تئاتر و هنرهای نمایشی اسپانیا
تئاتر
تئاتر حرفه ای
تئاتر حرفه ای در اسپانیا حدود سال 1550 آغاز شد. لوپه د روئدا[7] به عنوان سردمدار این حرکت فرهنگی و پدر تئاتر حرفه ای اسپانیا شناخته می شود. وی ابتدا کارش را با نمایشنامه های مذهبی آغاز کرد و سپس نمایشنامه های مردم پسندی را نگاشت.
تئاتر در عصر طلایی
در این عصر ساختار تئاتر از لحاظ نحوه ی اجرا و هم از نظر زبانی پیشرفت چشمگیری می کند. تئاتر به سرگرمی مورد علاقه مردم تبدیل می شود و سالن های تئاترِ سر باز، در سراسر شهر های اسپانیا ساخته می شود. تئاتر های این دوره از سه اصل وحدت زمان، وحدت مکان و وحدت موضوع تبعیت می کنند. در تئاتر این دوره علاوه بر کمدی، موضوعاتی بر مبنای تاریخ و یا شخصیت های حماسی نیز اجرا می شد که معمولاً ریشه در عقاید مذهبی داشتند؛ به خصوص در نمایش های ساکرامنتال، که البته خاص مناطق شمالی اسپانیا بود که تحت تصرف مسلمانان در نیامده بود. نمایش های این عصر معمولا در سه پرده اجرا می شدند. نکته جدیدی که در نمایش های دوره طلایی به چشم می خورد، این بود که تا پیش از این معمولاً تئاتر کمدی و تراژدی به صورت کاملاً مجزا از هم اجرا می شد و موضوع تراژدی به خدایان و قهرمانان اختصاص داشت، در حالی که کمدی در خصوص زندگی توده جامعه است؛ ولی در نمایش های این دوره ما شاهد ترکیب این دو گونه هستیم، به شکلی که مثلاً قهرمان تراژدی دارای وجه شخصیتی دیگری هست که حسی از طنز از آن برداشت می شود. شخصیت مهم دیگر این نمایش ها افراد سلطنتی هستند. این روش تبلیغاتی بود که در این زمان توسط حکام آستوریایی به کار گرفته می شد. پادشاه در این آثار به صورت نماینده ی خدا تصویر می شد که مامور برقراری عدالت در میان مردم است. تئاتر اسپانیا در عصر طلایی همچون تئاتر انگلیس، رشد چشمگیری دارد؛ اما ریشه های فکری موجود در آن متفاوت از آنچه بود که در تئاتر انگلستان حکمفرما بود. نمایش های اسپانیایی تحت نفوذ عواملی همچون مذهب کاتولیک بود که از این روی شاهد بارقه های مذهبی در بیشتر آثار هستیم. نکته دیگر، تأثیر حضور اعراب مسلمان بر فرهنگ این کشور است.[8]
زارزوئلا[9]
در سال 1657 در کاخ سلطنتی پرادو شاه فیلیپ چهارم و ملکه ماریانا به همراه دربار، شاهد اجرای گونه ای جدید از کمدی بودند که توسط پدرو کالدرون د لا بارکا[10] نوشته شده بود و خوان دِ ایدالگو[11] برای آن قطعه ای را ساخته بود. این نمایش با نام El Laurel de apolo به عنوان اولین اجرای زارزوئلا شناخته می شود. این نام از یکی از شکارگاه هایی که پادشاه در آن به شکار می پرداخت و دارای بوته های انبوه تمشک جنگلی بود، برگرفته شده است. با تشکیل این گونه تئاتری، حیطه ی این هنر از اپراهای کلاسیک، به نمایش های پر سر و صدا و خنده دار که در آن آهنگ های مردمی نیز نواخته می شد، گسترش یافت. کم کم با حضور آهنگسازان ایتالیایی در اسپانیا، زارزوئلا در پایان قرن هجدهم، به مدت شصت سال پایگاه مردمی اش را از دست می دهد، چرا که اپرای ایتالیایی بیشتر مورد توجه عموم قرار میگیرد. اما در نیمه دوم قرن نوزدهم، عصر طلایی زارزوئلا فرا می رسد. در این عصر، آهنگسازانی همچون فرانسیسکو آسنخو باربیِری[12] که به عنوان پدر جنبش های موسیقایی اسپانیا در قرن 19 شناخته می شود، این نمایش بومی اسپانیا را رونقی دوباره بخشید. بعد از جنگ های داخلی اسپانیا، تلاش های پابلو سوروثابال[13] بود که این هنر را همچنان زنده نگه داشت. در زارزوئلا، دیالوگ ها هم به شکل آهنگین و هم به فرم گفتاری خوانده می شود. موسیقی آن نیز به صورت زنده، هم به گونه اپرایی و هم موسیقی مردمی اجرا می شود .[14]