگز وارگاس

اکثر کتب و منابع درسی منابع سنتی هستند که بیشتر از منابع کلاسیک ادبی الهام گرفته اند و الزاما منعکس کننده وضعیت امروز جامعه ایران نیستند. از سوی دیگر نیاز به ایجاد و توسعه مواد آموزشی جدید و استفاده از ابزار کمک آموزشی در تدریس زبان و ادبیات فارسی احساس میشود.

در سال 1388 نخستین جلد از کتاب ایران شناسی با عنوان « IRANOLOGÍA I » از سوی رایزنی  فرهنگی ايران در مادريد و  دانشگاه  کمپلوتنسه منتشر شد. این کتاب که  شامل پانزده مقاله در موضوعات گوناگون «ايران شناسي» است، نخستين جلد از مجموعه ای است که قرار است شناختی کلی از تاثیر ایرانیان بر اسپانیا ایجاد کند.  فهرست عناوین مقالات کتاب ایران شناسی 1 به شرح زير است:   نقش ايران در تکوین تمدن اسلامي (دكترسیداحمدرضاخضري)،   رياضيدانان ایرانی درقرون وسطي (دكتر خوان مارتوس)، يونانيان و ايرانيان در دوره  امپراتوري هخامنشي (دكتر خوسه ماريا بلاسكز)،  جايگاه خيام در دانش جبر (دكتر ريكاردو مورنو)، زندگي و زمانه خيام  (محسن لهراسبي)، گارسيا سيلو فيگه روا سفير شاه عباس (دكتر لوئيس خيل فرناندث) ، رستميان ايراني در اندلس (دكتر ماريا خسوس ويگه را)،  امپراتوري ايراني، محل طلاقي فرهنگ ها (خوا آ. سوتو)، هانري كربن و فلسفه ایرانی اسلامي (دكتر رافائل رامون گررو)،  عروج روح در آيين زرتشتي در مقايسه با  بازگشت ارواح  يوناني (دكتر خوان آنتونيو آلوارث پدروسا)،  مفهوم  مرکب در تصوف اسلامي (دكتر پابلو بنيتو)،  ابن مقفع و غرور ساساني (دكتر جوزپ پوچ)،  مقدمه اي بر تاريخ كتابت در ايران (دكتر سعيد هوشنگي)،    رباعيات خيام و شعر الاندلس (دكتر ترسا گارولو)، ساختار سياست خارجي ايران (لوسيانو زاكارا)


در شهریورماه 1391 اقدام مهمی در گسترش زبان فارسی انجام شد و سمینار علمی ، کاربردی آموزش زبان فارسی به اسپانیایی زبانان با همکاری دانشگاه کمپلوتنسه مادرید، مرکز آموزش زبان فارسی سازمان و جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران برگزار روزهای 30 و31 شهریور در دو نوبت صبح وعصر در محل دانشگده زبان وادبیات دانشگاه کمپلوتنسه شد . در این سمینار که با حضور استادان ، محققان ، صاحبنظران ومدرسان و دانشجویان زبان فارسی از ایران و شهرهای مختلف اسپانیا برگزار شد، معاون دانشکده زبان وادبیات ،دکتر خوان مارتوس رییس دپارتمان مطالعات اسلامی دانشگاه ، دکتر محمدرضا دهشیری معاون آموزش وپژوهش سازمان فرهنگ وارتباطات ، سید محمدرضا دربندی رئیس مرکز گسترش زبان وادبیات فارسی ، امیر پورپزشک سرپرست رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ،دکتر آلبرتو کانترا رئیس انجمن ایرانشناسان اسپانیا ، دکتر کوتیاس فرر استاد ومدیر اتاق ایران در دانشگاه آلیکانته و محمدخانی معاون فرهنگی وبین المللی شهر کتاب نیز حضور داشتند.

ترجمه آثار نظامي، حافظ، خيام، مولانا، سعدي، عبيدزاكاني، سهراب سپهري و بعضي آثار منثور و رمان­هاي فارسي در سالهاي اخير از اقدامات چشمگير است.


13-10- زمينه‌ها و راههاي مناسب براي ايجاد يا توسعه روابط فرهنگي ، موانع و  مشكلات

فرهنگ مانند سیاست و اقتصاد از نظرات مدیران و رهبران جامعه پیروی نمی کند و مردم نقش اساسی در روابط فرهنگی بازی میکنند. به همین دلیل بهترین برنامه برای توسعه روابط فرهنگی تبادل جهانگرد میباشد. توریستها سفرای فرهنگی کشور خود هستند و به پیامبران کشور میزبان تبدیل میگردند. وقتی شهروندان دو کشور از سرزمین دیگر دیدار میکنند زمینه برای انتقال پیام فرهنگی،  تاریخ فرهنگ و غنای فرهنگی فراهم میشود. چالش مهم در این زمینه چیره شدن بر تفاوتهای فرهنگی است که این امر فقط در صورت درک ضرورت توریسم و برنامه ریزی برای گسترش آن از سوی مدیران میسر خواهد بود. ظرف 30 سال گذشته ایران همیشه در نمایشگاه فیتور که یکی از مهم ترین نمایشگاههای جهانگردی اروپاست شرکت نموده، ولی بهره برداری عملی از این موضوع که جذب جهانگرد خارجیست به عمل نیامده است.

یکی از موثرترین راههای گسترش روابط فرهنگی به راه انداختن نهضت ترجمه است. آثار اسپانیولی و فارسی به اندازه کافی ترجمه نمیشوند و اکثر ترجمه های موجود هم از زبانهای دیگر است که انتقال مفاهیم را ممکنست به درستی انجام ندهد.

برگزاری سمینارها و کنفرانسهای بین فرهنگی عامل موثر دیگری است که سبب انتقال پیامهای فرهنگی روز میشود و فقط به ادبیات کلاسیک بسنده نمیگردد. شبهای شعر مشترک، کنسرتهای مشترک، هفته فیلم ایران در اسپانیا و هفته فیلم اسپانیا در ایران، مسابقات ورزشی مشترک، فعالیت مشترک فرهنگی در کشورهای ثالث و تبادلات موزه ای در زمینه های مختلف راههایی هستند که در بلند مدت باعث افزایش شناخت میشود.

همکاریهای دانشگاهی در زمینه مبادله استاد و دانشجو، ارزیابی مدارک، ارائه بورس های  تحصیلی، برنامه های مشترک آموزشی ، یکسان سازی مواد درسی برای پذیرش دانشجوی مهمان در ترم های تابستانی و یا سالهای تحصیلی، انجام تزهای مشترک در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا، انجام تحقیقات مشترک بین پژوهشگران  دو طرف و بالاخره حمایتهای مالی از برنامه های مورد توافق طرفین میتواند گام مهمی در روابط بلند مدت باشد.

میتوان چنین انگاشت که در حالی که برنامه های اقتصادی در کوتاه مدت و برنامه های سیاسی در میان مدت آثارشان هویدا میگردد، نتایج  تصمیم فرهنگی فقط در بلند مدت قابل مشاهده خواهد بود. لذا توسعه روابط فرهنگی با اسپانیا، و هر کشور دیگری، باید برای یک برهه حداقل دهساله برنامه ریزی شود. همان طور که قبلا گفته شد، اسپانیا و ایران هردو قرنها تحت استیلای اعراب بوده اند و این امر ریشه های تاریخی و فرهنگی مشترکی ایجاد کرده است. هر دو کشور از پیشگامان مذهب تشیع و کاتولیک در زمان حاضر میباشند که زمینه را برای همکاریهای فرهنگی و هم اندیشی در زمینه فلسفه، عرفان و ادبیات مهیا میسازد. هر دو کشور موسیقی خاص خود را دارند که به ریشه مشترک آنان برمیگردد. هر دو کشور فیلمسازان و کارگردانان  شناخته شده ای در سینما دارند که جوایز بین المللی زیادی را به خود اختصاص داده اند. اسپانیا مهد نقاشان و مجسمه سازان مشهوری بوده که مکتب هرکدام از آنان در دانشگاههای ایران تدریس میگردد. اگر دو کشور در زمینه مذهبی سعی در درک یکدیگر کنند زمینه برای برنامه ریزی برای همکاریهای مشترک در کلیه موارد فوق فراهم خواهد شد.


[1] - Premio Principe de Asturias

[2]- Jermino da Cruz

[3] - Christofolo da Spritus Santo

[4] - Antonio de Gueva

[5] - دكتر عبدالحسن نوايي: تاريخ روابط سياسي اقتصادي ايران در دوران صفويه، چاپ ششم، نشر نو، تهران، 1389، ص 91

[6]. Luis Preira de Lacereda

[7] .Garcia de Silva y Figueroa

[8] - روابط ايران و اسپانيا، قابل دسترس در http://iranspain.org/documents/document/0/11593/portal.aspx

[9] - روابط ايران و اسپانيا، همان

[10] - تاريخچه روابط سياسي ايران و اسپانيا قبل از پيروزي انقلاب قابل دسترس در http://www.iranembassy.es/politics/bilateral-relations/

[11] - حسن شفتي: اندلس، اسپانيا، ايران، نشست تعاملات فرهنگي ايران-اسپانيا، فرهنگسراي ملل، اول خرداد 1390، تهران

[12] - سيد احمدرضا خضري: جايگاه زبان فارسي در اسپانيا:گذشته، حال، آينده، سخنراني در نشست مشترك شهر كتاب و انجمن دوستي ايران و اسپانيا، 28دي 1388، تهران

[13] - مير جلال الدين كزازي: جاي پاي ادبيات كلاسيك ايران در اسپانيا، سخنراني در نشست مشترك شهر كتاب و انجمن دوستي ايران و اسپانيا، 28دي 1388، تهران


[14] - Augusta Emerita

[15] - ريحانه كياني فر: تاثيرهاي فرهنگي ايران بر اسپانيا، انجمن دوستي ايران و اسپانيا، تهران، 1390

[16] - خضري، پيشين

[17] - حميد اسلامي زاد، كتاب سبز اسپانيا، چاپ سوم، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1390،ص 132