جایگاه رسانه در اسپانیا

از دانشنامه ملل

انسان دائما در حال جستجوی راهی برای برقراری ارتباط بوده است و این انگیزه، خود مقدمه‌ای برای بوجود آمدن وسایل ارتباطی سریع‌تر و قوی‌تر بوده است. به لطف فناوری، این وسایل ارتباطی، اطلاعات بشر را برای برقراری ارتباط بیشتر کرده و نقش اساسی در پیشرفت بشریت ایفا کرده‌اند.

رسانه‌ها و وسایل ارتباط‌جمعی در اسپانیا

از نظر تاریخی نیز، انسان به خاطر نیازی که به برقراری ارتباط با دیگران داشته، برای بیان افکار، احساس و ایده‌های خود آثاری از خود خلق کرده است. می‌‌دانیم بشر نیازمند جستجو، دانستن و دریافت اطلاعاتی است که توسط دیگران ساخته و منتقل شده باشد. ساختن، جستجو و دریافت اطلاعات، اقداماتی ضروری در طبیعت بشر است.

رسانه‌ها برای توزیع و انتقال محتوا به مخاطبان است. برای این کار، باید قادر بود، توجه مخاطب را چنان جلب کرد که پیام را کاملاَ بگیرد. نقش رسانه‌های جمعی را می‌‌توان با توجه به نقشی که در جامعه و نیز رابطه‌ای که با آموزش، اطلاع‌رسانی، اخبار و سرگرمی‌‌ دارند، بررسی کرد. محتوای برنامه‌ها و مطالب گوناگون، باید با توجه به ویژگی‌های مخاطبین، جامعه و فرهنگی که رسانه‌ها قصد انعکاس آن را دارند، تنظیم شود و می‌‌بایست پایبند به تفکرات، عقاید و علایق مردم آن جامعه باشد.

نکته حائز اهمیت در نقش رسانه‌های ارتباط جمعی، تعداد مخاطبینی است که به وجودی می‌‌آورند زیرا بدون مخاطب، رسانه معنای خود را از دست می‌‌دهد.

درباره تأثیر داشتن یا نداشتن رسانه بحث‌های بسیار ریشه‌ای وجود دارد. شاید اصلی‌ترین مبحث در ارتباطات هم تحت عنوان تأثیر رسانه (media effect) مطرح می‌شود. باید گفت که شرایط حاکم بر ارتباط همیشه تأثیر خود را دارد. اگر مناسب باشد پیام مؤثرتر خواهد بود وگرنه در تأثیر مناسب اختلال ایجاد خواهد کرد.

تاثیر رسانه‌ها در تحولات اجتماعی و سیاسی جوامع قابل مشهود است. رسانه‌ها می‌توانند در کاهش عوارض روانی توسعه نقش موثری داشته باشند؛ بنابراین دوران گذار، تغییر و حرکت به سمت توسعه باید دوران نقد باشد. برای نایل شدن به توسعه، رسانه‌ها می‌توانند با آموزش، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی و به عرصه کشاندن نخبگان و... این هزینه‌ها را به حداقل برسانند.

توسعه‌ی سیاسی مفهومی‌‌ پر مجادله در عرصه نظری و شاید دور از دسترس عمل اجتماعی است. پشت سرگذاردن دروازه‌های توسعه سیاسی و برپایی جامعه توسعه یافته‌ی سیاسی در هرکشوری، مستلزم عبور دشوار و گاهی پرمخاطره از یک دوران گذار سیاسی است که اگر بیش از حد طولانی شود، احتمال بازگشت به عقب افزونتر می‌شود. دستیابی به توسعه‌ی سیاسی یعنی فرایندی که درجریان آن نظام‌های ساده‌ی اقتداگرای سیاسی جای خود را به نظام‌های حقرأی همگانی، احزاب سیاسی،کنندگی و بروکراسی‌های مدنی می‌دهند، نیازمند آگاهی و حرکت عمومی‌‌ شهروندان از یکسو و پذیرش اراده‌ی حاکمان ازسوی دیگر است.

درعصرکنونی به دلیل پیچیدگی اجتماعی ماهیت یافتن نقش رسانه‌های جمعی در ایجاد روابط افقی و عمودی درجوامع، کاربرد این وسایل در زمینه‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بیش از پیش چشمگیرشده است. بشر در هیچ زمانی ازتاریخ خود، به اندازه دوران حاضر سیاسی نبوده است و به احتمال زیاد می‌‌‌‌توان گفت یکی از عوامل مهم سیاسی شدن مردم، گسترش وسایل ارتباط جمعی بوده است. رسانه‌های گروهی با انعکاس اخبار و اطلاعات مربوط به رویدادها و مسایل اجتماعی در واقع میان مردم ارتباط برقرارکرده است و آنها را نسبت به مسایل یکدیگرمطلع می‌سازند.

این کارکرد به خصوص در تصمیم‌گیری‌های سازگار با برنامه‌های زندگی برای مخاطبان رسانه‌ها یامردم تا آن حد سودمند است که می‌‌‌‌توان از آن با نام شریان حیات اجتماعی یاد کرد. رسانه‌ها قادرند با انعکاس نظرات انتقادی و عقاید مردم و مسئولان، میان دست‌اندرکاران امور حکومت و مردم ارتباط عمومی‌‌ برقرار سازند. این کارکرد که مستقیماً به مشارکت سیاسی مردم در جوامع دموکراتیک مربوط می‌‌‌‌شود، اثرمستقیمی‌‌ درافزایش یا کاهش مشروعیت سیاسی هیئت حاکمه، ازطریق توجه به حل مشکلات مطرح شده خواهد داشت.

به طور کلی رسانه‌های گروهی همچون تیغ دودم هستند که می‌‌‌‌توانند در راه تثبیت گام بردارند و هم قادر به ضربه زدن به آن هستند، چنانکه می‌‌‌‌توانند همگنی و پیوستگی به وجود آورند و قادر به وسعت بخشیدن و ژرف ساختن شکاف‌های اجتماعی نیز هستند و می‌‌‌‌توانند بشارت‌دهنده‌ی توسعه باشند و بذر ایدئولوژی ضدتوسعه را در فضای جامعه بپراکنند. امکان این نیز وجود دارد که حس امنیت کاذبی که رسانه‌ها به احتمال القاء می‌کنند غالباً ذهن‌ها را از مسایل عینی دور می‌سازد.

دیدگاه‌های توسعه زمانی که با نظریه‌های ارتباطی آمیخته می‌شوند زیبایی‌ها و چالشهایی را به وجود می‌آورند که درنوع خود قابل ارزیابی و بررسی‌اند، به خصوص دیدگاههای سیاسی که جذابیت‌های رسانه‌ای را بیشتر می‌کند، زیرا کارکرد رسانه‌ها به سیاست نزدیک است و امروزه این نزدیکی تا حدی بیشتر شده است که شاخه‌های متعدد این علم با کلماتی با پسوند «کراسی» می‌آیند و شاخه‌ای تلفیق یافته به نام حکومت از طریق وسایل ارتباط جمعی به وجود آمده‌اند.

هیچ سیاست و حکومتی بدون نظارت، کنترل و حمایت رسانه‌ها نمی‌‌‌‌تواند شکل بگیرد و پایدار باشد. این امر به دلیل ارتباط تنگاتنگی است که وسایل ارتباط جمعی با افکار عمومی‌‌‌ دارند و نهایتاً فکر خود را برخاسته از افکارعمومی‌‌ و برای آن می‌دانند. درواقع حکومت‌هایی که بر مبنای دموکراسی عمل می‌کنند چون محتاج آراء مردمی‌‌اند مجبورند امتزاج و نزدیکی را با وسایل ارتباط جمعی برقرارکنند. ما معتقدیم که تأثیر رسانه‌ها در تحولات سیاسی و اجتماعی کشورها همچنان ادامه خواهد داشت. در حال حاضر، ما شاهد رسانه‌ی ماهواره هستیم که مرزهای سیاسی را کمرنگ کرده و نهایتاً تأثیراتی رابه دنبال داشته است.

امروزه، تصور دمکراسی بدون رسانه‌های ارتباط جمعی کار مشکلی است. به همین دلیل می‌‌توان گفت، به طور قطع رسانه‌ها نقش اساسی در سیستم دموکراتیک اسپانیا ایفا می‌‌کنند. یکی از مواردی که تأثیر رسانه‌ها در آن بسیار مشهود است در دوران انتخابات می‌‌باشد در این زمان اطلاعات لازم را برای شهروندان تهیه می‌‌کنند تا بتوانند آزادانه رای می‌‌دهند.

یکی از راه‌های تبلیغات در انتخابات کاندیداها و احزاب، تلویزیون، است. آنها از طریق شبکه‌های تلویزیونی پیغام خود را به شهروندان می‌‌رسانند تا بدین شکل مردم نیز بهتر رهبران آینده خود را بشناسند. در این مدت، دولت باید تمام خبرهایی که در رسانه‌ها پخش می‌‌شود را تایید کند و به این شکل شرایطی بی طرفانه و عادلانه را در هر دوره انتخابات اعمال کند[۱].

رسانه ‌ها می‌‌‌‌توانند با نظارت مؤثر خود بر امور و رفتارهای سیاسی در کشور نقش تعدیلی خود را با تحدید و یا حتی کاهش میزان خواست‌های مختلف شهروندان به نمایش بگذارند، بدین ترتیب که می‌‌توانند توقعات را با بیان واقعیت‌ها تعدیل کنند. بدیهی است که کاهش و یا حفظ سطح خواست‌ها در جامعه، شکاف را بین خواست‌ها و کار ویژه‌ها حاکم ساخته و یا حداقل از تعمیق آنها مانع گردد.[۲]

رسانه‌ها با نظارتی که بر عملکرد دولت مردان، نهادهای دولتی و بررسی و نقد آثار ناشی از آن دارند، می‌‌توانند تأثیراتی مشابه به آن چه برای خواست‌های شهروندی گفته شده، در حوزه‌ی کار ویژه‌های دولتی داشته باشند که هر یک ممکن است در درون الگوهای موجود از ثبات و بی ثباتی، آثار مثبت و یا منفیای را به دنبال آورد.[۳]

نیز نگاه کنید به

جایگاه رسانه در آرژانتین؛ جایگاه رسانه در ساحل عاج؛ جایگاه رسانه در اردن؛ جایگاه رسانه ها در قطر؛ جایگاه رسانه در مصر؛ جایگاه رسانه در سنگال.

کتابشناسی

  1. "حال وآینده رادیو"(1385). تهران: مرکزمطالعات وتحقیقات رادیو، ص. ۲۳۳.
  2. افتخاری،اصغر. (1380). ثبات سیاسی رسانه‌ها .تهران: مرکز مطالعات راهبردی، ص.۸۴.
  3. فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)