جایگاه دین در جامعه و سیاست بنگلادش

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

1.  جایگاه و نقش دین در جامعه و سیاست

6. 1. تاریخچه ادیان و مذاهب و چگونگی گسترش دین غالب

اصولاً سير مذهب در شبه قاره را به 9 دوره ، بیان می کنند:  

1. مرحله ابتدايي يا دوره ماقبل تاريخ كه اطلاعاتي از آن دوره در دست نيست مگر آنكه تصور شود تفاوت زيادي با ادوار مشابه خود در ساير نقاط جهان نداشته است.

2. دوره تمدن دره سند، كه از اين دوره نيز چندان اطلاع صحيحي موجود نيست؛ فقط حفرياتي كه در دره سند به عمل آمده، نشان مي دهد كه آن مردم بت های بسياري را پرستش مي كردند و الهه اي، كه شايد شيوا بوده است، داشتند و ايزداني به صورت حيوان يا نيمه مار و نيمه انسان مي پرستيدند.

3. دوره ودايي ( وديك ) از هنگام غلبه نژاد شمالي در هند تا حدود 800 پ.م تخمين زده مي شود.

4. عصر برهمني ( از 800 تا 500 پ. م )، در اين دوره تاسيسات مقدس مذهب هندو توسعه يافت.

5. عصر فلسفي ( از 500 تا 100 پ.م)، در اين دوره دو آیین « جين »  و « بودا » به وجود آمدند.

6. دوره احياي هندويي و عقيده به پيدايي مظاهر الهي در بشر كه تقريباً از 100 پ.م تا 500 ب.م ادامه يافته است؛ نشر مسيحيت نسطوري  در هند نيز در همين دوره صورت گرفته است.

7. دوره گسترش يا نفوذ اسلام درهند كه در سدة شانزدهم ميلادي به تشكيل سلسله تبموربان بزرگ هند منجر شد.

8. دوره شور مذهبي يا طريقه بهاكتي (Bhakti) كه از اواخر سده پانزدهم شروع شده و تا قرن نوزدهم ادامه داشته است.

9. دوره نفوذ اروپايي كه از هنگام ورود پرتغالي ها در سده پانزدهم ميلادي آغاز شده است و با استقلال هند و پاكستان در سال 1947 م پايان يافت.

     در اين دوره مسيحيت به حد چشمگیری توسعه یافت و نيز افكار جديد اروپايي از طریق مكاتب علمي سده نوزدهم و اندیشه های ماركسیستی و همچنين كيش مليت پرستي و برتري نژادي و خون، به شبه قاره راه يافت (, 2004: 101–116. Wirsing and Mohan Malik).

    در باره دوره اول و دوم چنان كه باز بیان کردیم، اطلاعات بسیاري در دست نيست، اما دوره سوم اهميت به خصوصي دارد. در اين دوره مهاجمين شمالي طي چند قرن در دسته ها و امواج متوالي و متعدد به سرزمين هند راه يافتند و پایه های مذهب وتمدن فرهنگ هندويي را بنا نهادند. قوم آريايي وقتي وارد سرزمين هند مي شد، داراي باورهای مذهبي ساده بود و مظاهر قواي طبيعت را نيايش يا پرستش مي كرد.

در خصوص ورود دین اصلی یعنی اسلام، تاریخچه روشنی وجود دارد که به طور مختصر به آن اشاره می کنیم.


6. 2. موقعیت دین رسمی و سایر ادیان و مذاهب

در هشتمين اصلاحيه قانون اساسي ( توسط مجلس ملي ) 7 ژوئن 1988، « اسلام » دين رسمي كشور بنگلادش اعلام شد.

    در اين كشور پيروان چهار دين: اسلام، هندو، بودايي و مسيحي زندگي مي كنند. اسلام دين اكثريت مردم است كه حدود 85 درصد ازكل جمعيت را در بر مي گيرد. در قانون اساسي اين كشور، آزادي كامل مذهب و فعاليت هاي فرهنگي براي همه اقليت ها نيز تضمين شده است. مردم مسلمان بنگلادش به طور عموم متدين و اكثر آن ها، اهل تسنن و پيرو مذهب حنفي هستند. البته در مناطق راجشاهي در غرب كشور پيروان اهل حديث ( اخباري ) زندگي مي كنند كه رهبر آن ها عبدالباري شخصيت بزرگ فرهنگي آموزشي كشور است. در ميان اكثريت اهل تسنن، به تازگي مكتب وهابيت هم نفوذ كرده است. بخشي از حوزه هاي علميه قومي كه آموزش سنتي فقهي اسلام را تدريس مي كنند، از طرف شيوخ و ثروتمندان پيرو مكتب وهابي در جهان عرب، تغذيه مي شوند (آخوندزاده، 1365: 4-6).

  سرزمين بنگال پيش از ورود مسلمانان، به ايالات مختلف تقسيم و هر ايالت در تصرف عده اي از حاكمان محلي بود. نخستين بار مسلمانان، بنگال را تحت واحد سياسي متحدی در آوردند كه تكميل آن در زمان سلطنت جلال الدين اكبر از شاهان سلسله تيموريان هند به پايان رسيد. در عهد جلال الدين اكبر همة ايالت قبلي سرزمين بنگال، به نام « صوفيه بنگال » ناميده شد.

1. دورة اول از سال 1201 م (598 ه‍ .ق ) شروع مي شود. يعني زماني كه بنگال به دست اختيارالدين محمد بختيار خلجي فتح شد. اختيارالدين محمد، ترك بود. به همين منظور اين عهد را به نام « عهد ترك » نام نهاده اند.

  در اين دوره بنگال تحت تسلط دولت مركزي دهلي بود و سلطان دهلي، حاكم بنگال را تعيين مي کرد. البته به علت فاصلة بسیار از دهلي، بعضي از حكام بنگال خودمختاري و آزادي را پيشة خود مي ساختند.

2. دوره دوم « عهد سلاطين آزاد بنگال » ناميده مي شود. اين دوره از جانشيني شمس الدين الياس شاه به سال 1342 م ( 743 ه‍ .ق ) آغاز مي شود، به استثناي سال هاي 1539- 1552م / 946- 960 ه‍ .ق، هنگامي كه بنگال در تصرف شير شاه سوري و اسلام شاه سوري بود. اين دوره به سال 1576 م / 984 ه‍ .ق به پايان مي رسد و در همين سال است كه در بنگال، در «جنگ راج محل»، سلاطين آزاد به دست مغول هاي تيموري شكست خوردند.

3. دوره سوم، دوره مغولان تيموري است و بنگال به سال 1576م /984 ه‍.ق به دست جلال الدين اكبر فتح شد. اين دوره تا 1717 – 1130 ه‍.ق ادامه داشت. بنگال از این تاریخ، جزو سلطنت دهلي به شمار می رفت.

4. دوره چهارم، از سال 1717 تا 1757 م / 1130- 1171 ه‍.ق طول کشید. دراين ايام، مرشد قلي خان از حاكميت سلطنت دهلي آزاد شد و به نام نظام بنگاله، دولت تازه اي تشكيل داد. حاكميت وي به سال 1757 م / 1171 ه‍. ق به پايان رسيد.

  با ورود مسلمانان به بنگال، جامعه اسلامي به وجود آمد. در همين زمان است كه فعاليت مسلمانان در بنگال آغاز مي شود.

  همان طور كه قبلاً اشاره کردیم، مسلمانانی كه براي نخستين بار در بنگال حكمراني کردند از نژاد ترك بودند. هر چند اسلام دين آنان بود، فرهنگ ايراني از نفوذ فوق العاده اي در بنگال داشت و آنان زبان تركي را فقط در كشور صحبت مي كردند و زبان فارسي، شالوده واساس لغات سياسي و محاورات دربار را تشكيل مي داد و در واقع زبان دیوانی و رسمی دربار بود. زبان عربي كليد رجوع به مذهب و فراگيري علوم مذهبي به شمار می رفت.

  در طول مدت 150 سال حكومت ترك ها در بنگال، اين بخش از شبه قاره آبستن حوادث و رويدادهاي متواتر سياسي بود. در دوران حكومت ترك ها، باوجود نا آرامي هاي سياسي، اسلام گسترش يافت وترك ها نه تنها به كشورگشايي و افزايش متصرفات پرداختند، بلكه در واقع درتبليغ و گسترش اسلام نيز همت گماردند. آنان همچنين مردم را با فرهنگ وتمدن اسلامي آشنا ساختند؛ به طوري كه در طول حكومت ترك ها، مدارس علميه و مؤسسات مقتدر مذهبي بنا شد.

  در دوران فرمانروايي و حاكميت مغول در بنگال (1757- 1575 م ) نيز مردم در زمينه هاي كشاورزي، صنعتي، ارتباطات، تجارت، معماري، هنر و فرهنگ به پيشرفت هاي چشمگيري نايل شدند. فرهنگ مغول كه در واقع تركيبي از فرهنگ ايرانی، تركی و عربی بود، بر كلية شئون زندگي و اركان حكومت اثر گذاشت.

    گفته شد که بنگلادش از نظر باورهای مذهبی مرکز پيروان چهار دین اسلام، هندو، بودایی و مسيحي است و از میان این ها، دین رسمی و اکثریت مردم، دین اسلام است. اما در قانون اساسي اين كشور، آزادي كامل برای پیروان همه ادیان و مذاهب تعریف شده و فعاليت هاي فرهنگي براي همة اقليت ها پیش بینی شده است (تاريخ فرهنگ، سيستم حكومتي بنگلادش، وزارت امورخارجه بنگلادش، شبكه وب سايت اينترنت).

    نکته مهم در خصوص  اسلام در بنگلادش مربوط به زمانی است که ژنرال ضیاء الرحمن به قدرت رسید. وی سیستم سکولاریسم را در بنگلادش که یکی از چهار رکن اصلی سیاست دولت بود، برانداخت؛ احزاب سیاسی مسلمان دربند را آزاد کرد و ناسیونالیسم بنگلادشی یعنی ملیتی با محتوای اسلامی را جانشین ناسیونالیسم بنگالی کرد. وی دستور داد آیات قرآن در رادیو و تلویزیون و نیز در مراسم رسمی پخش شود. همچنین همبستگی بنگلادش را با پاکستان و کشورهای مسلمان خاورمیانه قوت بخشید و بر ارتباط بنگلادش با امت مسلمان جهان تاکید ورزید. نخستین ژست سمبلیک او، قراردادن عبارت: « بسم الله الرحمن الرحیم» در سرآغاز کتاب قانون بود. به دستور وی مناسبت های مذهبی مانند میلاد النبی (ص)، محرم، رمضان و جمعه الوداع از طرف حکومت به طور رسمی برگزار می شد (Esposito et al., 2008: 49-52 ).