روابط فرهنگی فرانسه و ایران
روابط فرهنگی ایران و فرانسه
در جريان قرن نوزدهم نفوذ فرهنگي فرانسه در ايران بيش از پيش توسعه يافت و قشر تحصيلكرده ايراني، كه به زبان فرانسه آشنايي يافته بود ، به زودي بر گنجينه ادبي ، علم يو هنري فرانسه دست يافت و شيفته اين تمدن درخشان گرديد.[17] مقدمات ارتباط فرهنگی بین ایران و فرانسه از زمان فتحعلی شاه و آمدن ژنرال گاردان و همراهانش به ایران آغاز گردید. از این زمان توجه دانش پژوهان ایرانی به آثار نویسندگان فرانسوی جلب گردید. در بین آثار نویسندگان بزرگ فرانسوی نمایشنامه های مولیر به دلیل جنبه انتقادی ، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. نخستین نمایشنامه ای که از فرانسه به فارسی ترجمه شد میزانتروپ[18] بود که در سال 1248 شمسی یعنی در سال های آخر سلطنت فتحعلی شاه تحت عنوان «گزارش مردم گریز» به صورت منظوم چاپ و منتشر گردید و پس از آن «گیج» ، «طبیب اجباری» و «عروس مجبوری» به زبان فارسی درآمد. در سال 1280 نمایشنامه ای موسوم به «مارگریت» و یک سال بعد رمان های «سه تفنگدار» ، «کنت دو مونت کریستو» اثر الکساندر دوما ترجمه شد.
در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه آنچه ایران و فرانسه را به هم نزدیک می کرد، روابط فرهنگی بود. در این تاریخ فرانسه در خاک ایران نظر سیاسی و اقتصادی نداشت و علایق فیمابین بیشتر از نوع علمی و فرهنگی بود.
از يادآوري اين نكته هم گريزي نيست كه در آغاز كار مدارس ، فرانسويان ،نه از راه دلسوزي براي فرزندان ايران ، بلكه از روي ناچاري روي به فعاليت فرهنگي آوردند[19]. فعاليت هاي آموزشي فرانسوي ها در ايران، به ويژه در دو جهت متمركز شده بود: يكي تدريس زبان فرانسوي و ديگري تدريس ساير رشته هاي فني، علمي و تجربي.[20] در زمان امیر کبیر معلمان فرانسوی در مدرسه دارالفنون ایران و شاگردان ایرانی در مدارس فرانسه به تعلیم و تعلم مشغول شدند. هفت سال پس از تاسیس دارالفنون ، دولت 42 تن از فارغ التحصیلان کشور را برای آموختن فنون مختلف به فرانسه اعزام داشت که در سال 1238 هجری شمسی این عده وارد پاریس شدند و پس از خاتمه تحصیلات به ایران بازگشتند. در دوران قاجار، زبان فرانسه در دربار ایران بسیار متداول گردیدو ناصرالدین شاه خود به زبان فرانسه آشنایی داشت. در سال 1900 میلادی مدارس پسرانه «سن لویی» و دخترانه «ژاندارک» در تهران تاسیس شد.
از جمله امتیازاتی که فرانسویان در دوران قاجار در ایران به دست آوردند امتیاز حفاری علمی در ایران در سال 1900 میلادی بود.برطبق آن امتیاز، باستان شناسان موزه لوور نخست در همدان و سپس در شوش و دزفول به حفاری و اکتشاف مشغول شدند.
«دیولافوآ»[21] باستان شناس معروف فرانسوی و بعد از او «دمورگان»[22] در همان ناحیه به اکتشافات عظیم علمی نایل گردیدند که از آن جمله کشف لوح قوانین حمورابی پادشاه بابل است که در سال 1901 میلادی در شوش تختگاه ایلام به دست آمد.این امتیاز به قوت خود باقی بود تا آن که در مهر 1306 ملغی گردید ولی از طرف وزارت فرهنگ اجازه حفاری علمی در شوش با شرایط دیگری به فرانسوی ها داده شد.
روابط فرهنگی در دوران پهلوی
در زمان رضا شاه پس از وضع قانون اعزام محصل به خارج در سال 1307 که به موجبآن مقرر گردیده بود به مدت 6 سال هر سال لااقل 100 نفر دانشجو برای تحصیل به اروپا اعزام شود توجه ویژه ای به فرستادن دانشجو به فرانسه اعمال گردید. از سال 1307 تا 1312 از طرف وزارت فرهنگ هر سال در حدود یکصد محصل به فرانسه و انگلستان اعزام شدند. غالب محصلان در فرانسه به تحصیل پرداخته و از سال 1313 به بعد بتدریج به ایران باز گشتندو عده ای از آنان به تدریس در دانشگاه جدیدالتاسیس تهران مشغول شدند. همچنین در سال 1307 جمعی از کارمندان پست و تلگراف برای فراگرفتن فن مخابره تلگراف بی سیم به پاریس اعزام شدند. در سال 1307 نیز مدرسه رازی در ایران تاسیس شد.
در ضمن، در این دوران شماری از استادان فرانسوی در مدارس عالیه کشور( مدرسه حقوق و علوم سیاسی و مدرسه طب) به تدریس مشغول شدند که از ان جمله می توان از دکتر ژان فونتانا- دکتر لافن- پروفسور لوباور- پروفسور پیر مارسل و پروفسور دایرالی نام برد.
اولین قرارداد فرهنگی رسمی بین ایران و فرانسه در سال 1308 بین وزیر مختار ایران در پاریس و وزیر فرهنگ دولت جمهوری فرانسه دئر باره برابری ارزش تحصیلات منعقد شد.
در سال 1313( 1935) روزنامه فرانسوی زبان «ژورنال دو تهران» در تهران شروع به کار کرد که می توان آن را قدیمی ترین روزنامه فرانسوی زبان خاور میانه دانست.
سپس چند مدرسه فرانسوی دیگر در تهران تاسیس شد که از جمله آن ها می توان از مدارس مریم در تهران، انوشیروان در تبریز و ستاره صبح در اصفهان نام برد. بیشترر این مدارس توسط مسیونرهای مذهبی تاسیس و اداره می شدند.
روابط فرهنگی ایران و فرانسه از اوایل دهه 1950 گسترذش بیشتری یافت. انجمن فرهنگی ایران و فرانسه در سال 1950 در پاریس تشکیل شد و ریاست این انجمن را ایرانشناسان مشهوری از قبیل رنه گروسه[23]، پروفسور پاستور والری رادو[24] و هانری ماسه[25] بر عهده داشتند.
در سال 1961 نمایشگاه 7000 سال هنر( سفال های قدیم، مینیاتور،صنایع دستی، سکه های قدیمی، قالی) در فرانسه گشایش یافت.
به منظور گسترش روابط فرهنگی دو کشور موسساتی نیز در کشور فرانسه در این دوران تاسیس شد که از جمله آنها می توان از خانه ایران در پاریس نام برد . همچنین تعداد دانشجویان ایرانی در فرانسه در دهه 1970-1960 بشدت افزایش یافت.
روابط فرهنگی دو کشور بخصوص در دوران زمامداری ژنرال دوگل و پس از مسافرت وی به ایران و همچنین امضای موافقتنامه علمی و فنی بین دو کشور در تهران در دسامبر 1967 گسترش بیشتری یافت.
ب) موافقتامه فرهنگی بین دو کشور
موافقتنامه همکاری های فرهنگی ایران و فرانسه در تاریخ 7 نوامبر 1973( 16 آبان 1352) در تهران به امضا رسید و از تاریخ 12 ژوئیه 1974 لازم الجرا گردید. مدت اعتبار اولیه این موافقتنامه 5 سال تعیین شد و مقرر گردید چنانچه حداقل شش ماه قبل از انقضای مدت مذکور ، این قرارداد فسخ نگردد، به طور ضمنی تمدید شده تلقی گردد.
اهداف این موافقتنامه:
توسعه همکاری های دو کشور در زمینه های فرهنگی، آموزشی، دانشگاهی و هنری
تشویق آموزش زبان و ادبیات و فرهنگ هر یک از دو کشور در دانشگاه ها و مدارس عالی طرفین
ایجاد تسهیلات لازم به منظور فعالیت موسسات فرهنگی و علمی و فنی از قبیل موسسسه های علمی و مراکز فرهنگی اعم از دولتی و خصوصی
برقراری همکاری نزدیک بین موسسات آموزشی و دانشگاهی و سازمان های علمی دو کشور از جمله کتابخانه ها و موزه ها
تبادل هیئت های علمی، فرهنگی و هنری و همچنین ترجمه و چاپ آثار ادبی و علمی
توسعه همکاری در زمینه های مربوط به رادیو و تلویزیون و سینما و مطبوعات دو کشور از طریق انعقاد موافقتنامه های لازم
تشویق و توسعه همکاری های ورزشی و توریستی میان دو کشور
اعطای بورس های تحصیلی جهت انجام تحقیقات در هر یک از دو کشور به موجب این موافقتنامه حدود 200 استاد و مربی و کارشناس فرانسوی در موسسات ایران مشغول به تدریس شدند. در ضمن، شماری از جوانان فرانسوی نیز داوطلبانه به جای انجام خدمت وظیفه به تعلیم و آموزش زبان فرانسه در ایران مشغول شدند.
روابط فرهنگی دو کشور پس از انقلاب اسلامی
فرانسه با رفتاري كه در جريان انقلاب اسلامي نسبت به رهبر انقلاب از خود نشان داده بود محبوبيتي در ايران كسب كرد و در اوائل انقلاب مشاهده شد كه چگونه مردم به پاس ميزباني فرانسويان از رهبرشان ، سفارت آنان در تهران را گلباران كردند. ولي ديري نپاييد كه از همان سال 58 به بعد كشور فرانسه همانند ساير كشورهاي قدرتمند غربي در فهرست دشمنان انقلاب قرار گرفت. فرانسه گذشته از اين كه به دشمن ايران در جنگ اسلحه و مهمات مي رساند، مركز تجمع و فعاليت تقريبا همه مخالفان حكومت ايران شده بود و اين مخالفان توانسته بودند كه در بعضي مراكز تصميم گيري فرانسه نفوذ كنند و ذهن فرانسويان را نسبت به جمهوري اسلامي ايران به كلي تيره و تار نمايند. تا چند سال در اوايل دهه شصت ، نه فرانسه چندان رغبتي به گرم كردن روابط خود با ايران داشت و نه ايران در آن جو انقلابي مي توانست روابط خود را با كشوري كه احساس مي كرد با او خصمانه برخورد مي كند و از دشمنان و مخالفانش حمايت مي كند گسترش دهد. بنابراين فعاليت انجمن فرهنگي ايران و فرانسه بعد از انقلاب تابعي از كاهش روابط سياسي قرار گرفت و كلاس هاي آموزش زبان فرانسه كه در اين انجمن دائر بود ، در خرداد ماه سال 1361 از طرف دولت ايران تعطيل شد. انجمن فرهنگي ايران و فرانسه پس از تعطيلي كلاس ها به كلي تعطيل نشد. بخش ايران شناسي انجمن كه كوربن پايه گذاري كرده بود، همچنان سعي كرد به انتشار مجدد بعضي از كتاب هاي خود مبادرت ورزد. بعضي از اين كتاب ها را انجمن با كمك ناشران خصوصي مانند مركز نشر دانشگاهي منتشر كرد. در اينجا جا دارد كه از فعاليت مركز نشر دانشگاهي نيز در تقويت زبان فرانسه و آموزش آن در ايران ياد كرد. گروه زبان فرانسه مركز نشر به سرپرستي روانشاد دكتر جواد حديدي يكي از فعال ترين گروهها بوده و فعاليت هاي آن موجب شد كه بعد از انقلاب اين مركز به صورت مهم ترين موسسه انتشار كتاب هاي فرانسه در ايران درآيد. يكي از كارهاي موثر نشر دانشگاهي انتشار مرتب نشريه اي به زبان فرانسه به نام لقمان است كه در آن تحقيقات ايراني و اسلامي محققان ايراني و فرانسوي همراه با اخبار و رويدادهاي فرهنگي ايران در آن منعكس مي شود.